مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰٬۲۸۱ تا ۵۰٬۳۰۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
119 - 143
مولوی از جمله شاعران و نویسندگانی است که در آثار خود به تأثیرگذاری کلام بر مخاطب و برانگیختن او توجه زیادی دارد. یکی از دلایل این ادعا، علاوه بر اشاره های مستقیم او به رعایت حال مخاطب و وجود پرسش های هم گرا، تبیینی و واگرا در مثنوی معنوی است که باعث فعال شدن فکر و ایجاد تغییر مثبت می شود. پژوهش حاضر ابتدا به جمع آوری پرسش های موجود در دفتر اول مثنوی معنوی پرداخته است، سپس ضمن جداسازی پرسش های تربیتی، برای آنها کارکردهای تربیتی براساس برانگیزانندگی که در مخاطب دارند ارائه کرده است. محققان پس از مطالعه و انتخاب نمونه و جمع آوری داده ها، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی بهره برده اند. حاصل این پژوهش قرار گرفتن پرسش های تربیتی دفتر نخست مثنوی در کارکردهایی چون ایجاد یادآوری، پذیرش ناتوانی، توجه و تمرکزدهی بر یک موضوع، نمایاندن غفلت و نادانی، غفلت زدایانه، استدلال خواهانه، بسط بینش و دانش، تردیدزدایانه، بیان پشیمانی و تلاش برای جبران، خواهش از خدا، خواهش از دیگران بوده است. مدرسان می توانند از پرسش در کارکردهایی که از مثنوی مولوی استخراج شد، جهت برانگیزانندگی، رفع اشکالات آموزشی و تربیتی، رشد خلاقیت و تفکر منطقی دانش آموزان و دانشجویان استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی حساسیت زدایی با حرکت چشم و بازپردازش، رهاسازی هیجانی و شناختی-رفتاری در استرس پس از سانحه کووید19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
17 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی سه روش درمانی حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد، فن رهاسازی هیجانی و درمان شناختی-رفتاری در درمان اختلال استرس پس از سانحه بهبودیافتگان بیماری کووید19شهر تبریز در سال 1400 بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران بهبودیافته زن کووید-19 بود که بصورت هدفمند (افراد دارای نمره بالاتر از میانگین در پرسشناه استرس پس از سانحه)تعداد 48 بیمار زن بهبود یافته کووید19 با تشخیص PTSD انتخاب و در چهار گروه، گروه آزمایش1(12 نفر)،گروه آزمایش2 (12نفر)، گروه آزمایش3 (12نفر) و گروه کنترل(12 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. شرکت کنندگان در جلسات EMDR و EFT بصورت فردی و CBT به صورت گروهی در 6 جلسه چهل و پنج دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند. گروه کنترل برنامه عادی روزانه خود را گذراند. همه آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به وسیله پرسشنامه اختلال استرس پس از سانحه مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهشی با تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 22 تحلیل شد. نتایج نشان داد که علائم استرس پس از سانحه در هر سه گروه آزمایشی به طور معناداری کاهش یافته است ( 05/0P<). در نتیجه هر سه روش درمانی EMDR ، CBT و EFT باعث کاهش علائم استرس پس از سانحه می شود و همچنین روش درمانی EMDR نسبت به CBT و EFT تاثیر بیشتری بر PTSD داشته است. نتایج حاصله بر استفاده بیشتر از مداخله EMDR برای علائم PTSD اشاره دارد.
بررسی اثربخشی برنامه همکاری خانه و مدرسه بر انسجام، ابرازگری و تعارض درون خانواده والدین دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
93 - 102
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه همکاری خانه و مدرسه بر انسجام، ابرازگری و تعارض درون خانواده والدین دانش آموزان پایه اول ابتدایی مدارس دولتی شهر تبریز انجام شده است. طرح تحقیق حاضر بر پایه ی پژوهش های نیمه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استوار بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام خانواده های دانش آموزان پایه اول ابتدایی شهر تبریز بود که در سال تحصیلی 98-97 در مدارس دولتی مشغول تحصیل بودند. با تکیه بر روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای شامل40 خانواده انتخاب و به شکل جایگزینی تصادفی، در دو گروه (20 خانواده گروه آزمایش و 20 خانواده گروه کنترل) قرار داده شدند. برنامه همکاری خانه و مدرسه به مدت 8 جلسه 30/2 ساعته (هر هفته یک جلسه) برای گروه آزمایش اجرا گردید. در این مدت هیچ برنامه ای برای گروه کنترل اجرا نشد. داده های هر دو گروه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل گردید که نتایج نشان داد انسجام و ابرازگری خانواده در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور قابل ملاحظه ای افزایش و تعارض درون خانواده به طور معنا دار کاهش نشان می دهد (05/0>p). با توجه به نتیجه ی مداخله ی ارایه شده، چنین استنباط می شود که شرکت در برنامه همکاری خانه و مدرسه قادر است میزان انسجام و ابرازگری خانواده را افزایش و تعارض درون آن را کاهش دهد.
