مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
سرطان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطة حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای مذهبی با تغییرات مثبت پس ضربه ای انجام شد. بدین منظور 95 بیمار مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان های شهدای تجریش تهران و ولیعصر زنجان به شیوه نمونه برداری در دسترس انتخاب و به سیاهه تغییرات مثبت پس ضربه ای (تدیسچی و کالاهان، 1996)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت و دیگران، 1988) و سیاهه باورهای مذهبی (وزیری، 1391) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون (ساده و چندگانه) نشان دادند که حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای مذهبی در بیماران مبتلا به سرطان با تغییرات مثبت پس ضربه ای رابطه معنادار مستقیم دارند و این دو عامل به طور مشترک 3/13 درصد از تغییرات مثبت پس ضربه ای را تبیین می کنند. از نتایج این پژوهش می توان در تدارک برنامه های بهبود و ارتقای سطح سلامت روانی و فراهم ساختن امکان تغییرات مثبت پس ضربه ای بهره گرفت.
پیش بینی اضطراب مرگ بر اساس خودتنظیمی هیجانی و خودکارآمدی در بیماران سرطانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب مرگ می تواند به عنوان یکی از تشخیص های مهم روان شناختی در بیماران مبتلا به سرطان مطرح باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اضطراب مرگ بر اساس خودتنظیمی هیجانی و خودکارآمدی در بیماران سرطانی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران سرطانی شهر کرمانشاه در سال ۱۳۹۸ بود. نمونه ای شامل ۱۵۰ نفر بیمار سرطانی، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر، پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی گراس و جان، پرسشنامه خودکارآمدی شرر بود. برای بررسی و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین خودتنظیمی هیجانی با اضطراب مرگ رابطه معناداری وجود ندارد (۰/۲۹= P ، ۰/۰۸۷-= R ). اما یک رابطه معکوس و معنی دار بین خودکارآمدی و اضطراب مرگ وجود دارد (۰/۰۰۱> P ). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خودتنظیمی هیجانی و خودکارآمدی در مجموع ۱۵ درصد از واریانس متغیر اضطراب مرگ را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، ضروری است در برنامه های آموزشی، پیشگیری و درمانی در بیمارستان ها، بر این ویژگی های روان شناختی تأکید گردد.
بررسی مقایسه سلامت معنوی در بخش سرطان و همراهان بخشهای غیر سرطان بیمارستان توحید شهرستان سنندج در سال 1397
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به علت طبیعت تهدیدکنندهی سرطان، تشخیص این بیماری سبب میشود که نیازهای معنوی بیماران به طور چشمگیری افزایش یابد. هدف: این مطالعه با هدف مقایسه سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان در سال ۱۳۹۷ در بیمارستان توحید سنندج انجام گرفته است. روش: این مطالعهی مورد شاهد بوده است. جامعهی پژوهش، شامل۶۰ نفر از بیماران مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان توحید بوده است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بوده است و دادهها به روش نمونهگیری آسان تعیین گردیدند. اطلاعات گردآوری شده از طریق نرمافزار آماری SPSS-۲۰ تحلیل گردید و از میزان و درصد، میانگین و انحراف استاندارد برای محاسبه اهداف توصیفی و ازt-test گروههای مستقل برای مقایسه میانگین سلامت معنوی و سلامت روانی دو گروه استفاده شد. یافتهها: نتیجهی این مطالعه نشان داد بین دو گروه مورد مطالعه رابطه معنیداری وجود ندارد (۰/۰۵p≥) نتیجهگیری: توصیه میشود ارتقای سلامت معنوی در بیماریهایی همچون سرطان که بر جسم، روان و روح افراد تأثیرگذار است، به صورت خاص مورد توجه قرار گیرد، چرا که ارتقای سلامت معنوی بهبود سلامت جسمی و روحی بیمار را در پی خواهد داشت
بررسی تجارب زیسته مرتبط با فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
117 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش سرطان به ویژه در کودکان نظام روان شناختی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این تحقیق بررسی تجارب زیسته مرتبط با فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری بود. روش: رویکرد تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. تعداد شرکت کنندگان ۳۳ نفر از ۱۴ خانواده بود که از این تعداد ۱۲ نفر پدران و ۱۴ نفر مادران و ۷ نفر همشیرها بودند. در تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش کلایزی استفاده شد. یافته ها: فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در ۷ مقوله دسته بندی شد که شامل فشارهای روانی مربوط به قبل از زمان تشخیص، دوره تشخیص، زمان تشخیص نهایی، بعد از تشخیص، هنگام پیشرفت بیماری، زمان فوت کودک و فشارهای روانی اعم از مراحل مختلف (نگرانی های والدین برای همشیرهای سالم، نگرانی آن ها از تأثیرات بیماری کودک بر روی روابط زوجی والدین، فشارهای روانی تأثیرگذار بر سیستم کلی خانواده و فشارهای روانی وارد بر کودک سرطانی) بود. نتیجه گیری: با شناسایی فشارهای روانی کودکان سرطانی و خانواده آن ها در مراحل مختلف بیماری و دادن پیش آگهی های لازم به والدین می توان از تأثیرات منفی این فشارهای روانی بر کودکان مبتلا و سیستم خانواده آن ها کاست.
