مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فضاهای پیراشهری
حوزه های تخصصی:
سرمایه داری مستغلات،یکی از انواع سرمایه داری است که در آن سرمایه برای کسب سودبیشتر، به جای ایجاد خلاقیت و رقابت در تولید کالا و خدمات، به سودا گری یا بورس بازی زمین و مسکن اختصاص داده و موجب تضعیف فعالیت های مولد می شود. این نوع سوداگری به زمین ومسکن، خصلت"ارزش دارایی" می بخشد. هدف این پژوهش بررسی سازوکارهای سرمایه داری مستغلات در ناحیه پیرامونی شاهد شهر و اثرات فضائی- مکانی آن در بازه زمانی 95-1375 است. روش شناسی تحقیق مبتنی بر پراگماتیسم و با روش تحقیق کیفی کیو انجام گرفت. نقشه های دو بازه زمانی ، با استفاده از تصاویر ماهواره ای و نرم افزار GIS تهیه شده است. نتیجه نشان داد که پنج عامل دولت رانتیر، سود آوری سرمایه داری مستغلات، ضعف قوانین و جامعه مدنی، ضعف فعالیت های مولد و سرمایه داری تولیدی، نقش مهاجرت و تقاضای بالای زمین و مسکن موجب رونق سرمایه داری مستغلات شده و در نهایت سرمایه را از مسیر تولیدی خارج ساخته است. همچنین نتایج حاصله از تحولات فضایی شاهدشهر به روش دلفی نشان داد که عقب نشینی فضای زراعی و بایر به نفع باغ ویلا و ساخت ساز شهری با میانگین 8/7، فشردگی بافت از نظر افقی و ارتفاعی با میانگین 2/7، ادغام قومی و کاهش انسجام اجتماعی با میانگین 7/8 ،تغییرات ساختار اشتغال با میانگین 9/8، تخریب باغ ها با میانگین 8/8،کاهش آب زراعی به نفع آب شرب شهری با میانگین 6/5 درصد، از جمله اثرات فضایی گسترش سرمایه داری مستغلات در ناحیه بوده است. در نهایت می توان نتیجه گرفت سرمایه داری مستغلات در فضاهای شهری با تحولات و دگرگونی هایی که در اندام فضا به دنبال دارد، منجر به آشفتگی های طبیعی، اقتصادی و اجتماعی فضا و کج نمودن مسیر حیات در جهتی غیر پیش روی به سوی توسعه و ترقی شده است.
نقش ظرفیت های کارآفرینی در توسعه فضاهای پیراشهری مورد: شهرستان اسلامشهر
حوزه های تخصصی:
امروزه کارآفرینی یکی از مهمترین راهکارهای توسعه سکونتگاه های انسانی محسوب می شود. به منظور توسعه کارآفرینی، شناسایی ظرفیت ها و قابلیت های جوامع محلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش تحلیل نقش مهمترین ظرفیت های کارآفرینی شهرستان اسلامشهر در توسعه فضاهای پیراشهری این شهرستان بوده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی است. گرد آوری اطلاعات با دو روش مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل تمامی روستاهای شهرستان اسلامشهر است که از بین آن 6 روستای بر اساس بعد فاصله در سه محدوده با 5، 10 و 15 کیلومترفاصله از حریم شهر تهران انتخاب شده است. از آزمون تی تک نمونه ای برای مقایسه مؤلفه ها، از آزمون دانکن برای بررسی تفاوت میان روستاهای مورد مطالعه و از روش تحلیل فضایی کریجینگ برای نشان دادن الگوی فضایی ظرفیت های کارآفرینی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد سه مؤلفه محیطی زیرساختی، ویژگی های فردی و اقتصادی کارآفرینی دارای بیشترین ظرفیت برای توسعه فضاهای پیراشهری هستند. همچنین از حیث فضایی، سکونتگاه های با فاصله کمتر و دسترسی مناسب تر به شهر تهران از ظرفیت های بالاتری برای توسعه فعالیت های کارآفرینی برخوردار است.
تحلیل زمینه های کارآفرینی در توسعه فضاهای پیراشهری مورد: شهرستان کرمانشاه
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
137 - 150
حوزه های تخصصی:
متأثر از روندهای غالب توسعه در سطح بین المللی، یکی از پدیده های مهم اقتصادی که اکثر کشورهای جهان با آن دست به گریبان هستند، کارآفرینی در فضاهای پیراشهری است. در کنار مصرف فضاهای روستایی توسط شهرها، در پاره ای از نواحی پیرامون شهرهای بزرگ، آن دسته از سکونتگاه های نزدیک که از پیشینه فعالیت های کشاورزی و ظرفیت های آبی و زمین برخوردار بوده اند، تحت تأثیر تقاضاها و امکانات فراهم آمده، دستخوش تغییراتی همچون جایگزینی تولیدات روستایی جدید و کشت محصولات تازه به جای کشت های سنتی شده اند. طبق پژوهش های مکانی، اگر در مناطق پیرامونی فعالیت های کارآفرینی زیاد باشد، آن منطقه قابلیت بازساخت فضایی و پذیرش شرکت های تجاری جدید و تبدیل شدن به سکونتگاه ها و مکان های تجاری بزرگتر را دارد. از این رو، مطالعه حاضر با هدف "تحلیل زمینه های کارآفرینی در فضاهای پیراشهری" به بررسی این مهم در پیرامون کلانشهر کرمانشاه پرداخت. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی و پرسشنامه ای بود. جامعه آماری شامل 21 روستای کارآفرین با فاصله کمتر از 20 کیلومتر از کلانشهر بود؛ یافته ها نشان داد روستاهای چقاقاسم و شاهینی دارای بالاترین درجه توسعه یافتگی کارآفرینی با قابلیت بازساخت فضایی است. همچنین ارزیابی نتایج نمرات تأثیر، بیانگر اهمیت سرمایه گذاری در متغیرهایی(زیرساخت های فیزیکی روستا) است که اثرات بازدارنده متغیر کمبود ثروت افراد کارآفرین را تعدیل می نماید.
