مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۵٬۸۴۱ تا ۵۵٬۸۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
123 - 137
حوزههای تخصصی:
روش الگویی تربیت به دلیل ارائه نمونه های عینی و عملی از پرکاربردترین و مؤثرترین روش ها در امر تربیت است. تحقق این روش و آثار متناسب آن به اموری بستگی دارد که از جمله آنها مبانی و قواعدی است که توجه به آنها برای دستیابی به نتیجه مطلوب بسیار مهم و ضروری است. در نوشتار حاضر، مبانی اجتماعی بودن انسان، کاستی های انسان در توانایی، بینش و گرایش، تأثیرپذیری انسان از محیط، تقلیدگرایی انسان، کمال طلبی انسان و قهرمان جویی او به روش توصیفی-تحلیلی تبیین می شود. همچنین برخی از قواعد مهم روش الگویی مانند لزوم هماهنگی میان الگو و پیرو، ممتاز و نمونه بودن الگو، عینی و دردسترس بودن الگو و پرهیز از مریدپروری بررسی می شود.
بینامتنیت دعای پنجاهم صحیفه سجادیه و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
33 - 48
حوزههای تخصصی:
بینامتنی یکی از رویکردهای مورد توجه در پژوهش های دهه اخیر در عرصه ادبیات است. بینامتنی، نظریه ای است که به بررسی رابطه بین دو متن می پردازد. قرآن کریم که در رأس میراث دینی قرار دارد، همواره سرچشمه اقتباس بسیاری از متون ادبی و دینی بوده است و صحیفه سجادیه که از آن به «اخت القرآن» تعبیر می شود، مفاهیم و تعابیر قرآنی بسیاری در آن تجلی یافته است. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بینامتنی قرآن و فرازهای دعای پنجاهم صحیفه سجادیه پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی به این نتیجه دست یافته است که بین آیات قرآن و کلام امام سجاد(ع) پیوند دوسویه و رابطه تنگاتنگی وجود دارد. امام(ع) در طول این دعا، از انواع بینامتنی ساختاری، مضمونی و واژگانی بهره برده اند به گونه ای که قرآن در درخواست هایشان تجلی یافته است و ساختار کلام او در این دعا، بیشتر از نوع بینامتنی مضمونی و نوع رابطه آن، از نوع نفی متوازی است.
بررسی و مقایسه نیمرخ بالینی و نیمرخ مسیرشغلی افراد جویای کارِ به کارگمارده و درحال انتظارِ مراکز کاریابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۳۶۲-۳۳۵
حوزههای تخصصی:
چالش های زندگی نوین و فطرت انسانی لزوم درآمد زایی و حرکت به سمت مادی گرایی را تشویق می کند، در این مسیر شغل مهمترین وسیله برای دستیابی به این منظور است. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه نیمرخ بالینی(پرخاشگری. اضطراب. وسواس. حساسیت فردی. شکایات جسمانی، روانپریشی، تصورات پارانوئیدی، افسردگی، ترس مرضی) و مقایسه نیمرخ مسیر شغلی (رفتار، خودکارآمدی، باورکاریابی و انطباق پذیری) افراد بکارگمارده و افراد جویای کارِ در حال انتظار بود. روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود. بدین منظور کلیه افراد جویای کار ثبت نام شده در مراکز کاریابی های شهرستان نجف آباد در سال1397 به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند. از این بین 110 نفر که 52 نفر افراد جویای کار بکار گمارده و 58 نفر افراد جویای کاردرحال انتظار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه بکارگمارده و جویای کار تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انطباق پذیری مسیر شغلی( ساویکاس و پورفیلی، 2012)، آزمون 20 سوالی رفتار کاریابی(صالحی، 1384)؛ آزمون 10 سؤالی رفتار کاریابی(صالحی، 1384)؛ آزمون باورهای کاریابی (صالحی، 1384)، آزمون SCL-90 (دارگوئیس و همکاران، 1973) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-22 انجام شد. یافته ها نشان داد که در بین ابعاد مسیر شغلی در خصیصه رفتاریابی و در بعد باور ، اختلاف معناداری در بین دو گروه وجود داشت (P<0/05) و در مورد ابعاد خودکارآمدی و انطباق پذیری تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت(05/0 <P ). همچنین در نیمرخ بالینی تنها در ابعاد حساسیت فردی ، افسردگی، پرخاشگری، پارانویا و روانپریشی اختلاف معناداری بین دو گروه وجود داشت(P<0/05). لذا با توجه به اینکه افراد جویای کار در حال انتظار به دلیل ناتوانی در کاریابی در معرض برخوداری از آسیب ها و اختلال های روانی هستند پیشنهاد می شود دوره های آموزش مهارت های کاریابی و راهبردهای جستجوی شغلی در مراکز کاریابی برگزارگردد.
