مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مکتب هرات
حوزه های تخصصی:
ادبیات حماسی و نگارگری ایران از هنرهای قدیم و پویای ایران زمین بوده اند که از دیرباز به یاری هم شتافته اند. ادبیات حماسی ایران با ظهور نابغه ای به نام فردوسی به نهایت خود رسیده و نمونه کامل حماسه را به تصویر کشید. شاهنامه فردوسی سرشار از صحنه های اسطوره ای، تخیلی، رزمی و در عین حال غنایی و تغزلی است و همچنین بازگوکننده دیدگاه هنرمند ایرانی به دنیا و نگاه فرازمینی او به هستی است که تمام این مفاهیم در اسطوره ها و پهلوانان حماسه آفرین شاهنامه دیده می شوند. نگارگر ایرانی نیز با دیدگاه هماهنگ با تفکراتی که ذکر شد، حرکت کرد و در مکاتبی چون شیراز، تبریز و هرات متبلور شد. نگارگر ایرانی جهان را از دیدگاه واقع گرایانه صرف نمی بیند چرا که با آن دید دیگر تصویر کردن اسطوره ها و پهلوانان و اساطیر غیر ممکن می شود و در حد یک انسان عادی تنزل پیدا می کنند. فضا و زمان و مکان و نگارگری ایرانی از دید معمول نیست و اینها همه همراه و هماهنگ با ادبیات حماسی است و این مفاهیم در هر دو هنر دیده می شوند. تصاویر شاهنامه بایسنغری از بهترین و کاملترین نگاره های مکتب هرات است که در این رساله با ادبیات حماسی شاهنامه قیاس شده اند و نگرشی است بر این گونه کارها و بر اینکه چگونه می توان از قابلیت های ادبیات ایرانی و به ویژه ادبیات حماسی استفاده کرد و هنرمندان بزرگ و اندیشمندان در گذشته چگونه این مهم را انجام داده اند.
مفهوم و جایگاه «فضا» در سه نگاره از نگاره های استاد کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مفهوم و جایگاه «فضا» در نقاشی ایرانی دوره تیموری1 و تفسیر قواعد و ضوابط حاکم بر آن ها در آثار استاد کمال الدین بهزاد است. در این پژوهش، ساختار بصری سه اثر از معروف ترین نگارگری های ایرانی دوره تیموری بررسی و تحلیل شده است که فضای معماری را تصویر کرده اند. با توجه به اینکه مکتب هرات2 نقطه اوج نقاشی ایران محسوب می شود و در این مکتب به فضا های معماری و شهری بسیار توجه شده است، نگاره ها از این مکتب هنری انتخاب شده اند. ضرورت این پژوهش از جهت یافتن نوآوری های موجود در نگاره های بهزاد، نظام ترکیب بندی عناصر، جایگاه فضاها و تحقیق و دقت نظر در نقش، طرح و رنگ نگاره های استاد است. با فرض اینکه استاد سعی داشته با رعایت اصل تناسبات طلایی، فضاهای معماری را در جایگاه ویژه ای قرار دهد، درک و شناخت قواعد و دریافت فرم و محتوای این آثار، راهی برای درک مفهوم و معانی این نگارگری ها است. نتایج حاصل از تحقیق بیان می کند که در نگارگری های بهزاد، اصول خاصی بر صحنه پردازی فضا حاکم بوده و عناصر معماری بر اساس این ضوابط که اصل نسبت طلایی است، جایگاه ویژه ای داشته اند که نشان دهنده نبوغ و نوآوری های استاد در نظام ترکیب بندی عناصر بوده است.
مقایسه نگاره«کشته شدن ارجاسب در رویین دژ به دست اسفندیار» با دیگر نگاره های شاهنامه بایسنقری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان کتب مصور فارسی، شاهنامه فردوسی و به طوراخص «شاهنامه بایسنقری»، از جایگاه ویژه ای برخوردار است، ظهورمکتب هرات تیموری درعصردرخشان هنراسلامی، آن را ملزم به پیروی از ارزش های اصیل آن نموده است؛ جهت پیگیری این مسئله دراین نوشتارنگاره ی«کشته شدن ارجاسب دررویین دژبه دست اسفندیار»انتخاب شده و درپی طرح این پرسش کلی که نگاره ی یاد شده به لحاظ ساختاری چه تفاوت هایی با سایرنگاره های شاهنامه بایسنقری دارد؟ لذا نویسنده به روش تحلیل زیباشناسانه و تطبیق با مبادی حکمت هنراسلامی به بررسی و تحلیل نگاره مذکور پرداخته و تفاوت های ساختاری آن با سایر نگاره های شاهنامه بایسنقری را مورد مطالعه قرار داده است. و نتیجه آن که: نگاره مذکور از حیث وضعیت و ماهیت عناصر، دارای حرکت و جنبشی صعودی و حرکتی کمال گرا منطبق براصول حکمت هنراسلامی است، همچنین کثرت اجزای تشکیل دهنده در راستای ایجاد وحدت بصری، به درج اصل وحدت درکثرت نایل آمده است. جنبش و حرکت موجود دراین نگاره، عدم تقارن و نمایش هم زمان چندین فضا در کنارهم از بارز ترین تفاوت های این نگاره با سایر نگاره های شاهنامه بایسنقری بوده و شاید بتوان آن را پایه گذار مکاتب بهزاد و تبریز صفوی دانست.