خزش شهری و تغییرات کاربری اراضی فضاهای پیراشهری نیشابور
منبع:
توسعه فضاهای پیراشهری سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
151 - 165
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر تغییر یا حفظ کاربری اراضی از مهم ترین عواملی است که برنامه ریزان و طراحان بخش توسعه از آن به عنوان ابزار مهم در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و محلی استفاده می کنند. روستا منبعی شکننده و آسیب پذیر در برابر تغییرات محیطی و انسانی شهرها است. با توجه به محدودیت زمین و ارزش معیشتی آن در نواحی روستایی، با بهره گیری از زمین های موجود و استفاده آن در ساخت و سازهای غیر اصولی و بی رویه، برای احداث سکونتگاه های شهری مواجه هستند. در دهه های 1375 -1390 شهرستان نیشابور روند رو به گسترش داشته است. بهترین زمین های حاصلخیز برای کشاورزی به زیر ساخت وسازهای شهر رفته و بسیاری از فضاهای زیستی از جمله روستاها، زمین های باغی و مراتع را به شدت دگرگون کرده است. این تغییرات به گونه ای بوده که بسیاری از روستاهای شهرستان با محله های شهر نیشابور ادغام شده و کوچک ترین نشانه ای از ساختارهای روستایی ندارد. در این پژوهش سعی شده است به بررسی اثرات خزش شهری بر تغییرات کاربری اراضی فضاهای پیراشهری پرداخته شود. بر اساس نتایج به دست آمده محله هایی وجود دارد که در نتیجه روند و توسعه شهری، روستاهای اطراف به محله های این نواحی ادغام شده است . در بیشتر این محلات روند و توسعه شهری به اندازه ای زیاد بوده که تغییرات قابل ملاحظه ای را در رابطه با تغییرات اراضی کشاورزی ایجاد کرده است. در این محلات روستاهای حسین آباد جدید، چاه بلند، یحیی آباد، ده شیخ، فخریه، مرتضی آباد، گنبد سبز، مرتضی آباد، سراب کوشک، مبارکه، بکاول، زرگران، ابراهیمی، قید، شاه آباد حسینی، با این محلات ادغام گردیده و باعث تغییرات کاربری از تولیدی به مصرفی و خدماتی شده است.
فضاهای پیراشهری: الگوها، عوامل و پسایندها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نخست، مفهوم پیراشهر را از دیدگاههای مختلف بررسی کرده است. آنگاه، الگوهای مختلف پیراشهری از نظر ساختار جمعیتی، انگیزشی و کارکردی تجزیه و تحلیل شده است. سپس، عوامل ایجاد و گسترش پیراشهر و نیز پیامدهای گسترش فضاهای پیراشهری مطالعه شده است. یافتهها نشان میدهد که افزایش جمعیت، رشد شتابان شهرنشینی و خزش شهری عامل آشکارتولید فضاهای پیراشهری است. اما شکل و گوناگونی فضاهای پیراشهری وابسته به روندهای اجتماعی، اقتصادی رایج در کشورها است. روندهای اجتماعی، اقتصادی نابرابر ساز و حذف اجتماعی نقش اصلی در تنوع اشکال پیراشهری به عهده دارد. در اقتصاد شبکهای همراه با تکنولوژی اطلاعات، در مرهم نئولیبرالیسم اقتصادی نمیتوان انتظار بهبودی در وضع موجود داشت، چیزی که به وسیله اروپای شمالی و نیز کشورهای پشت کرده به نظامهای با برنامهریزی مرکزی، به وضوح نشان داده شده است. تا دهه 1990، تحلیل و برنامهریزی شهر و پیرامون آن مبتنی بر رویکرد تفکیک عناصر و عوامل اثر گذار بر دگرگونی بود که مدیریت یکپارچه شهر و محیط پیرامون را دشوار میساخت. این نشان میدهد که برنامهریزی جامع شهری-منطقهای نمیتواند تنها بر رویکرد تحلیل فضایی و پوزیتیویستی متکی باشد. ترکیب مناسب روشها و در نظرگرفتن روندهای سیاسی، تاریخی، اجتماعی و اقتصادیدر برنامهریزی است که میتواند موجب بهبودی در وضعیت موجود شود. سیستم اداره و نظارت امور باید ساختار نهادی را به گونهای سامان دهد تا در عین حال که راه را برای ابتکارات شخصی و انگیزشهای فردی سد نکند، تلاشهای افراد و سازمانها در مسیر حداکثرسازی منافع، با منافع بلند مدت و مصالح توسعه ملّی هم راستا باشد.
