مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۶۱.
۷۶۲.
۷۶۳.
۷۶۴.
۷۶۵.
۷۶۶.
۷۶۷.
۷۶۸.
۷۶۹.
۷۷۰.
۷۷۱.
۷۷۲.
۷۷۳.
۷۷۴.
۷۷۵.
۷۷۶.
۷۷۷.
۷۷۸.
۷۷۹.
۷۸۰.
شبکه های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
زورگویی مجازی، از آسیب های اجتماعی فضای سایبر است که با رشد نفوذ اینترنت و رسانه های نوین، اهمیتی روزافزون یافته است. نظر به گستردگی و ناهمخوانی تعاریف مختلف از این پدیده، در پژوهش حاضر زورگویی مجازی را بر اساس مورد توافق ترین شاخص ها، عملی عامدانه، تکرارشونده و پیوسته تعریف کرده ایم که در بستر تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی و به منظور آزار دیگری، از سوی یک فرد یا گروهی از افراد صورت می گیرد، درحالی که قربانی قدرت، مهارت یا آمادگی لازم را برای مقابله ندارد. در این پژوهش، با استفاده از روش های کمی و با استفاده از پرسشنامه ای ترکیبی (جامعیه آماری 251 نفری)، کیفیت و کمیت زورگویی مجازی علیه زنان و نسبت آن با شاخص های سواد رسانه ای بررسی شده است. بر پایه یافته ها، زورگویی مجازی نسبت به زنان بزرگسال در ایران، خصوصاً در فضای شبکه های اجتماعی و ابزارهای پیام رسان، پدیده ای به نسبت شایع و بسیار آسیب رسان است که بیشترین آسیب آن، متوجه کودکان، نوجوانان و جوانان می شود. در جامعیه آماری پژوهش، 40 درصد از زنان 18 تا 50 سالیه مورد بررسی، مواردی از تجربیه زورگویی مجازی را گزارش کرده اند. همچنین میزان زورگویی مجازی مشخصاً با سطح سواد رسانه ای جامعیه آماری نسبت عکس دارد. سطح گستردگی این پدیده در میان زنان مورد پژوهش (که کمی بیش از نرخ متوسط این پدیده در گزارش های جهانی است)، می تواند زنگ هشداری برای مسئولان این حوزه باشد؛ زیرا آنچه روشن است، آموزش های رسمی و غیررسمی سواد رسانه ای، خصوصاً از منظر آموزه های انتقادی، هنوز با وضعیت مطلوب فاصلیه چشمگیری دارد.
دینداری و مصرف رسانه های جمعی (مورد مطالعه: افراد بالای هجده سال شهر گرگان)
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بر آن بوده تا با تحقیق در مورد دین داری افراد بالای هجده سال گرگانی و نوع و میزان مصرف رسانه ای آنها، پرده از تعامل بین این دو مقوله بردارد.روش شناسی پژوهش: در این تحقیق، به روش پیمایش کمّی و نوع نمونه گیری سهمیه ای (متناسب با جمعیت ساکن در مناطق مختلف شهری)، 300 نفر مورد پرسش قرار گرفتند.یافته ها: نتایج آماری حاصل از همبستگی پیرسون، نشان داد که استفاده از رسانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی با دین داری (سنجش شده در چارچوب مدل گلاک و استارک با ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 8/.) رابطه مثبت دارد، (به میزان 37/.) ولی با استفاده از ماهواره (به میزان 21/.-) و شبکه های اجتماعی خارجی (واتساپ، تلگرام و اینستاگرام) رابطه ای منفی نشان داد (تقریبا به میزان 24/.-). ارتباط معناداری بین دین داری و استفاده از رسانه های مکتوب (کتب غیر درسی، روزنامه ها و مجلات) مشاهده نشد. بنابراین، می توان ادعا کرد با توجه به وجه غالب محتواسازی و نظارت بر آن در انواع رسانه و فعّال و گزینشگر بودن مخاطبان، رسانه و مخاطب یکدیگر را پیدا و تقویت می نمایند.بحث و نتیجه گیری: مصرف کنندگان رسانه در گرگان را می توان مخاطبان فعّالی در نظر گرفت که بر اساس نیازها و با هدف رضامندی بیشینه خود، رسانه های مختلف را انتخاب می کنند.
تحلیل شیوه های تبلیغی اوانجلیست ها در شبکه های اجتماعی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
32 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش در صدد تحلیل شیوه های تبلیغی اوانجلیست ها در شبکه های اجتماعی است.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نوع تحلیل محتوای کیفی است که برای انجام آن 60 صفحه از صفحات متنوع انجیلی ها بررسی و محتوای آن ها مورد تحلیل قرار گرفت و در تحلیل چند مرحله ای به نتایجی دست یافت.یافته ها: در نهایت روشن می شود که این گروه ها با تجزیه و تحلیل مخاطب در ابتدا و انگاه اتخاذ استراتژی های متنوع محتوا، انتشارو تعامل در راستای رسیدن به هدفی که بیان شد طی مسیر می کنند.بحث و نتیجه گیری: این تحقیق با درک گسترده تر از تلاقی میان رسانه، مذهب، و تلاش های تبشیری گروه های مسیحی، از منظری دقیقتر به منظومه رسانه دینی در عصر دیجیتال پرتو می افکند.
