مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
عقل عملی
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۸
155-185
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با استناد به نظر برخی از فلاسفه مسلمان، فعالان هدایت جامعه و صاحب نظران حوزه روان شناسی و تعلیم وتربیت مبنی بر اینکه ریشه بسیاری از مشکلات، انحرافات و فجایع موجود در جامعه را باید در عدم توجه به نفس و تهذیب و تزکیه آن جستجو کرد، با هدف بررسی تهذیب و تزکیه نفس در دیدگاه ابنسینا و تبیین راههای حصول آن با اتخاذ روش تحلیلی- استنباطی به رشته تحریر درآمده است. این مقاله ضمن آنکه گویای تقدم آگاهی از عیوب خود به عنوان یک شناخت جزئی بر تهذیب نفس است، حاکی از آن است که تهذیب و تزکیه نفس در دیدگاه ابنسینا از دو جهت ضرورت دارد؛ نخست نقشی که تهذیب و تزکیه در تأمین سعادت اخروی دارد و دیگری تأثیر مثبت آن از لحاظ تربیتی است. از دیدگاه ابنسینا وصول به سعادت اخروی یا همان مرتبه عقل بالمستفاد تنها با عقل نظری حاصل نمیشود، بلکه عقل عملی نیز باید به بالاترین مرتبه خود دست یابد و این جنبه عملی نفس است که بیشتر با تهذیب و تزکیه ارتباط دارد و تأکید ابنسینا بر اصلاح جزء عملی به دلیل رابطه آن با بدن و نقشی است که در ارتباط با عقل نظری جهت دریافت معرفت از عقل فعال دارد. راههای تهذیب و تزکیه نفس در ذیل دو دسته روشهای اتخاذی از جانب خود (روشهای اولیه و ثانویه) و روشهای اتخاذی از جانب دیگران قرار میگیرد که این روشها به تقویت و توانمندسازی نفس میانجامد.
تحلیل و نقد برداشت کانت از خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۴
81 - 104
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان پیش از کانت در مورد موضوع هایی اساسی بحث می کردند: آیا خدایی هست؟ آیا انسان روح مجرد و فناپذیر دارد؟ و آیا جهان موجودات متناهی است یا نامتناهی؟ کانت براساس عقل نظری به این نتیجه رسید که به این گونه موضوعات نمی توان شناخت قطعی یافت. البته این وی این گونه مسائل را مردود نشمرد ؛ کانت بانقد عقل عملی، اثبات کرد که ، حیات اخلاقی، وجودخدا را به عنوان اصل موضوع می پذیرد. زیرا فعل اخلاقی سرچشمه سعادت است؛ انسان بدون اخلاق قادر به زندَگی نیست و اخلاق بی خدا هم به سوداگری منتهی می گردد. بنا بر این اخلاق الزاماً انسان را به طرف خدا و دین هدایت می کند.کانت در دلیل خود بر وجود خدا از واژه « اختیار» بهره می جوید. به این صورت که انسان مختار است، اختیار هم اساس اخلاق، یعنی انجام فعل نیک و پرهیزاز فعل بد است( = فضیلت). خلاف و عکس این، رذیلت است و چون در این جهان پاداش فضیلت و کیفر رذیلت بدست نمی آید باید نفس و روح باقی بماند تا پس از مرگ پاداش و یا کیفر خود را دریابد و باید ذاتی ( = خدایی ) باشد که به فضیلت پاداش مناسب و به رذیلت کیفر فراخور بدهد.روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش برداری کتابخانه ای می باشد
بازخوانی پایه گزاره های عقل عملی در اندیشه شهید صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
133 - 156
حوزه های تخصصی:
ضرورت بازگشت گزاره های مستنتج به گزاره های پایه و تشخیص آنها در دو حوزه عقل نظری و عملی از گذشته دور کانون بررسی قرار دارد. در این میان شهیدسیدمحمدباقر صدر (1313-1359) به ارزیابی زوایای گوناگون عقل عملی پرداخته و نوآوری های فراوانی در این حوزه ارائه نموده که بازشناسی پایه گزاره های عقل عملی یکی از آنهاست که جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی بدان می پردازد. از رهگذر این جستار مشخص می شود که به باور شهیدصدر بازگشت گزاره های عقل عملی به «حسن عدل» و «قبح ظلم» صحیح نیست و اینها خود تحلیلی اند و به مسئله حق و مولویت مولا باز می گردند. شهیدصدر با تکیه بر واقعی انگاری گزاره های عقل عملی، پایه آنها را «حق الطاعه» می داند. این نظریه از سلسله نارسایی هایی رنج می برد که شاخص ترین آنها ادعای «جریان ناپذیری قواعد باب تزاحم در حسن و قبح» و «نقد تفسیر حسن و قبح به استحقاق مدح و ذم و تفسیرش به ضرورت اخلاقی» است، چنانکه از دیگرسو، تحلیلی انگاری حسن عدل و قبح ظلم از خلط میان شرط صدق موضوع با نحوه حمل محمول بر موضوع سرچشمه گرفته و پایه انگاری مولویت مولا برای گزاره های عقل عملی نیز از سلسله ناسازگاری های درونی و مخالفت با وجدان رنج می برد.
