مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۵۳۷٬۱۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
بخش عظیمی از برنامه های توسعه در سطح کشورهای جهان به رفع محرومیت اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی افراد اختصاص یافته است؛ بااین حال به نظر می رسد تلقی از محرومیت اجتماعی نزد محققان و سیاست گذاران به سبب نارسایی و ضعف در سنجش، مانع از دستیابی به اهداف مذکور می شود. پژوهش حاضر با هدف نقد و ارزیابی شاخص ها و ابزارهای پرکاربرد در تحلیل محرومیت اجتماعی طی سه دهه اخیر (۲۰۲۳-۱۹۹۰) و ارائه الگوی مطلوب برای سنجش این مفهوم صورت گرفته است؛ بدین منظور بیش از ۱۰۰ اثر پژوهشی مرتبط با محرومیت اجتماعی از زوایای مختلف روش شناختی و معرفت شناختی با بهره گیری از روش اسنادی واکاوی و نقد شد. نتایج تحقیق نشان داد که بیشتر محققان و سیاست گذاران در تحلیل و ارزیابی محرومیت علاقه مند به رویکردهای کمّی محور بوده اند. همچنین بیشتر شاخص ها و ابزارهای استفاده شده از مداخله شرایط زمینه ای و عناصر خرده فرهنگ ها در تحلیل نهایی ناتوان بوده اند؛ درنهایت با در نظر گرفتن خلأ های موجود، سه الگوی «محرومیت اجتماعی به مثابه درماندگی اجتماعی»، «توسعه فردی» و «سرمایه فرهنگی» شناسایی و به منظور دستیابی به فهم عمیق و ارزیابی دقیق از محرومیت شرح داده شد. از میان این سه الگو، محرومیت اجتماعی به مثابه درماندگی از این جهت که مبین دقیق تری برای نوع و شدت محرومیت در میان جوامع درگیر با انواع نابرابری ها و مسائل اجتماعی است، بر آن ازسوی نویسندگان مقاله تأکید بیشتری شذ. در این مقاله سعی بر آن بوده است تا پدیده درماندگی اجتماعی معرفی شود که بیانگر همراهی محرومیت اجتماعی بالا و عدالت اجتماعی ادراک شده پایین است.
ارتباط نگرش به آموزش مجازی بر اضطراب یادگیری و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در سال 1401(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۹۷
۱۳۳-۱۰۷
مقدمه: استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی به عنوان یکی از ابزارهای نوین فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و آموزش به دانشجویان در سالهای اخیر با استقبال چشمگیری مواجه شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نگرش به آموزش مجازی با اضطراب یادگیری و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان علوم پزشکی بوشهر در سال 1401 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر بود که در سال 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 331 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرش نسبت به آموزش مجازی، اضطراب یادگیری پکران، فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران استفاده شد. تحلیل داده ها با روش رگرسیون چندمتغیره و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها: اضطراب یادگیری تأثیر مثبتی بر فرسودگی تحصیلی دانشجویان نداشت و همچنین بین نگرش به آموزش مجازی با اضطراب یادگیری و فرسودگی تحصیلی ارتباطی وجود ندارد. بااین حال بیش از نیمی از شرکت کنندگان دارای نگرش مثبت به آموزش مجازی بودند، همچنین اکثر افراد دارای اضطراب یادگیری متوسط و زیاد بودند و میانگین نمره فرسودگی تحصیلی آنان در سطح متوسط قرار داشت. بحث: با وجود نگرش مثبت بیشتر دانشجویان به آموزش مجازی، بسیاری از آنها سطح بالایی از اضطراب یادگیری را تجربه کردند. درمجموع، آموزش مجازی از دیدگاه دانشجویان قابل قبول است و پیشنهاد می شود با برگزاری کارگاههای آموزشی، ارتقاء مهارتهای یادگیری و حمایت روانی، اضطراب آنها کاهش یابد و بهره وری آموزشی افزایش پیدا کند.
پایداری استراتژیک کسب وکارها(مطالعه موردی شرکت های خانوادگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۸
109 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، طراحی مدل پایداری استراتژیک در کسب وکارهای خانوادگی است. روش شناسی این پژوهش ترکیبی از پژوهش کمی و کیفی است. در بخش کیفی از روش نظریه داده بنیاد استفاده شد. جامعه آماری این مرحله شامل کسب وکارهای خانوادگی استان های غرب کشور (آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه) می باشد که در نسل دوم، سوم و یا چهارم فعالیت خود بودند. در بخش کیفی، با 18 نفر از رهبران و بنیان گذاران این کسب وکارها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام پذیرفت. نتایج بخش کیفی در قالب یک مدل پارادایمی ارائه گردید. در بخش کمی، به منظور آزمون مدل استخراجی بخش کیفی از روش معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. جامعه آماری در این مرحله شامل کارآفرینان و کارشناسان و مدیران کسب وکارهای کوچک و متوسط در استان های غرب کشور می باشد. برای تعیین حجم نمونه از نرم افزار جی پاور با سطح خطای 5 درصد بهره گرفته شد که بر این اساس، تعداد 220 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج بخش کمی، اعتبار مدل اندازه گیری و روابط متغیرهای مدل استخراجی را تأیید نمود. نتایج پژوهش نشان داد که، کسب وکارهای خانوادگی چالش ها و تعارضات بین اهداف کسب وکار و اهداف خانواده را از طریق ارزش گرایی خانواده محور مدیریت می کنند و در این مسیر با مدیریت استعدادهای خانوادگی پایداری کسب وکار را تضمین می کنند.