نقش شبکه های اجتماعی در سازگاری و انطباق مهاجران افغانستانی (مورد مطالعه: دانشجویان افغانستانی مشغول تحصیل در دانشگاه های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش مهاجرت ها، یکی از روندهای اثرگذار بر آموزش و جابه جایی های بین المللی، افزایش نابرابری ها در سطح ملی و جهانی است. با قدرت گیری طالبان در افغانستان در سال 2021 و افزایش تبعیض های قومیتی، جنسیتی و افراطی گری های سیاسی و مذهبی، دسترسی برابر به فرصت های آموزشی و شغلی برای گروهی محدود شده است. حضور بیش از نیم قرن مهاجران افغانستانی در جامعیه ایرانی، همراه با تحرکات اخیر دانشجویان مهاجر از افغانستان، دانشگاه های ایران را به یکی از مراکز مهم پذیرش دانشجو تبدیل کرده است. هدف این مطالعه بررسی روند شکل گیری و نقش شبکه ها در ورود و سازگاری دانشجویان مهاجر جدید به کشور است.روش مقاله حاضر تحلیل کیفی شبکیه اجتماعی است. جامعیه هدف 29 دانشجوی مهاجر افغانستانی مشغول تحصیل در دانشگاه های ایران هستند که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند.یافته های پژوهش نشان داد دانشجویان مهاجر با قرارگرفتن در شبکه های اولیه و ثانوییه دانشجویی، بخش عمده ای از نیازهایشان رفع می شود و شرایط سازگاری و انطباقشان با مقصد بیشتر فراهم می شود. بر همین اساس نیز مکانیسم های شکل گیری روابط در شبکه ها به خصوص در بین دانشجویان تازه وارد، ترجیح برقراری تعامل و پیوند با افرادی شبیه خودشان (اصل هموفیلی) است. این شباهت از منظر دانشجو بودن، افغانستانی بودن، هم قوم و هم مذهب بودن بیش از سایر موارد بود؛ درحالی که در بین مهاجران نسل دوم و سوم، شبکه های گسترده تری همراه با پیوندهای قوی و ضعیف متعدد از جامعیه مهاجران افغانستانی و همین طور جامعیه ایرانی وجود دارد.هرچند دانشجویان در ظاهر اذعان دارند که تعصبات قومیتی در شکل گیری پیوندها و تعاملاتشان در شبکه های موجود نقشی ندارد، اما در واقعیت امر نشانه هایی از مرزهای نامرئی موجود در بین آن ها و غلبیه ته نشست های قومیتی در برقراری تعاملات و پیوندها مشاهده می شود. این نگاه در بین دانشجویان تازه وارد از افغانستان پررنگ تر و در بین مهاجران نسل دوم و سوم که در فضای ایران رشد کرده اند، کمتر نمود دارد و در برخی تعاملات، ناخودآگاه خود را نشان می دهد.
بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر تعارضات تربیتی دانش آموزان (با تاکید بر شبکه اجتماعی تلگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
148 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف: رفتار والدین درباره نحوه و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی فرزندان خود بر تعارضات تربیتی تاثیر می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی بر تعارضات تربیتی دانش آموزان با تاکید بر شبکه اجتماعی تلگرام بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این مطالعه همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران بودند که نمونه ای به حجم 391 نفر از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای محقق ساخته شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه شبکه های اجتماعی و تعارضات تربیتی استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که بین استفاده از شبکه های اجتماعی و هر چهار مولفه آن شامل روش های حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، هدف حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین و مدت استفاده از تلگرام با تعارضات تربیتی دانش آموزان همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت (001/0P<). همچنین، نتایج تحلیل واریانس نشان داد که روش های حضور در شبکه اجتماعی تلگرام، هدف حضور در شبکه اجتماعی تلگرام و مدت استفاده از تلگرام بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر ندارند (05/0P>)، اما محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر دارد (05/0P<). علاوه بر آن، نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که گروه های عدم محدودکردن استفاده از تلگرام توسط والدین، استفاده با نظارت والدین و استفاده فقط برای درس نسبت به گروه استفاده فقط برای ارتباط همکلاسی ها تعارضات تربیتی کمتری را تجربه کردند (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، استفاده از شبکه های اجتماعی مانند تلگرام بر تعارضات تربیتی دانش آموزان تاثیر می گذارد. بنابراین، برنامه ریزی برای کاهش تعارضات تربیتی دانش آموزان از طریق مدیریت استفاده از شبکه های اجتماعی ضروری است
شبکه های اجتماعی و چالشهای آن برای نظام خانواده در ایران: مطالعه عضویت زوجین در فیس بوک و مسائل و پیامدهای اجتماعی آن بر حریم خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۷ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
228 - 203
هدف این مقاله تحلیل و تبیین پیامدهای عضویت زوجین ایرانی در فیس بوک و آثار و پیامدهای آن بر حریم خانوادگی در ایران است؛ به عبارت دیگر، مسئله اصلی این پژوهش ناظر بر این پرسش است که عضویت و کاربرد یک شبکه اجتماعی فراگیر همچون فیس بوک چگونه می تواند چالش هایی را برای ثبات نظام خانواده در ایران به ویژه در حوزه هنجارهای حریم خانواده ایجاد کند؟ گذشته از این، قصد ما این است که به این پرسش پاسخ بدهیم که آیا فیس بوک به تنهایی تعیین کننده است یا عوامل دیگری در وقوع این دگرگونی دخیل هستند؟ در این پژوهش، از نظریه نظام های خانواده برای سامان دادن به تبیین مقدماتی و نظری پرسش و هدایت پژوهش استفاده شده است اما تدوین نظام نظری را به بعد از تحلیل ها موکول کردیم. به همین دلیل، برای فهم عمیق تر و کشف دلالت های حاکم بر پیامدهایی که استفاده از فیس بوک بر حریم خصوصی دارد، روش شناسی کیفی از نوع نظریه زمینه ای را به کار برده ایم. پس از جمع آوری داده ها به کمک روش های مصاحبه گروهی آنلاین، مصاحبه فردی آنلاین و نیز مصاحبه گروهی چهره به چهره، یافته ها به کمک رویکرد نظریه زمینه ای تحلیل شده اند. بر اساس شواهد به دست آمده، فیس بوک، در تحول حدود خانواده ایرانی به منزله شرایط زمینه ای یا تسهیل گر عمل می کند و نمی توان این شبکه اجتماعی را به تنهایی عامل تحولات خانواده در ایران قلمداد کرد. گذشته از این، طیفی از عوامل فردی تا دگرگونی های کلان اجتماعی در تحول نظام خانواده ایرانی از منظر شفاف شدن حدود خانواده و تغییر تصور سنتی از حریم خانواده دخالت دارند. این نیز بخشی از دستاورد نظری این مقاله خواهد بود.
بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی و مشارکت بر محرومیت اجتماعی زنان؛ مورد مطالعه: زنان شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
253 - 272
هدف این مقاله مطالعه ی تاثیر شبکه های اجتماعی و مشارکت بر محرومیت اجتماعی در بین زنان است. روش مطالعه در این مقاله روش کمی و پیمایش است و از تکنیک پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه تحت مطالعه زنان در شهر ارومیه بوده و با نمونه گیری سهمیه ای احتمالی، 430 نفر مورد پرسش قرار گرفتند. از آزمون پیرسون برای سنجش رابطه بین متغیرها و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، شبکه های اجتماعی و مجازی و مشارکت بر محرومیت اجتماعی موثر است بطوریکه با افزایش هر یک از این عوامل محرومیت اجتماعی کاهش یافته و بالعکس.عوامل مذکور22 درصد از محرومیت اجتماعی زنان را تبیین می کنند. میزان اثرگذاری مشارکت بر محرومیت اجتماعی قوی تر از بقیه عوامل است. از یافته های تحقیق حاضر می توان در سیاست گذاری ها جهت کاهش محرومیت اجتماعی و افزایش نقش زنان در توسعه و کاهش محرومیت اجتماعی نیمی از جامعه استفاده کرد
رفتارهای پرخطر پیامد عضویت در شبکه های مجازی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز گنبد کاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
149 - 169
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه عضویت در شبکه های اجتماعی مجازی و وقوع رفتارهای پرخطر انجام یافته است. روش پژوهش پیمایشی با طرح تحقیق مقطعی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز گنبدکاووس به تعداد 2000 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران یک نمونه 313 نفری از آن با استفاده از نمونه گیری طبقه ای نسبتی و تصادفی انتخاب شده است. ابزار تحقیق شامل سه پرسشنامه: اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه شبکه های اجتماعی مجازی و پرسشنامه استاندارد رفتارهای پرخطر می باشد. کار تجزیه و تحلیل و پردازش داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS انجام شده است. یافته ها نشان دادند: بین استفاده از شبکه اجتماعی مجازی و وقوع رفتار پرخطر(انحراف جنسی و خودکشی) با توجه به مقدار معنی داری (0. 20 برای انحراف جنسی و 0. 62 برای خودکشی) رابطه ای وجود ندارد (مقادیر کمتر یا مساوی 0. 05). اما در دو رفتار پرخطر خشونت و مصرف مواد مخدر این رابطه معنادار بوده است. به طوری که مقدار معنی داری در هر دو رفتار 0. 000 شده است. با توجه به مقدار ضریب همبستگی شدت این دو رفتار پرخطر متوسط رو به پایین می باشد (برای متغیر خشونت مقدار ضریب 0. 39 و برای متغیر مصرف مواد مخدر، مقدار ضریب 0. 24 می باشد). هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که نوع و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی توان پیش بینی وقوع رفتارهای پرخطر را دارند
بحران اعتماد اجتماعی در سیالیت شبکه های اجتماعی بررسی اعتماد اجتماعی از خلال واکنش افراد در توییتر به برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
103 - 135
اعتماد اجتماعی به عنوان شیرازه ی همبستگی اجتماعی، امری بنیادین در برقراری و تداوم جامعه است. پژوهش های انجام شده طی سال های اخیر گویای کاهش اعتماد اجتماعی در ابعاد سازمانی و رسمی آن است. از سوی دیگر در سال های اخیر با روند رو به رشد استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی مواجه بوده ایم که خود به معنای دسترسی سریع به اخبار و داده های بسیار درباره ی رخدادهای اجتماعی است. چنین به نظر می رسد که در شرایط جدید، گسترش ارتباطات جهانی از طریق اینترنت و شبکه های اجتماعی، فرایند شکل گیری اعتماد را نیز متأثر کرده و به واسطه ی فعالیت در فضای مجازی نقش سازمان های غیر رسمی، گروه های فعال و حتی افراد در جهت گیری اعتماد اجتماعی اهمیت یافته است. در این مقاله کوشیده ایم با استفاده از روش های نوین داده کاوی، با پایش داده های توییتر، سطح اعتماد به عملکرد سیاسی دولت درباره موضوع برجام را بسنجیم. برای این منظور توییت ها بر اساس اعتماد، بی اعتمادی و خنثی دسته بندی شده و مدلی پیش بینی کننده برای اعتماد بر اساس داده های توییتر ایجاد شده است که متوسط اعتماد را بر اساس معادله رگرسیون اندازه گیری می کند. همچنین همبستگی متوسط اعتماد با ارزش کالاهای سرمایه ای به طور خاص سکه بهار آزادی و دلار بررسی شده است. نتایج حاکی از آن است که اخبار منفی درباره ی برجام باعث افزایش بی اعتمادی کاربران می شود. از سوی دیگر بین بی اعتمادی که موجب عدم اطمینان نسبت به آینده می گردد و نوسان قیمت کالاهای سرمایه ای مانند ارز و سکه همبستگی مشاهده می شود. به بیان دیگر بی اعتمادی و عدم ثبات اجتماعی تنش در بازار کالاهای سرمایه ای مانند سکه و ارز را افزایش داده و ترس از آینده و میل به نگاه داشت سرمایه موجب افزایش تقاضا، همچنین رشد بیشتر قیمت کالاهای سرمایه ای می گردد.