حقیقت و ضرورت وحی از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
133-143
حوزه های تخصصی:
وحی از ارکان نبوت و تنها راه معصوم در انتقال دین به بشریت است. اما گروهی در پی نفی این موضوعِ درون دینی یا تنزل آن به تجربه ای درونی و الهام عام بوده اند. سخنان ملاصدرا این نکته را اثبات می کند که بشر به تنهایی، از رشد عقل نظری و عملی و اجرای عدالت فردی و اجتماعی و مدیریت در بُعد معنوی و حیات دنیوی عاجز است؛ از این رو باید خدای متعال دستگیری داشته باشد تا بتواند در علوم و معارف و حقایق و مدیریتِ تعلّق، به نتیجه برسد و این با وحی میسر است. علاوه بر این، تبیین حقیقت وحی از نظر ملاصدرا نشان می دهد که وحی و جبرئیل به حقیقتی عقلی منحصر نیست که نتواند تنزل یابد، بلکه جبرئیل با حفظ مرتبه عقلی اش تنزل مثالی پیدا می کند و حضرت رسول نیز با چشم و گوش ظاهری فرشته وحی را می بیند و وحی را می شنود. این تبیین از وحی راهگشای فهم بسیاری از آیات و روایات است.
کارکردهای عقل عملی و تبیین مبانی عمل اخلاقی از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی کارکردهی عقل عملی از دیدگاه علامه طباطبائی و تدوین مبانی عمل اخلاقی بر اساس آن، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی از نوع تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. ایشان عقل نظری را دارای کارکرد ادراک حقیقی، تشخیص حق از باطل و کارکرد عقل عملی را ادراک اعتباری و تشخیص خیر از شر می داند و احکام مربوط به اعما اختیاری را صادر می کند. یافته های پژوهش دلالت دارد بر اینکه عقل عملی دارای سه کارکرد ادراک (علم)، تشخیص باید و نباید، حکم به انجام عمل می باشد. در قسمت ادراک(علم)، عقل عملی با برخورداری از الهام الهی و ساخت ادراک اعتباری عمل می کند. در قسمت تشخیص باید و نباید برای رسیدن به حسن اخلاقی باید از فطرت سالم و قانون الهی که همانا دین قیّم است بهره گیرد و در کارکرد حکم به انجام عمل، عقل عملی به کمک قوه فعال و طی مراحل نیاز، ایجاد احساس درونی، ساخت ادارک اعتباری، دادن نسبت باید(ضرورت)،شوق، اراده، حکم به انجام عمل می دهد و در نهایت با انجام عمل به لذت برای انساان حاصل می شود. عملی اخلاقی است که در پی لذت اخروی باشد نه دنیوی. در پایان پس از گردآوری اطلاعات و بررسی آثار علامه طباطبائی به روش کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل به روش تحلیل محتوای قیاسی این نتیجه حاصل شد که علت اصلی انحراف عقل عملی پیروی از هوای نفس است و رمز رسیدن به اخلاق حسنه علم نافع و عمل صالح و برخورداری از تربیت صالح است.
