مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
جامعه پذیری جنسیتی
حوزه های تخصصی:
جامعه پذیری سیاسی زنان ، در عرصه سیاست و تصمیم گیری، نقش مهمی در توسعه و نوسازی هر کشور دارد و با درک اهمیت این موضوع، هر کشوری باید تلاش کند که موانع فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مشارکت زنان را رفع کند تا زمینه دست یابی به رشد و شکوفایی جامعه در همه عرصه ها فراهم آید با توجه به اهمیت جامعه پذیری سیاسی و نقش زنان در جامعه، این پژوهش به صورت پیمایشی در جامعه هدفی متشکل از ۸۷۶۳ نفر از زنان فرهنگی شهرستان اهواز انجام شده است. داده های حاصل با استفاده روش های آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف معیار، واریانس و جداول فراوانی و همچنین آمار استنباطی همانند آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شده اند. برای بررسی پراکندگی طبیعی داده ها از رگرسیون خطی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین جامعه پذیری سیاسی زنان و متغیر جامعه پذیری جنسیتی رابطه معناداری وجود دارد. ضریب همبستگی بین آنها 138/0می باشد و سطح معناداری آنها نیز 05/0است. پس نتیجه می گیریم که جامعه پذیری جنسیتی متفاوت زنان ، از موانع جامعه پذیری سیاسی محسوب می شوند.
تحلیل روایت کار احساسی زنان در سال اول ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان در سال اول ازدواج بر روی احساسات خود کار کرده و آن را متناسب با مناسبات زندگی جدید شان سامان می دهند. هدف از انجام این مطالعه، کشف کار احساسی 20 زن در شهر اصفهان در سال اول ازدواج با استفاده از نظریه آرلی. هوقشیلد و تکنیک گریماس است. یافته ها نشان داد کنش گری زنان برای رسیدن به یک زندگی خوب طراحی شده است. در این راستا، آنها به انجام دو نوع «کار احساسی معطوف به خود» و «کار احساسی معطوف به دیگری» دست می زنند. «کار احساسی معطوف به خود» غالباً با یک انگیزه درونی و با هدف ارتقای کیفیت زناشویی، خروج از یک بحران، خلق رضایت، خودتأملی و تعامل سازنده با دیگران انجام می گردد و به وفور از یاری یاری رسان ها استفاده می شود. «کار احساسی معطوف به دیگری» همواره با یک نیروی درونی و با هدف ایجاد تغییر آگاهانه، میل به بازشناخته شدن و رسیدن به خلسه سعادتمندانه صورت می گیرد و به ندرت اثری از آثار یاری رسان ها و مخالفان دیده می شود. ساختار قدرت در خانواده، فقدان برخی مهارت ها و توانمندی ها در زنان و عاملیت زنان در شکل دهی و انسجام به خانواده از جمله دلایلی است که زنان را به سمت کار احساسی معطوف به خود سوق می دهد.
گونه شناسی ابعاد و شناسایی مدل جامعه پذیری جنسیتی زنان در بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
106 - 137
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد جامعه پذیری جنسیتی زنان و ارائه مدلی برای آن در بین 400 نفر از زنان شهر بندرعباس انجام شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه ساختمند استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی از طریق مرور ادبیات و قضاوت خبرگان و روایی سازه ای آن از طریق تحلیل عامل اکتشافی و آلفای کرونباخ درspss24 و مدل به دست آمده با استفاده از تحلیل عامل تأییدی در Lisrel10، بررسی و تأیید شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که، سه بعد اصلی «ارزش های جنسیتی خانوادگی» با مؤلفه های «خانواده، ازدواج، طلاق، فرزندآوری»، «نابرابری جنسیتی» با مؤلفه های « تقسیم کار اجتماعی، نابرابری فرهنگی، نابرابری فردی» و «روابط قدرت در خانواده» با مؤلفه های « تقسیم کار در منزل، تصمیم گیری در منزل» می باشد و در مجموع، 60/571 درصد از کل واریانس جامعه پذیری جنسیتی، توسط این «9» مؤلفه تبیین می شود. واریانس به دست آمده به ترتیب، در مؤلفه های خانواده، 8/282 درصد، تصمیم گیری، 8/107 درصد، نابرابری فردی، 7/699 درصد، طلاق 7/452 درصد، تقسیم کار اجتماعی، 7/255 درصد، تقسیم کار، 6/641درصد، ازدواج، 5/245 درصد، نابرابری فرهنگی، 5/002 درصد و در مؤلفه فرزندآوری، 4/688 درصد می باشد.