ارائه الگوی تأثیرگذاران بازاریابی در شبکه اجتماعی (مورد مطالعه: صنعت مد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرکت ها برای انتخاب تأثیرگذار مناسب و گرفتن یک بازخورد خوب به اطلاعاتی بیش از تعداد لایک و کامنت نیاز دارند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر ارائه الگویی از تأثیرگذاران بازاریابی و مشخصات آنها در شبکه اجتماعی اینستاگرام در صنعت مد برای رسیدن به بهترین تأثیرگذار است. در این مطالعه روش گردآوری داده ها به دو روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. برای گردآوری داده های بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود که از نتایج بخش کیفی تدوین و بین 172 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی غیراحتمالی توزیع شد. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی پژوهش از تحلیل محتوای کیفی استقرایی، برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمّی از آمار توصیفی و برای بررسی سؤال های پژوهش از آمار استنباطی و روش حداقل مربعات جزئی (PLS) به کمک نرم افزارهای SPSS و SMARTPLS استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تأثیرگذاران بازاریابی در شبکه های اجتماعی دو ویژگی اصلی دارند: ویژگی های مربوط به شخصیت و ویژگی های مربوط به بازاریابی. بازاریابی تأثیرگذار نمونه ای از بازاریابی در بستر شبکه های اجتماعی است که شامل پیشنهاد و معرفی محصول و خدمات با تأثیرگذاران است. این تأثیرگذاری بر بازار بیشتر برگرفته از تخصص، شهرت و یا محبوبیت افراد است. در این پژوهش نیز ویژگی ها و مشخصه های بیشتری به عنوان ویژگی های افراد تأثیرگذار در شبکه اجتماعی اینستاگرام شناسایی و تعیین شد که در پژوهش های مشابه یافت نشد. یافته های این پژوهش به کسب و کارها در صنعت مد کمک می کند تا با شناسایی دقیق ویژگی های شخصیتی و بازاریابی تأثیرگذاران اینستاگرام انتخاب های هوشمندانه تری را در راستای بهبود اثربخشی کمپین های بازاریابی و افزایش تعامل با مخاطبان هدف داشته باشند. همچنین، این نتایج می تواند استراتژی های بازاریابی دیجیتال را بهینه و اعتماد مشتریان به برندها را تقویت کند.
طراحی مدل پیشایندی و پسایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در حوزه برندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
277 - 308
حوزههای تخصصی:
رشد و توسعه اینترنت و دیگر رسانه های اجتماعی فرصت هایی را برای استفاده از منابع جدید در اختیار کسب وکارها قرار می دهد. اگرچه رویکرد جمع سپاری یک رویکرد بازاریابی جدید برای برخی کسب وکارها و بازاریابان محسوب می شود اما هنوز به درستی شناخته نشده است. لذا کسب وکارهای مختلف از این رویکرد برای ارتقای عملکرد کسب وکار و خلق مزیت رقابتی بهره می گیرند. این پژوهش باهدف شناسایی عوامل پیشایندی و پسایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در حوزه برندسازی و تحلیل این عناصر با استفاده از روش نقشه نگاشت فازی انجام پذیرفت. از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. پژوهش حاضر، از لحاظ روش شناسی در باب گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش حاضر در بخش کیفی، خبرگان بازاریابی و اساتید دانشگاه لرستان که سابقه تدریس و یا تألیف مقالات پژوهشی در حوزه بازاریابی الکترونیک دارند، می باشند و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر پایه اصل اشباع نظری 10 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد. به منظور سنجش روایی و پایایی ابزار گردآوری اطلاعات در بخش از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار استفاده شد و همچنین روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون سنجیده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها در بخش کیفی از رویکرد تحلیل محتوا و روش کدگذاری با بهره گیری از نرم افزار اطلس تی و در بخش کمی از روش نقشه نگاشت فازی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل پیشایندی رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در برندسازی، عدم پیچیدگی طراحی وب سایت، اشتراک گذاری محتوا، وجود یک سیستم پشتیبانی برای کمک به مشارکت کنندگان، تعهد مشارکت کنندگان و حس اعتماد می باشند. همچنین مهم ترین پیامدهای رویکرد جمع سپاری شبکه های اجتماعی در برندسازی، اعتماد سازی، نوآوری در ایجاد سرویس های خدماتی جدید شرکت، وجهه مثبت شرکت، شهرت و اعتبار برند می باشند. یافته های پژوهش حاضر به کسب وکارها کمک می کند که بر اساس رویکرد جمع سپاری، از صرفه جویی در هزینه های اجرایی و زمان محدودتر برای دستیابی به تکنولوژی های به روز بهره گیرند. همچنین به عملیاتی و اجرایی کردن دانش جمعی دلالت دارد و سازوکاری برای استفاده از دانش جمعی کاربران مجازی برای کسب نتایج مفید است. به گونه ای که می توان جمع سپاری را نوعی نوآوری باز و ابزاری برای گردآوری ایده ها و دانش، برای اهداف خاص که با اثربخشی برای کسب وکارها همراه است، در نظر گرفت