اثر حمایت سازمانی ادراک شده بر اشتیاق شغلی و رفتار مدنی سازمانی با میانجی گری سرمایه های روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر حمایت سازمانی ادراک شده بر اشتیاق شغلی و رفتار مدنی سازمانی با میانجی گری سرمایه های روا ن شناختی بود. جامعه پژوهش کارکنان شرکت فولاد اکسین در اهواز در سال 1395 را در بر می گیرد که از این میان تعداد 300 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسش نامه های حمایت سازمانی ادراک شده ایزنبرگر و همکاران (1997)، سرمایه های روا ن شناختی لوتانز و همکاران (2007)، اشتیاق شغلی شافلی و همکاران (2002) و رفتار مدنی سازمانی پودساکف و همکاران (1990) استفاده شد. طرح پژوهش از نوع همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS ویراست 22 انجام گرفت. جهت تعیین معنی داری اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ در برنامه ی ماکرو پریچر و هایز (2008) استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. یافته های پژوهش حاکی از تأیید اثرهای مستقیم حمایت سازمانی ادراک شده و سرمایه های روا ن شناختی بر اشتیاق شغلی و رفتار مدنی سازمانی بود هم چنین اثر مستقیم حمایت سازمانی ادراک شده به سرمایه های روا ن شناختی ( متغیر میانجی گر) مورد تأیید قرار گرفت. یافته های مربوط به فرضیه های غیرمستقیم نشان دهنده تأیید نقش میانجی گر متغیر سرمایه های روا ن شناختی در رابطه ی بین حمایت سازمانی ادراک شده با اشتیاق شغلی و رفتار مدنی سازمانی بود. ادراک حمایت سازمانی توسط کارکنان موجب افزایش سرمایه های روا ن شناختی و در نتیجه اشتیاق بیشتر کارکنان نسبت به شغل هم چنین بروز رفتار های مدنی سازمانی می گردد. با توجه به نتایج این تحقیق، برای ارتقاء حمایت سازمانی ادراک شده به سازمان توصیه می شود مکرر به کارکنان اعلام کند فعالیت ها و اقدامات مطلوبی که سازمان برای کارکنان فراهم می آورد مانند فرصت های آموزش، ترفیع و پاداش، امنیت شغلی، دادن استقلال و خودمختاری به کارکنان و کاهش عوامل استرس زای شغلی و سازمانی، ناشی از خواست و صلاحدید سازمان به منظور رفاه بیشتر کارکنان در محیط کار است. عملی ساختن این رویکرد از طریق مدیران ارشد سازمان که به میزان زیادی مترادف با سازمان پنداشته می شوند صورت می گیرد. مدیران ارشد می بایست ارزشمندی بالای کارکنان و خوش بینی نسبت به آنان را نشان دهند و توجه خود را نسبت به رفاه و آسایش کارکنان در شرایط مختلف معطوف سازند. هم چنین می بایست فرهنگی در سازمان پرورش داده شود که در آن حمایت سرپرست از زیردست مورد پاداش و توجه قرار گیرد و بخشی از ارزیابی عملکرد سرپرستان به کیفیت رابطه آنان با زیردستان اختصاص داده شود.
The Impact of the COVID-19 Pandemic on Global Economy and the Emerging World Order Amid the Ukraine-Russia Crisis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Uncertainty, insecurity and complexity are some of the terms defining, now and in the future, the development process of the human species on planet Earth. There is plethora of evidence to substantiate this view. However, each epidemic has its own defining features, magnitude, and discernible impact. Societies are affected differently. It is shown that the events caused by the COVID-19 pandemic, called the "coronacrisis", directly affect the sphere of global economic (pandenomics) and political contradictions, including security issues. It is noted that the pandemic factor provoked an acceleration of confrontation between global players, strengthened the role of the institution of the nation state. In the context of deglobalization at the transregional level, under the slogans of "strategic vulnerability" and "economic sovereignty", nationalism and "protectionism 2.0" continue to grow, and multilateral international institutions continue to weaken. Against this background, the European Union seeks to achieve competitive advantages through the deoffshorization of production, industrial policy and the Green Deal. The article notes the deterioration of the state of affairs between Russia, China, the US and the EU. The article reveals further trends in the strategic decoupling of the United States and its European allies, draws attention to the incentives to implement the principle of "strategic autonomy" of Brussels.
اعمال صلاحیت دیوان بین المللی کیفری بر جنایات زیست محیطی: جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
جرائم زیست محیطی دارای آثار مخربی برای طبیعت و منابع طبیعی هستند که با توجه به شدت در دسته بندی های مختلفی قرار می گیرند. مهم ترین مسئله ای که وجود دارد ضرورت جرم انگاری این گونه جنایات علیه محیط زیست است که بر طبق آن هنجارهای مربوطه در این زمینه شناسایی و موردبررسی قرار گیرند. در اصل جنایات زیست محیطی رازمانی می توان به طور قطعی کاهش داد که آثار مهم بودن این گونه جرائم در انظار بین المللی درک شده، در اسناد مهم بین المللی به مخرب بودن آن برای طبیعت و بشریت اشاره گشته و به وسیله ی مراجع کیفری بین المللی مورد تعقیب قرار گیرد که این مسئله نیز مستلزم جرم انگاری این جنایات در بخش جنایات مهم بین المللی در اساسنامه ی مرجع کیفری بین المللی دارای صلاحیت جهانی دیوان کیفری بین المللی است. در چنین شرایطی می بایست جرائم زیست محیطی را در لیست جرائم شناسایی شده همچون جرائم علیه بشریت و جنایات جنگی قرارداد تا دیوان بتواند به پیگیری آن ها بپردازد. یافته های پژوهش با استناد به روش توصیفی تحلیلی، بیان می دارد دیوان کیفری بین المللی می تواند اکثر جنایات زیست محیطی را به شرطی که در زمان جنگ رخ داده باشند، در ردیف جنایات جنگی قرار داده و تحت پیگرد کیفری قرار دهد و به دنبال آن به این گونه جنایات در دیوان کیفری بین المللی بر اساس اصل صلاحیت جهانی رسیدگی گردد.