Building Sustainability: Crip Time and Disability Justice in the Spanish Medical Industrial Complex(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper examines the intersection of Crip Time and Disability Justice within the Spanish medical-industrial complex, uncovering the systemic barriers faced by disabled individuals, particularly those with chronic pain and fatigue. It argues for a paradigm shift toward more inclusive and sustainable healthcare temporalities that prioritize care, interdependence, and accessibility over efficiency and productivity. Building on the history of healthcare activism in Spain, with a focus on movements such as Marea Blanca, the paper integrates the principles of Disability Justice and Crip Theory to critique the rigid temporal structures imposed by medical institutions. These structures marginalize disabled individuals by enforcing normative timelines that fail to accommodate their lived experiences. The chapter highlights the necessity of rethinking healthcare systems to embrace temporalities that sustain well-being and challenge the austerity-driven logic of the Medical Industrial Complex. This paper analyzes Spanish healthcare settings and draws on previous experiments in Disability Justice activism for citizens living with chronic pain or chronic fatigue to envision a future of healthcare grounded in justice and sustainability. It advocates for flexible, patient-centered care models that respect and adapt to diverse temporalities. This approach proposes a shift in public healthcare policies toward long-term collective flourishing and equity.
سنتزپژوهی مؤلفه های پیش بینی کننده مشکلات یادگیری در دوره پیش دبستانی: داده های مفهومی با رویکرد پاسخ به مداخله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۱۴۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
رویکرد سنتی «شکاف میان هوشبهر و پیشرفت تحصیلی» در شناسایی مشکلات یادگیری، به دلیل پیامدهای منفی روان شناختی، با انتقادهای فراوانی روبه رو شده است. در واکنش به این چالش، بسیاری از نظامهای آموزشی به بهره گیری از الگوی «پاسخ به مداخله» روی آورده اند که بر مداخله زودهنگام، تشخیص پیش دستانه و طراحی برنامه های آموزشی هدفمند تأکید دارد. این رویکرد با استفاده از داده های شناختی دوران پیش دبستان، امکان پیش بینی مشکلات یادگیری را فراهم می سازد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های شناختی پیش بینی کننده مشکلات یادگیری در دوره پیش دبستان انجام شده است. روش این پژوهش سنتزپژوهی یا فراترکیب کیفی بود که در سه مرحله تعیین سؤال پژوهش، شناسایی و نقد نظام مند مطالعات و تحلیل عمیق یافته ها انجام شده است. پس از جستجوی گسترده در پایگاههای علمی و غربالگری 48 پژوهش منتشرشده بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲، تعداد ۱۳ مطالعه مرتبط انتخاب و با روش تحلیل مضمون بررسی شدند. نتایج تحلیلها به استخراج شش مؤلفه کلیدی شامل پردازش دیداری، پردازش شنیداری، آگاهی واج شناختی، حافظه فعال دیداری-فضایی، کارکردهای اجرایی و مهارتهای حرکتی ظریف منجر شد که در پیش بینی و پیشگیری از مشکلات یادگیری نقشی اساسی دارند. بهره گیری از این مؤلفه ها در طراحی برنامه های غربالگری، آموزشی و توان بخشی در دوره پیش از دبستان می تواند از بروز یا تشدید اختلالات یادگیری در دوران دبستان جلوگیری کند. این یافته ها بر اهمیت شناسایی زودهنگام، مداخله هدفمند و اصلاح رویکردهای تشخیصی موجود در حوزه اختلال یادگیری تأکید دارند و می توانند مبنایی برای تدوین سیاستهای آموزشی و حمایتی پیشگیرانه و مؤثر در دوره پیش دبستان باشند.
جنگ و دولت سازی در دوران مدرن: ابعاد نظری و تجربه های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۲ (پیاپی ۸۲)
189 - 228
حوزههای تخصصی:
مطابق دیدگاه برخی از جامعه شناسان تاریخی همچون هینتسه، وبر، تیلی، مان، گیدنز و فوکویاما، جنگ های اروپایی در فاصله قرن پانزدهم تا قرن بیستم و تلاش دولت ها برای فراهم کردن شرایط پیروزی در آنها، نیرویی موثر در عینیت یافتن اندیشه دولت مدرن، تقویت ساختار دولتی و افزایش میزان نفوذ دولت در جامعه بوده است. در این مقاله ضمن ارائه گزارشی از دیدگاه نظریه پردازان، تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که آیا چنین دیدگاهی قابل تسری به تجربه های غیرغربی نیز هست یا خیر؟ مقاله با تاکید بر سودمندی این دیدگاه؛ در پی آن است تا با نظر به طیف وسیع تری از جنگ ها به ویژه در جوامع غیرغربی، نشان دهد که تاکید بر رابطه قطعی جنگ و دولت سازی می تواند به نوعی ساده سازی و تعمیم بی ضابطه منجر شود. تجربه های تاریخی نشان می دهد در حالی که جنگ در برخی جوامع عامل تقویت فرایند دولت سازی بوده، نمونه های دیگر تضعیف و زوال قدرت دولتی را درپی داشته است. مقاله بر این نتیجه گیری تاکید می کند که تنوع در تأثیر جنگ بر فرایند دولت سازی در جوامع مختلف حاصل نقش آفرینی عوامل دیگری همچون نوع جنگ (داخلی یا خارجی بودن جنگ)، وضعیت اقتصادی و اجتماعی دولت های درگیر جنگ، تأثیر محیط بین المللی و نحوه نقش آفرینی قدرت های خارجی می باشد.
