مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
پدرسالاری
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
31 - 50
حوزههای تخصصی:
با ورود مدرنیته به ایران و شروع فرایند توسعه، خانواده همواره متأثر از عوامل و اندیشه های مختلف دستخوش تغییر و تحولات عظیم شده است. به موازات این، مقوله پدرسالاری نیز دچار دگردیسی شده است. این پدیده نمودیافته در نشانه های فرهنگی، به دلیل ارزش گذاری های متفاوت و ارتباط جدایی ناپذیرش با جامعه و روابط قدرت، ماهیتی گفتمانی شده دارد که می تواند در عین اثرگذاری بسیار نمودی از صداهای غالب یا مغلوب در ساختاری فرهنگی باشد. در این پژوهش، که برآمده از پژوهشی گسترده درباره ی گفتمان خانواده در ادبیات داستانی نوجوان است، با بررسی آثار در بازه ی زمانی 50 ساله ی داستان نویسی برای نوجوان، کوشیده ایم تا گفتمان غالب در هر دوره ی زمانی و تغییرات بازنمایی پدرسالاری را در این آثار، جست وجو کنیم. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی و داده کاوی به روش استقرایی و براساس رویکرد تحلیل گفتمان تاریخی بوده است. بررسی ها نشان می دهد در بازه های زمانی مختلف، بازنمایی گفتمانی پدرسالاری، متأثر از تغییرات اجتماعی ساختار خانواده به سیاق زیر بوده بوده است: 1. دوره اول، دهه 50 دوره سیطره فرم و محتوای ایدئولوژیک خانواده است و پدر در معنای قدرت مطلقه کاربرد دارد؛ 2. دوره دوم برهه پدرسالاری دهه 60و70 است که شاهد پذیرش قدرت و عاطفی سازی هستیم؛ 3. دوره سوم بازنمایی پدرسالاری و مقاومت دربرابر آن که دهه 80 است و 4. دوره نبود پدر و قدرت نمایی فرزندان در دهه 90 است. نتایج نشان می دهد، در بازه ی زمانی مدنظر، تغییرات عمده ای را می توان در بازنمایی گفتمان پدرسالاری شاهد بود که با گفتمان دوره ی قبل کاملاً متفاوت است و نشان می دهد قدرت و مقاومت بین پدر و فرزند، از جریان قدرت مطلقه ی پدر، به سمت حذف پدر و قدرت نمایی فرزندان پیش رفته است.
تحلیل انتقادی نگرش جنسیتی در مدیریت سیاسی در دوره پهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدیریت سیاسی زنان و مردان حاصل بازتولیدنابرابری هایی است که دولت ها نقش مهمی در آن دارند و دارای خاصیت تعیین کنندگی برای گفتمان های حاکم است و زنان همواره به عنوان دیگری و هویت ساز برای مردان و عامل تعیین قدرت و اقتدار هستند. پرسش اصلی این پژوهش بازنمایی رابطه جنسیت و سیاست در گفتمان پهلوی و در پی آن مدیریت سیاسی زنان در ساختار حاکمیت سیاسی کشور است. این مساله با بررسی متون تولیدشده مولفان گفتمان پهلوی، از جمله محمد رضا پهلوی، به عنوان مانیفست این گفتمان و چگونگی بازنمایی نقش های سیاسی زنان بر اساس روش تحلیل انتقادی گفتمان و هدف این مقاله شناسایی موانع زنان در مدیریت سیاسی در این دوران است، دوره ای که همراه با اعطای حق رای، حضور معدود و محدود زنان در سمت های سیاسی بروز قابل توجهی می یابد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مدرنیسم دوران پهلوی، غیردینی سازی جامعه در چندین جبهه انجام شده است، ساختار قضایی نوسازی و حقوقدانان تحصیل کرده جدید، جایگزین قضات روحانی سنتی می شوند، با توسعه آموزش های پایه و همچنین آموزش عالی برای زنان، زمینه حضور آن ها به عرصه های سیاسی و اجتماعی فراهم می شود و زنان در نقش هایی مانند نمایندگی مجلس ملی، مجلس سنا، سمت وزارت و همچنین قضاوت، وارد عرصه مدیریت سیاسی می شوند. هرچند این فرصت در طبقه ای خاص از زنان روی داد و علی رغم رویه مدرن سازی جامعه، بخش کلان آن، نگرش سنتی داشت و در این تغییرات سهمی نداشتند. از سویی، دستاوردهای مورد انتظار مدرنیسم در جوامع غربی و موفقیت های زنان در رسیدن به اهداف خود در قالب فمینیسم، نیز این فعالیت ها را مورد تخاصم حاکمیت قرار داد و در پی آن، تعاریفی ایدئولوژیک برای فمینیسم ارائه شد.
