مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
عقل عملی
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
163 - 173
حوزه های تخصصی:
اینکه ادراکات محض انسان چرا و چگونه به عمل منجر می شوند یکی از مسائل مهم درهر انسانشناسی ای است . به نظر می رسد عواطف انسان به عنوان ادراکاتی که فاعل آنها عقل عملی است می توانند گزینه مناسبی برای توجیه رابطه میان عمل و نظر باشند . ملاصدرا به عنوان یکی از فیلسوفان مکتب ساز در فلسفه اسلامی و فیلسوفی که نگاه جامع نگر به مسایل مختلف دارد ، رابطه میان عمل و نظر و چگونگی حصول فعل از نظر را مورد توجه قرار داده است . با این حال اگر چه با تکیه بر عقل عملی در صدد توجیه این رابطه است ، اما به عاطفه مستقیما توجه نکرده است . اومعتقد است که علاوه بر شناخت محض ، ادراکاتی وجود دارد که لذت و الم هستند . این ادراکات حاصل شناسایی ملایمت یا عدم ملایمت پدیده ها بانفس هستند و به همین دلیل ادراک محض را به عمل منتهی میکنند . حالات عاطفی یا نوعی لذت هستند و یا نوعی الم به حساب می آیند . پس عواطف واسط عمل و نظر هستند. از آنجا که عواطف شناختی – ارزشی بوده و متناسب با باورها و اهداف ما شکل میگیرند ، هم میتوانند افعالی را رقم بزنند که باطبع حیوانی متناسب است و هم افعالی که با طبع انسانی ما هماهنگی داشته و از اهداف و غایات والای ما ناشی شده است . پس اگرچه عواطف اموری شناختی هستند و همه انسانها از آنها بهره مند هستند ، اما لزوما اختیاری و معقول نیستند .
نسبت سنجی میان ایمان و عقل در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
۱۵۷-۱۷۶
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه که تجلی گاه پیوند عمیق بین ایمان و عقل است، در بسیاری از گزاره های آن نیز تبیین عقلانی و رویکرد فلسفی مشهود است. سنجش نسبت میان ایمان و عقل از دو بعد وجودشناختی، معرفت شناختی و بررسی معنا، زاوایا، منشاء و تعاملات این دو با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی در نهج البلاغه، مسئله این پژوهش است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در نهج البلاغه بخشی از ایمان، ناظر به احساسات و عواطف و بخشی ناظر به عقل عملی و بخش دیگر آن ناظر به عقل نظری است و بر خلاف اشاعره که ایمان را صرفا به عقل نظری معطوف نموده و معتزله که ایمان را منحصر در عقل عملی می دانند، ایمان هر دو عقل را در برگرفته و گزاره های ناظر به ایمان در نهج البلاغه با عقلانیت سازگاری و تعاضد داشته و لازمه ایمان آوری، عقلانیت است؛ هر چند که سهم عقل عملی در ایمان دینی بیشتر است.
نقد و بررسی آراء آلن وود در خصوص چالش صورت گرایی در اخلاق کانتی از منظر رابرت پیپین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
217 - 243
حوزه های تخصصی:
در این مقاله می کوشیم به نقد و بررسی آراء آلن وود به منظور حل معضل صورت گرایی در اخلاق کانت بپردازیم. وود از جمله مفسران کانت است که سال ها با معضل صورت گرایی دست به گریبان بوده است. او زمانی این اشکال را تا حدودی به اخلاق کانت وارد می دانست و در دوره ای می کوشید در قامت مدافع، پاسخی درخور برای حل این چالش ارائه کند. در بخش مقدمه از مسیر تشریح مبانی نظری لازم برای ورود به مسئله، اهمیت این چالش برای داوری در خصوص نظام اخلاقی کانت را روشن می کنیم و نشان می دهیم که معضل صورت گرایی چرا و چگونه پدید آمد. در بخش دوم به نحوه مواجهه وود با این معضل می پردازیم و موضع نهایی او را در مقام مدافع به سنجش خواهیم گذاشت. در ادامه به نقدهایی می پردازیم که پاسخ وود قادر به پاسخگویی به آن ها نیست؛ نقدهایی که از سوی رابرت پیپین و از رویکردی هگلی به این پاسخ ها طرح شده است. در بخش نتیجه گیری نشان می دهیم که چرا نسبت دادن نظریه ارزش به کانت در حل معضل صورت گرایی ناکام می ماند. علاوه بر این، به امکان پاسخ گویی به نقدهای پیپین از طریق خوانشی متفاوت به اختصار می پردازیم. خوانشی که مدعی است با محوریت بخشیدن به فلسفه تاریخ و فلسفه دین کانت، می توان مضامین لازم برای پر کردن قانون اخلاق تهی و سوژه صرفاً معقول اخلاق کانت را فراهم آورد. مضامینی که با پیوند دوباره سوژه اخلاقی به جهان بیرون و هویت انضمامی او، در حل چالش صورت گرایی راهگشا خواهند بود.
