مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فضای باز
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
79 - 84
حوزه های تخصصی:
مدرسه، جایی است که کودکان ما در آن یاد می گیرند، بازی می کنند، می دوند، می خندند و با یکدیگر گفتگو می کنند. پاندمی کووید 19، سیستم های آموزش و پرورش در سراسر جهان را با چالش مواجه نمود. این پاندمی فرصت فراهم آورد تا به محیط های جدیدی برای یادگیری بیاندیشیم. بسته بودن مداوم مدارس با خطر آسیب دیدن بیشتر نسل جوان همراه است. البته قابل ذکر است که هیچ راهی مناسب و مطمئنی برای بازگشایی مدارس در طی یک بیماری همه گیر وجود ندارد. حتی وقتی کشوری تحت کنترل COVID-19 باشد، هیچ تضمینی برای بازگشایی ایمن مدارس وجود ندارد. حدود یک قرن پیش، در طی شیوع بیماری سل، طبق توصیه های پزشکان، کلاس های درس در محیط خارج از کلاس درس برگزار شدند. بدین ترتیب در پژوهش در صدد بررسی نحوه برخورد سایر سیستم های آموزشی با پدیده کووید 19 پرداختیم. شواهد نشان داد که آموزش در فضای باز گزینه ای است که ضمن رعایت فاصله اجتماعی در آن، خطرات انتقال COVID-19 را در داخل کلاس برطرف می کند. جابجایی کلاس ها به فضای باز، نه تنها به لحاظ هوای بهتر، بلکه همچنین به منظور معرفی آموزش عمومی در زمین، جای تأمل جدی دارد.
ارزیابی قابلیت دسترسی فضاهای باز محلات شهری از منظر پدافند غیر عامل (مطالعه موردی: منطقه1 تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
377 - 397
حوزه های تخصصی:
دسترسی به فضاهای باز محلات شهر یکی از اصول مهم دیدگاه پدافند غیر عامل می باشد. چرا که میزان زیادی از تلفات مربوط به بعد از بحران، بیشتر به دلیل عدم توانایی در دسترسی به فضای باز و همچنین توان گریز از منطقه خطر می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و قابلیت دسترسی فضاهای باز محلات شهری در موقع اضطراری از منظر پدافند غیرعامل منطقه ۱کلان شهر تبریز می باشد. به همین منظور در این پژوهش برای پهنه بندی فضاهای مختلف بر مبنای آسیب پذیری و نیز تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای مرتبط مانند ARC GIS و Auto cadو نرم افزار Excel استفاده شده است. نتایج و یافته های پژوهش بیانگر آن است که 3/67 درصد، منطقه 1 شهر تبریز از نظر دسترسی به فضای باز از منظر پدافند غیر عامل در برابر بحرانهای وضعیتی مناسبی قرار دارد. اما برای بالابردن کیفیت و کمیت این شرایط به حد مطلبوب، بهبود وضع کارکردی فضاهای باز (فضای سبز و محصور) و افزایش عرض خیابان ها و کوچه هایی منتهی به فضای باز، به گونه ای که امکان دسترسی سریع و آسان برای ارگان هایی مانند آتشفشانی و ... در مواقع بحران را فراهم نماید. از اهمیت خاصی برخوردار است.
کاربست مفهوم فضاهای تنفس گاهی در محلات شهری با تأکید بر مؤلفه زیست محیطی (مطالعه موردی: مقایسه تطبیقی محله بلاغی و جانبازان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
49 - 64
حوزه های تخصصی:
عدم وجود فضای تنفس در محلات به دلیل فشردگی ناشی از افزایش شهرنشینی در شهرها، استفاده از روش های نوین را جهت رفع این کمبود ضروری نموده است؛ بنابراین پژوهش باهدف کاربست مفهوم فضاهای تنف سگاهی ب هعنوان فضاهای سبز و باز کوچک مقیاس در بافت فشرده شهرها با تأکید بر مؤلفه زیست محیطی مطرح می شود. در این پژوهش برای چگونگی ایجاد فضاهای تنف سگاهی در بافت-های مختلف و تأثیر آن بر کیفیت زندگی محلات، معیارهای مرتبط با فضاهای تنف سگاهی با استفاده ازنظر متخصصان و روش دلفی مشخص شده و سپس با استفاده از روش AHP رتبه بندی می شوند؛ درنهایت معیارها را در دو محله با ویژگی های متفاوت موردبررسی قرار داده و این نتیجه حاصل شد، معیارهای ب هدست آمده از پژوهش، تأثیر مستقیم بر معیارهای کیفیت زندگی در محلات دارند و به دلیل ماهیت این فضاها، اجرای آنها در بافت های فشرده و نیاز به بهسازی-نوسازی با اتخاذ سیاست های متناسب کاربرد دارند.
