مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
کیفیت زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیشنهاد مدلی از پیشایندها و پیامدهای مهم گذشت در ازدواج، به منظور شناخت بهتر و کامل تر مفهوم گذشت بود. این مدل نقش اسنادهای علی و مسئولیت پذیری، کیفیت رابطه زناشویی، همدلی و اعتقادات مذهبی در افزایش گذشت زوجین و تاثیر گذشت بر افزایش سلامت روانی و کاهش خشم آنها را بررسی کرد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 245 نفر مرد و 247 نفر زن را شامل می شد که از میان والدین دانش آموزان دبیرستانی شهر اهواز با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش مقیاس گذشت صفت (TFS)، مقیاس اسناد ارتباطی (RAM)، شاخص کیفیت ازدواج (QMI)، مقیاس صفات همدلی باتسون (BEA)، خرده مقیاس نگرش مذهبی، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH) ، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) و خرده مقیاس خشم فهرست تجدید نظر شده علائم روانی R-90SCL را شامل می شود. برای ارزیابی مدل پیشنهادی از روش تحلیل مسیر و بر اساس نرم افزار AMOS ویرایش 7 استفاده شد. مدل ارزیابی شده شاخص های برازندگی خوبی داشت. بر اساس نتایج مدل تحلیل مسیر کیفیت مثبت زناشویی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق اسنادهای علی و مسئولیت پذیری، گذشت را افزایش می دهد. اسنادهای علی نیز به صورت غیرمستقیم و از طریق اسنادهای مسئولیت و همدلی گذشت را ارتقاء می دهد. اسنادهای مسئولیت نیز به صورت مستقیم و غیرمستقیم به واسطه همدلی گذشت را افزایش می دهد. همدلی نیز به صورت مستقیم گذشت را افزایش می دهد. نگرش های مذهبی نیز به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق اسنادهای مسئولیت گذشت را ارتقاء می دهد. گذشت نیز افزایش سلامت روانی و کاهش پرخاشگری در میان همسران را باعث می شود. درباره مضامین درمانی و آموزشی نتایج و مدل ارائه شده در پژوهش حاضر به تفصیل بحث شده است.
بررسی نقش ادراک انصاف بر کیفیّت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ادراک انصاف بر کیفیّت زناشویی بود. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 300 نفر (138 مرد و 162 زن) بودند که از میان کارکنان متأهل اداره های دولتی شهر اهواز با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از سنجه ادراک انصاف (MEP) و سنجه کیفیّت زناشویی (MMQ). تنها فرضیه پژوهش عبارت بود از: ادراک انصاف بر کیفیّت زناشویی اثر مثبت دارد. برای ارزیابی مدل پیشنهادی از روش الگویابی معادلات ساختاری ((SEM و نرم افزار AMOS ویرایش 7 استفاده شد. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که ادراک انصاف در روابط زناشویی بر کیفیّت زناشویی اثر مثبت قوی دارد. مضامین آموزشی نتایج و مدل ارائه شده در پژوهش حاضر به تفصیل بررسی شده است.
بررسی مدل علی رضایت جنسی بر اساس متغیرهای کیفیت زناشویی، رضایت از رابطه، اضطراب ارتباط جنسی، احقاق جنسی و دفعات آمیزش در دانشجویان زن متأهل بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تدوین یک مدل علی رضایت جنسی براساس متغیرهای رضایت از رابطه، کیفیت زناشویی، اضطراب ارتباط جنسی، احقاق جنسی و فراوانی آمیزش در میان دانشجویان زن متاهل انجام شد. روش: جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش کلیه دانشجویان زن متاهل دانشگاه های بندرعباسدر سالتحصیلی 93-92 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ، تعداد 115 نفر انتخاب شدند و داده ها از طریق پرسشنامه های رضایت جنسی پینی، احقاق جنسی هالبرت، کیفیت زناشویی شه، اضطراب ارتباط جنسی دیویس و همکاران، رضایت از رابطه برنز و سایرس و مقیاس فراوانی رابطه جنسی جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. یافته ها: براساس نتایج بدست آمده مدل معنی داری به دست آمد و متغیرهای دفعات آمیزش جنسی و تعاملات جنسی و ابراز نیازها به عنوان متغیرهای میانجی که قادر به پیش بینی رضایت جنسی می باشند عمل کردند. سایر متغیرها با وجود داشتن همبستگی با رضایت جنسی قادر به پیش بینی نبودند. نتیجه گیری: همان طور که مطالعه حاضر نشان می دهد داشتن تعاملات کلامی جنسی و ابراز نیازها و خواسته ها از همسر، به طور مستقیم و غیرمستقیم رضایت جنسی را افزایش می دهد، بنابراین لازم است در این زمینه فرهنگ سازی لازم صورت گیرد.