حریت انسانی و عبودیت الهی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین همانند سایر حکمای اسلامی انسان را در میانه مبدا و معاد نگریسته است، از اینرو در نحوه پیدایش اولیه، در کیفیت سیر وجودی و در بازگشت او بسوی مبدا المبادی سخن گفته است. وی با توجه به مبانی خاص حکمی خود همچون اصالت، تشکیک، بساطت و حرکت جوهری وجود، انسان را در گذرگاه هستی دیده است که سیر وی بعنوان سالک طریق وجود از وجود، در وجود با وجود و بسوی وجود است. در این نحو نگرش، حریت انسانی بعنوان یک ملکه نفسانی و فضیلت اخلاقی، معنایی وجودشناسانه دارد که در پرتو حکمت نظری و عملی دستیافتنی است. از منظر ملاصدرا این مرتبه از وجود برای انسانی متجلی میشود که توانسته باشد اولاً در بعد حکمت نظری، به شناخت صحیح نسبت به وجود و حقیقت وجودی خویش دست یافته باشد و نفس خود را مستعد دریافت و مشاهده معارف حقه از مبادی عالیه گرداند؛ ثانیاً در بعد حکمت عملی، با استیلای قوه عاقله بر قوه شهویه و غضبیه، تعادل را در ارضای خواهشهای این قوا ایجاد نماید. حکیم الهی، همان مؤمن حقیقی است که توانسته به غایت حکمت نظری یعنی نور و غایت حکمت عملی یعنی سعه صدر دست یابد. حریت که بمعنای رهایی از قیود است، در معنای عالی خود یعنی همان عبودیت الهی که گرایش و توجه بسوی مطلق است متجلی میگردد، بگونه یی که سالک از بند رقیت هر آنچه غیر حق است، آزاد و خود را در حق فانی میسازد.
واکاوی معناشناختی عقل نظری و عقل عملی از نظرگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به نظام وارگی تفکرصدرایی، بحث و بررسی معناشناختی عقل عملی و نظری، ذیل موضوع نفس شناسی مورد توجه ملاصدرا قرار گرفته است. در این مقاله با روی آوردی توصیفی تحلیلی، به تبیین آرای ملاصدرا در حوزه معناشناسی عقل عملی و عقل نظری و بررسی قلمرو معرفتی آنها پرداخته شده است. ملاصدرا عقل را از قوای نفس ناطقه دانسته و در بیان کارکرد آن، به دو قوّه عالمه و عامله اشاره کرده است. او معتقد است این دو قوّه هر چند دارای کارکردهای متفاوتی هستند اما بنحوی با یکدیگر تلازم دارند؛ عقل نظری با توجه به نقش ادراکی یی که در فهم کلیات دارد، در تأمین مفاهیم پایه یی اخلاق و علم اخلاق نقش آفرینی میکند و عقل عملی بواسطه این مفاهیم پایه، به ادراک امور عملی جزئی میپردازد. ملاصدرا با مدرِک دانستن عقل نظری در مفاهیم کلی، آن را منشأ شکلگیری دو حکمت نظری و عملی میداند. در مورد عقل عملی نیز، نه بسان برخی از حکما عقل عملی را قوّه یی صرفاً عامله دانسته و نه مانند برخی دیگر، برای عقل عملی شأنیتی همطراز با عقل نظری قائل است بلکه برای عقل عملی به نوعی ادراک جزیی توام با استنباط معتقد است.
