مطالب
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۹۷ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۱۰ (پیاپی ۹۱)
۱۷۰-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان ذهن آگاهی بر عملکرد اجرایی بیماران مصرف کننده مت آمفتامین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معتادین مراجعه کننده به درمانگاه های ترک اعتیاد شهر تهران که در فاصله زمانی شهریور تا بهمن ماه 1400 بود. تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948 WCST,) بود. مداخله درمان شناختی رفتاری فری (2008) و ذهن آگاهی کرفت و ویلیامز (2012) در طی 8 جلسه بر روی اعضای گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت ننمودند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری عملکرد اجرایی بیماران مصرف کنندگان مت آمفتامین تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>P) و هر دو درمان بر طبقات صحیح تکمیل شده، خطاهای درجاماندگی و خطاهای کل تأثیر معناداری داشتند (05/0>P) و درمان ذهن آگاهی در تأثیر بر متغیرهای خطاهای درجاماندگی در مرحله پس آزمون نسبت درمان شناختی رفتاری برتری داشته است (05/0>P). بنابراین می توان گفت درمان ذهن آگاهی در اثربخشی بر یکی از مؤلفه های عملکردهای اجرایی اثربخش تر می باشد که بدین ترتیب می توان از ذهن آگاهی در درمان افراد وابسته به مت آمفتامین استفاده نمود.
اثربخشی آموزش روابط والد- فرزندی به شیوه مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر رضایت از زندگی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروز تجربه زندگی رضایت بخش نیاز اساسی جوامع انسانی است. هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش روابط والد-فرزندی به دو شیوه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش شناختی - رفتاری بر رضایت از زندگی مادران بود.مواد و روش ها: این پژوهش به روش نیمه تجربی با پیش و پس آزمون با گروه کنترل انجام شده. 63 نفر از مادران دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در دوره اول دبیرستان با توجه به هدف مطالعه به عنوان اعضاء نمونه آماری انتخاب و به گونه تصادفی در دو گروه تجربی و یک گروه شاهد قرار داده شد. یک گروه از مادران روابط والد- فرزندی را به شیوه مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه دوم به شیوه درمان شناختی رفتاری با استفاده از بسته آموزشی مربوط طی 10 جلسه در طول 10 هفته آموزش دیدند. گروه کنترل تا انتهای فرآیند مطالعه در هیچ مداخله ای آموزشی شرکت داده نشد. برای گردآوری داده های پژوهش از مقیاس رضایت از زندگی دینر SWLS که یک آزمون استاندارد هست. استفاده شد، با استفاده از تحلیل کوواریانس داده های به دست آمده مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو شیوه مداخله آموزشی، روش مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری در افزایش رضایت از زندگی مادران مؤثر است ( ). هم چنین، اثربخشی دو شیوه مداخله آموزشی برافزایش رضایت از زندگی مادران تقریباً یکسان بود و تفاوت معنی داری مشاهده نشد ( ).نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت، آموزش روابط والد- فرزندی به شیوه مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر رضایت از زندگی مادران اثربخش است.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما (TF-CBT) بر نشانه های سوگ کودکان داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
182 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما (TF-CBT) بر کاهش نشانه های سوگ کودکان داغدیده بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه کودکان 9 تا 11 ساله شهرستان ساری بودند که یکی از والدین خود را در اثر ابتلا به بیماری کووید - 19 از دست دادند. برای انتخاب نمونه آماری، به روش هدفمند از واجدین شرایط، تعداد30 نفر که با ملاک های ورودی پژوهش همخوانی و تمایل به درمان داشتند، انتخاب و در یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه شامل 15 نفر) به صورت تصادفی ساده گمارش شدند. گروه آزمایش، درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما کوهن، مانارینو و کنودسن (2004) را به روش گروهی طی 16 جلسه 90 دقیقه ای و گروه گواه نیز تا اجرای آزمون مرحله پیگیری هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار به کار رفته در این پژوهش شامل مقیاس سوگ کودکان(IPG-C) (اسپویچ و همکاران، 2011)، بود. داده های به دست آمده در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از نرم افزار SPSS-22 به وسیله تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما منجر به کاهش نشانه های سوگ (69/4=F؛ 05/0>P) کودکان داغدیده شده است. نتایج همچنین نشان داد که اثر درمان در زمان پیگیری ماندگار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش شواهدی را ارایه می کند که درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تروما برای کاهش نشانه های سوگ در کودکان روش مناسبی است و می تواند منجر به ارتقاء سلامت روانی کودکان داغدیده شود
