مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
مدارس متوسطه
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش رهبری معنوی و خودکارآمدی مدیران در چابکی سازمانی مدارس متوسطه شهر اندیمشک انجام گرفته است. روش انجام پژوهش، توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل مدیران مدارس متوسطه اول و دوم به تعداد 218 نفر که با روش نمونه گیری تصادفی نسبی چندمرحله ای 136 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های رهبری معنوی فرای، خودکارآمدی شرر و چابکی سازمانی شریفی و ژانگ بود. از روش های آماری آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره همزمان استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی تک گروهی نشان داد میانگین رهبری معنوی، خودکارآمدی و چابکی سازمانی بالاتر از حد متوسط (3) و در وضعیت مطلوبی است. آزمون تی گروه های مستقل نشان داد تفاوت معناداری بین مدیران زن و مرد در رهبری معنوی، خودکارآمدی و چابکی سازمانی وجود ندارد. آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین این سه متغیر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج رگرسیون چندمتغیری همزمان نشان داد 89/34 درصد از تغییرات چابکی سازمانی از طریق رهبری معنوی و خودکارآمدی قابل پیش بینی است. علاوه بر این، مدل رگرسیون نشان داد ابتدا متغیر خودکارآمدی، سپس، رهبری معنوی توان پیش بینی چابکی سازمانی را دارند. نتایج بیان کننده این است که رهبری توأم با معنویت همراه با خودکارآمدی مدیران در باور به توانایی ها، مهارت ها و دانش خود زمینه بهبود و ارتقای چابکی سازمانی مدرسه را فراهم خواهد کرد.
نقش هوشمندسازی مدارس و راهبردهای فراشناختی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان (مطالعه موردی: دانش آموزان دوره دوم متوسطه مدارس هوشمند شهر چمستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
36 - 55
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هوشمندسازی مدارس و راهبردهای فراشناختی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت.
روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوم مدارس هوشمند شهر چمستان بوده است که تعداد آن 279 نفر است. نمونه آماری با توجه به جدول کرجسی مورگان 203 نفر برآورد شده است. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع تصادفی طبقه ای بوده است. ابزار اندازه گیری این تحقیق پرسشنامه های استاندارد بوده است که از پرسشنامه های هوشمندسازی مدارس شاویرودی (1392)؛ سازگاری تحصیلی اونیل و سریاک (1984)، محمدی و همکاران (1395)؛ راهبرد فراشناختی اونیل و عابدی (1996)، محمدی و همکاران (1395) اقتباس شده است. جهت تعیین روایی پرسشنامه از روایی صوری استفاده شد. جهت تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و با توجه به این که کلیه متغیرها دارای ضریب بیشتر از 7/0 بوده، پایایی آن ها تأیید شد. هوشمندسازی مدارس دارای پایایی 78/0 و سازگاری تحصیلی دارای پایایی 73/0 و راهبردهای فراشناختی دارای پایایی 79/0 است. جهت بررسی فرضیات پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شد.
یافته ها: نتایج فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر تأثیر هوشمندسازی مدارس و راهبردهای فراشناختی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان تائید شد؛
نتیجه گیری: نتایج فرضیه فرعی اول تحقیق مبنی بر تأثیر هوشمندسازی مدارس بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان تأیید شد؛ نتایج فرضیه فرعی دوم مبنی بر تأثیر راهبردهای فراشناختی بر سازگاری تحصیلی دانش آموزان تأیید شد.
رابطه جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی عدالت سازمانی (مورد مطالعه: مدارس متوسطه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی عدالت سازمانی در بین معلمان مرد مقطع متوسطه شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی از نوع هبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دبیران مدارس پسرانه شهر تهران (6435 نفر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 382 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه ابزار پرسشنامه جو اخلاقی ویکتور و کولن(1987) رفتار شهروندی سازمانی لی و آلن(2002) و عدالت سازمانی(مورمن و نیهوف، 2001) استفاده شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش آمار توصیفی و استنباطی(مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین جو اخلاقی حاکم بر سازمان و رفتار شهروندی معلمان همبستگی مثبت و معناداری(56/0)وجود دارد. همچنین عدالت سازمانی نقش تأثیرگذاری(25/0) در رابطه با جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان دارد. به هر میزان جو اخلاقی حاکم بر مدارس مثبت و معنادار باشد، عدالت سازمانی نیز به شکل بهتری انجام می گیرد و معلمان رفتار شهروندی بهتر و موثرتری خواهند داشت. در مجموع می توان نتیجه گرفت با توجه به تأثیر مستقیم و مثبت جو اخلاقی بر رفتار شهروندی سازمانی، ضروری است مدیران مدارس اقدامات موثری را برای ایجاد جو مطلوب اخلاقی در مدارس برای بهبود و ارتقاء رفتار شهروندی معلمان انجام دهند.
طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای معلمان هنر مطالعه موردی: (مدارس راهنمایی و متوسطه استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای معلمان هنر استان فارس بود. روش پژوهش به لحاظ هدف، توسعه ای و کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، از نوع آمیخته بود. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق را اساتید، نخبگان، معلمان هنر و صاحب نظران تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی شامل تمامی معلمان هنر راهنمایی و متوسطه استان فارس بود، برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد. و تعداد 316 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفت. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند و پرسشنامه محقق ساخته (بر اساس تحلیل داده های کیفی) استفاده شد. بر اساس نتایج تحلیل داده های کیفی صلاحیت های حرفه ای معلمان هنر، در 15 مولفه، مورد شناسایی قرار گرفت و این مؤلفه ها از طریق روایی سازه (تحلیل عاملی مرتبه ی دوم) مورد تایید قرار گرفتند. یافته های بخش کمی نیز نشان داد صلاحیت های حرفه ای معلمان هنر در سطح مطلوبی قرار داشت و بالاتر از میانگین فرضی پژوهش بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار LISREL 8.80 و SPSS 23 استفاده شد.
طراحی و اعتباریابی پرسشنامۀ رهبری توزیع شده مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهبری توزیع شده یکی از نظریه های رایج و پرطرفدار امروزی در محیط های آموزشگاهی است. این نظریه تأثیر زیادی بر بهبود و عملکرد مدارس، اثربخشی معلمان و در نتیجه بازده های دانش آموزان دارد؛ بنابراین، هدف اصلی این پژوهش ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای مطالعه در زمینه رهبری توزیع شده در مدارس متوسطه بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر اساس روش گرداوری داده ها توصیفی – همبستگی از نوع تحلیل ماتریس واریانس- کوواریانس است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران متوسطه در استان کردستان بود که در مرحله اول تعداد 377 نفر و 6 ماه بعد تعداد 321 نفر به روش نمونه گیری تصادفی از مناطق متفاوت مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها در مرحله اول با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، با روش تحلیل مؤلفه های اصلی از نوع چرخش ابلیمین مستقیم با نرم افزار spss 23 انجام شد. در مرحله دوم داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و از طریق نرم افزار AMOS 23 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پرسشنامه مورد نظر برای مطالعه رهبری توزیع شده دارای یک ساختار چهار عاملی شامل: بهبود مدرسه و توسعه حرفه ای معلمان، تعامل مبتنی بر اعتماد، دموکراسی، حمایت همه جانبه است که با استفاده از 25 گزاره مورد سنجش قرار می گیرند. این پرسشنامه تحت عنوان «مقیاس رهبری توزیع شده مدارس متوسطه» نام گزاری شد.
ارائه مدلی برای توانمندسازی پژوهشی دانش آموزان متوسطه استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای توانمندسازی پژوهشی دانش آموزان متوسطه استان هرمزگان است. این پژوهش در گروه پژوهش آمیخته از نوع طرح اکتشافی متوالی طبقه بندی می شود.
روش شناسی: روش پژوهش در بخش کیفی، تحلیل محتوا است. مشارکت کنندگان بالقوه در بخش کیفی، در برگیرنده صاحب نظران دارای تألیفات و سوابق پژوهشی مرتبط با حوزه توانمندسازی پژوهشی بود. روش پژوهش در بخش کمی روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری در بخش کمی، شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه استان هرمزگان در سال تحصیلی 1400- 1399 که تعداد آنها برابر با 126274 نفر بوده است. برای تعیین مشارکت کنندگان، در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند مبتنی بر معیار استفاده شد که پس از 20 مصاحبه، داده ها به اشباع نظری رسید. برای تعیین حجم نمونه در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس جدول مورگان از بین دانش آموزان متوسطه اول 265 و دانش آموزان متوسطه دوم 119 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. اعتبار داده ها با استفاده از تکنیک های اعتبارپذیری و انتقال پذیری از طریق خودبازبینی پژوهش گران و هم سوسازی داده ها و اعتمادپذیری با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات و هم سوسازی پژوهش گران تعیین شد. همچنین برای اطمینان بیشتر از روش توافق بین دو کدگذار و ضریب کاپا استفاده شده است. در بخش کمی، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای 33 گویه های بسته پاسخ بود. برای سنجش روایی این پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل گویه، ضریب همبستگی بین گویه ها با نمره کل پرسشنامه مربوطه محاسبه شد.
یافته ها: در این پژوهش 5 مضمون اصلی شناسایی شد :که عبارتند از روحیه پژوهش گری، عوامل بازدارنده، راه کارهای ارتقاءبخش، تسهیل گران توانمندسازی پژوهش و عوامل مؤثر توانمندسازی پژوهشی.
