مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
توانمندسازی روان شناختی
منبع:
رویش روان شناسی سال هفتم آبان ۱۳۹۷ شماره ۸ (پیاپی ۲۹)
131-158
حوزه های تخصصی:
حیاتی ترین مسئله در هر سازمانی عملکرد شغلی است. در صورت وجود سیستم پاسخگویی مطلوب در سازمان، اثربخشی سازمانی و بهبود عملکرد شغلی زمانی حاصل می گردد که نیروی انسانی سازمان، توانمند و درک درستی از محیط کاری شان داشته باشند. این پژوهش با هدف بررسی اثر جو روان شناختی و توانمندسازی روان شناختی بر عملکرد شغلی با میانجی گری پاسخگویی فردی در کارکنان دانشگاه ارومیه انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش 202 نفر از کارکنان دانشگاه ارومیه بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد جو روانشناختی کویز و دکوتیز(1991)، پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر (1995)، پرسشنامه عملکرد شغلی توسط پاترسون (1992) و پاسخگویی فردی هاچوارتر،کاکمار و فریس( 2003) استفاده شد. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون اندازه گیری شده در الگوی مفهومی از روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دادکه ضریب همبستگی بین متغیرهای جو روان شناختی و توانمندسازی با پاسخگویی مثبت و معنی دار هستند. همچنین بین متغیرهای پاسخگویی و عملکرد شغلی رابطه مثبت و معنی دار هستند. شدت این همبستگی دو به دو از 31/0 تا 65/0 در نوسان است. بیشترین ضریب همبستگی بین جو روانشاختی با توانمندسازی (65/0 (r = می باشد . از تحلیل همبستگی میان متغیرهای برون زا و درون زا می توان نتیجه گیری کرد که هر گونه افزایش در جو روانشناختی و توانمندسازی همراه با افزایش در نمرات احساس پاسخگویی فردی و همچنین هر گونه افزایش در احساس پاسخگویی فردی در بین کارکنان همراه با افزایش در نمرات عملکرد شغلی می باشد.
بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر نگرش های شغلی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال یازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۹
157 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه ی تأثیر رهبری تحول آفرین بر نگرش شغلی با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روان شناختی است. پژوهش پیش رو از لحاظ هدف کاربردی است و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی شمرده می شود. در این پژوهش ابتدا مدل نظری و فرضیه های بین متغیرها توسعه داده شد. سپس به کمک مدل معادلات ساختاری، فرضیه های پژوهش بررسی شدند. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین است. به این منظور نمونه ای برابر با 165 نفر بر اساس جدول مورگان و با بهره مندی از روش نمونه گیری تصادفی ساده به دست آمد. برای جمع آوری اطلاعات سبک رهبری تحول آفرین از پرسشنامه باس و اولیو (2000)، توانمندسازی روان شناختی از پرسش نامه اسپریتزر(1995)، رضایت شغلی کارکنان از شاخص توصیف شغلی (JDI) و تعهد سازمانی از پرسشنامه آلن و می یر(1990) استفاده شد، علاوه بر روایی محتوا از روایی سازه نیز استفاده شد و برای سنجش پایایی نیز از آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. آلفای کرونباخ برای هر یک از رهبری تحول آفرین برابر با 79/0، توانمندسازی روان شناختی برابر با 80/0 و نگرش شغلی (تعهد سازمانی برابر با 85/0 و رضایت شغلی برابر با 84/0) به دست آمد که مبین سطح پایایی مطلوب پرسشنامه ها بوده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد، رهبری تحول آفرین بر نگرش شغلی کارکنان تأثیر دارد. همچنین نقش میانجی گری توانمندسازی روان شناختی در ارتباط رهبری تحول آفرین با نگرش شغلی کارکنان به تأیید رسید.
