مطالب
نمایش ۴۶۱ تا ۴۷۰ مورد از کل ۴۷۰ مورد.
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۲
11 - 36
حوزههای تخصصی:
سینمای ایران ما بین سال های 1337 تا 1357 الگوهای متفاوتی از لات و لوطی را به نمایش گذاشت. چگونگی روایت سینمای عامه پسند ایران از تحول این قشر، عملاً روایتی است از چگونگی مواجهه یکی از رادیکال ترین اقشار سنتی با برخی از مظاهر مدرنیته. قشر لات و لوطی مانند هر قشر اجتما عی دیگری، در یک ساختار اجتماعی خاص معنا می یابد. ساختاری که در این مقاله از آن با عنوان «ساختار محله ای» نام برده ایم. میزان قدرت این ساختار، قدرت لات و لوطی را تعیین می کند. مدرنیته این ساختار را درهم می ریزد. به تبع این درهم ریختن ساختاری، نظام ارزشی مطابق با این ساختار نیز تضعیف می شود. تحولات الگویی لات و لوطی به واسطه این تحول ارزشی ایجاد می شود. سینمای عامه پسند در پیش از انقلاب عرصه ای بود که چگونگی مواجهه لات و لوطی با فروپاشی نظام ارزشی سنتی- محله ای را روایت می کرد. این مقاله با اتکا به این تحول ساختاری و تحول ارزشی متناظر با آن، از خلال دو فیلم لات جوانمرد و قیصر، تغییرات الگویی لوطی و لات در مواجهه با مدرنیته را در سینمای ایران بررسی می کند. علت انتخاب این دو فیلم آن است که اولی به عنوان اولین فیلم شاخص جاهلی شناخته می شود و دومی به عنوان نقطه عطفی در این فیلم ها که هم عامه مردم و هم روشنفکران را به خود جذب کرد. برای مفهوم پردازی مفاهیم لات و لوطی از مفهوم مردانگی بیتسون بهره برده ایم و برای مفهوم پردازی «ساختار محله ای» از دوگانه گماینشافت- گزلشافت تونیس استفاده کرده ایم.
تحلیل جامعه شناختی اندیشه های نخبگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از سنت به مدرنیته در دوره قاجار به روایت سفرنامه های اتباع خارجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق دستیابی به برخی از زوایای پنهان تاریخ معاصر ایران در دوره قاجار با استفاده از متون سفرنامه های اتباع خارجی بر پایه نگاهی جامعه شناختی است. این مقاله برپایه روش تحلیل محتوای کیفی است و تلاش گردیده تا با بررسی متون سفرنامه های اتباع خارجی و استخراج داده ها، مفاهیم، مقولات و گزاره های جدیدی را در تفسیر رویدادهای این دوره به دست آورد. بر اساس یافته های این مقاله، نخبگان قاجار به روایت سفرنامه نویسان، کسانی بودند که به دنبال ایجاد تغییراتی برای پیشرفت کشور بودند اما این تلاش ها یا به واسطه ناکارآمدی حکومت و دسیسه های دربار یا به واسطه دخالت های دول بیگانه به شکست می انجامید. علاوه بر این آنچه در این متون مشاهده می شود این است که نخبگان قاجار هرگز تصویر درست و مطابق واقعی از پیشرفت در غرب و مبانی آن نداشتند.