نقش ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت بر کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نقش ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت بر کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان بود. پژوش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و علی – مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان مرکز شهید رمضان زاده یزد بود . از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 115 نفر انتخاب شدند . در این تحقیق از پرسشنامه های ابرازگری هیجانی کینگ و امونز ، ترس از صمیمیت دسکاتنر و سلن و کیفیت روابط بین فردی پیرس، ساراسون و ساراسون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین متغیر ترس از صمیمیت با کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی منفی و معنادار (379/0-) و بین متغیر ابرازگری هیجانی با کیفیت روابط ین فردی بیماران مبتلا به سرطان همبستگی مثبت و معنادار (598/0) وجود دارد. همچنین براساس یافته ها 49 % از واریانس کیفیت روابط بین فردی بیماران مبتلا به سرطان به وسیله ی متغیرهای ابرازگری هیجانی و ترس از صمیمیت تبیین می شود.
الگوی ساختاری نگرش به مرگ بر اساس سبک های دلبستگی در نوجوانان مبتلا به سرطان: نقش میانجی سرکوبگری و حساسیت اضطرابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف سرطان چهارمین عامل مرگ و میر در نوجوانان است. عوامل روان شناختی هم در ایجاد و هم در تداوم و پیامدهای بیماری سرطان نقش اساسی دارند. از جمله این عوامل، نوع نگرش به مرگ است. یکی از متغیر هایی که نقش اساسی را در نگرش به مرگ دارد کیفیت روابط والد فرزندی است که اساس سبک دلبستگی را تشکیل می دهد. بنابراین در این تحقیق الگوی ساختاری نگرش به مرگ بر اساس سبک های دلبستگی در نوجوانان مبتلا به سرطان با میانجی گری سرکوبگری عاطفی و حساسیت اضطرابی بررسی می شود. مواد و روش ها در راستای این هدف از جامعه نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ساله مبتلا به سرطان شهر اصفهان، ۱۵۰ نفر (۸۵ دختر و ۶۵ پسر) به روش نمونه گیری دردسترس از بین بیماران بستری و سرپایی انتخاب شدند و پرسش نامه های دلبستگی هازن و شیور، نگرش به مرگ وونگ و همکاران، حساسیت اضطرابی فلوید و سرکوبگری عاطفی وینبرگر را پر کردند. سپس داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها یافته ها نشان داد سبک های دلبستگی هم به صورت مستقیم و هم با میانجی گری متغیر های سرکوبگری عاطفی و حساسیت اضطرابی، روابط معناداری با نگرش به مرگ در نوجوانان مبتلا به سرطان دارد و همچنین مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. نتیجه گیری بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت سبک های دلبستگی، سرکوبگری عاطفی و حساسیت اضطرابی تعیین گرهای مهم نگرش به مرگ در نوجوانان مبتلا به سرطان هستند و مدل ارزیابی شده قادر به تبیین نگرش به مرگ در این افراد است.
مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و آموزش ذهن آگاهی بر نمو پس از سانحه و فرسودگی مرتبط با سرطان در افراد مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فرسودگی مرتبط با سرطان، از عواملی است که سلامت روانی افراد مبتلا به سرطان را تحت تأثیر قرار می دهد. اما مسئله اصلی اینست که آیا درمان متمرکز بر شفقت و آموزش ذهن آگاهی بر نمو پس از سانحه و فرسودگی افراد مبتلا به سرطان تأثیر دارند؟ هدف: مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و آموزش ذهن آگاهی بر نمو پس از سانحه و فرسودگی مرتبط با سرطان در افراد مبتلا به سرطان بود. روش : از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری، شامل کلیه بیماران سرطانی بیمارستان پیامبر اکرم (ص) بود که در سال 1396 به منظور شیمی درمانگری مراجعه کرده بودند. تعداد 60 نفر به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه نمو پس از سانحه تدسچی و کاهلون (1996) و مقیاس فرسودگی مرتبط با سرطان اوکمیاما و همکاران (2000)، مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی (بی یر، 2014) و مداخله شفقت درمانگری گیلبرت (2005). داده ها از طریق تحلیل کواریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی برونفرونی و ال - ماتریکس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : ذهن آگاهی و درمان متمرکز بر شفقت بر افزایش نمو پس از سانحه و کاهش فرسودگی بیماران تأثیر معنادار داشتند (0/01 P< ). همچنین آموزش ذهن آگاهی بر نمو پس از سانحه اثربخشی بیشتری نسبت به درمان متمرکز بر شفقت داشت اما بین میزان اثربخشی دو روش مذکور بر فرسودگی مرتبط با سرطان تفاوتی وجود نداشت (0/01 P< ). نتیجه گیری : می توان جهت افزایش نمو پس از سانحه و کاهش فرسودگی افراد مبتلا به سرطان از آموزش ذهن آگاهی و مداخلات درمان متمرکز بر شفقت استفاده کرد
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بروز بیماری های فیزیولوژیک مزمن همچون سرطان، آشفتگی روان شناختی بسیاری را برای کودکان مبتلا در پی دارد. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام کودکان مبتلا به بیماری سرطان در سال 1396 در شهر اصفهان بودند که جهت درمان به مرکز درمانی امید مراجعه نموده و تحت دارو درمانی قرار داشتند. تعداد نمونه در پژوهش 30 کودک مبتلا به سرطان بود که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (15 کودک در گروه آزمایش و 15 کودک در گروه گواه). گروه آزمایش مداخلات درمانی مربوط به ذهن آگاهی کودک محور را در طی دو ماه و نیم به صورت هفته ای یک جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی بود که گروه گواه هیچگونه مداخله روان شناختی را در طول پژوهش دریافت نکرد. سپس افراد هر دو گروه تحت پس آزمون قرار گرفتند. مرحله پیگیری نیز پس از 2 ماه اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی (شهیم، 1385) و آزمایش سطح کورتیزول بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر پرخاشگری و سطح کورتیزول پس از دارودرمانی کودکان سرطانی تأثیر معناداری داشته است ( p<0/001 ). بدین صورت که این درمان توانسته پرخاشگری و سطح کورتیزول کودکان سرطانی را کاهش دهد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش پرخاشگری و سطح کورتیزول کودکان سرطانی مورد استفاده گیرد.
ارتباط حس انسجام، تفکر مثبت و خودافشایی هیجانی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان انجام شد . روش: جامعه پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به سرطان بستری شده در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اردبیل در سال 1395 تشکیل دادند که از بین آن ها 100 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به وسیله چهار پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHQOL-BRIEF)،حس انسجام (COS)، جهت مداری زندگی (TOL-R) و خودافشایی هیجانی (ESDS) انجام شد. برای تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که بین حس انسجام و تفکر مثبت با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از بین مؤلفه های خودافشایی شادی، آرامش و بی حسی با کیفیت زندگی رابطه مثبت، افسردگی، حسادت، خشم، اضطراب و ترس با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان رابطه منفی داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد حس انسجام 59 درصد، تفکر مثبت 29 درصد و خودافشایی هیجانی 29 درصد توانایی پیش بینی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان را دارند . نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که حس انسجام، تفکر مثبت و خود افشایی هیجانی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران سرطانی کاربرد دارند، لذا این یافته ها می تواند تلویحات مهمی در زمینه پیگیری از مشکلات روان شناختی در این بیماران داشته باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
57 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به سرطان انجام شد . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود که به صورت پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بخش پاتولوژی بیمارستان های شهر شیراز در سال 1396 بود. 30 نفر از بیماران مبتلا به سرطان به صورت هدفمند از بیمارستان نمازی و با توجه به معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 15 نفر) قرار گرفتند. برنامه مداخله ای گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) در 8 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامه استرس ادراک شده استفاده شد. داده ها با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) تجزیه وتحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش کیفیت زندگی و کاهش استرس ادراک شده بیماران مبتلا به سرطان تأثیر معناداری دارد . نتیجه گیری: با توجه به یافته های حاصل از پژوهش می توان بیان کرد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش استرس ادراک شده بیماران سرطانی می گردد و می توان از آن به عنوان روشی کارآمد بهره برد.
