مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
نوسازی
حوزه های تخصصی:
سیاست تمرکزگرایی و اجرای برنامه های نوسازی در دوره رضاشاه، در قالب برنامه های گوناگون و به صور مختلف در دستور کار قرار گرفت. در این دوره، اجرای برنامه ها و قوانینی چون نظام وظیفه اجباری، سجل احوال، کشف حجاب، تخته قاپو کردن عشایر، نظام قضایی جدید، ثبت اسناد و املاک، امور مالیاتی و... نیازمند سازماندهی تقسیمات کشوری در چارچوب مدرن بود. از این رو، رضا شاه برای اجرای اهداف خود، به ایجاد تحول در ساختار تقسیمات کشوری اقدام نمود. این پژوهش درصدد است به این سوال اصلی پاسخ دهد که روند تغییرات تقسیمات کشوری در دوره رضا شاه چگونه بوده و چه نسبتی با اهداف جریان نوسازی و تمرکزگرایی در این دوره داشت؟ روش تحقیق در این پژوهش، روش تاریخی با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر اسناد آرشیوی، نشریات ادواری و منابع مکتوب است. یافته های این پژوهش نشان داد که تغییرات در حوزه تقسیمات کشوری در این دوره، تمرکز سیاسی و نفوذ حکومت از استان ها تا روستاها را بسیار افزایش داد. به دنبال آن سیاست های نوگرایانه حکومت در حوزه های مختلف اقتصادی، اداری ، آموزشی و به خصوص تقویت و توسعه ارتش نوین شتاب بیشتری گرفت.
پروژه دولت سازی، پروژه نوسازی: چالش طالبان، مداخله آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۳ زمستان ۱۳۸۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
1051 - 1088
حوزه های تخصصی:
حضور و اعمال حاکمیت به وسیله طالبان در بخش وسیعی از کشور بالاخص مناطق جنوبی و جنوب شرقی و توانایی جذب نیروهای جنگجو برای مبارزه بر علیه حکومت مرکزی و متحدین خارجی را می بایستی بازتاب واقعیات تاریخی افغانستان در نظر گرفت. شکست پروژه های دولت سازی و نوسازی از بالا که اولی از نیمه دوم قرن هیجدهم و دیگری از آغازین دهه های قرن بیستم کلید خورد، بستر مساعد و مشروعیت اجتماعی سازگار را برای چالش حاکمیت حکومت مرکزی به وجود آورده است. حضور آمریکا در افغانستان که به دنبال به قدرت رسیدن باراک اوباما به یک «ضرورت» تبدیل گشته است، این کشور را هر روز بیش از گذشته درگیر جنگی ساخته که باتوجه به ویژگی های خاص اجتماعی افغانستان و با تکیه بر الگوهای تاریخی سرانجامی جز ناکامی در آن متصور نیست. توفیق نهایی طالبان در شکلی از حضور در ساختار قدرت سیاسی و ناکامی غایی آمریکا در تحقق اهداف در افغانستان بیش از آنکه نشانه قدرت و یا ضعف طالبان و آمریکا باشد، برآمده از فقر اقتدار مشروع و فقر توسعه در جامعه می باشد.
شناسایی و تدوین راهبردهای نوسازی بافت فرسوده با تلفیق مدل های استراتژیک و تحلیل شبکه (SWOT - ANP) (مطالعه موردی: محله دردشت اصفهان)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه به لحاظ ساختاری و عملکردی بافت های فرسوده دچار کمبودهایی شده اند که نمی توانند پاسخگوی نیازهای امروزی ساکنان نیز باشند. با وجود ناکارآمدی بافت های فرسوده شهری امروزه می توان با کمک روش های استراتژیک و تحلیل شبکه به ارائه راهبردهای مختلف جهت نوسازی بافت های فرسوده پرداخت. هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه راهبردهای نوسازی بافت فرسوده با تلفیق مدل های استراتژیک که تحلیل شبکه در محله دردشت اصفهان صورت گرفته است.روش بررسی: روش مورد استفاده در این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی و شیوه مطالعه برحسب روش و ماهیت، توصیفی – تحلیلی می باشد. برای گردآوری اطلاعات در این مطالعه از روش های کتابخانه ای و اسنادی، روش مشاهده مستقیم و مطالعات میدانی و پیمایشی مانند مصاحبه با مردم، کارشناسان و نخبگان شهری و تهیه ی پرسشنامه به روش دلفی استفاده شد. پرسشنامه نیز بصورت محقق ساخته و با سوالات بسته در قالب طیف لیکرت با گویه های پنج گزینه ای تنظیم شد. جامعه آماری این پژوهش شامل مسئولان و کارشناسان سازمان ها و نهادهای مرتبط با نوسازی و بهسازی شهری می باشد.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد WO1 , SO2, WT1 سه راهبرد اصلی برای نوسازی بافت فرسوده محله دردشت می باشند که عبارت اند WT1 بهبود یافتن معابر تنگ و باریک و افزایش کیفیت، SO2 احاطه شدن محله با شبکه ارتباطی مهم و تاثیر ویژه آن در بهبود کیفیت کاربری های محله و راهبردهای بازنگری، WO1 فرصت مناسب وجود اراضی بایر و مخروبه جهت بکارگیری در راستای پیشبرد سریع برنامه ها و طرح های کالبدی به ترتیب اولویت اول تا سوم را جهت نوسازی بافت فرسوده محله دردشت را به خود اختصاص داده است.