برساخت گرایی رالزی و لوازمl مترتب بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
125 - 147
حوزههای تخصصی:
باتکیه بَر دوگانه یِ «عقلانیّت» و «معقولیّت» استدلال شده که رالز به دنبالِ باورهایِ اخلاقیِ عینی است؛ عینیّتی که رالز به دنبالِ آن است، عینیّتِ برساختی است. در فرایندِ برساختِ باورهایِ عینیْ باورهایِ عقلانی به باورهایِ معقول تبدیل می شوند. باورهایِ معقول باورهایی هستند که نسبت به آن ها توجیهِ عمومی پدید آمده است؛ برایِ دست یابی به توجیهِ عمومی، توجیه هایِ عقلانیِ فردی، به اشتراک گذاشته می شوند تا توسطِ داورانِ شایسته، نسبت به آن ها توافقِ عمومی پدید آید. داورانِ شایستهْ به میزانی از عقلانیّت آراسته اند که می توانند فهمی اطمینان آور از باورهایِ دیگران به دست آورند و دلایلِ لَه و علیهِ یک تصمیم را می شناسند. این افراد در موقعیتی قرار می گیرند که از تبعاتِ احتمالیِ تصمیم هایِ خود ناآگاه باشند تا از سوگیری هایِ معرفتی و تعصّبات پیراسته شوند. تفسیرِ برگزیده یِ ما، بدیلِ تفسیرِ شهودگروانه است که داوری هایِ اخلاقیِ عینی را بی واسطه برآمده از شهودهایِ اخلاقی می داند. برایِ نقدِ تفسیرِ شهودگروانه، افزون بَر اِقامه یِ استدلال به نفعِ برساخت گرایی، نقدهایِ رالز به شهودگرایی صورت بندی شده است تا جانبِ برساخت گراییْ تقویت شود. برایِ استدلال به سودِ برساخت گرایی، نظم و ترتّبِ منطقی بینِ مفاهیمِ تخصصیِ رالز برقرار شده است؛ به گونه ای که ازدلِ یک مفهوم، مفهومِ دیگر سربَرمی آورد و این سیر ادامه پیدا می کند تا به باورهایِ عینیِ برساختی دست پیدا کنیم؛ این عینیّتْ توسّطِ داورانِ شایسته به دست آمده است و ازاین جَهَت «عینیّتِ مدنی» نامیده شده است و بدیلِ «عینیّتِ فردی» است که شهودگرایان به آن باور دارند.
زیست بوم فرهنگی؛ چارچوبی برای فرهنگ و الگوی حکمرانی فرهنگ پایه در جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
مفهوم «حکمرانی فرهنگ پایه» با فاصله گذاری مفهومی از «حکمرانی فرهنگی» و همچنین با حفظ وجه تمایز خود از منظر غایت با مفهوم «چرخش فرهنگی»، به معنای سیاستگذاری و برنامه ریزی برای تحقق اصول مبتنی بر اصالت بخشی به «فرهنگ مطلوب معیار» است که این فرهنگ معیار در نظام جمهوری اسلامی ایران، «فرهنگ انقلاب اسلامی» با مبانی و خاستگاه های معرفتی (هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی) بر اساس آموزه های اسلام شیعی است. فرهنگ مطلوب معیار، اصل و سازنده زیست اجتماعی است و سایر حوزه های اجتماعی، فرع بر آن و به عنوان پیوستی کارکردی برای تحقق آن هستند. عدم توجه به این رویکرد در عرصه حکمرانی مهمترین عامل شکل گیری سیاست ها و خط مشی های متضاد در عرصه های مختلف حکمرانی و اقدامات پراکنده، مقطعی، غیرفرهنگی و بعضا ضدفرهنگی است. مقاله پیش رو تلاش کرده با تعریف مفهوم فرهنگ و تشریح چالش های پیش روی حکمرانی به عنوان تعین ایده حکومت اسلامی در عصر جهانیت، تبیین کند که ضعف حاکمیت در حل این شبکه از مسائل، به خلاء الگوی حکمرانی کارآمد و مبتنی بر ویژگی های ذاتی انقلاب اسلامی بازمی گردد. بنابراین پیشنهاد بازطراحی ساختار حکمرانی بر دو مبنای «مرجعیت عرفی دین» و «تحقق رفاه به قید سعادت» به عنوان اصول پایه در حکمرانی فرهنگ پایه ارائه شده است. این الگوی حکمرانی با تأکید بر بازطراحی الگوی سیاستگذاری و جایگزینی الگوی طراحی فرهنگی به جای رویکرد پیوست نگارانه به عرصه فرهنگ، عملاً الگوی مطلوب برای برون رفت از وضعیت موجود است. این مطالعه از مسیر مطالعه کتابخانه ای، مصاحبه با صاحبنظران عرصه فرهنگ و تأملات نظری و تجربه زیسته در عرصه حکمرانی حوزه فرهنگ انجام شده است.