مطالعه تطبیقی کنش های اجتماعی ماکس وبر و ویژگی های کنش کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: این مقاله به مقایسه کنش کارآفرینانه با چهار نوع کنش اجتماعی و کنش اقتصادی از دیدگاه ماکس وبر[1] پرداخته است. در این راستا، ابتدا ویژگی های کنش های اجتماعی شامل کنش عقلانی معطوف به هدف، عقلانی معطوف به ارزش، عاطفی و سنتی بررسی شد و سپس تفاوت ها و شباهت های این کنش ها با کنش کارآفرینانه مورد تحلیل قرار گرفت.
روش پژوهش: این تحقیق به روش تحلیلی-توصیفی انجام شده و داده ها از طریق بررسی و تحلیل ادبیات و مستندات موجود در حوزه کنش های اجتماعی وبر جمع آوری شده اند.
یافته ها: پیافته های ژوهش نشان داد که کنش کارآفرینانه از جنبه عقلانی و هدفمند شباهت هایی با کنش های عقلانی معطوف به هدف و اقتصادی دارد، اما از جنبه های عاطفی و سنتی تفاوت های چشمگیری را نشان می دهد. نتایج پژوهش نشان دادهاست که در مقایسه با کنش عقلانی معطوف به هدف، کنش کارآفرینانه به محیط های نامطمئن و تغییرات اجتماعی توجه بیشتری دارد و به فرآیند تکراری متکی نیست. در مقایسه با کنش عقلانی معطوف به ارزش، کنش کارآفرینانه هدف های متعدد را انتخاب کرده و پیامدهای آن ها را با توجه به نیازهای بازار و مشتریان ارزیابی می کند. همچنین، در مقایسه با کنش عاطفی، کنش کارآفرینانه به ارزیابی منطقی و اطلاعاتی وابسته است و برخلاف کنش سنتی که مبتنی بر عادات است، بر نوآوری و خلاقیت تأکید دارد.
نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت کنش کارآفرینانه با ویژگی های عقلانی و هدفمند به برخی از انواع کنش های وبر شباهت دارد، اگرچه تفاوت های قابل توجهی با سایر انواع کنش ها، به ویژه کنش های عاطفی و سنتی دارد.
الگوها و معیارهای مؤثر بر منطقه بندی سرزمینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
167 - 130
حوزههای تخصصی:
دولت ها و جوامع مختلف در طول تاریخ، همواره سرزمین های تحت ید خود را در راستای اداره بهتر سرزمین و حفظ تمامیت ارضی کشور، به نواحی و مناطق مختلف تقسیم نموده اند؛ که امروزه با مفهوم برنامه ریزی فضایی و آمایش سرزمین و به طور خاص تر «منطقه بندی سرزمین» مرتبط می باشد. علاوه بر این، منابع و امکانات نیز به طور یکسان در پهنه سرزمینی توزیع نشده اند و این امر ضرورت تقسیم سرزمین را به واحدهای کوچکتر دو چندان می کند. منطقه بندی سرزمینی موضوعی است که با تقسیم سرزمین به نواحی و مناطق مختلف، به دنبال مدیریت منسجم و تقسیم کار سرزمینی و بهره گیری از پتانسیل های مناطق مختلف در جهت کاستن از نابرابری ها و عدم تعادل های سرزمینی می باشد. در همین راستا، کشور ایران در طول دهه های گذشته بارها از سوی سازمان های مختلف به مناطق متعددی تقسیم شده است که آخرین بار در سال 1396، کشور ایران به نه منطقه کلان تقسیم گردید. این تحقیق که از نوع توصیفی تحلیلی می باشد، در ابتدا با بررسی گسترده ادبیات تحقیق، تاریخچه ای جامع از سیر برنامه های آمایشی و منطقه بندی در کشور ارائه داده و سپس به نقد و بررسی آن ها می پردازد. در ادامه، با بهره گیری از نظرات متخصصان و با استفاده از روش AHP، مهم ترین معیارهای مؤثر بر منطقه بندی سرزمینی شناسایی و اولویت بندی شد. بر اساس یافته های این بخش از تحقیق، به ترتیب معیارهای «فرهنگی اجتماعی» «دفاعی نظامی»، و «سیاسی اداری» و زیرمعیارهای «مسائل محیطی»، «سطح توسعه یافتگی مناطق»، «پراکنش جمعیت»، «الگو و نوع حکومت» و «تهدیدات و مسائل امنیتی»، بیشترین اهمیت را در منطقه بندی سرزمینی دارا می باشند. در نهایت، بر مبنای یافته ها و نتایج تحقیق، نگارندگان منطقه بندی پیشنهادی خود را در قالب ده منطقه کلان سرزمینی ارائه دادند.