اثربخشی کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی بر سوگیری تفسیری و فراهیجانات زنان مبتلا به اختلال افسردگی پیرا زایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
534 - 553
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی سوگیری تفسیری و فراهیجانات مبتلا به اختلال افسردگی پیرا زایمان بود. روش پژوهش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به اختلال افسردگی پیرا زایمانی شهرستان سلماس بود که در سال 1400 جهت دریافت خدمات روانشناختی به مراکز بهداشت ارجاع داده شده بودند. حجم نمونه شامل 50 نفر (25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی براساس مدل استارک (1996) اجرا شد در حالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی ادینبرگ کوکس و همکاران (1996)، آزمون سناریوهای مبهم برای افسردگی برنا و همکاران (2011) و مقیاس فراهیجان توسط میتمانسگروبر، بک، هوفر و شولبر (2009) بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که که کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی بر سوگیری تفسیری (60/258=F، 001/0>P) و فراهیجان مثبت (70/120=F، 001/0>P) و فراهیجان منفی (79/56=F، 001/0>P) در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با کارگاه یک روزه مبتنی بر درمان رفتاری شناختی فراهم می کند و مشاوران و روانشناسان می توانند برای بهبود سوگیری تفسیری و فراهیجانات مبتلا به اختلال افسردگی پیرا زایمان از این مداخله استفاده نمایند.
فرا تحلیل اثربخشی درمان های شناختی رفتاری اختلال نقص توجه/بیش فعالی بزرگ سالان تحت درمان دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه اثربخشی درمان شناختی رفتاری در درمان اختلال نقص توجه/بیش فعالی بزرگ سالان توسط محققین حمایت شده است، اما مطالعات کنترل شده نشان می دهند که هر یک از این روش ها فقط تا حدی در درمان این اختلال مؤثر هستند. بنابراین، این مطالعه باهدف دست یابی به اندازه اثر مداخلات شناختی-رفتاری در درمان اختلال نقص توجه/بیش فعالی بزرگ سالان تحت درمان دارویی و بررسی سایر عوامل مؤثر در اثربخشی این درمان انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه مروری از نوع فرا تحلیل می باشد. به این منظور، تعداد 107 مقاله با عناوین مرتبط و با استفاده از کلید واژگان درمان شناختی-رفتاری اختلال نقص توجه/بیش فعالی تحت درمان دارویی (به صورت جداگانه و ترکیب با یکدیگر)، از طریق جستجو در پایگاه های معتبر علمی به دست آمد. تعداد 10 مطالعه، از طریق چک لیست فرا تحلیل انتخاب شدند و داده های مستخرج از متن این مقالات به روش فرا تحلیل، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. با توجه به داده های به دست آمده اندازه اثر در نقص توجه/بیش فعالی 1.04 و در نقص توجه 0.97 و در بیش فعالی 0.71 به دست آمد که در هر سه داده فاصله اطمینان 95 درصد بوده است. یافته های این فرا تحلیل نشان داد که اندازه اثر مداخلات شناختی رفتاری در درمان اختلال نقص توجه/بیش فعالی بزرگ سالان تحت درمان دارویی «متوسط» است. هم چنین، طبق نتایج تحلیل های فرعی می توان درمان شناختی رفتاری گروهی را به عنوان خط درمانی در اختلال نقص توجه/بیش فعالی افراد بزرگ سال به کاربرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و درمان متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
51 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و درمان متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بود. طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش-آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را تمام بیماران زن متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تشکیل می دادند که در بازه زمانی تیر تا مهرماه سال 1400 جهت درمان به یکی از مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و روانپزشکی شهر پارس آباد استان اردبیل مراجعه کرده بودند. 45 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های دریافت کننده درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت (15 نفر)، درمان متمرکز بر هیجان (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس وسواس فکری- عملی ییل- براون، مقیاس همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران و پرسشنامه نیازهای صمیمیت باگاروزی. درمان های مداخله ای هر کدام طی 8 جلسه ی هفتگی انجام شد. داده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر اینترنت و متمرکز بر هیجان بر همجوشی شناختی و صمیمیت جنسی در زنان متأهل مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری اثربخش بوده است (05/0>P) و بین اثربخشی این دو شیوه درمانی، تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج به دست آمده، به طور بالقوه اثرات کاربردی مهمی برای متخصصان و درمانگران جهت توجه به اثربخشی روش های درمانی به کار رفته در بهبود پیامدهای اختلال وسواسی- اجباری دارد.
