مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ژئواکونومی
حوزههای تخصصی:
جهانی که در آن زندگی می کنیم، نسبت به گذشته خطرناک تر شده است و با این روند و به دلیل وجود برخی از نیازهای انسانی و زیاده خواهی های وی، تضعیف نقش دین در مسائل مختلف، پیشرفت علم و فن آوری و رفاه و قدرت طلبی با بحران ها و مخاطرات زیادی، همانند انفجار جمعیّت، تخریب محیط زیست، منابع و نابرابری روزافزون بین فقیر و غنی روبه رو خواهد شد. بشر امروز با بیماری های کشنده و خطرناکی روبه روست که ناشی از تغییر در ژنتیک و دستکاری در طبیعت است. تغییرات آب وهوایی ناشی از علل انسانی و بسیاری از پیامدهای منفی ناشی از رابطه ی انسان و محیط، از رهیافت ژئوپلیتیک محیط زیست قابل بررسی است. برخی از این موارد حتّی از سوی قدرت های مختلف به عنوان یک اسلحه در جهت مقابله با دشمن استفاده می شود که از آن به نام جنگ اکولوژیک یا در مورد بیماری ها، جنگ بیولوژیک نام برده می شود؛ جنگ برسر منابع کمیاب نیز، به ویژه در مناطق بحرانی وجود دارد؛ برخی ها از ایجاد جنگ ها برای آب در مناطق خشکی همانند خاورمیانه بحث می کنند. تمامی مواردی که به عنوان مخاطره مطرح می شود، زمینه ی اختلال در زندگی انسان که موجودی تنها در این هستی بوده را فراهم کرده است. انسان در این سیّاره ی خاکی و در کیهان تنهاست و هیچ موجود دیگری نمی تواند به آنان در رفع مشکلات عظیمی که بخش زیادی از آن، به دست خود وی ایجاد شده کمک کنند. این مقاله به مسائل و مشکلات محیطی با رهیافت مخاطرات انسانی توجّه می کند و معتقد به افزایش مخاطرات در آینده است. این پژوهش ماهیّتی توصیفی تحلیلی داشته و با نگاهی آینده پژوهی به مخاطرات جهانی می نگرد.
اهمّیّت استراتژیک پل خلیج فارس در توسعه ی ژئواکونومیکی منطقه ی آزاد قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده ی احداث پل خلیج فارس که می تواند خالق مزیّت ها و فرصت های قابل توجّهی برای منطقه ی آزاد قشم باشد، به دهه ی 50 و زمان ایجاد نخستین بندر آزاد تجاری ایران در جزیره ی قشم بازمی گردد. بنا به مستندهای تاریخی، به نظر می رسد طرح ساخت پل خلیج فارس در آن زمان بیشتر به برقراری پیوندِ سرزمینی میان جزیره ی قشم و بندر عبّاس مرکز استان هرمزگان منحصر بوده است و شاید اهمّیّت استراتژیک این طرح، در مباحث کلان اقتصادی به هیچ وجه مانند امروز مورد توجّه قرار نگرفته بود. بر اساس نتایج این پژوهش با توجّه به دورنمایی که از اقتصاد جزیره و منطقه ی آزاد قشم پس از بهره برداری از پل خلیج فارس قابل پیش بینی است، این موضوع می تواند با توجّه به پتانسیل های بالایی که در مناطق آزاد وجود دارد، زمینه ساز نقش آفرینی ژئواکونومیکی قشم در عرصه ی رقابت منطقه ای در حوزه ی خلیج فارس باشد. اهمّیّت این موضوع آنجاست که در جهان امروز، وجهه ی اصلی سیاست جغرافیایی در عرصه ی رقابت بین دولت ها، با نقش آفرینی غالب عامل اقتصاد و تجارت آزاد، تعریف می شود که از آن با عنوان ژئواکونومی یاد می شود و در حوزه ی ژئواکونومی برتری با دولت هایی است که از تمام پتانسیل های جغرافیایی سرزمین خود، برای توسعه و انبساط حوزه ی فضایی فعّالیّت های تجاری اقتصادی استفاده بهینه کنند. با توجّه به آنچه گفته شد، سؤال این پژوهش این است که پل خلیج فارس چگونه می تواند در توسعه ی ژئواکونومیکی منطقه ی آزاد قشم نقش آفرین باشد؟ در این پژوهش تلاش شده است با مطالعه ی اهمّیّت پل خلیج فارس در توسعه ی اقتصادی قشم و نیز اهمّیّت ژئوپلیتیکی آن، اهمّیّت استراتژیک این پل در دورنمای ژئواکونومیکی منطقه ی آزاد قشم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