تحلیل همپوشانی پهنه بندی مکانی فقر و بافت فرسوده در فضاهای پیراشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تعیین مکانی پهنههای فقر و فرسودگی بافت کالبدی-فضایی شهر شهریار است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل محدوده قانونی شهر شهریار در سال 1395 است. در این پژوهش از طریق روش های AHP و دلفی به پهنهبندی مکانی فقر اقدام شده است. از نرمافزارهای GIS و Expert choice برای تحلیل داده ها استفاده شده است. متغییرهای پژوهش مشتمل بر بعد خانوار، نسبت جمعیت زیر 15 سال از کل جمعیت، نسبت مهاجران به جمعیت هر محله، نسبت جنسی مهاجران، نسبت جنسی، نرخ باسوادی، نرخ بیکاری کل، بار تکفل، خانههای تعمیری، خانههای تخریبی، تعداد طبقات و میزان دسترسی به کاربریهای آموزشی، بهداشتی، فراغتی و فضای سبز است. نتایج پژوهش بیانگر نوعی قطبش اجتماعی در شهر شهریار است. به طوری که محلههای بردآباد شمالی و بردآباد جنوبی، محمدیه، کرشته، فرهنگ، طالقانی، کهنز، سینک، فرزانگان، مریم شمالی، شهرک اداری، باغستان شرقی، باغستان غربی، معین الملک، بهار، علیشاعوض، شاهچای جنوبی، دینارآباد و آستانه جنوبی در وضعیت نامتعارف و محرومی قرار دارند. در همان حال که محلههای مریم جنوبی، فرزانگان جنوبی، شاهچای شمالی، بوستان، آستانه شمالی، صدف و شاهد در وضعیت بهتری قرار دارند. از سوی دیگر، محلههای امیرآباد(بردآباد شمالی و جنوبی)، کرشته، فرهنگ و کهنز به عنوان بافتهای مصوب شهر شهریار شناخته میشوند. مساحت بافت فرسوده در شهر شهریار، 150 هکتار است که بر اساس آمار سال 1395، 46274 نفر در آن زندگی میکنند. بنابراین همپوشانی کاملی بین پهنههای فقیرنشین و بافتهای فرسوده در شهر شهریار وجود دارد.
خزش شهر مراغه و تغییرات کاربری اراضی پیراشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه شهرها از پدیده های مهم اقتصادی و اجتماعی است که تأثیرات زیادی بر عملکردهای سامانه های اکولوژیکی به جا می گذارد. امروزهرشد سریع شهرهاوتسلط بیشتربرمحیطزیست،سبب شده تاتغییرات محیطی سریعتر وگسترده تر ازقبل به وقوع بپیوندد. از این رو بررسی و تحلیل الگوی توسعه شهرها با استفاده از فنون سنجش ازدور و متریک های سیمای سرزمین نقش مهمی در مدیریت و برنامه ریزی شهرها و کاهش تخریب محیط زیست دارند. پژوهش حاضر نیز در این راستا به بررسی الگوهای رشد و توسعه شهر مراغه و اراضی پیرامونی آن پرداخته است تا راهکارهای اصلاحی برای بهبود فرآیندهای اکولوژیکی آن ارائه دهد. در همین زمینه، در ابتدا نقشه های کاربری اراضی برای سال های 1986، 1996، 2006، 2016 بااستفادهازتصاویرماهواره ای لندست تهیه و در ادامه به منظور تحلیل تغییرات کاربری اراضی از نرم افزارENVI 5.3 و Arc Map و برای تحلیل متریک های سیمای سرزمین از نرم افزار FRAGSTATSو برای تعیین پراکندگی شهری از روش هلدرن استفاده شده است. نتایج حاصل ازمدل هلدرن بیانگر این است که در فاصله سال های1986تا 2016 فقط 34 درصد از رشد شهر مراغه ناشی از افزایش رشد جمعیت بوده و 66 درصد مربوط به عوامل رشد فیزیکی و خزش شهری بوده است. در این راستا، روند تغییرات متریک هانیز در دوره های زمانی مختلف دلالت بر تضعیف یکپارچگی در کاربری ها،کاهش رشد درونی و افزایش خزش شهر مراغه بوده است؛ بنابراین نتایج تحقیق نشانگر انست که الگوی رشدشهر مراغه در دهه های اخیر از الگوی رشدی پراکنده و افقی ناموزون با تخریب زمین های باغی و حاصلخیز کشاورزیو جایگزین شدن آن هابابافت محله های پراکنده و نامنسجم شهری و روستایی تبعیت نموده است.
