مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
رضاشاه
حوزه های تخصصی:
پس از شکل گیری نظام مشروطه در ایران، اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران آباد نشد و کشور در چرخه ای از هرج ومرج و آشفتگی فرو رفت. ناکامی های نهضت مشروطه در ایجاد حکومت متجدد، متمرکز و قانون مند و دخالت قدرت های بزرگ روس و انگلیس در امور داخلی ایران، روشنفکران و نخبگان ایرانی را بر آن داشت تا ایرانِ جدید را بر مبنای تجدد با تأکید بر نوسازی بنا کنند. ازاین رو، به منظور تضمین استقلال و تمامیت ارضی و ایجاد وحدت ملی ایران، به ساخت دولت مقتدر اهتمام کردند و با حمایت از رضاشاه، زمینه های شکل گیری دولت مدرن را فراهم آوردند. ازآن جاکه درک ساخت دولت مدرن در ایران منوط به مطالعه تاریخ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور است، بخشی از مقاله به شیوه توصیفی و تاریخی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. روش شناسی مقاله نیز در چارچوب جامعه شناسی تاریخی قرار دارد. در این مقاله، نقش ذهنیت روشنفکران در ساخت دولت متمرکز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بنابراین، ساختمان ذهنی روشنفکران ایرانی تحت تأثیر دستگاه فکری تجدد از یک سو و میدان سیاسی و اجتماعی پس از نهضت مشروطه از سوی دیگر، در ساخت دولت مدرن پهلوی نقشی بی بدیل داشت.
چالش دولت مدرن رضا شاه با ایلات و عشایر؛ مانع توسعه یافتگیِ سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران دوره جدید زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰ (پیاپی ۱۳۰)
105 - 125
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسیِ مبتنی بر وفاداری ملیِ گروه های قومی و مذهبی موجود در یک کشور، از ارکان اصلی توسعه سیاسی محسوب می شود. در ایران دوره رضا شاه، اگرچه زمینه ی رشد مدرنیته و تحکیم مفاهیم اساسیِ آن فراهم شد اما در عمل توسعه یافتگیِ سیاسی به معنای مشارکت پذیری کلیه اقوام و ایلات و گروه های موجود در این سرزمین صورت نگرفت. مهم ترین علّت این امر، چالش این دولت با ایلات و عشایر بود. به علت اهمیت موضوع، این پژوهش با هدف بررسی وتحلیل مناسبات پُرچالش دولت رضا شاه با ایلات و عشایر به عنوان مانع مهم توسعه یافتگی سیاسی، قصد آن دارد تا به این سؤال پاسخ گوید که «چالش دولت مدرن رضا شاه با ایلات و عشایر، چرا مانع توسعه یافتگی سیاسی شد؟» برای پاسخ به سؤال پژوهش، این فرضیه در نظر گرفته شده که «اعمال سیاست های خشونت بار علیه ایلات و عشایر، در دولت رضا شاه موجب تحکیم احساسات قومیتی شد، لذا توسعه یافتگی سیاسی تحقق نیافت.» پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی به این موضوع می پردازد. یافته ها نشان می دهد استفاده از شیوه سرکوب، اجبار و کنترل شدید برای مهار ایلات و عشایر به منظور تحقق مدرنیسم و تجدّد مورد نظر در دوره رضاشاه، مانع اصلی توسعه یافتگی سیاسی بود.
تحلیلِ روند و نتایج سیاست اسکان عشایر در ایلات ممسنی در دوره رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح اسکان عشایر یکی از برنامه های اصلاحی رضاشاه در راستای ایجاد دولت ملی در ایران و پروژه ملت سازی بود که در مناطق مختلف کشور به کمک ارتش به اجرا درآمد. منطقه ممسنی در استان فارس، یکی از مناطق تمرکز ایلات عشایری بود که به عنوان یکی از مناطق هدف، طرح اسکان عشایر را تجربه کرد. این پژوهش که با رویکرد توصیفی تحلیلی و برپایه اسناد فراهم گردیده، در پی پاسخ گویی به این سؤال است که با توجه به عدمِ همخوانی بین سیاست متمرکزسازی و ساختار سنتیِ زندگی ایلی، دولت چه راهکاری را برای اجرای کامل طرح اسکان عشایر در قبال ایلات منطقه ممسنی انجام داد؟ و چرا این طرح در این منطقه با توفیق چندانی همراه نبود؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که دولت با درنظرگرفتن برنامه های مشخص چون اعمال نفوذ بر ایلات از طریق الغای مقامات مؤثر ایلی، اخذ تعهدات از رؤسای ایلات، ارائه طرح های جدید اسکان، در عملیاتی کردن این طرح کوشید، لیکن این طرح در منطقه ممسنی به دلایلی چند مانند عدم بسترسازی فرهنگی و اقتصادی، استفاده از عنصر اجبار جهت اجرای برنامه، استقرار ایلات در مکان های نامطلوب، عدم به کارگیری عوامل اجراییِ مناسب پس از اسکان و به تبع آن زیان اقتصاد عشایری در منطقه ممسنی با موفقیت چندانی همراه نشد.