بررسی جایگاه اجتماعی بانوان با تأکید بر پوشش بانوان در نگاره های عصر تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استقرار حکومت تیموری در ایران و رویکرد آنان به نقش بانوان در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جایگاه بانوان ایرانی نیز دستخوش نوعی تحول و دگرگونی شد که این تأثیرات و حضور آنان را می توان در نگاره های مصور شده در این دوره مشاهده نمود. نگارگر با ترسیم بانوان در پوشش و لایه های متنوع سعی در نشان دادن موقعیت و جایگاه اجتماعی آنان در این عصر دارد. هدف مقاله حاضر شناخت جایگاه اجتماعی بانوان در دوره تیموری بر اساس پوشش بانوان در نگاره های مصور شده است. این پژوهش با گردآوری مطالب کتابخانه ای به روش توصیفی و تحلیلی و استخراج اطلاعات از نگاره های این دوره ارتباط میان ویژگی ها و شاخصه های پوششی بانوان مصور شده و جایگاه و طبقه اجتماعی آنان در این دوره را ترسیم کرده است. نتایج پژوهش حاکی است که بانوان در این دوره بر اساس جایگاه و طبقه اجتماعی خود با تن پوش و سرپوش های مختلفی به تصویر درآمدند. خاتون ها و بانوان درباری با پوشش های بسیار شکیل و فاخر و ندیمه ها و زنان عامه با تن پوش های ساده و بدون نقش و نگار در قاب نگاره ها نقش بسته اند.
بررسی تنوع پیکره ها و تناسبات انسانی در آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
90 - 99
حوزه های تخصصی:
پیکره انسانی یکی از عناصر مهم تصویری در نقاشی ایرانی است و شیوه طراحی و ترسیم و تناسبات آن متأثر از مبانی زیبایی شناسی ایرانی تابع الگوهای مشخصی بوده است. از طرفی، حضور انسان در آثار نقاشی کمال الدین بهزاد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. او به بازنمایی انسان در محیط واقعی زندگی توجه کرده و به نوعی واقع نمایی از انسان در آثار خود دست یافته است. بر همین اساس، موضوع این تحقیق بررسی تنوع پیکره ها و تناسبات پیکر بندی انسان در آثار نقاشی کمال الدین بهزاد و هدف از آن شناخت الگوهای احتمالی پیکرنگاری در نقاشی مکتب هرات است. همچنین، در این راستا، سعی شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود: 1. تنوع موضوعی پیکره ها در آثار کمال الدین بهزاد چگونه است؟؛ 2. الگو و تناسبات انسانی در پیکرنگاری آثار کمال الدین بهزاد چگونه قابل تبیین است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته و برای سنجش تناسبات کلی و جزئی فرم پیکره ها از طول (ارتفاع) سر هر پیکره به عنوان واحد اندازه گیری یا پیمون استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. این بررسی نشان می دهد که تنوع غالب پیکره ها در آثار نقاشی بهزاد را می توان در سه دسته موضوعی «پیکره های تغزلی»، «پیکره های درویشی»، و «پیکره های عامه» طبقه بندی کرد. مطابق معیار اندازه گیری مورد استفاده در این تحقیق، بهزاد در ترسیم پیکره های تغزلی از یک الگوی مشخص و احتمالاً از پیش معین - که در فرهنگ و سنت تصویری ایرانی ریشه دارد - بهره برده است. همین الگو با تغییرات جزئی در غالب پیکره های درویشی نیز مد نظر قرار گرفته است. با این حال، در طراحی پیکره های عامه از فرم و تناسبات متنوعی استفاده شده است. این موضوع می تواند ملاک اصلی در تشخیص توانایی بهزاد در طراحی خلاق و آزاد نسبت های پیکرنگاری باشد.