بررسی رابطه علم با کمال در انسان از نگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
423 - 446
حوزه های تخصصی:
هرچند حکمای یونانی از نخستین اندیشمندانی اند که موضوع کمال در انسان را با رویکردی فلسفی به گفتگو نشسته اند، اما صدرالمتالهین در تحلیلی متفاوت و کم سابقه، پیوندی عمیق میان کمال انسانی و قوه عالمه او برقرار ساخته است؛ آن سان که با شکل گیری شناخت در انسان، کمال غایی او نیز تحقق می یابد. در این پژوهش ابتدا با تقسیم کمال به اولی و ثانوی و تطبیق کمال انسانی بر کمال ثانوی او که عبارت از فعلیت یافتن اوصاف و عوارض مختص انسانی پس از تحقق ذاتش باشد، به تحلیل سرشت کمال پرداخته شده است. پرسش اصلی پژوهش آن است که چه رابطه ای میان کمال انسان و قوه عالمه او برقرار است؟ و فرضیه مقاله بر آن است که با تقسیم قوای انسان به عقل نظری و عملی و ایجاد اتحاد میان کمال انسان و مراتب عقل او به ویژه عقل نظری، رابطه عمیق کمال و علم در انسان فاش می گردد. روی آورد این پژوهش روی آوردی تحلیلی توصیفی است.
نقش عقل در تحصیل سعادت از منظر علامه طباطبایی
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷ ویژه فلسفه و کلام
5 - 30
حوزه های تخصصی:
میل به سعادت، از اساسی ترین ویژگی های فطری انسان است و هر فردی متناسب با تصوری که از سعادت دارد، به دنبال تحقق مصداق آن برای خویش است. در دیدگاه اسلام، سعادت پیوند عمیقی با عقلانیت دارد. سعادت در نظر علامه طباطبایی و شاگردان ایشان «عبودیت و لقاءالله» و عقلانیت در نزد ایشان، «هماهنگی با فطرت» است. عقلانیت دارای دو بعد عملی و نظری و مؤلفه هایی چون: فطرت سالم، خدا محوری، واقع نمایی و واقع گرایی است. در نگاه علامه و شاگردان تکامل انسان با نفس شناسی وی در تعامل است و مسیر سعادت انسان همان استکمال نفس اوست. هدف نهایی بعد عملی انسان؛ رسیدن به مقام عبودیت و هدف نهایی بعد نظری؛ اتصال با عقل فعال و رسیدن به لقاءالله است. در نزد ایشان سعادت با عقل مستفاد که کامل ترین مرحله عقل است، حاصل می شود. ایشان کارکرد درست مؤلفه های عقل را درصورت فطرت سالم، همراهی با وحی می دانند؛ که مسیر اتصال به عقل فعال را هموار می سازد و انسان را به مرحله عبودیت می رساند؛ نتایج حاصل از آن: جهان بینی صحیح، برنامه زندگی مناسب، ایمان مبتنی بر تعقل، کشف حقایق هستی، تشخیص حق از باطل، استقامت بر حق، مهار امیال و آینده سازی را در بردارد.
نقش شریعت در تکامل قوای نفس
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷ ویژه فلسفه و کلام
85 - 110
حوزه های تخصصی:
از آنجا که رسیدن به کمال، هدف اعظم خلقت انسان است؛ این سوال ایجاد می گردد که بهترین راه برای رسیدن به این مقصود، چیست و شریعت در این میان چه نقشی را ایفا خواهد کرد؟ مقاله حاضر تحت عنوان «نقش شریعت در تکامل قوای نفس» که به روش توصیفی-تحلیلی، صورت گرفته است کوششی است در پاسخ به این پرسش؛ و برای یافتن پاسخ، ابتدا کمال انسان تبیین گشته و با شرح عقل عملی و نظری و نقش شریعت در این دو حوزه، به کمال قوای نفس پرداخته شده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق آن است که با توجه به نقص نسبی عقل بشری، انسان بدون کمک گرفتن از وحی و شریعت قادر به یافتن و پیمودن مسیر صحیح رسیدن به کمال، نخواهد بود و کمال نفس ناطقه، زمانی تحقق می یابد که بین عقل نظری و عقل عملی وحدت ایجاد شود و این وحدت حاصل تقوا و محاسبه نفس است. اگر انسان به آنچه که در قرآن کریم و احادیث امامان معصوم آمده است، عمل نماید قطعا به هدف آفرینش خود، نائل می آید و چنین انسانی موفق به طی مراحل و مقاماتی که عرفا برای نفس قائل شده اند، خواهد گشت و به سعادت خواهد رسید.