الگوی تربیت عقلانی از منظر فارابی با تأکید بر عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
119 - 141
هدف کلی از انجام این پژوهش، ارائه یک الگو، شامل اهداف، اصول و روش های تربیت عقلانی فارابی در حیطه عقل عملی است. در این پژوهش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه مجموعه آثار فارابی و کتاب هایی در زمینه نظریّات تربیتی فارابی به روش فیش برداری صورت گرفته است. در انجام این پژوهش از روش استنتاجی فرانکنا استفاده شده است؛ به این صورت که در مرحله اوّل با استفاده از نظام مقوله بندی قیاسی، مطالب مورد بررسی قرار گرفته و با توجّه به آنها در مرحله بعد گزاره های واقع نگر معیّن شده اند و در آخر با استفاده از روش استنتاجی فرانکنا، اهداف، اصول و روش های تربیت عقلانی با توجّه به دیدگاه فارابی درباره عقل در حیطه عقل عملی مشخّص شده است. در پایان نیز نتیجه گیری شده است که هدف غایی تربیت عقلانی فارابی، نیل به الله به-عنوان سبب اوّل در راستای رسیدن به سعادت است و اهداف واسطه ای تربیت عقلانی، در حیطه عقل عملی عبارتند از: فعلیّت یافتن قوه عاقله (خردورزی)، تحقّق اراده ناشی از قوّه ناطقه (اختیار)، ایجاد فضایل اخلاقی در میان امّت ها، ساختن شخصیّت معتدل و تحقّق مدینه فاضله. اصول تربیت عقلانی در حیطه عقل عملی از این قرارند: اصل آمادگی، اصل تربیت پذیری (تأدیب)، اصل مسئولیّت پذیری (عاملیّت فردی)، عدم تمامیّت شناخت انسان، اصل استدراج. روش های تربیت عقلانی در حیطه عقل عملی نیز از این قرارند: مشاهده، توجّه به توانایی افراد (دادن تکلیف بر اساس توانایی)، کسب تجربه، تأدیب، تهذیب اخلاق، تعاون (همدلی و همکاری)، تکرار و تمرین و آموختن حکمت.
عوامل زمینه ساز درونی انحرافات اخلاقی در آیینه نهج البلاغه و بیانات رهبر انقلاب اسلامی
منبع:
قرآن و عترت سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
94 - 118
انسان موجودی دو بعدی است که از یک سو رو به عالم خلق و مادیات دارد و می تواند از حیوان پست تر شود و از سوی دیگر رو به عالم امر و مجردات دارد و می تواند به مرتبه اعلای انسانیت برسد. انسان برای اینکه بتواند به کمال انسانیت صعود کند باید علل و عواملی که زمینه ساز انحرافات اخلاقی است را بشناسد و با جهاد نفس و مبارزه با آن عامل به مقام کمال انسانیت برسد. علل و عواملی که زمینه ساز انحرافات اخلاقی انسان است و مانع رسیدن ا به مقام خلیفه اللهی است گاه مربوط به بعد ادراکی و بینشی اوست و گاه با بعد تحریکی و گرایشی وی مرتبط است. این پژوهش که با روش تحلیلی - توصیفی است و جمع آوری اطلاعات در آن با مطالعه منابع و متون کتابخانه ای انجام شده است، به این نتیجه دست یافته است که منشا انحرافات اخلاقی از نظر نهج البلاغه و بیانات رهبری، عدم توازن عقل و عواطف است. مهمترین عوامل زمینه ساز انحرافات اخلاقی فرد که مربوط به تعد ادراکی و بینشی و عقل نظری او است، عبارتند از: جهل، تکیه بر حدس و گمان و استبداد رای که باعث می شود پرده ای بر قوای ادراکی و بینشی او نشیند و ترازوی سنجش عقل توازن خود را از دست بدهد و به جای ورود به وادی تعقل و یقین به خیال و گمان و خودمحوری در اندیشه گرفتار شود و در نهایت از درک حقایق حق محروم شود. دسته دیگر عوامل که مربوط به بعد تحریکی و گرایشی و عقل عملی انسان است عبارتند از: دلبستگی های مادی، عشق بیجا و مفرط که باعث می شود بر دل انسان زنگار نشیند و چشم دلش، نابینا شود و در نهایت، عقل عملی او که محافظ رح انسان در برابر طغیان شهوات و طوفان غضب است، ضعیف شود.