بررسی تطبیقی پوشاک رزم بر اساس مطالعه نگاره های نسخ خطی در مکاتب هرات و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
71 - 83
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات قابل بررسی در مطالعه نگاره ها مطالعه نوع پوشاک افراد است که در هر عصر با توجه به موضوع نگاره و مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی متفاوت خواهد بود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی پوشاک رزم بر اساس نگاره های نسخ خطی در مکاتب هرات و تبریز و سیر تحول پوشاک رزم در این مکاتب از طریق معرفی پوشاک هایی است که در نگاره های رزم کاربرد داشته است. بر مبنای هدف یاد شده، مهم ترین پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1 پوشاک رزم در مکتب هرات و تبریز در نسخ خطی به چه نحوی نمایش داده شده و آیا بازسازی این نوع پوشاک ممکن است؟ 2 چه تغییراتی در پوشاک رزم مکاتب فوق بر اساس مطالعه نگاره ها حاصل شده است؟ نتایج پژوهش بیانگر آن است که هنرمندان در خلق نگاره ها بازتابی از واقعیت جامعه را نمایش داده اند؛ به عبارتی انواع پوشاک رزم در نگاره های مکاتب هرات و تبریز در کنار مراجعه به متون قابل بازسازی است. مطالعه نگاره های مزبور امکان تغییر و تحولات ایجاد شده در پوشاک رزم در هر دوره را مشخص و نیز امکان مطالعه سلسله مراتبی آنها را فراهم آورد. پژوهش حاضر از نوع تاریخی و با رویکرد تحلیلی تطبیقی انجام شده است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و استفاده از منابع نوشتاری و مکتوب است.
بررسی طرح عشاق در نگارگری ایرانی؛ مطالعه موردی: نگاره آبتنی کردن شیرین در دو مکتب هرات و تبریز
هدف دراین مقاله بررسی تأثیر مسائل سیاسی اجتماعی روز بر موضوعات مورد انتخاب نگارگران در دو مکتب هرات و تبریز است. این پژوهش تلاش می کند به سوالاتی با عنوان: آیا سیاست های دولت ها و مسائل اجتماعی در انتخاب موضوع برای نگارگران تأثیرداشته است، بپردازد. موضوعی که بیش از همه در تمامی مکاتب نگارگری ایران به تصویر کشیده شده موضوع «آبتنی کردن شیرین»، مربوط به یکی از بخش های داستان «خسرو شیرین نظامی گنجوی» است. این مقاله به مطالعه موردی این موضوع در دو مکتب نگارگری هرات و تبریز می پردازد و ضمن بررسی زبان تصویری و تکنیک به کار رفته در نگاره ها، از حیث جامعه-شناختی در انتخاب موضوع نگاره ها مورد تحلیل قرار می دهد. در پایان این پژوهش به تأثیر مستقیم سه نهاد اجتماعی، دین، دولت و خانواده بر روی هنر و سوژه های مورد توجه نگارگران اشاره می شود. در یک جمع بندی کلی، یافته های این پژوهش نشان می دهد از آنجا که شاهکارهای ادبی در کتابخانه های سلطنتی در دسترس هنرمندان بوده و آنها از طریق ارتباط با دربار، این کتب را در اختیار می گرفتند، نگارگران و موضوعات مورد توجه آنها، تحت تأثیر مستقیم دربار قرار داشته است. حمایت دولت در روند کلی نگارگری، تأثیر مستقیم و به سزایی داشته و این تأثیر در موضوعات تصاویر نگاره ها و ساختار تجسمی آنها مشاهده می شود. نگارگر در اکثر مواقع تحت تأثیر سفارشی بوده که از طرف حامی خود به وی داده می شده.
بررسی شاخصه های بصری در آثار کمال الدین بهزاد مطالعه موردی: اثر (سماع درویشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
73 - 86
حوزه های تخصصی:
هنرمندان ایرانی در طی دوره های متمادی، با ذوق مهذب و پالوده خود هنرهایی آفریده اند که در آن واحد هم حسی و هم معنوی است. در نگاره (سماع درویشان) از آثار کمال الدین بهزاد، لایه های مجهولی وجود دارد که تحلیل و تفسیر این لایه های پنهان و مجهول هدف این پژوهش است. فرض براین است که با دیدگاه مبانی هنرهای تجسمی و طراحی لباس می توانیم بین مفاهیم فرم، مضمون، ترکیب بندی و رنگ در نگاره (سماع درویشان) رابطه معناداری بیابیم. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است که: آیا عناصر و المان های بکار گرفته در اثر مورد نظر در جهت منظور و مقصد خاصی بوده است؟ نقاشان هنرمند مسلمان در معرفی اندیشه خود از چه تکنیک هایی استفاده کرده اند؟<br /> روش این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. بررسی پیکره و پوشش نگاره ها در (سماع درویشان) بهزاد و تحلیل شاخصه های بصری فرم، ترکیب بندی، رنگ، نور و تاریکی نشان داده که در طراحی لباس درویشان از نماد لباس های گشاد و بلند با آستین های بلندتر از اندازه، نشان از احترام در برابر مقام والای محبوب الهی و حالت سرسپردگی و ولایت پذیری دارد و شال های رها در دور گردن و حتی رهاشده در متن نگاره، هرکدام حاوی مضامین خاصی هستند. ارائه حالات انسانی و روحانی در ترکیب بندی و ترسیم لباس ها هم راستا با نمادگرایی نوآورانه جهت القای حسی به مخاطب صورت گرفته است.