ارتباط استرس و سرطان: مرور نظام مند متون پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخیص و عوارض ناشی از درمان سرطان، تجربه استرس زایی برای بیماران مبتلا به سرطان است. نتایج مطالعات در مورد ارتباط بین استرس و میزان ابتلا به سرطان به عنوان یکی از مسائل حل نشده دارای نتایج ضد و نقیضی است. مطالعه حاضر باهدف بررسی ارتباط استرس و سرطان در مطالعات گذشته و مبتنی بر مرور نظام مند انجام شد. این مطالعه با استفاده از ابزارهای جستجو در پایگاه های الکترونیکی مجلات معتبر علمی - پژوهشی داخلی و بین المللی به بررسی نظام مند مطالعات انجام شده و جستجوی سابقه پژوهشی با استفاده از کلمات کلیدی فارسی "استرس" و "سرطان" و کلمات کلیدی انگلیسی “ Stress ” و “ Cancer” از سال های ۱۳95 تا ۱۳۹8 (2016 تا ۲۰۱9) صورت گرفت. گرد آوری مطالب در طی چند مرحله بررسی، خلاصه متن اصلی مقالات و حذف موارد غیر مربوط، درنهایت تحلیل نهایی بر روی 10 مقاله انجام گرفت. نتایج به صورت کیفی گزارش شد. از آنجایی که استرس در مقالات بررسی شده توسط مقیاس های مختلف بررسی شده بودند در این مطالعات همگونی لازم برای ترکیب کردن داده ها وجود نداشت، لذا تنها گزارش شدند. از بین این مطالعات، در 7 مطالعه ارتباط معناداری بین استرس روانی، آغاز و عود بیماری سرطان وجود داشت و در 3 مطالعه دیگر ارتباطی وجود نداشت. با توجه به یافته های مطالعه مروری حاضر، اتخاذ روش های مناسب جهت شناسایی عوامل خطر، پیشگیری، درمان و مدیریت استرس در این بیماران ضروری به نظر می رسد. در اکثر مطالعات بین استرس، میزان ابتلا و عود بیماری سرطان ارتباط وجود دارد. هرچند نیاز به مطالعات تحلیلی آینده نگر با کنترل متغیرهای مداخله گر جهت مشخص تر شدن این رابطه لازم است.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر امیدواری و شادکامی افراد مبتلابه سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۶۵
4-29
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر امیدواری و شادکامی افراد مبتلابه سرطان انجام شد. روش: این تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و با پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد دارای تشخیص پزشکی سرطان و مراجعه کننده به بیمارستان امید شهر مشهد در سال 1394 بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارش شدند. افراد گروه آزمایش، آموزش تکنیک های درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی را به صورت گروهی در ۱0 جلسه دریافت کردند؛ درحالی که گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای را دریافت نکردند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شادکامی آکسفورد و امید اشنایدر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه و آزمون t جفت شده برروی نمرات پیش از درمان، درمان و پیگیری نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای امیدواری (05/0 P< ) و شادکامی (01/0 P< )، تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، پیشنهاد می شود که در مراکز مشاوره و کلینیک های درمانی جهت افزایش امیدواری و شادکامی افراد مبتلا به سرطان از تکنیک های آموزشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بهره برد.