داستان سرایی برای فروش: تحلیل نقش روایت های شبکه های اجتماعی در تقویت درآمد گردشگری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
123 - 139
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش داستان سرایی در شبکه های اجتماعی برای افزایش فروش در صنعت گردشگری فرهنگی پرداخته است. هدف آن، تبیین چگونگی استفاده از داستان سرایی به عنوان ابزاری استراتژیک برای تقویت رقابت پذیری و درآمدزایی در این حوزه است. پژوهش از روش کیفی با رویکرد تحلیل مضمون بهره برده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از ذینفعان کلیدی شامل مدیران شبکه های اجتماعی، بازاریابی و فروش جمع آوری شده است. معیارهای نمونه گیری شامل استفاده فعال از داستان سرایی، تمرکز بر گردشگری فرهنگی و موفقیت در تعامل یا فروش بوده است.تحلیل داده ها با نرم افزار MAX-QDA انجام شده و شش تم اصلی شامل اعتماد عاطفی، بازخورد و تعامل، فناوری و شخصی سازی، چالش های تولید محتوا، قدرت داستان سرایی در فروش و داستان سرایی راهبردی شناسایی شده است. نتایج نشان می دهد داستان سرایی تأثیر معناداری بر تعامل مخاطبان و افزایش فروش دارد. شخصی سازی پیام ها و دریافت بازخورد مستمر از مخاطبان از عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شدند، درحالی که چالش های تولید محتوای متناسب با فرهنگ مخاطبان و استمرار آن، موانع اصلی اجرای این استراتژی بودند.این مطالعه نشان می دهد که داستان سرایی در شبکه های اجتماعی ابزار مؤثری برای افزایش تعامل مخاطبان و تقویت فروش در گردشگری فرهنگی است و می تواند به بازاریابان کمک کند تا برنامه های داستان سرایی خود را هدفمندتر طراحی و اجرا کنند.
بررسی تأثیر ویژگی های محتوای منتشرشده بر مشارکت مشتری در شبکه های اجتماعی با رویکرد داده کاوی: مورد مطالعه شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
201 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف: با نقش روزافزون رسانه های اجتماعی در رشد دیجیتال مارکتینگ، به عنوان یکی از روندهای بازاریابی بسیار مهم و پیش بینی ناپذیر امروزه، پلتفرم های خاصی مانند فیسبوک و اینستاگرام به ابزارهای ضروری در حوزه تبلیغات و بازاریابی تبدیل شده اند. این نشان می دهد که اینستاگرام از نظر پلتفرم های رسانه های اجتماعیِ پیشرو که توسط متخصصان بازاریابی و صاحبان برند استفاده می شود، پس از فیسبوک در رتبه دوم قرار دارد. حجم گسترده محتوای تبلیغاتی و بازاریابی تولید شده در شبکه های اجتماعی، باعث شده است که صاحبان کسب وکارها، این محتوا را به گونه ای تهیه کنند که برای مخاطبان هدف جالب توجه باشند و به این طریق میزان مشارکت را در صفحات کسب وکار خود افزایش دهند. از سوی دیگر، با توجه به افزایش چشمگیر تعداد دنبال کنندگان شبکه اجتماعی اینستاگرام طی سال های گذشته و همچنین، علاقه کاربران به دنبال کردن کسب وکارها در این پلتفرم، اهمیت مضاعف این شبکه برای متخصصان حوزه بازاریابی پوشیده نیست. با توجه به آنچه بیان شد، هدف این مطالعه بررسی تأثیر ویژگی های محتوای منتشرشده بر مشارکت مشتری در شبکه اجتماعی اینستاگرام است.
روش: با توجه به حجم عظیم محتوای تولید شده در شبکه های اجتماعی، یکی از روش های عالی برای تجزیه وتحلیل و شناسایی الگوهای موجود در این شبکه ها، تکنیک های داده کاوی است. بدین منظور، ویژگی های بصری و متنی ۴۹۰ محتوای منتشرشده در صفحات تجاری فراورده های آرایشی و بهداشتی، از برندهای سینره، لایسل، شون و بایودرما، گردآوری شد. سپس با استفاده از نرم افزار داده کاوی کلمنتاین و سه روش قوانین انجمنی، مدل اپریوری و درخت تصمیم، ویژگی های مؤثر بر رفتارهای مشارکت مشتریان از منظر لایک ها، کامنت ها و مکالمه ها شناسایی و چگونگی تأثیرگذاری آن ها ارزیابی شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ویژگی های بصری و متنی تعبیه شده در محتوای پیام های منتشر شده، بر رفتارهای مشارکت مشتریان تأثیر می گذارد. بر اساس این یافته ها استفاده از ویژگی های متنی ترغیب کننده، مانند مناسبت های رسمی و واقعیت های شایان توجه و همچنین، ویژگی های متنی آگاه ساز، مانند قیمت و مخاطبان هدف، بر میزان مشارکت مشتریان با صفحات کسب وکارها تأثیر می گذارد. افزون بر این، ویژگی های بصری آگاه ساز، مانند مرکزیت برند و مرکزیت محصول، در بازه های مقداری مشخصی، بر رفتار مشارکت مشتریان تأثیرگذار است.