پدرسالاری روبه زوال و برخاستن زنانگی؛ تحلیل گفتمان فیلم برادران لیلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
357 - 375
حوزههای تخصصی:
گفتمان های قدرت و نقش آن ها در مسائل اجتماعی موضوعی است که اخیراً در رسانه ها مورد توجه قرار گرفته و به اشکال مختلف بازنمایی می شود. این پژوهش نیز به بررسی گفتمان پدرسالاری و نحوه بازنمایی آن در فیلم برادران لیلا می پردازد. فیلم برادران لیلا تازه ترین فیلم سعید روستایی است که در آن گفتمان پدرسالاری و نقش زنان در ایستادگی مقابل آن بازنمایی شده است. این مطالعه با روش کیفی و تحلیل انتقادی گفتمان در پنج سطح «سطح سطح»، «عمق سطح»، «سطح عمق»، «عمق عمق» و «عمیق تر» صورت گرفته است. در سطح سطح، دیالوگ ها، صحنه ها و تمامی عناصر زبانی مرتبط با موضوع انتخاب می شود و در سطوح بعدی، غنی تر و انتزاعی تر می شود. در بخش عمق عمق، این عناصر زبانی در ارتباط با پرکتیس های گفتمانی قرار گرفته و گفتمان پنهان فیلم، مورد واکاوی قرار گرفته است. و درنهایت در سطح عمیق تر، گفتمان پژوهش با عناصر بین گفتمانی مفصل بندی می شود. یافته های پژوهش حاکی از این است که فیلم برآیند دو گفتمان عمده است که عبارت اند از: پدرسالاری روبه زوال (آرزومندی کم ارزش پدری، اصلاح گری محافظه کارانه، ته نشست های پدرسالاری) و برخاستن زنانگی (آگاهی زنانه، قدرت محتضر). فیلم برادران لیلا نشان می دهد که در جامعه امروزی آنچه شاهد آن هستیم یک پدرسالاری رو به اتمام و شروع یک گفتمان زنانه است. پدرسالاری بازنمایی شده در این فیلم یک پدرسالاری روبه زوال، همزمان با ورود زنان به عرصه های مختلف است.
سایه بلند پدرسالاری بر سر زنان داستان (بررسی ردپای پدرسالاری در سووشون از منظر ساختارگرایی تکوینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
231 - 211
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن مدعی وجود همخوانی ساختاری میان ساخت اجتماعی- سیاسی، ساخت آگاهی گروه ها و طبقات و ساختار آفرینش های فرهنگی به عنوان تجلی عینی ساخت آگاهی است. از این منظر این پژوهش، با بهره گیری از روش گلدمن در جامعه شناسی ادبیات، در پی پاسخگویی به پرسش از نسبت ساخت اجتماعی و ساختار متن ادبی در ایران است و بدین منظور به دنبال پی جویی ردپای یکی از تأثیرگذارترین ویژگی های ساختاری و اجتماعی در ایران یعنی پدرسالاری نهادینه در بافت سیاسی و اجتماعی در متن ادبیات داستانی زنانه (به طور خاص رمان سووشون، اثر سیمین دانشور به عنوان اولین رمان رسمی زنانه در ایران) است. یافته ها نشان دهنده وجود همخوانی ساختاری مورد ادعای ساختارگرایی تکوینی، میان ساختار اجتماعی - سیاسی ایران در آستانه دهه 50 و ساختار متن سیمین دانشور، در چهار سنجه تعیین کننده منتج از نظریه ساختارگرایی تکوینی، یعنی رابطه با منابع قدرت، کنش مندی و توانایی حل مسئله، خودشناسی و خودباوری و محدوده عمل در رمان سووشون (1348) است.