بررسی دگرگونی های الگوهای معماری مساجد مردمی در ابتدای مدرنیته در ایران، نمونه موردی: مساجد شهر قم در اوایل دوره ی پهلوی (1340-1304ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
135 - 158
حوزههای تخصصی:
بررسی تاریخ معماری عامیانه ایران از موضوعات پژوهشی ضروری و نسبتاً مغفول مانده برای شناخت راه آینده معماری است. این پژوهش به بخش خاصی از این معماری، یعنی مساجدی می پردازد که در دوران ممنوعیت های مذهبی رضاخانی و بعد از برداشتن آن در عمق بافت درهم پیچیده شهری قم به تعداد زیاد ساخته شده است. این تحقیق با روش تفسیری تاریخی زمینه های اجتماعی سیاسی و کالبدی ظهور این دسته از بناها و تحلیل الگوهای فضایی آنها را بررسی کرده است. برای این پژوهش با بررسی میدانی، بیش از 50 مسجد متعلق به دوران 40ساله اوّل و دوم دوران پهلوی (قبل و بعد از مدرن سازی اجباری) شناسایی و به صورت اولیه تحلیل شد و از بین آنها، 20 مسجد (با سبک غیر سنّتی) که کمتر دچار تغییرات شده بودند، برای تحلیل عمیق انتخاب شد. در ضمن این مطالعه، دو الگوی مسجد بر فرازآب انبار و مساجد سرپوشیده، از لحاظ فضایی و عملکردی، به عنوان ویژگی های خاص مساجد مزبور شناسایی شد. درهمچنین ایجاد بالکن در داخل مساجد پدیده دیگری بود که ردپای آن در سنّت تکایا، پیگیری شد. از لحاظ ساختی و فرمی، الگوی تیرآهن و طاق ضربی آجری نمایان به همراه ستون های لوله ای، نمونه هایی از پدیده های خاص شناسایی شده برای این مساجد بود و در کنار آن، استفاده از پنجره های باریک عریض یا طویل مطابق سبک مدرن و کتابخانه در مساجد، از مواردی بود که در امتداد تحول مدرن در این مساجد ارزیابی گردید. در مورد علت یابی این پدیده ها که پرسش اصلی این مقاله بود، رویکرد جامعه در واکنش به سیاست مدرن سازی رضاشاهی و تلاش عامه برای استفاده از پتانسیل های محلی برای حفظ قالب های فرهنگی در مقابل خواست حکومتی به عنوان یافته های اصلی ارائه شده است.
بازتعریف هستی شناختی و معرفت شناختی مناسب انقلاب اسلامی، در گذار از مدرنیته اسلامی به سوی تمدن زمینه ساز و بایسته های سیاستی برآمده از آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی های متفاوت از ماهیت و چیستی انقلاب اسلامی ایران و نظام معرفتی برآمده از آن، جایگاه راهبردی انقلاب اسلامی را در سطح ملی، منطقه ای، جهانی و تاریخی تغییر می دهد. در این مطالعه در روندی تحلیلی و مقایسه ای، مؤلفه ها و پیامدهای هستی شناسی اجتماعی انقلاب اسلامی مبتنی بر نظریه های انقلاب در جهان مدرن، با مؤلفه ها و پیامدهای هستی شناسی الهی انقلاب اسلامی مبتنی بر انگاره های دینی، مورد توجه قرار گرفته و پیامدهای معرفت شناختی آن، در دو جبهه تفکری مدرنیته اسلامی و تمدن اسلامی، با بررسی رویکردها و راهبردهای هر گروه مطالعه شده است. در انگاره مدرنیته اسلامی، نخست در تبیین ماهیت انقلاب، بر معرفی نوعی یا تعدادی از عوامل فرهنگی، جامعه شناختی، اقتصادی، روان شناختی و سیاسی برآمده از انگیزه ها و منافع اجتماعی گروه های خاص یا متکثر اجتماعی بسنده می کنند و دیگر این که روند تمدنی پسینی انقلاب را روندی تنزیهی نسبت به تمدرن مدرن در حوزه های معنوی و اخلاقی تعریف می کنند. اما در انگاره تمدن سازی، انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب ابعادی بزرگ و پیوسته تعریف می شود که با ولایت الهی، از مجرای رهبری یک بزرگ مرد الهی و با تمسک دین مدارانه و پیوسته مردم به آن، در امتداد درگیری جبهه حق و باطل و در مسیر رشد و رفعت اجتماعی برای امر زمینه سازی ظهور امام عصر(عج) برپا شد و دیگر عوامل اجتماعی در شکل گیری انقلاب اسلامی نقش و جایگاه ثانویه ایفا کردند. در بخش پایانی نوشتار، با اولویت بخشی گزاره تمدنی انقلاب اسلامی بر گزاره تجددی آن، به بررسی آسیب ها و کاستی های سویه تمدنی انقلاب اسلامی و بایسته های سیاستی مناسب آن ها در مسیر امر زمینه سازی پرداخته شده است.
