پژوهش های ادبی - قرآنی
پژوهش های ادبی - قرآنی سال ششم تابستان 1397 شماره 2 (پیاپی 22) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
تناوب یکی از تکنیک های زبانی در ساختار کلام است و مقصود از آن، جایگزینی کلمه ای (اسم، فعل و حرف) به جای کلمه ای دیگر است که از نظر معنا نظیر و همانند آن است. در این مقاله، پدیده تناوب در میان صیغه های اسم انتخاب شده است؛ یعنی در بافت کلام ادبی، صیغه ای به جای صیغه ای دیگر می آید که از نظر اشتقاقی شبیه کلمه محذوف است اما در بردارنده معنایی غیر از معنای نخستین است. این مقاله با شیوه توصیفی – تحلیلی و با رویکردی سبک شناختی، و به منظور کشف معانی پنهان قران کریم، به تحلیل پدیده هنجارگریز تناوب در قرآن کریم بویژه دو سوره مبارکه انعام و اعراف پرداخته است. هدف از این مقاله، توصیف و شرح ژرف ساخت های صیغه های متناوب و آشنایی با اهداف زیبایی شناسی آن است. نتایج این مقاله حاکی از آن است که تناوب در مصادر، بسآمد بالایی در این دو سوره داشته است که غالبا، به جای اسم فاعل و مفعول آمده است. بعد از آن، اسم فاعل، نقش خود را به عنوان یکی از مشخصه های سبکی که جانشین دو فعل "ماضی و مضارع" در این دو سوره شده است، ایفا می کند.
کارگفت های ترغیبی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان قرآن کریم زبان وحی و دارای ویژگی های منحصر به فرد از لحاظ اعجاز کلام، بلاغت، شیوایی، موسیقیایی، ساختار و بافتار است. پژوهش در این خصوص امری بس دشوار و کشف معانی از این بحر بیکران بسیار پیچیده و گاه غیر ممکن می نماید. این پژوهش به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی– تحلیلی به تجزیه و تحلیل نمونه هایی از آیات قرآنی پرداخته تا گوشه ای کوچک از این معجزه پیامبر اکرم (ص) را بررسی و در جستاری، کنش های گفتاری ترغیبی وتنوع آنها را بر اساس نظریه سرل (1969) دسته بندی کند. مطالعه بسامد کارگفت ها در آیات قرآن کریم نشان می دهد که کارگفت های ترغیبی بالاترین بسامد و به ترتیب ، کنش های گفتاری تعهدی، عاطفی، اعلامی و اظهاری در رتبه های دیگر قرار دارند. لذا این پژوهش اشکال کارگفت های ترغیبی را در نه دسته به شکل ساختارهای استفهامی، خبری، امری، اظهاری، مدح، ذم، تعجبی، دوستی و تعاملی قرار داده است. بررسی این اشکال نشان داد که کارگفت های غیر مستقیم در ترغیب انسانها بیشتر استفاده شده است و این نشان دهنده چند بعدی و چند معنایی بودن آیات قرآن کریم است. ضمنا اصل تفکر و تدبر در قرآن کریم موجب شده که انسان به قوه عقل و منطق به درک معانی کارگفت های غیر مستقیم دست یابد و از نعمت تعقل و خرد خویش سود برد.
تحلیل داستان های قرآنی براساس نظریه کنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بازخوانی روایت های قرآنی بر اساس نظریه های جدید، می تواند در شناخت بیش تر و عمیق تر این کتاب کریم مؤثر واقع شود. این جستار به روش توصیفی-تحلیلی درپی تحلیل برخی حکایت های قرآنی مثل داستان حضرت یوسف(ع)، حضرت ابراهیم(ع)، حضرت یونس(ع) و حضرت ایوب(ع)، براساس نظریه الگوی کنشی گریماس است؛ براین اساس روایت های نامبرده با توجه به موقعیت روایی آن ها دسته بندی شده، سپس شخصیت های هر موقعیت روایی بررسی و تحلیل شده است. شش نقش اصلی یا به تعبیر گریماس «کنش گر» در این روایت ها، بازیابی شده است که عبارتند از:کنش گزار یا فرستنده، کنش گراصلی یا فاعل، هدف، کنش یار، کنش پذیر یا دریافت کننده و ضدکنش گر. بررسی های این تحقیق نشان می دهد، ساختار بسیاری از داستان های قرآن به روش نظریه الگویی کنشی گریماس قابل نقد و بررسی است و اصول و مبانی کلی الگوی کنشی گریماس درباره حکایت های قرآنی کاملاً قابلیت انطباق دارد و نتایج آن با دستاوردهای گریماس در بحث بررسی شخصیت به عنوان یکی از عناصر اصلی داستان قابل تطبیق است