بررسی نقش سیاسی روحانیت در دوره رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۶ شماره ۷۸
37 - 76
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه دین و سیاست یا به عبارتی نقش سیاسی روحانیون یا نیروهای مذهبی از مهمترین موضوعات جامعه ایران در سده اخیر می باشد. اهمیت این موضوع در دهه های اخیر که از سویی شاهد پدیده هایی نظیر انقلاب اسلامی ایران و از سوی دیگر رشد بنیادگرایی اسلامی هستیم، با در نظر گرفتن این امر که فرایند مدرنیسم یا نوسازی در اغلب کشورها در جهت تضعیف سنت ها و به ویژه سنت های مذهبی عمل کرده است، دو چندان می شود. این مقاله سعی دارد با نگاهی به تحولات ایران در دوره رضاشاه و بر مبنای نظریه جان کنت گالبرایت، به بررسی نقش سیاسی روحانیون در این دوره و نسبت آنها با حکومت رضاشاه بپردازد. در این چارچوب، می توان دو دوره متمایز از هم تشخیص داد. در حالی که در دوره ای روحانیون نقش فعال و برجسته ای در سیاست داشتند و حتی به نوعی در مشروعیت بخشیدن به قدرت و حکومت رضاشاه ایفای نقش کردند، در دوره دیگر و در مقابل حکومت رضاشاه نقش سیاسی روحانیون و نیروهای مذهبی کمرنگ و ضعیف بود. این تفاوت نقش سیاسی روحانیون در دوره رضاشاه رابطه ای مستقیم با منابع و ابزارهای اعمال قدرت روحانیون از یک سو و حکومت رضاشاه از سوی دیگر داشته است. واژگان کلیدی: روحانیون، رضاشاه، قدرت، ایران، نظریه گالبرایت
رضاشاه و پروژه تاریخ نویسی ناسیونالیستی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضاشاه به دلیل ایجاد اصلاحات، تشکیل دولت مطلقه مدرن و یکسان سازی فرهنگی مورد نظر خود نیازمند به بازسازی هویت ملی جدید بود و به همین جهت برای رسیدن به مقصودش بسیاری از مورخان ایندوره را موظف ساخت تا با بهره گیری از روش تاریخ نگاری ناسیونالیستی به این کار بپردازند؛ به همین دلیل این نوع تاریخ نگاری در دوره رضاشاه پهلوی بسیارمورد اهمیت قرار گرفته است. نظریه ناسیونالیستی تاریخ نگاری مانند بسیاری دیگر از نظریه های تاریخ نگارانه ترکیبی است از استدلال هایی که بیانگر اشتراکاتی از ایران و نشانه های آن روایت پیوسته و متداوم از گذشته سرزمین ایران، تاریخ پرعظمت ایران باستان، تقدیس ارزش های ناسیونالیستی مانند استقلال خواهی و تصویر و تصور ایران یکپارچه که همگان به آن نگاهی یکسان و ستایش آمیز دارند. در پژوهش حاضر تلاش شده تا این نوع تاریخ نگاری مورد بررسی قرار گرفته و ضمن تأکید نگاه ناسیونالیستی حاکم بر این دوره، برخی ازمتون نگارش یافته در این مقطع تاریخی نیز مورد توجه واقع شوند. ارائه نوعی تفسیر و تحلیل ویژه از ترکیب ها و اشتراکات ملی و مذهبی که به صورت بارز و آشکار در آثار تاریخی ایندوره به چشم می خورد که تغییر نگارش تاریخ ایران و تغییر سبک و نگاه به آن را به روشنی نمایان می سازد.