جایگاه عقل درمناسک دینی از دیدگاه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله جایگاه عقل در دین شناسی و نحوه و میزان معقولیت هر یک از ابعاد دین یکی از مباحث مهم در فلسفه دین است. از این رو صاحب نظران و متفکران زیادی از جمله کانت به بحث در این زمینه پرداخته اند. اما از آنجا که غالب دغدغه ها در این زمینه حول محور اعتقادات و سپس اخلاق قرار گرفته، کمتر به جایگاه عقلانی مناسک دینی توجه شده است. کانت، بر مبنای عقلانی-اخلاقی دانستن دین، مناسک دینی را عقلاً نقد و بررسی می کند و چون گوهر دین را اخلاق می داند، مناسک دینی را تا آنجا که مقدمه وصول به غایت دین عقلانی-اخلاقی است می پذیرد. همچنین در باب مناسک دینی وی معتقد است در یک دین عقلانی هیچ تکلیف خاصی نسبت به خداوند وجود ندارد و این تلقی را که با به جا آوردن اعمال و مناسکی بتوان رحمت و عنایت الهی را جلب کرد، خرافه و تعصب می خواند. البته اگر انسان بخواهد خضوع و خشوع خود را در برابر خداوند اظهار کند نباید اعمال و تکالیف خاصی انجام دهد، بلکه باید خلوص اخلاقی به عنوان زمینه عالی تمام اصول رفتار او مورد توجه قرار گیرد. با این همه، اعمال عبادی و نیایش و مناسک اگر بستری برای پرورش روح اخلاق و انجام وظایف به صرافت تکلیف باشد، مورد تایید و تأکید کانت قرار می گیرد. بنابراین نمی توان کانت را به طور مطلق مخالف جنبه های غیراخلاقی و غیرعقلانی (مناسکی و آیینی) دین دانست.
آزادی استعلایی و فلسفه تاریخ کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
177 - 206
حوزه های تخصصی:
مفهوم آزادی یکی از محوری ترین مفاهیم در فلسفه کانت است که هم در عقل نظری و هم عقل عملی نقشی تعیین کننده دارد. به این معنا که از منظر برخی مفسران، فاعلیت و خودانگیختگی عقل در شناخت نظری، در حقیقت تعبیری دیگر از خودقانون گذاری و آزادی است. از سوی دیگر، در عقل عملی، مفهوم آزادی نقشی محوری دارد. به این معنا که عقل عملی به عنوان امکان تعین بخشی به اراده فارغ از نظام علی طبیعی، در حقیقت همان آزادی است. اما چالشی مهم پیش روی این مفهوم بنیادین در فلسفه کانت وجود دارد. این چالش به بیان هگل این است که این آزادی «استعلایی» است؛ به این معنا که منتزع و بریده از واقعیت است و کانت هرگز نتوانست این بنیادین ترین مفهوم فلسفه خویش را اثبات کند و صرفا آن را به عنوان مفروضی برای برپا کردن نظام اندیشه خویش به نحو استعلایی فرض گرفت. در این مقاله می کوشیم ضمن تقریر این چالش، امکان پاسخ گویی به آن را از مسیر خوانش آثار تاریخی کانت به محک آزمون بگذاریم. در این راستا در مقدمه، به تقریر نقد استعلایی بودن مفهوم آزادی می پردازیم. در گام بعد می کوشیم نشان دهیم که چگونه کانت در فلسفه تاریخ خود کوشید نشان دهد آزادی نه ایده ای مفروض، که واقعیتی است که در دل تاریخ به ظهور می رسد. در بخش نتیجه گیری کفایت این خوانش را به سنجش می گذاریم.