تقابل «حذف و ارجاع ضمیر» به عنوان مولفه های انسجام متن بر اساس رویکرد متن پژوهی (مطالعه موردی داستان حضرت موسی در سوره طه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تقابل «حذف و ارجاع ضمیر» به عنوان مولفه های انسجام متن در داستان حضرت موسی می پردازد؛ با این رویکرد که متن تنها ساختاری لغوی و متشکل از توالی جمله ها نیست، بلکه عبارت است از کنش متقابل میان گوینده و شنونده که از طریق متن و به وسیله ابزارهای نحوی و معنایی تکوین می یابد و این ابزارهای نحوی جایگاه مهمی در تشکیل متن دارند؛ خواه از نظر ساختار سطحی (تماسک) و خواه از نظر ساختار مفهومی (انسجام). لذا پژوهش حاضر با رویکردی به زبان شناسی متن به بررسی سوره ی طه می پردازد تا اثر ارجاع ضمیر و وحدت موضوع را در کاهش نقش حذف و در نتیجه انسجام متنی این سوره مشخص کند. از آنجا که زبان شناسی جمله، با تمرکزش بر روی مفردات در جمله نمی تواند پدیده ی حذف را به خوبی بررسی و تبیین نماید، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد کتابخانه ای بر کارکرد ضمیر و ارجاعات آن در متن متمرکز می شود تا میزان کارایی ضمیر در انسجام متن و کاهش نقش حذف را با رویکردی زبان شناسانه به متن در سوره ی طه مشخص نماید. یافته های تحقیق با تکیه بر آمار حاکی از آن است که وحدت موضوع در سوره و بهره گیری زیاد از ارجاعات به وسیله ی ضمیر با بسامدی بالا در انسجام متن نقش مهمی دارند و باعث کاهش نقش پدیده ی حذف در سوره ی طه گردیده است. نقش حذف در انسجام این سوره 3 درصد و نقش ضمیر 97 درصد بوده است.
ویژگی های دستوری عبهرالعاشقین در بهره گی ری از آیات قرآن مبین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد آیات قرآن در متون زبان فارسی، خصوصاً متون عرفانی بسیار چشم گیر است و یکی از منابع اصلی الهام نویسندگان بوده است. عبهرالعاشقین یکی از متون عرفانی قرن شش با محتوای منحصربه فرد، یعنی بررسی رابطه عشق ربانی و انسانی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی پیوند آیات قرآن و دستور زبان فارسی در این اثر است. برای این منظور کلیه آیات به کاررفته در متن به دقت استخراج شد و جایگاه هر آیه در سطوح نقش ها و ترکیبات ساختار نحوی و جملات مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های این پژوهش آیات در نقش های دستوری نهاد، مفعول، متمم و مضاف الیه به کاررفته اند. در میان این اجزای دستوری، بهره گیری از آیات در ساختن ترکیبات اضافی، بیشتر و متنوع تر است و اضافه های تشبیهی و تلمیحی در سطح وسیع و با موضوعات گوناگون در القای مفاهیم خاص عرفانی ایفای نقش می کنند. موضوعاتی نظیر خلقت انسان، عهد الست، بهشت و نعمت های آن، موضوع ترکیبات تشبیهی، و عناصر مربوط به داستان انبیای الهی شامل حضرت آدم، نوح، ابراهیم، یوسف، موسی، عیسی علیهم السلام و حضرت محمد (ص) موضوع ترکیبات تلمیحی هستند. همچنین آیات قرآن در ساختار جمله های ساده، مرکب و معترضه در این متن به کار گرفته شده اند. گرچه برخی جملات به ظاهر معترضه و قابل حذف هستند ولی حضور آن ها بار معنایی خاصی بر جمله می افزاید. شیوه پیوستن جملات با متن اغلب به صورتی است که فک آن از بافت جمله، معنا را مختل می کند. در این اثر ساختار غالب جملات ساده و نشان دهنده پیوند استوار آیات با مفاهیم عرفانی است.
بررسی و تحلیل قرینه سیاق و تأثیر آن بر فهم قرآن با رویکرد آسیب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم روشمند آیات قرآن کریم، دغدغه همیشگی مفسران وعالمان مسلمان بوده است. از سوی دیگر، "سیاق" در میان قراین فهم مقصود، یکی از قراین کلیدی است؛ زیرا هر متن و گزاره ای و از جمله قرآن همراه با قرینه سیاق است؛ لذا مفسران قرآن کریم بر پایه آن، به تفسیر آیات پرداخته اند.گفتنی است استفاده از قرینه سیاق از پیشینه دیرینه ای برخوردار است؛ با این همه استفاده از سیاق با موانع و آسیب هایی روبه روست که در صورت غفلت از آن ها، فرایند فهم روشمند قرآن دچار اختلال می شود. به عبارت دیگر، بی توجهی به آسیب ها و موانع استفاده از سیاق، مفسر را از تفسیر اجتهادی به سوی تفسیر به رأی سوق می دهد. به نظر می رسد تا ماهیت و ظرفیت قرینه سیاق روشن نگردد، مفسر در استفاده از آن دچار آسیب می گردد. از سوی دیگر، توجه به خاستگاه آسیب ها، مفسر را در استفاده روشمند از قرینه سیاق یاری می کند. این نوشتار در صدد تبیین ماهیت و ظرفیت قرینه سیاق،آسیب ها و موانع بهره مندی و نیز شناخت خاستگاه آسیب هاست. با کوششی که انجام شد، «ده» آسیب و خاستگاه های آن ها شناسایی و بحث و بررسی شد.