نتیجه گیری و پیشنهادات: وجود امکانات و فرصتهای آموزشی و پژوهشی می تواند شرایط لازم را برای افزایش توانمندسازی پژوهشی تسهیل کند. به این ترتیب که وجود ظرفیتها و امکانات مناسب آموزشی و پژوهشی به واسطه امکان تفکر خلاق و انگیزه، توانمند سازی پژوهشی را ارتقا می دهد.
نوآوری و اصالت: شناسایی عوامل بازدارنده، راه های ارتقا بخش، عوامل موثر و عوامل تسهیل گر و ارایه مدلی برای توانمندسازی پژوهشی
واکاوی عوامل کلیدی و تاثیرگذار برآموزش جغرافیا در مدارس متوسطه با رویکرد آینده پژوهی(مورد مطالعه: مدارس متوسطه شهر کرج)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی تاثیرگذار برآموزش جغرافیا در مدارس متوسطه شهر کرج با رویکرد آینده پژوهی می باشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و روش آن پیمایشی و اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه آموزش جغرافیا شامل اساتید دانشگاه فرهنگیان و معلمان با تجربه شهر کرج می باشند که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 22 نفر انتخاب گردید و از طریق پرسشنامه از ایشان نظرخواهی به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش معادلات ساختاری و تکنیک تحلیل اثرات متقابل استفاده شده است. نتایج حاصل از یافته ها حاکی از ناپایداری نظام فعلی آموزش جغرافیا در مدارس متوسطه و نیز وجود مشکلات جدی در آموزش این درس است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که مولفه های سیاستگذاری وبرنامه ریزی آموزش جغرافیا مبتنی بر تحولات آینده، حرکت سیستم آموزشی جغرافیا از مدل کارخانه ایی و توده ایی به سمت آموزش ترکیبی و ساخت گرایی خلاق، صلاحیت حرفه ای آموزشی _ پژوهشی معلمان جغرافیا، توجه به تغییرات فرهنگی، نسلی و فناورانه ( همانند هوش مصنوعی و ...) در محیط های جغرافیایی، و... از جمله عوامل پیشران کلیدی و تاثیر گذار بر آموزش جغرافیا در مدارس متوسطه شهر کرج می باشد. در نهایت اینکه توجه سیاست گذاران و دست اندرکاران امر آموزش و کاربست این پیشران ها می تواند ضمن بهبود و ارتقاء نظام آموزش جغرافیا، به تحقق اهداف عالی اموزش این درس در مدارس کمک نماید.
شناسایی ابعاد و مولفه های متاورس در آموزش علوم مدارس متوسطه دوره اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی ابعاد و مؤلفه های کلیدی متاورس در آموزش علوم در مدارس متوسطه دوره اول بود. این پژوهش به بررسی نقش متاورس به عنوان یک فناوری نوین در بهبود کیفیت آموزش و افزایش مشارکت دانش آموزان در یادگیری مفاهیم علمی پرداخت.
روش شناسی: این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و به کارگیری روش های تحلیل محتوا انجام شد. جامعه آماری شامل دو بخش اسناد علمی و خبرگان آموزشی بود. اسناد علمی شامل مقالات، نشریات و پایان نامه های مرتبط با موضوع پژوهش از سال 1390 تا 1403 به زبان فارسی و از سال 2000 تا 2024 به زبان انگلیسی بودند. بخش دوم شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان آموزشی با حداقل 5 سال سابقه مدیریتی و اجرایی در مدارس بود که داده های آن ها با استفاده از نرم افزار MaxQDA کدگذاری و تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متاورس می تواند از طریق عواملی مانند سواد رسانه ای، بلوغ تکنولوژیکی، زیرساخت های فناوری و سیاست های حمایتی به بهبود کیفیت آموزش علوم در مدارس کمک کند. همچنین، مسائل مربوط به حریم خصوصی و امنیت اطلاعات به عنوان چالش های مهم شناسایی شدند. راهبردهای پیشنهادی شامل توسعه آموزش تعاملی و شخصی سازی محتوا، بهبود زیرساخت های فناوری و آموزش معلمان در استفاده از متاورس بود.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که متاورس می تواند به عنوان یک ابزار نوآورانه در بهبود کیفیت آموزش علوم در مدارس متوسطه دوره اول به کار گرفته شود. با این حال، برای موفقیت در پیاده سازی این فناوری، نیاز به توجه به عواملی مانند سواد رسانه ای، زیرساخت های فناوری، و سیاست های حمایتی وجود دارد. همچنین، توجه به مسائل امنیتی و حریم خصوصی نیز ضروری است.