نقش ظرفیت نهادی در توسعه پایدار فضاهای شهری و پیراشهری بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سه دهه اخیر، کاربست ظرفیت نهادی در تحقق توسعه پایدار فضاهای شهری و پیراشهری در رأس برنامه ریزی های توسعه ای کشورهای جهان درآمده، با این حال در کشورهای کمتر توسعه یافته ای همچون ایران این مهم مورد غفلت واقع شده است. این نهادها به عنوان کارگزاران توسعه نقش بی بدیلی در تحولات فضایی در مقیاس سرزمینی دارند که در این پژوهش شهرستان بجنورد مورد مطالعه قرار گرفته تا ابتدا ظرفیت نهادهای متولی توسعه در آن ارزیابی گردد و سپس میزان اثرگذاری این ظرفیت ها بر روند و نهادینگی توسعه پایدار منطقه ای تحلیل گردد. جامعه آماری این پژوهش را کارکنان نهادها تشکیل می دهد که آگاهی و دانش بیشتری نسبت به ظرفیت نهادهای خود دارند و از میان آنان تعداد 400 نفر به صورت تصادفی مورد گزینش قرار گرفته اند. نتایج حاصله از طریق پرسشنامه محقق ساخت و با استفاده از آزمونT-testتک نمونه ای مستقل نشان می دهد که ظرفیت نهادی شهرستان بجنورد در تمامی گویه ها مجموعاً با میانگین 2.63 در سطح پایینی قرار دارد و هیچ کدام از مؤلفه ها به حد متوسط 3 دست نیافته اند. به همین ترتیب، این مؤلفه ها نتوانسته اند اثر مثبتی بر توسعه پایدار شهری-منطقه ای داشته باشند به طوری که بیشترین اثرگذاری مربوط به مؤلفه "منابع حیاتی" با امتیاز 2.78 و کمترین اثرگذاری مربوط به مؤلفه "منابع مادی و فیزیکی" با امتیاز 2.36 است. در نهایت پیشنهاداتی همچون بهره گیری از نیروهای متخصص در حوزه های مرتبط با دانش آنان و جلوگیری از اتلاف سرمایه های انسانی در برابر فعالیت های غیرتخصصی ارائه شده است.
طراحی محیطی و تاثیر آن در پیشگیری جرم در فضاهای پیراشهری کلانشهر کرج مورد: هشتگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضا های شهری یکی از تاثیرگذارترین عوامل در هدایت الگو های رفتار فردی و اجتماعی افراد هستند. تمامی رفتار های انسان در فضا های معینی شکل می گیرد که بستر رفتار به شمار می آیند. از سوی دیگر، با افزایش رشد شهرنشینی در بسیاری از نواحی ایران، مشکلات و نارسایی های زندگی شهری افزوده شده است. از جمله این مشکلات می توان به افزایش جرم و جنایت در مناطق پیراشهری اشاره کرد. از همین رو، با طراحی محیطی محیط می توان از بروز جرم در این مناطق تا حدی جلوگیری کرد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، طراحی محیطی و تاثیر آن در پیشگیری از جرم در فضا های پیراشهری کلانشهر کرج مبتنی بر رویکرد CPTED در هشتگرد می باشد. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی می باشد. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS، مدل FAHP استفاده شد. ، به منظور مطالعه عمیق (تاثیرات طراحی محیطی و در پیشگیری از جرم در منطقه پیراشهری هشتگرد)، از آزمون رگرسیون استفاده گردیده شد. نتایج نشان داد، طراحی محیطی در پیشگیری از جرم در منطقه پیراشهری هشتگرد تاثیر مثبتی دارد. در ادامه نیز به منظور ارتباط بین شاخص های طراحی محیطی و پیشگیری از جرم در منطقه پیراشهری هشتگرد، از رگرسیون چندگانه خطی استفاده شد. نتایج نشان داد، میزان همبستگی بین شاخص های طراحی محیطی و پیشگیری از جرم در منطقه پیراشهری هشتگرد برابر با 68/0 درصد است، این مقدار گویای همبستگی قوی بین دو متغیر میباشد.در نهایت به منظور رتبه بندی شاخص های (طراحی محیطی) از تحلیل سلسه مراتبی فازی(FAHP)، استفاده شده است. نتایج نشان داد، به ترتیب شاخص های کنترل دسترسی با وزن 235/0، نظارت طبیعی با وزن 221/0تقویت قلمرو های طبیعی با وزن 189/0، حمایت از فعالیت های اجتماعی با وزن 154/0، تعمیر و نگهداری با وزن 134/0، بالاترین و پایین ترین رتبه را در کاهش میزان جرم خیزی در منطقه پیراشهری هشتگرد به خود اختصاص داده اند.
واکاوی کیفیت محیط زندگی در روستاهای پیراشهری بخش مرکزی خانقین عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف غایی برنامه های توسعه روستایی بهبود کیفیت زندگی در جوامع روستایی است، اما پیش شرط اصلی جهت دستیابی به این مهم فراهم ساختن شرایط مناسب برای زندگی است که می تواند زمینه ساز ارتقای کیفیت زندگی در جوامع روستایی گردد. هدف از تحقیق حاضر سنجش وضعیت کیفیت زندگی در روستاهای پیراشهری بخش مرکزی خانقین است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و نوع آن کاربردی- توسعه ای است. حجم نمونه با استفاده از مدل کوکران (320 نفر سرپرست خانوار) برآورد گردید. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است و تجزیه وتحلیل های آماری در محیط نرم افزارSpss انجام شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها و مشخص کردن وضعیت شاخص های کیفیت زندگی، از آزمون تی تک نمونه ای استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که وضعیت کیفیت زندگی از نظر شاخص اقتصادی و اجتماعی با توجه به t به دست آمده که برابر با 220/7- است در سطح پایین تری قراردارد واز نظر شاخص خدمات عمومی و زیر ساختها با 891/35 و ویژگی واحد کالبدی با 835/26- و شاخص زیست محیطی با توجه بهt به دست آمده که با 061/18- با سطح معناداری 99% در سطح پایینتری قراردارد. نتایج بیانگر آن است که ضریب همبستگی بین کیفیت محیط زندگی و اشتغال خانوارهای روستایی در ارتباط با تحولات اقتصادی آنها معادل( 59/0) بوده و سطح معناداری نیز در سطح ( 003/0) است. نتایج به دست آمده نشان داد کیفیت محیط سکونتی در روستاهای محدوده مورد مطالعه پایین تر از حد متوسط قرار گرفته و از لحاظ شاخص های مورد مطالعه بین روستاهای نمونه تفاوت معناداری وجود ندارد.