منطق و مشرق سربرآوردن حکمت عملی از بطن منطق اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، کوششی است در راستای به زبان آوردن بخشی از متون فلسفه اسلامی که ممکن است برای جهان فلسفه و زیست امروزی، سخنی نو داشته باشند. در بخش نخست، به اهمیت بازخوانی و کوشش برای به سخن آوردن متون خاموش فلسفه اسلامی پرداخته می شود. به سخن آوردن متون، مفاهمه با سنت فلسفی اسلامی و گستردن آن سنت را ممکن می کند.. برای نشان دادن این امکان، سیر تطور یکی از مسائل مهم در تاریخ اندیشه مرور می شود. مسأله نسبت میان نظر و عمل که به جدایی عقل نظری از عملی بازمی گردد، از قرن هجدهم میلادی با رویکردهای متفاوتی دیده شد. بسیاری از فیلسوفان نامبردار از قرن نوزدهم تا در دوره معاصر، از کلیشه جدایی عقل نظری و عملی عدول کردند و بحث از ساحت نظر و عمل را درهم تنیدند. این رویکرد یگانه نگر و شکستن کلیشه جدایی نظر از عمل در نظام حکمت اشراقی نیز قابل بازیابی است. این نظام فلسفی، چنان نظر و عمل را در هم تنیده و در هماهنگی عمیقی با یکدیگر پرورانده است که می توان نشان داد از بطن انتزاعی ترین بخش فلسفه، یعنی منطق، فلسفه ای برای اخلاق و عمل متولد می شود.
جایگاه عقل عملی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
91 - 111
جایگاه عقل در علم از منظر نظریه های مختلف علوم انسانی یکسان نیست. می توان با در نظر گرفتن مؤلفه های تشکیل دهنده علوم انسانی و اجتماعی، آن گونه که در نظریه های علوم انسانی بیان شده است، و با توجه به حدود و قلمرو عقل، آن گونه که در نظریه های عقل بیان شده است، جایگاه عقل در هریک از تصاویر ارائه شده از علوم انسانی و اجتماعی را سنجید. بخشی از این تحقیق گسترده مربوط است به سنجش اعتبار تصاویر مختلف این علوم براساس حدود و قلمروی است که برای عقل عملی در نظریه های عقل گفته شده است. مقاله حاضر درصدد بررسی عقلانیت علوم انسانی و اجتماعی با استفاده از این بخش از نظریه های عقل است. روش انجام این بررسی تحلیل نظریه های علوم انسانی به منظور سنجش جایگاه عقل عملی در هریک از این نظریه هاست. بدین منظورنخست با استفاده از برخی نظریه های علوم انسانی، مؤلفه های گوناگون دخیل در تحقق علوم انسانی شناسایی و سپس با استفاده از نظریه های عقل عملی، احتمالات مختلف درباره حدود و قلمرو عقل عملی بیان شده است، و درنهایت بنابر احتمالات مختلفی که درباره حدود و قلمرو عقل عملی وجود دارد، جایگاه عقل عملی در در نظریه های تحلیل شده علوم انسانی، نتیجه گیری شده است.
بررسی انتقادی نقش عقل در منظومه فکری محمد باقر ملکی میانجی
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۲
151 - 170
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی نقش عقل در منظومه فکری محمدباقر ملکی میانجی است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و یافته ها نشان داد که خلاء حاصل از بی اعتباری عقل نظری در کسب معارف در تفکر ملکی میانجی همچنان باقی است. همچنین عقل مورد اشاره ایشان (همان عقل عملی) که متضمن الهام و اشراق است، می تواند ابزار مناسبی برای طریقه ی کشف و شهود باشد، نه طریقه استدلال عقلانی. ایشان همانند بیشتر متفکران مکتب تفکیک، عقل را از سویی یکی از منابع معرفت دینی برمی شمارد و از سویی دیگر بر عدم اعتبار و حجّیت آن تاکید می کند. ملکی میانجی نوریت را یکی از ویژگی های عقل دانسته و برای اثبات این مطلب به آیات و روایات تمّسک جسته و عقل را دارای ویژگی هایی همچون تجرد و همسان بودن با علم، دارای حجیت ذاتی و انطباق با عقل عملی می داند و نتیجه می گیرد که عقل نور مجرد و موجود عینی بوده و خارج از حقیقت انسان است که خدا آن را به انسان افاضه می کند. این دیدگاه موجب گسست بین واقعیات و احکام و در نتیجه بی اعتمادی به معارف دینی خواهد شد.