سازوکارهای انضباطی ایجاد اُبژه به هنجار در عصر پهلوی اول بر مبنای نظریه ی حکومت مندی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری بسیاری از نهادهای مدرن در عصر پهلوی اول امری اتفاقی نبود، چراکه به بیان فوکویی، برآمده از یک عقلانیت سیاسی خاص و با هدف تغییر زیست-سیاست ایرانی صورت می گرفت. سؤال اصلی پژوهش حاضر از این قرار است که «حکومت پهلوی اول چرا و چگونه زیست-سیاست ایرانی را شکل داد؟» در پاسخ به سؤال مذکور و با مدد از نظریه ی حکومت مندی فوکو به عنوان رهیافت نظری پژوهش، این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که رضاشاه از طریق ایجاد و تکوین نهادهایی چون ارتش یک پارچه، ثبت احوال و بهداشت به عنوان تکنیک های حکمرانی که برآمده از عقلانیت سیاسی خاصی به نام «مدرنیسم» بود، کوشید با تربیت ابژه - شهروندانی به هنجار رابطه ی قدرت را نهادینه کرده و به تغییر زیست-سیاست ایران دست بزند. اهمیت مسئله ی مورد بحث در فهم فلسفه ی پشت اقدامات حکومت ها و نحوه ی کاربست فنونی است که آن ها را در دست یابی به اهداف شان یاری می رساند. لذا آشکارکردن سازوکارها و مناسبات اعمال سلطه در طول تاریخ و درک تفاوت های موجود میان حکومت ها از این منظر، از جمله دستاورهای نظری تحقیق است. مطالعه ی اسناد و مکتوبات دوره ی مربوطه با نگاهی تبارشناسانه که بر میکروفیزیک قدرت یعنی سطوح خُرد اعمال سلطه ی حکومت در جامعه تأکید دارد، روش پژوهش نوشتار حاضر را شکل می دهد.
بررسی وضعیت تولید قالی در اصفهانِ دوره رضاشاه (1304تا1320ش/1925تا1941م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت قالی بافی شهر اصفهان در دوره های مختلف فرازوفرودهای گوناگونی را تجربه کرده است؛ به ویژه پس از سقوط دولت صفوی و با ﺗﺄثیرپذیرفتن از ناآرامی های پس از آن، این صنعت در سراشیبی رکود قرار گرفت. در اواخر دوره قاجار و پس از پایان جنگ جهانی اول، به واسطه وضعیت اقتصادی کشور، بر مشکلات صنعت فرش اصفهان افزوده شد. با شروع دوره رضاشاه، بخشی از این مشکلات به این دوره منتقل شد. استفاده از رنگ جوهری و فراموش شدن طرح های اصیل گذشته، همچنان کیفیت و اصالت فرش اصفهان را در مخاطره انداخته بود. در کنار این مسائل، مشکلات معیشتی و بهداشتی بافندگان فرش نیز پابرجا بود. پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ این پرسش است که وضعیت تولید فرش شهر اصفهان در دوره رضاشاه چگونه بود و دولت برای بهبود و ارتقای تولید فرش اصفهان چه اقداماتی انجام داد. فرضیه این پژوهش آن است که باتوجه به مشکلات فراوان پیش روی این حرفه، اقدامات صورت گرفته ناکافی و غیراصولی بود. براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، مشخص می شود باوجود اقداماتی که برای رفع مشکلات موجود در وضعیت تولید قالی شهر اصفهان انجام شد، به واسطه کم اطلاعی دست اندرکاران این صنعت و نبود برنامه ریزی های دقیق و سیاست گذاری های درازمدت، این فعالیت ها چندان ثمربخش نشد؛ درنتیجه، مشکلات همچنان برجای ماند. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است و از منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک آرشیوی استفاده شده است. در این روش پس از جمع آوری اطلاعات کافی، یافته ها سازماندهی و سپس تجزیه وتحلیل می شوند.