سنجش پایداری عرصه های پیراشهری با تأکید بر نقش مدیریت روستایی، مورد: بخش کهریزک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل نقش مدیریت روستایی در پایداری روستاهای بخش کهریزک است. جامعه آماری تحقیق روستاهای بخش کهریزک است. روستا هایی که جمعیت بالا دارند و از شورا و دهیار برخوردار هستند به عنوان جامعه آماری این پژوهش تعیین می شوند(14 روستا). کل جمعیت افراد خانوار در روستا های موردمطالعه (5913) نفر است. لذا بر اساس فرمول کوکران تعداد 360 خانوار به عنوان جامعه نمونه انتخاب گردیده شد. روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق کتابخانه ای و میدانی است. سپس جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات لازم مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد. در بخش کتابخانه ای با استفاده از اسناد و آمار و اطلاعات و تجربیات دیگر مناطق روستایی برای تکمیل کردن اطلاعات به سازمان های مربوطه در سطح منطقه مراجعه کرده و درنهایت با بررسی های میدانی و بحث و پرسشنامه و از نرم افزارهای ARC GIS, SPSS و نرم افزار Expert choise ، مدل موریس دیویس استفاده شده است. یافته ها نشان داد که پایداری در ابعاد زیست محیطی و فضایی –کالبدی بیشتر از عدد مطلوبیت 3 ارزیابی شده و در سطح آلفای 000/0 معنادار است. همچنین تحلیل میانگین عددی این گویه ها در محدوده موردمطالعه نشان دهنده تأثیر مثبت در ابعاد زیست محیطی و فضایی –کالبدی بوده، که نسبت به سایر ابعاد در سطح بالاتری قرار دارند. تحلیل ناپارمتریک همبستگی نشان دهنده وجود رابطه مستقیم و معنی دار در سطح آلفای 01/0 میان ابعاد اقتصادی با ابعاد اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی-فضایی است. همچنین بین ابعاد بعد کالبدی-فیزیکی با ابعاد اجتماعی و زیست محیطی نیز رابطه مستقیمی مشاهده می شود. همچنین رتبه-بندی ابعاد پایداری نشان داد که بعد کالبدی-فضایی با وزن به دست آمده (356/0) نسبت به سایر ابعاد در بالاترین سطح و بعد اقتصادی با وزن به دست آمده (174/0) در پایین ترین سطح قرارگرفته است.
پایش زیست پذیری سکونتگاه های ناکارامد پیراشهری کلانشهر رشت مورد: محله عینک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه زیست پذیری ، نقشی اساسی را در کیفیت زندگی سکونتگاه های ناکارامد شهری دارد. محرومیت وعدم برخورداری از امکانات شهری سبب شده تا این نواحی با کاهش میزان زیست پذیری مواجه باشند. شهر رشت به عنوان یکی از مهم ترین کانون های مهاجر پذیر از جمله کلان شهرهایی است که با پدیده اسکان غیر رسمی درنقاط پیراشهری مواجه است. لذا هدف این پژوهش پایش زیست پذیری محله عینک کلانشهر رشت است. در این این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی است . روش جمع آوری داد های این پژوهش از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. که در روش میدانی معیار جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل سرپرستان خانوار ساکن در محله عینک شهر رشت است . حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 360 نفر به دست آمده است. متغیرهایی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته اند در چهار شاخص اصلی: کالبدی – فضایی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و در قالب 16 گویه مورد ارزیابی قرار گرفت. روش نمونه گیری به صورت تصادفی انجام گرفت و اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها توسط نرم افزار spss تحلیل و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج نشان داد بین ابعاد مختلف زیست پذیری در سطح محله عینک تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان دادکه بیشترین مقدار همبستگی زیست پذیری محله عینک با شاخص کالبدی – فضایی (748/0 = R²) است.چنانکه تحلیل مسیر نیز نشانگر آن است که بیشترین اثر مستقیم بر زیست پذیری به ترتیب اولویت ،اختصاص به شاخص کالبدی – فضایی (649/0= B شاخص های زیست محیطی( 573/0 = B) و شاخص اقتصادی با (423/0 = B) و شاخص اجتماعی با (352/0= B) در محله عینک دارند.