معاصرسازی اقتصاد مبنا و حفظ میراث معماری معاصر راهکارهایی برای اقدام در بناهای مسکونی دهه 30 تا 50 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
69 - 80
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بحث در مورد امکان سنجی مالی معاصرسازی در بین سرمایه گذاران، برنامه ریزان، سیاست گذاران و حامیان میراث فرهنگی برقرار است. رویکرد مبنی بر ایدئولوژی اینکه تخریب خانه قدیمی و جایگزینی آن با ساختمانی جدید سودآورتر است، خیابان های بسیاری از شهر تهران را به مکان های بی هویت تبدیل کرده است. به طورکلی سرمایه گذاران کمترین علاقه را برای سرمایه گذاری در بازسازی و استفاده مجدد از ساختمان های قدیمی نشان می دهند. بااین حال، تعداد فزاینده ای از پروژه های موفق با نوسازی و استفاده مجدد ساختمان ها در حال ظهور هستند.هدف پژوهش: هدف از این مطالعه، بررسی حفظ بناهای تاریخی و معاصرسازی آن از نگاه اقتصادی در مقابل نوسازی بناهاست.روش پژوهش: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش کمی بوده و از رگرسیون ملایم و کدنویسی در نرم افزار متلب بهره برده شده است.نتیجه گیری: یافته ها نشان داد رشد اقتصادی بر اساس معاصرسازی به صورت صعودی رشد می کند و درحالی که هزینه های متفاوتی چون جذب مخاطب برای ساختمان ها و راهکارهایی دارد که در ادامه به آن پرداخته شده است، اما رشد اقتصادی بیشتری نسبت به تخریب و ساخت وساز از خود نشان داده است. ایجاد بسته مالی، وام، ایجاد مشارکت های بانکی از نمونه راهکارهای پیشنهادی در جهت تشویق به معاصرسازی بناهای مسکونی و عدم تخریب بناهای دوره 1330 تا 1350 در این پژوهش ارائه شد. همچنین نتایج نشان داد شهرداری ها باید سیاست های جدیدی را برای ترویج معاصرسازی اتخاذ و توسعه دهند و آن را به بخشی جدایی ناپذیر از طرح های رشد هوشمند تبدیل کنند. شهرداری ها باید دستورالعمل های طراحی سخت گیرانه را در محله هایی که ساختمان های بالقوه معاصرسازی وجود دارد به منظور جذب سرمایه گذاری بیشتر، حفاظت از جامعه و افزایش ارزش املاک در آن مناطق و از سرمایه گذاری های بالقوه اجرا کنند.
وظیفه مدیریت واحد شهری در مقابله با حوادث شهری با رویکرد (آتش سوزی در محلات حومه نشین)
حوزه های تخصصی:
توسعه روز افزون و رو به رشد جمعیت شهرها و ایجاد کلانشهرها موجب تکامل مدیریت شهری شده است. چالش و مشکلات شهرها، موجب تغییر رویکرد در مدیریت شهری مسئولین و مدیران شهری به منظور مقابله خردمندانه با مسائل شهرها و توسعه پایدار شده و آنها را به سمت مدیریت یکپارچه شهری سوق داده است. هدف پژوهش حاضر نقش مدیریت یکپارچه شهری در مقابله با بحران آتش سوزی در محلات حاشیه نشین با مطالعه کتابخانه ای و اسنادی می باشد. چالش اداره شهرها به واسطه گسترش شهرنشینی و گستردگی و پیچیدگی مسائل شهری نسبت به گذشته بیشتر شده است که این خود لزوم تغییر در نظام مدیریتی و برنامه ریزی را انکارناپذیر می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد. هر گونه اقدام در جهت ساماندهی پهنه های فرسوده از یکسو مستلزم سیاست گذاری، برنامه ریزی و برخورداری از مدیریت اجرایی هماهنگ است و از دیگر سو نیازمند مشارکت فعالانه و همه جانبه مردم با مدیریت شهری است. همچنین نظارت ارگان های فعال در امر ساخت و سازهای شهری و ارتقاء آگاهی ساکنین در به کارگیری مصالح بادوام، مهمترین راهکارها بوده که از اولویت های اجرایی برتر می باشند. مدیریت یکپارچه شهری، ازاین رو ضروری است که شهروندان و شهرداری ها به دلیل عدم وجود هماهنگی میان دستگاه های مختلف در شهرهای بزرگ، هزینه های زیادی را متحمل می شوند. مدیریت شهری باید برای شهر برنامه ریزی کند، فعالیتهای شهر را سازمان دهد، بر فعالیتهای انجام شده نظارت کند، حتی برای انجام بهینه امور، انگیزش لازم را در سازمان مدیریت شهری؛ سایر نهادها؛ بخش خصوصی و شهروندان ایجاد نماید.
بازنمایی الگوی نفوذ راهبردی انگلستان در پوشش نوسازی در ایران: طرح یک الگوی آموزشی
اساساً نفوذ در اشکال مختلف، یکی از روش های تخریب، براندازی و سلطه بر کشورها است. از منظر تبارشناسی دشمنان ایران در طول تاریخ برای رخنه در مدیریت، قدرت و استقلال کشور از شیوه های متفاوتی استفاده کرده اند. موضوع نفوذ در سال های اخیر در ادبیات سیاسی ایران نیز رواج زیادی یافته است. مقاله حاضر بدنبال پاسخ به این سوال است که الگوی نفوذ انگلیس در ایران طی دوره قاجار چگونه بوده است؟ پاسخ به این سوال می تواند شناخت خوبی را برای مدیریت سیاسی در زمان حال فراهم کند. بر اساس جمع آوری اسنادی، کتابخانه ای و پنل خبرگی انجام شده 12 مؤلفه و عامل اصلی در شکل گیری الگو نفوذ انگلیس در ایران در دوره قاجار با شعار نوسازی شناسایی شده است. تجزیه و تحلیل شبکه ای مبتنی بر نرم افزار میک مک نشان می دهد که الگوی نفوذ راهبردی انگلیس در ایران مبتنی بر چهار عامل محوری شامل قاچاق اسلحه، مبارزه با تجارت برده و دزدی دریایی(مؤلفه D)، ایجاد تشکیلات فراما سونری و فراماسونرها(مؤلفه H)، تغییر ساختار اقتصادی وشکل گیری وابستگی (مؤلفه L) و ایجاد اختلاف و درگیری میان نیروی های اجتماعی (مؤلفه K) در پوشش نوسازی بوده است. به عبارتی روابط مؤلفه های چهارگانهH, D,L,K از بین مجموعه روابط موجود، روابط قوی تر و مؤثرتری را در شکل گیری الگوی نفوذ به نمایش می گذارند. تداوم بخش مهمی از این مؤلفه ها در شرایط کنونی نیز قابل ردیابی است.