بررسی تعاملات، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی؛ تحلیل روند مبتنی بر سن و طول مدت ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل روند تغییرات در تعاملات، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی بر اساس سن ازدواج و طول مدت ازدواج زنان و مردان متأهل شهر قزوین صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی و تحلیل روند است. روش نمونه گیری، داوطلبانه است و 302 نفر (151 زن و 151 مرد)، از پنج نقطه شهر قزوین انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه سبکهای حل تعارض کردک (CRSI)، مقیاس کیفیت زناشویی فرم بازنگری شده (RDAS) و مقیاس تعامل رابطه انجمن تگزاس (TTRIS) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل روند نشان داد که روند خطی معناداری بین زنان و مردان متأهل از حیث طول مدت ازدواج در متغیرهای ابعاد تعامل (بجز بعد نظریات سازنده ایگو در گروه 5-1 سال)، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی مشاهده نشد. نتایج هم چنین نشان داد روند خطی معناداری بین گروه با سن ازدواج 19- 12 سال با دیگر گروه های ازدواج کرده بین سنین 30-20 و 40-30 سال در عوامل سبکهای حل تعارض و روند غیرخطی معناداری در ابعاد تعاملات زناشویی مشاهده می شود. شیوه تعاملات و حل تعارضات بین زوجین به عنوان عوامل پیش بین و مؤثر بر کیفیت زناشویی در گذر زمان دستخوش تغییرات و تحولات می شود و افرادی که در سنین مختلف به ازدواج اقدام می کنند از چنین تحولات و تغییراتی در متغیرهای مربوط به کیفیت زناشویی برکنار نیستند. توجه به چنین تحولاتی می تواند آمادگی لازم را برای رویارویی با وضعیت جدید در زوجین فراهم سازد.
نقش تعدیل کننده محبت جسمی در رابطه میان سبک های دل بستگی با کیفیت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت شناخت متغیرهای تعیین کننده و تأثیرگذار بر کیفیت زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده محبت جسمی در رابطه میان سبک های دل بستگی و کیفیت زناشویی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی- مقطعی بود، نمونه پژوهش دربرگیرنده 207 زن متأهل دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبک های دل بستگی عاشقانه (BSQ)، مقیاس درجه بندی رفتار محبت جسمی (PAB- RS) وفهرست کیفیت زناشویی (Q MI) استفاده شد. داده های پژوهش با روش همبستگی پیرسون، روش تحلیل رگرسیون خطی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که میان سبک دل بستگی ایمن با کیفیت زناشویی ارتباط مثبت و معنی دار وجود دارد و میان سبک دل بستگی اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی ارتباط منفی و معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد محبت جسمی رابطه میان سبک های دل بستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی با کیفیت زناشویی را تعدیل می کند. بر پایه یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که رابطه میان سبک های دل بس تگی و کیفیت زناشویی یک رابطه خطی ساده نیست و محبت جسمی می تواند این رابطه را تعدیل کند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زناشویی زوجین متعارض شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :کیفیت روابط زناشویی