ارزیابی معماری تاثیرگذار بر ارتقای تعاملات انسانی مبتنی بر جغرافیای زیستی (نمونه موردی: مجتمع های مسکونی منتخب شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش فرصت های تعامل اجتماعی یکی از موارد ضروری نیازهای روانشناختی می باشد که عدم توجه به این مهم زندگی فردی و اجتماعی انسان را با مشکلاتی مواجه می سازد. افزایش مجتمع های مسکونی در قرن حاضر که در پی افزایش جمعیت در ایران رخ داده، به یک مسئله اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. مورد غفلت قرار گرفتن نیازهای روانی در طراحی مجتمع های مسکونی امروزی و صرفا تامین نیازهای فیزیکی منجر به ناهنجاری های اجتماعی می شود. در این پژوهش تلاش خواهد شد تا افزایش تعاملات ساکنین در فضای باز مجتمع ها بررسی شود. به عبارتی دیگر، پژوهش حاضر بر آن است با جستجوی رابطه میان ویژگی های کالبدی، معنایی و عملکردی فضای باز مجموعه مسکونی و تعاملات اجتماعی میان ساکنین، با استخراج احکام تاثیرگذار بر این فاکتور در جهت ارتقاء تعاملات سرشار از رضایت و سرزندگی سبب بهبود روابط همسایگی گردد. بنابراین به منظور دستیابی به ویژگی های معماری تاثیرگذار بر تعاملات اجتماعی، با پرداختن به چگونگی تعامل انسان و فضا، مفاهیم و مبانی نظری استخراج و ساختار پژوهش از حوزه های روانشناسی-اجتماعی و معماری حاصل گردید. سپس داده ها جمع آوری شدند تا بر اساس آن رابطه بین متغیرها برای آزمون فرضیه های تحقیق بررسی شود. در نهایت نتایج بیانگر این است که هر سه عامل بر میزان تعاملات اجتماعی تاثیر معنی داری دارد و عوامل کالبدی و عملکردی به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را داشتند.
تبیین مؤلفه های مؤثر بر انعطاف پذیری فضاهای باز مسکونی نمونه موردی اراک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
85 - 110
حوزه های تخصصی:
ضرورت انعطاف پذیری از دو بعد قابل اثبات می باشد، یکی از نظر تئوری و دیگری تجربه های متعددی که در طول تاریخ معماری وجود داشته است. انعطاف پذیری مستلزم سازماندهی است و بدون آن می تواند منجر به آشفتگی و هرج و مرج گردد. هرچند انعطاف پذیری کامل امکان پذیر نیست، زیرا مرزهایی در این میان حاکم است که باید کل نظام و ساختار اصلی را حفظ کند. یکی از پیش شرط های انعطاف پذیری عملکرد مجزای عناصر نگهدارنده و جدا کننده بناست، از این رو تاریخچهء انعطاف پذیری در ارتباط تگاتنگی با تحولات و شکوفایی بناهای اسکلتی در عصر جدید دارد. از نظر تئوری تغییرات مستمری هستند که روزانه، ماهانه و حتی سالانه در عوامل محیطی و عوامل انسانی رخ می دهند که این تغیرات به طور کلی در قالب سه دسته می باشند: تغییر در ساختار جمعیتی (افراد)، تغییر در ضوابط و استاندارد ها و تغییر در ارزش ها، معماری نیز به منظور تطبیق با این تغییرات و حفظ کیفیت فضا،ناگزیر به تغییر می باشد، تغییری که بر اساس تعاریف ارائه شده، انعطاف پذیر محسوب می گردد. در فضاهای مسکونی نیز قابلیت تطبیق فضا با نیازها و سلایق شخصی کاربران برای حفظ مطلوبیت فضا ضروری می باشد. عواملی همچون افزایش تعداد فرزندان، تغییرساکنین و استقلال فرزندان از خانواده، باعث ایجاد نیاز برای تفکیک یا تجمیع در واحد یا واحدهای مسکونی می گردد. همچنین رشد سنی افراد و تغییر سلایق آنها یکی از عوامل ایجاد تغییرات کالبدی در فضای مسکونی می باشد.
نقش محوری فضای باز در تحقق معماری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
81 - 90
حوزه های تخصصی:
نتایج فاجعه آمیز استفاده بی رویه از منابع طبیعی و عدم توجه به مسائل زیست محیطی، طراحی پایدار و به دنبال آن معماری پایدار را اجتناب ناپذیر کرده است. پژوهش حاضر با تکیه بر ویژگی پایداری در معماری بومی ایران در مناطق کویری و همچنین با تأکید بر نقش جوهری فضاهای باز در این معماری بر آن است تا نقش کلیدی فضاهای باز را در خلق معماری بومی پایدار، مورد بررسی قرار دهد؛ لذا فضاهای باز به عنوان عناصر پایه معماری کویر مورد ارزشیابی قرار گرفته و با اصول پایداری مورد مقایسه تطبیقی قرار می گیرند. نتایج حاصل از پژوهش بر این مهم تأکید دارند که فضاهای باز در معماری بومی کویر نه تنها خود دارای مختصات پایداری محورند بلکه زمینه ساز دستیابی به پایداری بوده و نقشی اساسی در تحقق پایداری داشته اند. پژوهش به روش کیفی صورت گرفته و ابزار جمع آوری اطلاعات منابع مکتوب، اسناد و مشاهدات عینی بوده است.