نقد ایده بی طرفی حکومت در آرای «رونالد دورکین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
61 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم اساسی که اندیشمندانی را که در چارچوب لیبرالیسم سخن می گویند به گروه های مختلف تقسیم می کند، خودفرمانی و حدود و ثغور آن است. از جمله می توان به تقسیم بندی میان حامیان بی طرفی و کمال گرایی حکومت، یا به عبارت دیگر طرفداران عدم دخالت یا دخالت حکومت در قبال برداشت های مختلف از زندگی نیک اشاره کرد که اندیشمندان لیبرال را از نظر حد و مرزی که برای آن قائلند، در دو اردوگاه متفاوت جای می دهد. «دورکین»، نظریه برابری خود را بر دو اصل دغدغه و احترام برابر و مسئولیت ویژه مبتنی ساخته و بی طرفی حکومت و خودفرمانی را از این دو اصل استخراج می کند. او نیز همچون بسیاری از اندیشمندان حامی بی طرفی حکومت، برای خودفرمانی نقش مهمی قائل است؛ ولی به خودفرمانی تمام عیار قائل نیست و برای آن حد و مرزی قائل است. او به تمایز میان خودفرمانی و اصالت قائل است و برای خودفرمانی، دایره ای محدودتر از اصالت در نظر می گیرد. دورکین ضمن مخالفت با اتخاذ سیاست های پدرسالارانه از طرف حکومت، دخالت حکومت در حوزه های مختلف حیات سیاسی و اجتماعی را یکسره نفی نمی کند و چنین دخالت هایی را تاحدی ضروری و اجتناب ناپذیر می داند. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی انتقادی مفهوم خودفرمانی و جایگاه آن در منظومه فکری دورکین می پردازد و می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که خودفرمانی و به تبع آن بی طرفی در اندیشه دورکین، چه جایگاهی دارد. در نهایت این مقاله نتیجه می گیرد که هرچند محدودیت خودفرمانی در آرای وی، به ویژه در رابطه با برابری در منابع، بیش از چیزی است که اذعان می کند و نگاه پدرسالارانه در بخش هایی از نظریه برابری منابع وی به چشم می خورد.
روان شناسی و امر سیاسی؛ امکان سنجی تأسیس نظریه روان شناسی سیاسی جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
97 - 130
حوزههای تخصصی:
بررسی امکان تأسیس نظریه روان شناسی سیاسی جمعی با وام گرفتن از آرای «زیگموند فروید»، «کارل گوستاو یونگ» و «اریک فروم»، مسئله اصلی این مقاله است. ذهنیت نویسندگان بر این دغدغه استوار بوده که با غفلت نظری نسبت به آن دسته از آرای روان شناسان که شرایط امکان ارزیابی کنش های سیاسی جمعی و تحلیل روان کاوانه گروه ها، سازمان ها، جریان های سیاسی و جوامع بیمار را در اختیار ما قرار می دهد، موضوع روان شناسی سیاسی در بعد جمعی خود مغفول مانده و صرفاً در پرتو روایت تاریخ انگارانه و گذشته گرا به روان شناسی افراد و شخصیت های برجسته سیاسی محدود شده است. این رویکرد نظری هرچند در رفتارشناسی سیاست مداران و واکاوی ریشه های تصمیم های عمومی آنها توفیق نسبی داشته، با خلع ید خود از ابزار روان شناسی سیاسی جمعی، نمی تواند به پژوهشگران پاسخی اقناع کننده درباره چرایی رفتارهای مشترکِ جمعی یک جامعه، سازمان و یا گروه سیاسی بدهد. از این رو نویسندگان تلاش کرده اند تا با روش توصیفی- تحلیلی، بر مبنای جمع آوری کتابخانه ای از موضِعی متاتئوریک، طرح واره ای نظری را ارائه دهند که در آن با ابتنا از رانه ها و ریشه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، ایدئولوژیک، سیاسی و تاریخی مشترک موجود در ناخودآگاه جمعی جامعه که خوی روانی آنان را تشکیل داده و ضمن تولید فردیت منفی عوارض نوروتیک را در جامعه به جای می گذارد، رهیافتی نو برای روان شناسی سیاسی جمع محور به دست آورند.