میان زوجین، مهم ترین جنبه خانواده های دارای عملکرد مطلوب می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری (Cognitive-behavioral couple therapy یا CBCT) و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy یا ACT) بر کیفیت زناشویی زوجین متعارض بود. مواد و روش ها:در این پژوهش از یک طرح شبه آزمایشی، پیش آزمون، پس آزمون با گروه شاهد استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متعارض بود که در سال 1395 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. نمونه گیری به صورت داوطلبانه انجام گرفت. 90 نفر (زن و شوهر) در سه گروه CBCT (30 نفر)، ACT (30 نفر) و گروه شاهد (30 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه آزمایش، دوازده جلسه درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. ابزار پژوهش شامل فرم مشخصات دموگرافیک و پرسش نامه سازگاری زوجی اصلاح شده (Revised Dyadic Adjustment Scale یا RDAS) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:یافته ها نشان داد که روش های CBCT و ACT، تغییرات معنی داری در کیفیت زناشویی در مرحله پس آزمون ایجاد کرد (05/0 > P). همچنین، نتایج آزمون تعقیبی Bonferroni حاکی از آن بود که بین میزان اثربخشی روش های CBCT و ACT بر کیفیت زناشویی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 < P). نتیجه گیری:روش های CBCT و ACT هر دو تغییرات معنی داری در کیفیت زناشویی ایجاد کرد و بین اثربخشی این دو روش درمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. از این رو، نتیجه پژوهش حمایتی تجربی برای هر دو درمان در جهت افزایش کیفیت زناشویی فراهم می کند.
فراتحلیل رابطه فداکاری و کیفیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف چشم پوشی از فعالیت و رفتاری که فرد خواهان آن است یا عمل کردن به گونه ای که مطلوب فرد نیست، فداکاری قلمداد می شود. نتایج مطالعات رابطه فداکاری و کیفیت زناشویی متفاوت و متناقض است. هدف این پژوهش برآورد اندازه اثر کلی (همبستگی) فداکاری و کیفیت زناشویی بود. مواد و روش ها برای دستیابی به این هدف، ادبیات پژوهشی مربوط به رابطه این متغیرها، در پایان نامه ها و مقاله های انتشار یافته در مجله های علمی بین سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۷ بررسی شد. ۲۱ پژوهش (۶ پایان نامه و ۱۵ مقاله) بر اساس معیارهای این پژوهش وارد فراتحلیل شدند. این ۲۱ پژوهش شامل ۷۶ اندازه اثر مستقل برای رابطه فداکاری و کیفیت زناشویی بود. نتایج حاصل از بررسی سوگیری انتشار، نشان دهنده نبود سوگیری در انتشار بود. یافته ها نتایج نشان داد میزان اندازه اثر در مدل اثرهای تصادفی برای رابطه فداکاری و کیفیت زناشویی ۰/۱۷۹ است که در سطح ۰/۰۱>P معنی دار است. هرچند این میزان اندازه اثر بر اساس شاخص تفسیری کوهن نسبتاً کم است، ولی بررسی نقش متغیرهای تعدیل کننده نشان داد رابطه فداکاری و کیفیت زناشویی، تحت تأثیر متغیرهای نوع انتشار و محل پژوهش است؛ به گونه ای که این میزان اثر در پژوهش های انجام شده در ایران به میزان ۰/۴۲۵ افزایش یافت. نتیجه گیری نتایج این فراتحلیل نشان داد فداکاری یک متغیر متأثر از بافت فرهنگی و اجتماعی است. همچنین درباره مضامین نظری و کاربردی یافته های این پژوهش به تفصیل بحث شد.
