مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
غنا
حوزههای تخصصی:
متن پیش رو، بخشی از نسخه ای دو قسمتی است که نویسنده بخش اول آن را مورد مداقه قرار داده است. بخش مذکور، شامل یادداشت هایی درباره مسائل اخباری اصولی، تصوف و غنا از مباحث اصلی و جاری نیم قرن آخر صفوی است. این متون توسط شخصی به نام حاجی حسین زاوانی تهیه و تنظیم شده و چندین قسمت را دربرمی گیرد. نویسنده در این جستار، مباحث مطرح شده در قسمت های مختلف این نسخه را بیان می کند. نخستین قسمت از بخش اخباری اصولی، بحثی نسبتاً مفصل درباره ترجیح اجتهاد و اصول گرایی بر اخباریگری بوده و خلاصه ای از مهم ترین ادله ای را که اصولی ها در نقد اخباریگری دارند، بیان می شود. دومین قسمت شامل متنی از محقق سبزواری که رساله فارسی ای است و به جهت متعلمان نوشته و درباره مبحث اجتهاد و تقلید است، نقد می شود. سومین قسمت، مربوط به سوال تازه ای است که حاجی حسین زاوانی درباره حدیث انما علینا ان نلقی الیکم الاصول و علیکم ان تفرعوا مطرح کرده و اینکه آیا معنای این حدیث، تجویز اجتهاد است یا خیر را تشریح می کند.
مروری بر تاریخچه ادبیات غنایی در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
67 - 82
حوزههای تخصصی:
نوع غنایی کهن ترین شکل شعر است که سروده شده و بی گمان، اولین بشری که پیرامون شعر و سخن آهنگین لب به سخن گشوده است و آن را با کلام دلپذیر همراه داشته، در پی بروز احساسات و عواطف درونی خود بوده و قطعه شعری که بر زبان جاری ساخته، از نوع شعر غنایی بوده است. لذت ها و شادی های شاعر و یأس و ناامیدی از دست نیافتن به آرزوها و دنیای آرمانی تمام اندیشه هایی است که فحوای شعر غنایی را می سازد. آنچه که عناصر اصلی یک کلام آهنگین را فراهم می آورد عبارت است از: زبان، موسیقی و تصویر همین کاربرد موسیقی در نظام واژه ها توسط شاعر که در نهایت به خلق شعر و کلام تأثیرگذار می انجامد برای شنونده مایه شگفتی و لذت است. در این پژوهش مضامین ادب غنایی نظیر: واژه غنا، شعر و ادب غنایی، محتوا و درون مایه ها، ویژگی ها و عناصر، قالب ها و انواع شعر غنایی در ادب فارسی و اروپا مورد توجه قرار گرفته است و در نهایت به سیر تحول انواع غنایی تا رسیدن به مرحله پختگی و کمال و روند تکاملی ادبیات غنایی در ایران پرداخته شده است
بررسی رویکرد یک دولت سکولار به «آموزش های دینی»؛ مطالعه موردی آموزش های اسلامی در کشور غنا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
61 - 92
حوزههای تخصصی:
بازگشت قوی دین به عرصه های اجتماعی طی سال های اخیر، آینده دولت های سکولار را به «میزان توانایی مدیریت آنها در مواجه با دینداران» گره زده است؛ برخی دولت های سکولار ارائه ی هدفمند «آموزش های دینی» را بهترین مسیر برای همزیستی مسالمت آمیز دینداران می دانند و برخی دیگر این آموزش ها را مانعی در مسیر مدرنیته معرفی می کنند که باعث بروز اختلافات و تکه تکه شدن جامعه می شود. قضاوت کلی درباره وضعیت آموزش های دینی در کشورهای سکولار نادرست است و گریزی از «مطالعه موردی کشورها» در این خصوص نیست. سؤال اصلی این نوشتار این است که «آموزه های دینی، به ویژه آموزش های اسلامی» در کشور غنا به عنوان یکی از کشورهای پیشگام در ارائه آموزش های دینی توسط دولت سکولار چگونه است؟ روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی−توصیفی است و اطلاعات مورد نیاز عمدتا با روش کتابخانه ای و نیز بررسی های میدانی جمع آوری شده است. براساس یافته های تحقیق دولت غنا راهی بین دو رویکرد «تعلیم درباره تعهد» و «تعلیم از روی تعهد» را برای ارائه آموزش های دینی برگزیده است. ضمن اینکه دولت سعی می کند فعالیت مدارس و مراکز دینی را در چارچوب و ساختارهای مشخصی آزاد بگذارند. آشنایی با رویکردها و سیاست های آموزشی این کشور، باعث ایفای نقش فعال تری در حوزه آموزش دینی برای تحقق اهداف بین المللی جمهوری اسلامی ایران می شود.