ارزیابی نقش مشارکت مردمی در نوسازی بافت فرسوده (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده و قدیمی شهرهای کشور با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی شده است. شهر رشت نیز همانند این شهرها از بافتی قدیمی برخوردار است. این شهر با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی،دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این راستا، هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش مشارکت مردمی در نوسازی بافت فرسوده شهر رشت است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی کتابخانه ای و میدانی استفاده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده، و مطالعات میدانی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شهروندان ساکن بافت فرسوده شهر رشت هستند که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری و به روش تصادفی انتخاب گردید. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که بررسی مقدار سودمندی (s) و مقدار نارضایتی (R) در شاخص های تحقیق برای منطقه 2 شهر رشت (با مقدار سودمندی 389/0) نشان می دهد که این منطقه با دارا بودن کمترین فاصله از نقطه ایده ال و با مقدار 177/0 کمترین مقدار تأسف ( نارضایتی) نسبت به سایر مناطق در زمینه مشارکت مردمی رتبه بالای را برای ارتقاء شاخص های مشارکت مردمی در راستای نوسازی بافت های فرسوده به خود اختصاص داده است.
تبیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در فرایند مداخله در بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری (نمونه مورد مطالعه: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۳)
141 - 168
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اساسی شهرها به ویژه شهرهای بزرگ، وجود بافت های فرسوده و ناکارآمد و مشکلات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در این محدوده های شهری است. مواجهه با این فرایندها، مستلزم استفاده از رویکردهای مناسب و متناسب با این چالش ها است. این موضوع می تواند در قالب فرایندهای مدیریتی و حکمروایی شهری که به اتخاذ این رویکردها منجر می شود، بررسی شود. تبیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در فرایند مداخله در محدوده بافت های فرسوده و ناکارآمد شهر مشهد هدف اصلی این پژوهش است. در این مقاله تلاش شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود که ویژگی و رویکردهای غالب در هر دوره چیست؟ کنشگران اصلی هر دوره کدم اند و چگونه در این فرایند نقش آفرینی می کنند؟ این پژوهش با رویکردی کیفی و در راستای تعیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در این فرایند انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات موردنیاز از تکنیک های مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه (نمونه گیری هدفمند) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، در بررسی دوره سی ساله (1400-1370) دو رویکرد متفاوت و متمایز تشخیص دادنی است: در دوره اول، رویکرد غالب مداخله در این بافت ها، نوسازی توأم با نگاه اقتصادی و پروژه محور، بدون در نظر گرفتن مشارکت ساکنان و اجتماع محلی در این فرایند است؛ در دوره دوم، رویکرد بازآفرینی شهری با نگاه جلب مشارکت ساکنان و اجتماع محلی از طریق تسهیلگری و ایجاد دفاتر توسعه محله و تغییر نگرش در دولت و بخش عمومی از نوسازی و پروژه محوری به بازآفرینی پایدار شهری صورت گرفته است. با توجه به ویژگی های کنشگران هر دوره، منافع و علایق متفاوت و همچنین قدرت اثرگذاری بر سایر کنشگران بررسی و تحلیل شده است.
ارزیابی اثرات اجرایی طرح های نوسازی بافت های فرسوده شهری با رویکرد تکوینی منظر پایدار شهری، مطالعه موردی: هسته مرکزی کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
197 - 212
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف طرح های نوسازی بافت فرسوده، ارتقاء کیفیت محیط است و رویکرد غالب نوسازی شهری نیز بازآفرینی می باشد که ابعاد کالبدی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... را موردتوجه قرار می دهد. به همین منظور، هدف اصلی از انجام این پژوهش، ارزیابی طرح های نوسازی در بافت فرسوده هسته مرکزی کلان شهر اهواز با رویکرد تکوینی منظر پایدار شهری می باشد. تحقیق حاضر ازلحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی- نظری و ازنظر روش، به علت ماهیت موضوع موردمطالعه و همچنین رویکرد حاکم بر این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شهروندان 18 سال و بیشتر ساکن در بافت فرسوده بخش مرکزی کلان شهر اهواز بوده که تعداد آن ها برابر با 56976 نفر بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر تعیین گردید که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها نیز به صورت اسنادی و پیمایشی است. نتایج ارزیابی شاخص های مختلف طرح نوسازی در بافت فرسوده بخش مرکزی کلان شهر اهواز با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که تمامی شاخص های موردمطالعه (اقتصادی، کالبدی، زیباشناختی و زیست محیطی) به غیراز شاخص های اجتماعی و عملکردی از میانگین کمتری نسبت به میانگین نظری (3) برخوردار هستند؛ به عبارت دیگر اجرای طرح ها و پروژه های نوسازی بافت فرسوده بر بهبود وضعیت شاخص های اجتماعی و عملکردی تأثیرگذار بوده اما در ارتقاء وضعیت شاخص های کالبدی، زیست محیطی، اقتصادی و زیباشناختی نقش بسیار کمی داشته است. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نیز نشان داد که شاخص اجتماعی بیشترین اهمیت و شاخص زیباشناختی کمترین اهمیت را دارا بوده اند
روشهای ساماندهی وبهسازی بافت قدیم شهری نجف آباد با استفاده از مدل ویکور
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵
54 - 76
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر به دلیل رشد شتابان شهرنشینی وعدم ارائه طرح و برنامه مناسب در سطح محله های شهری کیفیت محیط محلات تنزل یافته و موجب ایجاد مشکلاتی همچون فرسودگی کالبد، کم رنگ شدن حس تعلق به محله، نابرابری در توزیع و پراکندگی خدمات و همچنین عدم مشارکت مردمی شده است، به همین دلیل نظریات متعددی در خصوص بهبود کیفیت محلات شهری و جلب مشارکت مردمی توسط کارشناسان و متخصصان این رشته ارائه شده، که این پژوهش با توجه به رویکرد محله محوری علاوه بر تحلیل کیفیت اجتماعی- اقتصادی ساکنین مقیم بافت قدیم به تحلیل وضعیت بافت قدیم شهری و اولویت بهسازی و نوسازی با توجه به فرسودگی بافت پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع تحلیلی– توصیفی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای انجام گرفته است، برای آشنایی با مشکلات موجود در محله و چگونگی کیفیت محیط و زندگی اجتماعی ساکنین، پس از شناخت و معرفی معیارها و زیر معیارهای مربوط به آن پرسشنامه ای با حجم نمونه ای 380 عدد تنظیم و مورد بررسی قرار گرفته که تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری همچون آزمون اسپیرمن انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که از دید ساکنان منطقه یک نجف آباد، محله ها و منطقه نیاز به بهسازی و نوسازی با مشارکت مردمی دارد. همچنین در بین زیر معیارهای مورد بررسی تسهیل مداخله در بافت به دلیل وجود درصد بالای ساختمان های 1 و2 طبقه(364/0)، پاکیزگی منطقه و بافت و همکاری بالای مردم و شهرداری در زمینه جمع آوری زباله(352/0)، پایین بودن اجاره بها(312/0) از مهمترین نقاط قوت و ایجاد وتقویت شبکه دسترسی و اصلاح معابر قدیمی بافت (288/0)، ایجاد و توسعه صنعت گردشگری(276/0)، وجود محور ارتباطی با دیگر شهرها و امکان توسعه و پیشرفت بافت در این منطقه(272/0) از مهمترین فرصتها به شمار می آید. در نهایت با استفاده از تحلیل راهبردی سوآت راهبردهایی در جهت ارتقاء کیفیت محیط پیشنهاد شده است و در ادامه با استفاده از روش وایکور به دو سؤال اصلی در پژوهش پاسخ داده شده است.