تحلیل جایگاه دانش بومی در توسعه فضاهای پیراشهری با تأکید بر زیست پذیری اقتصادی- اجتماعی مورد: روستاهای منطقه ۱۹ تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مسائلی که توجه برنامه ریزان را به خود جلب کرده، بررسی نقش دانش بومی در توسعه و زیست پذیری نواحی می باشد. دانش بومی، بخشی از سرمایه ملی هر قوم است که باورها، ارزش ها، روش ها و آگاهی های محلی و دانش اکولوژیک آنها از مح یط زندگیشان را در بر می گیرد. دانش بومی، حاصل قرن ها آزمون و خطا در محیط طبیعی، اقتصادی و اجتماعی است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل جایگاه دانش بومی در توسعه فضاهای پیراشهری با تاکید بر زیست پذیری اقتصادی و اجتماعی (مورد مطالعه: روستاهای منطقه ۱۹ تهران)، می باشد. تحقیق حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر ماهیت، کمی و به لحاظ هدف کاربردی – توسعه ای است. ابزار گردآوری اطلاعات برای بررسی جایگاه مناطق روستایی منطقه 19 از نظر کاربست دانش بومی در راستایی زیست پذیری در قالب معیارهای اقتصادی، اجتماعی، 24 زیرمعیار است. در بخش توصیفی و استنباطی (نتایج مرتبط به تجزیه و تحلیل داده ها) از تکنیک های تحلیل رابطه خاکستری (GRA) و نرم افزار SPSS استفاده می گردد. نتایج آزمون اسپیرمن نشان داد بین دانش بومی در روستاهای منطقه 19 تهران و زیست پذیری اقتصادی و اجتماعی با مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن 751/0، ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین نتایج آزمون T نشان داد مؤلفه اقتصادی بیشترین اثرپذیری را از دانش بومی در راستای زیست پذیری مناطق روستایی منطقه 19 داشته است. نتایج تحلیل رابطه خاکستری (GRA) نشان داد، روستای مرتضی گرد با کسب میزان امتیاز خاکستری (0.633)، در جایگاه اول از نظر کاربرد دانش بومی در راستای ارتقای زیست پذیری در بین روستاهای مورد مطالعه قرار می گیرد.
رتبه بندی عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری کانون های جغرافیایی جرم در فضاهای پیرا کلان شهری (مورد: شهرجدید هشتگرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت عوامل تأثیرگذار در شکل گیری کانون های جرم خیز موجب آگاهی یافتن مدیران و برنامه ریزان و تدوین راهبردهای مناسب برای ارتقاء امنیت در آن ها می شود. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر رتبه بندی عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری کانون های جرم خیز و سنجش تأثیر فقر بر شکل گیری آن ها در شهر جدید هشتگرد است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل محدوده قانونی شهر جدید هشتگرد در سال 1399 است. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران معادل 400 نفر است. روایی پژوهش با توجه به نظر کارشناسان و خبرگان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ(بیشتر از 7/0) تائید شده است. از آزمون فریدمن، کای اسکوئر پیرسون، لایکلی هود، تا او بی کندال، اسپیرمن و تخمین تراکم کرنل برای تحلیل داده ها استفاده شده است. از نرم افزارهای SPSS و Arc GIS و نرم افزار جانبی Cime Analysis برای تحلیل داده های پژوهش استفاده شده است. بر اساس آزمون فریدمن، عوامل اقتصادی مشتمل بر فقر(با میانگین70/19)، بیکاری(25/19)، نابرابری درآمدی(12/19) و تحرک مسکونی(21/17)، بیشترین تأثیر بر وقوع جرم در شهر جدید هشتگرد دارند. توزیع فضایی جرائم به صورت خوشه ای است و بیشترین جرم در فازهای جدید و فقیرنشین اتفاق افتاده است. بر اساس نتایج آزمون های آماری کای اسکوئر پیرسون، لایکلی هود، تا او بی کندال، اسپیرمن، شدت همبستگی بالایی بین شکل گیری کانون های جغرافیایی جرم در فضاهای پسا کلان شهری و متغیرهایی نظیر فقر، نبود حمل ونقل عمومی، تنوع قومی و فرهنگی، تحرک مسکونی و فضاهای بی دفاع شهری وجود دارد.
سنجش مطلوبیت توسعه اقتصاد کشاورزی در فضاهای روستایی پیراشهری، مورد: استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی هسته اصلی پایه اقتصاد فضا را تشکیل می دهد به گونه ای که کشاورزی به عنوان بزرگ ترین جذب کننده نیروی کار در نواحی بوده و بیشترین درآمد و توسعه را ایجاد می کند.از آنجا که توسعه مفهومی چند بعدی است که در خود، تجدید سازمان نظام اجتماعی-اقتصادی را به همراه دارد، بررسی سطوح و ابعاد مختلف توسعه و آگاهی از میزان برخورداری مناطق مختلف می تواند گامی موثر و اساسی در این تجدید سازمان و برنامه ریزی باشد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر، سنجش و ارزیابی مطلوبیت فضاهای پیراشهری از منظر شاخص های توسعه کشاورزی جهت توسعه سکونتگاه های روستایی در استان گلستان می باشد. بدین منظور شاخص های منتخب پژوهش در قالب 20 شاخص قابل سنجش در بین 14 پهنه فضایی اقتصاد(شهرستان) با بهره گیری از مدل تصمیم گیری ترکیبی WASPAS مورد تحلیل قرار گرفته است. در نهایت با تعیین میزان توسعه شاخص ها، مطلوبیت مناطق چهارده گانه بر اساس برخورداری از شاخص های مطلوبیت فضاهای پیراشهری مبتنی بر توسعه پایدار کشاورزی، پراکندگی و نابرابری در شاخص های توسعه اقتصاد سبز منطقه ای سنجیده شده است. برای وزن دهی شاخص ها از روش آنتروپی شانون استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار EXCEL و SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بر اساس تحلیل داده ها سکونت گاه های پیراشهری(روستایی) استان دارای وضعیت پراکنش نابرابری می باشند. اولویت بندی فضاهای پیراشهری استان با مدل واسپاس حکایت از شکاف در امر برخورداری از شاخص های توسعه کشاورزی دارد که صورت واضح آن را می توان بین پهنه فضایی شهرستان گنبد با مجموع برخورداری (464/0)مطلوب ترین فضای پیراشهری نسبت به میزان مطلوبیت فضای پیراشهری شهرستان آق قلا با میزان برخورداری (264/0) که فاصله تقریباً دو برابری را نشان می دهد ملاحظه کرد. با توجه به نتایج بدست آمده، مسئولین و برنامه ریزان باید راهبردها، اهداف و سیاست گذاری ها را در راستای بهبود مطلوبیت فضاهای پیراشهری علی الخصوص شاخص های کشاورزی پایدار در سکونتگاه های روستایی جهت دار نماید.
