مطالب مرتبط با کلیدواژه

مفاهیم پیشین


۱.

بررسی و نقد دیدگاه های برخی فیلسوفان معاصر غرب درباره چیستی قضایای پیشین(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قضایای پیشین مفاهیم پیشین قضایای یقینی قضایای ضروری توجیه تکوین فیلسوفان غرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۲۱۰
درباره مفهوم واژه «پیشین» و به پیروی از آن، درباره واژه «پسین» و گستره مفهومی این دو، چند پرسش اساسی قابل طرح است که برخی از فیلسوفان غرب، مستقیم یا غیرمستقیم به آنها پرداخته اند. پرسش هایی از این دست که آیا مراد از «پیشین» تنها قضایای پیشین است یا مفاهیم پیشین را هم می توان در نظر گرفت؟  آیا مراد از استقلال از تجربه در معارف پیشین، استقلال از تجربه بیرونی است یا درونی، یا هر دو؟ آیا مراد از استقلال از تجربه در مقام تکوین است یا مقام توجیه، یا هر دو؟ آیا قضایای پیشین تنها قضایای یقینی و ضروری را در بر می گیرد یا قضیه غیرضروری و غیریقینی پیشین را هم می توان در نظر گرفت؟ در این مقاله پاسخ فیلسوفان غرب به این پرسش ها بررسی و نقد شده و سرانجام، نگارنده دیدگاه برگزیده خود را تبیین کرده است.
۲.

تناقض ذاتیِ نظریه معرفت کانت: بررسی نظریه معرفت کانت بر اساس ملاک کانت در تشکیل معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کانت نظریه معرفت مفاهیم تجربی مفاهیم پیشین تناقض

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۲۴۶
کانت در نظریه معرفتش، روشی انحصاری برای حصول«علم» ارائه می کند: «علم = اطلاق مقولات بر داده های شهود حسی». محصول اطلاق مقولات بر داده های شهود حسی، قضایای تألیفی پیشینی است؛ قضایایی که ملاک انحصاری کانت در تشخیص علم اند. کانت مدعی است: فقط و فقط علومِ واجد قضایای تألیفی پیشینی، که الزاماً واجد «داده های شهود حسی» هستند، علم اند و قضایایی که فاقد «داده های شهود حسی» باشند، علم نمایی بیش نیستند. او با همین استدلال «مابعدالطبیعه» را از جَرگه علم بیرون راند. بر این اساس تلاش این مقاله بر آن است تا خودِ نظریه معرفت کانت را با این ملاک بسنجد که آیا واجد قضایای تألیفی پیشینی هست یا نه؟ به عبارت دقیق تر: آیا قضایایی که کانت از طریق آنها نظریه معرفت خود را تبیین نموده، واجدِ «داده های شهود حسی» هستند یا نه؟ اگر واجد این داده ها باشند، علم اند وگرنه، نه. بررسی های صورت گرفته در این مقاله، که بر قضایای مهم و کلیدی کانت در «حسیات استعلایی» و «تحلیل استعلایی» متمرکز است، نشان می دهد: این قضایا که مُعَرّف و مُبَیّن اساس نظریه معرفت کانت می باشند، فاقد «داده های شهود حسی اند» و علم نیستند. بنابراین: «نظریه معرفت کانت» قادر به اخذ اعتبارنامه مورد نظر خودش نمی باشد و وفق نظر خودِ کانت یک علم معتبر نیست.