رابطه بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و هم جوشی شناختی در زنان متاهل نقش واسطه ای گسلش عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
267 - 276
حوزههای تخصصی:
دلزدگی زناشویی یکی از متغیرهای مهم در روابط زناشویی است که زندگی زناشویی را با چالش جدی مواجه کرده و در صورت تداوم می-تواند منجر به طلاق شود. دلزدگی زناشویی می تواند تحت تأثیر روابط عاطفی و انتظارات زناشویی زوجین باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای گسلش عاطفی بین دلزدگی زناشویی با انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی در زنان متاهل بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش همه زنان متاهل دارای اختلاف زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد در سال 1400-1399 بودند که نمونه ای به حجم 295 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996)، انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1388)، مقیاس خود متمایزسازی اسکورون (2000) و مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز (2014) بود. نتایج نشان داد مدل تدوین شده با داده ها برازش مناسبی داشت. نتایج روابط ساختاری مدل نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی بر دلزدگی زناشویی، اثر مستقیم دارند. همچنین، گسلش عاطفی نیز بر دلزدگی زناشویی اثر مستقیم داشت. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی اثر معناداری دارند. بر اساس نتایج همجوشی شناختی و انتظارات زناشویی با میانجی گری گسلش عاطفی بر دلزدگی زناشویی موثر هستند. از این رو، با تدوین برنامه هایی جهت کاهش انتظارات زناشویی و همجوشی شناختی و گسلش عاطفی در افراد، می توان انتظار کاهش دلزدگی زناشویی را در آنان داشت.
ساخت بسته جامع توانمندسازی روانی و اثربخشی آن بر رفتارهای سبک زندگی تحصیلی سلامت-محور دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
237 - 256
حوزههای تخصصی:
ایـن پژوهـش بـا هـدف سـاخت بسـته جامـع توانمندسـازی روانـی دانشـجویان و تعییـن اثربخشـی آن بـر رفتارهـای سـبک زندگـی تحصیلـی سـلامتمحور انجـام شـد. در یـک مطالعـه شـبهتجربی بـا طـرح پیشآزمـون ـ پسآزمـون بـا گـروه گـواه غیرمعـادل و همـراه بـا پیگیـری دو ماهـه، 36 دانشـجو در دو گـروه آزمایـش (۱۸ نفـر) و گـواه (۱۸ نفـر) قبـل و بعـد از آمـوزش بـه پرسشـنامه رفتارهـای تسـهیلگر/بازدارنده سـبک زندگـی تحصیلـی سـلامتمحور (صالـحزاده، شـکری و فتحآبـادی، ۲۰۱۷ الـف) پاسـخ دادنـد. از طریـق ۱۰ جلسـه و هـر جلسـه دو سـاعت، بسـته توانمندسـازی روانـی بـه شـیوه گروهـی بـرای گـروه آزمایـش اجـرا شـد. نتایـج نشـان داد بسـته توانمندسـازی روانـی در افزایـش رفتارهایـی ماننـد خوشبینـی تحصیلـی، مشـغولیت تحصیلـی و تـابآوری تحصیلـی و در کاهـش رفتارهایـی ماننـد درماندگـی آموختهشـده، اجتنـاب از کمکطلبـی، پرخاشـگری منفعانـه و خودناتوانسـازی مؤثـر اسـت. براسـاس نتایـج ایـن پژوهـش میتـوان دریافـت کـه تـلاش بـرای پربارسـازی مهارتهـای رابطـه بینفـردی مشـارکتکنندگان از طریـق بسـط سـرمایه روانشـناختی و منابـع روانـی ـ اجتماعـی آنهـا ماننـد خوشبینـی، رفتارهـای مقابلـهای، تـابآوری، مهـار روانشـناختی، حرمـت خـود، تحمـل ابهـام و حمایـت اجتماعـی و متعاقـب آن توانمندسـازی افـراد بـرای کاسـتن از تجـارب تنیدگـیزا، سـازشیافتگی بـا رویدادهـا و واقعیـات منفـی و تـداوم روابـط رضایتبخـش بـا دیگـران، مصونیـت روانـی دانشـجویان را موجـب میشـود.