ارزیابی نقش مؤلفه های موثر در فضای باز مجتمع های مسکونی بر ایجاد تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
87 - 104
حوزه های تخصصی:
فضاهای عمومی از عناصر اصلی در شکل دادن زندگی اجتماعی است. تعامل و ارتباط عوامل اجتماعی و کالبدی معیار سنجشی برای میزان مطلوبیت مکان های زیستی تلقی می شود. هدف این پژوهش به بررسی رابطه بین کیفیت فضای باز و تعاملات اجتماعی در طراحی مجتمع های مسکونی پرداخته است. این پژوهش به صورت برداشت میدانی و با استفاده از پیمایش اجرا گردیده است. ابزار سنجش پرسش نامه است. جامعه آماری شامل چهار مجتمع مسکونی در شهر شیراز و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 217 نفر برآورد شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماریSPSS و نرم افزار Minitab انجام شد. نتایج در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی نشان داده شده است. نتایج حاکی از آن است که نقش و قابلیت های مؤلفه ها کالبدی، اجتماعی و ادراکی در طراحی مجتمع های مسکونی تأثیرگذار است. همچنین کیفیت فضاهای باز در فراهم آوردن بستری مناسب برای برقراری ارتباط و تعاملات اجتماعی ساکنین است.
باز خوانی نقش گمشده حیاط مرکزی در دستیابی به معماری پایدار
حوزه های تخصصی:
در جهان مدرن نیازهای سرمایشی و گرمایشی ساختمان ها به واسطه پیشرفت های تکنولوژیکی مرتفع شد. رفته رفته روش های بومی سازگار با طبیعت فراموش شدند و بناهایی وابسته به تکنولوژی، بدون توجّه به انسان محوری و همساز با طبیعت خلق شدند. در این میان، معماری سهم بسزایی در مخاطره انداختن محیط زیست بازی کرد و آگاهی به همین مسئله معماری پایدار را در مجموعه مباحث توسعه پایدار حائز اهمّیّت کرد. با مطالعه و تعمق در معماری بومی مناطق کویری نظیر شهر یزد و نحوه تعامل انسان بومی با محیط درمی یابیم که تفکر پایداری محور، رویکردی نوین و بی سابقه نیست. معماری این مناطق به گونه ای شگفت انگیز با اصول پایداری همگراست. از اینرو پژوهش پیش رو به تبیین نقش فضاهای باز- بویژه حیاط های مرکزی- در هم سویی معماری بومی کویر با اصول پایداری می پردازد و خانه های حیاط مرکزی شهر یزد را به لحاظ پایداری مورد ارزشیابی قرار می دهد. در مسیر پژوهش ضمن اشاره به اصول معماری پایدار، خانه های حیاط مرکزی مورد نمونه به روش تطبیقی با اصول پایداری مورد مقایسه قرار گرفته اند. نتایج حاصل از تحقیق، حاکی از نقش محوری و اساسی فضاهای باز حیاط مرکزی در خلق معماری بومی پایدار شهر یزد است. یعنی ساختار حیاط مرکزی نه تنها خودش پایداری محور است بلکه بستر تحقق پایداری در معماری بومی به مدد این ساختار فراهم شده است؛ بنابراین نظر به آموزه های فراوان این عنصر کارآمد، بر لزوم بازخوانی فضاهای باز حیاط مرکزی در دستیابی به معماری پایدار تأکید می گردد. پژوهش با مطالعه کیفی صورت گرفته و ابزار گردآوری داده ها، مشاهدات عینی و مطالعه منابع مکتوب می باشد.
مکان یابی پایگاه های اسکان اضطراری با توجه به نقش ساختمان های تأثیرگذار (محله چیذر تهران)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: با توجه به اینکه وقوع زلزله های شدید همواره باعث بی سرپناه شدن جمعیت زیادی می شود، لذا اولین و مهم ترین نیاز اساسی آسیب دیدگان زلزله داشتن یک سرپناه است. این تحقیق با هدف ارائه الگویی برای تخصیص پایگاه های اسکان اضطراری موجود در محله برای زلزله زدگان و با درنظرگرفتن نقش ساختمان های تأثیرگذار انجام شده است. روش: این پژوهش به لحاظ ماهیت مطالعه از نوع موردی (محله چیذر در منطقه یک شهرداری تهران) و به لحاظ هدف از انواع پژوهش های کاربردی است. برای ارزیابی آسیب پذیری و تخمین خسارات، تلفات، مجروحان و بی سرپناهان احتمالی از روش جایکا (JICA)، کوبرن اسپنس و منصوری و نیز منحنی های شکنندگی جایکا و برای برآورد ظرفیت اسکان و تأمین نیاز های اولیه بی سرپناهان احتمالی از استاندارد های اسفیر استفاده شده است. یافته ها: در ارزیابی ساختمان های محله مورد نظر مشخص شد که 32 درصد آسیب پذیری اندک، 6 درصد آسیب پذیری متوسط و 33 درصد آسیب پذیری نسبتاً بالا و 29 درصد باقی مانده که مصالح بنایی هستند، آسیب پذیری بالایی دارند. پس از شناسایی فضا های باز، مناسب ترین مکان ها براساس دسترسی مناسب تر و دوری از ساختمان های خطرآفرین انتخاب و ظرفیت هر یک تخمین زده شد و با توجه به جمعیت افراد بی سر پناه و فاصله پایگاه های اسکان از محل سکونت، به افراد بی سرپناه تخصیص داده و پس از آن تأمین غذا و نیاز های اولیه برآورد شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، بیشترین تعداد افراد بی سرپناه مربوط به بخش جنوبی محله چیذر می باشند که بافتی فرسوده و ساختمان های بنایی دارد. با توجه به اینکه بین فضای مسکونی آسیب پذیر و فضا های باز محله فاصله زیادی وجود دارد، لذا ایجاد یا اصلاح راه های دسترسی مناسب بین محل های مسکونی و فضا های باز امری ضروری است. در ضمن، برخی از فضا های باز محله به بخش خصوصی تعلق دارد و باید قبل از وقوع زلزله برای کسب توافق و استفاده در شرایط اضطراری با صاحبان این فضا ها مذاکره هایی انجام شود.