ماهیت گزاره های عملی نزد ابن سینا: تأملی بر چهار خوانش رقیب(مقاله علمی وزارت علوم)
ازجمله تقسیمات مشهور در سنت فلسفه مشاء که در متون ارسطو ریشه دارد، دسته بندی حکمت به دو بخش عملی و نظری است که ابن سینا نیز همسو با چنین سنتی، این تقسیم بندی را در آثار خود مطرح کرده است. پرسش درباره ماهیت گزاره های هنجاری (اخلاقی/عملی)، موضوعی مناقشه برانگیز است؛ به گونه ای که برخی مفسران، حکمت عملی را ازنظر شیخ الرئیس، متعلَق عقل عملی و فاقد حیث شناختی (غیر قابل اتصاف به صدق و کذب) دانسته و برخی دیگر با پذیرش این تعلق، آن را دارای حیثیت شناختی قلمداد کرده اند. درمیان این دسته دوم نیز وحدت نظر وجود ندارد: برخی از آنان گزاره های حکمت عملی را شناختنی، ولی حاصل بنای عقلا و منتَج از صناعت جدل (متکی بر مشهورات) محسوب کرده اند؛ درحالی که برخی دیگر این گزاره های شناختنی را حاصل صناعت برهان و مستقل از بنای عقلا و درنتیجه، واقع گرا شمرده اند. در این جستار، پس از نقد دو دریافت اول، امکان شکل گیری دو گونه تفسیر واقع گرایانه از سرشت حکمت عملی ازمنظر بوعلی از یکدیگر تفکیک خواهد شد: مطابق تفسیر اول، حکمت عملی، حوزه ای مستقل از حکمت نظری و دارای مبادی خاص خود است؛ سپس با نقد این دریافت، از امکان صورت گرفتن تفسیر واقع گرایانه دوم دفاع می شود که مطابق آن، گزاره های عقل عملی اولاً دارای حیث شناختی هستند؛ ثانیاً حاصل صناعت برهان اند و نفس الأمر آن ها مستقل از ذهن است؛ ثالثاً متعلق عقل نظری و مندرج ذیل حکمت نظری هستند؛ به گونه ای که حکمت عملی در مبادی خویش وابسته به حکمت نظری است و مبادی بدیهی خاص خود را ندارد.
تبیین ابن سینا از استنباط آرای محموده(مقاله علمی وزارت علوم)
ازجمله مباحثی که به اختصار در آثار ابن سینا ذکر شده، آرای محموده و روش استنباط آن هاست. ازنظر شیخ الرئیس، عقل به تنهایی نمی تواند به آرای محموده دست یابد و مؤلفه های دیگری همچون آرای نظری، شهرت، استقرا، تجربه و مصلحت در این زمینه، نقش اساسی دارند؛ اما روش استنباط آرای محموده از این مؤلفه های مختلف، محل بحث است؛ افزون بر آن، آرای محموده ذیل مجموعه مشهورات جای می گیرند و بیان ابن سینا درباره حجت آوری بر این آرا و از سوی دیگر، برهان ناپذیری مشهورات، ناسازگار به نظر می رسد؛ اما با نگاهی تحلیلی به مباحث بوعلی در بخش مشهورات منطق و کارکردهای عقل عملی، و بررسی نگاه وی به اخلاق می توان تبیینی نو در این حوزه به دست داد که سازگاری مؤلفه های یادشده با یکدیگر و سازگاری سخنان این فیلسوف با هم در این حوزه را روشن می کند. این تبیین از این نکته فلسفی در آثار ابن سینا سرچشمه می گیرد که اساساً حجت و مقدماتش که در استنباط آرای محموده مطرح می شود، با برهان و مقدماتش که در فلسفه نظری و منطق کلاسیک وجود دارد، متفاوت است. وقتی شیخ الرئیس از حجت آوری بر آرای محموده سخن می گوید، مقصودش اقامه برهان بر آن ها نیست که با برهان ناپذیری مشهورات و آرای محموده ناسازگار باشد؛ بلکه حجت می تواند اعم از قیاس و استقرا باشد؛ بدین ترتیب، برخی آرای محموده برپایه موارد استقراشده و برخی دیگر هم برمبنای قیاس نتیجه گیری می شوند. قیاس نیز مقدمات مختلفی اعم از اوّلی و کلی تا تجربی، مشهور یا جزئی دارد و اموری همچون آداب، انفعال های نفسانی و مصلحت های انسانی هم ذیل این مقدمات قرار می گیرند.