سماع در عرفان عملی و تصوف اسلامی و ارتباط آن با بدعت، غنا، لهو و رقص(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
61 - 92
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مورد اختلاف در فضای عرفان عملی و آداب صوفیان مقوله سماع است. واژه سماع گرچه در اصل لغت به معنای شنیدن است، ولی در اصطلاح صوفیان گاه بر حرکات موزون پس از سماع نیز اطلاق می شود. در این مقاله چیستی و حقیقت سماع و نسبت آن با بدعت، غنا، لهو و رقص مورد بررسی قرار گرفته است. طرح این مسأله از این جهت اهمیت دارد که برخی از منتقدان تصوف و عرفان به جهت اعمال و رفتار برخی از جهله صوفیه و تلقی خاص آنان از مجالس سماع صوفیان، حکم به حرمت آن داده و بدین سبب در اصل تربیت و سلوک عرفانی تردید کرده اند. نگارنده در این مقاله نتیجه گرفته که اولاً سماع صوفیان از مستحسنات صوفیه بوده و به رغم مخالفانی که حتی در میان خود اهل معرفت و تصوف دارد بدعت ضلالت و مذموم به شمار نمی آید؛ ثانیاً نسبت مطلق موسیقی که گاهی در مراسم سماع برخی از اقسام آن اجرا می شود و غنای محرّم شرعی نسبت عموم و خصوص من وجه بوده و همه اقسام موسیقی شرعا حرام نمی باشد و موسیقی سماع نیز غنای حرام نیست؛ و ثالثاً نسبت حرکات موزون و نمادین و رقصی که در شرع مقدس به عنوان لهو یا لغو حرام است عموم و خصوص مطلق بوده و فقط بخشی از آن حرکات که موجب تنزل انسان از مقام انسانیت به حیوانیت است، مورد اشکال بوده و قطعا سماع چنین رقصی محسوب نمی شود.
«من» غنایی و حماسی (مورد پژوهانه دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
شاخصه های سبکی ادبیات ملل در گونه های مختلف ادبی با زیرساخت های ویژه، پیکره های اصلی فرهنگ و ادبیات آ ن ها را بازتاب می دهد. در این میان،گونه های غنایی و حماسی در کنار دیگر انواع، جایگاهی خاص برای بازتاب احساسات و افکار نویسنده باز نگه داشته است.از آن جا که پدیدآورندگان این گونه از متن نوشته ها و حساسیت حضور نشست مؤلفان آن ها را در متن نمی توان انکار کرد، بررسی جایگاه مؤلف و تاثیر زاویه نشست او در متن می تواند نقطه های مبهم نوشته ها را آشکارکند. «من غنایی» یا ابراز شخصیت عاطفی نویسنده در متون غنا، بازنمودی از رمزواره هایی بی بدیل نگاه درونی مؤلف به موضوعات مختلف اطراف را به نمایش می گذارد. زیرساخت های «من فردی و عاشقانه»، «من اجتماعی»، «من اخلاقی» و ... هرکدام الگوبندی ذهن نویسنده را به مخاطب اعلام می کند و با روش غیرارادی، ذهنیت مؤلف را در جهت اقناع خواننده هدایت می کند. در متن های حماسی، مؤلف و حضور «من فردی» و «خویشتن شاعرانه» او هر چند به ظاهر چشمگیر نمی نمایاند، اما در ساخت های زیرین روایت پهلوانی و تاریخی متن، نقب زدن نویسنده به احساسات و هنجارهای درونی خویش را به صورت ارادی می توان دید. به گونه ای که اندیشه برترمنشانه و «من»گرایانه پهلوانان، جبهه گیری های ایشان در مقابله با قطب پلیدی ها و ناهنجاری ها، نازش به افتخارات ملی و نژادی در مقابل بیگانگان و... اعتبار اندیشه های ناسیونالیستی یک حماسه سرا را در پیوند با عواطف درونی او نشان می دهد. از آن جا که «شاهنامه» فردوسی و «دیوان حافظ» شیرازی، نمونه بکمال دو نوع گونه حماسی و غنایی ما محسوب می شوند، محقق سنجش حضور«من شاعرانه» با بازنمود «من ارادی» حماسی را به گونه مقایسه ای در این دو نشان داده است.