خوانشی نو از زنان در جامعه ایران و لبنان بر اساس نظریه گیدنز (بررسی سنّت و مدرنیته در دو رمان أنا أحیا و عادت می کنیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
25 - 48
حوزههای تخصصی:
ارتباط ادبیات با جامعه ازجمله موضوعات مورد توجه در پژوهش های ادبی است؛ رابطه دوسویه سنّت و مدرنیته به عنوان یک مسأله اجتماعی در رمان های معاصر بازتاب یافته است و جامعه شناسی ادبیات سعی دارد این رابطه را شرح دهد. با ورود مدرنیته به ایران و کشورهای عربی، تقابلی آشکار بین آن و سنّت های موجود در جامعه به وجود آمد و نویسندگان این تقابل را در آثارشان به تصویر کشیدند. از آنجا که زیرساخت های مشترک و شباهت های فرهنگی عاملی برای تطبیق دو اثر ادبی است، این پژوهش با بررسی دو رمان أنا أحیا نوشته لیلی بعلبکی و عادت می کنیم نوشته زویا پیرزاد سعی دارد نظر آن ها را با تکیه بر نظریه آنتونی گیدنز (در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست) نشان دهد. بررسی درون مایه های مشترک این دو رمان نشانگر تقابل و جدال میان باورهای سنّتی و مدرن درباره زنان است و شاخص های سنّتی فرهنگی و اجتماعی بیشتر از عناصر مدرن در این دو رمان دیده می شود. تلاش شخصیت های اصلی زن رمان در تقابل میان باورهای نوگرای خود و سنّت های حاکم بی نتیجه می ماند و بر اساس نظریه ساختار اجتماعی گیدنز که اعتقاد دارد سنّت در مدرن ترین جوامع هم به حیات خود ادامه می دهد، در پایان این سنّت ها هستند که مسیر آن ها را تعیین می کنند و نویسندگان علی رغم گرایش زیاد به مدرنیته و نوگرایی، واقعیت اجتماعی زمانشان را بر شخصیت های اصلی رمان تحمیل می کنند.
مدرنیته و شکل گیری هویت یکپارچه ایرانی؛ رویکرد نخستین منورالفکران قاجاری در مواجهه با هویت های خرد و بومی ایرانی با تاکید بر برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیته، تفکری همه گیر و سلطه گر است که یک کلان روایت را تولید می کند و هویت های خرد در آن ذوب شده و در ساختن روایت کلان مورد استفاده قرار می گیرند. منورالفکران با تأکید بر ناسیونالیسم، درصدد ارائه یک روایت کلان از هویت ایرانی برآمدند و در این راستا، هویت های خرد و بومی را به عنوان مانعی بر سر راه تحقق روایت خود پنداشته و به طرد یا حذف آن دست زدند. در این نگاه، هر چیزی که موجب گسسته شدن مفهوم کلان ایران می شد کنار گذاشته و یا با بدبینی بدان نگریسته شد. روایت از تاریخ از مبنای اسلامی، مبنایی ایرانی یافت و به تاریخ باستان به عنوان سوژه ای مستقل نگریسته شد، برای همه گیر شدن تعلیم و پیدا شدن هویت مشخص، اصلاح زبان و الفبا پیشنهاد شد و به قومیت ها و هویت های بومی خصوصاً اعراب به عنوان عامل مهمی در عقب ماندگی ایران و شکل نگرفتن «وطن» نگریسته شد. در این مقاله، نگارنده با بررسی آثار سه منورالفکر ایرانی (میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و جلال الدین میرزا قاجار) به دنبال واکاوی نوع نگاه آنان به هویت های خرد برآمده است تا نشان دهد که این نگاه تأثیر زیادی در روشنفکری عصر مشروطه و دوره پهلوی اول که با تأکید بر ناسیونالیسم بود، برجای گذاشت و همین امر خود موجبات تقویت هویت ایرانی و فرهنگ بومی و نمود آن در شهرها و برنامه ریزی شهری بوده است چرا که شهرها نباید از هویت اصلی و بومی خود فاصله بگیرند چرا که خود باعث ناهنجاریهای اجتماعی و کالبدی و هویتی در شهرها و شهروندان می شود.
