
مقالات
حوزههای تخصصی:
الهیات سلبی در سه ساحت وجودشناختی، معرفت شناختی و زبان شناختی مطرح است که ساحت سوم برآمده از دو ساحت نخست است. بنیاد خداشناسی الهی دانان اسماعیلی با تأثیرپذیری از آموزه های افلوطینی، بر الهیات سلبی استوار است و در این حوزه تا آنجا پیش رفتند که حتی معتزلیان را نافی حقیقی صفات نمی دانند؛ بلکه آنان را مثبِتان صفات و خود را نافیان صفات می شمارند. از رهگذر جستار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با هدف تقریر و ارزیابی دیدگاه الهی دانان اسماعیلی و بازخوانی تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن سامان یافته، آشکار می شود که به باور اسماعیلیان، صفات کمالی حقیقی در مرتبه «هستی»اند و خدا «فراهستی» است، بنابراین همه صفات از او سلب می شود. این دیدگاه مورد پذیرش الهی دانانی نظیر ابوحاتم رازی (260ق-322ق)، ابویعقوب سجستانی (271ق-353ق)، حمیدالدین کرمانی (352ق-411ق)، ابراهیم بن حسین حامدی (م.557ق)، علی بن محمد الولید (522ق-612ق) و عمادالدین قرشی (م.872ق) قرار دارد. این نظریه که از فلسفه افلاطونی تأثیر پذیرفته، از یک سلسله آسیب های معرفت شناختی و هستی شناختی رنج می برد که به عنوان نمونه می توان مواردی نظیر «فراهستی انگاری خدا»، «تشبیه انگاری الهیات ایجابی»، «لزوم ضدّداری خدا»، «مرکب انگاری خدا برپایه الهیات ایجابی» و «تأثیرپذیری ذات الهی» را ذکر کرد.
نقد و بررسی ادله عدم مشروعیّت عزاداری
حوزههای تخصصی:
عزاداری برای اولیاء الهی یکی از شعائر اسلامی است که از سوی شیعیان و برخی اهل سنّت به عنوان امری مشروع و حتی پسندیده شناخته شده است. امّا وهابیّت و برخی چهره های اهل سنّت با استناد به شش دلیل، عزاداری را نامشروع قلمداد کرده اند. در این مقاله، با توصیف دیدگاه منکران و تحلیل متنی و دلالی آن، این ادلّه در بوته نقد گذاشته شده است. حرمت نیاحه، مهم ترین دلیل عدم مشروعیّت عزاداری بیان شده که با واکاوی معنا و مصداق نیاحه، تفاوت آن با عزاداری های مرسوم آشکار می شود. بدعت بودن دلیل دیگری است که ثبت سیره پیامبر(ص) و صحابه در برگزاری عزاداری برای شهداء، کلّیّت این دلیل را مخدوش می کند؛ امّا عدم مشروعیّت برگزاری عزاداری بیش از سه روز نیز مستند روایی قابل قبولی ندارد و عمل پیامبر خدا(ص) در عزاداری برای مادرشان پس از حدود 50 سال، آن را نفی می کند. عذاب شدن میّت با صدای گریه کنندگان نیز دلیل کاملی نیست؛ زیرا مراد از تعذیب در این روایات، اذیّت شدن با صدای نیاحه مذموم است و در عزاداری، این نیاحه وجود ندارد. لزوم تسریع در دفن میّت و تجدید حزن ادله دیگری است که منکران عزاداری به آن استناد می کنند امّا این دو دلیل، هیچ صراحتی در حرمت عزاداری ندارند.
بررسی نظری نصّ در امامیّه و زیدیّه
حوزههای تخصصی:
تعیین امام و صدور نصّ از سوی خداوند بر نصب جانشین رسول خدا(ص)از مسائل چالشی و بحث انگیز میان مسلمانان می باشد. در بین فرق مختلف اسلامی، تنها متکلمان امامیّه هستند که معتقدند علی(ع) هم با نصّ جلیّ و هم با نصّ خفیّ به عنوان جانشین بلافصل رسول خدا(ص) تعیین شده است. مقاله حاضر با تکیه بر منابع کتابخانه ای به روش توصیفی مقایسه ای در مقام پاسخ به این پرسش است که دو فرقه امامیّه و زیدیّه از چه وجوه اشتراک و افتراقی در تبیین نظریه نصّ برخوردارند؟ نتایج پژوهش انجام شده نشان می دهد که امامیّه نظریه نصّ جلیّ را در تعیین نصب امام توسط پیامبر یا امام پیشین پذیرفته اند، ولی زیدیّه قائل به تفصیل بوده، نصّ خفیّ را در امامت علی(ع) و نصّ جلیّ را در مورد امامت حسنین(ع) مشروع دانسته، و بعد از حسنین(ع) معتقد به فقدان نصّ بوده، شرائطی چون قیام و فاطمی بودن و... را راه تعیین و نصب امام می دانند.