نواندیشی در شناخت و توسعه مفهومی برنامه درسی نال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه درسی نال مهمترین مفهوم در رشته برنامه درسی است که اولین بار به وسیله آیزنر (1979) مطرح گردید. آیزنر بر حذفیات برنامه درسی به عنوان برنامه درسی نال تأکید داشته و بقیه ابعاد آن را نادیده گرفته است. هدف این پژوهش شناسایی ماهیت برنامه درسی نال، انواع، ابعاد، سطوح، و پیامدهای آن با استفاده از روش اسناد پژوهی، مطالعه و تحلیل پژوهش های انجام شده در این حوزه است. نتایج این پژوهش نشان داد برنامه درسی نال مفهومی فراتر از برنامه درسی نال مد نظر آیزنر (برنامه درسی محذوف) است و علاوه بر حذفیات برنامه درسی، شامل مواردی است که با حضور خود در برنامه درسی، نقایصی را در تعلیم و تربیت فراگیران ایجاد می کند. بر این اساس، هفت نوع برنامه درسی نال: «مغفول، محذوف، منسوخ، محرف، عقیم، مفرط و ممنوعه» شناسایی شد که به شکل عمدی یا غیرعمدی در زمان طراحی، اجرا و یا آموخته شدن برنامه درسی رخ داده و موجب بروز نقص در جریان یادگیری فراگیران شده که اثرات و پیامدهای فردی و اجتماعی نامطلوبی را برجای می گذارند.
تأثیر برنامه های کاری انعطاف پذیر بر رشد حرفه ای کارکنان با نقش واسطه ای ارزش های سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۳
13 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد حرفه ای کارکنان، رویکردی است که در آن توسعه دانش و مهارت هایی مانند پرورش دانش کارکنان و تغییر در نگرش های اجتماعی آنها ایجاد می شود. یک برنامه رشد حرفه ای زمانی موثرتر خواهد بود که متناسب با نیازهای فردی کارکنان و نیازهای سازمانی باشد. هدف از این مقاله، بررسی تاثیر برنامه های کاری انعطاف پذیر بر رشد حرفه ای کارکنان با نقش واسطه ای ارزش های سازمانی است. روش شناسی: پژوهش حاضر با توجه به هدف آن جزء پژوهش های کاربردی و بصورت پیمایشی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر 345 نفر از کارکنان اداره کل امور مالیاتی استان هرمزگان است. روش نمونه گیری این پژوهش به روش تصادفی طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 183 نفر است. در این پژوهش برای تعیین روایی و اعتبار پرسشنامه ها از روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ و همچنین، از مدل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. ضریب پایایی برای پرسشنامه استاندارد ارزش های سازمانی (فارنهام، 2001) برابر 84/0، پرسشنامه استاندارد برنامه های کاری انعطاف پذیر (داویدسکو و همکاران،2020) برابر 712/0 و برای پرسشنامه استاندارد رشد حرفه ای (آکفیلت و کوت، 2005) برابر 848/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد و نیکویی برازش متغیرهای تحقیق مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: مقادیر t به دست آمده برای تمام مسیرها بالاتر از 96/1 است. ضرائب مسیر نیز نشان دهنده وجود رابطه مثبت و معنی دار بین متغیرهای پژوهش است و متغیر ارزش های سازمانی با ضریب مسیر 55/0 ، دارای بیشترین تاثیر بر رشد حرفه ای بود. نتایج : چنانچه مدیران و برنامه ریزان اداره مالیاتی انعطاف پذیری در زمان کار، فضای کار و حوزه عملیات ایجاد کنند و کارکنان این اداره بتوانند با انعطاف و فراغ بال بیشتری انجام وظایف نمایند، رشد حرفه ای کارکنان افزایش می یابد. توجه و تاکید بیشتر بر ارزش های رشد انسانی، ارزش های معطوف به روابط انسانی و اخلاقی، ارزش های معطوف به روابط انسانی و مشارکت، ارزش های کیفیت و مشتریان، ارزش های اجتماعی برون سازمانی و در نهایت ارزش های حمایتی و اقتصادی در اداره مالیاتی موجب بهبود سطح رشد حرفه ای کارکنان و تعالی سازمانی می شود.