نتیجه گیری: پژوهش های پیشین در شبکه اینستاگرام، به طور عمده روی لایک ها و کامنت ها، به عنوان رفتارهای مشارکت مشتریان تأکید کرده اند. پژوهش حاضر علاوه بر بررسی این دو رفتار، گفت وگوهای صورت گرفته در کامنت ها (مکالمه ها) را نیز ارزیابی کرده است. افزون بر این، پژوهش حاضر با در نظر گرفتن همه جنبه های محتواهای منتشر شده و معرفی ۱۳ ویژگی متنی و ۲ ویژگی بصری، درک عمیق تری از ویژگی های محتواهای تأثیرگذار بر رفتارهای مشارکت مشتریان فراهم می آورد و شکاف موجود مبنی بر چگونگی تولید محتوا به منظور افزایش مشارکت مشتریان را پُر می کند. نتایج این پژوهش به مدیران کسب وکارها و برندها، به ویژه در حوزه فراورده های آرایشی و بهداشتی کمک می کند تا استراتژی مشارکت مشتری کارآمد و مؤثری را در شبکه های اجتماعی بصری در پیش گیرند.
مروری بر نقش اینستاگرام در بازاریابی ویروسی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶
89-108
حوزههای تخصصی:
بازاریابی ویروسی به عنوان یک روش نوآورانه و کارآمد برای افزایش دیدگاه و تعامل با برند شناخته شده است. با پیشرفت شبکه های اجتماعی، اینستاگرام به عنوان یک شبکه اجتماعی محبوب میان کاربران به دلیل ویژگی های منحصربه فرد خود یک محیط بسیار مناسب برای کمپین های بازاریابی ویروسی شده است. این مطالعه به بررسی نقش اینستاگرام و قابلیت های آن در بازاریابی ویروسی پرداخته است. در بررسی انجام شده چندین یافته کلیدی حاصل شد. نخست، ماهیت بصری اینستاگرام امکان تولید و اشتراک محتوای خلاقانه و جذاب را برای برندها فراهم می آورد که می تواند انگیزه اشتراک گذاری آن را در میان کاربران افزایش دهد. دوم، قابلیت هایی چون استوری ها با محدودیت زمانی 24 ساعته و امکانات تعاملی سبب ایحاد انگیزه اشتراک سریع و مشارکت در کاربران می شوند. همچنین هشتگ ها با قابلیت شاخص سازی محتوا، نقش مهمی در افزایش بازخورد کمپین ها دارند. سوم، قابلیت ریل ها با ارائه ویدیوهای کوتاه 15 تا 60 ثانیه ای که با الگوریتم ترجیحی اینستاگرام سازگاری دارند، پتانسیل جدیدی برای بازاریابی ویروسی ایجاد کرده اند. چهارم، همکاری با اینفلوئنسرها و حساب های محبوب، تولید مستمر محتوای جدید و خلاقانه از دیگر عوامل کلیدی برای موفقیت در بازاریابی ویروسی این پلتفرم شناخته شدند. یافته ها نشان داد به طور کلی اینستاگرام با قابلیت های یکپارچه خود، یک اکوسیستم بی نظیر برای راه اندازی کمپین های بازاریابی ویروسی مبتنی بر محتوای بصری، مشارکت کاربران و گسترش ویروسی محتوا را فراهم می کند که می تواند منجر به افزایش درگیری و وفاداری مخاطب شود.
نقش رسانه های اجتماعی در مدیریت منابع انسانی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶
119-126
حوزههای تخصصی:
ظهور اینترنت و به تبع آن فن آوری شبکه های اجتماعی نقطه عطف تاریخ زندگی بشر در عصر حاضر می باشد. در این زمینه نقش و تأثیر رسانه های اجتماعی در استراتژی ها و شیوه های مدیریت منابع انسانی روز به روز در حال افزایش است. هدف اصلی این مطالعه پاسخ به این سوال اساسی است که رسانه های اجتماعی چگونه بر موفقیت و کارآیی مدیریت منابع انسانی در سازمان ها تاثیرگذار هستند؟ برای پاسخ به این سوال نقش رسانه های اجتماعی در مدیریت منابع انسانی در منابع مختلف عملی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که رسانه های اجتماعی در حوزه های ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات در سازمان ها تاثیرگذار بوده و با کارکردهای خود می توانند در جذب نیروی کار، توسعه و نگهداری کارکنان و ارتقاء رضایت شغلی آنها به ایفای نقش بپردازند. نتایج نشان داد که در عصر حاضر رسانه های اجتماعی تاثیر بسزایی در کارآیی و بهره وری بالاتر منابع انسانی دارند. به این معنی که هرچه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی افزایش یابد، دسترسی به اهداف سازمان در کوتاه ترین زمان ممکن و با کم ترین هزینه میسر می شود.