حاکمیت نظر در تکوین تلقی ابن سینا از فلسفه عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
فلسفه عملی ابن سینا به نیرویی فکری، همپای فلسفه نظری اش تبدیل نشد. پرسش از بنیاد غیبت مسئله عمل انسانی در مرکز توجه تفکر سینوی، هم به فهم خاستگاه گسست نظر و عمل در تفکر او و هم به درکی از نسبت نظر و عمل در سِیر بعدی اندیشه فلسفی در جهان اسلام که در نگرش سینوی ریشه دارد، یاری می رساند. درحالی که بررسی های این مسئله تاکنون، معطوف به بیان علت های بیرونی و تبیین های غیرفلسفی بوده، مقاله حاضر، تلاشی است ناظر به جست وجوی چراییِ غیبت مسئله عمل انسانی در متن تفکر فلسفی سینوی. با تمرکز بر جایگاه تقسیم علوم، نگرش ابن سینا به ماهیت فلسفه عملی تبیین می شود و این نتیجه به دست می آید که او اشتراک فلسفه نظری و عملی را نظرورزی و افتراق آن ها را غایت عملی می داند؛ چنان که هردو، نظرورزی اند؛ اما فلسفه نظری، نظرورزی محض و مرتبه اول، و فلسفه عملی، نظرورزی مقید به عمل و دومین است. به همین نحو، عقل نظری بر عقل عملی تقدم دارد و عقل عملی که فهمی مستقل، ازآنِ خود و اصیل ندارد، مجری اوامر عقل نظری و تابع آن است. با تقدم و حاکمیت مفروض نظر بر عمل، در مواجهه نظر با عمل در فلسفه عملی، از آنجا که عمل، جزئی، متغیر و متکثر، و نظر، کلی، ثابت و واحد است، عمل به ادراک عقل نظری درنمی آید. ابن سینا با ایستادن در موضع نظر، عمل را تا آنجا که مقدور است، نظری می کند و درقالب امری طبیعی در نفس شناسی پی می گیرد و آنچه را در مرزهای نظر محض نمی گنجد، به مرجعی بیرونی غیراز عقل بشری وامی گذارد؛ درنتیجه، در نگرش سینوی، آنچه از عمل انسانی می ماند، دیگر مسئله ای فلسفی نیست تا پیگیری فلسفه ای عملی را ضرورت بخشد.
تبیین نظریه هوش هیجانی دانیل گلمن بر اساس آراء علامه طباطبایی(ره)
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵)
53 - 67
هوش هیجانی یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا از هوش شناختی عمل می کند. این هوش، با تعادل برقرار کردن بین احساسات و عقل، می تواند انسان را به حداکثر کامیابی برساند. علامه طباطبایی معتقد است که عقل عملی می تواند با تعدیل احساسات، برای انسان جلب منفعت نماید. بنابراین، می توان هوش هیجانی را در قلمرو عقل عملی تعریف نمود. هدف از این پژوهش آن است که با روش تحلیلی- توصیفی، نظریه ی هوش هیجانی گلمن را از طریق دیدگاه علامه در باب معرفت نفس و عقل عملی، تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که نفس انسان مدرک اصلی هیجان است و هیجان از جمله کیفیات نفسانی است که توسط قوای شهویه و غضبیه ایجاد می شود. هم چنان که هوش هیجانی تعدیل هیجانات را بر عهده دارد ، عقل عملی نیز قوای شهویه و غضبیه را تعدیل می کند و همان طور که این هوش بر خودآگاهی مبتنی است؛ نظریه معرفت نفس علامه طباطبایی نیز بر خودآگاهی متکی است. کلید واژگان: هوش هیجانی، هیجان، معرفت نفس، عقل عملی، دانیل گلمن، علامه طباطبایی
مقایسه دیدگاه های شیخ صدوق و فخر رازی درباره ی مفهوم عقل از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
31 - 46
از منظر فخر رازی سرچشمه معرفت، نفس ناطقه انسانی است که از آن به عقل یا قوه عاقله تعبیر شده که خود به دو قوه عملی و نظری تقسیم می شود. به عقیده وی عقل نظری برتر از عقل عملی است و هیچ گاه حکمت عملی به پای حکمت نظری نمی رسد. شیخ صدوق هم عقل گرا و هم نص گراست هر چند بررسی آثار وی حاکی از آن است که به اصول عقل عملی کمتر اشاره مستقیم نموده و ورود به برخی مباحث و ساحات را برای عقل ممنوع شمرده با این همه اما در بسیاری موارد اصل حسن و قبح ذاتی و عقلی را در مقدمات بحث مورد عنایت قرار داده است. از نظر وی، قرآن کمالات آدمی را در قوه نظریه و قوه عملیه منحصر دانسته است. این تحقیق در صدد نشان دادن بهره گیری فخر رازی و شیخ صدوق از عقل در فهم و تفسیر معارف دینی است. شیخ صدوق کمتر از فخر رازی برای عقل در شناخت خداوند و صفاتش ارزش قائل است . شیخ صدوق عقل را یک منبع عالی برای شناخت و نیز یک دستاویز مهم و مؤثّر جهت درک مسائل دینی و نیز دفاع از امور عقلانی می داند.