انسداد سازمانی و عوامل کاهنده آن: مطالعه تأثیر توانمندسازی روان شناختی، جوّ پیشگامی و آوای کارکنان در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا کارکنان، سازمان را مانعی در راه دستیابی به هدف های شخصی و حرفه ای خود می بینند؟ هنگامی که کارکنان معتقدند مورد حمایت هستند، عضویت آن ها در سازمان، مهم ترین جنبه از هویت اجتماعی شناخته می شود؛ هرچند هنگامی که احساس می کنند سازمان به آن ها آسیب می رساند و مانع آن ها می شود، بین خود و سازمان فاصله زیادی حس می کنند. هدف این پژوهش، بررسی عوامل اثرگذار بر انسداد سازمانی با تمرکز بر توانمندسازی روان شناختی به عنوان متغیر مستقل و نقش میانجی است. این پژوهش در میان پرستاران «بیمارستان بوعلی سینا» شهر قزوین انجام شد. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که توانمندسازی روان شناختی از طریق تأثیر مثبت بر جوّ پیشگامی در سازمان موجب کاهش ادراک از انسداد سازمانی می شود؛ همچنین تأثیر مثبت توانمندسازی روان شناختی بر آوای کارکنان نیز تأیید شد.
طراحی و آزمون الگویی از پیامدهای سازمانی برازندگی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش بررسی یک الگوی پیشنهادی است که در آن تاثیر برازندگی شغلی بر نیت ترک شغل و عملکرد شغلی با میانجی گری استرس شغلی و توانمند سازی روانشناختی مورد بررسی قرار می گیرد. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری است که در سال 1394 انجام شد. الگوی پیشنهادی در یک نمونه ی 256 نفری از پرستاران بیمارستان های اهواز که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند، آزموده شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس شغلی پارکر و دکوتیس (1983)، پرسشنامه نیت ترک شغل كامن، فيچمن، جنكينز و كلش (1979)، پرسشنامه توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995)، پرسشنامه برازندگی شغلی آدامز، وبستر و بایراسکی (2010) و پرسشنامه عملکرد شغلی تن هورن و رو (1988) بودند. برای ارزیابی الگوی پیشنهادی و آزمون اثرهای واسطه ای از تحلیل معادلات ساختاری و روش بوت استرپ استفاده گردید. یافته ها بیانگر تطابق و برازش الگوی پیشنهادی با داده های واقعی داشت. در مدل تأیید شده، استرس شغلی و توانمند سازی روانشناختی میانجی گر های مناسبی در تبیین تأثیر برازندگی شغلی بر عملکرد شغلی و نیت ترک شغل محسوب می شدند. بر اساس یافته های بدست آمده پیشنهاد می شود که برای ارتقای سطح عملکرد شغلی و ماندن کارکنان در سازمان، سازمان ها شرایطی را برای بهبود سطح استرس شغلی و برازندگی شغلی یا افزایش توانمندسازی روان شناختی فراهم آورند.
رابطه اخلاق حرفه ای و اعتماد سازمانی با توانمندسازی روان شناختی معلمان(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۲ (پیاپی ۴۴)
165 - 195
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضربررسی رابطهٔ اخلاق حرفه ای و اعتماد سازمانی بر توانمندسازی روان شناختی معلمان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان دوره متوسطه اول در مدارس دولتی در سال تحصیلی 1392 تا 1393در نواحی پنج گانه آموزش وپرورش تبریز، به تعداد 2100 نفر بودند. نمونه مدنظر براساس جدول مورگان 322 نفر بودند که این افراد با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و نسبتی انتخاب شدند. روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های اخلاق حرفه ای، اعتماد سازمانی سیدجوادین (1388) و پرسش نامهٔ توانمندسازی روان شناختی اسپریترز (1995) استفاده شد. ضرایب پایایی این پرسش نامه ها با استفاده از آلفای کرونباخ برای اخلاق حرفه ای (93/0=α) و اعتماد سازمانی (88/0=α) و توانمندسازی روان شناختی (87/0=α) به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار22 SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین اخلاق حرفه ای و مؤلفه های آن با توانمندسازی روان شناختی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین اعتماد سازمانی و توانمندسازی روان شناختی معلمان نیز رابطه مثبت و معناداری دیده شد. همچنین، نتایج آزمون رگرسیون حاکی از تأیید رابطه خطی برای پیش بینی توانمندسازی روان شناختی براساس اخلاق حرفه ای و اعتماد سازمانی بود. در پایان، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین معلمان زن و مرد ازلحاظ متغیرهای مسئولیت پذیری، صادق بودن، عدالت، وفاداری، برتری جویی و رقابت، احترام به دیگران، همدردی با دیگران و اعتماد سازمانی تفاوت معنادار وجود دارد. درحالی که میان آن ها ازنظر رعایت ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و توانمندسازی روان شناختی تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی رابطه متقابل مؤلفه های مدیریت دانش و توانمندسازی روان شناختی کارکنان شرکت نفت مناطق مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه متقابل مؤلفه های مدیریت دانش و توانمندسازی روان شناختی کارکنان شرکت نفت مناطق مرکزی ایران با استفاده از روش دیمتل پرداخته است. نوع تحقیق، کاربردی بوده و از بُعد روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را صاحب نظران شرکت نفت مناطق مرکزی ایران تشکیل می دهند و حجم نمونه با استفاده از روش حد اشباع نظری تعداد 15 نفر در نظر گرفته شده است. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ماتریسی دیمتل بوده است. به منظور بررسی پایایی از آزمون مجدد استفاده شده است که ضریب همبستگی بین نتایج حاصل از نوبت اول با نوبت دوم، مقدار 87 / 0 محاسبه گردیده و پایایی پرسشنامه مورد تائید قرار گرفته است. برای شناسایی و نهایی سازی مؤلفه ها از نظر خبرگان استفاده شده و علاوه بر آن از آنجا که در روش مقایسات زوجی ارتباطات تمامی عوامل با هم سنجیده می شوند، پرسشنامه از روایی قابل قبولی برخوردار است. بررسی نتایج نشان داد که در تأثیرگذاری با شدت تأثیر بالای 70 درصد، تأثیرگذارترین عامل کاربرد دانش است. از نظر شدت تأثیرگذاری مؤلفه های مدیریت دانش، به ترتیب مؤلفه های کاربرد دانش و ایجاد دانش بوده اند که بیشترین تأثیرگذاری را داشته اند. همچنین در میان مؤلفه های مدیریت دانش، مؤلفه کاربرد دانش مؤثرترین مؤلفه بوده و بیشترین تعداد تأثیرگذاری را نیز بر مؤلفه های ایجاد، پالایش و انتشار دانش داشته است. دو متغیر توانمندسازی و ثبت دانش بااینکه در رده متغیرهای تأثیرگذار هستند، ولی در دامنه تأثیرگذاری بسیار بالا قرار نداشته اند. به علاوه متغیر توانمندسازی و مؤلفه ثبت دانش بر مؤلفه پالایش دانش به ترتیب با شدت 514 / 2 و 602 / 2 دارای تأثیرگذاری نسبتاً بالایی هستند.
تأثیر سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی روان شناختی با نقش میانجی سرمایه فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
237 - 259
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی کارکنان به عنوان یک سازه مهم می تواند نقش حیاتی در اثربخشی سازمان داشته باشد. در رویکرد روان شناختی توانمندسازی، تئوی شناخت اجتماعی مبنا قرار می گیرد. این تئوری، یک چارچوب مفید برای تجزیه و تحلیل احساس افراد از میزان توانمندی خود فراهم می آورد. پژوهش حاضر نیز به منظور بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی روانشناختی با نقش میانجی سرمایه فکری صورت پذیرفت. پژوهش براساس هدف کاربردی و از جهت شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی است. گردآوری داده ها با بررسی های کتابخانه ای و روش میدانی انجام شد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه های استاندارد سرمایه اجتماعی ناهایت و گوشال (1998)، سرمایه فکری بونتیس (1998) و توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش را کلیه پرستاران بیمارستان خاتم الانبیاء زاهدان با 250 نفر تشکیل دادند، که مطابق جدول مورگان 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. جهت تعیین پایایی پرسش نامه ها از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. که میزان آن برای هر سه پرسش نامه بالاتر از 7. بود. مقادیر بدست آمده برای، روایی همگرا و واگرا نیز نشان دهنده روایی پرسش نامه ها بود. تجریه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار های SPSS و SMART PLS انجام پذیرفت. نتایج آزمون فرضیات نشان داد سرمایه اجتماعی از طریق متغیر میانجی سرمایه فکری بر توانمندسازی روان شناختی پرستاران بیمارستان خاتم الانبیاء زاهدان تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین از میان ابعاد سرمایه اجتماعی بعد اعتماد بیشترین تأثیر (38/0) را بر توانمندسازی روان شناختی پرستاران دارد.