مفهوم عرفانی فقر در ادعیه صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دعاپژوهی سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
15 - 35
حوزههای تخصصی:
انسان ها در قرآن کریم، فقرا به خدای متعال معرفی شدهاند. این صفت در عرفان اسلامی بسیار مورد توجّه قرار گرفت. عارفان فقر را در توصیف ممکنالوجود از آن جهت مهمّ میدانند که حکایت از احتیاج تامّ مظاهر به مُظهر دارد. فقیر موجودی است که نه فقط در ایجادش محتاج موجِد خود است بلکه در بقا نیز آن به آن و لحظه به لحظه به علّت مبقیه محتاج است. فقر در ادبیات دعایی شیعه و در ادعیه مأثوره نیز به کرّات بیان شده است. مسئله این پژوهش کاوش معنای فقر در دعاهای صحیفه سجادیه است. هدف نهایی تحقیق آن است که کشف نماید آیا فقر تمجید شده در میراث دعایی مأثور، همان فقر مورد نظر عارفان مسلمان است. از همین رهگذر به روش تحلیلی و با رفتن به سراغ منابع کتابخانهای این مسئله مورد کاوش قرار گرفت. دریافت نهایی پژوهش این است که فقر در ادعیه به دو قسمت فقر مذموم، یعنی عدم اکتساب ثروت حدّاقل به میزان کفایت و فقر ممدوح به معنای کشف وابستگی و فقر ذاتی خویش به خدای متعال است. در چنین مقامی است که عارف، با قبول عبودیت که جبر ناگزیر حاصل از وصول به فناست، اراده خود را به مراد خویش یعنی خدای متعال میفروشد و تدبیر امورش را به او وامی نهد.
تحلیل عرفانی فقر و غنا از دیدگاه عرفانی خواجه عبدالله انصاری و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فقر» یکی از مراحل سیر و سلوک عرفانی و در لغت به معنای نیاز و احتیاج است و در اصطلاح صوفیه، نیازمندی به خدا و بینیازی از غیر اوست. «فقر و غنا» در ادبیات ایران و به خصوص در آثار عرفانی، سابقهای کهن و جایگاهی والا دارد. فقر در لغت به معنای درویشی و نداری و «غنا» نقطه مقابل آن و به معنی توانگری، بینیازی و دولتمندی است. سالک در این وادی به صفت عدم اصلی و فقر ذاتی خود برمیگردد و به آن اقرار میکند. فقر از مسائل مهم عرفانی است و علاوه بر شاعران که در دیوانهای خود به آن اشاره کردهاند خود عرفا نیز در این زمینه نظریهپردازی میکنند. این جستار که با روش تحلیلی و توصیفی انجام گرفته است بر آن است که مقوله فقر را از دید دو عارف (انصاری و مولانا) همراه با شواهد شعری تبیین و تفسیر کند و آن را از دید عرفان مورد بررسی قرار دهد.