معیار تحقق کراهت زوجه از زوج در طلاق خلع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
97 - 111
در طلاق خلع که راهکاری قانونی برای انحلال نکاح است، زوجه به دلیل کراهتی که نسبت به زوج دارد در مقابل مالی که به او می دهد از قید زوجیت رها می شود. قانونگذار به تبعیت از مشهور فقها در ماده 1146 قانون مدنی، مطلق کراهت را محوریت طلاق خلع می داند. ابهام زدایی از این ماده به دنبال پاسخ به این پرسش است که معیار تحقق کراهت چیست؟ آیا اینکه زوجه فقط در جلسه دادرسی الفاظی را بگوید که بیانگر کراهت او ازسوی زوج باشد، کفایت می کند؟ پژوهش حاضر به روش تحلیلی- اسنادی و باهدف بررسی دیدگاه فقها در سه گروه قائلین به اعتبار اظهار مطلق کراهت، اظهار کراهت لفظی و اظهار کراهت باطنی و نفس الامری انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد که روایات مورد استناد معتقدین به اشتراط کراهت لفظی، فقط مشروعیت طلاق خلع را می رساند و دلیلی بر مدعای آنان نیست و چه بسا در موارد متعددی، زوجه بنابه دلایلی، الفاظ کراهت آمیزی را به کار ببرد که برخلاف میل باطنی اوست و اگر فقط با ابراز این الفاظ، بتواند طلاق خلع بگیرد، پیامدهای نامطلوبی به دنبال دارد. بنابراین، حمل کراهت مورد نظر قانونگذار بر کراهت باطنی و نفس الامری با ملاکات یاد شده مناسب تر است که این موضوع با تحقیق و بررسی روابط میان زوجین قابل دستیابی است.
تحلیل انتقادی راه های جواز مصافحه زن و مرد نامحرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
113 - 134
در دین اسلام حساسیت فراوانی درباره روابط زن و مرد نامحرم وجود دارد. مصافحه یا دست دادن با نامحرم از رفتارهایی است که حرمت آن مورد تصریح روایات است و سنجه های حرمت را به عناوین دیگر نیز دارد. بااین حال، در سال های اخیر به دلیل فراگیر شدن این عمل، تلاش هایی برای حکم به جواز آن از طریق عناوین ثانوی (حرج و اضطرار) و نیز مجاز دانستن دست دادن باوجود حائل، انجام گرفته است. پژوهش حاضر باهدف نقد و بررسی استثنائات حرمت مصافحه با نامحرم ازنظر سازگاری با مبانی و احکام شریعت به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد. بدین منظور کلیه منابع مکتوب مربوط به ضوابط ارتباط با نامحرم و وجود سنجه های حرمت در مصافحه با نامحرم مورد بررسی قرار گرفت و حکم شرعی آن در صورت وجود حائل و نیز در شرایط عارض شدن عناوین ثانویه بررسی و فتاوای دال بر جواز آن نقد شد. نتایج بررسی ها نشان داد که کلیت جواز مصافحه با نامحرم باوجود حائل پذیرفتنی نیست و استناد به قواعد ثانویه لزوماً نمی تواند موجب حکم به حلیت عمل یاد شده شود؛ به ویژه آنکه قاعده لاحرج به طورکلی نمی تواند رافع حکم حرمت باشد و بیشتر مصادیق مبتلابه نیز صلاحیت موضوع واقع شدن برای قاعده اضطرار را ندارند.