بررسی خاستگاه های اضطراب اجتماعی در شخصیت های نوجوان رمان «طعم سیب زرد» براساس نظریه داغ ننگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۹
282 - 309
حوزههای تخصصی:
دوره نوجوانی از حساس ترین برهه های زندگی محسوب می شود. موضوع شکل گیری هویت و دغدغه های مربوط به آن، از مسائل مهم این دوره است که هرگونه اختلال در آن، می تواند آثار منفی بلندمدتی بر روان نوجوان داشته باشد؛ به ویژه آنکه قضاوت های دیگران در شکل گیری ساختار هویتی نوجوان نقش دارد. دراین میان وجود نقص های جسمانی و شخصیتی مشهود یا غیرمشهود، می تواند بر قضاوت دیگران و همچنین نگرش نوجوان به هویت خویشتن اثرگذار باشد. اروینگ گافمن جامعه شناس مشهور کانادایی طی نظریه کنش اجتماعی به بررسی انواع نقص ها یا به تعبیر او داغ های ننگ مؤثر بر شخصیت و روابط افراد پرداخته است. از نگاه او هویت افراد از سه راه عیب های جسمانی، اختلال های شخصیتی و تفاوت قومیتی می تواند دچار داغ خوردگی شود. در این وضعیت یا داغ خوردگی فرد از سوی دیگران قابل مشاهده است و یا اینکه نشانی از عیب در ظاهر وجود ندارد. در حالت اول شخص در پی مدیریت اثرات منفی داغ خواهد بود و در حالت دوم اصلی ترین دغدغه، پنهان کردن داغ ننگ است. موقعیتی که پدیدآورنده ترس و اضطراب است. رمان «طعم سیب زرد» از ناصر یوسفی ازجمله رمان های موفق نوجوان است که نویسنده طی آن به موضوع تأثیر داغ های ننگ شخصیتی و قومیتی بر روان شخصیت ها پرداخته است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است در پی بررسی تأثیر داغ ننگ بر ایجاد اضطراب در شخصیت های اصلی این رمان یعنی «سینا» و «نثار» است که اولی به دلیل نقص های شخصیتی و دومی بر اثر ملیت افغانی اش دچار داغ خوردگی اند. مسئله ای که باعث بروز بحران های جدی و انزوای آنان شده است.
از اقتباس تا بینامتنیت: بررسی مفهوم اقتباس از چشم انداز نظریه بینامتنیت و چند اصطلاح کلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
198 - 236
حوزههای تخصصی:
این مقاله که در ذیل تحقیقات کیفی قرار میگیرد، با رویکرد تحلیلی و با هدف تبیین مفهوم اقتباس از منظر نظریه بینامتنیت نوشته شده و به بررسی نظریه بینامتنیت و چند مفهوم کلیدی دیگر پرداخته است. به نظر میرسد آن مفهومی که در هنرهای نمایشی بهعنوان اقتباس مطرح میشود، در واقع یک تمهید و تکنیک و تصور سنتی در باب معنای بر گرفتگی از متون قبلی است که اساساً با نظریه بینامتنیت قابل تبیین است. مفهوم اقتباس بهصورت سنتی بر نوعی همحضوری تأکید دارد و اساساً به یک جنبه از ابعاد گسترده و پیچیده انواع روابط بین متون بهصورتی آشکار تأکید می ورزد. یکی از مهم ترین پیامدهای گسترش نظریه بینامتنیت و به طورکلی نظریه های بینامتنی، انحلال تدریجی مفهوم متن به عنوان یک واحد منسجم و خودمختار معنایی بوده است که به نوبه خود منجر به تغییر تأکید از متن منفرد و مستقل و اسطوره ای به مفهوم جدید از متن شده است. روشی که در آن متون به مقولات و متون دیگری مرتبط می شوند. بنابراین، تبیین ماهیت اقتباس و مناسبت آن با نظریه بینامتنیت مستلزم آشنایی ما با چند مفهوم نظری مهم است که ذیل نظریه ابرمتنیت توسط ژنت مطرح شده است که در این مقاله به بررسی آنها پرداختهایم.
تأثیر فقهی قید «عَلَی المُؤْمِنِ» در مفاد روایت لَاضَرَرَ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
265 - 277
حوزههای تخصصی:
قید «عَلَی الْمُؤْمِنِ» تنها در یکی از نقل های روایت «لَاضَرَرَ» استعمال شده است. تاکنون یک تحقیق جامع و مستقل دربارۀ وجود و فقدان قید «عَلَی الْمُؤْمِنِ» این روایت و تأثیر آن در استنباط مسائل فقهی آن انجام نگرفته است. در مقالۀ حاضر محققان درصدد این کار برآمدند و سؤال اصلی تحقیق این است که تأثیر فقهی وجود و فقدان قید «عَلَی الْمُؤْمِنِ» در مفاد روایت «لَاضَرَرَ» چیست؟ پاسخ این سؤال اصلی و سؤالات فرعی مرتبط با آن به بررسی وجود و فقدان قید «عَلَی الْمُؤْمِنِ» در این روایت نیاز دارد تا تأثیر فقهی وجود و فقدان قید «عَلَی الْمُؤْمِنِ» در این روایت در ارتباط با استنباط مسائل فقهی آن تعیین شود. در تحقیق حاضر محققان مسئله را با روش تحلیلی و استنادی بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که وجود و فقدان قید «عَلَی الْمُؤْمِنِ» در مفاد این روایت، برخلاف تصور غالب محققان، هیچ تأثیری در استنباط مسائل فقهی آن ندارد.