ارتباط سرمایه فکری با توانمندسازی روان شناختی و تعهد حرفه ای کارشناسان فدراسیون های ورزشی منتخب و موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۵۷
177-196
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ارتباط بین سرمایه فکری با توانمندسازی روان شناختی و تعهد حرفه ای کارشناسان فدراسیون های ورزشی بود. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان هشت فدراسیون منتخب و موفق در بازی های المپیک وآسیایی به تعداد 203 نفر بودند. براساس جدول مورگان، 136 نفر به عنوان نمونه آماری درنظر گرفته شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، سه پرسش نامه استاندارد سرمایه فکری بونیتس (1999)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995) و تعهد حرفه ای آلن و مایر (1993) بودند که روایی و پایایی آن ها در پژوهش های گذشته تأیید شده بود؛ اما پژوهشگر نیز روایی و پایایی آن ها را مطالعه و تأیید کرد. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده توسط دو نرم افزار اس.پی.اس.اس. که شامل موارد کلموگروف- اسمیرنوف، همبستگی و رگرسیون بود و نرم افزار پی.ال.اس. نسخه دو برای طراحی مدل پژوهش انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط مستقیم و معنادار بین سطح سرمایه فکری با دو متغیر توانمندسازی روان شناختی و تعهد حرفه ای برقرار بود. همچنین، سرمایه فکری به طور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی توانمندسازی روان شناختی با تعهد حرفه ای ارتباط معنادار داشت. بهبود و افزایش سطح سرمایه فکری می تواند به توانمندی کارشناسان فدراسیون های ورزشی منجر شود که این توانمندی در دستیابی به اهداف برنامه ریزی شده ورزشی ازطریق افزایش سطح تعهد حرفه ای آنان مؤثر است.
توانمندسازی روان شناختی ابزاری جهت کنترل پرسه زنی اینترنتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباطات میان توانمندسازی روان شناختی و پرسه زنی اینترنتی در بخش بهداشت و درمان است. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه درنظرگرفته شده است. جامعه آماری پژوهش، 165 نفر از کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان بابلسر در سال 1397 هستند، که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های استاندارد توانمندسازی روان شناختی (PE) اسپریتزر (1995)، و پرسه زنی اینترنتی (CL) لیم (2002) بودند. تحلیل داده ها و آزمون فرضیات نیز به وسیله آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه گام به گام با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردید. یافته های این پژوهش نشان داد که بین توانمندسازی روان شناختی و پرسه زنی اینترنتی رابطه منفی معنی داری وجود دارد. هم چنین نتایج آزمون تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیر توانمندسازی روان شناختی، 24 درصد از تغییرات متغیر پرسه زنی اینترنتی را تبیین می نماید. اگرچه ابعادتوانمندسازی روان شناختی روابط معنادارجداگانه ای با رفتار پرسه زنی اینترنتی داشته اند، ولیکن ازآن میان، فقط متغیر احساس معناداری به طور منفی و معنادار قدرت پیش بینی و تأثیرگذاری بر رفتار پرسه زنی اینترنتی کارکنان را دارد. براساس یافته های پژوهش به مدیران سازمان پیشنهاد می شود تا با استفاده از فنون افزایش توانمندسازی روان شناختی در کارکنان، بتوانند از ظرفیت های آنان در جهت مثبت (کاهش سطح پرسه زنی اینترنتی) بهترین استفاده را داشته باشند.