طراحی چارچوب ارزیابی مأموریت گرا برای مؤسسه های سیاست پژوه(مقاله علمی وزارت علوم)
در دهه های اخیر، الزام و ارزش نقش آفرینی پژوهش های کاربردی در هدایت و اثربخشی تصمیم های سیاستی برای سیاستگذاران مسجّل شده؛ به گونه ای که به منظور بهره گیری از نظرات کارشناسی در تشخیص و انتخاب بهترین گزینه های سیاستی، به سمت نهادسازی با مأموریت سیاست پژوهی پیش رفته اند. این پژوهش با هدف ارائه چارچوب ارزیابی عملکرد مناسب برای مؤسسه های سیاست پژوه مبتنی بر رویکرد مأموریت گرایی انجام شد. با بهره مندی از رویکرد پژوهش ترکیبی و روش سنتز چارچوب، مهم ترین ابعاد، شاخص ها و سنجه های ارزیابی عملکرد این مؤسسه ها متناظر با جایگاه کارکردی آن در نظام ملّی نوآوری و مأموریت های اصلی شناسایی شده برای این گونه مؤسسات، انتخاب شده اند. اعتبارسنجی چارچوب ارزیابی عملکرد به روش استدلال آگاهانه بر اساس نظر خبرگان انجام شده و درجه اهمیت اجزای چارچوب بر اساس آزمون t تک نمونه ای تعیین شده است. چارچوب ارزیابی عملکرد حاصل از این پژوهش به صورت نمودار راداری مشتمل بر چهار چارک تناسب، کارایی، اثربخشی و سودمندی، 18 بُعد و شاخص های زیرمجموعه آن، نمایش داده شده است. همچنین مهم ترین نتایج این پژوهش با تمرکز بر وجوه افتراق ارزیابی عملکرد مؤسسه های سیاست پژوه، نشان دهنده محورهایی کلیدی برخاسته از مأموریت های اختصاصی این گونه مؤسسه هاست. عواملی همچون تنوع تخصصی پژوهشگران سیاست پژوهی و فنّی موردنیاز مؤسسه، سیاستمداران متمایز میهمان، مشارکت در گفتمان عمومی حوزه کاری، شبکه سازی سیاستی، برنامه های یادگیری، دانش افزایی از طریق رهبری فکری در فضای سیاستی و حکمرانی خوب، از جمله مهم ترین موارد حائز اشاره است. در دهه های اخیر، الزام و ارزش نقش آفرینی پژوهش های کاربردی در هدایت و اثربخشی تصمیم های سیاستی برای سیاستگذاران مسجّل شده؛ به گونه ای که به منظور بهره گیری از نظرات کارشناسی در تشخیص و انتخاب بهترین گزینه های سیاستی، به سمت نهادسازی با مأموریت سیاست پژوهی پیش رفته اند. این پژوهش با هدف ارائه چارچوب ارزیابی عملکرد مناسب برای مؤسسه های سیاست پژوه مبتنی بر رویکرد مأموریت گرایی انجام شد. با بهره مندی از رویکرد پژوهش ترکیبی و روش سنتز چارچوب، مهم ترین ابعاد، شاخص ها و سنجه های ارزیابی عملکرد این مؤسسه ها متناظر با جایگاه کارکردی آن در نظام ملّی نوآوری و مأموریت های اصلی شناسایی شده برای این گونه مؤسسات، انتخاب شده اند. اعتبارسنجی چارچوب ارزیابی عملکرد به روش استدلال آگاهانه بر اساس نظر خبرگان انجام شده و درجه اهمیت اجزای چارچوب بر اساس آزمون t تک نمونه ای تعیین شده است. چارچوب ارزیابی عملکرد حاصل از این پژوهش به صورت نمودار راداری مشتمل بر چهار چارک تناسب، کارایی، اثربخشی و سودمندی، 18 بُعد و شاخص های زیرمجموعه آن، نمایش داده شده است. همچنین مهم ترین نتایج این پژوهش با تمرکز بر وجوه افتراق ارزیابی عملکرد مؤسسه های سیاست پژوه، نشان دهنده محورهایی کلیدی برخاسته از مأموریت های اختصاصی این گونه مؤسسه هاست. عواملی همچون تنوع تخصصی پژوهشگران سیاست پژوهی و فنّی موردنیاز مؤسسه، سیاستمداران متمایز میهمان، مشارکت در گفتمان عمومی حوزه کاری، شبکه سازی سیاستی، برنامه های یادگیری، دانش افزایی از طریق رهبری فکری در فضای سیاستی و حکمرانی خوب، از جمله مهم ترین موارد حائز اشاره است.
جامعه شناسی و تاریخ غیاب: تأملی پیرامونِ امکان های نظریِ تاریخ درون ماندگار(مقاله علمی وزارت علوم)
نوشتارِ حاضر سعی می کند با بررسی خاستگاه های شرق شناسانه جامعه شناسی، امکان های نظری برای پژوهش درون ماندگار تاریخ و جامعه شناسی را ردیابی کند. بر همین اساس، ابتدا به خواستگاه های هگلی و اروپامحورِ جامعه شناسی می پردازیم و تناظرِ ماتریالِ آن در نظریه مارکس را نشان می دهیم. در گامِ بعدی پیوندِ جامعه شناسی و شرق شناسی را مورد توجه قرار می دهیم و نشان می دهیم با غلبه نظریه مدرنیزاسیون در جامعه شناسی و با ابتاء بر تاریخِ هگلی و تناظرِ مارکسیتی اش، تاریخ جوامعِ شرقی در فرایندی تک خطی قرار گرفت که پیش فرض هایش بر «سکون»، «ایستایی» و در نهایت «تاریخِ غیاب» استوار بود. بر همین اساس، این ادعا را مطرح می کنیم که جامعه شناسی در رایج ترینِ گونه هایش چیزی جز مطالعه آنچه غرب دارد و شرق فاقدِ آن است، نیست. در گامِ بعدی به این نکته اشاره می کنیم که فردِ تاریخیِ وبر می تواند مسیری را برای برون رفت از این مخمصه نظری ارائه دهد ولی فردِ تاریخی به دلیل تنش ها و تناقض های درونی وبر، در نهایت به نفعِ سوژه نوکانتی به عقب می نشیند. در گامِ نهایی به تبارشناسی فوکویی اشاره می کنیم و استدلال می کنیم که تبارشناسی فوکویی امکانِ نظری برای تاریخ درونماندگار را فراهم می کند.