ارائه ی مدلی جهت شناسایی و اولویت بندی موانع نوسازی بافت سکونت گاه های غیررسمی کلان شهرها با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختار تفسیری (مطالعه ی موردی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
119 - 136
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین راههای کاهش آسیب پذیری سکونت گاه های غیررسمی، نوسازی بافت محلات است، بافتی که بدلیل فرسودگی و غیر مقاوم بودن نه تنها موجبات نگرانی متولیان امر را فراهم آورده بلکه هزینه های زیادی را از جهات مختلف به جوامع تحمیل می کند. از طرفی نوسازی سکونت گاه های غیررسمی موجب بالا رفتن سطح زندگی ساکنین، بهبود خدمات دهی سازمان ها و نهادهای مسؤول و درنتیجه باعث بالارفتن تاب آوری شهرها خواهدشد. ولی به رغم حضور و فعالیت دستگاه ها و سازمان ها و نهادهای مختلف در سالهای اخیر در این محلات، باز هم روند نوسازی این بافت ها بسیار کند و نامحسوس است. به همین منظور تحقیق حاضر با هدف شناسایی، رتبه بندی و مدل سازی موانع نوسازی بافت سکونت گاه های غیررسمی شهر مشهد انجام شد. پژوهش حاضر که مبتنی بر نظر خبرگان است با استفاده از روش های کتابخآن های و میدانی 29 مانع، در 5 دسته ی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و کالبدی، را به عنوان موانع نوسازی بافت سکونت گاه های غیررسمی شهر مشهد شناسایی و با استفاده از تکنیک تاپسیس و اصل پارتو 10 مانع نخست را به عنوان موانع کلیدی شناسایی و به کمک روش ساختار تفسیری مدل سازی نمود که در نهایت»"فقدان مدیریت یکپارچه ی شهر«" به عنوان اصلی ترین مانع در جهت نوسازی بافت سکونت گاه های غیررسمی در پایین ترین سطح و سنگ زیربنای موانع و به عنوان مانعی که بیشترین تأثیر را بر سایر موانع و کمترین اثر پذیری را از آن ها داشته شناسایی شد. درنتیجه ایجاد مدیریت یکپارچه ی شهری به معنای ایجاد مدیریتی واحد و هماهنگ بین دستگاه های متولی و به منظور برقراری قوانین، ضوابط، امتیازات و مشوق هایی متناسب با ساختار هر محله موجب ارتقای شرایط کار و زندگی ساکنین و بهبود کالبد شهری و کاهش اثر سایر موانع موجود در مسیر نوسازی و تسریع در نوسازی و ساماندهی و احیای بافت سکونت گاه های غیررسمی خواهد شد.
تحلیل جامعه شناختی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در شکل گیری مؤلفه های نوسازی اجتماعی در بین دانشجویان (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه پیام نور استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
125 - 159
حوزه های تخصصی:
اهداف: مقاله با هدف بررسی شکل گیری مؤلفه های نوسازی اجتماعی در ارتباط با شبکه های اجتماعی مجازی انجام یافته است. روش مطالعه: پژوهش تبیینی بوده و با تکنیک پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور استان گلستان به تعداد 6168 نفر که به روش نمونه گیری کوکران 463 نفر به صورت طبقه ای نسبتی و تصادفی انتخاب شدند. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که رابطه بین استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با مؤلفه های نوسازی اجتماعی شامل متغیرهای عام گرایی، فردگرایی، بی طرفی عاطفی و خانواده گرایی معنادار بوده و با سایر مؤلفه های نوسازی اجتماعی شامل متغیرهای تفکیک، اکتساب و جهان گرایی معنادار نبود. نتایج الگویابی معادلات ساختاری در آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد متغیر استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی به ترتیب قادر به تبیین بی طرفی عاطفی، فردگرایی، تفکیک و عام گرایی از مؤلفه های نوسازی اجتماعی بوده است. نتیجه گیری: نتیجه تحقیق بیان می کند استفاده بیش تر از شبکه های اجتماعی توسط دانشجویان شکل گیری مؤلفه های نوسازی اجتماعی را (عام گرایی، فردگرایی، بی طرفی عاطفی و تفکیک) در آن ها بیش تر کرده است؛ بنابراین می توان از شبکه های اجتماعی مجازی در شکل گیری مؤلفه های نوسازی اجتماعی بهره گرفت.