اقیانوس منجمد شمالی، صحنه تقابل ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت قطب شمال در قرن حاضر از زمانی نمایان شد که روسیه یک فروند زیردریایی خود را در دوم اوت سال 2007، به ژرفای 4261 متری اقیانوس منجمد شمالی فرستاد و پرچم این کشور را در بستر این اقیانوس نصب کرد. درواقع این عمل روسیه، زمینه ساز مناقشه ای بزرگ بین کشورهای حاشیه قطب شمال شد و حقیقت یکی از نظریه های ژئوپلیتیکی قرن گذشته به نام «نئوماهانیزم» را بر همگان روشن کرد. این نوشتار در جست وجوی آن است که مشخص کند، حاکمیت بر اقیانوس منجمد شمالی به دلیل داشتن یک چهارم منابع هیدرو کربن جهان و همچنین کوتاه شدن مسیر هوایی و دریایی به دلیل گذشتن از دایره عظیمه، سبب شده که قدرت های بزرگی همچون ایالات متحده آمریکا و روسیه، بر سر تصاحب این منابع در حال رقابت و حتی تقابل با یکدیگر باشند؛ چرا که براساس نظریه نئوماهانیزم، در آینده کسی قدرت جهانی خواهد بود که بتواند بر این اقیانوس حاکمیت کامل داشته باشد. سؤال اینجاست که آیا ویژگی های ژئواکونومیکی اقیانوس منجمد شمالی، می تواند زمینه تقابل قدرت های بزرگی همچون ایالات متحده آمریکا، روسیه، کانادا، نروژ و... را در این منطقه ایجاد کند؟ این پژوهش با بررسی توصیفی تحلیلی، در نظر دارد با استفاده از نظریه های مطرح شده و تلفیق آنها و دست یابی بر یک چارچوب نظری جدید، به بررسی موضوع پژوهش بپردازد. به نظر می رسد اهداف کشورهای حاشیه این اقیانوس، به دلیل داشتن منابع بسیار عظیم و غنی در قرن حاضر، بر مفهوم ژئواکونومی منطبق شده اند؛ به همین سبب، اقیانوس منجمد شمالی را صحنه عملیات فرداهای دور نامیده اند و در برخی منابع و کتب علمی، لقب مدیترانه قطبی را برای آن برگزیده اند تا بار دیگر اقتصاد و در رأس آن انرژی را، منشأ تحولات استراتژیک قرار دهند.
موقعیت راهبردی ژئواکونومیک خلیج فارس و رقابت قدرت ها در قرن بیست ویکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم نوینی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در عرصه روابط بین الملل و ژئوپلیتیک، برای تحلیل مسائل راهبردی و بین المللی و رقابت قدرت ها از آن بهره می برند، رویکرد ژئواکونومیک است. این رویکرد از ترکیب سه عامل جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته و روابط جغرافیا، قدرت و اقتصاد و تعامل این سه عنصر را برای کسب قدرت دولت ها مطالعه می کند. در آغاز قرن بیست ویکم، قدرت های بزرگ با رویکردی نوین و با توجه بیشتر به منافع اقتصادی، در مناطق استراتژیک جهان به رقابت می پردازند. در قرن حاضر انرژی، به ویژه نفت و گاز، روح ژئواکونومیک محسوب شده و در فرآیند توسعه، تعیین امنیت و ایجاد کشمکش های منطقه ای و بین المللی نقش آفرینی می کند. در عصر حاکمیت گفتمان ژئواکونومیک، اقتصاد نقش برجسته تری از هر زمان دیگر یافته و ژئواکونومی انرژی، فصل نوینی را در روابط بین الملل گشوده است. به نظر می رسد منابع انرژی به یکی از مهم ترین متغیرهای ژئوپلیتیکی در نظام سیاسی کنونی جهان در تعاملات بین المللی، برای حفظ سیادت جهانی و منطقه ای و به چالش کشیدن رقبا در عرصه بین المللی تبدیل شده است. خلیج فارس به لحاظ نظریه های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، بین المللی ترین منطقه دنیاست که به لحاظ منابع انرژی، فضای ژئواکونومیکی مهمی را برای ایفای نقش بازیگران (منطقه ای و فرامنطقه ای) در قالب همکاری، رقابت و منازعه فراهم می کند. اگرچه با توجه به وابستگی متقابل منافع این کشورها، به نظر می رسد روابط آنها در راستای نوعی رقابت همراه با همکاری، در آینده بیشتر قابل پیش بینی است.