منظومه غنایی ازهر ومزهر نزاری قهستانی در گذر تعالیم اخلاقی و قرآنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین بن محمد نزاری قهستانی از شاعران و منظومه سرایان قرن هشتم به شمار می رود پژوهش حاضر به معرفی کوتاهی اززندگی و آثار او پرداخته است ، سپس منظومه غنایی ازهر و مزهر را معرفی می کند ودر پی رسیدن به نکات اخلاقی و قرآنی نهفته در این منظومه عاشقانه است .با بازکاوی در این منظومه به شواهد شعری بر اساس مفاهیم قرآنی و اخلاقی می رسد و با استخراج ابیات به موضوع بندی آن پرداخته است وبه صورت نمودار بسامد هرکدام ازمفاهیم اخلاقی تعلیمی ،قرآنی را مشخص کرده است وی در این منظومه به مفاهیمی همچون بی اعتباری دنیا ،دوری از غرور وبخشش ،صبر و کوشش ودوری از بیداد، راز داری و...بر می خورد .. بیشتر آموزهای اخلاقی -تعلیمی وی جنبه دینی، اعتقادی داشته وجزو اخلاق بندگی به شمار می آیند وی از اخلاق اجتماعی سخن گفته ودراین منظومه غنایی توانسته است در قالب داستان نکات ارزشمند اخلاقی قرآنی را بگنجاند ودر رسالت شعری خویش جاودان بماند .
بررسی اطلاق و تقیید حکم نکاح در آیات و روایات مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود رویکردها و دید گاه های مختلف میان مذاهب اسلامی موجب برداشت های مختلف و متعارض از دو آیه 32 و 33 سوره مبارک نور شده است. براساس بعضی از دیدگاه ها واژه «استعفاف» در آیه 33 به معنای خودداری از ارتکاب گناه است، بدون آنکه با ازدواج همراه باشد و طبق دیدگاه بعضی دیگر «استعفاف» تنها به معنای طلب عفت و پاکدامنی است که می تواند با نکاح و ازدواج حاصل شود. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به تبیین این موضوع پرداخته است که نخستین توصیه اسلام به همه انسان ها در مقام ارضای غریزه جنسی، ازدواج است. مقاله حاضر درپی یافتن پاسخی برای این سؤال است که آیا توصیه به نکاح در آیات و روایات، مطلق است یا مقید به قید برخورداری از غنا و وجود امکانات؟ مذاهب اسلامی در پاسخ به این سؤال دیدگاه های متعارضی دارند. عده ای حکم نکاح را مقید و عده ای آن را مطلق به شمار می آورند. طبق دیدگاه منتخب، از مجموع ادله قرآنی و روائی به دست می آید که توصیه به استعفاف ازطریق اقدام به ازدواج به وضوح مشهود است.
آوازخوانی زن در روایات شیعی: تحلیل صدوری و فقه الحدیثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
23 - 39
حوزههای تخصصی:
از دیرباز محققان، محدثان و فقیهان برای تشخیص احادیث سره از ناسره با استفاده از مطالعات رجالی و صدوری و تحلیل متن به پالایش روایات مبادرت ورزیده و با پژوهش های فقه الحدیثی به تنقیح مراد و مقصود احادیث همت گماشته اند. با این همه تا کنون پژوهش مستقلی در روایات مرتبط با آواز خوانی زنان صورت نگرفته است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی احادیثی را که فقها مستند صدور حکم نهی یا جواز آوازخوانی زنان قرار داده اند دسته بندی کرده و آنها را از نظر صحت صدور و دلالت فقه الحدیثی مورد تحلیل قرار داده ایم تا پاسخ گوی این سؤال اصلی تحقیق باشد: روایات شیعی در باب آوازخوانی زنان از نظر صحت صدور و دلالت فقه الحدیثی چگونه است؟نتیجهٔ این تحقیق نشان می دهد اولاً در میان دو دسته روایت های دلالت کننده بر جواز و عدم جواز احادیث معتبر کم نیست و ثانیاً در میان این دو دسته تعارض مفهومی وجود ندارد و ثالثاً این احادیث بر حکم آوازخوانی صرف نظر از امور دیگر دلالتی ندارد.