مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
خودمهارگری
زمینه و هدف: خانواده به عنوان زیربنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک شناخته می شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اختلال نافرمانی مقابله ای، خودمهارگری، و سبک های دلبستگی در کودکان با و بدون والد معتاد انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان 7 تا 12 ساله، با و بدون والد معتاد شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 62 کودک (31 کودک با والد معتاد و 31 کودک با والد غیرمعتاد) بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه علایم مرضی کودکان (گادو و اسپیرافکین، 1984)، مقیاس ارزیابی خودمهارگری (کندال و ویلکاکس، 1979) و پرسشنامه دلبستگی (کولینز و رید، 1990) بود. تحلیل داده ها با نسخه 24 نرم افزار SPSS و با استفاده از روش آزمون t برای گروه های مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده در این پژوهش نشان داد که بین کودکان با و بدون والد معتاد در متغیرهای اختلال نافرمانی مقابله ای، خودمهارگری، و سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) تفاوت معنادار وجود دارد (0/05 < p) و کودکان با والد معتاد، نمرات بالایی در اختلال نافرمانی مقابله ای، سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، و نمرات پایینی در خودمهارگری و دلبستگی ایمن به دست آوردند (0/05 < p). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که در کودکان با والد معتاد، اختلال نافرمانی مقابله ای بالا بوده و از سبک دلبستگی ناایمن و خودمهارگری پایین تری برخوردارند. بنابراین ضروری است توجه بیشتری نسبت به اثرات شیوه های تربیتی و فرزندپروری و پیامدهای آن شود.
تأثیر درمان راه حل محور بر تنظیم عاطفی بین فردی و خودمهارگری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: توجه به سلامت روانی و جسمی دانش آموزان به خصوص دانش آموزان دوره ابتدایی به عنوان آینده سازان و نیروی انسانی فردای کشور از اهمیت بسیاری برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان راه حل محور بر تنظیم عاطفی بین فردی و خودمهارگری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان فولادشهر بود که به روش در دسترس 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفرِ آزمایش و گواه جایدهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش 8 جلسه پروتکل درمان راه حل محور را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های خودمهارگری (اشنایدر، 2005) و پرسشنامه تنظیم عاطفی بین فردی (هافمن و همکاران، 2016) بود. در پایان تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری یک راهه توسط نرم افزار spss26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که تفاوت گروه آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون در متغیرهای خودمهارگری، تنظیم عاطفی بین فردی و مؤلفه های عاطفه مثبت، توجه مثبت به عواطف دیگران، آرامش دهی عاطفی، و توجه به عواطف اجتماعی معنادار است (0/05P<)؛ بنابراین می توان گفت تفاوت معناداری بین اثربخشی درمان راه حل محور در متغیرهای خودمهارگری و تنظیم عاطفی بین فردی وجود دارد (0/05P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، روش درمان راه حل محور از اندوخته ها و توانایی های کودکان در فرایند تغییر الگوهای ارتباطی استفاده می کند که تصویری از امید را در مراجعان ایجاد کرد؛ در نتیجه درمان راه حل محور، حس خودمهارگری و مدیریت روابط و مهارگری عواطف را در مراجعان تقویت می کند.
نقش میانجی خودمهارگری در رابطه بین دین داری و بهزیستی روان شناختی
امروزه، بهزیستی روان شناختی به طور فزاینده ای مورد توجه متخصصان روان شناسی و علوم اجتماعی قرار گرفته و در فرهنگ ها و نمونه های مختلف، مطالعات گسترده ای روی ابعاد، مؤلفه ها و همبسته های آن انجام شده است. هدف این تحقیق نقش واسطه ای خودمهارگری در رابطه ی بین دین داری و بهزیستی روان شناختی است. برای انجام این تحقیق 224 نفز از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های پردیس فارابی و دانشگاه آزاد پردیسان شهر قم به پرسش نامه های خودمهارگری تانجنی، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و پرسش نامه ی سنجش نگرش مذهبی خدایاری فرد پاسخ دادند. رابطه ی بین متغیرها با استفاده از ضریب هم بستگی و رگرسیون خطی بررسی شد. برای بررسی نقش میانجی خودمهارگری از تحلیل مسیر و ضریب سوبل استفاده شد. بر اساس یافته های تحقیق، میان هر سه متغیر دین داری، بهزیستی روان شناختی و خودمهارگری رابطه مثبت وجود داشت. هم چنین تحلیل ها نشان داد 54/38 درصد از رابطه دین داری و بهزیستی روان شناختی از طریق خودمهارگری قابل پیش بینی است. نتایج این تحقیق نشان می دهد دین داری، به شیوه خاص خود، از طریق ارتقاء خودمهارگری قادر است بهزیستی روان شناختی افراد را افزایش دهد.