معماری در نقاشی مکتب هرات
حوزه های تخصصی:
نقاشی مکتب هرات به دلیل توجه خاص به انسان و محیط زندگی وی، به وفور از عناصر معماری استفاده کرده است. معماری در نقاشی مکتب هرات عنصری است که در فضای نگاره گسترده شده و به ساختار آن نظم می دهد و جایگاهی مناسب برای حضور شخصیت های نگاره می آفریند. مقاله حاضر در نظر دارد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی عناصر معماری در مکتب نگارگری هرات به این سؤال اصلی پاسخ دهد که عناصر معماری چه جایگاهی در نقاشی مکتب هرات داشته و نقش آنها در ساختار تجسمی آثار چگونه بوده است؟ نمونه های مطالعاتی تحقیق از میان آثار برجسته دو دوره آغازین و پسین نگارگری تیموری انتخاب شده اند. نتایج حاصل نشان می دهد که ترسیم عناصر معماری در نگاره ها از ابتدایی ترین حالت آن که فقط شامل نمایی از یک بنا بوده، آغاز و رفته رفته تکمیل شده تا در نگارگری مکتب هرات به اوج تکامل خود رسیده است و بر مبنای نتایج این تحقیق، تبدیل به فضایی زنده و پویا گشته که ساختار ترکیب بندی کلی را تحت تأثیر قرار داده است. نوعی عمق نمایی ویژه به مدد عناصر معماری و نیز استفاده مکرر از تغییر زاویه دید و نمایش هم زمان فضاهای مختلف یک بنا از ویژگی های مکتب تیموری می باشد. بناهای تصویر شده در مکتب هرات شامل طیف وسیعی از بناهای مذهبی همچون مسجد تا بناهای مدنی نظیر استحکامات نظامی و حمام می باشد. تحولات حاصل از کادربندی و پلان بندی در نگاره، گسترش پهنای دید، واقعی تر شدن نحوه دید به معماری، به کار بردن جزئیات و تزئینات در سطوح معماری و تغییر در سلیقه انتخاب متون مصور شده، از عواملی است که نگارگری مکتب هرات را در نمایش معماری به پختگی رسانده است و جنبه کاربردی تری را در صفحه بدان بخشیده است. مقایسه ی انواع بنا در دو مرحله ی پیشین و پسین مکتب هرات نشانگر این موضوع است که نقاشی تیموری به چه بخشی از عناصر معماری توجه بیشتری نموده است.
بررسی هندسه پنهان در مکتب نگارگری هرات؛ با تأکید بر نگاره «به لشکر نمودن اسکندر، سخن گوشه نشینان را»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
5 - 23
حوزه های تخصصی:
تحلیلگران معتقدند که نگارگران و بویژه نگارگران مکتب هرات از دانش هندسه بصورت رمزگونه و پنهانی در کار خود استفاده کرده اند و این نحوه کاربرد را «هندسه پنهان» نامیده اند. «هندسه پنهان» در واقع بکارگیری ساختار هندسی معین و مستتر در اثر به منظور ایجاد یک کل منسجم است، به نحوی که بواسطه آن، بیان هنری اثر چند لایه میشود و مخاطب تا میزانی که به عمق تصویر راه یابد از معانی آن بهره می برد. اندک تحقیقات انجام شده در این باره بیشتر به مکتب هرات مربوط است. در این پژوهش تبیین مبانی نظری و یافته های عینی و نیز بررسی زمینه های تاریخی کاربرد هندسه در هنر نگارگری ایران و بررسی آنها در نگاره «به لشکر نمودن اسکندر سخن گوشه نشینان را» انجام می شود. لذا هدف این پژوهش ضمن بررسی هندسه پنهان، چگونگی استفاده از ساختار هندسی حساب شده و هدفمند و هماهنگ با مضمون روایت در نگاره مذکور می باشد. بدین منظور سوالهای اصلی پژوهش عبارتند از: هندسه پنهان در نگاره مورد نظر کدام است؟ آیا نگارگر نگاره مذکور از هندسه پنهان به صورت هدفمند و در جهت مضمون نگاره استفاده نموده است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که نگارگران هرات بویژه نگارگر نگاره مذکور از هندسه پنهان بطور آگاهانه و هدفمند، به منظور جانمایی عناصر مختلف تصویر و ایجاد ارتباط بصری و مفهومی میان آنها و کاربست نمادین ساختار هندسی مورد استفاده، بهره برده اند.