نقش ژئوپلیتیکی رودخانه و ژئواکونومی بازارچه مرزی در برقراری امنیت اجتماعی شهرستان هیرمند و روابط اقتصادی بین ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان مرزی هیرمند که در شمال شرق استان سیستان و بلوچستان قرار دارد به دلیل هم مرز بودن با کشور افغانستان و وجود رودخانه و بازارچه مرزی به عنوان دو عامل ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین سؤال مطرح شده در این پژوهش این است که آیارودخانه و بازارچه مرزی شهرستان هیرمند به عنوان دو عامل ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی این شهرستان در برقراری امنیت اجتماعی شهرستان هیرمند و روابط اقتصادی بین ایران و افغانستان تأثیر گذار بوده است؟ با توجه به سؤال مطرح شده، فرضیه ی اصلی مطرح شده بدین گونه است که به نظر می رسد؛ با توجه به فقدان راه های تجاری دیگر میان ایران و افغانستان عوامل ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی شهرستان هیرمند در روند رشد روابط اقتصادی و برقراری امنیت در این شهرستان مؤثر بوده است. از سوی دیگر قرار گرفتن رود هیرمند به عنوان مرز و قراردادهایی که با دخالت دولت های دیگر میان ایران و افغانستان بسته شده است، خود اهمیت امنیتی این موضوع را نشان می دهد. در نتیجه می توان گفت که وابستگی متقابل دو کشور به دلیل قرار گرفتن رود هیرمند به عنوان مرز و نیاز افغانستان به منابع اقتصادی ایران از طریق بازارچه مرزی و ترانزیت کالا باعث ایجاد و گسترش روابط سیاسی و اقتصادی میان ایران و افغانستان شده است. در این پژوهش سعی شده با استفاده از روش تحقیق علی و شیوه ی بررسی اسناد و کتابخانه ای و ابزار فیش برداری، برقراری امنیت اجتماعی در شهرستان هیرمند و حکمیت ها و قراردادهای میان دو کشور وبا مصاحبه وجمع آوری آمار و اطلاعات اقتصادی به بررسی و تجزیه و تحلیل روابط اقتصادی بین ایران و افغانستان پرداخته شده است.
اقیانوس منجمد شمالی، صحنه عملیاتی قرن 21یا طلوع طالع روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرکتیک یا دایره قطبی منطقه ای است که در بالاتر از مدار 70 درجه تا قطب شمال امتداد یافته و در انتهای خشکی های قاره اروپا- آسیا و آمریکای شمالی واقع شده و با عنوان اقیانوس منجمد شمالی، کوچک ترین اقیانوس جهان را تشکیل می دهد و به وسیله کشورهای روسیه، کانادا، دانمارک، نروژ و آمریکا احاطه گردیده، به همین دلیل به آن مدیترانه قطبی نیز گفته می شود. این اقیانوس به دلیل یخبندان مستمر، از دسترس بشریت دور بوده و منابع بستر و زیر بستر آن بکر و دست نخورده باقی مانده است. برآوردهای مقدماتی نشان می دهد، تقریباً 20 درصد منابع معدنی و 25 درصد منابع انرژی جهان در بستر اقیانوس واقع شده است. در بین کشورهای محیط این دریا روسیه کمترین دسترسی به آب های آزاد جهان را دارد. وضعیت و محدوده حقوقی آب های سرزمینی کشورها تاکنون تحدید حدود نشده است. طبق کنوانسیون حقوق دریاها، به دلیل محدود بودن عرصه این دریا بیش از 50 درصد سطح آن در محدوده 200 مایل منطقه انحصاری اقتصادی قرار می گیرد و حال آنکه بعضی کشورهای ساحلی مدعی تقسیم آن بر مبنای قاعده سکتور (قطاع) می باشند. تحقیقات مؤسسات اقیانوس شناسی نشان می دهد درصورتی که روند گرم شدن زمین ادامه یابد، در تابستان سال 2030 سطح این اقیانوس بدون یخ خواهد بود و در آن صورت منابع عظیم این دریا قابل بهره برداری و آبراه های آن که کوتاه تر و اقتصادی تر از مسیرهای کنونی است، اقیانوس های اطلس و آرام را به هم متصل خواهد کرد و علاوه بر آن پای بشر به این منطقه گشوده خواهد شد. این تحقیق به منظور پاسخ به پرسش: چگونگی روند ذوب شدن یخ ها و بررسی تأثیرات نظامی، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک این روند بر منطقه و جهان است که از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد، همان گونه که صاحب نظران پیش بینی می کنند، در نیمه قرن 21 این منطقه صحنه عملیات جهانی خواهد بود. ذوب شدن یخ ها، دایره راه های آبی تجارت جهانی را به عنوان یک فرصت بی بدیل، به اقتصاد جهانی ارائه خواهد داد. به واسطه وسعت زیاد جغرافیایی و طول سواحل، روسیه بیشترین بهره اقتصادی را خواهد برد و محدودیت تاریخی ژئواستراتژیک این کشور نیز برطرف خواهد شد، اگرچه آسیب پذیری نظامی این کشور افزایش می یابد، درعین حال نحوه بهره برداری از منابع و تحدید حدود قانونی آب ها، می تواند موجبات تنازع بین کشورها را فراهم آورده و امنیت جهانی به ویژه قدرت های بزرگ، به خصوص در بُعد نظامی نیز متأثر خواهد شد
دریای خزر و ملاحظات ژئواکونومیک شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با فروپاشی شوروی و پدیدآمدن نظم بین الملل جدید، ماهیت قدرت از نظامی محض به نظامی، سیاسی و اقتصادی تغییر کرد و دراین دوره گفتمان ژئو اکونومیک در کنار ژئوپلیتیک مطرح شد. به عبارت دیگر پس از این کشورهای مختلف برای حداکثر ساختن قدرت خود در نظام بین الملل به توسعه اقتصادی و کسب منافع اقتصادی بیشتر روی آوردند. در این راستا نقش انرژی به عنوان مهم ترین عنصر در توسعه بیش از پیش اهمیت یافت و مناطق نفت خیز جهان در کانون توجه قدرتهای بزرگ قرار گرفت. این مقاله درصدد نشان دادن این مهم است که دریای خزر در میان این مناطق دارای ویژگی های خاص و ممتازی است که آن را به عنوان موازنه گر ژئواکونومی جهان مطرح می کند. داشتن یکی از ذخایر مهم انرژی جهان و قرارگرفتن در دهلیز ارتباطی شرق و غرب در کنار آسیب پذیری شدید امنیتی خلیج فارس و شمال آفریقا، به دریای خزر این فرصت را داده که خود را به عنوان موازنه گر ژئواکومیک جهان مطرح کند. دراین مقاله با مطالعه موردی امنیت انرژی چین و ایالات متحده آمریکا و جایگاه خزر در تأمین امنیت انرژی این دو و اهمیت سرزمینی منطقه خزر برای این دوکشور این مهم نشان داده می شود.