نقش سازماندهی فضایی بر افزایش اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی؛ نمونه مورد مطالعه: مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
27 - 40
حوزه های تخصصی:
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیر گذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی فضایی در مجتمع های گفته شده شامل الگوی خطی، مجموعه ای، مرکزی تک عنصری و مختلط در چهار مجتمع مسکونی شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب شده اند. ابزار تحلیل در پژوهش جاری تئوری نحو فضاست که با استفاده از روابط ریاضی و آنالیزهای نرم افزاری در محیط نرم افزارDepthmap ، به تجزیه و تحلیل ساختار کالبدی نمونه های مورد نظر پرداخته است. بر این اساس از شاخص های سلسله مراتب، دسترسی پذیری، جانمایی فضایی، شفافیت، تنوع فضایی و درصد فضاهای باز و بسته، در این پژوهش بهره گیری شده است. مقاله پیش رو علاوه بر روش نحو فضا از مشاهدات میدانی و نیز بررسی اسناد طرح در قالب نقشه ها و پروفیل ها نیز بهره برده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آنست که ساماندهی فضایی در مجتمع های مسکونی، نقش بارزی در افزایش یا کاهش اجتماع پذیری فضای باز یک مجتمع دارد. همچنین فضاهای باز با چیدمان مرکزی و مختلط نسبت به سایر الگوها اجتماع پذیرتر هستند و جانمایی نادرست عملکردهای مختلف در فضای باز یک مجتمع مسکونی، باعث کاهش اجتماع پذیری در فضای مورد نظر خواهد شد. این مهم می تواند توسط طراحان در تهیه لکه گذاری های اولیه طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی، مد نظر قرار گیرد.
ارتقای تعامل کودک با مکان در فضای باز مجتمع های مسکونی؛ موردپژوهی سه گونه فضای باز مسکونی در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به غلبه استفاده از فضاهای باز جمعی، بجای فضاهای باز خصوصی خانه های تک خانواری در شهرهای بزرگ ایران، هدف این پژوهش جست وجوی چارچوبی منعطف برای تبیین چگونگی تعامل کودک با مکان در محیط های مسکونی است. پرسش اساسی این است که برای «ارتقای تعامل کودک با مکان» در فضای باز مجتمع های مسکونی، با چه چارچوبی مولفه های محیط کالبدی(عینی) و محیط روانشناختی(ذهنی) در تعادل قرار می گیرند؟ برای پاسخ به این پرسش، با مرور سابقه موضوع رفتار تعاملی کودکان و پژوهش های مکان، مفاهیم و نظریه های مرتبط تحلیل شد. برای تدقیق چارچوب تحلیلی پیشنهادی، معیارها و شاخص های استخراج شده، با استفاده از روش تحقیق ترکیبی، در پنج مجتمع مسکونی منتخب شهر تبریز، در قالب سه گونه خطی، پراکنده و محیطی بر مبنای نمونه گیری هدفمند تحلیل شدند. نتایج آزمون نشان داد که، همبستگی میان مولفه های محیطی و مولفه های تعاملی در مکان های مطلوب دو گونه خطی و پراکنده، الگویی نسبتاً یکسان و در گونه محیطی الگویی متفاوت دارند. این همبستگی در مکان های نامطلوب همه گونه ها، تابع الگویی یکسان بود. درنتیجه، در فضای باز مجتمع های مسکونی، با برقراری تعادل میان مولفه های کالبدی و روانشناختی، تعامل کودکان با محیط زندگی روزمره بهبود یافته و به تبع آن بستر تعامل کودک با مکان در فضای باز مجتمع های مسکونی ارتقای می یابد.