نهادگرایی تطبیقی: نوع شناسی ترتیبات نهادی کشورهای نخبه فرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
115 - 144
برای مدیریت کلان پدیده خروج نخبگان، توجه به نقش ویژه نهادهای اثرگذار در یک چارچوب نهادی، نوید رویکردی نو برای تحلیل هایی پویا از پدیده های اجتماعی را می دهد. ساختار نهادی هر کشور، بطور مؤثر کیفیت های نهادی (کارآیی و مشروعیت) و ترتیبات نهادی (تمرکززدا- تمرکزگرا) آن را تحت تأثیر قرار می دهد. ترتیبات نهادی حاکم است که تعیین می کند چرا در برخی جوامع، خروج نخبگان تبدیل به یک مسئله اجتماعی شده است؟ ارزیابی های تطبیقی معطوف به تأثیر کیفیت نهادی و نوع ترتیبات نهادی کشورهای نخبه فرست بر خروج نخبگان در این نوشتار با تکیه بر تحلیل ثانویه داده های بین المللی انجام گرفته است. مقایسه میانگین کیفیت های نهادی کشورها نشان از کیفیت های نهادی سیاسی، اقتصادی و حقوقی بالاتر برای کشورهای اروپایی است و بالعکس، برای کشورهای آسیایی همچون ایران، میانگین پایینی از کیفیت های نهادی را شاهدیم. تمرکزگرایی نهادی در کشورهای نخبه فرست از یک طرف، مجموعه ای از ترتیبات نهادی غیرتوسعه گرا را شکل داده و از طرف دیگر با اعمال محدودیت های نهادی باعث افزایش خروج نخبگان از این کشورها و عدم بازگشت مجدد آنان به کشورهایشان شده است. انتقال نهادی نخبگان ایرانی به کشورهای پیشرفته، معطوف به ترتیبات نهادی تمرکزگرا در کشور است که حسب داده های موجود، بیانگر اجرای ضعبف حاکمیت قانون، امنیت شغلی پایین و آزادی های اقتصادی و سیاسی محدود می باشد.
واکاوی نحوه تعامل دلالت های فرهنگی عناصر معماری در لایه های نشانه شناسی (مطالعه موردی: پردیس آستارا و پردیس ملت)(مقاله علمی وزارت علوم)
معماری همانند سایر متون فرهنگی، تفسیر و تأویل شده است و دلالت هایی را در ذهن بیننده ایجاد می کند. این دلالت ها در لایه های متمایزی که بر مبنای نظام های رمزگان مختلف ایجاد شده است، شکل می گیرند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که دلالت های فرهنگی عناصر بنای معماری در لایه های مختلف چگونه با یکدیگر تعامل می کنند. در این راستا، معماری پردیس های سینمایی ملت و آستارا به مثابه یک متن، درِ ذیل چهارلایه کارکردی، محیطی، زیباشناسی و پدیدارشناسی به صورت جزء به جزء مورد بررسی قرار می گیرد. هر بنا در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شده است. نتایج نشان داد پردیس ملت به انسجام کامل میان لایه های چهارگانه و تقویت دلالت های هر لایه توسط لایه های دیگر و دست یابی به تعریف جدید از فضای معمارانه و هنری منتهی شده است و پردیس آستارا به تمرکز بر بُعد عملکردی و فرمیِ سینما و غفلت از ارتباط میان لایه ها و عدم ارضای ذهنی مخاطب از حضور در فضای هنری منجر شده است. مهم ترین مؤلفه های تعامل در میان لایه ها عبارت اند از اهمیت فُرم خلاقانه و بیان ایده های متفاوت، برجسته شدن عناصر معماری، اهمیت نسبت بین انسان و فضای پیرامون و تطبیق حدودی فرم و عملکرد.