نقش میانجی خودمهارگری در رابطه بین خداآگاهی و خردمندی(مقاله ترویجی حوزه)
خردمندی از مفاهیم و متغیرهای موردتوجه پژوهش های اسلام و روان شناسی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودمهارگری در رابطه بین خداآگاهی و خردمندی انجام شد. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری این پژوهش را زنان و مردان بالای 18 سال شهر تهران در سال 1399 تشکیل می دادند. از میان جامعه آماری تعداد 197 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه سه بعدی خرد آردلت (2003)، پرسشنامه خداآگاهی نورعلیزاده (1390) و مقیاس خودمهارگری رفیعی هنر (1390) استفاده شد. رابطه بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی و رگرسیون خطی بررسی شد. برای بررسی نقش میانجی خودمهارگری از روش بارون و کنی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف) بین خردمندی و خداآگاهی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ ب) بین خردمندی و خودمهارگری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ ج) بین خداآگاهی و خودمهارگری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ د) 85 درصد ارتباط بین خداآگاهی و خردمندی از طریق خودمهارگری قابل پیش بینی است؛ بنابراین خودمهارگری نقش میانجی کامل در رابطه بین خداآگاهی و خردمندی را دارد. نتایج این پژوهش نشان داد تقویت خداآگاهی، از طریق ارتقاء خودمهارگری قادر است خردمندی افراد را افزایش دهد.
نقش بدرفتاری دوران کودکی بر خودمهارگری نوجوانان: نقش تعدیل کننده جنسیت و شفقت برخود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش تعدیل کننده جنسیت و شفقت برخود در رابطه بدرفتاری دوران کودکی با خودمهارگری در نوجوانان 13-19 ساله استان قم بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش، 409 نفر (205 دختر و 204 پسر) از نوجوانان دو شهر قم و کهک استان قم بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خودگزارشی کودک آزاری، مقیاس خودمهارگری و فرم کوتاه مقیاس شفقت بر خود بود. داده های این پژوهش از روش تحلیل مسیر، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بدرفتاری دوران کودکی، پیش بینی کننده خودمهارگری پایین دوران نوجوانی است. بدرفتاری دوران کودکی، پیش بینی کننده شفقت بر خود پایین دوران نوجوانی است. نقش تعدیل کننده شفقت برخود در رابطه بدرفتاری دوران کودکی با شفقت بر خود تایید شد، اما نقش تعدیل کننده جنسیت در رابطه بدرفتاری دوران کودکی با شفقت بر خود تایید نشد. بنابراین، با کاهش شیوع بدرفتاری با کودکان می توان شفقت بر خود و خودمهارگری دوران نوجوانی را ارتقا داد، همچنین پرورش صفت شفقت بر خود در کودکان دختر و پسری که دارای تجربه بدرفتاری می باشند، مانع از کاهش سطوح خودمهارگری آنان در نوجوانی می گردد. واژه های کلیدی: بدرفتاری دوران کودکی، جنسیت، خودمهارگری، شفقت بر خود، نوجوانی.
