مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
شاه عباس یکم
حوزه های تخصصی:
شاه عباس یکم در طی چهل و دو سال سلطنت خود (996-1038ق) دولت صفوی را از حالت تزلزل به اوج اقتدار رسانید. در اوان سلطنت وی، علاوه بر بی ثباتی ناشی از بحران های سیاسی داخلی، بخش هایی از کشور در غرب و جنوب و شرق در اشغال و تهاجم دشمنان خارجی بود. پرتغالیها بر سواحل و جزایر جنوب، و هندیها معمولاً بر قندهار مسلط بودند. او در سایه ی پیروزی های سرنوشت ساز نظامی، ضمن تثبیت اوضاع داخلی، سرزمین های اشغالی را بازپس گرفت و تهدیدهای موجود در مرزهای شرقی را نیز رفع کرد. این همه، ناشی از هدف گذاری و اولویت بندی صحیح وی در استراتژی نظامی و محاسبات دقیق و اعمال مدیریت توانمند و پویا و بهره گیری از ابزارها و ساز و کارهای لازم بود. مقاله ی حاضر بر آن است تا اهداف و مراحل استراتژی نظامی شاه عباس را مشخص کرده و مؤلفه های آن را مشتمل بر تمهید ساختارهای اویماقی، سیاسی و نظامی، بهره گیری از تاکتیک های مناسب و اعمال ملاحظات و محاسبات در عوامل اقلیمی، جغرافیایی، انسانی، سیاسی، اجتماعی ـ فرهنگی، زمانی و مکانی مورد تحلیل قرار دهد.
شاه عباس یکم و میسونرهای مذهبی اروپا
حوزه های تخصصی:
شاه عباس یکم صفوی با وجود همهٔ مشکلاتی که جامعهٔ آن زمان صفویه دچارش شده بود به خوبی گذر کرد و دولت صفویه را به اوج شکوفایی و قدرت رساند. وی توانست با وجود این که مذهب تشیع قبلاً توسط شاه اسماعیل مذهب رسمی کشور شناخته شده بود، از مذاهب و دین های دیگر برای به دست آوردن ارتقا سطح جامعه استفادهٔ کامل را ببرد. شاه عباس به دلایلی چند با مسیحیان ارتباط برقرار کرد، وی در واقع نیاز به برقراری ارتباط با اروپا «بیشتر مسیحی اند» را داشته، به همین دلیل میسیونرهای مذهبی مسیحی اروپایی را که به ایران می آمدند با مهربانی با آنان برخورد می کرد. وی در بسیاری از مسائل با میسیونرها این رابطهٔ صمیمی بودنش را بیشتر می کرد، البته این نیز برای کارکردهایی صورت می گرفت که خود نیز تأثیرات مثبتی را در پیشرفت جامعه آن زمان صفویه می گذاشت. سؤال اصلی پژوهش این است که رابطهٔ شاه عباس با میسیونرهای مذهبی مسیحی چگونه و از چه عواملی تأثیر پذیر بوده است؟
سیاست صلح طلبی شاه عباس یکم نسبت به دولت عثمانی (با استناد به مکتوبات و معاهدات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی مناسبات صفویه و عثمانی، معمولاً بر ماهیت ستیزه جویانه آن تأکید شده است. با وجود تنش های مستمر بین دو دولت که از پشتوانه های ایدئولوژیک نیز برخوردار بود، صفویان به دلایل مذهبی، سیاسی و اقتصادی و ضرورت های عینی و عقلانی، از همان آغاز در سیاست خارجی خویش نسبت به دولت عثمانی، به رابطه تعاملی و هم گرایی مبتنی بر صلح و صلاح می اندیشیدند. از این رو، یکی از جنبه های مهم روابط صفویه و عثمانی در کنار حالت دشمنی و ستیزه جویانه، روابط مسالمت آمیز بود که از آن به صلح طلبی یا صلح دوستی تعبیر می شود. این سیاست در مکتوبات ارسالی شاه عباس یکم (حک: 995-1038ق/ 1587-1629م) به سلاطین عثمانی و معاهدات منعقده بین دو کشور در این دوره، به خوبی نمایان است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، سیاست صلح طلبی شاه عباس یکم در برابر دولت عثمانی با تکیه بر متن مکاتبات و معاهدات سیاسی دو طرف مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که راهبرد اصلی سیاست خارجی شاه عباس در برابر حکومت عثمانی، اصل صلح و همزیستی مسالمت آمیز و پایبندی به قراردادها و پیمان های منعقده با آن دولت بوده است. این سیاست متأثر از آموز ه های دینی و واقع یت های عینی بود که می توانست بر موجودیت و بقای دولت صفوی تأثیرگذار باشد.