تجربه و درک مردان سنندجی از خشونت جنسیتی؛ واکاوی زمینه ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت جنسیتی بر نامتقارن بودن روابط اجتماعی زنان و مردان در عرصه های مختلف دلالت دارد. در مطالعات انجام شده، این پدیده اغلب از منظر زنان مورد مطالعه قرارگرفته و نگرش مردان در این مورد کمتر بررسی شده است. پژوهش حاضر با مراجعه به تجربه مردان درباره خشونت جنسیتی، به شناسایی زمینه ها و دلایل بروز این رفتار و بررسی پیامدهای آن در زندگی فردی و اجتماعی زنان می پردازد. این مطالعه با روش شناسی کیفی و روش نظریهٔ زمینه ای در میان نمونه ای از مردان سنندجی انجام شده است. برای انتخاب نمونه ها، از روش نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبهٔ نیمه ساخت یافته استفاده شده است. نمونهٔ پژوهش، متشکل از 30 نفر از مردان 32 تا 46 ساله سنندجی است. نتایج بیانگر آن است که زمینه هایی چون پدرسالاری، جامعه پذیری جنسیتی و نادیده انگاری در بروز خشونت جنسیتی نقش دارند. در این میان، خلأ و ضعف قانون و اهمال کارگزاران نهادی، تفاوت اجتماعی و فرهنگی زوجین و محدودیت اختیار به عنوان زمینه تسهیلگر و ناهماهنگی و فشار ساختاری، انتظارات پایان ناپذیر، شبکه های اجتماعی و صنعت مستهجن نگاری به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک مردان بر عواملی مانند عادی شدن خشونت، ناامنی فضای عمومی، زنان به مثابه محرک و هراس از سیطر زنان دلالت دارد. در نگاه مردان موردمطالعه، زنان برای مواجهه با خشونت به راهبردهایی چون کتمان، ترس از انگشت نما شدن، استیصال، مواجهه عاطفی، مساوات طلبی و به چالش کشیدن اقتدار مردانه متوسل می شوند که پیامدهایی چون اختلال روانی، درماندگی آموخته شده، انزوای اجتماعی، نابسامانی و تعارض در خانواده، تسری بی اعتمادی، تلافی و انتقام برای زنان در پی دارد. مقوله هسته یعنی «خشونت جنسیتی به مثابه تداوم فرادستی مردان» بر خشونت نمادین و نهادی در مورد زنان در عرصه های غیررسمی، عمومی و نهادی دلالت دارد.
بررسی نگرش های برابری جنسیتی خواهانه دختران دانشجو و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر هدف بررسی نگرش های برابری خواهانه در میان دختران دانشجو و بررسی عوامل مرتبط با آن است. روش تحقیق استفاده شده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. جامعه آماری، شامل دانشجویان دخترِ دانشکده های فنی و مهندسی، علوم انسانی، علوم پایه، هنر، زبان های خارجی، هنر و تربیت بدنی دانشگاه تهران، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است که در پاییز 1397 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه با فرمول کوکران برآورد شد و در مجموع، 400 نفر بررسی شدند. روش نمونه گیری طبقه ای نسبی و تصادفی ساده بود. برای تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار SPSS و آزمون های دومتغیره و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد بین افزایش سن و تحصیلات دختران، با نگرش های برابری خواهانه ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد؛ به طوری که با افزایش سن و سطح تحصیلات نگرش های برابری خواهانه نیز در آنها افزایش می یابد. علاوه بر این، میان تمایل به ازدواج، نگرش به رابطه دوستی دختر و پسر و نگرش های برابری خواهانه نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. این در حالی است که نتایج تحقیق نشان می دهد، میان فردگرایی و نگرش های برابری خواهانه ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. در مجموع، به نظر می رسد اگرچه زنان تمایل بیشتری به برابری جنسیتی دارند و خواهان سهم بیشتر در عرصه های اجتماعی و اقتصادی جامعه و بازار کار و تحصیل هستند، این نگرش ها مانع تمایل آنها به ازدواج و موجب شکل گیری تفکر های مرد ستیزانه در آ نها نشده است.