سازگاری پرنوسان در تعاملات اجتماعی بیماران سرطانی؛ مطالعه کیفی در شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، کشف معنا و تفسیر بیماران مبتلا به سرطان شهر اهواز از تعاملات روزمره است. پژوهش در رویکرد کیفی و با روش بنیانی انجام شده است. به این منظور با ۱۷ نفر از بیماران مبتلا به سرطان که همه یا بخش عمده ای از درمان خود را در شهر اهواز گذرانده بودند و مراقبان آنها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد. این مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری هدفمند به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. داده های مصاحبه با روش کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شدند و در این مرحله 6 مقوله به دست آمد. در کدگذاری محوری ضمن مقایسه مقولات و کدها با یکدیگر، ارتباط آنها بررسی شد و درنهایت، مقوله «تعامل - سازگاری پرنوسان» به منزله پدیده اصلی ظهور یافت. یافته ها نشان دادند بیماران مبتلا به سرطان در تنظیم روابط خود با فراز و نشیب هایی روبه رو هستند و تعاملات آنان دستخوش تحولات بسیاری می شود که تجربه تعامل - سازگاری پرنوسان را برای آنان به همراه دارد. شرایط خاص بیماری در کنار دشواری تنظیم روابط، آنها را وادار به شکل دهی دوباره تعاملاتشان می کند.
مدل یابی رابطه بین فرایندهای نگرانی با نشانه های افسردگی و بی خوابی مراقبان افراد مبتلا به سرطان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری افراد مبتلا به سرطان یکی از عوامل عمده پریشانی مراقبان آن ها است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف مدل یابی رابطه بین فرایندهای نگرانی با نشانه های افسردگی و بی خوابی مراقبان افراد مبتلا به سرطان انجام گردید. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مراقبان افراد مبتلا به سرطان شهر مشهد بود. از بین مراقبان افراد مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان ۲۰۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل شاخص شدت بی خوابی، مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و پرسشنامه های افسردگی بک، اجتناب شناختی، فراشناخت و همچنین پذیرش و عمل بود. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین فرایندهای نگرانی ازجمله تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، اجتناب تجربه ای و نگرانی درباره نگرانی (فرانگرانی) با نشانه های افسردگی و بی خوابی مراقبان بیماران مبتلا به سرطان رابطه وجود دارد، اما رابطه ای بین اجتناب شناختی با افسردگی و بی خوابی مراقبان وجود ندارد. تحمل ناپذیری بلاتکلیفی، اجتناب تجربه ای و فرانگرانی پیش بینی کننده افسردگی بودند، در مقابل تحمل ناپذیری بلاتکلیفی پیش بینی کننده بی خوابی بود. مدل اصلاح شده مربوط به پیش بینی نشانه های افسردگی و بی خوابی مراقبان افراد مبتلا به سرطان بر اساس فرایندهای نگرانی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش از نقش فرایندهای نگرانی در پیش بینی نشانه های افسردگی و بی خوابی مراقبان افراد مبتلا به سرطان حمایت می کند.
مقایسه نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی در افراد مبتلا به سرطان خون و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
45 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان خون یکی از شایع ترین سرطان ها است، شیوع بالایی داشته، پیامدهای روانی و اجتماعی زیادی برای بیمار به همراه دارد و عوامل مختلفی در شکل گیری و تشدید آن نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی بیماران مبتلا به سرطان خون و افراد سالم انجام گرفت. روش: روش پژوهش، علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان خون بستری در بیمارستان های ولی عصر، شمس، شهریار و شهید قاضی شهر تبریز بودند؛ نمونه پژوهش شامل دو گروه 50 نفری از بیماران و همراهان آن ها بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند و به لحاظ سن، جنس، تأهل و سطح تحصیلات باهم همتا شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نئو (مک کری و کاستا، 1985)، تحمل ابهام (مک لین، 1993) و مقیاس مقابله مذهبی (پارگامنت، 2000)، استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی بین افراد مبتلا به سرطان خون و افراد سالم تفاوت معنی داری وجود دارد، افراد مبتلا به سرطان خون در روان رنجور ی، تحمل ابهام پایین و مقابله مذهبی منفی نمرات بالاتری نسبت به افراد سالم کسب کردند و افراد سالم نیز در متغیرهای برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری، باوجدان بودن، مقابله مذهبی مثبت و تحمل ابهام بالا نمرات بالاتری نسبت به افراد مبتلا به سرطان خون داشتند (01/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد که برخی ویژگی های شخصیتی و راهکارهای مقابله ای مذهبی سازگارانه و ناسازگارانه برخورد با بیماری می تواند بر علائم بیماری و مقابله مؤثر با آن تأثیر گذاشته و به متخصصان بالینی در تدوین مداخلات درمانی جهت درمان مؤثرتر به این بیماران کمک نماید.