اثربخشی درمان بافت نگر انصاف محور بر صمیمیت عاطفی و کیفیت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان بافت نگر انصاف محور بر صمیمیت عاطفی و کیفیت زناشویی زوجین بود. روش: در این پژوهش از طرح تک آزمودنی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شد. سه زوج از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پروتکل درمانی رویکرد بافت نگر انصاف محور در طی 10 جلسه اجرا شد و پس از خاتمه درمان نیز پیگیری در دو مرحله و با فاصله یک ماهه صورت گرفت. آزمودنی ها در مراحل خط پایه، درمان و پیگیری به خرده مقیاس صمیمیت عاطفی پرسشنامه ارزیابی شخصی صمیمیت و سنجه کیفیت زناشویی پاسخ دادند. داده ها به روش تحلیل دیداری، فرمول درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان بافت نگر انصاف محور موجب افزایش صمیمیت عاطفی و کیفیت زناشویی زوجین می شود. نتیجه گیری: رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور در افزایش سطح صمیمیت عاطفی و کیفیت زناشویی زوجین از کارآیی لازم برخوردار است و زوج درمانگران می توانند از این رویکرد در کار با زوجین به منظور افزایش صمیمیت عاطفی و کیفیت زناشویی استفاده کنند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرخوردگی و کیفیت زناشویی زن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
433-452
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش سرخوردگی زناشویی و افزایش کیفیت زناشویی زن ها بود. روش: روش پژوهش شبه تجربی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری شامل 2146 نفر از مادران دانش آموزان پسر در سه مدرسه دوره متوسطه دوم بخش مرکزی و بخش کلیشاد شهرستان فلاورجان به نام های دبیرستان بهنام رحمانی، امام خمینی و شهید بهشتی در سال تحصیلی 95-1394 بود. به روش نمونه گیری در دسترس 30 مادر انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. پرسشنامه های سرخوردگی زناشویی کایزر (1993)، کیفیت زناشویی باسبی، کران، لارسن و کریستینسن، (2008) توسط آزمودنی های هردو گروه تکمیل و سپس درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، 1986) در 10 جلسه 90 دقیقه ایی هفته ای یک بار به گروه آزمایش ارائه و نتایج با استفاده از طرح تحلیل کواریانس چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج بیانگر آن بود که میانگین گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مؤلفه سرخوردگی زناشویی، در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش (881/15=F،001/0=P) و در مؤلفه کیفیت زناشویی، افزایش یافته است (594/8=F، 001/0=P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را روش مؤتری تلقی کرد که با کاربرد استعاره ها، فنون تنظیم هیجان و اعمال متعهدانه مبتنی بر ارزش ها، منجر به کاهش سرخوردگی زناشویی و افزایش کیفیت زناشویی زن های متأهل می شود.
فراتحلیل رابطه انگیزه های استقبالی و اجتنابی فداکاری با کیفیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در انگیزه های استقبالی ازخودگذشتگی، همسران ازخودگذشته برای شاد کردن یا برای صمیمیت بیشتر با همسر خود دست به ازخودگذشتگی می زنند درحالی که در انگیزه های اجتنابی فداکاری، همسران برای پرهیز از تعارض و نارضایتی ازخودگذشتگی می کنند. انگیزه های استقبالی ازخودگذشتگی به احساسات مثبت و افزایش کیفیت زناشویی منجر می شود درصورتی که انگیزه های اجتنابی فداکاری با کاهش کیفیت زناشویی همراه است. بااین حال برآیند پژوهش ها رابطه انگیزه های ازخودگذشتگی و کیفیت زناشویی متفاوت و متناقض است؛ بنابراین هدف این پژوهش برآورد اندازه اثر کلی (همبستگی) انگیزه های ازخودگذشتگی و کیفیت زناشویی