تاریخنگاری ناسیونالیستی دوره ی رضاشاه و تاکید بر پیوستگی نژادی کردها و ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش و جایگاه والای ناسیونالیسم در همبستگی افراد جامعه باعث شد تا در دوران رضاشاه، ناسیونالیسم باستان گرا به جزء مهمی از ایدئولوژی و سیاست رسمی دولت تبدیل شود. از آنجا که اثبات وحدت نژادی اقوام ایرانی می توانست نقش بارزی در انسجام بخشی و وحدت آفرینی گروه های متفرقِ قومی در ایران ایفا نماید مورخان دوران رضاشاه تلاش هایی را برای اثبات ایرانی و آریایی بودن گروه های قومی ایران و ازجمله کردها آغاز کردند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا با روش توصیفی تبیینی به این سؤال پاسخ داده شود که آثار نگاشته شده درباره تاریخ کرد و کردستان در دوره رضاشاه با چه ضرورتی تألیف و مؤلفان آن آثار برای اثبات ایرانی بودن قوم کُرد بر چه مؤلفه هایی تأکید کرده اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مورخان دوران رضاشاه در راستای تقویتِ حسِ ایرانی گرایی در میان کردها و مقابله با تلاش های صورت گرفته برای غیرایرانی نشان دادن آنها با تأکید بر عواملی چون نژاد آریایی قوم کرد، هم ریشه بودن زبان های کردی و فارسی، میهن دوستی و سرگذشت مشترک تاریخی کردها با سایر اقوام ایرانی به تقویت وحدت ملی به عنوان یکی از نیازهای اصلی جامعه خود یاری رسانده اند.
بهائیان و رضاشاه؛ از تعامل تا گسترش سازمانی (در دوره پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
863 - 879
حوزه های تخصصی:
پژوهش در خصوص ظهور رضاخان در عرصه سیاسی و متعاقب آن گسترش فعالیت بهائیت در ایران، که به عنوان دو موضوع متداخل در تاریخ سیاسی ایران مطرح است، می تواند در مسیر مطالعه سیاست های استعماری انگلستان، راهگشای مناسبی در سیر مطالعاتی کارکرد جریان بهائیت در ایران باشد. این پژوهش با هدف بازنمایی نقش بهائیان در به قدرت رسیدن رضاخان و روند فعالیت های این فرقه در زمان رضاشاه انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد انگلستان،پس از انقلاب 1917م روسیه، پایان جنگ جهانی اول و شکست قرارداد 1919م، به منظور گسترش نقش خود در ایران، سناریویی را با کمک عوامل خود و از جمله بهائیان به اجرا درآورد که کمترین نتیجه آن، اسارت پنجاه وسه ساله فرهنگ و سیاست ایران در دست سلسله پهلوی بود. همچنین نتایج نشان داد که بهائیان چه قبل و چه بعد از کودتای سوم اسفند 1299، بازیگران فعالی بوده اند که از این خوان گسترده انگلستان در ایران بهره ها بردند و عرصه فرهنگ، سیاست و دیانت جامعه ایرانی را اسیر کینه ها، حسادت ها و مأموریت های استعماری خود ساختند.
وضعیت و جایگاه اجتماعی نظامیان در دوره پهلوی اول و تاثیر آن بر واقعه شهریور 1320(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیل قشون متحدالشکل توسط رضاخان تحولی اساسی و نوین در تاریخ ایران بود. اگرچه در پژوهش های تاریخ معاصر بطور مفصل به نقش و عملکرد سیاسی و نظامی قشون رضاشاه پرداخته شده اما تاکنون هیچ کاوشی در اوضاع و شرایط داخلی ارتش و همچنین روابط و مناسبات موجود میان سربازان و درجه داران و افسران و امرای آن و نیز جایگاه اجتماعی آنان صورت نگرفته است. پژوهش حاضر برای نخستین بار درصدد است با تکیه بر منابع موثق بویژه روایات خود نظامیان و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی وضعیت درونی ارتش بپردازد و روشن سازد که واقعه شهریور 1320 تا چه اندازه متاثر از وضعیت نظامیان بود. در این راستا پژوهش نشان می دهد برخلاف اقتدار ظاهری، ارتش در درون خود دچار معضلات و بحران هایی جدی بود که از جملة آنها عدم امنیت جانی سربازان، ثروت اندوزی افسران، دزدی، ارتشاء و حتی انواع تجاوزات بود و اگرچه رضاشاه تلاش خود برای کنترل ارتش را به کار بست اما نه تنها توفیقی نیافت، بلکه در پاره ای جهات خود مسبب اصلی مشکلات بود و افسران و امرای ارتش با اطمینان از حمایت های او، به ثروت اندوزی، غارت، اختلاس، و چپاول اقدام کرده و تنها بخش محدودی از آنان از آموزه های وطنپرستانه برخوردار بودند، و در نتیجه این وضعیت، ارتش ایران به علت فقدان فرماندهان وطن پرست کافی نتوانست در شهریور 1320عملکرد قابل انتظاری از خود نشان دهد.