مقایسه اثربخشی درمان شفقت خود، شفقت خود مبتنی بر آموزه های توحیدی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شادکامی و کیفیت زندگی زنان افسرده متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۲
۲۲۳-۱۹۷
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی سه رویکرد درمان شفقت خود، شفقت مبتنی بر آموزه های دینی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی زنان متاهل صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر با روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از سه گروه آزمایشی و یک گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر یزد در سال 1399 بودند که برای آن ها تشخیص افسردگی داده شده بود. تعداد افراد نمونه 40 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند. به منظور سنجش شادکامی و کیفیت زندگی افراد نمونه از مقیاس رضایت از زندگی دینر و همکاران (1985) و مقیاس شادکامی آکسفورد آرگایل و لو (1989) استفاده شد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که هر سه روش درمانی بر بهبود شادکامی (25/33 F= و اندازه اثر، 792/0) و کیفیت زندگی (38/89= F و اندازه اثر، 911/0) زنان اثربخش بوده اند (P<0/01). همچنین نتایج مقایسه زوجی گروه ها نشان داد که درمان های به کار رفته در افزایش شادکامی تفاوت معنادار با یکدیگر نداشتند اما درمان شفقت مبتنی برآموزه های مذهبی نسبت به دو درمان دیگر اثربخشی بیشتری بر بهبود کیفیت زندگی زنان داشت (P<0/01) نتیجه گیری: نتایج نشان داد که هر سه روش در افزایش شادکامی و بهبود کیفیت زندگی زنان متاهل افسرده تأثیر دارند همچنین بررسی تفاوت گروه ها مشخص شد کرد که اثربخشی روش های درمانی در بهبود کیفیت زندگی بیشتر است. شماره ی مقاله: ۸
نقش میانجی احساس تنهایی در ارتباط بین تعارض والد-نوجوان با بدتنظیمی هیجانی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۳
۱۰۹-۸۵
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل رابطه ساختاری تعارض والدین و نوجوان با بدتنظیمی هیجانی با نقش میانجی احساس تنهایی در نوجوانان شهر تهران انجام شد. روش: جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان 13 تا 18 ساله شهر تهران در سال تحصیلی در سال 98-1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 400 نفر(200 نوجوان دختر و 200 نوجوان پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه تعارض والد نوجوان اسدی و یونسی (1390)، احساس تنهایی تجدید نظر شده راسل (1996) و بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر (2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تعارض والد-وجوان با بدتنظیمی هیجان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0p<). همچنین، بین تعارض والدین و نوجوان با بدتنظیمی هیجانی با نقش میانجی احساس تنهایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهشی می توان نتیجه گرفت که احساس تنهایی با بروز احساساتی همچون افسردگی، اضطراب، خستگی می تواند نقش میانجی بین تعارضات والد-نوجوان و بدتنظظیمی هیجان ایفا کند. شماره ی مقاله: ۳
نقش اعتبارات بانک کشاورزی در پایداری کسب و کارهای خرد (مورد مطالعه: بخش شاندرمن، شهرستان ماسال)(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه مهمترین راهکار توسعه اقتصاد روستایی در کشور های جهان سوم، توسعه کسب و کار های خرد می باشد. یکی از ملزومات اساسی برای ایجاد این نوع کسب و کارها تامین اعتبارات است. بانک کشاورزی در سال های اخیر توانسته از طریق ارائه اعتبارات خرد با بهره کم نقش بسزایی در پایداری کسب و کار های خرد در مناطق داشته باشد. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی نقش اعتبارات بانک کشاورزی در پایداری کسب و کار های خرد در منطقه شاندرمن پرداخت. مطالعه حاضر از نظر ماهیت کمی، از نظر هدف کاربردی و از جهت روش توصیفی و تحلیلی است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل های FARAS، FBMW استفاده شد. نتایج نشان داد بیشترین کسب و کار های ایجاد شده در منطقه شاندرمن در بخش کشاورزی است، و میزان استفاده کنندگان از اعتبارات بانک کشاورزی در ایجاد کسب و کار ها درصد بالایی را به خود اختصاص داده است. همچنین نتایج نشان داد بین اعتبارات بانک کشاورزی و پایداری کسب وکار های خرد ارتباط معنی دار وجود دارد علاوه بر این، بر طبق مدل FASAR، مولفه اشتغال زایی بیشترین میزان تاثیرپذیری را از اعتبارات بانک کشاورزی به خود اختصاص داده است و طبق مدل FBMW، در مولفه اشتغال زایی، شاخص های کمک در ایجاد خوداشتغالی و افزایش سرمایه گذاری، در مولفه توانمندسازی شاخص های الزام به بیمه کارکنان جهت تامین آتیه آینده، کاهش وابستگی اقتصادی به دیگران و افزایش امنیت شغلی، در مولفه رشد اقتصادی شاخص های افزایش تولید در بخش کشاورزی و تولیدی، تنوع در محصولات کشاورزی و تولیدی، در مولفه تناسب با محیط زیست، شاخص رونق گردشگری طبیعی و حفظ بافت های تاریخی و گردشگری، جلوگیری از آلودگی منابع آب (کیفیت آب)، در مولفه مدیریتی نیز، شاخص های مدیریت مشارکتی در کسب و کار و شاخص مدیریت دانش و اطلاعات در کسب و کار، بیشترین و کمترین میزان تاثیرپذیری را از اعتبارات بانک کشاورزی به خود اختصاص دادند.
تحلیل تجارب معلمان در اجرای برنامه درسی هنر در بستر آموزش مجازی دوره اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجارب معلمان در اجرای برنامه درسی هنر در بستر آموزش مجازی دوره اول ابتدایی انجام شد. بدین منظور از روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل معلمان دوره اول ابتدایی در سال تحصیلی 1399-1400 شهر پرند بود که به روش نمونه گیری هدفمند با تعداد 11 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند بود. داده های حاصل از مصاحبه به روش تحلیل محتوای استقرایی و با استفاده از تکنیک کدگذاری باز در بخش های مفهوم، زیر مقولات و مقولات اصلی استخراج گردید. مهم ترین مقولات استخراج شده شامل اهداف نوین، تکالیف خلاقانه، روش تدریس نوین، استفاده از انواع بازی، سایت های اینترنتی آموزش هنر، فایل صوتی (قصه گویی) بود. همچنین مهم ترین مزیت های استخراج شده شامل استفاده از منابع و مواد متنوع در آموزش، بهره گیری مناسب و بهینه از زمان آموزش، ارتباط بیشتر معلم با فرد فرد دانش آموزان، غنی تر شدن تجارب یادگیری بود.