بود. برای این منظور، پژوهش های انجام شده پیرامون رابطه این متغیرها، در پایان نامه ها و مقاله های انتشاریافته در مجله های علمی میان سال های 1998- 2018 بررسی شد. 6 پژوهش (4 پایان نامه و 2 مقاله) بر پایه معیارهای این پژوهش وارد فراتحلیل شدند. این 6 پژوهش شامل 18 اندازه اثر مستقل برای رابطه انگیزه های استقبالی ازخودگذشتگی و کیفیت زناشویی و 18 اندازه اثر مستقل برای رابطه انگیزه های اجتنابی فداکاری و کیفیت زناشویی بود. برآیندهای حاصل از بررسی سوگیری انتشار، نشان دهنده نبود سوگیری انتشار بود. برآیندها نشان داد تراز اندازه اثر در مدل اثرهای تصادفی برای رابطه انگیزه های استقبالی و اجتنابی فداکاری با کیفیت زناشویی به ترتیب 385/0 و 185/0- است که در سطح 01/0P< معنا دار است. بر پایه معیار کوهن تراز اندازه اثر برای رابطه انگیزه های استقبالی ازخودگذشتگی و کیفیت زناشویی اثری متوسط و برای رابطه انگیزه های اجتنابی فداکاری و کیفیت زناشویی اثری کوچک ارزیابی می شود. بررسی نقش متغیرهای تعدیل کننده مشخص ساخت انگیزه های استقبالی یک متغیر وابسته به فرهنگ است. مضامین نظری و کاربردی یافته های این پژوهش به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
رابطه کیفیت زناشویی و ارضای نیازهای روان شناختی با الگوهای ارتباطی زناشویی: نقش واسطه ای صمیمت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف رابطه کیفیت زناشویی و ارضای نیازهای روان شناختی با الگوهای ارتباطی زناشویی: نقش واسطه ای صمیمت زناشویی اجرا شد. این مطالعه توصیفی ، همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه فرهیگیان متأهل شاغل شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97-1396 بود. حجم نمونه در این پژوهش 400 نفر (200 زن و 200 مرد) بود، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد.جهت جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه الف: الگوهای ارتباطی ( CPQ )، ب:مقیاس صمیمیت زناشویی ( MIS-17 )، ج:مقیاس کیفیّت زناشویی ( RDAS ) ود: پرسشنامه ارضای نیازهای اساسی گانیه استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، میانگین) و از آمار استنباطی (آزمون تحلیل مسیر) استفاده و به وسیله نرم افزار آماری AMOS مورد تحلیل قرار گرفتند . نتایج نشان داد که رابطه ارضای نیازهای اساسی و کیفیت زناشویی با الگوی ارتباط سازنده متقابل با میانجی گری صمیمیت زناشویی برابر با 63/0، با الگوی اجتناب متقابل با میانجی گری صمیمیت زناشویی برابر با 65/0- و با ارتباط توقع/کناره گیری با میانجی گری صمیمیت زناشویی برابر با 52/0- بوده است که بیشتر از رابطه مستقیم کیفیت زناشویی و ارضای نیازهای اساسی با الگوهای ارتباطی بوده و بر همین اساس اثر میانجی گری صمیمیت زناشویی معنادار بوده است (05/0= P ). می توان نتیجه گرفت که صمیمیت زناشویی می تواند نقشی مثبت در ارتقای رابطه کیفیت زناشویی، ارضای نیازهای روان شناختی و الگوهای ارتباطی زناشویی داشته باشد.
مقایسه اثر بخشی بسته آموزشی رضایت مندی جنسی ایرانی و روی آورد مسترز و جانسون برکیفیت زناشویی افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (فروردین) ۱۳۹۹ شماره ۸۵
101-110
حوزه های تخصصی:
زمینه: کیفیت زناشویی را می توان مهمترین شاخص موفقیت رابطه زناشویی تلقی کرد که عوامل مختلفی مانند رضایت زناشویی بر آن اثر می گذارد، اما مسئله اصلی این است که کدام بسته آموزشی بر کیفیت زناشویی زوج ها تأثیر بیشتری دارد؟ هدف: مقایسه اثر بخشی بسته آموزشی رضایت زناشویی بومی ایرانی و روی آورد مسترز و جانسون بر کیفیت زناشویی زوج ها بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پژوهش، سه گروهی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل 60 فرد متأهل مراجعه کننده به دو مرکز روانشناسی و مشاوره شهر تهران در حوزه روابط جنسی در زمستان 1397 بود، 45 نفر به صورت تصادفی گزینش و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار عبارتند از: برگه جمعیت شناختی و پرسشنامه کیفیت زناشویی باسبی، کران، لارسن و کریستینسن (1995)، برنامه آموزشی مسترز و جانسون (مسترز و جانسون، 1976؛ به نقل از مسترز، جانسون و کلودی، 2006) و بسته آموزش رضایت زناشویی بومی ایرانی (رسولی، گل پرور، رمضانی، حسنی، 2020). داده ها از طریق تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده و آزمون تعقیبی برونفرونی تحلیل گردید. یافته ها: بسته آموزشی رضایت زناشویی بومی ایرانی و روی آورد مسترز و جانسون بر کیفیت زناشویی زوج ها تأثیر معناداری داشتند (0/01 P< ). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر کیفیت زناشویی تفاوت معنادار وجود نداشت (0/05> p ). نتیجه گیری: برای افزایش کیفیت زناشویی زوجین می توان از بسته آموزشی رضایت زناشویی بوم ایرانی استفاده کرد
نقش تعدیل کننده ی ذهن آگاهی در رابطه ی بین سبک های دلبستگی عاشقانه و کیفیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۳
4-26
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ی ذهن آگاهی در رابطه ی بین سبک های دلبستگی عاشقانه و کیفیت زناشویی در زنان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. 207 زن دانشجوی متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ی شیوه های رفتاری، مقیاس آگاهی از تمرکز و شاخص کیفیت زناشویی را تکمیل نمودند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که ارتباط مثبت و معنی دار بین سبک دلبستگی ایمن با کیفیت زناشویی وجود دارد، و ارتباط منفی و معنی دار بین سبک دلبستگی پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد ذهن آگاهی رابطه ی بین سبک های دلبستگی ایمن، پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی را تعدیل می کند.
عدالت زناشویی و کیفیت زناشویی: نقش واسطه ای پرخاشگری ارتباطی پنهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
487-503
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، آزمون یک الگوی مفهومی برای نقش واسطه ای پرخاشگری ارتباطی پنهان در رابطه بین عدالت زناشویی و کیفیت زناشویی بود. این پژوهش در چارچوب یک طرح همبستگی انجام شد. شرکت کنندگان 322 نفر زن متأهل شهر بابلسر بودند که بر اساس روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند و فرم مشخصات جمعیت شناختی، مقیاس عدالت زناشویی (غفاری و همکاران، 2013)، مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، ۲۰۰۶) و نسخه بازنگری شده مقیاس سازگاری زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) را تکمیل کردند. با استفاده از برآورد حداکثر درست نمایی و روش خود-گردان سازی، یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که کناره گیری عاطفی در رابطه بین مولفه های عدالت زناشویی (توزیعی و رویه ای/تعاملی) و رضایت و انسجام زوجی نقش واسطه ای دارد. هم چنین، یافته ها نشان داد که خراب کردن وجهه اجتماعی در رابطه بین عدالت رویه ای/تعاملی و توافق و رضایت زوجی نقش واسطه ای دارد (05/0 < p ). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که وجود عدالت زناشویی می تواند کیفیت زناشویی را پیش بینی کند. در این میان، پرخاشگری ارتباطی پنهان، می تواند یکی از سازوکارهای تأثیر عدالت زناشویی بر کیفیت زناشویی را روشن کند. این نتایج، در طراحی برنامه های مشاوره ای و درمانی برای زوجین، قابل استفاده است.