هیئت های مذهبی و پیشگیری از جرم
منبع:
رهیافت پیشگیری از جرم دوره چهارم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
65 - 90
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: جرم، انحراف و آسیب های اجتماعی؛ پدیده هایی هستند که در طول تاریخ، جوامع بشری را درگیر ساخته است و برای پیشگیری از آن و ایجاد امنیت در جامعه، اندیشمندان مختلف عرصه های جامعه شناسی، روان شناسی، جرم شناسی و مانند آنها، تدابیر مختلف کیفری و غیرکیفری بکار گرفته اند. با ناکارآمدی صِرف تدابیر کیفری، نظریه های نوینی درخصوص اقدام های پیشگیرانه مبتنی بر روش های غیرکیفری ارائه شد تا زمینه های ارتکاب جرم در جامعه را کاهش دهد. یکی از روش های غیرکیفری، دخالت دادن نهادهای اجتماعی و مردمی، برای تقویت عوامل مقاومت زا و تقلیل عوامل خطر است. روش: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی – تحلیلی است و داده های آن به روش اسنادی و کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری از کتاب ها، پایان نامه ها و مقاله های مرتبط جمع آوری شده است. یافته ها: در پژوهش حاضر، از یک سو به اثرگذاری هیئت بر ابعاد وجودی انسان یعنی عقل نظری (بینش) و عقل عملی (گرایش) و نقش آن در پیشگیری از جرم نگریسته شده و از سوی دیگر به ابعاد اجتماعی هیئت و تشکیلات آن پرداخته شد. نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که با بهره گیری از ظرفیت های هیئت های مذهبی به عنوان یک نهاد اجتماعی مردم نهاد، می توان ضمن جامعه پذیری، الگوسازی و هویت بخشی به نسل جوان، بینش، انگیزه و رفتار مجرمانه را با شکوفایی و تحوّل عقل نظری و عقل عملی، از آنان سلب کرد.
عدم تعارض بین مشهوری بودن و عقلی و ذاتی بودن قضایای« حسن و قبح» با تأکید بر دیدگاه ابن سینا و مظفر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق دانان در مبحث قضایا و نیز در کتاب جدل وقتی سخن از مشهورات به میان می آید گزاره های اخلاقی(«ظلم بد است» و «عدل نیکوست») را به عنوان مثال ذکر نموده اند. آنها این قضایا را از سنخ مشهورات دانسته که ملاک تصدیق آنها مشهور بودن است. از طرفی متکلمان اسلامی(عدلیه) نیز در مبحث حسن و قبح عقلی همان گزاره های فوق را بیان می کنند. این سوال مطرح می شود که به لحاظ منطقی، گزاره های حسن و قبح ذاتی در کدام سنخ از گزاره های منطقی است و آیا ذاتی بودن حسن و قبح با مشهوری دانستن آنها سازگار است یا خیر؟ در صورت اول، مشهوریت و منافع عام مطرح است در حالیکه در ذاتی بودن جدای از منفعت جامعه و مشهوریت، فعل بدون واسطه متصف به حسن و قبح می شود و لذا با آنچه در مباحث منطق گفته اند، هماهنگ نمی شود. مسأله تحقیق، نشان دادن تعارض بین ذاتی و عقلی بودن و مشهوری بودن این قضایا در تعابیر منطق دانان بخصوص ابن سیناست و ضمن بیان تعارض مذکور، نشان می دهد که هر چند مشهوری دانستن این گزاره ها با ذاتی و عقلی بودن حسن و قبح، به معنای کلامی، سازگار نیست ولی با دقت و تنقیح مناط در معنای ذاتی و عقلی به بیان مظفر، تعارضی بوجود نمی آید.