کارکرد هندسه و تعادل در شکل گیری آثار میرخلیل مصورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاشی در دوره هرات و زمان حاکمیت بایسنقر میرزا ( 837-807 ) بر آن شهر در اوج شکوفایی خود بود. هنرمندان مهم و تأثیرگذاری در کتابخانه بایسنقری مشغول خلق آثار هنری این دوره بودند که میرخلیل مصور در زمره یکی از نقاشان سرشناس این دوره است. هرچند در رشد نقاشی دوره هرات، عوامل بیرونی همچون حمایت های حکومتی، علاقه حاکمان به آثار هنری و اوضاع به سامان سیاسی و اقتصادی مملکت، تأثیر غیر قابل انکاری داشته است، ولیکن تازگی و طراوت این آثار پس از گذشت حدود ششصد سال بر آنها، دلیل درونی دیگری دارد و آن چگونگی عملکرد ساختار بصری در آن هاست. مقاله حاضر یک پژوهش کیفی و کاربردی است و به روش تحلیلی انجام خواهد پذیرفت و مطالب آن از طریق اطلاعات کتابخانه ای جمع آوری شده است. در پایان این نتیجه حاصل می شود که هندسه و تعادل دو عنصر از عناصر شش گانه ساختار های بصری است که در زیبایی و ماندگاری آثار میرخلیل مصور تأثیر به سزایی دارند.
بررسی جایگاه واقع نگاری تزیینات کاشی کاری عهد تیموری در نگارگری مکتب هرات(با نگرش موضوعی به نگاره های بهزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
229 - 252
حوزه های تخصصی:
مطالعاتی که تاکنون درباره آثار نگارگری مکتب هرات انجام شده، بیشتر از جنبه زیبایی شناسانه آن بوده و کمتر از منظر واقع گرایانه به آنها توجه شده است. یکی از ویژگی های واقع گرایانه در نگاره های این مکتب، بازتاب معماری اسلامی و عناصر تزیینی وابسته به آن است. کم توجهی به بررسی عناصر تزیینی در نگاره ها از این پیش فرض ناشی شده که نگارگری ایران عمدتا عالم مثال را نشان می دهد و از واقعیت مشهود فاصله بسیار دارد. در مقاله حاضر تلاش گردیده تا با کنار گذاشتن پیش فرض موجود، به بررسی میزان واقع گرایی تزیینات کاشی کاری نگاره های بهزاد پرداخته شود. روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای انجام شده است. بدین منظور تزیینات کاشی کاری 8 نگاره بهزاد انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته است. سپس میان هر یک از تزیینات شناسایی شده با تزیینات مشابه در بناهای پابرجا از عهد تیموری مقایسه تطبیقی صورت گرفته است. نتایج بیانگر آن است که اغلب تزیینات کاشی کاری نگاره ها از لحاظ فرم، ساختار و رنگ متاثر از بناهای واقعی دوران تیموری است و انواع رایج تزیینات به کار برده شده در نگاره ها با تطبیق نقوش تزیینی و دقت در ساختار، کاشی های زیر لعاب، معرق هندسی، تک رنگ هندسی و پس از آن گره چینی آجر و هفت رنگ می باشد. این در حالی است که برخی دیگر از انواع کاشی کاری های رایج عصر تیموری همچون هندسی زیرلعاب، معرق گل و بوته، معقلی هندسی و بنایی در نگاره های بهزاد به کاربرده نشده است.
تحولات طراحی فرش با استناد به نگاره های مکاتب هرات و شیراز از نیمهٔ دوم سدهٔ نهم تا آغازین سال های سدهٔ دهم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
55 - 75
حوزه های تخصصی:
در ایران از آغاز دورهٔ اسلامی تا صفویه (سدهٔ یکم تا دهم) فرش سالم و کاملی بجای نمانده است که بر پایهٔ آن بتوان طرح ها و نقوش رایج آن دوران را شناسایی کرد؛ ازاین رو منابع در دسترسی که طرح و نقش فرش های این بازهٔ زمانی را بنمایاند یا نگاره هاست یا منابع مکتوبی چون سفرنامه ها و تواریخ که استناد به آن ها همیشه بحث هایی را میان کارشناسان برانگیخته است. در پژوهش های انجام گرفته نیز بیشتر تمرکز پژوهشگران بر نقوش بوده است و کمتر به سیر تحولات ساختار نقشه یا طرح ها پرداخته اند. موشکافی روند دگرگونی ساختار (فرم) طرح های فرش ایران از نیمهٔ دوم سدهٔ نهم تا اوایل سدهٔ دهم ق هدف این مقاله است. اهمیت این بازهٔ زمانی از آن روست که احتمالاً ساختار نقشهٔ فرش ایران از این تاریخ به بعد اندک اندک از طرح واگیره ای ترکی-مغولی با نقوش شکسته فاصله گرفته و به نقشه های یک دوم و یک چهارم با نقوش گردانِ پیچیده می رسد؛ لذا سؤال های اصلی این مقاله عبارت اند از: 1. مهم ترین تحولات در طرح فرش های ایرانی از میانهٔ سدهٔ نهم تا آغازین سال های سدهٔ دهم چگونه رخ داده است؟ 2. چه کسانی در تحولات طرح فرش ایران از میانهٔ سدهٔ نهم تا آغازین سال های سدهٔ دهم نقش داشته اند؟ این مقاله به روش توصیفى-تحلیلى نوشته شده و روش جمع آورى اطلاعات اسنادى (کتابخانه ای) است. جامعهٔ آمارى عبارت است از نگاره هایی که در فاصلهٔ سال های 849 تا 920ق در ایران تصویر شده و در آن ها نمونه هایی از فرش های آن دوران بازتاب یافته است؛ همچنین به منابع تاریخی (تاریخ نگاری، سفرنامه ) رجوع شده است. داده ها به روش کیفى تجزیه وتحلیل شده اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که طراحی فرش در ایران در بازهٔ زمانی ۸۴۹ تا ۹۲۰ ق از قید طرح های واگیره ای ترکی مغولی که دارای نقوش شکسته بوده اند رهایی می یابد و ساختار نقشه از به نقشه های و در تغییر می کند. این تحولات از هرات آغاز سپس در شیراز و تبریز نیز رواج می یابد. بر اساس شواهد موجود کمال الدین بهزاد و فرهاد نقش موثری در این تغییرات داشته اند.