مدل ساختاری فرایند توانمند سازی منابع انسانی دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از دغدغه های اصلی مدیران، توانمند سازی منابع انسانی و به کارگیری آنها در شرکت های دانش بنیان است. هدف غایی این پژوهش، که مبتنی بر راهبرد روش های آمیخته اکتشافی انجام شده؛ خلق و آزمون نظریه ای داده بنیاد درباره فرایند مذکور است . لذا مدلی براساس مطالعات نظری و تحلیل مصاحبه های عمیق انجام شده با خبرگان حوزه ی دانش بنیان طراحی شده است. برای آزمون مدل، پرسشنامه ایی 128 سوالی از دل داده های کیفی مرحله نخست پژوهش و مبانی نظری تدوین شد. سپس با استفاده از 211 پرسشنامه تکمیل شده توسط مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان در سطح 75 شرکت به صورت کمّی آزمون شد. پس از اطمینان از پایایی و روایی پرسشنامه، معناداری هر بخش از مدل از طریق تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های برازش داده های مدل و ضرائب رگرسیونی نشانگر روایی سازه و همگرایی در مدل بوده است. تحلیل معادلات ساختاری مبتنی بر حداقل مربعات جزیی (pls) دلالت بر تایید همه فرضیات به جز یک فرضیه دارد . شاخص برازش کلی مدل0/372 GOF= توان پیش بینی کنندگی مدل را مثبت نشان می دهد. لذا پیشنهاد گردید سازه های مدل و روابط میان آنها رصد شده برای اتصال نقاط انقطاع، برنامه ریزی راهبردی و عملیاتی صورت پذیرد.
تبیین شاخص های مدیریت استراتژیک استعداد و رابطه آن با توانمندسازی روان شناختی کارکنان و ارائه یک مدل مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، تبیین شاخص های مدیریت راهبردی استعداد و رابطه آن با توانمندسازی روان شناختی کارکنان و ارائه یک مدل مطلوب بود. این پژوهش به لحاظ هدف، توسعه ای کاربردی و ازنظر روش تحقیق، توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی و ازنظر شیوه جمع آوری داده ها میدانی بود. جامعه آماری این تحقیق، خبرگان، مدیران و کارکنان مجموعه شهرداری مشهد بودند. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از روش دلفی تعداد 30 نفر از خبرگان و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 465 نفر از مدیران و کارکنان مجموعه شهرداری مشهد، با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرارگرفت. براساس آزمون تحلیل عاملی نتایج پژوهش نشان داد، درنهایت 20 مؤلفه و 98 شاخص مرتبط با مدیریت راهبردی استعداد شناسایی شد. همچنین بین تمام ابعاد و مؤلفه های مدیریت راهبردی استعداد و توانمندسازی روان شناختی کارکنان رابطه مثبت و معنی داری برقرار شد و مدل تبیین شده در این پژوهش از اعتبار مطلوبی برخوردار بود.
تأثیر فرهنگ یادگیری بر یادگیری کارکنان در محیط کار به واسطه ی توانمندسازی روان شناختی و اثربخشی مدیریتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی پیش بینی پذیری یادگیری کارکنان در محیط کار از طریق فرهنگ یادگیری، به واسطه ی توانمندسازی روان شناختی و اثربخشی مدیریتی است. به همین منظور پرسش نامه ای کتبی متشکل از 33 گویه با استفاده از سنجه های استاندارد طراحی و 90 پرسش نامه در 15 شعبه ی بانک اقتصاد نوین استان های خراسان شمالی، جنوبی و رضوی بین کارکنان، توزیع و 83 مورد جمع آوری شد. نرخ پاسخ گویی نهایی پس از حذف دو پرسش نامه ی غیرقابل استفاده،90٪ بود. روایی سازی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت و ضریب آلفای کرونباخ بزرگ تر از 70/0 برای سازه های مختلف پرسش نامه، پایایی آن را مورد تأیید قرار داد. از روش های تحلیل همبستگی پیرسون، الگو یابی معادلات ساختاری و تحلیل میانجی گری برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از این بود که توانمندسازی روان شناختی، متغیر واسطه ای قدرتمندی برای پیش بینی اثر فرهنگ یادگیری بر یادگیری کارکنان در محیط کار است.