بررسی و تحلیل فضایی- ژئواکونومی مناسبات تجاری ایران با حوزه سی آی اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنابر نتایج این نوشتار، برتری جریان واردات ایران بر مناسبات تجاری، حاکمیت جریان غیرپویا بر ماهیت کلی مناسبات تجاری، نزول جایگاه بیشتر جمهوری های سی آی اس در بخش صادرات ایران و درمقابل تقویت جایگاه آن ها در بخش واردات ایران، ویژگی اصلی ژئواکونومیک روابط تجاری (1380 - 1391) ایران با حوزة سی آی اس[1] است. باوجود تبیین دلایل افزایش مناسبات تجاری متقابل از جهت واقعیت های اقتصادی -جغرافیایی (ظرفیت های اقتصادی خوب و موقعیت مواصلاتی راهبردی ایران و در مقابل ضعف اقتصادی بخش شایان توجه حوزة سی آی اس و انزوای جغرافیایی آن)، هم اکنون بنابر تحلیل های فضایی از ماهیت مناسبات تجاری ایران با حوزة سی آی اس، روند جاری در مناسبات تجاری دو طرف در بخش های مختلف تجاری تعادل ژئواکونومیک و فضایی مناسبی ندارد. حتی گاهی روند جاری با واقعیت های فضایی، هیچ تناسب منطقی ندارد و اصل مکمل ژئواکونومیک در مناسبات دو طرف مطرح نیست. بنابر نتایج این نوشتار، تعادل ژئواکونومیک این مناسبات به شکل کامل به نفع طرف مقابل است و به ظاهر بخش محدودی از حوزة سی آی اس کانون نفوذ ژئواکونومیک ایران محسوب می شود. درواقع تحلیل سادة ژئواکونومیک از ماهیت این مناسبات، انقباض در گسترة جغرافیایی توان اقتصادی ایران در حوزة سی آی اس و درپی آن کاهش توان رقابت اقتصادی آن در معادلات ژئواکونومیک این حوزه را نشان می دهد.
تأثیر ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک خط لوله نکا جاسک بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه دریای خزر به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ونیز منابع عظیم انرژی خصوصاً نفت و گاز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.در سال های اخیر رقابت بر سر منابع انرژی این حوزه بین بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای افزایش یافته که این امر علاوه بر بروز تنش و رویارویی بین بازیگران، بی ثباتی و ناامنی را در منطقه تشدید کرده است.علاوه بر این چگونگی ونحوه انتقال انرژی حوزه دریای خزر وارائه طرح ها و مسیرهای پیشنهادی جهت انتقال انرژی از سوی کشورهای مختلف بر این ناامنی و بی ثباتی افزوده است.در میان طرح ها و پیشنهاد های متفاوت انتقال انرژی حوزه خزر، انتقال انرژی از طریق خط لوله نکا جاسک که از سوی ایران ارائه شده، از زمره پیشنهادات قبل تأمل وحائز اهمیت می باشد.از این رو سوال پژوهش حاضر این است که مسیر انتقال انرژی خط لوله نکا جاسک از نظر ژئواکونومیکی وژئواستراتژیکی چه تأ ثیری بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشد؟ اساس دریافت نگارندگان بر این است که اجرایی شدن خط لوله نکا جاسک علاوه بر مزیت ها و فواید اقتصادی و تجاری و افزایش قدرت چانه زنی ایران در مناسبات منطقه ای وفرامنطقه ای، با پیوند خوردن امنیت خطوط لوله با امنیت ملّی ایران، افزایش ضریب امنیت ملّی این کشور را نیز در پی خواهد داشت.