ارزیابی علل عدم استفاده از فناوری های نوین ساختمانی در نوسازی بافت های فرسوده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۲۳۴-۲۱۳
حوزه های تخصصی:
صنعت ساختمان و پروژه های عمرانی به گواهی آمار و ارقام، از لحاظ سرمایه و حجم نیروی انسانی درگیر، بزرگ ترین صنعت در کشور می باشد. رشد سریع جمعیت و افزایش تقاضا، نیاز به کاهش زمان تحویل پروژه های عمرانی و کاهش زمان برگشت سرمایه سرمایه گذاران و عواملی از این قبیل باعث شده اند تا ضرورت ایجاد تحول در شیوه های سنتی صنعت ساختمان روزبه روز بیشتر شود. نیاز به بهره گیری از تکنولوژی های ساخت متناسب با رشد هر جامعه و بهره گیری از فناوری در سایر صنایع و توانایی های اجرای آن جامعه متغیر است. چنین نیازهایی است که بعضاً به نوآوری ها و یا انتقال فناوری می انجامد. وسعت عظیم بافت های فرسوده با معضلات فراوان و نبود استراتژی های روشن درخصوص برنامه ریزی و مدیریت طرح و اجرا در نوسازی این گونه بافت ها، سبب شده تازمینه های تحقق قوانین و مصوبات هر چند اندک موجود نیز فراهم نشود و بافت های فرسوده شهری با روندی افزایشی به مهم ترین چالش شهر تهران تبدیل شود. مباحث مربوط به زلزله و مدیریت بحران در وهله نخست و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کیفیت های قابل ارتقا کالبدی و کارکردی – فضایی این بافت ها در مراتب بعدی، نیاز به رویکردهای ویژه جهت نوسازی آنها را اجتناب ناپذیر می نماید. در این مقاله سعی شده است تا ضمن تعریف دقیقی از تکنولوژی های نوین ساختمانی، به اهمیت علل عدم گسترش فناوری های نوین در صنعت ساخت و ساز و شناسایی ریسک های ناشی از استفاده از این فناوری ها در پروژه های نوسازی بافت های فرسوده پرداخته شود و در ادامه ضمن دسته بندی و مشخص نمودن هریک از این عدم قطعیت ها به ریشه یابی علل بروز مهم ترین این عوامل پرداخته خواهد شد.
ارزیابی شیوه های تأمین مالی در طرح های نوسازی بافتهای فرسوده شهری؛ نمونه موردی: محله حمزه آباد واقع در منطقه 20 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲۹
۲۴۶-۲۳۵
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در روند رو به افزایش فرسودگی و متروک شدن بافت های فرسوده شهری و عدم تحقق پذیری طرح های نوسازی، نبود منابع مالی مورد نیاز است. هدف این پژوهش ارزیابی شیوه های تأمین مالی قابل اجرا در نوسازی بافتهای فرسوده شهری است. محله حمزه آباد شهر تهران یکی از محلات فرسوده شناسایی شده در منطقه 20 این شهر است که طرح نوسازی آن تهیه شده و پروژه های اجرایی نوسازی برای آن تدوین گردیده اند. جهت اجرای پروژه های نوسازی این محله نیاز به منابع مالی است که در حال حاضر یکی از دلایل اصلی عدم اجرای آن است. با توجه به نقاط قوت و ضعف هر یک از رو شهای تأمین مالی، لازم است معیارهای مؤثر در انتخاب از میان آنها مشخص شود. در این پژوهش 6 شیوه تأمین مالی مناسب برای نوسازی بافتهای فرسوده شهری با استفاده از سه شاخص مشارکت، سهولت اجرایی و بازدهی اقتصادی طرح مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت الویت بندی روش ها بر اساس هر یک از این شاخص ها از آزمون فریدمن (Freidman Test) و نرخ بازدهی داخلی (IRR) استفاده شد و تحلیل داده ها توسط نرم افزارهای SPSS و CAMFAR صورت گرفته است. با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل داده های تحقیق سطح مشارکت ساکنین محله حمزه آباد از مقبولیت نسبی برخوردار است. روش مشارکت مدنی در بین روش های تأمین مالی مورد نظر از بیشترین سطح مشارکت ساکنین برخوردار است و در رتبه های بعدی به ترتیب دریافت تسهیلات بانکی، سهامدار پروژه، روش فروش متری و اوراق مشارکت قرار دارد. از نظر مدیران شهری شیوه فروش متری زمین در مدیریت شهری در حال حاضر بهترین شیوه از نظر سهولت در اجراست. روش های اوراق مشارکت و سایر روش ها در رتبه های بعدی از نقطه نظر اجرایی قرار دارند. روش انتشار اوراق مشارکت با بیشترین نرخ بازدهی داخلی، بهترین روش تأمین مالی است. روش فروش متری، BOT، مشارکت مدنی، دریافت وام از مؤسسات و بانک های داخلی، سهامدار پروژه در رتبه های بعدی از نظر بازدهی اقتصادی طرح قرار گرفته اند.