بررسی مقارنه ای الگوی مواجهه بخاری با روایات فضائل امام علی(ع) در مقایسه با محدّثان سده های نخستین
حوزههای تخصصی:
فضائل بی کران امام علی(ع) در بسیاری از آثار محدثین بزرگ قرون اولیه اهل سنّت بازتاب یافته است. روایت نگاران و علماء اهل سنّت به فراوانی فضائل و مناقب امام علی(ع) اذعان داشته اند. همچنین، بسیاری از آنان بخشی از کتاب های خود را به این موضوع اختصاص داده اند. با این وجود، فضائل امام علی(ع) در کتاب های بخاری به گونه ای کم رنگ نمایان است که مثلاً در کتاب صحیح، تنها هفت روایت در باب فضائل حضرت علی(ع) نقل کرده است. از این روی پژوهش حاضر با بهره گیری از روش مقایسه ای و رویکرد تحلیلی با بررسی نحوه نقل مشهورترین روایات فضائل امام علی(ع) در آثار بخاری و نقل همان فضائل از منظر محدثین سده های نخستین و هم عصر بخاری، درصدد دستیابی به الگوی مواجهه او با روایات فضائل امام علی(ع) می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که الگوی مواجهه بخاری با روایات فضائل امام علی(ع) بر سه رکن زیر استوار است: الف) نقل نکردن بسیاری از روایات فضائل امام علی(ع) در موضوعاتی همانند شأن نزول آیه مباهله و آیه تطهیر، حدیث مدینه العلم و... ؛ ب) دخل و تصرف یا نقل به شکل مقلوب در روایاتی همانند شأن نزول آیه مودت، حدیث سدالابواب و حدیث رایَت؛ ج) تضعیف و انکار در روایاتی همانند حدیث غدیر، حدیث ثقلین، حدیث سدالابواب و حدیث طیر
بررسی تطبیقی روش های مشترک فریقین در تصحیح روایات ضعیف
حوزههای تخصصی:
حصول اطمینان به صدور روایت از جانب معصوم همواره حائز اهمیت بوده و با شناخت احوال راویان درهم تنیده است و هر ایرادی در سند، این امکان را فراهم می کند که اعتبار روایت را از جانب صدور دچار خدشه کند. بدون شک برخی از روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنّت به دست ما رسیده، دچار عارضه ضعف سند هستند و از طرف دیگر صِرف ضعف سند، دلیل بر حذف روایت از دائره گزاره دینی نیست؛ ازاین رو، برخی از دانشمندان فریقین برای تصحیح روایات ضعیف، راهکارهایی ارائه کرده اند. حال سؤال این است که دانشمندان فریقین برای رفع خِلَل های احتمالی وارده بر أسناد برخی از روایات، از چه راهکارهای مشترکی سود جسته اند و از چه قرائنی برای این امر استفاده کرده اند؟ پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ به پرسش های فوق، با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع متقدّم و متأخّر شیعه و اهل سنّت سامان یافته است. نتیجه پژوهش بیانگر این است که شیعه و اهل سنّت برای تصحیح احادیث ضعیف، در پنج راهکار با یکدیگر مشترک هستند که عبارتند از: تصحیح مراسیل راویان ثقه، انتساب با صیغه جزم، تعدّد أسناد روایت ضعیف، تسامح در ادلّه سنن و وجود روایت در کتب معتبر.
تاریخ گذاری و نقد گزارش های منابع اهل سنّت درباره مشرک بودن پیامبر(ص) پیش از بعثت
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های ارزیابی گزارش های تاریخی که امروزه بیشتر به آن توجه می شود، روش تاریخ گذاری روایات براساس روش حلقه مشترک است. این روش که توسط شاخت ابداع شد، توسط یُنبُل توسعه یافت. دراین روش براساس کهن ترین منبع، تحلیل سندی، تحلیل سندی متنی، خاستگاه شکل گیری و بازنشر آن روایت را نشان می دهد. این پژوهش در صدد این است که اخبار مشرک بودن پیامبر پیش از بعثت که در جوامع روایی اهل سنّت مشهود است را ارزیابی کند و این پژوهش، علاوه براینکه به صورت سندی و دلالی ارزیابی می کند، با روش تاریخ گذاری روایات نیز مورد بازنگری قرار می دهد. یافتههای پژوهش حاکی از این است که در سندهای یک روایت، فردی وجود دارد که در سلسله سند راویان یک حدیث مشترک است و حتّی می توان نقطه آغاز سندهای یک روایت را به یک راوی نسبت داد و آن حلقه مشترک اسناد حدیث بواسطه انگیزه های مادی، سیاسی، عقیدتی، نسبت فامیلی و... روایاتی به منظور پایین آوردن مقام پیامبر جعل کند. در پژوهش حاضر افرادی مانند عثمان بن ابی شیبه، سفیان ثوری، موسی بن عقبه، عبدالله بن عمر، زید بن عمرو در اسناد روایات وجود دارند که به جهت حضور در دستگاه حکومت، گرایش های فکری، تمایلات مادّی و معنوی و نسبت فامیلی با صاحبان قدرت، این احتمال تقویت میشود که جعل این روایات با انگیزه تقویت جایگاه برخی از صحابه صورت پذیرفته باشد.