بررسی نقش آموزش های فنی و حرفه ای و مؤلفه های سرمایه اقتصادی بر گرایش نسبت به مدرنیته (مورد مطالعه: کارآموزان فنی و حرفه ای شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
۱۵۰-۱۲۳
حوزههای تخصصی:
آموزش مهارتی همیشه کارکرد مناسبی داشته، لذا گامی بسوی صنایع جدید و زندگی مدرن است. هدف تحقیق شناخت نقش آموزشهای فنی و حرفه ای همراه با مؤلفه های سرمایه اقتصادی بر گرایش نسبت به مدرنیته می باشد. روش تحقیق پیمایشی بود، داده ها به روش میدانی جمع آوری شد، جامعه آماری شامل کارآموزان فنی و حرفه ای شهر گرگان که تعداد آنها401 نفر بود و نمونه آماری شامل کلیه اعضای جامعه آماری می شود، ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میزان و نوع آموزشهای مهارتی و نیز مؤلفه های سرمایه اقتصادی با گرایش نسبت به مدرنیته در بین کارآموزان فنی و حرفه ای شهر گرگان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، همچنین متغیر درآمد مهمترین عامل در تعیین سرمایه اقتصادی و رابطه گرایی مهمترین عامل در تعیین مدرنیته است. متغیرهای سطح محل سکونت، درآمد و دارایی بر گرایش به مدرنیته تأثیر معناداری دارند، و در این میان متغیر دارایی و سپس درآمد تأثیر بیشتری بر گرایش به مدرنیته دارند. همچنین بین متغیرهای جنسیت (مردان)، سطح تحصیلات، قومیت و شغل با گرایش به مدرنیته تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین بین ارزیابی کارآموزان در باره ضرورت آموزش های فنی و حرفه ای با گرایش نسبت به مدرنیته رابطه معنی داری وجود دارد. سرانجام نتایج حاکی از آنست که گذراندن دوره های آموزشی مهارتی علاوه بر ارتقاء مهارت و دانش تخصصی کارآموزان، موجب ایجاد بصیرت و نگرش مثبت به زندگی در راستای تحقق شاخصهای مدرنیته در میان آنان می گردد.
علل ظهور و تکوین گروه های تکفیری در جهان اسلام؛ از تقابل زندگی قبیله ای با مدنیت تا تقابل سنت با مدرنیته؛ مطالعه موردی: خوارج و داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳ (پیاپی ۵۳)
132 - 160
حوزههای تخصصی:
نگاهی جامعه شناختی به سیر تحولات روابط با جنس مخالف در گذار از سنت به مدرنیته با تأکید بر قبح زدایی در مفاهیم عرفی و جرم شناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
101 - 120
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که ورود مفاهیم جدید نوعی چگونه موجب قبح زدایی از روابط با جنس مخالف در گذار از سنت به مدرنیته در ایران شده است. روابط با جنس مخالف همیشه به عنوان یکی از مسائل همیشگی قرین و همزاد نوع بشر بوده است که در شرایط و زمان های مختلف سیر تطورات خاصی را تجربه کرده است؛ ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. ازجمله این تطورات و تغییرات می توان به گذار این مدل رابطه از سنت به مدرنیته اشاره کرد که تحت تأثیر عواملی همچون تغییرات اجتماعی، شکاف نسلی، گذر از نظام پدرسالاری به فرزندسالاری و در نهایت پروسه جهانی شدن با آمدن واژگان بیگانه به فرهنگ ایرانی (چون رِل زدن، شوگر ددی، شوگر مامایی و امثالهم) تا حدودی موجب قبح زدایی از این روابط شده است. قطعاً چنین تحولاتی مغایر با فرهنگ ایرانی است و از منظر آموزه های جرم شناسی اسلامی، چنین روابطی صرفاً در قالب شرع و قانون پذیرفتنی است.