بررسی کارکردهای عقلِ عملی در فرآیندِ صدورِ «عمل» در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
277-302
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اصلیِ این پژوهش، روشن ساختنِ جایگاهِ عقلِ عملی در فرآیندِ صدورِ عمل، و هدفِ آن، کشفِ کارکردهای «عقلِ عملی» در این فرآیند، در حکمتِ متعالیه به روشِ توصیفی-تحلیلی است. بر اساسِ یافته های این پژوهش، صدرالمتألّهین بینِ «عمل» و «فعلِ ارادی» تمایز قائل می شود. از نظرِ وی «عمل» فعلی است که محصولِ اراده ی همراه با «آگاهیِ مرتبه دومِ عامل» به غرضِ فعل است. عنصر «آگاهیِ مرتبه دوم» عنصری است که با افزوده شدنِ «عقلِ عملی» به مبادیِ فعل حاصل می شود؛ بنابراین «عمل» فعلی است ارادی که «عقلِ عملی» در فرآیندِ آن نقش آفرینی می کند. از نظرِ صدرالمتألّهین «عقلِ عملی» به عنوانِ عُنصر آگاهی ساز در فرآیندِ صدورِ عمل سه کارکرد دارد. اوّلین کارکرد، تصوّرِ عملِ عقلانی و تصدیق به فایده ی آن است؛ در این کارکرد «عقلِ عملی» در جایگاهِ مبدأ تصوّری و تصدیقیِ عمل و در کنارِ متصرّفه قرار می گیرد. دومین و سومین کارکرد «عقل عملی» به مدیریّتِ قُوای ادراکی و تحریکی باز می گردد. هرگاه «عقلِ عملی»، در فرآیندِ صدورِ یک فعل، دستِ کم یکی از این سه نقش را ایفا کند، فعل، مُبدّل به «عمل» می شود. در این پژوهش آشکار می شود عقلِ عملی برخلافِ نظر سایر پژوهشگران، تواناییِ توأمانِ ادراکاتِ کلّی و جزئی را داراست. همچنین نظریّه ی «وحدت نفس و قُوا» تأثیری در بحثِ فرآیندِ صدورِ عمل و کارکردِ عقلِ عملی ندارد و تفسیرِ «عقلِ عملی» به «مرتبه ی عقلانیِ نفس» یا «تعیّنِ عقلانیِ نفس» صرفاً منجر به تغییرِ ادبیّاتِ بحث می گردد.
بررسی تطبیقی «نظریه فطرت» مطهری و «عقل عملی» کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
113 - 136
حوزه های تخصصی:
استاد مرتضی مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزه فلسفه اسلامی، و ایمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفه غرب، نظریاتی نوآورانه را از خود برجای گذاشته اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظریه فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را دارای سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت دانسته و فطرت را نیز به دو بخش «فطرت شناخت» و «فطرت گرایش» تقسیم کرده است. عمده نوآوریهای مطهری بویژه در تبیین مباحثی همچون خدا، جاودانگی نفس و اخلاق در مباحث مربوط به فطرت گرایش بیان شده است. از سوی دیگر، کانت در مقام فیلسوفی بزرگ و تأثیرگذار، مباحث مابعدالطبیعه بویژه مسائلی همچون خدا، جاودانگی نفس و آزادی را به بوته نقد کشیده و حوزه این مسائل را از عقل نظری به «عقل عملی» منتقل نموده است. نظریه فطرت مطهری و بطور خاص، بحث گرایشهای فطری و مباحث مبتنی بر آن همچون اثبات خدا، جاودانگی نفس و اخلاق با نظریه عقل عملی کانت، بویژه مبحث اصول موضوعه عقل عملی یعنی آزادی، جاودانگی نفس و خدا کاملاً قابل مقایسه است. هدف از این تحقیق، مقایسه نظریه فطرت مطهری و نظریه عقل عملی کانت و بیان وجوه اشتراک آنها، یعنی شباهت کمال لایتناهی با خیر اعلی، شباهت روش اثبات جاودانگی، اثبات خدا و شباهت جایگاه فلسفه اخلاق از نظر مطهری و کانت میباشد. در این راستا، با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی بسراغ آثار این دو اندیشمند رفته ایم.