بررسی اثربخشی درمان بافت نگر انصاف محور مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج بر افزایش کیفیت و کاهش تعارضات زناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
135 - 147
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج) بر افزایش کیفیت زناشویی و کاهش دلزدگی زناشویی در زوجین دارای تعارضات زناشویی بود.روش : روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون، با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوج هایی بود که در سال 1398- 1397 به دفتر مشاوره و خدمات روان شناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در شهر ارومیه مراجعه داشتند پرسشنامه های مورد استفاده شامل مقیاس کیفیت زناشویی فرم تجدیدنظر شده باسبی و همکاران (RDAS) و پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظر شده ثنایی و همکاران (MCQ-R) بود. پس از همتاسازی، آزمودنی ها در دو گروه (آزمایش و کنترل) هر گروه 8 زوج گماشته شدند. سپس برای گروه آزمایشی 10جلسه روان درمانی با رویکرد بافت نگر انصاف محور صورت گرفت و پیگیری پس از 3 ماه انجام گرفت. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد، اثربخشی رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور بر افزایش «کیفیت زناشویی» و کاهش «تعارضات زناشویی» با گروه کنترل در سطح (001/0p<) تفاوت معنادار وجود دارد و اثربخشی درمان با گذشت زمان پایدار است. بنابراین می توان گفت در درازمدت حس عدالت و انصاف در رابطه منجر به بهبودی پایدار کارکردهای خانواده می گردد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
100 - 113
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کیفیت زناشویی منحصر به زوجین مشکل دار نیست؛ بلکه کیفیت زناشویی مسأله ا ی مهم و حیاتی است که حتی در زوجین عادی که مشکلات بالینی شدیدی را گزارش نمی کنند، نیز باید مورد توجه قرار گیرد. لذا هدف پژوهش حاضر عبارت بود از مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری (CBCT) و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی شهر بندرعباس. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه زوجین غیربالینی (عادی) شهر بندرعباس بودند. نمونه آماری پژوهش به روش دردسترس برای هر گروه 16 نفر (8 زوج) و در درمجموع 48 نفر (24) زوج انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (1995) بود. اطلاعات پژوهش با استفاده از آزمون مانکوا و به وسیله ی نرم افزار SPSS 19 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که گروه های مداخله CBCT و ACT در همه ابعاد کیفیت زناشویی در مقایسه با گروه کنترل از میانگین بالاتری(05/0>p) برخودار بودند. در ادامه نتایج نشان دادند که تنها در پس آزمون بعد توافق رویکرد ACT به طور معنادری از میانگین بالاتری (05>p) نسبت به گروه CBCT برخوردار بود. اما در مرحله ی پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. هم چنین در سایر ابعاد کیفیت زناشویی، بعد رضایت و انسجام در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که هر از دو نوع رویکرد CBCT و ACT می توان برای ارتقای کیفیت زناشویی زوجین غیربالینی استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی درمان بافت نگر انصاف محور و درمان هیجان مدار بر کیفیت و تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی تأثیر دو رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج) و روش درمان هیجان مدار برافزایش کیفیت و کاهش تعارضات زناشویی زوج ها بود. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوج هایی بود که در سال 1398- 1397 به دفتر مشاوره و خدمات روان شناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در شهر ارومیه مراجعه داشتند از میان مراجعه کنندگان تعداد 24 زوج پس از همتاسازی آزمودنی ها، به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارش شدند. پرسشنامه های استفاده شده در این تحقیق شامل مقیاس کیفیت زناشویی فرم تجدیدنظر شده (Busby, Christensen, Crane, & Larson, 1995) و پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظر شده (sanai zaker, Barati, & Bustani pour, 2008)بود. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته ها نشان داد اثربخشی رویکرد هیجان مدار در کاهش «تعارضات زناشویی»، به صورت معنی داری (001/p <) بیشتر از درمان بافت نگر انصاف محور است. همچنین میان دو رویکرد برافزایش «کیفیت زناشویی» تفاوت معنادار مشاهده نشد اما باگذشت زمان اثربخشی رویکرد بافت نگر نسبت به رویکرد هیجان مدار در «کیفیت زناشویی» ثبات و پایداری بیشتری دارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت ازآنجاکه متغیر تعارضات زناشویی ازنظر تئوری، وابستگی زیادی به نظریه دل بستگی و هیجانات دارند لذا رویکرد هیجان مدار اثربخشی مؤثرتری در این متغیر نشان داده است و ازآنجاکه در درازمدت حس عدالت و انصاف در رابطه منجر به بهبودی پایدار کارکردهای خانواده می گردد رویکرد بافت نگر در متغیر کیفیت زناشویی ثبات درمانی بهتری نشان داده است.