بررسی فرهنگی-اجتماعی بافت تاریخی باباقاسم و ارائه مجموعه اقدام های مداخله اجتماعی (مطالعه موردی: محلههای شهشان، دردشت و سنبلستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
87 - 116
حوزه های تخصصی:
در انجام دادن طرح های شهری توجه به ابعاد اجتماعی-فرهنگی همزمان با نگاه فیزیکی و کالبدی ضروری است. در نوسازی و بهسازی بافت های تاریخی به مداخله کاربری توجه می شود؛ اما به مداخله اجتماعی یا فرهنگی توجهی نمی شود؛ در حالی که محققان در پژوهش ها نشان می دهند که قبل از هرگونه مداخله کالبدی لازم است ابعاد اجتماعی و فرهنگی اصلاح و بررسی شود؛ بنابراین هدف از انجام دادن پژوهش حاضر بررسی فرهنگی-اجتماعی بافت تاریخی باباقاسم و ارائه مجموعه اقدام های مداخله اجتماعی محله های شهشان، دردشت و سنبلستان است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است که در آن بر ای گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری شامل ساکنان محله های شهشان، دردشت و سنبلستان منطقه ۳ اصفهان است. در پژوهش حاضر برای تعیین نمونه آماری از فرمول کوکران استفاده شده است که بر این اساس، تعداد 320 نفر از ساکنان محله باباقاسم انتخاب و مطالعه و سپس با 100 نفر از ساکنان و افراد کلیدی محله های شهشهان، دردشت و سنبلستان نیز مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات درپژوهش حاضر در دو مرحله مجزا صورت پذیرفت. در مرحله اول برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و در مرحله دوم نیز از روش تحلیل محتوایی که در آن مفاهیم و درونمایه های موجود در داده ها با یک رویکرد سیستماتیک استخراج، تفسیر و سپس گزارش می شود، استفاده شد. باتوجه به نتایج مشخص شد که ازطرفی، بین احساس تعلق ساکنان به محیط زندگی خودشان، اعتماد اجتماعی، پیوند اجتماعی بین ساکنان، میزان مشارکت پذیری و تمایل ساکنان به نوسازی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از طرف دیگر، با زیاد شدن این شاخص ها تمایل به نوسازی افزایش و فرسودگی کاهش می یابد؛ بنابراین این نتیجه حاصل می شود که با تقویت سرمایه اجتماعی در محله باباقاسم می توان از فرسودگی بیشتر این محله ارزشمند شهر جلوگیری کرد.
تحلیل جامعه شناختی تأثیر استفاده از رسانه های اجتماعی بر قوم گرایی نسل های شهری و پیامدهای امنیتی در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۳
93 - 122
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه حاضر درصدد بررسی وضعیت قوم گرایی در استان کردستان (سنندج، بیجار و مریوان) و اثر حضور در شبکه های اجتماعی بر آن برآمده است.روش: مطالعه حاضر توصیفی از نوع هم بستگی بوده و جامعه آماری، شهروندان شهرهای سنندج، مریوان و بیجار بوده است و حجم نمونه انتخابی 610 نفر تعیین شد و پرسش نامه پژوهش گر ساخته دارای اعتبار و پایایی مناسب، با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای در میان پاسخ گویان توزیع شد. یافته ها: بیش ترین درصد فراوانی پاسخ گویان 5/38 درصد افرادی هستند که از شبکه اجتماعی اینستاگرام استفاده می کنند و 09/4 درصد که دارای کم ترین فراوانی است از توییتر استفاده می کنند. نتایج نشان داد که شدت قوم گرایی سیاسی در مریوان بسیار بالا بوده و با فاصله بسیار نسبت به سایر انواع قوم گرایی قرار دارد و در بیجار تقریباً تا حدودی این وضعیت معکوس بوده و شدت قوم گرایی اقتصادی بالاتر از سایر انواع قوم گرایی قرار دارد. هم چنین وجه غالب قوم گرایی در سه شهر مریوان و سنندج و بیجار از نوع اقتصادی (3/43 درصد در کل) است که وضعیت موجود استان در شاخص های مختلف توسعه اقتصادی و انسانی به خوبی گواه این مطلب است. بررسی فرضیه ها حاکی از آن است که رابطه مستقیم، معنی دار و با شدت متوسط رو به بالایی (412/0) بین استفاده شبکه های اجتماعی مجازی و قوم گرایی در سه شهر سنندج، مریوان و بیجار وجود دارد.نتیجه گیری: نتیجه گیری می شود که رسانه های اجتماعی می تواند در بلندمدت و میان مدت باعث تهدید یکپارچگی و انسجام اجتماعی و واگرایی سیاسی و اجتماعی و حتی ملی شوند.
تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهر تبریز (نمونه موردی: محلات ویجویه، بهار، قراملک، بارنج، شمس تبریزی و منجم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
192 - 207
حوزه های تخصصی:
مقدمه امروزه مشارکت در شکل های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی روانی مورد توجه سیاست گذاران قرار گرفته است، زیرا مشارکت می تواند باعث ارتقای کیفیت توسعه جامعه و به مراتب آن، کیفیت زندگی شهروندان و تعالی رشد و توسعه انسانی شود. مشارکت شهروندان در طرح های نوسازی شهری می تواند در تأمین منابع اقتصادی، کاهش هزینه خدمات، افزایش انسجام اجتماعی، کاهش آسیب ها و تنش های ناشی از زندگی شهری و رضایت شهروندان مؤثر باشد. بنابراین مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهری می تواند به ارتقای کیفیت بافت های فرسوده بینجامد و رضایت شهروندان را به همراه داشته باشد. یکی از شهر های ایران که از مشکلات ناشی از بافت های فرسوده رنج می برد، تبریز است که در گذر زمان محله های فرسوده را در ساختار خود پذیرا شده است. تبریز بعد از کلان شهر تهران رتبه دوم را از نظر مساحت بافت فرسوده در کشور دارد و 44 درصد سطح کل بافت فرسوده استان آذربایجان شرقی در شهر تبریز واقع شده است. بافت های فرسوده یک پنجم از مساحت کل شهر تبریز یعنی حدود 2530 هکتار را به اشغال خود درآورده است. بر اساس آخرین برآوردها، حدود 500 هزار نفر از شهروندان در این بافت ها سکونت دارند. جمعیت چند صد هزار نفری ساکن در این مناطق از یک سو از ناایمن بودن سکونت گاه هایشان رنج می برند و از سوی دیگر، به دلیل فقر مالی و نیز ماهیت بافت اطراف محل زندگی شان بدون حمایت و کمک دیگران امکان نوسازی آن را ندارند. امروزه این شهر حدود 28 محله فرسوده دارد. نوسازی این بافت ها بدون در نظر گرفتن ویژگی های اقتصادی اجتماعی ساکنان این محلات و مشارکت آن ها امکان پذیر نیست. در نهایت سؤال تحقیق حاضر به این صورت مطرح می شود: چه عواملی مؤثر بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده شهر تبریز هستند؟