بررسی جامعه شناختی تأثیر نوسازی اجتماعی بر گرایش زنان به تک فرزندی، مطالعه موردی: زنان متاهل 49- 15ساله شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده تک فرزندی از جمله مسائل اجتماعی است که الگوی بسیاری از خانواده ها شده است. هدف از این پژوهش پاسخگویی به این سؤال اساسی است که ویژگی های جامعه مدرن (اشتغال زنان، جامعه پذیری جنسیتی، فردگرایی، میزان عقلانیت، مشارکت و...) در کلانشهر تهران به چه نحو و به چه میزان با گرایش و پذیرش الگوی تک فرزندی ارادی در بین زنان ارتباط دارد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-علّی و از لحاظ روش شناسی، یک تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه زنان متأهل (15 تا 49 ساله) شهر تهران است که 420 نفر به عنوان نمونه از بین آنها انتخاب شدند. انتخاب نمونه با تلفیق نمونه گیری خوشه ای و طبقه بندی نامتناسب صورت گرفته و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات و داده ها در این تحقیق ، پرسشنامه محقق ساخته است. نتایج نشان می دهد که گرایش به تک فرزندی با فردگرایی، میزان عقلانیت، مشارکت اجتماعی، برابری جنسیتی و سن ازدواج رابطه معناداری دارد ولی با وضعیت اقتصادی خانواده همبستگی معناداری ندارد. همچنین میزان گرایش به تک فرزندی در بین گروه های مختلف وضعیت اشتغال تفاوت معناداری دارد به این صورت که در مشاغل رده بالا این گرایش بیشتر است. داده ها حاکی از آن است که میزان تحصیلات در گرایش زنان به تک فرزندی تاثیر دارد؛ به عبارت دیگر با بالا رفتن سطح تحصیلات گرایش زنان به تک فرزندی بالا می رود.
مطالعه کیفی دلالت های معنایی احساس ناامنی زنان در فضاهای عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
405 - 424
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد است از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به کشف و بررسی دلالت های ذهنی و معنایی احساس ناامنی زنان در فضاهای عمومی شهر بپردازد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 27 نفر از زنان مصاحبه شد و درنهایت داده های گردآوری شده در قالب 10 مقوله محوری و یک مقوله هسته، کدگذاری و تحلیل شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است کهآزار جنسی، ترس از بدنامی، و جامعه پذیری جنسیتی به منزله شرایط علّی احساس ناامنی زنان را در فضاهای عمومی به دنبال دارد. در این میان، کدگذاری جنسیتی فضا به منزله زمینه و شیء وارگی بدن زنانه به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از احساس ناامنی در فضاهای عمومی بیانگر آن است که مشارکت کنندگان با قرارگرفتن در شرایط یاد شده به استراتژی های کتمان و گریز توسل می جویند. براساس مطالعه حاضر، تجربه ناامنی در فضاهای عمومی، بی اعتمادی، نهادینه شدن ترس، و انزوای اجتماعی را در پی داشته است.
بررسی عوامل مؤثر بر خشونت خانگی با تأکید بر همسر آزاری (مطالعه موردی؛ مناطق شهری و روستایی استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی خشونت علیه زنان با تأکید بر پیشگیری از همسر آزاری در مناطق شهری و روستایی استان اردبیل در تابستان و پاییز 1394 شمسی پرداخته است. نمونه های مورد مطالعه از نقاط مختلف استان بر اساس نمونه گیری طبقه ای به میزان 1100 نفر انتخاب گردیدند. نتایج پژوهش نشان دادند؛ میزان همسر آزاری در کلیه مناطق استان اردبیل 29.6 درصد می باشد با بررسی ابعاد خشونت علیه زنان مشخص شد؛ خشونت مالی با 33.2 درصد بیشترین نوع خشونت علیه زنان و خشونت فیزیکی با 27.2 درصد کمترین نوع خشونت اعمال شده علیه زنان در سطح استان می باشد. همچنین در این تحقیق خشونت روانی علیه زنان حدود 29 درصد و خشونت جنسی حدود 29.2 درصد در سطح استان اردبیل برآورد گردیده است. نتایج تحلیل رگرسیون تبیین عوامل مؤثر بر همسر آزاری، نشان دادند؛ متغیرهای مستقل؛ نوع روابط قدرت در خانواده به میزان (0.249-) دخالت خویشاوندان به میزان (0.199)، تحریک شوهر به میزان (0.182)، تراکم صمیمیت زوجین به میزان (0.159-)، اعتماد بین زوجین به میزان (0.129)، یادگیری خشونت در خانواده مبدأ به میزان (0.089)، جامعه پذیری جنسیتی به میزان (0.046) و ناسازگاری پایگاه خانوادگی زوجین به میزان (0.009-) منجر به تغییر در میزان خشونت علیه زنان می شود. متغیرهای مستقل تحقیق در مجموع توانسته اند 50 درصد از تغییرات متغیر تابع را تبیین نمایند.