معرفی ویژگی های ساختاری تذهیب مکتب هرات براساس شاهنامه بایسنقری
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره اول زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱
57 - 67
حوزه های تخصصی:
شاهنامه بایسنقری یکی از زیباترین و منحصربفردترین نسخ موجود در موزه های ایران از عهد تیموری است که علیرغم مطالعات بسیاری که بر روی آن صورت گرفته، هنوز هم از جهات بسیاری قابل پژوهش می باشد. علاوه بر 22 نگاره ای که در این شاهنامه مصور شده است، تذهیب های آن نیز به شکل بسیار زیبایی خود نمایی می کند، ولی تاکنون تحلیل جامعی بر روی آن ها صورت نگرفته است. لذا این مقاله، معرفی ویژگی های ساختاری تذهیب مکتب هرات(دوره تیموری- بایسنقری) را هدف بنیادی خود قرار داد. ماهیت این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمع آوری، در مواردی نیز متکی به روش میدانی، مشاهده مستقیم و مصاحبه بود. در نهایت تحلیل داده ها براساس شکل، رنگ، ترکیب بندی، و ساختار کلی تذهیب های نسخه شاهنامه بایسنقری انجام شده و نتایج بدست آمده از این پژوهش حاکی از آن بود که تذهیب های مکتب هرات بیشتر در قالب هندسی و با طرح اسلیمی و ختایی در دو زمینه کاملاً جدا از هم نقش شده و اسلیمی ها دارای اهمیت بیشتر و ختایی ها از حضور کمرنگ تری برخوردار بوده اند و هر دو در یک زمینه تک رنگ خودنمایی می کنند، و این در حالی است که کل صفحات نسخه از نظم و هماهنگی خاصی پیروی نموده اند.
بررسی ویژگی های آرایه ها و تذهیب مکتب هرات در مصاحف قرآنی آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، به منظور بررسی و تبیین آرایه ها و تذهیب مکتب هرات در بین مصاحف قرآنیِ تاریخ دار و مستندِ کتابخانه آستان قدس رضوی انجام شده است. روش/ رویکرد پژوهشی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. با بررسی فهرست مصاحف گنجینه قرآنی آستان قدس رضوی و مشورت با کارشناسان خبره این بخش،10 مصحف نفیس که دارای بیشترین ویژگی های نسخه شناسی مکتب هرات بودند، به روش هدفمند انتخاب شد. با مشاهده این مصاحف، ویژگی های توصیفیِ آرایه ها و تذهیب آنها مشخص گردید. یافته ها: با بررسی روشمند و طبقه بندی آرایه ها و تذهیب 10 مصحف قرآنیِ مکتب هرات در دو بخش درون متن (اوراق مصاحف) و برون متن (تجلید)، مشخص شد مهم ترین تزئینات به کار رفته در این مصاحف شامل سرلوح 40%، لوح مذهب 60%، شمسه 10%، اشکال حاوی شرح آیات 100% و تزئین پایان قرآن در 20% مصاحف به کار رفته اند. طرح سرلوح یا لوح مذهّب برای آغاز قرآن و نشان شرح آیات (خمس، عشر، سجده و تحزیب) در تمام مصاحف ترسیم شده اند و نقش شمسه ابتدا و تزئینات پایان قرآن، دارای کمترین فراوانی در مصاحف مورد بررسی بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان از کتابت و تذهیب مصاحف بزرگ و نفیس در مکتب هرات دارد. همچنین، ویژگی های آرایه ها و تزئینات این مکتب از طریق یافته های پژوهش مشخص شد تا جنبه های مختلف آن در پژوهش های متعدد بررسی شود.