تحلیل استراتژیک بازآفرینی شهری با تأکید بر مؤلفه های اجتماعی در فضاهای پیراشهری (مورد: بافت فرسوده منطقه 20 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری درون مناطق و محله های شهری نیازمند برنامه ریزی استراتژیک هستند تا به فراهم سازی فعالیت ها و فضاهای سالم کمک کند. وجود بافت های ناکارآمد و فرسوده یکی از معضلات اساسی شهر تهران و بخصوص منطقه ۲۰ این شهر است که دارای معضلات و ناهنجاری هایی متعدد اجتماعی است و یکی از ضرورت های مهم این منطقه از شهر تهران بازآفرینی این بافت های شهری است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تبیین عوامل مؤثر بر بازآفرینی شهری با تأکید مؤلفه های اجتماعی می باشد.پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش افراد آگاه؛ کارشناسان و متخصصان در زمینه بافت فرسوده می باشد .روش نمونه گیری براساس روش نمونه گیری گلوله برفی می باشد که 15 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند و در جمع بندی و استخراج نتایج و تحلیل آن ها، از نرم افزار SPSS، Excel و MICMAC وSWOT استفاده می شود. یافته ها نشان داد که عوامل: سکونت بیش از 5 سال، عناصر هویت بخش در محله، احساس یکی بودن با اجتماع محلی، مشارکت مردمی در داشتن محله ای بهتر، ارتباط با همسایگان که به عنوان عوامل کلیدی موضوع انتخاب شدند. این متغیرها به واسطه اینکه دارای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بالایی هستند از انعطاف لازم برخوردار هستند و می توانند مورد کنترل قرار بگیرند و به نحوی که مطلوب برنامه ریزان است تغییر کنند. نتایج حاصل از بخش دوم نشان داد، بازآفرینی شهری در منطقه 20 شهر تهران دارای تهدیدات و فرصت های زیادی برای تدوین راهبردهای مناسب شهری است و استراتژی SO و راهبرد تهاجمی را به عنوان اولین راهبرد و استراتژی برای بازآفرینی شهری بافت فرسوده منطقه 20 شهر تهران در اولویت می باشد.
واکاوی عوامل مؤثر بر زیست پذیری اقتصادی در فضاهای ناکارآمد پیراشهری (مورد: کوی فاطمیه شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی پدیده ای است که نه تنها در ایران بلکه در کل جهان به عنوان معضلی مطرح می گردد که دولت ها تاکنون نتوانسته اند از آن رهایی یابند و برای حل آن چاره ای بیندیشند. برنامه ریزی برای ارتقای کیفیت زندگی در مناطق حاشیه ای و پیراشهری، نیازمند شناسایى عوامل مؤثر بر زیست پذیری در جوامع مختلف است. با عنایت به اینکه مؤلفه زیست پذیری، در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، قابل بررسی است، بعد اقتصادی مهم ترین بعد تأثیرگذار بر کیفیت زندگی شهری و ارتقای آن محسوب می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی وضعیت شاخص های اقتصادی مؤثر بر زیست پذیری مناطق پیراشهری زنجان می پردازد. هدف اصلی این تحقیق ارتقای کیفیت زندگی و افزایش زیست پذیری این نوع بافت هاست. در این راستا، شاخص های مؤثر در بعد اقتصادی زیست پذیری پس از استخراج از ادبیات پژوهش های مرتبط و مصاحبه با خبرگان، با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری- تفسیری مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد. بررسی وضعیت زیست پذیری اقتصادی با استفاده از نرم افزار میک مک انجام می پذیرد. نتایج پژوهش، نشان می دهد شاخص های «درآمد مناسب و کافی»، «داشتن شغل مناسب»، «وضعیت امنیت شغلی»، «فرصت های شغلی مناسب» و «میزان پس انداز» بیش ترین سهم را در زیست پذیری اقتصادی کوی فاطمیه دارند. ازاین رو ارتقای این شاخص ها به دلیل داشتن قدرت نفوذ و وابستگی بالا که در اثر تغییر یافتن، کل سیستم را متأثر خواهند کرد؛ برای توسعه و افزایش زیست پذیری این منطقه پیشنهاد می گردد.
بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد پیراشهر تهران با رویکرد حکمروایی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های ناکارآمد و قدیمی مناطق پیراشهری کشور در اغلب موارد باگذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی شده اند. مسائل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی از اعم مشکلات این بافت ها است، مسائل مطرح شده ازجمله دلایلی است که سیاست گذاران و برنامه ریزان شهری را مجاب به ارائه راهبرد ها و راهکار های مدیریتی در مواجهه با مسائل و مشکلات آن کرده است، یکی از این رویکرد های نوین، رویکرد بازآفرینی در چارچوب حکمروایی شهری است. در این راستا، هدف این پژوهش بازآفرینی بافت های ناکارآمد پیراشهری با تأکید بر حکمروایی نوین شهری در عرصه های پیراشهری (صفادشت، شهریار، ملارد، رباط کریم، اسلامشهر)، می باشد. تحقیق حاضر برحسب هدف، یک تحقیق کاربردی، برحسب نحوه گردآوری داده ها یک تحقیق تحلیلی و توصیفی می باشد و درنهایت حسب نحوه اجرا، از نوع پیمایشی، و از برحسب روش تحقیق از نوع کمی می باشد. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS، مدل FAHP، و مدل GMIR استفاده شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که وضعیت حکمروایی نوین شهری و بازآفرینی بافت های ناکارآمد در عرصه های مطرح شده نامطلوب ارزیابی شد، و بین این دو متغیر نیز ارتباط معنادار و مثبتی مشاهده شد. همچنین نتایج مدل FAHP نشان داد که در بین ابعاد بازآفرینی، بعد کالبدی بیشترین میزان تأثیرپذیری و بعد زیست محیطی نیز کمترین میزان تأثیرپذیری را از حکمروایی نوین شهری به خود اختصاص داده است. درنهایت نتایج مدل GMIR نیز به منظور رتبه بندی هر یک از عرصه های پیراشهری نشان داد، عرصه پیراشهری شهریار با مقدار 4812 بالاترین رتبه و صفادشت با مقدار 3976، پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند
زیست پذیری در شهر و پیراشهر مسجد سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار در شهرها منجر به تعادل در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و غیره می گردد و زمینه ساز یک چشم انداز مطلوب در آینده می گردد. بهبود شرایط زیست پذیری در شهرهای نفت خیزی مانند مسجدسلیمان و پیرامون آن علاوه برافزایش جذابیت آن ها، بستر مناسبی برای ارتقای کیفت زندگی و مکان پایدار می گردد. بنابراین ضرورت و اهمیت بحث ساختاری زیست پذیری در شهرها و پیرامون آن کاملاً نمایان است. هدف از این پژوهش، تحلیل ساختاری زیست پذیری در شهر مسجدسلیمان و فضای پیرامون آن می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش 20 نفر از صاحب نظران شهری، شهر سازان و مدیران شهری به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل متغیرها از میک مک استفاده شد. نتایج منعکس کننده این مطلب است که 2970 رابطه از کل روابط بین متغیرها دارای ارزش اثرات متقاطع بوده اند. از مجموع روابط 2970، حدود 55 رابطه بدون تأثیر؛ 1195 رابطه دارای تأثیرگذاری کم؛ 1169 رابطه دارای تأثیرگذاری متوسط و درنهایت 606 رابطه دارای تأثیرگذاری قوی و بالا بوده است. از سوی دیگر نتایج نشان می دهد که پایداری زیست پذیری در شهر مسجدسلیمان و فضای پیرامونی آن بسیار نامناسب است.
خلاقیت در فضای پیراشهری: درک معنا و مفهوم در بخش قلعه نو شهرستان ری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم کشور ایران، رکود و نابودی روستاها براثر عوامل مختلف ازجمله بیکاری، مهاجرت و سایر عوامل است، در این راستا، خلاقیت در روستا را می توان به عنوان یکی از رهیافت های جدید توسعه روستایی برای تولید وزندگی و جلوگیری از فروپاشی نواحی روستایی دانست. ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف شناسایی و مفهوم شناسی ارکان، زیرساخت ها و شاخص های شکل گیری روستای خلاق در بخش قلعه نو شهرستان ری انجام شده است. تحقیق حاضر با توجه به هدف آن کاربردی و براساس روش انجام توصیفی و تحلیلی است، همچنین به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل BMW استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روستا های بخش قلعه نو در شهرستان ری ازلحاظ ارکان و زیرساخت ها در شرایط مطلوبی قرار دارند و می توانند در شکل گیری روستای خلاق بسیار مؤثر باشند، ولیکن درزمینهٔ شاخص های خلاقیت باید مطرح نمود، که در یک سری از معرف ها روستا های بخش قلعه نو در وضعیت نامطلوبی قرار دارند، بیشتر معرف های نامطلوب ناشی از وضعیت مدیریت و یا به عبارت دیگر حکمروایی نامطلوب روستایی می باشد. در ادامه نیز نتایج نشان داد در بین ارکان مطرح شده، فضای روستا با مقدار وزن 345/0 بالاترین وزن، در بین زیرساخت های مطرح شده، زیرساخت صنایع خلاق با مقدار وزن 366/0،، در بین شاخص های مطرح شده، شاخص ترویج و آموزش با مقدار وزن 378/0، بالاترین وزن را به خود اختصاص داده اند. درنهایت نتایج تحلیل فضایی سکونتگاه های روستایی نشان داد، روستای فیروزآباد بالاترین امتیاز و روستای قمی آباد پایین ترین امتیاز را دررسیدن به روستای خلاق به خود اختصاص داده اند.