خطوط انتقال انرژی به شبه قاره هند و امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنوب آسیا بهویژه کشورهای هند و پاکستان از متقاضیان بزرگِ گاز و ایران و ترکمنستان ازجمله دارندگان عمده منابع گاز، در منطقه و جهان محسوب میشوند. بر این اساس در سالهای گذشته برای تأمین گاز هند و پاکستان، دو خط لوله پیشنهادشده است. پژوهش حاضر بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که ژئوپلیتیک خطوط لوله انتقال انرژی به شبه قاره هند، چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیه مقاله بدین صورت است که با توجه ظرفیت های ژئوپلیتیک و نیز موقعیت ژئواستراتژیک جمهوری اسلامی ایران، با تلاش برای تحقق خط لوله صلح، این کشور می تواند به صورت ایجابی در تأمین امنیت ملی و افزایش وزن ژئوپلیتیک خود مؤثر باشد، اما به علت ساختار نظم ژئوپلیتیک پساجنگ سرد و محوریت هژمونی آمریکا در این نظم و مخالفت این کشور با مشارکت فعال ایران در پروژه های انتقال انرژی در منطقه، سیاست انزوای ژئوپلیتیک ایران و حذف آن از خطوط انتقال انرژی و یا ممانعت از شکل گیری آن ها و طرح خطوط جایگزین ازجمله تاپی به جای خطوطی که نقش ایران در آن پررنگ است را پیگیری می نماید. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با کمک منابع الکترونیک و کتابخانه ای انجام شده است.
بررسی رقابتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی پاکستان و ایران در ایجاد کریدور شمالی جنوبی اوراسیا: مزیتها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان تاکنون بیشتر شاهد مسیرهای ترانزیتی بین شرق و غرب عالم بوده است که اتکای بسیار زیادی به مسیرهای اقیانوسی داشته و از این رو، ارتباطات شمالی جنوبی با اتکای به خشکیها کمتر شکل گرفته است. این مسأله باعث مشکلات زیادی و از جمله افزایش هزینه های حمل و نقل شده است. دیدگاه های ژئواکونومی و نیاز کشورهای محصور در خشکی ابرقاره اوراسیا و ارتباطات شمال و جنوب این ابرقاره، ضرورت شکل گیری کریدور جنوبی شمالی را به وجود آورده است. مسیر ایران از مبدأ بندر چابهار به آسیای مرکزی و حوزه قفقاز و اتصال به روسیه، و مسیر پاکستان از مبدأ بندر گوادر به استان سین کیانگ چین و در ادامه به مناطق پیرامونی مهمترین گزینههای ایجاد کریدور ارتباطی شمال جنوب است. این تحقیق با روش توصیفی و تحلیل مقایسهای به دنبال ارزیابی هر یک از این کریدورها با نگاه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مسیر کریدور ایران به لحاظ بعد بین المللی، امنیتی و اقتصادی از مزیتهای بیشتری نسبت به کریدور پاکستان برخوردار است.
تبیین مفهوم ژئواکونومی (اقتصاد ژئوپلیتیکی) و توصیه هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
56 - 82
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک شامل سه عنصر جغرافیا، سیاست و قدرت است. اقتصاد از طرفی یکی از ابعاد فضای جغرافیایی و از طرف دیگر یکی از ابعاد قدرت است. ژئوپلیتیک بهطور ذاتی در دو عنصر از سه عنصر تشکیلدهنده خود یعنی جغرافیا و قدرت با اقتصاد پیوند خورده و به آن توجه می نماید. بنابراین چنانچه اقتصاد با قدرت و سیاست پیوند بخورد و با جغرافیا نیز عجین شود، در حوزه ژئوپلیتیک قرار میگیرد که در این صورت ژئواکونومی به عنوان بُعد اقتصادی ژئوپلیتیک شکل میگیرد که در زیر مجموعه جغرافیای سیاسی قرار دارد. اگرچه از قدیم استفاده از ابزارهای اقتصادی در سیاست وجود داشته ولی پس از جنگ سرد و جهانیشدن که رویکردهای اقتصادی مورد توجه بیشتر قرار گرفتند، بحث ژئواکونومی نیز روزبه روز در سیاستهای داخلی و خارجی و بهعنوان یک روش نوین کشورداری مطرح شد. با وجود اینکه از نظر نسبت، ژئواکونومی شاخهای از ژئوپلیتیک است، ولی تفاوت هایی با آن دارد و بازیگران متعددی در آن درگیر میشوند که بر پیچیدگی این رویکرد می افزاید. ابزارهای مورد استفاده در ژئواکونومی نیز علاوه بر تعدد و تنوع زیاد، عمدتاً از نوع ابزارهای قدرت نرم بوده بر پیچیدگی نظام بینالملل میافزایند. در سیاست داخلی و امور کشورداری نیز توجه به این رویکرد موجب تقویت زیربناها و زیرساخت های قدرت ملی شده و به افزایش وزن ژئوپلیتیکی کشور کمک میکند که این امر موجب تغییر رفتار و جایگاه کشور در نظام ژئوپلیتیک در راستای تحصیل منافع ملی میشود. در خصوص ایران بهنظر میرسد تحلیل مسائل کشور از دیدگاه ژئواکونومیک میتواند موجب باز شدن زاویه جدید و واقعبینانهای به فهم مسائل شده و راهکارها و راهبردهای تجویزی را بیش از پیش دقیقتر و مفیدتر می نماید.