مواد و روش هااین تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و توسعه ای بوده و از جنبه روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری درنظر گرفته شده شامل 767 پلاک به همراه مالکان بوده که در محدوده بافت های فرسوده شهر تبریز اقدام به نوسازی آن ها کرده اند. حجم نمونه انتخابی براساس جدول مورگان بوده است که برابر 167 پلاک به همراه 167 مالک به دست آمد که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. جدول 2 از طریق آمارهای ارائه شده توسط سازمان نوسازی و برداشت های میدانی نویسندگان تهیه شده است. متغیرهای این پژوهش، در رابطه با مشارکت مردم در نوسازی بافت فرسوده محدوده مورد مطالعه با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت در نظر گرفته شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. داده ها به دو صورت توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند و متناسب با نوع داده ها از آزمون های توصیفی شاخص های پراکنش مرکزی (میانگین، مد و میانه) و شاخص های پراکندگی (دامنه تغییرات، واریانس و انحراف معیار) استفاده شده است. در رابطه با تحلیل استنباطی هم از روش رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شد. برای روایی سؤالات از روایی صوری و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که پایایی داده ها برابر 0/86 به دست آمد. با توجه به اینکه پایایی داده ها بالاتر از 0/7 شد. بنابراین داده ها از پایایی بالایی برخوردارند. یافته هایافته های تحقیق نشان می دهد ضرایب استاندارد و غیراستاندارد برای متغیرهای مستقل (سابقه سکونت، روحیه مشارکتی، میزان تعلق خاطر، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و تمایل به سکونت) و وابسته (مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده) ارائه شده است. با توجه به آزمون معناداری ضرایب نتیجه گرفته می شود که متغیر میزان تعلق خاطر ساکنان محلات با ضریب استاندارد تأثیر قابل توجهی در مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده (محلات ویجویه، بهار، قراملک، بارنج، شمس تبریزی و منجم) شهر تبریز داشته است و میزان همبستگی و روحیه مشارکتی با ضریب استاندارد 0/394- و تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی با ضریب استاندارد 0/125- تأثیر معناداری در متغیر وابسته میزان مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده محلات مورد مطالعه در شهر تبریز ندارد. همچنین با توجه به جدول 12 به جز متغیرهای همبستگی و روحیه مشارکتی با ضریب تعیین 0/133 یعنی 13 درصد واریانس و تمایل به مشارکت در امر بهسازی با ضریب تعیین 0/141 یعنی 14 درصد واریانس متغیر وابسته مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده در محلات شهر تبریز را پیش بینی نکرده و هیچ تأثیری نداشته اند. اما بقیه متغیرها (سابقه اقامت، میزان تعلق خاطر شهروندان، تمایل به سکونت) روی متغیر وابسته مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده تأثیر داشته و پیش بینی کرده اند. که در میان همه متغیرهای پیش بین متغیر میزان تعلق خاطر با ضریب تعیین 0/836 که 83/6 درصد متغیر واریانس مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده شهر تبریز را در محلات مورد مطالعه تبیین می کند. در نهایت مقدار ضریب تعیین (R2) برابر 0/751 به دست آمده که نشان می دهد 75/1 درصد متغیر واریانس مشارکت شهروندان در نوسازی بافت فرسوده شهر تبریز پنج متغیر مستقل (سابقه سکونت، روحیه مشارکتی، میزان تعلق خاطر، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و تمایل به سکونت) تبیین می کند که مقدار قابل توجهی است. نتیجه گیریبررسی های انجام شده در پژوهش نشان می دهد از جمله مهم ترین عوامل مؤثر در مشارکت مردم می توان به افزایش حس تعلق مردم رابطه با بهسازی بافت های فرسوده، سابقه سکونت ساکنان محلات مورد مطالعه، تمایل به سکونت و ماندگاری ساکنان، تمایل به مشارکت در امر بهسازی و نوسازی و همبستگی و روحیه حس مشارکت ساکنان از روش های مشارکت در زمینه بهسازی بافت فرسوده اشاره کرد.نبود یا کمبود تشکل های مردمی فرهنگی اجتماعی در محله مورد نظر، کمبود اعتبارات مخصوص توسعه بافت های فرسوده، عدم امکان دسترسی به بافت مرکزی محله از تمام نقاط شهر، عدم اطلاع رسانی به موقع و دقیق دولت درباره روش های بهسازی و بازسازی بافت های فرسوده، عدم برگزاری جلسات گفت وگوی مسئولان با مردم در رابطه با بهسازی بافت های، عدم توانایی مالی ساکنان در بازپرداخت تسهیلات، عدم آگاهی ساکنان از تسهیلات ویژه بهسازی بافت های فرسوده، هزینه زیاد مصالح ساختمانی و ساخت و ساز از مهم ترین عواملی است که مانع از تحقق مشارکت مردم می شود، که بخشی از آن ها به مدیران و بخشی دیگر نیز به شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم باز می گردد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده مشارکت شهروندان در بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محلات مورد مطالعه شهر تبریز کوچک تر از حد متوسط ارزیابی شده، بنابراین مشارکت شهروندان در بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محلات مورد بررسی در سطح مناسبی نیستند.
تعیین کننده های ازدواج خویشاوندی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ازدواج خویشاوندی، به عنوان یکی از الگو های رایج ازدواج در جامعه ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لذا پژوهش حاضر در پی آن است که عوامل مؤثر بر این ازدواج را شناسایی کند. بدین منظور داده های «پیمایش ازدواج» سازمان ثبت احوال کشور (1396-1397) که شامل 9485 نفر مراجعه کننده به آزمایشگاه های مراکز استان ها (به جز تهران) می باشد، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد در مجموع، حدود 29 درصد از پاسخ گویان ازدواج خویشاوندی داشته اند که در مقایسه با مطالعات پیشین روند کاهشی این نوع ازدواج را نشان می دهد. نتایج تحلیل رگرسیون لجستیک برای مردان نشان داد بخت ازدواج خویشاوندی با افزایش سن، تحصیلات، و تحصیلات مادر و همچنین با ازدواج ترتیب نیافته و تعلق به قوم گیلک (در مقایسه با قوم فارس) کاهش می یابد. نتایج برای زنان نشان داد بخت ازدواج خویشاوندی با افزایش سن، درآمد ماهانه و تحصیلات مادر و همچنین ازدواج ترتیب نیافته و تعلق به قوم گیلک کاهش یافته و با افزایش تحصیلات پدر افزایش می یابد. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت در راستای یافته های مطالعات پیشین، ازدواج خویشاوندی در ایران، اگرچه با پیش بینی های نظریه نوسازی هم خوانی دارد، اما همچنان از ارزش ها و هنجارهای قومی نیز تأثیر می پذیرد.