مطالعه توسعه شهری اصفهان از دوره شاه عباس یکم تا دوره شاه عباس دوم با تأکید بر نقش زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
123-141
حوزه های تخصصی:
اصفهان اگرچه از پیش از دوره صفوی شهری واجد اهمیت بود، بخش بزرگی از اعتبار خود را مدیون برگزیده شدن به عنوان پایتخت در این دوره است. این اتفاق به دلایل عمدتاً امنیتی در سال یازدهم حکومت شاه عباس یکم (حک 996 1038ق) رخ داد و به دنبال آن تغییراتی در جهت عمران و بهسازی شهری در اصفهان صورت گرفت. نتیجه مداخله های شهری دوره شاه عباس یکم، توسعه شهری اصفهان به سمت جنوب بود که با محوریت خیابان چهارباغ از زاینده رود عبور می کرد و تا نزدیکی کوه صفه تداوم می یافت. بیشترین مطالعات انجام شده در خصوص توسعه اصفهان به ساخت وسازهای دوره شاه عباس یکم اختصاص دارد که تشکیل دهنده بخش های مهمی از تصویر اصفهان صفوی است. این در صورتی است که به نظر می رسد اصفهان صفوی توسعه ای یکباره نداشته و در دوره های پس از شاه عباس یکم نیز، هم در بخش دولتخانه و هم در حاشیه زاینده رود، تغییرات و افزوده هایی به بخش های سلطنتی رخ داده است. هدف این مقاله، بررسی سیر توسعه دولتخانه اصفهان پس از دوره شاه عباس یکم با تکیه بر نقش منظر زاینده رود در آن است. در این مقاله تلاش شده است تا با نگاهی کیفی و به روش توصیفی تاریخی بر اساس وقایع تاریخی و اسناد موجود، به تغییرات شهری رخ داده در بازه زمانی سال های 1006ق پایتختی اصفهان در زمان شاه عباس یکم تا 1077ق پایان حکومت شاه عباس دوم پرداخته شود. نتایج حاکی از آن است که اگرچه از ابتدای پایتختی اصفهان طرح هایی برای توسعه شهری موجود بوده، این طرح ها و برنامه ها تا پایان حکومت شاه عباس یکم، به توسعه طولی شهر عمدتاً به سوی جنوب منتج شده است. در دوره های بعدی تا انتهای حکومت شاه عباس دوم (حک 1052 1077ق)، حدود توسعه شهری اندکی تغییر کرد؛ به طوری که حاشیه زاینده رود به مکانی برای استقرار دولتخانه نوظهور تبدیل شد. این در حالی است که بخش عمده توسعه عرضی اصفهان ماحصل افزوده های صفوی به دلیل حضور زاینده رود و علاقه شاه عباس دوم به برگزاری جشن هایی در حاشیه آن بوده است.
تحلیلی بر نقش رستم خان گرجی در جنگ های ایران و عثمانی(1012-1045ق: وان، هرسین، حله و ایروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم خان به عنوان یک غلام گرجی از چهره های مؤثر در تاریخ نظامی ایران عهد صفوی بشمار می آید. او در سایه هوش و ذکاوت خود به عالی ترین منصب نظامی یعنی سپهسالاری در عهد صفوی دست یافت، و صوفی وار و فداکارانه به دفاع از مرزهای صفوی در شمال غرب و غرب ایران پرداخت. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که رستم خان گرجی در جنگ های ایران و عثمانی در مناطق وان، هرسین، حله و ایروان چه نقشی ایفا نمود و عملکرد او در این میدان چه نتایجی را در پی داشت؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که شواهد موجود یک رابطه دو سویه ای از میزان شناخت رستم خان نسبت به مهارت های نظامی و موقعیت جغرافیایی منطقه، و همچنین درک صحیح و دقیق او از شدت خصومت عثمانی ها با صفویان و مطامع آن ها در گرجستان را نشان می دهد. یافته های تحقیق ضمن تأیید این مدعا نشان می دهد که حضور تاریخی رستم خان و پیروزی هایش در جنگ های مورداشاره به تحکیم و تثبیت امنیت مرزهای شمال غربی ایران تا سقوط دولت صفوی کمک مؤثری کرد. همچنین عثمانی ها مجبور شدند در معاهده ذهاب از گرجستان و آذربایجان چشم پوشی کنند؛ و تحرکات نظامی آن ها نیز در آن حدود تا شروع یورش افغان ها به اصفهان متوقف گردید.
ظهور بورژوازی تاریخی در ایران عصر صفوی با تاکید بر صنعت نساجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ظهور بورژوازی در ایران دوره صفوی می پردازد و سعی می کند به این فرضیه پاسخ دهد: در دوره صفویه، به ویژه دوران شاه عباس یکم، یعنی اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم میلادی، به موازات کشورهای اروپایی، ایران نیز دارای روندی از شکل گیری بورژوازی ملی و سرمایه داری تاریخی بوده است. طبق مطالعات انجام شده، این موضوع تاکنون مورد تحقیق قرار نگرفته است و اکثر نظریه پردازان و محققان در زمینه های اقتصاد سیاسی، جامعه شناسی و علوم سیاسی، از نظر صنعت و شیوه تولید، به ظهور بورژوازی تاریخی در ایران اعتقادی نداشته اند یا برخی آغاز آن را از اواخر دوره قاجار و پس از مشروطه می دانند. اما بر اساس بسیاری از داده های تاریخی، که بیشتر آنها برگرفته از سفرنامه های سیاحان غربی و در مرتبه بعد، سایر متون تاریخی است، ایران در دوره صفویه، بویژه در دوره شاه عباس اول، شاهد ظهور شیوه ای از تولید و نظام تجاری بود که می توان آن را مصداق بورژوازی تاریخی دانست. تعریف بورژوازی تاریخی که تحولات و ویژگی های اقتصاد زمان شاه عباس با آن سنجیده شده، از امانوئل والرشتاین است. تمرکز این تحقیق، بیشتر در زمان شاه عباس یکم بوده است. همچنین با نگاهی به هنر عصر صفویه، مشخص می شود که ایران در آن دوره، از نظر فکری و فرهنگی و صرفاً در جوامع شهری، حرکت به سمت نوعی ماتریالیسم را آغاز کرده بود.