کنکاشی در «تفسیر مصداقی» گزاره «و یُعلّمُکم ما لَمْ تکونوا تَعلَمون» ذیل آیه 151 بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
۲۰۳-۲۲۰
حوزه های تخصصی:
آیه 151 بقره و نظایر آن، به دلیل اشتمال بر فلسفه وحیِ نبوی، علت غایی بعثت و نیاز ضروری و دائمی جوامع بشری به علوم انبیاء، که اختصاص به عصر انحطاط علمیِ بشر ندارد، همواره مورد عنایت ویژه مفسّران، متکلمان و حکمای فریقین بوده است. نقطه عطف آیه فوق، گزاره «و یُعلّمُکم ما لَمْ تکونوا تَعلَمون» است که علی رغمِ توافقی که مفسّران در تفسیر مفهومی آن دارند، تفسیر مصداقی آن، همواره معرکه آراء بوده است. پرسش اساسی پژوهش حاضر، که به روش تحلیلی، تطبیقی و بنیادین نگارش یافته، چیستی تفسیر مصداقی عبارت فوق، پس از نقّادی آراء مفسّران فریقین و گزینش دیدگاه مختار است. دستاورد این پژوهش، ایصال به دو مصداق مفهوم شناسانه مشتمل بر: بخش مهمی از علوم حضوری و حصولی در علوم نظری و خصیصه غفلت زدایی وحی در حوزه عقل عملی و یک مصداق وجودشناسانه که شامل مراحل وجودیِ والای نزاهت های روحی و کمالات اخلاقی است می باشد.
بررسی بعد ادراکی عقل عملی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
341 - 361
حوزه های تخصصی:
عقل که یکی از منابع معرفت است به نظری و عملی تقسیم می شود در وجود عقل نظری و نقشش در ادراک کلیات اختلافی نیست، اما در اینکه عقل عملی وجودی مستقل از عقل نظری دارد و مدرک است اختلاف است؛ برخی فلاسفه منکر وجود عقل عملی مستقل از عقل نظری و برخی قائل به آن هستند. با توجه به ظاهر عبارات ملاصدرا ابتدا به نظر می رسد که وی به دو ملاک (انفکاک و افعال وجودی متناقض) وجود عقل عملی را مستقل از عقل نظری می داند و به دلیل اسناد مفاهیمی مانند (استنباط، فکر، تروی، حدس و الهام، اعتقاد و حکم) که ملازم ادراک هستند، ادراک جزئی را به آن نسبت می دهد. اما در این نوشتار به روش توصیفی - تحلیلی بعد از خدشه صغروی (نه کبروی) در دو ملاک مذکور و با توجه به این که همه انواع ادراکات جزئی قوای مناسب به خود (مانند حاسه، متخیله و متوهمه) را دارند به این نتیجه منتهی شدیم که نه عقل عملی وجودی مستقل از عقل نظری دارد و نه ادراکی جزئی به آن قابل استناد است و از این روی ملاصدرا را باید قائل به همین دیدگاه بدانیم.
عقل عملی و نقش آن در اخلاق سینوی
منبع:
تأملات اخلاقی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
47 - 67
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و تا حدی تطبیقی ابتدا گزارشی از آراء شاخص حکمای مسلمان در مورد عقل عملی و ریشه های آن در آثار ارسطو عرضه می شود آنگاه تبیینی نو از رأی ابن سینا در مورد ادراکی یا تحریکی بودن عقل عملی بر اساس مبانی نفس شناسی وی ارائه می شودو اجمالا تقابل آن با نظر فارابی مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه بر اساس معانی دو گانه حکمت عملی در آثار ابن سینا نقش عقل عملی در اخلاق سینوی مورد بررسی قرار می گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که ابن سینا بر اساس مبنای خود در تفکیک قوا هرگز یک فعل را به نحو اولی و ذاتی به دو قوه نسبت نمی دهد بر همین اساس ادراک کلیات معقول فعل ذاتی عقل نظری و ادراک جزئیات نیز فعل ذاتی قوای مدرکه نفس حیوانی است و ابن سینا عقل عملی را بدین سبب هرگز مدرکه نمی داند. فعل ذاتی عقل عملی استنباط حسن و قبح و خیر و شر افعال جزئی با استفاده از مدرکات قوای ادراکی است. این کارکرد عقل عملی برای حکمت عملی به مثابه علم، نقشی سلبی و زمینه ساز و برای حکمت عملی به مثابه فضیلت، نقشی ایجابی تحریکی دارد. البته در این میان نباید نقش مهم دیگر عقل عملی نیز در تولید گزاره های مشهوری اخلاقی در سطح عامه مردم مغفول بماند.