تحلیل دانه بندی بلوک های مسکونی از منظر جرم شناسی با استفاده تکنیک نحو فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۱ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
91 - 101
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش دسترسی بصری و فیزیکی در فضاهای باز مجتمع های مسکونی و نقش آنها در تامین امنیت آن محیط است. پیرامون موضوع مطروحه، سه الگوی فضای باز در مجتمع های مسکونی در نظر گرفته شد که شامل"الگوی حیاط مرکزی"،"الگوی خطی یا ردیفی" و"الگوی بلوک های پراکنده" است. ابزار ارزیابی در این پژوهش، تئوری نحو فضا است. فرایند این پژوهش به این صورت انجام می شود که در ابتدا فاکتورهای مؤثر بر میزان جرم خیزی فضاهای باز مجتمع های مسکونی استخراج می گردد، سپس با استفاده از تئوری نحو فضا، به تبیین چارچوب نظری پژوهش پرداخته می شود. در ادامه با استفاده از نرم افزار Depthmap ، شاخص-های " قابلیت دسترسی فیزیکی"،" قابلیت دسترسی بصری"،"دسترسی محلی" و دسترسی فراگیر" در نمونه های موردی بررسی می شود و در نهایت الگوی نهایی بهینه که دارای کمترین میزان احتمال جرم خیزی است معرفی شده و راه کارهای حاصل تبیین می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه به تحلیل های کمی ذکر شده، فضای باز مجتمع مسکونی با الگوی حیاط مرکزی، دارای کمترین میزان جرم خیزی نسبت به دو الگوی دیگر است، این در حالی است که در فضاهای باز با الگوی بلوک های پراکنده، امکان وقوع جرم بیشتر از سایر نمونه ها می باشد.
ارزیابی انعطاف پذیری فضاهای باز در محلات شهری از منظر پدافند غیرعامل(مطالعه موردی: منطقه ۱ شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
فضاهای باز واقع در محلات مرکزی شهرها می تواند از مهمترین فضاهای قابل برنامه ریزی از منظر پدافند غیر عامل باشد، چراکه این فضاها به دلیل عدم مالکیت خصوصی و تعلق آن به عموم ساکنان و یا ارگان های عمومی می تواند در مواقع بحرانی نقش بسیار مهمی در کاهش آسیب پذیری ها داشته باشد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی و شناسایی محدودیت ها و توانایی فضاهای باز در منطقه 1تبریز از نظر چگونگی ترکیب توده و فضا، تنوع پذیری عملکردی برای مواقع بحرانی و همچنین چگونگی پوشش سراسری و دسترسی مناسب به فضاهای و مناسب از منظر پدافند غیر عامل می پردازد. به همین منظور در این پژوهش برای پهنه بندی فضاهای مختلف بر مبنای آسیب پذیری و نیز تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای مرتبط مانند10 ARC GISو Auto cadو نرم افزار Excelاستفده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بیشتر محلات قدیمی منطقه 1 تبریز از دیدگاه پدافند غیر عامل آسیب پذیری بوده و همچنین نحوه ساختار فضاهای باز در محدوده مورد مطالعه بر پایه ترکیب توده و فضا، بیش از 7/11 درصد از سطح منطقه را برای مواقع بحرانی نامناسب نشان می دهد و اینکه رابطه معنی داری بین میزان انعطاف پذیری فضاهای باز و آسیب پذیری آن ها وجود دارد به این مفهوم که هر چه میزان انعطاف پذیری فضاهای باز بیشتر باشد به همان اندازه از میزان آسیب پذیری منطقه کاسته و بلعکس، در نهایت بررسی ها نشان می دهد که 58 در از منطقه 1 تبریز دسترسی مناسبی به فضاهای باز دارد که می تواند باعث بهبود وضعیت از دیدگاه پدافند غیر عامل شود.
ارزیابی تاثیر الگوی کاشت درخت بر آسایش حرارتی اطراف بلوک های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
105 - 114
حوزه های تخصصی:
فضای باز دربرگیرنده بخشی از فعالیت های روزمره است که یکی از اصول طراحی در آن توجه به آسایش حرارتی و در نتیجه افزایش حضور افراد است که می تواند منجر به سرزندگی بیشتر فضاهای شهری گردد. در این محیط پوشش گیاهی و درختان نقش عمده ای در بهبود شرایط محیطی دارند. به نظر می رسد که افزایش یا تغییر الگوی میزان پوشش گیاهی در شهرها امری ضروری به نظر می رسد. حال در اینجا این سئوال مطرح می شود، الگوی متفاوت کاشت درخت تا چه میزان می تواند بر آسایش حرارتی افراد در فضای باز، تأثیرگذار باشد. تحقیق حاضر با هدف یافتن الگوی مناسب چیدمان درختان به منظور بهبود شرایط آسایش افراد در فضای باز با فرض این که تغییر الگوی چیدمان درختی، در شرایط آسایش حرارتی تأثیرگذار است، انجام گرفته است. به این منظور چهار نوع الگوی کاشت متفاوت، چهارتایی، شش تایی، ردیفی و پراکنده و شرایط بدون درخت با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این منظور از نرم افزار انویمت مدل 4.4.5 استفاده شده است. برای اعتبار سنجی داده های نرم افزار انویمت از مقایسه آن با داده های محلی بهره گرفته شد. برای سنجش آسایش حرارتی الگوی متوسط نظرسنجی پیش بینی شده (PMV)، به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای تأثیر گذار بر آسایش حرارتی، مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق در فضای باز اطراف یکی از مجتمع های مسکونی در شهر تبریز در یکی از گرمترین روزهای سال، صورت گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که تغییر الگوی کاشت در بهبود شرایط منطقه تأثیرگذار است و الگوی کاشت ردیفی و پراکنده، مناسبترین الگو در جهت بهبود شرایط محیطی هستند.