تبیین منظر در بافت تاریخی شهرها در ابعاد زیباشناختی، حس مکان و کارکردی (مطالعه موردی؛محله سنگ سیاه شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
13 - 26
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی شهرها از ثروت های فرهنگی و تاریخی مهمی برخوردار هستند. تبیین منظر در این بافت ها به معنای حفظ و حراست از تاریخ، فرهنگ و هویت مردم است. با توجه به تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، احتمال تغییر کارکردهای فضایی در بافت های تاریخی شهرها وجود دارد. تبیین منظر در ابعاد کارکردی، به بهینه سازی استفاده از فضاهای شهری، ارتقاء کیفیت زندگی ساکنین، و تضمین استفاده موثر از این فضاها کمک می کند. امروزه برنامه ریزی جهت بهبود کیفیت منظر شهری به یکی از مهمترین دغدغه های مدیران شهری تبدیل شده است. در این میان منظر بافت های تاریخی شهرها، به جهت حساسیت بالای آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این راستا هدف پژوهش حاضر، ارزیابی منظر در بافت تاریخی محله سنگ سیاه شهر شیراز می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و توزیع پرسشنامه بهره گیری شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از نرم افزار SPSS و آزمون های آن بهره گیری شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که ابعاد سه گانه (زیباشناختی، حس مکان و کارکردی) منظر شهری محله سنگ سیاه، از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. و به طور میانگین 4 متغییر (مقیاس و تناسبات فضا؛ رنگ بندی و مصالح به کار رفته؛ توجه به بناهای یادمانی و آرامگاهی در منظر و درختکاری ها) با میانگین های بین 5/2 تا 3 وضعیت به مراتب مناسب تری دارند و متغییرهای (تنوع و ریتم (مبلمان شهری و ...) و رضایت از فضای سبز محله) با میانگین 58/1 در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که با توجه به اینکه میزان نامطلوبی منظر شهری محله سنگ سیاه شیراز به یک اندازه نبوده و بیشترین نارضایتی از ابتدا از بُعد کارکردی و سپس به ترتیب از ابعاد زیباشناختی و حس مکان بوده است، در برنامه ریزی های بهبود کیفیت منظر شهری، ضمن توجه به هر سه بُعد منظر شهری، باید به بعد کارکردی که در شرایط بحرانی تری نسبت به دو بُعد زیباشناختی و حس مکان قرار دارد، توجه ویژه تری نمود.
انسان گرایی لیبرال و صهیونیسم: نگاهی به نمایشنامه های راه اندوه و دیوار اثر دیوید هِر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیطره صهیونیستی بر فرهنگ و اندیشه غرب پس از جنگ جهانی دوم بیش از پیش در ادبیات معاصر نمایان می شود. هم زمانی و پیوند تشکیل اسرائیل به سال 1948 با مساله هولوکاست و همچنین نفوذ و تسلط صهیونیست ها بر صنعت فرهنگ در غرب به تبع آن منجر به تولید حجم عظیمی از آثار هنری و ادبی توسط هنرمندان و نویسندگان یهودی و غیریهودی، بویژه در آمریکا و انگلیس، می شود که البته تصادفی نیست. پژوهش حاضر با تکیه بر آرای ناقدان و نظریه پردازانی چون ادوارد سعید (Edward Said) و ایلان پاپه (Ilan Papé ) در صدد است تا نمایشنامه های راه اندوه (1998) (Via Dolorosa) و دیوار (2009) (Wall) نوشته دیوید هِر را بررسی کند. نگارندگان برآنند تا پس از بررسی سبک خاص نمایشنامه نویسی هِر، به تحلیل موشکافانه این دو نمایش با تکیه بر موضع لیبرال اومانیستی وی بپردازند. آن چه در این گفتار موکد می شود موضع یک بام و دو هوای هِر است به عنوان فردی با داعیه عدالت خواهی و آزادی خواهی در مواجهه با مسائل انگلیس و همچنین خاورمیانه، که ریشه در تناقضات بنیادین گفتمان انسان گرایی لیبرال دارد. نگارندگان نشان می دهند چگونه آثاری به ظاهر مستند و بی طرف، به واقع روایت هایی شبه تبلیغاتیند برای سفیدشویی اشغالگری و جنایت های بیشمار صهیونیست ها.
اثربخشی الگوی تدریس پنج مرحله ای «بایبی» بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس فارسی پایه دهم
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی الگوی تدریس پنج مرحله ای بایبی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس فارسی پایه دهم انجام شده است. پژوهش حاضر یک پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح آن به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان پایه دهم در م دارس شهرس تان شوط است و نمونه به صورت در دسترس انتخاب گردید. یک کلاس به عنوان گروه آزمایش (20 نفر) و یک کلاس به عنوان گروه گواه (20 نفر) در نظر گرفته شدند. برای سنجش عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس فارسی، از آزم ون پیشرفت تحصیلی این درس در پایه دهم استفاده گردیده است. یافته های پژوهش حاضر نشان داد بین گروه آزمایش (تدریس به روش بایبی) و گروه کنترل (تدریس به شیوه مستقیم سنتی) در مهارت های زبانی، ادبی و درک مطلب تفاوت معنی دار وجود دارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که الگوی تدریس پنج مرحله ای بایبی نسبت به روش تدریس به شیوه مستقیم سنتی برای تدریس فارسی دهم مؤثرترمی باشد.