ژئواکونومی به عنوان مفهوم و چارچوب اجرایی در سیاست خارجی، مطالعه موردی: چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
209 - 232
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که اقتصاد یک عامل تعیین کننده در سیاست خارجی چین به شمار می رود و با توجه تغییر ماهیت رقابتها در ساختار رقابتی جهان کنونی حول محول مناسبات اقتصادی این مقاله به دنبال تجزیه و تحلیل سیاست خارجی چین بر اساس تحولات جدید از منظر ژئواکونومیکی می باشد. از زمان آغاز دوره اصلاحات، این عامل نیروی محرکه رشد و توسعه چین به شمار می رود. در نتیجه، سیاست مشارکت سازنده با دنیای خارج، به ویژه پیشرفته، به نقطه تمرکز سیاست خارجی چین تبدیل شده است. با این حال، با کاهش رشد اقتصادی چین از آغاز سال های 2010، رهبران کشور به منظور حفظ رشد اقتصادی و جلوگیری از تله "درآمد متوسط"، "وابستگی به مصرف داخلی" بر "مدل سرمایه گذاری خارجی" تأکید کردند. این تحولات پیامدهای مهمی برای سیاست خارجی داشته چین در بر داشته است. مهمترین بازنمودهای سیاست خارجی اقتصاد پایه را می توان در گزاره های ذیل خلاصه کرد: حفظ و حتی تقویت تعهدات چین به موسسات مالی موجود؛ تاکید بر نقش بازار؛ تمرکز بر آسیا؛ تقویت روابط اقتصادی با شرق و غرب جغرافیایی آسیا؛ ایجاد موسسات و طرح های چندجانبه اقتصادی جدید و همچنین تلاش برای حفظ و تقویت روابط اقتصادی با ایالات متحده که توسط دونالد ترامپ با فشار مواجهه بوده است. روش به کار گرفته شده در مقاله توصیفی – تحلیلی بوده و منابع مورد استفاده نیز بیشتر ماهیت کتابخانه ای و اینترنتی دارند.
تحلیل نقش ژئواکونومیک و کریدوری ایران در تحقق همگرائی در آسیای جنوب غربی
حوزههای تخصصی:
آسیای جنوب غربی منطقه ای با دارابودن 5 منطقه ژئوپلیتیکی منحصر به فرد، منطقه گرایی و به تبع آن همگرایی منطقه ای را به صورت ناقص تجربه کرده است. چرا که این منطقه وسیع علی رغم پتانسیل های نتوانسته، آنطور که باید در اقتصاد جهانی به ایفای نقش بپردازد. شاید بتوان یکی از دلایل این امر را فقدان مدل مطلوبی برای توسعه منطقه آسیای جنوب غربی با توجه به جایگاه و قابلیتهایش ذکر نمود. از آنجا که تحولات کنونی جهان به گونه ای پیش می رود که ضرورت ایجاد یک مدل و زمینه مطلوب همگرایی منطقه ای در آسیای جنوب غربی بیش از پیش احساس می گردد لذا ایجاد زمینه هایی در راستای رسیدن به این هدف باید مد نظر قرار گیرند. در این میان کشور ایران با قرار داشتن درقلب خاورمیانه یکی از کشورهای مهم آسیای جنوب غربی است که با دارا بودن پتانسیل های ژئواکونومیکی قابل توجه، و نیز تعامل قوی با همه زیر سیستمهای آسیای جنوب غربی می تواند بازیگر ارزشمندی در راستای رسیدن به این مهم یعنی همگرایی و همکاری منطقه ای در چارچوب مسائل اقتصادی باشد. از آنجاکه ایران هم جزوتولید کنندگان اصلی انرژی است و هم دوکریدور بین المللی از آن می گذرد و افزون بر آن دارای نقش گذرگاهی برجسته ای است، همانندی پلی می باشد که کشورهای سه قاره اروپا آسیا و آفریقا را می تواند به هم متصل کند، از این رو بهترین گزینه در میان کشورهای منطقه است که در زمینه های مختلفی از جمله اقتصادی، فرهنگی و... می تواند به عنوان مبنایی جهت ایجاد و گسترش همگرایی و همکاری در آسیای جنوب غربی ایفای نقش کند.