به کارگیری مدل قابلیت استفاده مجدد انطباقی جهت ارزیابی وضعیت نوسازی مدارس استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
303 - 317
حوزه های تخصصی:
نوسازی، بازسازی و استفاده دوباره از ساختمان های موجود به منظور بهره مندی هرچه بیشتر از تمامی قابلیت ها و ظرفیت های یک بنا، گامی موثر در جهت رسیدن به اهداف توسعه پایدار در جامعه است. همچنین، با توجه به سرعت توسعه و پیشرفت فناوری در جوامع امروزی، بازنگری در وضعیت ساختمان های موجود به منظور انطباق با شرایط جدید امری ضروری است. مدارس کشور از جمله ساختمان هایی هستند که با توجه به پیشرفت تکنولوژی، توسعه جوامع، تغییر روش های آموزشی و همچنین گذر زمان و فرسودگی، نیاز به بازسازی و نوسازی در سطح گسترده دارند. اما برخورد با ساختمان های موجود برای استفاده دوباره، بویژه در سطح کلان، نیازمند سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های دقیق است. اولویت بندی ساختمان ها برای استفاده دوباره از مهمترین این موارد است. با توجه به نیاز کشور، مقاله حاضر به ارائه چارچوبی برای اولویت بندی ساختمان مدارس موجود برای استفاده دوباره و نوسازی می پردازد. در تحقیق پیش رو هشت مدرسه در استان گیلان به عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. بخشی از داده ها و اطلاعات لازم در مورد مدارس از اداره نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان گیلان و بخشی از طریق بازدید میدانی و انجام مصاحبه با مدیران مدارس به دست آمد. مدل قابلیت استفاده مجدد انطباقی (ARP)1 به عنوان ابزار اصلی برای اولویت بندی بناها در نظر گرفته شده است. به این ترتیب، میزان قابلیت ساختمان ها و نیز بهترین زمان برای مداخله به منظور استفاده دوباره، به عنوان معیارهای اصلی در اولویت بندی بناها در نظر گرفته شده اند. براساس نتایج به دست آمده نرخ متوسط سالانه ازکارافتادگی برای کل نمونه های مطالعاتی برابر با 0.0101 است. میانگین عمر مفید مدارس نیز برابر 35 سال ارزیابی شد، که کمترین میزان عمر مفید برابر30 سال و بیشترین میزان آن 43 سال است. میانگین شاخص ARP نیز برابر 63% است که نشان می دهد به صورت کلی نمونه ها قابلیت بالایی برای استفاده دوباره دارند.
ارتباط تحول در معماری شهری و مفاهیم پایداری اجتماعی (نمونه موردی: بافت همت آباد اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
658 - 680
حوزه های تخصصی:
از زمان آغاز ایجاد سازه های مسکونی توسط انسان تا عصر حاضر، تحولات زیادی در آن ها ایجاد شده است. علی رغم ایجاد تحولات مکرر در طول زمان، در بسیاری از مناطق شهری، بافت های جدید و قدیم در کنار یکدیگر قرار دارند. معماری ای که به مرور زمان نیازمند تغییراتی بوده است و بنابر دلایل مختلف ایجاد تحول در آن به تأخیر افتاده است. بافت های ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستند که در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده، از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارسایی ها درآمده اند. این بافت ها عمدتاً درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیت ها و قابلیت های نهفته بسیاری، برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. از این رو معضلات اجتماعی بافت های ناکارآمد یکی از مهم ترین موضوعات پیشِ روی ایجاد تحول و مداخله در این بافت ها می باشد. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با بررسی ادبیات موجود پیرامون پایداری اجتماعی، عوامل کلیدی موضوع را استخراج کرده و به تحلیل آن ها در بافت ناکارآمد همت آباد بپردازد. دلیل انتخاب بافت مذکور این است که، بخشی از این بافت نوسازی شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی و تحلیلی و با استفاده از تکنیک SWOT می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که شاخص های الگوی پایدار بافت ناکارآمد شهری همت آباد عبارت اند از: رنگ تعلق، رعایت سلسله مراتب حریم، حفظ هویت و چیدمان فضایی مطلوب می باشد و همچنین مفاهیم و مؤلفه های پایداری اجتماعی همت آباد ازجمله: شناخت مردم، آرامش و خلوت، حفظ هویت و کیفیت رویداد فضاها که، نتیجه تأثیر و تأثر این دو رویکرد بر یکدیگر، ارائه راه کارهای طراحی بر نوسازی بافت ناکارآمد می باشد. با در نظر گرفتن نتایج این دو عوامل در نوسازی بافت می توان شاهد حفظ و تقویت نظام های اجتماعی_فرهنگی محله بود و از ناهنجاری های رفتاری، روانی، شغلی و هویتی پیشگیری کرد.اهداف پژوهشتبیین راهکارهای مؤثر بر تحول و نوسازی معماری با توجه به مشکلات اجتماعی بافت ناکارآمد همت آباد.بررسی عوامل تأثیرگذار در ارتقای پایداری اجتماعی در معماری شهری.سؤالات پژوهش: چه راهکارهایی در ایجاد تحول و نوسازی در بافت ناکارآمد همت آباد نقش دارد؟کدام عوامل در ارتقای پایداری ایجاد در بافت شهری همت آباد مؤثر است؟