تفاوت جنسی زنان و مردان و آثار آن در احکام مربوط به پوشش: مقایسه ادله اسلامی و یافته های علمی در روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفظ و تقویت نهاد خانواده در گرو شناخت دقیق دو رکن اصلی آن یعنی زن و مرد است. شناخت این دو رکن سمت و سوی اقدامات فرهنگی را روشن می کند. مطالعات اسلامی نشان می دهند زن از نظر قوای جنسی، ایجاد انگیزه و تحریک کنندگی مقدم بر مرد است. اما در مقابل از حیا و قدرت کنترل بسیار بالاتری برخوردار است. این موضوع از آداب و احکام تشریع شده برای زنان کاملاً پیداست. از طرفی مطالعات روانشناختی نیز تأیید می کنند که میل و رفتار جنسی در زنان با بازداری نهادین و ژنتیکی بالقوه ای همراه است. طبق یافته های جدید روانشناختی، زنان میل و رفتار جنسی را جهت تشکیل خانواده و پایه گذاری مبنایی برای فرزندپروری بکار می گیرند. درحالیکه در مردان، میل و رفتار جنسی به طور نهادین مبنای تشکیل خانواده ندارد. این یافته ها نشان دادند که حفظ نهاد خانواده و ساختارمند کردن جامعه در درجه اول به زن و کنترل میل جنسی او و مدیریت وی بستگی دارد. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی وبا استفاده از منابع تفسیری و روائی و مطالعات جدید روانشناختی، در پی اثبات این موضوع است که با توجه به تفاوتهای زن و مرد در قوای جنسی، برای حفظ و صیانت حریم خانواده ، ضروری است زنان نسبت به توانمندی خود در کنترل و مهار غریزه جنسی ورعایت آداب رفتاری توجه ویژه داشته باشند.
رابطه فرآیندهای خودنظم بخش با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری: نقش واسطه ای وجدان گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
389 - 411
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وجدان گرایی،فرآیندهای خودنظم بخش و شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری بود. تعداد 210 نفر از دانشجویان دانشگاه های استان تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های رگه بهوشیاری، پرسشنامه سنجش اختلال شخصیت وسواسی- جبری، مقیاس خودشناسی انسجامی، فرم کوتاه مقیاس خودمهارگری و 10 آیتم وجدان گرایی پرسشنامه ی شخصیت گلدبرگ پاسخ دادند. با استفاده از روش تحلیل مسیر، نقش واسطه ای وجدان گرایی در ارتباط میان بهوشیاری و خودمهارگری با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی- جبری تأیید شد. بهوشیاری هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق وجدان گرایی با شدت علائم اختلال شخصیت وسواسی جبری رابطه داشت و رابطه بین خودمهارگری و علائم شخصیت وسواسی جبری به صورت کامل با واسطه گری وجدان گرایی برقرار بود. به نظر می رسد بهوشیاری می تواند عاملی محافظت کننده در برابر تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری باشد و خودمهارگری زیاد در افراد با صفت وجدان گرایی بالا ممکن است زمینه ساز تجربه اختلال شخصیت وسواسی جبری شود.
نقش واسطه ای ادراک رفتارهای فداکارانه همسر در رابطه بین شفقت به خود و خودمهارگری در درمانجویان وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۴۶-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه سوءمصرف و وابستگی به مواد، یکی از معضلات و نگرانیهای عمده جامعه بشری است. پنجمین مجموعه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ویژگی مهم اختلال سوءمصرف مواد را وجود یکی از علائم شناختی، رفتاری و فیزیولوژیکی می داند که افراد با وجود مشکلات قابل توجه مرتبط با سوءمصرف، هنوز به مصرف آن ادامه می دهند. روش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای ادراک رفتارهای فداکارانه همسر در رابطه خودمهارگری و شفقت به خود در درمانجویان وابسته به مواد انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه درمانجویان وابسته به مواد کلینیکهای ترک اعتیاد استان گیلان بودند که از این میان 225 نفر از درمانجویان کلینیکهای ترک اعتیاد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های رفتارهای فداکارانه همسر هارپر و فیگرس، پرسشنامه شفقت به خود نف و پرسشنامه خودمهارگری تانجنی استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی، همبستگی و تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS.ver20 و Amos تحلیل شدند. یافته ها: از یک طرف بین شفقت به خود و خودمهارگری و از طرف دیگر بین شفقت به خود و ادراک رفتارهای فداکارانه همسر همبستگی مثبت وجود دارد. ضمن اینکه رفتارهای فداکارانه همسر در رابطه بین شفقت به خود و خودمهارگری افراد وابسته به مواد نقش واسطه ای داشته و این امر می تواند نقش مؤثری در شفقت به خود و خودمهارگری افراد وابسته به مواد داشته باشد. بحث: شفقت به خود با عاطفه مثبت بیشتر، بهزیستی روانی، رضایتمندی از زندگی، هوش هیجانی بالا و راهبردهای مقابله ای بیشتر در رفتارهای فداکارانه و رفتارهای فداکارانه بر کیفیت روابط زوجین، همچنین خودمهارگری با تعادل و کنترل بیشتر در زندگی افراد و اعضای خانواده و ایجاد رفتارهای فداکارانه به ویژه رفتارهای فداکارانه همسر قابل تبیین است.