حکمت داستان سرایی در فرآیند طراحی معماری موزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
161 - 192
حوزههای تخصصی:
طراحی موزه، فرآیند چندبعدی و ترکیبی است و رشته ها و مراحل مختلف را در بر می گیرد. تقریباً از دهه 1930 میلادی از داستان سرایی در فرآیند طراحی معماری موزه ها برای انتقال معانی و ارتباط نزدیک با جهان و انسان استفاده شده است. داستان سرایی نوشتاری، کلامی، بصری و فضایی روش های مختلف برای ارتباط بر قرار کردن موزه ها با بازدیدکنندگان خود هستند. در این مقاله این روش ها معرفی شده اند. همچنین نقش آن ها در فرآیند طراحی معماری موزه در سطوح مختلف بررسی شده است. برای این موضوع از مفاهیم و تفاسیر در زمینه های مختلف همچون فلسفه، زبان شناسی، هرمنوتیک، جغرافیای انسانی، نظریه روایت، روان شناسی، نظریه معماری و موزه شناسی استفاده شده است. همچنین مرور ادبیات از منابع مرتبط، مشاهدات و تجربه های شخصی و ارزیابی نمونه های موردی برای تکمیل بحث بکار رفته اند. موزه ملی دریانوردی استرالیا (روایت غیرخطی) و موزه تاریخ هنگ کنگ (روایت خطی) به عنوان نمونه های موردی ازلحاظ خط داستان، مفاهیم، ایده ها و مصنوعات اصلی به طور کامل ارزیابی شده اند. دستاوردها نشان می دهند که در روش خطی نسبت به روش غیرخطی به صرف زمان و تمرکز بیشتر برای درک روایت کلان نیاز است. در روش خطی، طی مراحل مختلف و توجه به خط سیر آن ها اجباری اما در روش غیرخطی اختیاری است. در روش خطی یک روایت کلان وجود دارد اما در روش غیرخطی هر زمینه می تواند به طور مستقل عمل کند. بر این اساس، معماری موزه می تواند از طریق فعالیت های کلامی تا فضایی و فعالیت های شناختی تا تجربه مجسم، محیط جذاب برای تجربه عملی و انتقال معانی ایجاد کند.
بررسی انتقادی رویکرد میر سید شریف گرگانی (جرجانی) به نظریۀ توحید وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
47 - 71
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار میرسیدشریف گرگانی (م816ق) حکایت از آن دارد که نظریۀ وحدت وجود، یکی از پرسش های اصلی او بوده است و گرگانی سعی داشته تا آنجا که مقدور است، استدلال و شهود را در این موضوع به هم نزدیک کند. در نظر او، درک صحیح و تصدیق وحدت وجود عارفان، تنها با طوری ورای طور عقل، یعنی شهود، حاصل می شود؛ عقل می تواند «وحدت وجود» را ثابت کند، اما نه آنطور که عارفان بدان باور دارند، چراکه انکار کثرت در «موجود» در تعارض با حکم عقل به بداهت موجود بودن کثرات است. او متأثر از پیشینیان خویش، بر اساس استدلال ابن سینا بر توحید وجوبی، سعی در استدلال بر گونه ای از توحید وجودی نموده است که البته با مغالطات متعددی همراه است که قبول آن را غیرممکن می سازد. در این نوشتار، بر اساس روش اسنادی، بیانات گرگانی درخصوص توحید وجودی گردآوری شده است و سپس مورد توصیف و تحلیل فلسفی قرار گرفته است.
استدلال برآمده از کژنمایی و استدلال برآمده از توهّم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
229 - 254
حوزههای تخصصی:
استدلال برآمده از کژنمایی و استدلال برآمده از توهّم بی واسطه گی تجربۀ ادراک بصری را رد می کنند. اگرچه استدلال نخست شامل دو مقدّمۀ مناقشه برانگیز است (اصل پدیداری و فرض نوع مشترک)، استدلال دوم تنها شامل فرض نوع مشترک است. نشان می دهم که این دو استدلال، علاوه بر مقدّمات متفاوت، ناظر بر دو موضوع متفاوت هستند. استدلال برآمده از کژنمایی ناظر بر عین تجربۀ ادراکی است، در حالی که استدلال برآمده از توهّم ناظر بر چیستی تجربۀ ادراکی است. بر این اساس، دو معنا را از بی واسطه گی تجربۀ ادراک بصری پیشنهاد می دهم. بنا به معنای اول، تجربه بی واسطه است، اگر آنچه تجربه دربارۀ آن است، خود جهان خارج باشد. اما بنا به معنای دوم، تجربه بی واسطه است، اگر خود جهان خارج، نه واسطه یا بازنمودی از آن، تجربه را قوام دهد.