گفت و گو درباره پاسخی به یک نقد
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱۱)
599 - 603
حوزههای تخصصی:
در شماره 210 آینه پژوهش یادداشتی با عنوان «سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی» به قلم علی بوذری به چاپ رسید که پاسخی بود به مقاله و نقد سیدعلی کاشفی خوانساری درباره کتاب نخستینه چاپ های ایران از آن نویسنده که در شماره 208 همان نشریه به چاپ رسیده بود. یادداشت حاضر ادامه همان گفتگو درباره آن کتاب و تاریخ چاپ در ایران است.
طراحی الگوی توسعه پایدار سازمانی در کتابخانه های دانشگاهی و پژوهشگاهی بر مبنای استفاده از فناوری زنجیره بلوکی (بلاک چین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی توسعه پایدار سازمانی مبتنی بر قابلیت های فناوری زنجیره بلوکی (بلاک چین) در کتابخانه های دانشگاه ها و پژوهشگاه های زیر نظر وزارت عتف (علوم، تحقیقات و فناوری) است.روش ها: روش تحقیق ترکیبی بوده که طی دو مرحله (مرحله اول به صورت کیفی و گام دوم به شکل کمی) و با اهداف توسعه ای، کاربردی اجرا شده است. روش گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، کتابخانه ای و در بخش کمی، میدانی بوده به طوری که ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، اسناد و منابع کتابخانه ای و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از دو گروه شامل مدیران کتابخانه ای و متخصصان حوزه فناوری زنجیره بلوکی در کشور بوده که تعداد آن 114 نفر تعیین شد.یافته ها: نتیجه بیانگر آن است که سه شاخص ساختار مدیریتی، ساختار فرهنگی اجتماعی و عدالت سازمانی از بین شاخص های زمینه اصلی زیرساخت های رشد و توسعه سازمانی با اثرگذاری بالای 60 درصد به عنوان مهم ترین مؤلفه های مربوط به تأثیر فناوری زنجیره بلوکی (بلاک چین) در روند شکل گیری الگوی توسعه پایدار سازمانی کتابخانه ها شناخته شدند. طی ترسیم الگوی مورد نظر، مؤلفه های زیرساخت های رشد و توسعه سازمانی؛ اقتصاد سازمانی و توسعه منابع انسانی به عنوان مؤلفه های اصلی توسعه پایدار سازمانی کتابخانه های دانشگاهی و پژوهشگاهی و در مورد شاخص های بلاک چین، معیارهای توسعه فناوری و زیرساخت های فناوری بلاک چین با داشتن زیرمجموعه های مربوطه، به عنوان مؤلفه های اصلی زنجیره بلوکی مشخص شدند. بر مبنای تحلیل داده ها، به جز دو مؤلفه شفافیت اطلاعات با سطح معناداری (p=0/666)؛ و مؤلفه ساختار فرهنگی اجتماعی با سطح معناداری (p=0/679)؛ تمامی مؤلفه ها و شاخص های دو عامل توسعه پایدار سازمانی و فناوری بلاک چین با سطح معناداری (p<0/05) مورد تأیید متخصصان قرار گرفتند.بحث و نتیجه گیری: با جمع بندی نتایج به دست آمده، الگوی توسعه پایدار سازمانی متشکل از 5 شاخص اصلی زیرساخت های رشد و توسعه سازمانی، اقتصاد سازمانی، توسعه منابع انسانی، توسعه فناوری و زیرساخت های فناوری بلاک چین در کتابخانه به دست آمد که هرکدام از این شاخص ها دارای زیر شاخص هایی هستند که در الگو مشخص می باشند. به کارگیری زیرمجموعه های هرکدام از این شاخص ها تأثیر بسیار شگرفی بر توسعه پایدار سازمانی کتابخانه ها خواهد داشت و باب نوینی به روی فعالیت های امروز کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی خواهد گشود. ازآنجاکه کتابخانه ها در امر خدمات رسانی به کاربران امروزی، ناگزیر از استفاده از فناوری های نوین هستند مناسب تر است که از این فناوری ها در جهت توسعه پایدار کتابخانه ها بهره مند شوند. اگر چنانچه کتابخانه ها خود را ملزم و موظف به استفاده از تمام یا حداقل بخشی از مؤلفه های مذکور در پژوهش حاضر نمایند، در بازه زمانی کوتاه مدت، نتایج شگرف توسعه پایدار سازمانی را دریافت خواهند کرد.اصالت: در حوزه توسعه پایدار سازمانی پژوهش های مختلف با رویکردهای گوناگون انجام شده است. هرچند در ارتباط با موضوع فناوری بلک چین پژوهش های زیادی در داخل کشور انجام شده، اما در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی پژوهش مستقلی که دقیقا بر موضوع ارتباط بلاک چین و کتابداری باشد تاکنون انجام نگرفته و پژوهش حاضر از این منظر می تواند طلیعه دار ورود بلاک چین در حوزه کتابداری باشد.