بهره گیری از ظرفیت شبکه های اجتماعی در روابط عمومی (مورد مطالعه: شرکت های استارتاپی)
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
51-69
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت رسانه ها از جمله روابط عمومی ها به عنوان یک رسانه سازمانی در شکل دهی و هدایت افکار عمومی و جریان سازی رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… بر هیچ کس پوشیده نیست، شاید تا چندی پیش محوری ترین نقشی که برای روابط عمومی متصور بودند صرفاً اطلاع رسانی از رویدادهای عینی و واقعی بود.اما در حال حاضر روابط عمومی ها می توانند با بهره گیری از ظرفیت شبکه های اجتماعی به سازمان رسانه ای جریان ساز و مخاطب محور در سازمان های دولتی ، خصوصی و نیز شرکت های استارتاپی تبدیل شوند. هدف از این تحقیق بررسی نقش و جایگاه شبکه های اجتماعی در روابط عمومی شرکت های استارتاپی با متغیرهایی چون تبدیل شدن روابط عمومی ها به یک سازمان رسانه ای، استفاده از نیروی انسانی فناورمحور و بهره گیری از قالب های ژورنالیستی در شیکه های اجتماعی است. این تحقیق به روش پیمایشی انجام گرفته است وابزار مورد استفاده در آن، پرسشنامه می باشد.جامعه آماری آن کارشناسان روابط عمومی شرکت های استارتاپی مستقر در شهر تهران به تعداد آن ها 600 نفر و حجم نمونه نیز به تعداد 200 نفر است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با تغییر و تحولات تکنولوژیکی که ایجاد شده، تبدیل شدن روابط عمومی به سازمان های رسانه ای و نیز استفاده از کارشناسان متخصص و قالب های ژورنالیستی متنوع، روابط عمومی ها با بهره گیری از توان شبکه های اجتماعی می توانند نقش فعالتری در رونق کسب و کار های شرکت های استارتاپی ایفا نمایند.
کاربرد رسانه های اجتماعی در ارتقای سواد سلامت کاربران
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۷
80-91
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، رسانه های اجتماعی به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای ارتباطی، نقش چشمگیری در انتقال اطلاعات و ارتقای سواد سلامت ایفا می کنند. هدف این تحقیق، بررسی کاربرد رسانه های اجتماعی در ارتقای سواد سلامت کاربران است. این مطالعه به روش مروری انجام شده و با تحلیل منابع علمی و پژوهشی، به تبیین ابعاد مختلف کارکرد رسانه های اجتماعی در این حوزه پرداخته است. یافته ها نشان داد که رسانه های اجتماعی از طریق تولید و انتشار محتوای معتبر، تسهیل دسترسی به اطلاعات سلامت، ایجاد فضای تعامل و حمایت اجتماعی و آموزش سواد رسانه ای، به شکل موثری موجب افزایش آگاهی و توانمندی کاربران در مدیریت سلامت خود می شوند. همچنین، رسانه های اجتماعی می توانند با فراهم آوردن بستر گفتگو و فرهنگ سازی، به تغییر نگرش ها و رفتارهای سلامت محور کمک کنند. نتایج این مطالعه بر اهمیت بهره گیری هدفمند و آگاهانه از ظرفیت های رسانه های اجتماعی برای ارتقای سواد سلامت و بهبود شاخص های سلامت عمومی تاکید دارد.
نقش توسعه شبکه های اجتماعی بر تغییر هویت فرهنگی و اجتماعی دانشگاهیان
منبع:
توسعه استعدادسال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
16 - 42
شبکه های اجتماعی مجازی در ایران به علت کمرنگ بودن کارکردهای اقتصادی و تجاری آن، فضایی بیشتر با رنگ و بوی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. کاربران ایرانی خصوصا جوانان به علت موانع و محدودیت های موجود در شرایط عینی و ذهنی زندگی خود و در راستای فرار از فشارهای الزام آور هنجارهای اجتماعی موجود در گسترش تعاملات اجتماعی با دیگرانی که امکان برقراری کنش متقابل با آنان در دنیای واقعی بسیار نادر یا پرهزینه است و در پی جبران فقدان جامعه مدنی گسترده، حوزه عمومی مستقل از دولت و کمرنگ بودن گسترده مشارکت اجتماعی برای آنان در دنیای واقعی و برای دستیابی و تامین نیازهای باقیمانده خود در دنیای واقعی و همچنین به دنبال کسب تجربه های جدید و فرصت های بیشتر به فضای مجازی روی می آورند و زیستن در این فضا را بطور نیمه فعال یا فعال تجربه می کنند؛.بنابراین ما در این تحقیق به بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی بر هویت فرهنگی و اجتماعی دانشجویان پرداختیم و سوال اصلی این است که آیا شبکه های اجتماعی بر تغییر هویت فرهنگی و اجتماعی دانشجویان نقش دارند؟ بنابراین متغیرهای هویت اجتماعی، هویت فرهنگی، هویت دینی، حافظه فرهنگی و تاریخی، جغرافیایی فرهنگی، خط و زبان فارسی، میراث فرهنگی را مورد بررسی قرار دادیم از روش پیمایشی استفاده کردیم و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی دماوندبود و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 337 نفر براورد شد. ابزار اندازه گیری و پرسشنامه محقق ساخته بود که بر اساس ضریب آلفای کرونباخ اعتبار آن 811/0 برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد و نتایج به دست امده از ازمون فرضیات و تحلیل رگرسیونی این بود که بین استفاده از شبکه های اجتماعی و تغییر هویت فرهنگی و هویت اجتماعی دانشجویان رابطه معنا داری وجود دارد