رسوم خانقاه ونمادهای آن از دیدگاه مولانا در غزلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عارفان بزرگ هر یک دارای زبان و نظام تصویری و نمادین خاصی هستند. آن هایی که تجربه های ناب شخصی داشته اند، تصاویر و تعابیر شخصی مختص به خود دارند . مولانا از هر چیز و هر کسی، با توجه به تداعی معانی ای که در ذهن او صورت می گرفته است، به واژگان معنی رمزی داده است. وسعت دایره رمزپردازی مولانا شامل حیوانات، گیاهان، صور فلکی، اسطوره ها، پیامبران و ... است؛ از این روی، بررسی تمام جنبه های رمزپردازی و اصطلاحات عرفانی در غزلیات مولانا نیازمند تحقیقات بسیار گسترده ای است. در پژوهش حاضر نمادهای خانقاهی در غزلیات مولانا بررسی شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که: آداب و رسوم خانقاهی و نمادهای آن در شعر مولوی چگونه بازتاب یافته است؟ نتایج نشان می دهد که مولانا در ایجاد معانی جدید رمزی از انواع واژگان و اصطلاحات استفاده کرده است. مهم ترین نتیجه پژوهش حاضر نیز در این نکته است که ، با توجه به خلاقیت مولانا در رمزپردازی، غزلیات مولانا را نمی توان با توجه به اصطلاحات عرفانی ای که در کتب صوفیه آمده است، تفسیر نمود؛ زیرا اصطلاحات عرفانی وضع شده، نشان دهنده ذهن آگاه نویسندگانی است که مشرب فکری خاص خود را دارند. برخی از آداب و رسومی که در دیوان شمس معنی نمادین یافته اند ،عبارتند از : پیر، طعام ، فراشی ،سماع و ... است . هدف این پژوهش بازتاب نمادهای خانقاهی در دیوان شمس مولوی است. روش تحقیق اسنادی و کتابخانه ای است و تحلیل متن از طریق شواهد به دست آمده است.
بررسی فرهنگ عامّه در رساله جلالیه اثر محتشم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
192 - 218
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامّه میراثی کهن با قلمروی به گستردگی تاریخ بشریّت است که به صورت شفاهی، سینه به سینه و نسل به نسل به شکل تجاربی ارزشمند، به ارث رسیده است. ادبیات عامیانه هر قوم و ملیتّی، برخاسته از فرهنگ و تمدن آن است و اندیشه ها، دیدگاه ها و همچنین سبک زندگی و اقوام و ملل را در گذشته های دور، انعکاس می دهد. هدف از این پژوهش، شناساندن باورها و آداب و سنن رایج در رساله جلالیه اثر محتشم کاشانی است. بنابراین پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا و بر اساس مطالعات کتابخانه ای به «بررسی فرهنگ عامّه در رساله جلالیه اثر محتشم کاشانی» پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی ها، نشان می دهد که محتشم کاشانی از بیشتر عناصر فرهنگ عامّه در اثر خود استفاده کرده است و از آن ها در راه جذاب تر و پرمخاطب کردن اثر خود بهره گرفته است و علاوه بر آن از این راه به حفظ سنّت های نیک و کهن نیز کمک شایانی کرده است که در این میان بیشترین بسامد مختص به باورها و عقاید عامّه و ادبیات و اصطلاحات عامّه و همچنین کمترین آن ها به مواردی همچون مشاغل و حرفه ها و آداب و رسوم عامّه اختصاص یافته است.