اثربخشی معنویت درمانی بر فاجعه پنداری درد و خودمهارگری در مبتلایان به درد ایدیوپاتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
117-131
حوزه های تخصصی:
درد مزمن از رایج ترین مشکلاتی است که مردم را به جست وجوی مراقبت پزشکی ترغیب می کند و با پیامدهای بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی متعددی همراه است. این پژوهش با هدف تعیین میزان اثربخشی معنویت درمانی بر فاجعه پنداری درد و خودمهارگری در مبتلایان به درد ایدیوپاتیک انجام شده است. روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل و دوره پیگیری شش ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی مبتلایان به دردهای عضلانی مراجعه کننده به درمانگاه های درد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، بیمارستان امیر اعلم، بیمارستان توانبخشی رفیده (دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی) و بیمارستان بوعلی (دانشگاه آزاد اسلامی) در سال 1401-1400 بود که با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و با انتصاب تصادفی در دو گروه مساوی 15 نفری گمارش شدند. گردآوری اطلاعات با پرسش نامه فاجعه پنداری درد سالیوان و همکاران و پرسش نامه خودمهارگری تانجنی و همکاران انجام شد. معنویت درمانی طی هشت جلسه به صورت دو جلسه در هفته و هر جلسه به مدت یک ساعت برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد اما آزمودنی های گروه کنترل این برنامه ها را دریافت نکردند. تحلیل داده ها نیز با روش های آمار توصیفی و واریانس با اندازه گیری های تکراری با نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین نمره فاجعه پنداری درد و ابعاد آن (نشخوار ذهنی، بزرگ نمایی و درماندگی) در گروه آزمایش پس از انجام مداخله نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بهبود یافت (05/0>P). معنویت درمانی بر افزایش خودمهارگری و ابعاد آن در آزمودنی های گروه آزمایش برخلاف گروه کنترل سودمند بود (05/0>P) و تأثیرات این برنامه بر متغیّرهای وابسته در دوره پیگیری شش ماهه تداوم داشت (05/0>P). نتیجه گیری: این یافته ها بیش از پیش نقش سازه های روانی و رفتاری را در مبتلایان به درد مزمن روشن می سازد و لزوم استفاده از رویکردهای درمانی برگرفته از معنویت را به منظور تعدیل علائم بیماران با درد مزمن آشکار می کند.
نقش میانجی خود مهارگری در رابطه بین خوش بینی و کارآمدی خانواده(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خوش بینی و کارآمدی خانواده با نقش میانجی گری خودمهارگری انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمام افراد متأهل ساکن استان قم بود که به صورت نمونه گیری تصادفی 156 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های خوش بینی نوری (1388)؛ سنجش کارآمدی خانواده صفورائی (۱۳۸۸) و خودمهارگری رفیعی هنر (1390) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، روش چهار مرحله ای بارون و کنی به کار رفت که یافته های پژوهش نشان داد: الف) بین متغیر پیش بین (خوش بینی) و متغیر ملاک (کارآمدی خانواده) رابطه مثبت معنا داری وجود دارد؛ ب) بین متغیر میانجی (خودمهارگری) و متغیر پیش بین (خوش بینی) رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد؛ ج) بین متغیر ملاک (کارآمدی خانواده) و متغیر میانجی (خودمهارگری) رابطه مثبت معنا داری وجود دارد؛ ﻫ) متغیر خودمهارگری به صورت کامل در رابطه بین دو متغیر خوش بینی و کارآمدی خانواده نقش میانجی را ایفا می کند.
پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان براساس ویژگی های شخصیتی مادر و خودمهارگری فرزندان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان با ویژگی های شخصیتی مادر و خودمهارگری دانش آموز انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی استان قم تشکیل دادند. تعداد 156 نفر از جامعه یادشده به صورت نمونه گیری خوشه ای از دبیرستان های دخترانه و پسرانه ناحیه دو استان قم برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه خودکارآمدی دانش آموز جینک، خودمهارگری رفیعی هنر و فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی نئو استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد: الف) بین خودکارآمدی تحصیلی با خودمهارگری دانش آموز و ویژگی های شخصیتی مادر همبستگی مثبت معنادار وجود دارد؛ ب) پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی براساس ویژگی های شخصیتی و خودمهارگری معنادار است و ج) خودمهارگری و چهار عامل شخصیت (به جز عامل با وجدان بودن) جمعاً 53 درصد از خودکارآمدی تحصیلی پاسخگویان را پیش بینی می کنند. بنابر یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای افزایش خودکارآمدی تحصیلی در نوجوانان، بیش از هر چیز باید به تقویت خودمهارگری آنان توجه کرد و در مرتبه بعد توجه به ویژگی های شخصیتی مادران از اهمیت زیادی برخوردار است.
اثربخشی معنویت درمانی بر تنظیم هیجان، خودمهارگری و خلق مثبت در زنان دارای صفات شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
25 - 39
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی معنویت درمانی بر تنظیم هیجان، خلق مثبت و خودمهارگری (خودکنترلی) در زنان دارای علایم شخصیت مرزی شهر خرم آباد بود. روش پژوهش «نیمه آزمایشی» با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. با روش نمونه گیری «هدفمند» و با توجه به معیارهای ورود به مطالعه 30 تن از زنان دارای علایم شخصیت مرزی مراجعه کننده به شهر خرم آباد انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و به پرسشنامه های «خودمهارگری» تانجی (2004)، «تنظیم هیجان» گراس و جان (2003)، پرسشنامه «خلق مثبت» واتسون و همکاران (1988) پاسخ دادند. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای مداخله معنویت درمانی را دریافت کردند و گروه گواه در نوبت انتظار قرار گرفتند. برای رعایت اصول اخلاقی هر دو گروه دارو دریافت کردند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد معنویت درمانی بر تنظیم هیجان، خلق مثبت و خودمهارگری زنان مبتلا به علایم شخصیت مرزی اثربخش است. بنابراین مداخله معنوی یک درمان مؤثر است که می تواند بر بهبود رفتارهای زنان با علایم شخصیت مرزی مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه معاشرت با جنس مخالف، تصور از خود و سلامت روان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
101 - 116
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین متغیرهای معاشرت با جنس مخالف، تصور از خود و سلامت روان انجام شده است. پژوهش کمی و از نوع همبستگی است. حجم نمونه پژوهش 385 تن از دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان رباط کریم است که با استفاده از روش «نمونه گیری خوشه ای تصادفی» انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسشنامه 9 سؤالی «معاشرت با جنس مخالف»، پرسشنامه 25 سؤالی «تصور از خود» و پرسشنامه 28 سؤالی «سلامت عمومی» است. داده ها بر اساس ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون دومتغیره همزمان تحلیل شد. یافته ها حکایت از آن دارد که بین سه متغیر «معاشرت با جنس مخالف«، «تصور از خود» و «سلامت روان» رابطه معناداری وجود دارد. افزایش خودمهارگری در معاشرت با جنس مخالف با بهبود تصور از خود و افزایش سلامت روان همبسته است. یافته دیگر اینکه خودمهارگری در معاشرت با جنس مخالف و تصور از خود می توانند قریب 16 درصد از واریانس سلامت روان را تبیین نمایند. بنابراین، معاشرت با جنس مخالف، سلامت روان و تصور از خود را کاهش می دهد.