ارائه چارچوب حکمرانی آموزش عالی: مروری سامان یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
5 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف مروری سامان یافته بر مطالعات حکمرانی آموزش عالی انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع کیفی، توسعه ای، تفسیری و استقرایی بوده، که با رویکرد سامان یافته و روش تحلیل محتوای کیفی اجرا شده است. یافته ها: پس از بررسی و ترکیب نتایج مطالعات منتخب، نُه مضمون نهایی در حکمرانی آموزش عالی به شرح زیر شناسایی شدند: 1) «شفافیت چندگانه» شامل: شفافیت اداری، شفافیت سیاسی و فرهنگی و شفافیت اقتصادی؛ 2) «نظارت و ارزیابی سامان یافته» شامل: نظارت متقابل و ارزیابی سامان یافته؛ 3) «مشارکت پذیری چندجانبه» شامل: مشارکت اقتصادی، مشارکت اداری و مشارکت سیاسی و فرهنگی؛ 4) «پاسخ گویی همه جانبه» شامل: پاسخ گویی اقتصادی، پاسخ گویی سیاسی و فرهنگی و پاسخ گویی اداری؛ 5) «حکمرانی آینده نگر» شامل: اثربخشی حکومت، نتیجه گرایی و آینده نگری و حکمرانی دانش؛ 6) «اجماع و هماهنگی سیاسی و ملی» شامل: یکپارچگی و ادغام حوزه های آموزش عالی کشور، اجماع گرایی، مراوده و هماهنگی ملی و ثبات سیاسی؛ 7) خط-مشی گذاری مداخله محور در آموزش عالی» شامل: استقلال نهادی آموزش عالی، مداخله ذی نفعان و ذی حقان، جهانی سازی و بین المللی شدن؛ 8) «الزام های بنیادی در حکمرانی آموزش عالی» شامل: عدالت گرایی، انطباق قانونی و حقوقی، شایسته سالاری و 9) «بایسته های حکمرانی» که مؤلفه هایی چون تجهیز و تأمین منابع مالی، رهبری تغییر و استفاده از فناوری های نوظهور را در برمی گیرد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش، بیانگر این است که می توان با شناخت مسائل اساسی و اولویت دار که زمینه ساز آسیب های فراوان در حکمرانی آموزش عالی اند و همچنین کشف روابط بین آن ها، راهکارها و پیشنهاد هایی برای اعمال حکمرانی مطلوب در نظام آموزش عالی ایران ارائه داد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه توانمندسازی معلمان مدارس عادی ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۳
259 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبار سنجی برنامه توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیربود. مطالعه به روش آمیخته( کیفی-کمی )انجام شد. اطلاعات مورد نیاز جهت نیل به این مقصود از طریق انجام 25 مصاحبه نیمه ساختارمند با متخصصان آموزش های تلفیقی- فراگیر که در ارتباط با موضوع تحقیق از تجارب ارزشمندی برخودار بودند با استفاده از نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) و نیز با بررسی متون و اسناد به مجموع 33 منبع، جمع آوری شد. داده های به دست آمده به روش تحلیل مضمون با رویکرد قیاسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس کدهای حاصل از انجام مصاحبه ها با داده های استخراج شده از اسناد، تجمیع شد. یافته های این پژوهش، الگوی مطلوب برنامه توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی در آموزش های تلفیقی- فراگیر را به دست داد که در آن ویژگی ها و مصادیق عناصراهداف، محتوای آموزشی، روش تدریس و روش ارزشیابی شناسایی شد. همچنین نتایج به دست آمده با استفاده از روش دلفی فازی مورد اعتباریابی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بودند که به کارگیری الگوی به دست آمده در دوره های توانمندسازی معلمان مدارس ابتدایی در آموزش های تلفیقی-فراگیر می تواند اثربخش و لازم التوجه باشد.
ارائه مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۱۸۶-۱۶۸
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب مرگ به عنوان یک بحران وجودی، کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. از طرف دیگر، شفقت به خود به عنوان یک عامل محافظتی در برابر انواع حالت های اضطراب از جمله اضطراب مرگ معرفی شده است. علی رغم مطالعات متعدد در مورد روابط متغیرهای مذکور، در مورد تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد ۵۰ تا ۶۵ ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی واقع در شرق شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بود. حجم نمونه آماری نیز 354 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل مقیاس اضطراب مرگ (تمپلر، 1970)؛ پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)؛ مقیاس شفقت به خود (نف، 2003) بود. برای تحلیل داده های این پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS26 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری این پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی و شفقت به خود به صورت منفی و معنادار، اضطراب مرگ را پیش بینی می کنند (01/0 >P). هم چنین نتایج نشان داد، کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را پیش بینی می کند (01/0 >P). نتیجه گیری: با توجه یافته های این پژوهش مبنی بر این که کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را در افراد پیش بینی می کند، روانشناسان می توانند با کمک به مراجعان جهت ارتقای کیفیت زندگی و شفقت به خود، اضطراب مرگ را در آن ها کاهش دهند.
بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر موبایل مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر تاب آوری، استرس ادراک شده و عملکرد دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مهارت های برقراری ارتباط مؤثر برای زندگی انسان ها بسیار حیاتی است و یک راه بهبود آن آموزش می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر موبایل مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر تاب آوری، استرس ادراک شده و عملکرد دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی ایران می باشد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون است که برروی 89 نفر از دانشجویان کارشناسی تکنولوژی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال 1401 انجام شد. پس از نمونه گیری به روش سرشماری آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر به صورت مبتنی بر موبایل ارائه شد. پرسشنامه های استاندارد قبل و بعد از مداخله توسط نمونه ها تکمیل شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری و نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تاب آوری دانشجویان در زیرمولفه های اعتماد به غرایز فردی و تحمل عاطفه منفی (001/0>P) و کنترل (026/0=P) و عملکرد آنها در زیرمولفه های گوش دادن (001/0>P)، تنظیم عواطف (041/0=P) و بینش در ارتباط (001/0=P) بعد از آموزش افزایش معنی داری داشت اما بین استرس ادراک شده دانشجویان قبل و بعد از آموزش اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت (931/0=P). همچنین در میان متغیرهای دموگرافیک، بین متغیر جنسیت با تاب آوری (041/0=P)، استرس ادراک شده (045/0=P) و عملکرد (021/0=P) ارتباط آماری معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر موبایل مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر چندین زیرمولفه از تاب آوری و عملکرد دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل مؤثر بود اما این آموزش برروی استرس ادراک شده دانشجویان تأثیری نداشت.
دیپلماسی گفتمانی اربعین؛ نقشه راه جهانی شدن فرهنگ حسینی با تأکید بر بیانات مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
109 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی بیانات مقام معظم رهبری در اهمیت راه پیمایی اربعین حسینی به عنوان یکی از منابع قدرت نرم بر پایه تعامل سیاست، فرهنگ و ارتباطات در حوزه دیپلماسی گفتمانی است. بدین منظور، بیانات معظم له در فیش موضوعی "حماسه اربعین حسینی" از سال 1352 تا 1403 به عنوان اصلی ترین منابع موجود با روش تحلیل مضمون در چهارچوب رویکرد منظومه ای مورد بررسی قرار گرفت. این مقاله در پاسخ به سوال اصلی که «دیپلماسی گفتمانی اربعین با تأکید بر بیانات مقام معظم رهبری چه تأثیری در نقشه راه جهانی شدن فرهنگ حسینی دارد؟» این پیش فرض مورد آزمون قرار گرفت که در اندیشه معظم له، گفتمان اربعین حسینی به مثابه متنی متحرک و جریانی سیال از فرهنگ سیاسی شیعه در طول تاریخ اسلام، نقش مهمی در گسترش معرفت به امام حسین(ع)، مشخّص کردن مرز بین حقّ و باطل، الهام بخشی و توسعه ارتباطات آیینی در میان امت اسلامی و سایر ملت های جهان که مفاهیم آزادی، عدالت، عزّت، اعتلاء و ارزش های والای انسانی را می فهمند، ایفا نموده است. بر اساس یافته-های این پژوهش شش مضمون اصلی و فراگیری که از تحلیل مضمون بیانات رهبر معظم انقلاب به دست آمد عبارت اند از: دیپلماسی بیداری، دیپلماسی وحدت، دیپلماسی نهضتی، دیپلماسی فرهنگی، دیپلماسی رسانه ای و دیپلماسی عمومی که هریک برایندی از سازه های هویتی، نمادین، معناساز، فراگیر و تمایزبخش ظرفیت همایش عظیم اربعین در عرصه جهانی شدن فرهنگ حسینی است. در نتیجه، اربعین حسینی بیانگر دیپلماسی فعال در تبیین اسلام اصیل و اهداف نهضت حسینی است که بشریت را مخاطب پیام خود قرار داده است.
ارائه مدل رفتار جست وجوی آنلاین مصرف کنندگان برای کالاهای تجربه محور و جست وجومحور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
149 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، تجارت الکترونیک رشد بسیار زیادی داشته است. اگرچه اینترنت، منبع اطلاعاتی مهمی برای کالاهای جست وجومحور و کالاهای تجربه محور است، نوع اطلاعاتی که مصرف کنندگان به دنبال آن هستند و نحوه تصمیم گیری آن ها در رابطه با این دو نوع کالا متفاوت است. از این رو توجه به این تفاوت های رفتاری مصرف کنندگان، برای اقدامات بازاریابی کاربردهای مهمی دارد. در دنیای امروز، دانش درباره رفتار جست وجومحور مصرف کنندگان در رابطه با کالاهای متفاوت، برای درک رفتار خرید آن ها و برای برنامه ریزی ارتباطات بازاریابی حیاتی است. از آنجایی که در زمینه رفتار جست وجوی مصرف کنندگان با در نظر گرفتن تفاوت بین نوع کالاها، پژوهش های اندکی انجام شده، لازم است که این حوزه با دقت بیشتری بررسی شود. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای رفتار جست وجوی مصرف کنندگان در رابطه با کالاهای جست وجومحور و تجربه محور است.