تحلیل سبکی زبانی و فکری غزلهای سالک قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵
199 - 216
سالک قزوینی (1201ه .ش) از شاعران دوره صفوی است. دیوان سالک شامل انواع قالب های شعر فارسی است. در این پژوهش، ضمن معرفی سالک قزوینی، سعی بر آن است که با روش تحلیلی-توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای، محور زبانی و فکری غزلیات وی را تحلیل کنیم؛ ازاین رو ابتدا در محور زبانی مشخصات ترکیبات نحوی زبان موردتوجه قرار گرفته و سپس اصول دیدگاه های فکری شاعر ارزیابی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با توجه به اینکه سالک قزوینی از شاعران دوره سبک هندی است، به لحاظ افزایش بسامد ترکیبات کنایی عامیانه و اصطلاحات شغلی، وفور ترکیبات نو یا کم کاربرد، ترکیبات اضافی (تشبیهی، استعاری و اقترانی)، بسامد بالای واژگان دوره و نیز بسامد وابسته های عددی که از برجسته ترین مختصات زبانی غزلیات وی است، تحت تأثیر سبک عمومی دوره است؛ اما سادگی لفظ و زبان در شیوه غزل سرایی با درون مایه های عرفانی و مذهبی و نیز تخلص در بیت پایانی تمام غزل ها (1366 غزل) شعر وی را از جهت سبک شخصی ممتاز کرده است. سالک، شخصی انفسی و درون گراست و معنا و مضمون را بر لفظ پردازی ترجیح می دهد و «معنی رنگین» اشعار وی، نشأت گرفته از «خیالات درست اندیشه » اوست. علاوه بر انعکاس اندیشه های عرفانی و مذهبی در سطح فکری، یأس و ناامیدی، تیره بختی و غم و اندوه زیاد بر غزلیاتش سایه افکنده است که به نظر می رسد در کاربرد این درون مایه ها افراط کرده است.
بررسی حس وطن پرستی در شعر و ادب فارسی؛ مطالعه کیفی فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
275 - 306
حوزههای تخصصی:
وطن پرستی یکی از مفاهیم کلیدی است که در ادوار مختلف شعر فارسی موردتوجه شاعران قرار دارد. هدف این مطالعه، بررسی حس وطن پرستی در شعر و ادب فارسی با استفاده از تکنیک فراترکیب است. مطالعه حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است که با روش کیفی از نوع مرور نظام مند و با تکنیک فراترکیب انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل پژوهش های انجام شده با کلیدواژه های «وطن دوستی»، «وطن پرستی»، «میهن دوستی» و «میهن پرستی» طی سال های 1388 تا 1402 است که 20 مقاله مورد تایید نهایی قرار گرفت.تعداد 142 کد در مرحله اول کدگذاری به دست آمد. این کد ها در 13 مؤلفه شامل؛ هویت ملی، ملی گرایی، وطن دوستی، آینده نگری، اتحاد و همبستگی، آزادی خواهی، عدالت خواهی، مبارزه جویی، مبارزه و استقامت، مبارزه با استبداد، مبارزه با استعمار، صلح و دوستی و بیداری مردم و همچنین در 6 بعد (ملی گرایی، تحکیم، مردم سالاری، مبارزه و استقامت طلبی، صلح طلبی و بصیرت) دسته بندی شدند. یافته های تحقیق نشان داد، ملی گرایی با 37 فراوانی بیشترین و آزادی خواهی با 18 و مبارزه با استبداد با 17 فراوانی در رتبه های بعدی قرار دارد. تجربه های تاریخی ایران دلایل این اندازه از فراوانی تکرار را تبیین می کند. ایرانیان همواره به دنبال نگهداشت سرزمین بوده و همواره سعی کرده اند تا با حس آزادی خواهی و مبارزه با استبداد، تمامیت ارضی کشور ایران را تثبیت کنند.وطن دوستی، وطن پرستی، میهن دوستی، میهن پرستی، ملی گرایی، وطن، شعر و ادب فارسی.
ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی و رُستن «گیاه کین» در شاهنامه بر مبنای نقد کهن الگویی (مورد کاوی: اسطوره سیاوش و کیخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
133 - 154
حوزههای تخصصی:
رویکرد نقد اسطوره ای، اسطوره شناختی یا کهن الگویی، رویکردی میان رشته ای است که بستری انسان شناختی دارد. کاربرد روش نقد کهن الگویی در بررسی و نقد آثار کلاسیک ادب پارسی به دلیل وجود ژرف ساخت کهن الگویی و شالوده های عمیق اساطیری در آثار حماسی و پیش تاریخی بودن خاستگاه اسطوره ها در شاهنامه فردوسی و برخی آثار حماسی دیگر بسیار پررنگ است. غلبه نقش ناخودآگاه جمعی در این خزائن سترگ اسطوره ای و عرفانی، بن مایه هایی چون تکرار رفتارهای کیهانی، آیین ها، خدایان و عناصر فرا طبیعی، همه و همه به ویژه شاهنامه را متنی مستعد برای واکاوی عناصر کهن الگویی ساخته است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل ارتباط کهن الگویی گیاه و انسان در اساطیر با تکیه به داستان سیاوش و کیخسرو می باشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از نقد کهن الگویی از منظر یونگ به واکاوی رموز کهن الگویی و نقد اسطوره ای ارزش های نسب شناسی خِرد نباتی با محوریت داستان سیاوش می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که «گیاه کین» که از خون سیاوش می روید نمادی از کهن الگوی خرد و تبار گیاهی بشر است که در وجود کیخسرو تجلّی می یابد.