بررسی علل و ماهیت شورش ها و طغیان های خوانین بلوچ در دوره رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با روی کار آمدن رضاشاه و در پیش گرفتن سیاست تمرکز قدرت، تلاش های زیادی برای استقرار قدرت حکومت مرکزی، در اقصی نقاط ایران از جمله بلوچستان، انجام گرفت که با چالش های متعددی از سوی قدرت های محلی روبه رو گردید؛ یکی از این چالش ها، طغیان دوست محمدخان بارکزائی و جمعه خان اسماعیل زهی در سال های 1307-1319ش بود. اینکه علّت اصلی شورش سرداران بلوچ چه بود؟ و چگونه طغیان آنها سرکوب شد؟ سؤال اصلی این پژوهش است که کوشش می شود به روش تاریخی و شیوه توصیفی تحلیلی، بر پایه اسناد طبقه بندی شده و آرشیوی سال های 1307-1319ش بررسی و پژوهش شود. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که شورش دوست محمدخان بارکزائی و جمعه خان اسماعیل زهی، برخلاف حرکت های دیگر این دوره در خوزستان، گیلان و آذربایجان شائبه تجزیه طلبی و استقلال نداشت و تلاش های آنان، به علّت سلطه بیگانگان خصوصاً انگلستان، بدرفتاری نظامیان با مردم منطقه، کشف حجاب و گسترش اقتدار سیاسی و اقتصادی آنان بوده است. نگاهی دقیق به مندرجات اسناد مورد بررسی نشان می دهد که دلیل اصلی شکست حرکت خوانین بلوچ، عدم شناخت کافی آنها از دولتمردان انتهای دوره قاجار و ابتدای دوره پهلوی، به ویژه شخص رضاشاه، بوده است.
ستیز اقتصاد زراعیِ رعیتی- معیشتی و اقتصاد زراعیِ تجاری ستیز دولت و دهقان برای تجارت و معیشت 1320- 1304ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این نوشتار ستیز اقتصاد زراعیِ رعیتی- معیشتی و اقتصاد زراعیِ تجاری در بازه ی زمانی 1320-1304 است. تداوم نظام زمینداری و جان سختی مناسبات آن در ایران و نیز ایستائی جامعه ی دهقانی همزمان یا پس از شکل گیری دولت مدرن، مسئله ی قابل تأملی است. انتظار می رفت با نفوذ سرمایه و رواج اقتصاد تجاری، تغییراتی در این امر رخ دهد. اما نه تنها دولت، تاجر- مالکان و مالکان بلکه دهقانان نیز علاقه ای به تغییر این شیوه ی تولید و مناسبات آن نشان ندادند. برای تبیین این مسئله، این سؤال قابل طرح است که: «چرا در دوره ی رضاشاه، زارع ایرانی در برابر تلاش های دولت برای رواج اقتصاد زراعیِ تجاری مقاومت کرد و به ستیز پرداخت؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که دهقان ایرانی برای معیشت کشت می کرد. هدفش بیشینه سازی درآمد نبود، بلکه بخت خانواده برای زنده ماندن و موجودیت بود. شرایط نامساعد آب و هوا، آفت های زراعی، نا آشنایی با مناسبات بازار و سیاست بین الملل مایه ی نگرانی و بی اعتمادی مالک و زارع به زراعت تجاری و پافشاری آنان بر زراعت معیشتی بود. بنابراین با نفوذ سرمایه و رواج اقتصاد زراعیِ سرمایه دارانه، در مناسبات زمینداری و وضعیت اجتماعی زارعان تغییری به وجود نیامد و قواعدی که برای سالیان دراز نظام کشاورزی ایران را ثابت نگه داشته بود، بر هم نخورد. عوامل تولید از نظام اجتماعی سنتی آزاد نگردید. بلکه سبب همراهی و همگامی زارع با مالک و تحکیم نظام ارباب - رعیتی گردید.