پژواک حادثه روایت متن ادبی در تصویر درخت در نگارگری مکتب هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۱
25 - 36
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: حیات رازورزانه، اندازه های بزرگ و عمر طولانی و مرگ و زندگی دوباره، سبب شده که درخت، مفاهیم متفاوتی را به خود اختصاص داده و گاهی حتی در عهد باستان به عنوان واسطه ای میان انسان و خدا تقدیس شود و به عنوان نمادی از تراوت، آرامش و زیبایی، بازتاب رابطه خداوند و انسان و نمادی از کل جهان محسوس، ترکیب آسمان، زمین وآب و نماد روشنایی شناخته شده است. در نگارگری خصوصاً مکتب هرات، شاهد کارکردهای متفاوتی از تصویر درختان هستیم. اینکه تصویر درخت، در نگارگری این مکتب چه کارکرد متفاوتی دارد، مسئله ا ی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. هدف: شناخت بیشتر و آگاهی از امکانات تصویری درخت در مکتب هرات است. روش پژوهش: این مقاله به شیوه توصیفی– تحلیلی، و سپس انطباق روایت، حادثه، متن و تصویر و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی، نگاره های مکتب هرات را مورد بررسی قرار داده است. یافته ها: در این پژوهش مشخص شد تصویر درخت در نگارگری هرات، علاوه بر دو نوع کارکرد «تزئینی» و «نمادین»، دوشادوش متن، حادثه نگاره است<span style="text-decoration: line-through;">: و داستان اصلی را به شکل تصویری، از پیش، پژواک می دهد. به نحوی که تصویر درخت خشکیده، بازتاب روایت مرگ شخصیت داستانی، تصویر درخت پرشکوفه، بازتاب روایت امیدواری و نیز سایه گستری است. همچنین درخت، بازتاب روایت قدرت و شوکت پادشاه است.
بررسی تطبیقی- ترامتنی تأثیر کتاب نگاره های مکتب هرات بر اورهان پاموک با تأکید بر داستان خسرو و شیرین نظامی و رمان نام من سرخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های نوین تطبیقی با به کارگیری روش های نقد بینامتنی به دنبال کشف روابط متون با یکدیگرند. ژرار ژنت، در الگوی ترامتنیت، از مناسبات میان متون سخن می گوید. به تعبیر وی، ترامتنیت هرآن چیزی است که یک متن را در ارتباط با متون دیگر قرار می دهد. در نگارگری ایرانی، متون تصویری غالباً الهام از متون کلامی خلق می شوند. مکتب هرات از برجسته ترین مکاتب نگارگری ایران است که هم نشینی کلام و تصویر در کتاب نگاره های آن بسیاری از هنرمندان جهان را تحت تاثیر قرار داده است. نزدیک به شش قرن پس از خلق این آثار، در ادبیات معاصر ترکیه، اورهان پاموک، در رمان نام من سرخ به خلق روایتی درباره ی نگارگری می پردازد. اهمیت نگاره های مکتب هرات در این رمان به گونه ایست که گویا بخشی از داستان در زمینه این نگاره ها رخ می دهد. این پژوهش با بهره گیری از نظریهه ترامتنیت ژنت به بررسی چگونگی بازتاب کتاب نگاره های مکتب هرات در رمان پاموک پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، رمان نام من سرخ نتیجه تراگونگیِ خلاقانه کتاب نگاره های مکتب هرات است و بیش متنی بر این آثار قلمداد می شود.
بررسی رویکرد صوفیانه نگاره های جلوس شاهانه دربار سلطان حسین بایقرا
منبع:
فردوس هنر سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۴
46 - 63
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : در میان پادشاهان تیموری، سلطان حسین بایقرا (873- 911ق) یکی از واپسین حکمرانان این سلسله، در طول 38 سال حکومتش، با ایجاد آرامش نسبی سبب شکوفایی هنر و علوم گردید و با حمایت های وزیر فرزانه اش؛ امیرعلی شیرنوایی باعث رونق شاخه های مختلف هنری شد. مسئله موردتوجه در این مقاله گرایش های عرفانی بر نگارگری در زمان حاکمیت وی می باشد. هدف مقاله : هدف از این مطالعه چگونگی ظهور گرایش های عرفانی و شناسایی علل تأثیرپذیری آن در هنر نگارگری خصوصاً صحنه های جلوس شاهانه می باشد. سؤال مقاله : در این مقاله سعی می شود به این سؤالات پاسخ داده شود: ارتباط و نوع نگاه مذهبی شاه چه تأثیری از لحاظ موضوعی بر نگاره های آن عصر گذاشته؟ و آیا سیاست های مذهبی، بر شمایل شاه در صحنه های جلوس شاهانه تأثیرگذار بوده است؟ روش تحقیق : پژوهش حاضر باتکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به صورت کیفی و با بهره گیری از مستندات تاریخی و نگاره هایی که در آن شخص سلطان حسین بایقرا حضور یافته، سعی در نشان دادن تأثیر عرفان اسلامی بر نگاره های جلوس شاهانه دارد. نتیجه گیری : سلطان حسین بایقرا به دلیل علاقه شخصی و هم به جهت سیاست های دربار، به عارفان و هنرمندان بالاخص نگارگران آزادی بیشتری بخشید. حضور و نقش عرفایی چون جامی در دربارش و تشکیل حلقه های فراوان با حضور عالمان و هنرمندان سبب ایجاد نگرش و تمایلاتی تازه در موضوعات انتخابی جهت مصورسازی کتاب گردید. بخشی از این تحولات را می توان در شمایل ظاهری شاه چه در پوشش چه در نوع جلوس، مشاهده کرد. حضور درویش مآبانه سلطان در صحنه های جلوس شاهانه از ویژگی بارز این نگاره هاست.