ارزیابی آسایش حرارتی فضای باز مساجد سنتی خراسان بزرگ بر مبنای شاخص PMV (مطالعه موردی: شهرهای قوچان، مشهد، سبزوار و طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسایش حرارتی یکی از دغدغه های اصلی معماران به دلیل تاثیرگذاری بر سلامت انسان در قرن اخیر بوده است. مطالعات زیادی در رابطه با آسایش حرارتی در فضای داخل صورت گرفته است، اما آسایش حرارتی در فضای باز با وجود اهمیت فراوان، تا کنون کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. معماری گذشته ایران، بیانگر انطباق بناهای معماری با ویژگی های اقلیمی و زیست محیطی می باشد. وجود تفاوت ها در معماری هر منطقه، بیانگر وجود تمهیدات مختلف طراحی منطبق با اقلیم می باشد، که باعث ارتقاء کیفیت محیطی از لحاظ آسایش حرارتی گشته است. یکی از این مولفه ها که در گونه های معماری مناطق گرم و خشک بارز است، فضای باز می باشد. با این باورکه مساجد سنتی ایران به دلیل ایمان وکارایی معماران، در تمامی زمینه های معماری به خصوص تطبیق با اقلیم از تکامل برخوردار بوده است، پژوهش حاضر با رویکرد آسایش حرارتی که از یک سو به اقلیم به عنوان پدیده ناپایدار و از سوی دیگر با انسان مرتبط است، صحن مساجد سنتی خراسان را مورد ارزیابی قرار داد. هدف پژوهش تعیین فرم بهینه و مناسب برای صحن مساجد معاصر از بین فرم های موجود در مساجد سنتی خراسان بود. محدوده پژوهش خراسان بزرگ (فارغ از مرز بندی های خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی) است، که چهار شهر قوچان، مشهد، سبزوار و طبس به عنوان نمونه موردی، تحلیل گشت. صحن این مساجد بر اساس تناسبات طول و عرض به سه الگو مستطیل شکل با کشیدگی در راستای قبله، مستطیل شکل عمود بر راستای قبله و مربع شکل تقسیم شد. به این ترتیب اثر هندسه صحن از حیث آسایش حرارتی به وقت نماز ظهر در فصل تابستان در چهار پهنه اقلیمی حاکم بررسی شد. آسایش حرارتی در فضای باز در منطقه محصور شده به صورت عددی با نرم افزار ENVI‐MET4 و بر مبنای شاخص PMV مورد تحلیل واقع گشت. نتایج پژوهش حاصل از آنالیزهای آسایش حرارتی تناسبات و فرم حیاط را در اقلیم کوهپایه های مرتفع مربع شکل، در اقلیم کوهپایه های کم ارتفاع مستطیل شکل هم راستا با قبله، در اقلیم دشتی، مستطیل شکل عمود بر راستای قبله و در اقلیم کویری مستطیل شکل هم راستا با قبله نشان داد.
تحلیل همبستگی رضایت کالبدی و رضایت شغلی کارکنان اتاق فرمان و تدوین رتبه بندی پارامترهای طراحی فضای باز در نیروگاه های گازی؛ نمونه موردی: نیروگاه های گازی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
341 - 356
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های طراحی حوزه های صنعتی، بی توجهی پیرامون دستیابی به طرح بهینه برای واحدهای صنعتی در راستای ارتقای رضایت شغلی کارکنان است. این پژوهش مبین ضعف ادبیات نظری مدون موجود، پیرامون طراحی فضاهای باز در واحدهای نیروگاهی ذیل مباحثی مانند: رضایت کالبدی و رضایت شغلی می باشد. در پژوهش: 1- تحلیل همبستگی رضایت کالبدی و رضایت شغلی،2- تحلیل همبستگی شاخصه های فضای باز و رضایت شغلی ، 3- استخراج و تدوین رتبه بندی پارامترهایِ موثرِ طراحی فضاهای باز در راستای رضایت کالبدی، در واحدهای صنعتی نیروگاهی، مورد نظر بوده است. ماهیت پژوهش، توصیفی- تحلیلی و بر اساس هدف، کاربردی بوده و با شناخت و تحلیل واحدهای نیروگاهی موجود(با بهره گیری از مشاهده، مصاحبه عمیق و پرسشنامه)، پارامترهای برجسته در طراحی فضاهای باز نیروگاهی، بازیابی می شود. و رتبه بندی پارامترهای مهم فضای باز و تاثیر آنها در رضایت شغلیِ کارکنان اتاق فرمان نیروگاه گازی , امکان وصول دستاوردهای «رضایت از محیط کالبدی فضای کار» و «رضایت شغلی» در کارکنان اتاق فرمان نیروگاه گازی، از یافته های پژوهش است. تائید فرضیه پژوهش، که مبتنی بر همبستگی رضایت کالبدی و رضایت شغلی کارکنان اتاق فرمان نیروگاه گازی(ضریب همبستگی (390/0) و سطح معناداری (001/0 )) و همبستگی شاخصه های فضای باز و رضایت شغلی کارکنان اتاق فرمان در فضای باز نیروگاه گازی (ضریب همبستگی (393/0) و سطح معناداری(001/0)) است، یکی از نتایج تحقیق می باشد (تحلیل ضریب همبستگی پیرسون، در نرم افزار SPSS نسخه 26، صورت گرفته است). مهمترین نتیجه این پژوهش، استخراج پارامترهای مهم از نظر کارکنان اتاق فرمان نیروگاه های مورد مطالعه در طراحی فضای باز نیروگاهی در راستای رضایت کالبدی کارکنان اتاق فرمان نیروگاه گازی و تدوین رتبه بندی و اهمیت آنها با استفاده از روش دلفی بصورت تفکیک شده در هر نیروگاه است.