نقش واسطه ای خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف مواد در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
31 - 54
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف مواد در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کوچصفهان در سال 1402 بود که از این میان 300 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجارب آسیب زای دوران کودکی، مقیاس خودمهارگری و پرسشنامه ولع مصرف بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تجارب آسیب زای کودکی بر ولع مصرف و خودمهارگری اثر مستقیم و معناداری داشت. همچنین، خودمهارگری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و ولع مصرف نقش واسطه ای معناداری داشت و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده، تجارب آسیب زای دوران کودکی با اثرگذاری بر خودمهارگری، نقش مهمی را در ولع مصرف بیماران تحت درمان با متادون داشت. این یافته ها می تواند به عنوان یک مدل سودمند مورد استفاده قرار گیرد و در درمان مصرف و ولع مصرف مواد به نقش تجارب آسیب زای کودکی و خودمهارگری توجه بیشتری شود.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
47 - 59
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون_پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پرخاشگر مدارس پسرانه دوره متوسطه دوم شهر گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که با استفاده از شیوه خوشه ای، 45 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (آزمایش 1 رفتاردرمانی دیالکتیک، آزمایش 2 تحلیل رفتار متقابل و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های واکنش پذیری بین فردی دیویس (1983)، خودمهارگری تانجی (2004)، نظم جویی شناختی هیجان گرانفسکی و کرایج (2001) و پرخاشگر باس پری (1992) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیک و تحلیل رفتار متقابل بر واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر اثربخش است. همچنین میزان تاثیر گروه رفتاردرمانی دیالکتیک بیشتر از گروه تحلیل رفتار متقابل بوده است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که رفتار درمانی دیالکتیک با شناسایی الگوهای معیوب قبلی افکار و احساسات، افزایش تحمل ناکامی، پذیرش و اعتباربخشی هیجانات منجر به بهبود واکنش پذیری بین فردی، خودمهارگری و نظم جویی شناختی هیجان نوجوانان پرخاشگر می شود.
تاثیر درمان یکپارچه توحیدی بر دشواری تنظیم هیجان و خودمهارگری نوجوانان پسر در معرض آسیب های اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان یکپارچه توحیدی بر دشواری تنظیم هیجان و خودمهارگری دانش آموزان پسر در معرض آسیب های اجتماعی بود.
روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی و با اهداف کاربردی است که در چهارچوب طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش متشکل از دانش آموزان پسر نوجوان در معرض آسیب های اجتماعی شهر میبد بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه 15 نفری (آزمایش و کنترل) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر (2004) و خود مه ارگری تانج ی (2004) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله درمان یکپارچه توحیدی را در 10 جلسه 5/1 ساعته و هرهفته دو جلسه دریافت کردند، درصورتی که گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در طول مدت آزمایش دریافت ننمود. داده ها روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و با بهره گیری از بسته نرم افزاری spss26 و در سطح ۰۵/۰ مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان یکپارچه توحیدی بر دشواری تنظیم هیجان و خودمهارگری در دانش آموزان موثر بوده است (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: درمان یکپارچه توحیدی با توجه به نزدیکی با فرهنگ ایرانی - اسلامی و تمرکز آن بر ابعاد مختلف زندگی می تواند به عنوان یک روش آموزشی درمانی موثر در مراکز مشاوره، مدارس و مراکز درمانی استفاده شود.
رابطه تاب آوری و خودمهارگری با بخشودگی بین فردی و کیفیت زندگی همسران شهدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین رابطه تاب آوری و خودمهارگری با بخشودگی بین فردی و کیفیت زندگی همسران شهدای استان البرز بود. روش پژوهش حاضر توصیفی به شیوه همبستگی و جامعه آماری آن کلیه همسران شهدای استان البرز در سال 139۶ - 139۵ به تعداد 2000 نفر بود. به همین منظور 120 نفر بر اساس جدول مورگان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تاب آوری کونور و دیویدسون، خودمهارگری تانجنی، بخشودگی بین فردی و کیفیت زندگی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. بخشودگی بین فردی و کیفیت زندگی به عنوان متغیرهای ملاک و تاب آوری و خودمهارگری به عنوان متغیر پیش بین وارد معادله رگرسیون و به صورت همزمان تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین تاب آوری و خودمهارگری با کیفیت زندگی و بخشودگی بین فردی همسران شهدا رابطه وجود دارد. نتایج نشان داد با آموزش تاب آوری و خودمهارگری، کیفیت زندگی و بخشودگی بین فردی همسران شهدا ارتقا می یابد.