رابطه تیپ شخصیتی D و خوددلسوزی با رفتارهای بهداشتی در زنان مبتلا به سرطان سینه : نقش تعدیل کننده استرس ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود پیشرفت های قابل توجه علم پزشکی، سرطان همچنان به عنوان یکی از مهم ترین بیماری های قرن حاضر و دومین علت مرگ ومیر بعد از بیماری های قلب و عروق مطرح است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی تیپ شخصیتی D و خوددلسوزی با رفتارهای بهداشتی در زنان مبتلا به سرطان سینه با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ی استرس ادراک شده، انجام گرفت. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی زنان مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به بیمارستان های پزشکی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر تهران بود. نمونه ی پژوهش شامل 70 نفر بیمار مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین (ع) تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های تیپ شخصیتی D دنولت، مقیاس خوددلسوزی نف، وضعیت بهداشتی لاگ کاس و پرسشنامه ی استرس ادراک شده ی کوهن و همکاران انجام گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی بین متغیرها، یا روابط ساختاری در الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی، برازش مناسبی دارد (0/05= RMSEA )؛ بنابر این بین خوددلسوزی، شخصیت D و استرس ادراک شده با رفتارهای بهداشتی زنان مبتلا به سرطان سینه، رابطه ی معناداری وجود داشت (0/01 P< ) که بیشترین مقدار ضریب همبستگی بین خوددلسوزی و رفتارهای بهداشتی بود. هم چنین رابطه ی استرس ادراک شده با رفتارهای بهداشتی مثبت بود. درحالی که شخصیت D با رفتارهای مراقبت های بهداشتی رابطه ی منفی نشان داد. تیپ شخصیتی D قادر به پیش بینی رفتارهای مراقبت های بهداشتی زنان از طریق استرس ادراک شده بود. نتایج پژوهش نشان داد که تیپ شخصیتی D ، خوددلسوزی و استرس ادراک شده در پیش بینی رفتارهای بهداشتی نقش معناداری دارند. با تمرکز بر این سازه ها می توان در زمینه ی پیشگیری و درمان بیماران مبتلا به سرطان سینه به نتایج درمانی پایدارتر و بهتری دست یافت.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی و فقدان لذت جویی بیماران سرطانی مرحله ی آخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر افسردگی و فقدان لذت جویی بیماران سرطانی شهر اهواز بود. روش: جامعه ی آماری شامل کلیه ی بیماران سرطانی مرحله ی آخر شهر اهواز بود که از این میان 30 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. ابزار مورد استفاده شامل خرده مقیاس افسردگی از پرسشنامه ی 90-SCL و پرسشنامه ی فقدان لذت جویی هامیلتون بود. برای گروه آزمایش، 8 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی برنامه ی درمان پذیرش و تعهد اجرا شد و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی تحلیل کواریانس چندمتغیری و تک متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج MANCOVA و ANCOVA نشان داد که درمان پذیرش و تعهد باعث کاهش میزان افسردگی و فقدان لذت جویی بیماران سرطانی مرحله ی آخر می شود. نتیجه گیری: به طور کلی، می توان گفت که درمان پذیرش و تعهد برای افزایش ظرفیت لذت جویی در افراد دچار سرطانی که با مرگ مواجه هستند، اثربخش است و توصیه می شود.