روش: روش پژوهش حاضر کیفی است؛ بدین صورت که طراحی مدل مفهومی با مصاحبه با خبرگان انجام می شود. نمونه گیری در این پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند و انتخابی با حداکثر تنوع بوده است. برای گردآوری داده، از مصاحبه عمیق ساختارنیافته با خبرگان دانشگاهی و حرفه ای بهره برده شده و با ۱۰ خبره تا دستیابی به اشباع نظری مصاحبه شده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با کدگذاری سیستماتیک و رفت وبرگشت بین گزاره هایی که خبرگان بیان کردند، مضامین یا مفاهیم اصلی صحبت های ایشان استخراج، دسته بندی و جمع بندی نهایی شود. دلیل عدم استفاده از مصاحبه ساختاریافته، نبود پیشینه پژوهش و مدل مشخصی در ادبیات و نیز گستردگی دامنه موضوعات پژوهش است. تلاش شده است تا برای حداکثرسازی تنوع شرکت کنندگان، افراد انتخاب شده، ویژگی های جمعیت شناختی (سن، جنسیت، مناطق جغرافیایی و شغل) متفاوتی داشته باشند.
یافته ها: به منظور تحلیل داده های کیفی حاصل از مصاحبه با خبرگان، از روش تحلیل ساختاری استفاده شده است. بر اساس نتایج کدگذاری مصاحبه ها، تعداد ۲۱۹ کد از تحلیل داده های مصاحبه استخراج و این کدها به ۹ مفهوم و ۷ تم گروه بندی شدند. مفهوم پیشایندهای رفتار جست وجویی با سه تم، تعدیلگرهای رفتار جست وجویی یک تم، رفتار جست وجویی یک تم، پیامدهای رفتار جست وجویی یک تم، تعدیلگرهای خرید یک تم، تعدیلگرهای رفتار پس از خرید یک تم و رفتار پس از خرید یک تم گروه بندی شد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که نوع کالا (کالاهای جست وجومحور و تجربه محور) روی رفتار جست وجوی مصرف کنندگان اثر می گذارد. همچنین، داده های حاصل از مصاحبه نشان می دهد که پیچیدگی کالا، قیمت کالا و تکرار خرید کالا نیز، روی رفتار جست وجوی مصرف کنندگان اثر می گذارند. به علاوه، طبق یافته های پژوهش، شخصیت فرد، جدید بودن محصول، برند و اعتبار سایت، سیاست مرجوعی، برنامه وفاداری، موقعیت اجتماعی، ارزش ها، سبک زندگی، محل زندگی، گروه های مرجع، تأییدکننده مشهور، حجم اطلاعات و محتوای مناسب درباره محصول، نقدهای سایر افراد، ادراک و تداعی برند در ذهن مشتری نیز می توانند به عنوان متغیرهای تعدیلگر ایفای نقش کنند.
کارآفرینی زنان و بهزیستی: چالش ها و فرصت ها در مسیر خود اشتغالی (یک مطالعه کیفی)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی، به بررسی تجربه ی بهزیستی شخصی زنان کارآفرین تبریزی می پردازد که مسیر خوداشتغالی را در پیش گرفته اند. هدف مطالعه، تحلیل نحوه ی مواجهه این زنان با چالش ها و فرصت های موجود در مسیر کارآفرینی، همراه با حفظ و ارتقای بهزیستی آنان است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۲۰ زن کارآفرین که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، گردآوری و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد. تحلیل داده ها در چارچوب نظریه ی خودتعیین گری انجام گرفت. یافته ها نشان می دهد که دو عامل اصلی در تقویت بهزیستی این زنان نقش داشته اند: (۱) معنویت و ایمان به عنوان منابعی برای تاب آوری و هدفمندی و (۲) تعادل میان کار و زندگی و کیفیت روابط خانوادگی به عنوان عناصر کلیدی بهزیستی. ورود به عرصه ی خوداشتغالی باعث افزایش حس خودمختاری و انعطاف پذیری این زنان شده و بهزیستی آن ها را از طریق بهبود سلامت جسمی، روابط خانوادگی و رضایت فردی تقویت کرده است. با این حال، آنان با چالش هایی چون استرس ناشی از تلاش برای ایجاد تعادل میان مسئولیت های شغلی و شخصی روبه رو بوده اند. نتایج همچنین نشان می دهد که آموزش های کارآفرینی نقش مهمی در افزایش انگیزه و موفقیت این زنان ایفا کرده و هم راستایی آن با مؤلفه های نظریه ی SDT در زمینه های خودمختاری، شایستگی و ارتباط اجتماعی مورد تأکید قرار گرفته است. این مطالعه با پرداختن به خلأهای موجود در درک بهزیستی زنان کارآفرین، به ادبیات پژوهشی این حوزه افزوده و بر اهمیت تاب آوری و لزوم حمایت های خاص، به ویژه از سوی همسر، تأکید می ورزد.