تأثیر رهبری تسهیم گرا بر تعهد تیمی بازیکنان حرفه ای هندبال ایران: نقش تعدیل کنندگی توانمندسازی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
171 - 186
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رهبری تسهیم گرا بر تعهد تیمی بازیکنان حرفه ای هندبال ایران با نقش میانجی گری توانمند سازی روان شناختی طراحی و اجرا گردید. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بازیکنان حرفه ای هندبال ایران در رده های بزرگسالان، جوانان و نوجوانان در بخش آقایان است. بر اساس اطلاعات کسب شده تعداد آنان حدود 600 نفر بودند. از طریق جدول مورگان تعداد 234 نفر به عنوان نمونه پژوهش مشخص گردیدند. از طریق نمونه گیری تصادفی ساده پرسش نامه های رهبری تسهیم گرا، تعهد تیمی و توانمند سازی روان شناختی بین نمونه ها توزیع شد. در نهایت 211 پرسش نامه تکمیل و مورد استفاده قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش حاضر از معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد رهبری تسهیم گرا به صورت مستقیم بر تعهد سازمانی و غیر مستقیم از طریق توانمند سازی روان شناختی بازیکنان حرفه ای هندبال ایران تأثیر معناداری دارد. بنابراین این نتایج پژوهش مشخص نمود مربیان با استفاده از سبک رهبری تسهیم گرا، می توانند نقش مهمی در بروز توانمند سازی روان شناختی و تعهد تیمی بازیکنان حرفه ای هندبال ایران داشته باشند.
تأثیر رهبری مثبت گرا بر اشتیاق به کار با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی مدیران مقطع متوسطه شهر سبزوار
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر رهبری مثبت گرا بر اشتیاق به کار با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی مدیران مقطع متوسطه شهر سبزوار در سال تحصیلی 99-1398 صورت گرفت. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران مقطع متوسطه (دوره اول و دوم) شهر سبزوار به تعداد 138 نفر بودند که بر اساس فرمول کوکران تعداد 102 نفر به عنوان نمونه انتخاب و از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه رهبری مثبت گرا کامرون (2008)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا (1995) و اشتیاق به کار شوفلی و بیکر (2006) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار Spss22 و 8.8 lisrel و آزمون های همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها نشان داد توانمندسازی روان شناختی در تأثیر رهبری مثبت گرا بر اشتیاق به کار نقش میانجی گری دارد؛ رهبری مثبت گرا بر توانمندسازی روان شناختی با ضریب مسیر 43/0 تأثیر معناداری دارد؛ همچنین توانمندسازی روان شناختی بر اشتیاق شغلی با ضریب مسیر 32/0 تأثیر معناداری دارد.
طراحی و آزمون الگویی از رابطه ویژگی های انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
69 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی و آزمودن الگویی از تأثیر ویژگی های انگیزشی دانشی شغل بر فرایندهای انگیزشی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی، جهت گیری هدف یادگیری و تمرکز تنظیمی پیشبردی در شرکت فولاد خوزستان است. جامعه ی آماری شامل کارکنان شرکت فولاد خوزستان و نمونه ی پژوهش شامل 350 نفر بود که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. پرسشنامه های ویژگی انگیزشی دانشی شغل (مورگسون و هومفری)، توانمندسازی روان شناختی (اسپریتزر)، جهت گیری هدف یادگیری (واندوال)، تمرکز تنظیمی پیشبردی (والاس)، تولید هدف (بیندل) و تلاش برای دستیابی به هدف (بیندل و همکاران) به کار گرفته شدند. این پرسشنامه ها از روایی و پایایی قابل قبولی در پژوهش حاضر برخوردار بودند. جهت تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزار AMOS 23 و SPSS 23 استفاده شد. جهت آزمودن اثرهای میانجی در الگوی پیشنهادی نیز از روش بوت استراپ در برنامه ماکرو، پریچر و هیز (2008) استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان دهنده ی برازش متوسط الگوی پیشنهادی با داده ها بود. برازش بهتر الگو و نتایج معنی دارتر از طریق همبسته کردن خطای یک مسیر حاصل شد. نتایج پژوهش نشان داد تمام فرضیه های مستقیم و غیرمستقیم تایید شدند. نتایج پژوهش نشان داد حالات انگیزشی (توانمندسازی روان شناختی، تمرکز تنظیمی پیشبردی و جهت گیری هدف یادگیری) نقش میانجی گر در رابطه بین ویژگی انگیزشی دانشی و فرایندهای انگیزشی (تولید هدف و تلاش برای دستیابی به هدف) ایفا می کند. بنابراین با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که ویژگی انگیزشی دانشی شغل بر فرایند انگیزشی و در نهایت بر پیامدهای سازمانی اثر مثبت می گذارد.