نقش فرایندهای خودنظم دهی در ارتباط بین استرس ادراک شده و اثرات مخرب استرس؛ در مادرانِ کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان روانی انسان برای اغنای نیازهای هشیار و ناهشیار خود، بر اساس قوانینی عمل می کند که آنها را اصول نظم دهنده ی رفتار می نامند. تجربه ی استرس تعادلِ سازمان روانی انسان را بر هم می زند و در نتیجه، نشانه های اختلالات روانی و علائم جسمانی بر فرد عارض می شود. یکی از منابع استرس، داشتن فرزندِ بیمار است. بر این اساس در پژوهش حاضر به بررسی عوارض جسمانی و روانی استرس در مادران دارای کودک مبتلا به سرطان پرداخته شد و نقشِ واسطه ای الگوی خودنظم دهی در کاهش این عوارض مورد بررسی قرار گرفت. 245 مادر به مقیاس های استرس ادراک شده، چک لیست علائم بدنی، خودشناسی انسجامی، خودمهارگری، شفقتِ خود، هیجان های ناخوشایند و خودتخریب گری پاسخ دادند. نتایج نشان داد که خودنظم دهی قادر به میانجیگری ارتباط بین استرس ادراک شده با خودتخریب گری، علائم جسمانی و هیجانات ناخوشایند (پیامدهای مخرب استرس) است. بر اساس نتایج پژوهش، تجربه ی استرس با اثرات مخربی هم در سطح علائم جسمانی و هم در سطح رفتار و هیجان همراه است. بنابراین داشتنِ ظرفیتِ درون روانی مناسب، فرد را برای مواجهه ی سازنده با منابع استرس مجهز می کند تا بتواند سریع تر و با عوارض کمتری به تعادل قبل از تجربه ی استرس بازگردد و نظم سازمان درون روانی خویش را حفظ کند. تلویحاً می توان مطرح کرد که بر اساس الگوی خودنظم دهی، داشتن یک مدیریت منسجم بر سازمان درون روانی خود، هم از نظر شناخت، هم هیجان و رفتار می تواند فرد را در داشتن ظرفیت تحمل بهینه برای استرس های اجتناب ناپذیر یاری کند.
نقش ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان با متغیر های شخصیتی و شناختی متعددی از جمله ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در ارتباط است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان انجام بود. روش: روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع پیش بینی است. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن مبتلا به سرطان تحت پوشش موسسه خیریه آرزو در شهرستان پارس آباد (۱۳۹۷) بود. ۱۲۰ زن مبتلا به سرطان با روش نمونه گیری هدفمند از بین جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در مطالعه حاضر شرکت کردند. داده های مطالعه با استفاده از مقیاس های ناگویی خلقی تورنتو (بشارت، ۲۰۰۷)، ذهن آگاهی، توجه و هوشیاری براون و ریان (۲۰۰۳) و اضطراب و افسردگی بیمارستان اسنایت (۱۹۸۳) جمع آوری و با آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی قادر هستند تا افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به سرطان را به طور معنی دار پیش بینی کنند (۰/۰۰۱ P < ). نتیجه گیری: ناگویی هیجانی و ذهن آگاهی از عوامل مهم دخیل در افسردگی و اضطراب بیماران مبتلا به سرطان می باشند؛ بنابراین ضروری است که در برنامه های آموزشی، پیشگیری و درمانی این بیماران بر مداخلات روان شناختی متمرکز به این متغیرها، تأکید گردد.
بررسی اثر کوتاه مدت آلودگی هوا بر مرگ ومیر در شش کلان شهر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بررسی اثرات کوتاه مدت آلاینده های مختلف بر میزان مرگ ومیر به علل بیماری های قلبی-عروقی، بیماری های تنفسی، بیماری های گوارشی، سرطان ها و تومورها، مورد بررسی قرار گرفته است. در این مسیر، از داده های روزانه مرگ ومیر در شهرهای اهواز، اصفهان، مشهد، تبریز، شیراز و تهران و همچنین داده های روزانه میزان آلاینده ها شامل ذرات معلّق، مونو اکسید کربن، دی اکسید گوگرد، اکسید های نیتروژن و ازن در این 6 شهر طی سال های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ استفاده می شود. به منظور یافتن اثرات آلودگی هوا بر میزان مرگ ومیر، از تغییرات روزانه و تغییرات میانگین آلودگی هوا در دو هفته قبل از هر روز، به عنوان عاملی برای تعیین اثر کوتاه مدّت آلودگی هوا بر تعداد روزانه مرگ ومیر استفاده می شود. در این بررسی، اثری از افزایش سطح آلاینده ها در هر روز بر میزان مرگ ومیر در همان روز یافت نشد. این در حالی است که یافته ها، از اثر معنی دار افزایش میانگین میزان گازهای مونو اکسید کربن طی دو هفته قبل از هر روز، بر میزان مجموع مرگ ومیر به علل ذکر شده، حکایت دارند .