ارزیابی سناریوهای توسعه فضایی با رویکرد آینده پژوهی، مورد: منطقه آزاد ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه مناطق آزاد تجاری و صنعتی در ایران یکی از ابزارهای دولت ها برای تحقق راهبرد برونگرا در پارادایم جهانی شدن، بر بستر اقتصاد سیاسی فضا و از اصلیترین کانونهای تمرکز حضور سرمایه گذاران محسوب میشود از بدو تشکیل مناطق آزاد زمین مهمترین عامل در بین دیگر عوامل تولید و تجارت مورد توجه می باشد و آنچه بعد از سپری شدن چندین دهه از تشکیل مناطق آزاد لازمه تغییر است تغییر رویکرد در برنامه ریزی در این نواحی برای التیام مشکلات این مناطق می باشد در این مقاله با رویکرد آینده نگاری بعد از شناسایی مهمترین عوامل برای تدوین سناریوها، تدوین راهبردها، برنامه ریزی و سیاستگذاری برای رسیدن به سناریوهای مطلوب را فراهم گردیده است. روش تحقیق براساس روشهای جدید آینده پژوهی، تبیینی و برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و پویش محیطی استفاده شده است بدین منظور در مرحله اول، با روش پویش محیطی، ۵۱ متغیردر محیط نرم افزار میک مک در قالب ۴ گروه عامل مؤثر بر وضعیت آینده توسعه فضایی محدوده منطقه آزاد ارس، شناسایی و درنهایت چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده این سکونتگاهها با روشهای مستقیم و غیرمستقیم، تعداد 13 عامل کلیدی، انتخاب شدند، که در آخر برای استخراج سناریوها از نرم افزار Scenario Wizard بهره گیری و با حذف سناریو های ضعیف و سناریو های با ناسازگاری بالا، در نهایت هفت سناریو مطلوب شناسایی که از بین آنها، سناریوهای اول و پنجم دارای بیشتر امتیاز مورد ارزیابی قرار گرفت. شماره ی مقاله: 5
تغییرات سرمی آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز در دختران غیرفعال مصرف کننده کوآنزیم Q10 پس از تمرینات حاد مقاومتی متوسط و شدید(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : تمرینات ورزشی متوسط تا شدید باعث آسیب بافت های بدن می گردد، اما استفاده از مکمل های آنتی اکسیدانی می تواند استرس اکسیداتیو ناشی از تمرین ورزشی را تعدیل نماید. هدف تحقیق حاضر بررسی تغییرات سرمی آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) دختران غیرفعال مصرف کننده کوآنزیم Q10 پس از تمرینات حاد مقاومتی متوسط و شدید بود. روش تحقیق : نوع تحقیق نیمه تجربی می باشد. تعداد 27 دانشجوی دختر به طور تصادفی در سه گروه (دو گروه تمرین مقاومتی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. گروه های تجربی یک جلسه فعالیت حاد مقاومتی با شدت متوسط (70 درصد 1RM) و فعالیت حاد مقاومتی شدید (85 درصد 1RM) را در ابتدا و انتهای دو هفته پروتکل تحقیق به اجرا درآوردند و در طول این مدت، مکمل کوآنزیم Q10 (30 میلی گرم/روز) دریافت نمودند. خونگیری بلافاصله پس از فعالیت حاد و مکمل گیری صورت گرفت. شاخص های GPX و SOD با روش رنگ سنجی آنزیمی مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و LSD در سطح 0/05>p استخراج گردید. یافته ها : فعالیت حاد مقاومتی متوسط و شدید تغییر معنی داری در فعالیت آنزیم GPX (به ترتیب با 0/06=p و 0/19=p) و SOD (به ترتیب با 0/42=p و 0/61=p) سرم ایجاد نکرد، اما اجرای آن ها پس از دو هفته مکمل یاری کوآنزیم Q10، با افزایش معنی دار فعالیت آنزیم های SOD (به ترتیب با 0/01=p و 006/0=p) و GPX (p=0/01) همراه بود. در مقایسه تاثیر دو نوع تمرین، تمرین مقاومتی شدید کاهش بیشتر شاخص GPX (p=0/002) را در پی داشت. نتیجه گیری : مصرف کوتاه مدت مکمل کوآنزیم Q10 موجب بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی افراد غیرفعال شده و می تواند نگرانی افراد تمرین کننده را برای محفوظ ماندن از اثرات مخرب استرس اکسیداتیو پس از تمرینات مقاومتی حاد شدید (بالای 85 درصد 1RM) رفع نماید و به عنوان یک راهبرد تغذیه ای، در کنار سایر مکمل ها گنجانده شود.