فراتحلیل پیشایندها و پیامدهای توانمندسازی روان شناختی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق شناسایی پیشایندها و پیامدهای توانمندسازی روان شناختی کارکنان با استفاده از رویکرد فراتحلیل است. تحقیق حاضر از نظر هدف توصیفی، از نظر نوع استفاده کاربردی، و از نظر نوع داده ها کمّی است. جامعه مورد بررسی در پژوهش مقالات چاپ شده در مجلات علمی پژوهشی در زمینه توانمندسازی روان شناختی کارکنان، از سال 1390 تا تابستان سال 1398، بود که 53 مورد با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه وارد فرایند فراتحلیل شدند. پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار CMA2 (نرم افزار جامع فراتحلیل) تحلیل شدند. پایایی تحقیق شامل پایایی شناسایی از طریق توافق داوران در انتخاب پژوهش ها و طبقه بندی آن ها، پایایی کدگذاری از طریق توافق داوران درباره استفاده از مفاهیم خاص برای کدگذاری متغیرها، و پایایی سطح معناداری و اندازه اثر از طریق توافق در محاسبات اندازه اثر بین دو فراتحلیلگر به دست آمد. یافته ها نشان دادند از بین پیشایندهای توانمندسازی روان شناختی کارکنان، به ترتیب، متغیرهای رهبری خیرخواه (877/0)، مدیریت دانش (772/0)، سرمایه اجتماعی (616/0)، رهبری اصیل (609/0)، حافظه سازمانی (603/0)، و رهبری معنوی (601/0) بیشترین اندازه اثر را دارند. همچنین از بین پیامدهای توانمندسازی روان شناختی کارکنان، به ترتیب، متغیرهای آوای کارکنان (853/0)، مزیت رقابتی (734/0)، عملکرد شغلی (724/0)، معنویت در کار (655/0)، خلاقیت کارکنان (630/0)، و جو ّ نوآورانه (626/0) بیشترین اندازه اثر را دارند.
اثر توانمندسازی روان شناختی وحمایت سازمانی بر ارتقای عملکرد شغلی کارکنان اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
157 - 184
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان داده اند که عملکرد شغلی کارکنان تحت تأثیر عواملی همچون توانمندسازی روان شناختی، رفتار شهروندی و حمایت سازمانی قرار دارد. پژوهش حاضر نیز در راستای رسیدن به ساز و کارهای لازم برای ارتقای عملکرد شغلی، اثر توانمندسازی روان شناختی و رفتار شهروندی و حمایت سازمانی را بر ارتقای عملکرد شغلی کارکنان ادارۀ کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان کرمان بررسی کرد. روش تحقیق توصیفی- همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بوده است. جامعۀ آماری این پژوهش را تمامی 110 نفر مدیران و کارکنان شاغل این ادارۀ کل تشکیل دادند. با استفاده از جدول مورگان، حجم نمونه برای انجام این پژوهش 86 نفر تعیین شد. نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم صورت گرفت. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه بهره گرفته شد. برای تعیین روایی پرسش نامه ها تحلیل عاملی تأییدی انجام پذیرفت. داده ها پس از جمع آوری، با نرم افزارهای آماری PLS و AMOS تحلیل شد. نتایج نشان داد توانمندسازی روان شناختی بر رفتار شهروندی سازمانی (متغیر میانجی) و عملکرد شغلی تأثیر معناداری می گذارد. همچنین تأثیر حمایت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی (متغیر میانجی) و عملکرد شغلی، و تأثیر رفتار شهروندی بر عملکرد شغلی معنادار است.