سنجش رضایت مندی شهروندان از کیفیت محیطی مجتمع های مسکونی پیرامون شهرها (مورد مطالعه: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز بحران های مختلف در ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهرها که ناشی از فقدان برنامه ریزی مناسب در مناطق پیراشهری است، سبب تنزل کیفیت محیط شهری شده است، این پژوهش درصدد ارزیابی میزان رضایت مندی ساکنان متأثر از فضای باز مجتمع های مسکونی است. رضایت از مکان امری چندبعدی و توجه به عوامل متعدد سازنده مکان در تدوین الگوی ارزیابی افراد ضروری است. براساس ادبیات موجود، الگوی پنج بعدی فضایی، اجتماعی، عملکردی، مدیریتی و دموگرافیک، به عنوان یکی از مؤثرترین معیارها، جهت برآورد رضایت افراد استخراج گردید. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و از حیث روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی می باشد و با توجه به ماهیت موضوع و شاخص های موردبررسی، رویکرد حاکم بر این پژوهش از نوع پیمایشی و همبستگی است. چارچوب نظری و ادبیات تحقیق نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. در بررسی پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است، برای ارزیابی نهایی داده ها از نرم افزار SPSS و روش آماری همچون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون U- من ویتنی، آزمون کروسکال والیس، رگرسیون و T بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رضایتمندی افراد در زمینه های زیست محیطی، تسهیلات مجتمع، روشنایی و تهویه، دسترسی و حمل ونقل در سطح بسیار خوب و مدیریت و نگهداری، امنیت، کالبدی و دید و منظر در سطح نسبتاً خوب و روابط همسایگی و اقتصادی در سطح ضعیف ( پایین تر از میانه) می باشد و در کل میزان رضایتمندی ساکنین از کیفیت زندگی در این مجتمع های مسکونی نواحی پیراشهری در حد متوسط قرار دارد.
تحلیل و ارزیابی آسایش حرارتی در فضاهای باز شهر رشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
86 - 102
حوزه های تخصصی:
فضاهای باز موفق و مطلوب، مردم را تشویق به گذراندن وقت خود جهت انواع فعالیتهای فرهنگی، ورزشی، تجاری و تردد در این مکانها می نمایند. لذا توجه به معیارهای کیفی در برنامه ریزی و طراحی این فضاها اهمیت زیادی دارد. جریان باد نقش مهمی در کیفیت و پایداری فضاهای باز شهری و همچنین عاملی مهم و تأثیرگذار روی تبادل گرما، رطوبت، انتقال ذرّات و تهویه محیط شهری جهت برقراری آسایش حرارتی است. هدف این پژوهش، تحلیل و ارزیابی اثر اقلیم بر شرایط آسایش و راحتی فیزیولوژیک انسان در فضاهای باز شهری است. پژوهش از نوع کاربردی است که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. داده های مورد استفاده شامل متوسط حداقل، حداکثر و ماهانه پوشش ابر، ساعت آفتابی، دما و سرعت باد در دوره آماری40 ساله (2019-1979) است. ابزارهای اصلی تحلیل نیز شامل شاخصهای پن واردن، برودت باد و بیکر و نرم افزارهایExcel ، Arcgis و Autocad است. محدوده مورد مطالعه در این تحقیق شهر رشت در استان گیلان است. یافته ها نشان می دهد که وزش بادهای مطلوب از سمت شمال شرقی و بادهای نامطلوب بیشتر از جهت های غرب و شمال غربی است و روند روبه رشد افزایش تغییرات آن از میانگین سالانه به خصوص در دهه اخیر مشهود و قابل توجه است. عدم آسایش سرمایی فقط در دو ماه ژانویه و فوریه دیده می شود. مقدار کالری از دست رفته روزانه و ساعتی در ماه فوریه دارای بیشترین مقدار و در ماه جولای دارای کمترین مقدار است. همچنین مقدار کالری رسیده از تابش آفتاب نیز در ماه دسامبر کمترین و در ماه جولای بیشترین مقدار است. روزهای چهار ماه جولای، آگوست، ژوئن و سپتامبر نه تنها به سایه بلکه به جریان هوای طبیعی جهت برقراری آسایش حرارتی نیاز دارند و دوره گرم سال بین ساعات 11صبح تا 17 عصر دو ماه جولای و آگوست بوقوع می پیوندد. با توجه به ﺟﻬﺖ وزش ﺑﺎد در ﻓﺼﻞ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎن، ﺷﺒﮑﻪ ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﺷﻬﺮ رﺷﺖ ﺑﺮای ورود اﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺷﻤﺎﻟﯽ و ﺟﻨﻮﺑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﺪ با ورود اﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻧﻬا ﺑﺎﻋﺚ ایجاد کوران، ﺗﻠﻄﯿﻒ ﻫﻮا و ﮐﺎﻫﺶ رﻃﻮﺑﺖ ﺑﺎﻻی ﺷﻬﺮ ﺷﻮد. اما این ﺑﺎدﻫﺎ با برخورد ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺖ و ﺳﺎزﻫﺎی وﺳﯿﻊ و ﺑﺎ ارﺗﻔﺎع زﯾﺎد که بدون برنامه ریزی مناسب در قسمت ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺷﻬﺮ ایجاد شده اند دﭼﺎر ﻣﺸﮑﻞ ﺷﺪه و از ورود ﻣﻨﺎﺳﺐ آن ﺑﻪ داﺧﻞ ﺷﻬﺮ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی می شود.