افزایش کیفیت زناشویی در در بستر باورهای سنتی جامعه: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر افزایش کیفیت زناشویی در بستر باورهای سنتی جامعه بود. روش: روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود که به دلیل اهمیت موضوع" کیفیت زناشویی" تلاش شد از طریق مصاحبه با زوجین چهارمحال و بختیاری ضمن شناخت باورهای فرهنگی مطرح شده از سوی زوجین در خصوص مسائل و موضوعات خانواده و زناشویی(ساختار)، به فهم استراتژی هایی بپردازد (فرآیند)، که این زوجین جهت افزایش کیفیت زناشویی خود در ساختار موجود، اتخاذ می کنند. در این پژوهش 20زوج (40 مرد و زن) با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. داده ها از طریق روش نظریه زمینه ای مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در این پژوهش ضمن اذعان به برخی زمینه های معیوب فرهنگی همچون حاکمیت فرهنگ شرم، حاکمیت کلیشه های نقشی، نگاه منفی به خانواده های اصلی، نبود فرهنگ تفکر جمعی و اهمیتِ قضاوت " دیگران" در زندگی زناشویی؛ به اتخاذ استراتژی های موثر برای افزایش کیفیت زناشویی می پردازند. استراتژی هایی همچون استراتژی پذیرش و تغییر، تعهد و تعادل، اعتدال رفتاری با خانواده های اصلی، واقع گرایی و مهم انگاری همسر. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت کیفیت زناشویی مسئله ای است که اولاً باید با توجه به بستر هر جامعه مورد بررسی و قضاوت قرار گیرد و در ثانی ضروری است کیفیت زناشویی به عنوان یک متغیر خرد، در سطح کنشگران اصلی خانواده یعنی"زن و شوهر" مورد بررسی قرار گیرد
اثربخشی آموزش گروهی ایماگوتراپی بر کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری در زنان با همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۴۰-۲۲۱
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش ایماگوتراپی در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین جامعه ی آماری زنان با همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان سوءمصرف مواد شهر تبریز، نمونه ای شامل30 نفر از همسران مراجعین مرکز درمان سوءمصرف مواد بشارت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله ی آموزش گروهی را به مدت 7 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان در دو مرحله ی قبل و بعد از اجرای مداخله، مقیاس کیفیت زناشویی، مقیاس دلزدگی زناشویی و مقیاس تاب آوری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در کیفیت زناشویی، دلزدگی زناشویی و تاب آوری تفاوت معناداری وجود داشت. بنابراین، آموزش گروهی ایماگوتراپی به طور معناداری باعث افزایش کیفیت زناشویی و تاب آوری و کاهش دلزدگی زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق اهمیت بکارگیری ایماگوتراپی برای بهبود مشکلات زوجین و روابط زناشویی در زنان با همسر وابسته به مواد را برجسته کرد.
اثربخشی روش آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه در استرس فرزندپروری و کیفیت زناشویی مادران کودکان کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۶
303 - 317
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فرزندپروری ذهن آگاهانه در استرس فرزندپروری و کیفیت زناشویی مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و در دو مرحله پیش آزمون پس آزمون بود. جامعه آماری همه مادران دارای کودک زیر 18 سال مبتلا به کم توانی ذهنیِ مراجعه کننده به مراکز بهزیستی شهر ایذه بودند که از بین آن ها 30 نفر از مادران دارای کودک کم توان ذهنی با روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های استرس والدگری (آبیدین، 1991) و کیفیت زناشویی (نورتن، 1983) بود. آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه به شیوه گروهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک بار بر گروه آزمایش اجرا شد. گروه گواه در طی این مدت هیچ آموزشی دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره، حاکی از کاهش میانگین نمرات استرس فرزندپروری و افزایش میانگین کیفیت زناشویی در مرحله ی پس آزمون و پایداری این اثر در مرحله 2 ماه پی گیری بود (05/0). آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه می تواند در بهبود سلامت روانی خانواده های کودکان کم توان ذهنی نتایج مفیدی را به دنبال داشته باشد.