سبک شناسی لایه ای سوره مبارکه «نبأ» (لایه نحوی، آوایی، واژگانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی لایه ای، روشی نوین در مطالعه مشخصه های سبکی یک اثر است که با طرح لایه ها و مؤلفه های مناسب متن به بررسی عملی و عینی سبک متون مختلف می پردازد. با تحلیل متن در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، معنی شناختی و بلاغی، مشخصه های برجسته سبک و نقش و ارزش آن ها در هر لایه مشخص شده و کشف و تفسیر پیوند مشخصه های صوری متن با محتوای آن آسان تر می گردد و هدف نهایی که کشف جهان بینی حاکم بر متن است، حاصل می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی ویژگی های بارز سبکی سوره «نبأ» در سه لایه نحوی، آوایی و واژگانی پرداخته است تا چگونگی بازتاب اندیشه آخرت گرایی حاکم بر آن، با به کارگیری متغیرهای مناسب هر لایه نشان داده شود. این پژوهش در پی پاسخ به دو سوال ذیل می باشد: 1- هرکدام از متغیرهای موجود در لایه های سه گانه چگونه با موضوع اصلی سوره که پیرامون معاد است، ارتباط برقرار می کند؟ 2- کدام لایه نقش برجسته ای در ملموس نمودن مضمون اصلی سوره یعنی معاد دارد؟ در این مقاله، برای بررسی لایه نحوی، سه متغیر طول جمله، وجهیت و صدای دستوری؛ در لایه آوایی، ریتم و دلالت آواها و در لایه واژگانی رمزگان انتخاب شد. برآیند تحقیق حاکی از آن است که کوتاهی آیات با توجه به موضوع اصلی سوره که پیرامون قیامت است، اندیشه کوتاهی عمر و لزوم آمادگی برای زندگی اخروی را به انسان ها گوشزد می کند. غلبه وجه معرفتی- اخباری، اطمینان و قطعیت کلام خداوند را در مورد وقوع قیامت نشان می دهد و غلبه صدای دستوری منفعل، نشان گر حالت انفعالی جهان و آدمی است که با پیچیده شدن طومار هستی به سوی سرنوشت محتوم خویش حرکت می کند؛ سرنوشت شوم بدکاران و فرجام نیک پرهیزگاران. ریتم تند و کوبنده و استفاده بالا از آواهای مجهور و شدید که چونان فریادها و ضربه های بی امان بر حس آدمی فرود می آید، او را به اندیشه و تدبر در هستی فرا می خواند و این که در پس چنین تدبیر متقن و دقیقی، حتماً قیامتی و حسابی و بهشتی و دوزخی هست و حضور رمزگانی همچون «النبأ العظیم»، «یوم الفصل»، «نفخ الصور»، «جهنم»، «حمیم»، «طاغین»، «غساق»، «جزاء»، «عذاب»، «متقین»، «مفازاً»، «ذلک الیوم» و «عذاباً قریباً» اندیشه مزبور را تقویت می کند. در ضمن از بین لایه های مذکور، لایه نحوی به دلیل ظرفیت بالایی که در ایجاد معانی مختلف دارد، بیشترین نقش را در راستای خدمت به موضوع اصلی سوره ایفا کرده است.
بررسی چیستی و جایگاه مبانی زبانی ادبی در اختیار قرآیات در تفسیر مجمع البیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امین الإسلام طبرسی در کتاب «مجمع البیان فی تفسیر القرآن»، نزول و ابلاغ قرآن را مطابق یک قرآیت می داند و حتی یک حرف از قرآن را مشمول ضیاع تلقی نمی کند. او اختلاف در قرآیت را متعلق به دوره بعد از ابلاغ قرآن می شمرد و نیز در مواضع اختلاف قرآیات، قرآن و قرآیات را دو حقیقت متمایز نمی داند، بلکه معتقد به وجود علم اجمالی به قرآیت وحیانی می شود و لذا تلاش می کند تا با اتخاذ برخی مبانی، از جمله برخی مبانی زبانی ادبی، قرایت وحیانی را در این مواضع به صورتی قطعی تعیین و یا به صورت ظنی ترجیح بدهد. این مقاله با در پیش گرفتن روشی توصیفی تحلیلی، به استقرای خصوص مبانی زبانی ادبی یاد شده می پردازد و علاوه بر توضیح عناصر مفهومی آنها، جایگاه استفاده از آنها را نیز از نظر علامه طبرسی بیان می کند و در نهایت به نقد و بررسی مبانی یاد شده می پردازد.