ماهیت و قلمرو عصمت معصومین در حکمت مشاء(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
89 - 108
حوزه های تخصصی:
برخی از نفوس ناطقه با کسب ادراکات حسی و خیالی مستعد دریافت صور معقوله شده، در پی آن موهبت الهی شامل حالشان می شود و از طریق اتصال و اتحاد به واهب الصور که خارج از نفس ناطقه است و معقولات در او به نحو بالفعل حضور دارند، صور معقولات را به آنها افاضه می کنند. ارتباط با عقل فعال و دریافت صور معقول در فرایندی صورت می پذیرد که متناسب با هر مرتبه ای از مراتب عقل نظری است. در مقطعی دریافت بدیهیات، در مقطعی دیگر دریافت نظریات، تا اینکه مرتبه وجودی نفس ناطقه به جایی می رسد که شأنیت دریافت همه صور معقول حاضر در عقل فعال را پیدا می کند و در آخر به مرتبه عقل قدسی می رسد که در این مرتبه عقل بسیط و بالذات می شود. صاحب نفس قدسی به حقایق عالم آگاه می شود و هیچ امری بر او مخفی و مجهول نمی ماند و از این رو به علم شهودی نظاره گر حق تعالی، حشر و نشر، معاد و مراحل عوالم هستی است. این حضور و شهود، همه مراتب وجودی او را، از عقل گرفته تا حس، پوشش می دهد؛ چراکه از طرفی عقل محض و بالذات شده و از طرف دیگر این نفسی را که به مرتبه روح القدسی رسیده است، در مرتبه حس ادراک می کند، نه قوه. لذا صاحب عقل و روح قدسی چون در مرتبه ذات همه چیز را به نحو حضور و شهود می یابد، در مقام فعل که مبتنی و محکوم به مرتبه ذات است، از هر گونه اشتباه، نسیان، غفلت، ذهول و... که موطن آنها علم حصولی است، منزه و مبراست. بنابراین، این نفوس در تمام مراتب عقل نظری و عملی از هر خطا و نسیان مصون و معصوم اند.
دیدگاه علامه طباطبائی درباره بنا عقلا و امکان سنجی کاربرد آن در حل مسائل مستحدثه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
29 - 49
حوزه های تخصصی:
یکی از ادله ای که در استنباط مسائل و قواعد فقهی بسیار موردتوجه قرار می گیرد سیره و بنای عقلا است. بنای عقلا ناظر به رفتار و مشی خردمندان در عرصه های مختلف زندگی است که بر اساس مصالح و مفاسدی روشی را برای انجام یا ترک رفتاری قرار می دهند. علامه طباطبائی به عنوان مفسری فقیه با ژرف نگری در مسائل و قضایا، این منبع استنباط را در استدلال های خود به وفور استفاده کرده اند که تبیین صحیح حجیت و میزان دلالت بنای عقلا از دیدگاه علامه، در فهم مواردی که ایشان استنباط کرده اند، راهگشاست. این مقاله که با شیوه توصیفی - تحلیلی تدوین شده به بررسی بنای عقلا از دیدگاه این اندیشمند فرزانه پرداخته و برآیند مقاله بیانگر آن است که اولاً بنای عقلا به عنوان منبعی مهم برای استنباط احکام به شمار می رود و ثانیاً مبنای حجیت آن عقل است که احکام صادره عقلی قطعی و یقینی است ولی ازآنجایی که عقل عملی است و مربوط به بایدها و نبایدها می شود، دارای محدودیت هایی است و ممکن است در تطبیقات عملی، اشخاص دچار انحراف شوند؛ درنتیجه نیاز به مؤیدی از جانب شرع دارد و اینکه برخی مدعی تناقض در بیان علامه در باب حجیت بنای عقلا هستند، صحیح به نظر نمی رسد. با پذیرش مبنای علامه فرقی بین بنائات مستحدثه و متصل به زمان معصوم نیست و این خود می تواند جهت مطالعات بنیادی در فقه و حقوق اسلامی راهگشا باشد.