بررسی نگاره های مربوط به رستم ودیو سپید در نگارگری
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۴ شماره ۵
15 - 27
حوزه های تخصصی:
داستان نبرد رستم و دیو سپید از داستان های معروف شاهنامهٔ فردوسی در خوان هفتم آن است. این صحنه بارها و بارها در شاهنامه های مکتب های مختلف به نمایش درآمده است. در اینجا سعی شده تا به بررسی این موضوع در نگاره های مکتب های شیراز، هرات، تبریز و اصفهان بپردازیم؛ که شاید بتوان این چهار مکتب را مهم ترین مکتب های نگارگری ایران به حساب آورد. با بررسی این صحنه در مکتب های چهارگانه ای که مطرح شد، این سؤال پیش آمد که ویژگی های این نگاره درمکتب ها و دوره های مختلف به چه صورت است و چگونه می توان با کمک بررسی این نگاره مکتب و دورهٔ نسخه ای خطی را مشخص کرد؟ نکته جالب توجه در خصوص مکتب های گفته شده در بالا آن است که این مکتب ها در دوره های مختلف ویژگی های متفاوتی دارند؛ که این تفاوت ها در نگارهٔ نبرد رستم و دیو سپید نیز دیده می شوند؛ و سعی شده به آن ها نیز پرداخته شود و در آخر با عنوان تعدادی از ویژگی های شاخص هر مکتب و دوره به دسته بندی این نقش بپردازیم. با توجه به آنکه در این مقاله تنها یک طرح مطرح است، بررسی تفاوت ها، شباهت ها و تأثیرات متقابل مکتب های مختلف بر یکدیگر آسان تر خواهد بود؛ و می توان با بررسی جزئیات بیشتر و دقیق تر ازنظر ترکیب رنگ ها، عناصر نقش شده در پس زمینهٔ تصویر، نحوهٔ چهره پردازی شخصیت ها و پوشاک آن ها به تفکیک ویژگی های شاخص این مکاتب پرداخت. موضوعی که در بررسی نگاره های مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
ریخت شناسی نگاره سماع صوفیان منسوب به بهزاد
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۷ و ۸
97 - 107
حوزه های تخصصی:
عالم نگارگری های ایرانی، پر از رمزها و شگفتی هاست و نمی توان تنها با حواس ظاهری آن را شناخت بلکه باید چشم باطن بیدار باشد تا درک آن به خوبی امکان پذیرد. بنابراین نقاشی ایرانی علاوه بر صورت های ظاهری و مادی که در صفحه نقش بسته، دارای عالمی معنوی و روحانی است که در فضای نگاره قابل درک است. در این مقاله سعی بر آن است تا با هدف بررسی نگاره سماع صوفیان منسوب به بهزاد، از لحاظ ساختار و روابط فرم ها و رنگ ها، بتوان تا حدودی به شیوه درک عالم آثار بهزاد پی برد. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به چیستی و چگونگی ارزش های بصری و زیبایی شناختی نگاره سماع صوفیان، که به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است. روش یافته اندوزی به صورت کتابخانه ای، همچنین تمامی اطلاعات و داده ها مبتنی بر مطالعات نظری و مشاهدات عینی (میدانی) می باشد. بر اساس داده های حاصل از بررسی های انجام شده در این نگاره می توان اینگونه استنباط کرد که هنرمند، خود را مقید به تقلید صرف از طبیعت ندانسته است، بلکه در عالم خیال و تصورات ذهنی به عالمی غیر از جهان ماده توجه داشته است. ساختار و روابط بین فرم ها، از ساختاری دقیق و هندسی که پایه و اساس آن دایره است، تبعیت می کنند و کل اجزای نگاره دارای وحدت و انسجام هستند. رنگ های به کار رفته در این اثر اغلب از نوع خاکستری آبی است. آبی، یکی از رنگ های عرفانی است چرا که به آبی آسمان و آسمانی بودن اشاره دارد. در یک نگاه کلی بر اساس رنگ های به کاررفته در این تصویر می توان گفت که این اثر، سرشار از لطایف و مضامین عرفانی است.