The Causes of South West Asia Tensions and the Presence of World Powers in the Region; with Emphasis on Geopolitics of Energy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
178 - 209
حوزههای تخصصی:
Since the Persian Gulf region is rich in energy resources, it has always been a witness to the presence of out-regional powers. In order to politically and economically dominate the region in different eras, the great powers formulated short-term and long-term plans. Among all, in order to maintain its economic supremacy in the world and maintain the regional order, the United States of America paid special attention to the Persian Gulf. Therefore, it found the cooperation with the Arabic countries in line with its policies a step towards energy security of this region so that it could transport oil and gas resources to its country with spending a little amount of money. In the meantime, other major powers such as the European Union, Russia, and China need energy resources of the Persian Gulf for launching their industry. Obviously, this can increase the confrontation of great powers with each other in the Persian Gulf region. This study sought to investigate the reasons for the presence of powers in the Persian Gulf region. Therefore, research methodology in this study was analytical-descriptive, and data were collected through library research and fieldwork in order to analyze the consequences of the presence of out-regional powers in the Persian Gulf. Hence, with the prevalence of regional conflicts and strife in South West Asia, we witnessed the change of the geo-economic structure of gas and oil; the reason for the presence of world powers in this area is to first supply the needed energy of their country in order to run industry and to secondly limit their competitors’ energy supply. <br /> <br />
Review of US Foreign Policy in the Middle East Looking to the Future(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
230 - 244
حوزههای تخصصی:
Since 1971, the United States follows Israel's security and ensuring the security of energy flow goals in the Middle East. Is the pattern that U.S. adopted to achieve these goals in Foreign Policy is subject to change in the future? To achieve these goals, America tried to take the Middle East geo-economic points including the Persian Gulf under its political –security control since World War II. At geopolitical points near Israel, it perused the change of elite's decision in countries such as Egypt and Jordan and Regime Change in countries such as Iraq and Syria. Entering countries such as England, France and Turkey, the results shows that America Will attempt to govern a multilateral security system in the Persian Gulf in the future, but it pursues decision change in geopolitical areas and political structure change with the priority of federalism in Weak countries. <br /> <br />
تحلیلی بر منابع ژئواکونومیک با محوریت کانی استراتژیک فلوراسپار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی از کانیها و مواد میتوانند به عنوان منابع ژئوپلیتیکی و یا حتی منابع ژئواکونومیک در جهان مطرحگردند. ایران بعنوان یکی از کشورهای دارنده منابع معدنی متنوع و با ارزش در جهان، در رابطه با بعضی از کانی ها، مانند فلوراسپار، در منطقه و بین کشورهای همسایه موقعیت برتر و اول را دارد. فلوراسپار منبع اصلی برای تامین عنصر شیمیایی فلوئور است و با توجه به خواص شیمیایی فوق العاده و شدید این عنصر، تا حد زیادی جانشینی برای استفاده از آن متصور نیست. کاربردهای اصلی شامل ذوب فولاد، ذوب آلومینیوم، فلوروپلیمر، فلوروشیمی، صنایعهسته ای، صنایع سبز و انرژی پاک، کاهش تخریب لایه اوزن و کاهش پتانسیل گرمایش جهانی است. سئوال اصلی تحقیق این است که آیا فلوراسپار یک کانی استراتژیک برای کشور میباشد؟ از نظر امنیت عرضه، چین اولین کشور تولید کننده آن در جهان است که بیش از 50 درصد تولید جهانی را در اختیار دارد.ایالات متحده 100 درصد وابسته به واردات فلوراسپار از مکزیک، آفریقای جنوبی و چین میباشد. این در حالی است که خود دارای ذخایر نسبتا قابل توجهی است و به نظر میرسد با وجود مکزیک در حال حفظ ذخایر داخلی برای آینده میباشد. اما اتحادیه اروپایی وضعیت آسیب پذیری دارد، چون ذخایر و تولید داخلی آن در مقایسه با صنایع اروپا کم است و بیش از 75 درصد وابسته به واردات و بطور عمده از چین میباشند. اما با توجه به وجود منابع فلوراسپار در ایران و به ویژه در منطقه البرز مرکزی و پیشتازی ایران در منطقه، این کانی برای کشور استراتژیک خواهد بود. ولیکن صرفا استخراج و کاربرد ماده خام آن در صنعت فولاد بعنوان کمک ذوب ما را از صنایع شیمیایی و تولید مواد مختلف فلورین دار نظیر اسید هیدروفلوریک، گازهای مبرد یا سرد کننده و انواع تفلونها محروم و دور نگه داشته است. ارزش افزوده زیاد حاصل از این صنایع میتواند اشتغالزایی بالایی را برای کشور به ارمغان آورد. بنابراین استراتژیک بودن این کانی، لزوم سرمایه گذاری در اکتشاف برای اطمینان از تامین و سرمایه گذاری جهت احداث صنایع مشتقات فلورین و پایین دستی آن را میطلبد.
تحلیل جغرافیایی ژئواکونومی جمهوری اسلامی ایران در معادلات جدید منطقه جنوب غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقاضای بیش از پیش انرژی از سوی کشورهای صنعتی و تلاش برای دسترسی به انرژی در رقابت های اقتصادی بین الملل، باعث توجه ویژه به مناطق انرژی خیز و تغییر دیدگاه های ژئوپلیتیکی نسبت به این مناطق شده است. هدف از این پژوهش، تحلیل و بررسی ژئواکونومی ج.ا.ایران در معادلات جنوب غرب آسیا است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده که با مراجعه به منابع کتابخانه ای و سایت های معتبر نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردیده است. کشور ج.ا.ایران به لحاظ قرار گرفتن بین دو حوزه مهم دریای کاسپین و خلیج فارس و دارا بودن منابع سرشار انرژی نفت و گاز و سایر ذخایر زیر زمینی و قابلیت های اقتصادی دیگر، در قلمروهای ژئواکونومی جدید، دارای نقش بی بدیل به ویژه در منطقه جنوب غرب آسیا و خلیج فارس است اما از رهبری ژئوپلیتیکی منطقه و قدرت تأثیرگذاری بر سیاست های انتقال انرژی برخوردار نیست.