مقایسه تطبیقی بهره گیری از بن مایه سفر در منظومه مسافر سهراب سپهری و قصیده البحّار و الدّرویش خلیل الحاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
43 - 58
حوزههای تخصصی:
در ادب و شعر معاصر، انبوهی از انتزاعات فلسفی و اندیشه های تجریدی، در آئینه سفری روایت گونه، تجلّی و انعکاس یافته اند. سهراب سپهری و خلیل حاوی، ازجمله سرایندگان زبان فارسی و عربی هستند که سروده هایشان، متأثّر از باورهای فلسفی آن هاست. آن ها در برخی از اشعار خود، این درون مایه شعری را، برای تعبیر دنیای ذهنی خویش برگزیده اند. مسافر، یکی از شاهکارهای شعری سهراب است که تصویری باور مند و وام دار از عرفان کهن شرقی در آن، پدیدار است. از منظرگاهی دیگر، قصیده البحّار و الدّرویش، حاوی چکامه ای است ملهم از نگرش های فلسفه غربی که در تصویری کلّی؛ نمایش تضادّ و تعارضی است میان دو نیم رخ از یک جهان و دو هستی دور از دسترس از دنیای اکنون که فقط در مقام مقایسه همدیگر را برمی تابند. این پژوهش به شیوه ای توصیفی– تحلیلی، به بررسی مضامین این دو قصیده پرداخته است تا این تحلیل، مبنایی برای فهم نگاه این دو شاعر به دنیای پیرامون باشد. رهاورد پایانی این جستار، بیانگر این نکته است که سپهری، برای خلق جهانی پویا و توأم با هم گرایی و خلیل حاوی جهت ارائه تعبیری نفی اندیشانه و ترسیم حاکمیّت تناقض در دنیای امروزی، از این بن مایه شعری بهره گرفته اند. همچنین دلالت های واژگانی و معنایی در اشعار منتخب در این پژوهش، تصویری از تأثیر تصورات و باورهای دو شاعر را بازنمود کرده اند، واژگان شعر مسافر، تصویری از باورهای مسالمت آمیز اندیشه سپهری را نمایش می دهند درحالی که بن مایه سفر در شعر حاوی و معانی درونی قصیده البحّار و الدّرویش برای بیان تقابل دو سوی جهان کاربست شده اند.
نمود جنسیت گرایی، ناجنسیت گرایی و فراجنسیت گرایی در شعر فروغ فرخزاد
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
65 - 85
حوزههای تخصصی:
زبان از عناصر بنیادین نوشتار به شمار می رود. بسیاری معتقدند میان زبان مردانه و زنانه در نوشتار تفاوت وجود دارد. لذا در شاخه رادیکال و پست مدرن جنبش زنان فمینیسم زبان و نوشتار زنانه مورد توجه بسیاری قرار گرفت. هر چند وجود چنین زبانی، با منطق شکل گیری خود زبان سازگار نیست و عنصر جنسیت نمی تواند عامل مؤثری برای ایجاد زبانی مستقل باشد. بنابراین از زبان و نوشتار زنانه به عنوان یک رویکرد به زبان و نوشتار یا نوعی شیوه نگارش که در قید و بند جنسیت قرار گرفته می توان یاد کرد. لذا نگرش فرافمنیسم از شاخه زبان شناسی فراساختارگرا با تمایزی که بین نوشتار زنانه (جنسیتی) نوشتار فراجنسیتی، و غیرجنسیتی قائل است سعی دارد نمونه هایی را بررسی و نگرش های ذکر شده را تبیین و تشریح نماید. مقاله حاضر ضمن بررسی انواع نوشتار (جنسیتی، فراجنسیتی، غیرجنسیتی)، می کوشد نشان دهد که نگاهی دیگر به نسبت بین زبان و جنسیت و هر گونه الگوی پیشینی دارد که زبان نوشتار را به زنانه و مردانه تقسیم می کند. لذا با بررسی آثاری از فروغ فرخزاد نمونه هایی از انواع روابط بین زبان و نوشتار را ارائه می دهد. تا نشان دهد تقسیم بندی نوع نوشتار به زنانه و مردانه نگرشی کاملاً جنسیت زده است.