نگاهی به همسان سازی لباس و کشف حجاب در سیستان و بلوچستان دوره رضاشاه
حوزه های تخصصی:
با انقراض سلسله قاجار و استقرار دولت پهلوی اول، مناسبات دولت و مردم دچار تغییرات عمده ای گردید. تجدد گرایی و نوسازی از اهدافی بود که رضاشاه و مشاوران غربگرای او در پی اعمال آن درجامعه اسلامی و سنتی ایران بودند. کشف حجاب یکی از این اهداف غربگرایانه بود که با شدت و خشونت از سوی رژیم بر مردم مسلمان تحمیل گردید تا با تغییر ظاهر زنان زمینه ورود آنان به جامعه فراهم گردد. موافقت ها و مخالفت ها در برابر این قانون درشهرهای مختلف یکی از حوادث مهم و پردافعه تاریخ معاصر ایران است. در سیستان و بلوچستان نیز روند کشف حجاب با حوادثی همراه بوده است. نهادینه بودن عقاید مذهبی و بافت سنتی این منطقه، عدم همکاری کدخدایان و متفذین محلی و فعالیت های تبلیغی روحانیون سیستان و بلوچستان علیه کشف حجاب سرانجام باعث ناکامی این طرح گردید. این مقاله، بر آن است تا با استفاده از منابع و اسناد موجود، به بررسی چگونگی اجرای البسه متحدالشکل و برنامه کشف حجاب و نتایج حاصل از آن در سیستان و بلوچستان بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، به صورت کتابخانه ای و تطبیق و تحلیل منابع موجود، بخصوص اسناد موجود بوده است. در این تحقیق تاریخی، پس از جمع آوری اطلاعات لازم، به سازماندهی اطلاعات و تجزیه و تحلیل و سرانجام استنتاج از آن ها پرداخته شده است. نتیجه گرفته می شود کشف حجاب، یکی از مسئله سازترین اقداماتی بوده است که در دوره پهلوی اول انجام گرفت. اجرای این برنامه در سیستان و بلوچستان، به واسطه آن که بافت تاریخی و اجتماعی شهر، بافتی سنتی و مذهبی بود، با واکنش ها و مخالفت های گسترده ای روبرو شد. دولت برای پیشبرد این طرح، به استفاده از زور و فشار متوسل می شود. این در حالی است که پاره ای از اقشار، با این طرح همراهی می کنند.
سازمان پرورش افکار و تلاش برای تغییر سبک زندگی جوانان در عصر رضاشاه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان پرورش افکار در سال 1317 شمسی به منظور تحقق بخش مهمی از اهداف ناتمام حکومت پهلوی اول وارد عرصه شد. این سازمان نماد بارز تغییر رویکردهای حکومت رضاشاه؛ به لحاظ تاکتیک ها و تکنیک های فرهنگی است. ناکامی رویکرد تجدد آمرانه و ظهور و بروز مقاومت ها و مخالفت ها در برابر اقدامات حکومت، سبب تقابل دولت و ملت و پیدایش تضاد در این عرصه شد. مقاله حاضر درصدد است به این مسئله پاسخ دهد که تأثیرات فردی و اجتماعی فعالیت های این سازمان به لحاظ سبک زندگی چه بوده است. نگارنده معتقد است سیاست فرهنگی جدید؛ در قالب سازمان پرورش افکار، اهداف کلان حکومت پهلوی اول؛ به منظور تغییر در سبک زندگی نسل جوان و ایجاد گسست اجتماعی در جامعه ایران را در آن مقطع تحقق بخشیده است.