آینده پژوهی مشارکت معمار و کودک، براساس تحلیل تجربه بهره برداری کودکان از ارتباطات جمعی دیجیتال در دوران پاندمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
173 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف:شیوع COVID-19امکان فعالیت های حضوری و جمعی در جوامع انسانی را کاهش داد و به نا کارآمدی بسیاری از فعالیت های جمعی مبتنی بر حضور فیزیکی؛ از جمله فرآیندهای طراحی مشارکتی منجر شد. آموزش مجازی در دوران پاندمی، زمینه استفاده کودکان از ارتباطات جمعی دیجیتال را توسعه داد و جایگاه ویژه ای برای این شبکه ها در زندگی روزمره کودکان تعریف کرد. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال آینده پژوهی و ترسیم چشم اندازی به رویکردهای نوین و غیروابسته به حضور فیزیکی در فرآیندهای طراحی مشارکتی، بر پایه قابلیت های کودکان در بهره گیری از شبکه های اجتماعی دیجیتال است. روش: ابتدا برای شناخت ابزارهای متداول مشارکت، ویژگی و شیوه به کارگیری آن ها و بررسی نظرات صاحب نظران درباره نقش فضای مجازی در زندگی کودکان قرن حاضر، از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شد. سپس برای بررسی و تحلیل تجربه بهره برداری کودکان از شبکه های اجتماعی در دوران پاندمی، از روش توصیفی پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته و حجم نمونه مطابق فرمول کوکران، 384 کودک و 384 نفر از والدین آن ها است. برای تحلیل داده ها و اعتبارسنجی یافته ها از آمار استنباطی و نرم افزار SPSS25 و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها: ارتباطات جمعی دیجیتال منجر به توسعه کارآیی روش های سنتی مشارکت می شود، زیرا کودکان در بهره برداری از شبکه های اجتماعی، توانمند بوده، سریع تر از بزرگترها با نرم افزارها ارتباط برقرار می کنند، به اظهار نظر و مشارکت در بحث های جمعی مبتنی بر شبکه های مجازی و بهره گیری از زبان تصویر، علاقه مند هستند و بهره برداری از این شبکه ها را منحصر به دوران پاندمی نمی دانند. نتیجه گیری: ترسیم آینده مشارکت با کودکان مبتنی بر بهره گیری از «پلت فرم های مشارکت آنلاین»، ضمن گشودن چشم اندازهای نوین در حوزه های مشارکت، طراحی و برنامه نویسی، منجر به ارتقای کارآیی فرآیندهای مشارکتی شده و بستر اظهار نظرهای جامع تر و هم اندیشی کودکان پیرامون مسائل مربوط به آن ها را فراهم می کند.
شبکه های اجتماعی و آینده مشارکت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
135 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف: ظهور فن آوری های ارتباطی نوین در سراسر جهان در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بوده است. با به وجود آمدن شبکه های اجتماعی و توسعه آن در زندگی بشر، این شبکه ها در افزایش مشارکت سیاسی نیز بسیار اثرگذار عمل کرده اند. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی این مسأله است که با گسترش شبکه های اجتماعی، چه سناریوهایی برای آینده مشارکت سیاسی متصور است؟روش: تحقیق حاضر از نوع تحلیلی – توصیفی با رویکرد آینده پژوهی، با استفاده از روش سناریوپردازی و ترسیم آینده های محتمل است.یافته: پس از بررسی عوامل و پیشران های تأثیرگذار در آینده شبکه های اجتماعی و مشارکت سیاسی، دو عدم قطعیت اصلی – به مثابه عوامل تعیین کننده و با قطعیت کم – در خصوص آینده شبکه های اجتماعی و مشارکت سیاسی شناسایی شده است که عبارت است از: 1– رویکرد حاکمان در استفاده از شبکه های اجتماعی 2- رویکرد و نگرش حاکمان نسبت به مشارکت سیاسی. باتوجه به دو عدم قطعیت فوق، پنج سناریو متصوّر است. 1- نگاه مثبت حاکمان به فعالیت شبکه های اجتماعی و مشارکت سیاسی 2- نگاه مثبت حاکمان به شبکه های اجتماعی و مخالفت با مشارکت سیاسی 3- نگاه منفی حاکمان به شبکه های اجتماعی و موافقت با مشارکت سیاسی 4- نگاه منفی حاکمان به فعالیت شبکه های اجتماعی و مشارکت سیاسی 5- نگاه حاکمان به مشارکت سیاسی و شبکه های اجتماعی به عنوان فرصت و تهدید.نتیجه گیری: درصورتی که حاکمان نگاه مثبتی به فعالیت شبکه های اجتماعی داشته باشند، فعالیت این شبکه ها گسترش یافته و باعث افزایش مشارکت مردم در امور سیاسی و انتخابات خواهد شد. در صورتی که نگاه منفی نسبت به فعالیت این شبکه ها از سوی مدیران جامعه حاکم گردد، با جلوگیری از فعالیت و گسترش این شبکه ها شاهد افول مشارکت سیاسی در آینده خواهیم بود.