ارزشیابی برنامه های آموزشی آموزش از دور در دوره متوسطه شهر تهران از نظر فراگیران بر اساس الگوی NADE-TDEC
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارزشیابی برنامه های آموزش از دور در دوره متوسطه شهر تهران از نظر فراگیران بر اساس الگوی NADE-TDEC می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسش نامه ای پژوهشگر ساخته برگرفته از الگوی NADE-TDEC به تعداد 40 گویه بسته پاسخ با پایایی 882/0 با طیف لیکرت پنج درجه ای می باشد. جامعه آماری شامل 16275 نفر دانش آموز شاغل به تحصیل در 54 مرکز آموزشی از دور در دوره متوسطه شهر تهران بودند. نمونه آماری شامل 170 نفر از دانش آموزان مراکز آموزش از دور بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t تک نمونه ای و t مستقل و آزمون تحلیل واریانس) محاسبه و با توجه به میانگین وزنی سؤال ها و تحلیل استنباطی؛ کیفیت طراحی مطالب و مواد درسی، کیفیت موارد مربوط به آموزش و کیفیت امور اجرایی در حد بالاتر از متوسط می باشد و در همین حال کیفیت فناوری های جدید آموزشی استفاده شده در حد کم تر از متوسط می باشد.
تبیین مدل سوادآموزی زبان شناختی دانشجومعلمان رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان براساس دانش زیباشناختی، هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین دانش زیباشناختی و سوادآموزی زبان شناختی دانشجومعلمان علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان استان گلستان با توجه به نقش میانجی هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش همه دانشجومعلمان علوم تربیتی (پسر و دختر) دانشگاه فرهنگیان استان گلستان به تعداد 849 نفر تشکیل داده اند. از جامعه آماری یادشده، براساس جدول کرجسی و مورگان، 265 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه های محقق ساخته دانش زیبایی شناختی، سوادآموزی زبان شناختی، درک مبتنی بر تحلیل و پرسشنامه هوش اجتماعی سیلورا (2001) به کار گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش ، مدل معادلات ساختاری اجرا شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد دانش زیبایی شناختی با سوادآموزی زبان شناختی، هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل دانشجومعلمان علوم تربیتی رابطه معنا داری دارد و هوش اجتماعی با درک مبتنی بر تحلیل و سوادآموزی زبان شناختی رابطه مستقیم و معناداری دارد. همچنین، دانش زیبایی شناختی به صورت غیر مستقیم از طریق هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل با سوادآموزی زبان شناختی دانشجومعلمان رابطه معناداری دارد. در نتیجه، مدل مفهومی ارائه شده از برازش آماری مناسبی برخوردار است؛ بدین معنا که مدل سوادآموزی زبان شناختی دانشجومعلمان علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان براساس دانش زیبایی شناختی، هوش اجتماعی و درک مبتنی بر تحلیل، با داده های تجربی برازش دارد.
نقش رهبری تحولی در امنیت شغلی و خستگی عاطفی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی در کارکنان سازمان صدا و سیما(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی نقش رهبری تحولی در امنیت شغلی و خستگی عاطفی با میانجی گری توانمندسازی روان شناختی کارکنان سازمان صدا و سیما بود. پژوهش همبستگی (از نوع معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان معاونت توسعه و فناوری رسانه سازمان صدا و سیما در شهر تهران به تعداد 2570 نفر بود که نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام و حجم نمونه به تعداد 334 آزمودنی با فرمول کوکران برآورد گردید. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های رهبری تحولی بس و اولیو (2004)، توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر (1995)، امنیت شغلی نیسی و سیدمحمودیان (1381) و خستگی عاطفی جانگ (1995) انجام شد. تحلیل داده ها با نرم افزار Smart-PLS 2 انجام شد. یافته ها نشان داد توانمندسازی روان شناختی، نقش میانجی را در ارتباط بین سبک رهبری تحولی و خستگی عاطفی و همچنین در ارتباط بین رهبری تحولی و امنیت شغلی دارد. در نهایت نتایج نشان داد شاخص های اندازه گیری و برازش مدل نیز حاکی از مطلوب بودن مدل دارند. با سبک رهبری تحولی و به واسطه توانمندسازی روان شناختی می توان امنیت شغلی کارکنان را بهبود و خستگی عاطفی آنان را کاهش داد. پیشنهاد می شود به منظور کاهش خستگی عاطفی و افزایش امنیت شغلی علاوه بر استفاده از سبک رهبری تحولی برنامه های توانمندسازی کارکنان نیز اجرا شود.