سقوط رضاشاه و تحول دولت در آثار کسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۸
245 - 269
حوزه های تخصصی:
وقوع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به بهانه حضور نیروهای آلمانی، پیامدهای ناگواری داشت. پایان دولت رضاشاهی به معنای شروع دوره جدیدی بود که در آن دیگر از اقتدار مطلق خبری نبود. وخیم تر شدن شرایط کشور، متفکران ایرانی را به تأمل درباره ایران برای دوران پسارضاشاه برانگیخت. یکی از آن ها احمد کسروی بود. او باتوجه به حضور چندین ساله اش در عرصه سیاست ایران و تجربه های زیسته اش، به بازسازی نظریه دولت در دوران پس از رضاشاه دست یازید. از این رو پرسش این مقاله، چیستی مختصات دولت پسارضاشاهی در اندیشه کسروی است. برای پاسخ به این پرسش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، نوشته های کسروی در بازه زمانی 1321 تا 1324 مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که کسروی با در نظر گرفتن شرایط موجود با رویکردی واقع گرایانه، دولتی نخبه گرا را بر گزیده و با یادآوری آنچه در مشروطه و دوره رضاشاه روی داده بود بی طرفی در روابط خارجی، شکل دهی به ارتشی مستقل، تلاش برای آگاه سازی مردم و در نظر گرفتن شرایط فرهنگی ایران در قانونگذاری را از وظایف این دولت نخبه گرا می داند.
شکل گیری ملی گرایی در ایران (مطالعه موردی: پهلوی اول)
اولین شکل گیری ملی گرایی (ناسیونالیسم) بعنوان ایدئولوژی حاکم را می توان در دوره پهلوی اول دانست. این مقطع از آنجایی شایسته بحث و تأمل جدی است که ادراکات و تصوراتی که در ساختار سیاسی دوره پهلوی اول ترویج شد، مبنای مباحث و مجادلاتی شده است که تا به امروز امتداد یافته است. این مقاله می کوشد تا ضمن فهم روند تثبیت الگوی هویت ناسیونالیستی در دوره پهلوی اول، عناصر و مولفه های درونی آنرا که حول چهار محور اصلی وحدت ملی، باستان گرایی، دلبستگی به وطن، تداوم سلطنت و موقعیت محوری شاه مورد تحلیل قرار دهد. در ادامه این بحث، جهت گیری و سیاست خارجی ایران در دوره رضاشاه، که عمیقا متاثر از رویکرد ناسیونالیستی در مناسبات بین المللی ایران مورد بحث قرار می گیرد. در همین خصوص این سوال مطرح می شود که: هویت دولت در ایران عصر پهلوی اول برپایه چه اصولی شکل گرفته و تاثیر آن بر سیاست خارجی و مناسبات بین المللی ایران چگونه بوده است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که هویت دولت ایران در عصر پهلوی اول برپایه تمرکز بر حس ناسیونالیسم ایرانی در کشور بود که به لحاظ تقلید از فرهنگ غرب و جدایی از فرهنگ ایرانی، باعث ناکارآمدی در امور داخلی و عدم سیاست خارجی درست در مناسبات بین المللی گردید. این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی تاریخی –تحلیلی نگاشته شده است.
کارکرد آموزشی-فرهنگی دارالمعلمات و دانشسراهای دخترانه در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال بیست و نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
106 - 139
حوزه های تخصصی:
هدف : دوره سلطنت رضاشاه مرحله ای در ارتقای موقعیت اجتماعی زنان ایران بود. دولت در اجرای برنامه تجدد و سکولاریسم، برنامه های متعدد ازجمله تأسیس دانشسَراهای دخترانه تأسیس کرد که شکل سازمان یافته تر دارالمعلمات به شمار می رفت. هدف تأمین و تربیت معلمان زن بود. این ابتکار در آن زمان در ارتقای جایگاه آموزشی و فرهنگی زنان نقش مؤثر داشت. نشان دادن این نقش هدف این مقاله است. روش/ رویکرد پژوهش : داده ها از اسناد و مدارک آرشیوی و کتابخانه ای گردآوری و تحلیل شده است. یافته ها و نتیجه گیری : تأسیس دانشسَراهای دخترانه سبب افزایش سواد زنان و تأمین آموزگاران زن شد و زمینه ورود زنان را به عرصه عمومی، به ویژه دستگاه اداری و مراکز علمی فراهم کرد . از این رو در ارتقای موقعیت موثر بود؛ هرچند در ابتدا عمدتاً به زنان طبقه بالا محدود بود.