تحلیلی بر رابطه هویت جنسیتی جوانان با استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اینترنت به عنوان یک فن آوری نوین ارتباطی باعث تحولات پیچیده و سریع در روابط انسانی و الگوهای ارتباطی شده است و تأثیر شگرفی بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جوامع کنونی دارد. با توجه به گسترش شبکه های اجتماعی مجازی در بین جوانان من جمله فیس بوک، این تحقیق بر آن است که به ارائه تحلیل از رابطه این شبکه ها بر هویت جنسیتی جوانان، بپردازد. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کمی و از نوع پیمایش می باشد و داده های مورد نیاز از نمونه 248 نفری جمعیت آماری دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد و از طریق نمونه گیری طبقه ای جمع آوری گردیده است. یافته ها: یافته های این بررسی نشان میدهد رابطه ی مثبتی بین بازتاب طرح واره های جنسیتی در شبکه های اجتماعی مجازی و هویت جنسیتی در زنان و مردان وجود دارد. همچنین رابطه ی مثبت و معنادار بین جامعه پذیری جنسیتی در رسانه اجتماعی مجازی از طریق بازنمایی از نقش های جنسیتی و هویت جنسیتی گروه زنان را نشان می دهد در حالیکه در مورد گروه مردان رابطه ی معناداری حاصل نشده است. سایر نتایج نشان می دهد، هرچه میزان فعالیت در رسانه های اجتماعی مجازی افزایش بیاید، میزان پذیرش و تعلق به هویت جنسیتی زنانگی کاهش می یابد، اما این رابطه در مورد مردان وجود ندارد.
عوامل اجتماعی مؤثر بر روابط دموکراتیک در خانواده(مورد مطالعه: زنان متأهل شهر اندیمشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
85 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر روابط دموکراتیک در خانواده در بین زنان متأهل شهر اندیمشک است. روش پژوهش، پیمایشی و واحد تحلیل فرد پاسخگو و سطح تحلیل، خرد است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 375 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که میزان روابط دموکراتیک در خانواده در پاسخگویان در حد نسبتاً پایینی است و میزان محسوسی از نابرابری نیز وجود دارد. بین متغیرهای میزان دینداری، میزان تحصیلات و جامعه پذیری جنسیتی با میزان روابط دموکراتیک رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که 1/58 درصد از تغییرات میزان روابط دموکراتیک به متغیرهای مستقل مربوط می شود و متغیرهای میزان دینداری و میزان تحصیلات زن تأثیر بیشتری در میزان روابط دموکراتیک دارند. همچنین متغیر کلیشه های جنسیتی کمترین اثر را بر میزان روابط دموکراتیک در خانواده داشته است. هرچه میزان دینداری و جامعه پذیری جنسیتی بیشتر باشد، باعث افزایش روابط دموکراتیک و برابری بیشتر قدرت تصمیم گیری در درون خانواده در ابعاد خانوادگی و اجتماعی می شود.