ادراک و انگیزشِ عقل عملی در اندیشه صدرایی؛ تأملی بر دیدگاه صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
119 - 132
حوزه های تخصصی:
عقل به مثابه منبعی از منابع معرفت به دو قسم نظری و عملی منقسم می شود؛ وجود عقل نظری و نقشی که در ادراک کلیات ایفا می کند، مورد پذیرش همگان است، اما وجود استقلالی عقل عملی (مستقل از عقل نظری) و نیز مدرِک بودنش مسئله ای چالش برانگیز و اختلافی است. فیلسوفان در این زمینه به دو گروه تقسیم می شوند: برخی منکر وجود عقل عملیِ مستقل از عقل نظری گشته و گروهی قائل به آن شده و به اثباتش مبادرت ورزیده اند. در میان دسته دوم نیز جماعتی منکر کارکرد ادراکی عقل عملی گشته و در مقابل، طائفه ای قول به مدرِک جزئی بودن آن را اختیار کرده اند. ملاصدرا در آثارش با تکیه بر دو ملاک (انفکاک و افعال وجودی متناقض)، وجود عقل عملی را مستقل از عقل نظری دانسته و با اِسناد مفاهیمی چون «استنباط»، «فکر»، «تروّی»، «حدس»، «الهام»، «اعتقاد» و «حکم» که ملازم ادراک هستند، ادراک جزئی را برای عقل عملی اثبات می کند. از برخی عبارات وی کارکرد انگیزشی نیز فهم می شود. ما در این نوشتار ضمن ارائه صورت بندی نوینی از نظریه صدرا به مناقشه صغروی (و نه کبروی) در دو ملاک مذکور پرداخته و با عنایت به اینکه همه انواع ادراک جزئی، قوای مناسب به خود (مانند حاسه، متخیله و متوهمه) را دارند، با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی به این نتیجه رهنمون شده ایم که عقل عملی وجودی مستقل از عقل نظری ندارد و بالتبع کارکرد ادراکی و انگیزشی نیز برای آن متصور نیست.
عدالت اجتماعی مبتنی برعقلانیت عملی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر استنتاج مبانی عدالت اجتماعی بر مبنای عقلانیت عملی از منظر علامه طباطبایی است. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی است که از روش استنتاج عملی فرانکنا برای تبیین بهره برده است. به همین منظور ابتدا مباحث مربوط به عقلانیت عملی در آثار علامه طباطبایی بررسی و سپس مبانی عدالت اجتماعی در دو دسته مبانی پیشا اجتماع و پسا اجتماع استنتاج گردید. مبانی پیشا اجتماع شامل: استخدام عالم هستی بر اساس قوانین حاکم بر آن و استخدام همنوعان با خدمت رسانی و خدمت گیری عادلانه، اعتبار حسن عدالت اجتماعی بر مبنای علوم عقلی در مجرای فطرت سلیم، عدالت اعتقادی با ایمان آوردن به حق و التزام عملی و عدالت فردی با کسب اخلاق فاضله از طریق تلقین علمی و تکرار عملی است. مبانی پسا اجتماع شامل: عدالت اجتماعی با قرارگیری هر یک از اعضای جامعه در جایگاه مناسب و برخورداری از حقوق برابر، عدالت سیاسی به معنای مشارکت اعضای جامعه در تأسیس حکومت، تعیین مسئولان و امر قانون گذاری در حیطه ضوابط الهی، ملکیت با تصرف مشروع انسان در ممالکش، عدالت اقتصادی با رشد و توسعه مال در دسترس به نحو احسن مطابق با احکام اسلام و مصالح جمعی و حقوق اجتماع با تشکیل خانواده برای قوام نسل است.
عقل و روش استنباط شریعت از آن
منبع:
مصباح الفقاهه سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
129 - 155
حوزه های تخصصی:
عقل به عنوان یکی از ادله استنباط حکم شرعی در میان اصولیان مورد بحث فراوان قرار گرفته است. برخی اعتباری برای عقل قائل نیستند و در مقابل برخی عقل را معتبر می دانند. این نوشتار در پی بررسی اعتبار عقل در میان ادله استنباط حکم شرعی است. در این بررسی ابتدا به حجّیت عقل نظری توجّه شده است و سپس حجّیت عقل عملی و مباحث حسن و قبح که نقش بسزایی در رسیدن به حکم شرعی دارد مورد بحث قرار گرفته است. نگارنده بر این است که بعد از اثبات حجّیت عقل نظری و ارائه تفسیر دقیق و صحیح از حسن و قبح، چنین نتیجه بگیرد که حکم عقل عملی به حسن و قبح به صورت مطلق با حکم شرعی ملازمه دارد و عقل نظری به عنوان حاکم به این ملازمه هم حجّت است أمّا در مقابل حکم شرعی به هیچ وجه ملازمه با حسن و قبح عقلی ندارد. از این رو، محقق در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به موارد مذکور پرداخته است و سعی کرده است مباحث عقلی را در ساختاری مناسب و جدید مطرح کند.