مالکیت اختصاصی در کرمانشاه (پهلوی اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرمانشاه یکی از متراکم ترین مناطق مالکیت خالصه و سلطنتی در دوره قاجاریه و پهلوی اول بود. مسئله اصلی مقاله حاضر روشن کردن چرایی و چگونگی شکل گیری مالکیت سلطنتی و پیامدهای این نوع مالکیت بر کشاورزی منطقه کرمانشاه در دوره پهلوی اول است. هدف کلی مقاله توضیح و تفسیر علل و عوامل ظهور و بروز پدیده املاک رضاشاه در کرمانشاه در دوره پهلوی اول است. رویکرد تحقیق حاضر کیفی است. داده ها از مراکز اسناد و منابع کتابخانه ای بر پایه نمونه گیری هدفمند گردآوری و به روش گراندد تئوری تجزیه و تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان داد مقوله هایی مانند: «ایدئولوژی ایران باستان»، «فروپاشی نظام ایلی»، «زور»، «نظام ارباب رعیتی مدرن» و «کشاورزی پایه توسعه» عمده ترین علل و عوامل شکل گیری پدیده املاک سلطنتی در کرمانشاه بود. مهم ترین نتایج و پیامدهای پدیده املاک شاهانه در کرمانشاه عبارتند از: تغییر الگوی کشت و توسعه کشاورزی تجاری، تخصصی شدن دانش بهره برداری از زمین، تأسیس کارخانه قند شاه آباد (اسلام آباد)، سدسازی، توسعه شبکه آبیاری و ماشینی شدن کشاورزی.
تملک خواهی رضاشاه در مازندران؛ انگیزه ها و روش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضاشاه حدود شانزده سال در ایران سلطنت کرد (1304- 1320). در این دوران تغییراتی در سیستم مالکیت اراضی در برخی مناطق کشور، خصوصاً در مازندران پدید آمد و باعث شد تا به تدریج رضاشاه علاوه بر مقام سلطنت در جایگاه بزرگ مالک نیز قرار گیرد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤالات است که رضاشاه با چه انگیزه ها و شیوه هایی توانست املاک گسترده ای را درمازندران به تصاحب خود درآورد؟ در مقام پاسخگویی به این سؤالات می توان انگیزه های متعددی را برشمرد اما شاید بتوان مهم ترین انگیزه را به واسطه اهمّیت مالکیت زمین و طبقه ملاکین در مناسبات سیاسی اجتماعی ایران و عدم بهره مندی رضاشاه و خاندانش از این امتیاز جستجو نمود. همچنین تملک خواهی رضاشاه به شیوه های گوناگونی از جمله فروش خالصه جات، تعویض علاقجات، فروش املاک وقفی و ... در شمال ایران انجام می گرفت.
نگاهی به اوضاع سیاسی اجتماعی سراوان در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی سراوان در دوره قاجار و پهلوی یکی از مسائل مهم تاریخ معاصر ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. سراوان یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران بود که در جریان رقابت کشورهای اروپایی بر سر کنترل و تسلط بر هندوستان، مورد توجه آنها قرار گرفت. اهمّیت سراوان در دوره معاصر بیش از همه به هنگام تعیین مرزهای بلوچستان نمایان شد؛ زیرا اختلاف بر سر مالکیت نواحی کوهک و اسپندک از موضوعاتی بود که مذاکرات مرزی ایران و انگلیس را با دشواری مواجه کرد. بعد از کودتای سوم اسفند 1299 و تشکیل ارتش منظم، دولت تا اندازه ای متوجه بلوچستان شد. پس از برچیده شدن حکومت های محلی به دست رضاشاه در بلوچستان، به تدریج در سراوان پادگان هایی ایجاد و نظم و امنیت حاکم گردید.سؤال اساسی پژوهش این است که منطقه سراوان در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، منازعات مرزی و مرزبندی ایران در دوره قاجار و پهلوی چه نقشی داشته است؟ یافته هایاین پژوهش نشان می دهد که موقعیت مرزی و جغرافیایی منطقه سراوان و همجواری با شبه قاره هند و ارتباطات سیاسی و اجتماعی با این منطقه برای دولت انگلیس اهمّیت بسیار داشته است، همچنین اهمّیت سراوان برای دولت قاجار و پهلوی، آن را به یکی از مهم ترین مناطق کشور تبدیل کرده و باتوجه به قدرت حاکمان این منطقه و حضور در جریانات این دوره، مورد توجه حکومت مرکزی نیز قرار داشته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر متون کتابخانه ای و اسنادی از آرشیو ملی، به ارزیابی تاریخ سراوان در عصر حکومت قاجار و پهلوی پرداخته است.