امنیت انرژی و دیپلماسی ایران در ژئوپلیتیک انرژی منطقه بین سال های (2017-2020)
حوزههای تخصصی:
امروزه انرژی با توجه به نقش حیاتی آن در استمرار توسعه سیاسی و اقتصادی جزء اهداف و برنامه های اصلی کشورهای جهان است. با توجه به اینکه ذخایر انرژی در مناطق خاصی از جهان متمرکزاست؛ ضرورت تأمین امنیت تولید و انتقال این منابع به بازارهای مصرف از استراتژیک ترین مباحث موجود در سیاست خارجی عرضه کنندگان و مصرف کنندگان انرژی است. در همین راستا دیپلماسی و در رأس آن دیپلماسی انرژی اهمیت بسزایی در مدیریت انتقال این منابع دارد و بدون تردید یکی از متغیرهای مؤثر در شکل گیری سیاست خارجی کشورها، موقعیت جغرافیایی و به تبع آن ژئوپلیتیک انرژی آن کشور و نحوه ارتباط آن با جهان خارج و همسایگان است. کشور ایران علی رغم قرار گرفتن در مرکز منطقه ای معروف به بیضی انرژی و دارا بودن سهم عمده ای از تولید انرژی جهان، همچنین دارا بودن موقعیت بسیار مهم گذرگاهی و ضریب بالا در تأمین امنیت انرژی، از نفوذ و تسلط به بازار انرژی متناسب با موقعیت ژئوپلیتیک خود برخوردار نبوده و در حال حاضر تحت تأثیر برنامه ها و سیاست های تحمیل شده ای قرار دارد که از سوی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مثل؛ عربستان سعودی و آمریکا در منطقه و بازار انرژی تبیین و اعمال می گردد. در مقاله پیش رو، ضمن برشمردن بنیان ها و مولفه های ژئوپلیتیک انرژی و ابزار موردنیاز در این حوزه به بررسی نقش و جایگاه ایران در منطقه و تبیین دیپلماسی انرژی و سرفصل های آن پرداخته شده و پس ازآن، وضعیت ژئوپلیتیک انرژی و دیپلماسی انرژی ایران موردبررسی و درنهایت به ارائه برخی راهکارها برای دست یابی به یک حضور مؤثر در بازارهای جهانی انرژی کشور منتج خواهد شد.
امنیت انرژی و دیپلماسی ایران در ژئوپلیتیک انرژی منطقه بین سال های (2017-2020)
حوزههای تخصصی:
امروزه انرژی با توجه به نقش حیاتی آن در استمرار توسعه سیاسی و اقتصادی جزء اهداف و برنامه های اصلی کشورهای جهان است. با توجه به اینکه ذخایر انرژی در مناطق خاصی از جهان متمرکزاست؛ ضرورت تأمین امنیت تولید و انتقال این منابع به بازارهای مصرف از استراتژیک ترین مباحث موجود در سیاست خارجی عرضه کنندگان و مصرف کنندگان انرژی است. در همین راستا دیپلماسی و در رأس آن دیپلماسی انرژی اهمیت بسزایی در مدیریت انتقال این منابع دارد و بدون تردید یکی از متغیرهای مؤثر در شکل گیری سیاست خارجی کشورها، موقعیت جغرافیایی و به تبع آن ژئوپلیتیک انرژی آن کشور و نحوه ارتباط آن با جهان خارج و همسایگان است. کشور ایران علی رغم قرار گرفتن در مرکز منطقه ای معروف به بیضی انرژی و دارا بودن سهم عمده ای از تولید انرژی جهان، همچنین دارا بودن موقعیت بسیار مهم گذرگاهی و ضریب بالا در تأمین امنیت انرژی، از نفوذ و تسلط به بازار انرژی متناسب با موقعیت ژئوپلیتیک خود برخوردار نبوده و در حال حاضر تحت تأثیر برنامه ها و سیاست های تحمیل شده ای قرار دارد که از سوی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای مثل؛ عربستان سعودی و آمریکا در منطقه و بازار انرژی تبیین و اعمال می گردد. در مقاله پیش رو، ضمن برشمردن بنیان ها و مولفه های ژئوپلیتیک انرژی و ابزار موردنیاز در این حوزه به بررسی نقش و جایگاه ایران در منطقه و تبیین دیپلماسی انرژی و سرفصل های آن پرداخته شده و پس ازآن، وضعیت ژئوپلیتیک انرژی و دیپلماسی انرژی ایران موردبررسی و درنهایت به ارائه برخی راهکارها برای دست یابی به یک حضور مؤثر در بازارهای جهانی انرژی کشور منتج خواهد شد.