تحلیل تماتیک ابعاد و منابع جامعه پذیری جنسیتی در بستر مردسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
681 - 711
حوزه های تخصصی:
ججامعه پذیری جنسیتی از سازه های مفهومی و نظری راهگشا در فهم مردسالاری و فرودستی زنان است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی روایت زنان، به ابعاد جامعه پذیری جنسیتی و منابع آن بپردازد. پژوهش حاضر با روش شناسی کیفی و روش تحلیل تماتیک در میان نمونه ای از زنان سنندجی به انجام رسیده است. در نمونه پژوهش،30 نفر زن مشارکت داشتند. یکی از ابعاد جامعه پذیری جنسیتی، نقش های جنسیتی است که بر مبنای تحلیل اظهارات زنان، به 4 تم اصلیِ «هویت یابی بر مدار خانه»، «نقش های ابزاری»، «نظم مراقبتی مردسالار» و «سقف شیشه ای و دشواری ارتقای زنان شاغل» دست یافتیم. دومین بُعد جامعه پذیری جنسیتی، کلیشه های جنسیتی است. بر مبنای روایت زنان، کلیشه های جنسیتی بر خودپنداره و شخصیت زنان سیطره دارد و ردپای آن را می توان در فضاهای همگانی، مدیریت خانواده، ازدواج دختران و روابط زناشویی پیدا کرد. «جنسیتی شدن فضای همگانی» و «نا امنی فضای همگانی و مقصرانگاری زنان» از جمله کلیشه های مستتر در فضاهای همگانی و «هویت ابرازی» و «جنسیتی شدن کار و تحصیل» کلیشه های مربوط به شخصیت زنان را شکل داده-اند. هم چنین، «ریسک ناپذیری و تصمیم گیری وابسته» و «تفکیک جنسیتی مدیریت و برنامه ریزی در خانواده» ناظر بر کلیشه های حوزه مدیریت خانواده و «تعجیل و سخت گیری در ازدواج»، «زن به مثابه ابژه جنسی» و «زن به مثابه ناموس»، کلیشه جنسیتی حاکم بر انتخاب همسر و مسائل و روابط زناشویی محسوب می شود. الگوپذیری از «خانواده و بستگان» و «رسانه های ارتباط جمعی»، اصلی ترین منابع جامعه پذیری جنسیتی زنان مورد مطالعه را شکل داده اند.
بررسی موانع فرهنگی و اجتماعی مشارکت زنان سالمند شهر تهران در برنامه های ورزش همگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۱
203 - 216
این پژوهش با هدف بررسی موانع فرهنگی و اجتماعی مشارکت زنان سالمند در ورزش همگانی انجام شد و با استفاده از چارچوب نظری متغیرهای الگویی پارسنز متغیرهای تنوع اهداف مشارکت، سبک زندگی، پایگاه اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی، جامعه پذیری جنسیتی، ناتوان انگاری و علاقه های فردی استخراج گردید. پژوهش با روش پیمایشی انجام و از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش را زنان سالمند شهر تهران تشکیل می دادند که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه مورد مطالعه به میزان 286 نفر برآورد شد. پس از آزمون روایی پرسشنامه، نمونه گیری با روش خوشه ای چند مرحله ای اجرا گردید و داده ها گردآوری شدند.
نتایج نشان داد سبک زندگی که مبتنی بر تحرک کم باشد و پیامد زندگی شهری است، یکی از موانع مشارکت در ورزش همگانی است. در افرادی که روابط اجتماعی آنان محدود است، کمبود روابط اجتماعی به دلیل آگاهی اجتماعیِ کم سبب کاهش مشارکت در ورزش همگانی می گردد. ناتوان انگاری در دو بعد سالمندی و جنسیتی که از دیدگاه های فرهنگی برخاسته است، به عنوان باوری ریشه دار مانعی برای مشارکت های ورزشی به شمار می رود. از سوی دیگر، هر چه افراد اهداف بیشتری برای شرکت در ورزش های همگانی داشته باشند، مشارکت بیشتری نیز پیدا می کنند و نبود تنوع در اهداف، انگیزه مشارکت را کاهش می دهد. در کنار این عوامل، وجود علاقه های فردی به ورزش، تسهیل کننده مشارکت ورزشی در زنان سالمند است و رابطه پایگاه اجتماعی- اقتصادی با گرایش زنان سالمند به ورزش همگانی معنادار می باشد، اما بین متغیر جامعه پذیری جنسیتی با متغیر وابسته همبستگی معناداری در سطح اطمینان 95 درصد دیده نمی شود که تک جنسیتی بودن جامعه آماری می تواند دلیل این نتیجه باشد.