استنطاق قواعد فلسفه سینوی در مسأله جنسیت و عقل عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله عرضه مسأله جنسیت به قواعد و مسائل فلسفه سینوی در بحث عقل عملی و استنطاق آنان در خصوص این مسأله است. تعاریف و محورهای مختلف عقل عملی در کنار تعاریف جنسیت و عرضه آن ها به قواعد و مسائل حکمت سینوی در مورد عقل عملی، می تواند امتداد حکمت سینوی در مسأله جنسیت را درپی داشته باشد. در این مقاله این هدف با روش تحلیلی بررسی و در محورهای زیر قضاوت شده است: 1. استنط اق مسأله جنسیت در قواعد حکمت عملی ناظر به مدبر فعل اختیاری 2. حالات مشارکتی نفس و بدن و مسأله جنسیت و عقل عملی 3. رابطه نفس و قوا و نقش جنسیت در آن 4. فرایند شکل گیری رفتار و نقش جنسیت 5. جنسیت و عوامل استکمال عقل عملی 6. استنطاق مسأله جنسیت در عقل عملی به عنوان قوه مدرکه 7. جنسیت و دانش های مربوط به عقل عملی از جمله اخلاق. بررسی ها نشان دهنده تأثیر جنسیت نه به نحو عام و مطلق، بلکه به نحو جزئی و مشروط در ساحت های مختلف عقل عملی است.
مقایسه مبانی فلسفی گزاره های اخلاقی در اندیشه کانت و حایری یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای فلسفه دین سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
119 - 132
حوزه های تخصصی:
هر مکتب اخلاقی بنا بر اصول موضوعه مقبولش، بایدها ونبایدهای اخلاقی متفاوتی ارائه می دهد. از نظر کانت، علم، معرفتى است که واجد قضایاى تألیفى پیشینى و لذا کلی و ضروری است. هر معرفتى که عارى از آنها باشد، شایسته اطلاق نام علم نیست. اخلاق نیز به عنوان یک علم، واجد احکام تألیفى پیشینى است. «باید»های اخلاقی هیچ گاه از تجربه ناشى نمى شود؛ یعنى از «هست» نمى توان «باید» را استنتاج کرد. او این اصول را ناشی از صورت های ذهنی و قواعدى عقلی می داند. برخلاف وی، متفکر معاصر مسلمان حائری یزدی همه بایسته ها را به هستی ها ارجاع داده و آنها را به عنوان وجوب بالغیر تفسیر می کند. در بحث انقسام عقل به نظری و عملی نیز، کانت منشأ اخلاق را عقل عملی یعنی مابعدالطبیعه ای غیر تجربی و حقیقی دانسته که متعلق خود را به گونه ای واقعیت می بخشد؛ اما به باور حائری یزدی تنها یک قوه عقل نظری وجود دارد که گاهی در خارج منتهی به عمل شده و به نام عقل عملی موسوم می گردد. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از روش تحلیل و مقایسه طرحی از مبانی فلسفی این دو فیلسوف که سبب تفاوت در دیدگاه آنها شده است، مورد بررسی قرار گیرد.
جایگاه هستی شناسی و معرفت شناسی فطرت و ارتباط آن با عقل نظری و عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
70 - 94
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با روش تحلیل عقلانی فطرت از دو حیث هستی شناسانه و معرفت شناسانه مورد پژوهش قرار گرفته هدف و نتایج زیر به دست آمده است: فطرت از حیث هستی شناسی آفرینش ویژه و نحوه وجود انسان است؛ انسان مانند لوح سفید یا خمیر شکل یافته اى به دنیا نمى آید بلکه عقل نظری و عملی آدمی به گونه ای خلق شده است که در دو حوزۀ بینشی وگرایشی مفطور به استعدادهایی است که سمت وسویشان انسان بالفعل شدن است . فطرت دارای ویژگیهایی از جمله همگانی بودن، غیراکتسابی بودن، زوال ناپذیری، تشکیک پذیری، هدایتگری انسان، برخورداری از مراتب مختلف عملی از جمله مراتب لوامه و ملهمه و مطمئنه و ... می باشد. فطرت از حیث معرفتی منبعی جدا و مستقل در کنار منابع معرفت نیست بلکه در حوزه منبع عقل نظری قرار دارد و از حیث عقل عملی مرتبه ای از عقل است که خاصیت ادراک شهودی دارد.این پژوهش از آن جهت اهمیت دارد که فطرت از جهتی زیر بنای علوم انسانی و از جهتی دیگر نوع تبیین هستی شناسی و معرفتی فطرت، در انتزاع لوازم و دلالتهای تربیتی و شناختی اهمیت ویژه ای دارد.