شناسایی و ارزیابی عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
191 - 204
حوزه های تخصصی:
ضرورت تأمین مسکن انبوه، منجر به تمرکز بر توده ساختمانی و عدم توجه به قابلیت های فضای باز مجتمع مسکونی برای پاسخگویی به نیاز ساکنان شده است که کودکان به دلیل اهمیت بازی و تعامل با یکدیگر، بیشترین آسیب را از فضای باز طراحی نشده می بینند. لذا عدم شناخت قابلیت حضورپذیری فضا که موجب ایجاد محوطه های بدون برنامه شده، لزوم بازنگری در طراحی فضای باز مجتمع های مسکونی را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل کالبدی به چه میزان بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله مؤثرند و باهدف ارائه مدلی از ارتباط مؤلفه ها در پی دستیابی به میزان تأثیر هریک از عوامل کالبدی بر حضورپذیری فضای باز انجام شده است. این پژوهش ابتدا به روش کیفی و با استدلال منطقی به دنبال شناخت مفهوم حضورپذیری بوده و سپس مؤلفه های مستخرج در قالب 350 پرسشنامه بین مجتمع های منتخب شهر ساری مورد سنجش قرار داده شد. داده های آماری با نرم افزار Lertap تحلیل گردیده و به منظور بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه ها در هریک از مجتمع ها از آزمون رگرسیون چندگانه در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حضورپذیری فضای باز توسط چهار عامل جهت گیری، خوگیری، خاطره انگیزی و یگانه پنداری قابل سنجش است و مؤلفه های کاراکتر مشخص مکان و تعلق مکان در یگانه پنداری، شفافیت فضایی و توالی نشانه ها در جهت گیری، فعالیت و رویدادها و معنای مکان در خاطره انگیزی و درنهایت شناخت حدود مکان و تغییرات کالبدی در خوگیری به ترتیب بیشترین تأثیر را بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی دارند.
سرزندگی با ارتقاء کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 115
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای باز مجتمع های مسکونی به عنوان بخش جدایی ناپذیر از این مجتمع ها، بخشی از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان را به خود اختصاص می دهد و ارتقای کیفیت این فضاها می تواند در سلامت روانی، تقویت تعاملات اجتماعی، سرزندگی، خلاقیت و... مؤثر باشد.
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفه های موثر بر ارتقا کیفیت و اثربخشی فضاهای باز مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه می باشد.
روش تحقیق: با استفاده از روش تحقیق توصیفی- پیمایشی برخی از عوامل مؤثر و هم چنین ترتیب اهمیت هرکدام از این مولفه ها که در ارتقای کیفیت این فضاها مدنظر باید باشند؛ ارائه شده است. جامعه آماری تحقیق شامل ساکنان مجتمع مسکونی سپیدار ارومیه و جهت تحلیل اطلاعات دریافتی از 298 پرسشنامه، ابتدا از نرم افزار SPSS استفاده گردید و سپس معادلات ساختاری به روش تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرم افزار AMOS انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج پژوهش می توان گفت؛ طراحی این فضاها باید به گونه ای باشد که ضمن برقراری حس امنیت ساکنین، حس تعلق به مکان را برای سکنه به وجود آورد. ایجاد فضاهای خوانا، با پوشش گیاهی سبز که نورپردازی و مبلمان مناسب داشته باشد و امکان تغییرپذیری در فضا نیز وجود داشته باشد، نیز باید مدنظر قرار گیرد. هم چنین این فضاها می بایست زمینه ساز مشارکت و فعالیت گروهی و مکان تعاملات عمیق اجتماعی باشد.
نتایج: از میان مولفه های موثر در ارتقای کیفیت فضاهای مذکور؛ مؤلفه تعاملات اجتماعی با مجموع اثرات 0.924، بیشترین اثرگذاری در ارتقای کیفیت محیط دارد و سپس به ترتیب انعطاف پذیری فضا با 0.903، حس تعلق به مکان 0.864، حس امنیت 0.812، نورپردازی و مبلمان 0.791، فضای سبز و پوشش گیاهی 0.706 و خوانایی فضا با 0.631، مؤثرترین مؤلفه ها در ارتقای کیفیت فضاهای باز مجتمع های مسکونی بوده است.