مقایسه اثربخشی درمان های شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر اضطراب اجتماعی و نظم جویی هیجانی دانشجویان موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۲۴-۲۰۰۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده است، اضطراب اجتماعی شیوع بالایی در میان دانشجویان دارد. برخی پژوهش ها یکی از عوامل مرتبط با اضطراب اجتماعی را دشواری در نظم جویی هیجانی معرفی کرده اند. اضطراب اجتماعی و دشواری در نظم جویی هیجانی نه تنها منجر به کاهش دستاوردهای تحصیلی دانشجویان می شود، بلکه می تواند سایر ابعاد روانی و اجتماعی زندگی آن ها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. تاکنون پژوهشی که اثربخشی دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار را در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود نظم جویی هیجانی دانشجویان مورد بررسی قرار دهد، انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر اضطراب اجتماعی و نظم جویی هیجانی دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دوره کارشناسی رشته موسیقی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه هنر شهر تهران در سال 1399 بود. از این جامعه آماری، تعداد 45 نفر به شیوه هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در سه گروه 15 نفری (درمان شناختی-رفتاری، درمان هیجان مدار و گواه) گمارده شدند. در جلسات مداخله درمان شناختی-رفتاری از پروتکل درمان شناختی-رفتاری (داودی، منشئی، گل پرور، 1398) و در جلسات مداخله درمان هیجان مدار از پروتکل درمانی جانسون (2004) و برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران،2000) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گرانفسکی، کرایچ و اسپاینهون، 2002) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد هر دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود توانایی نظم جویی هیجانی دانشجوبان مؤثر بوده اند، اما درمان شناختی-رفتاری در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و درمان هیجان مدار در بهبود نظم جویی هیجانی اثربخشی بیشتری را نشان دادند (0/01 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت، هر دو نوع درمان شناختی-رفتاری و هیجان مدار در کاهش علائم اضطراب اجتماعی و بهبود نظم جویی هیجانی دانشجویان مؤثر بودند، اما در زمینه مشکلاتی که افکار و جنبه شناختی زمینه ساز آن ها است، درمان شناختی-رفتاری اثربخشی بیشتری دارد و در زمینه مشکلاتی که بیشتر عامل هیجان در آن ها مطرح است، درمان هیجان مدار کارایی و اثربخشی بیشتری دارد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
11 - 19
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال ملال پیش از قاعدگی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری را کلیه زنان 25 تا 40 ساله شهر ساری دارای اختلال ملال پیش از قاعدگی در سال 1399 تشکیل می دادند که توسط متخصص زنان به مراکز مشاوره روانشناختی ارجاع داده شده بودند. 45 نفر از این جامعه به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری گمارده شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: مقیاس تحمل پریشانی (DTS) و پرسشنامه غربالگری علایم قبل از قاعدگی (PSST). درمان مبتنی بر شفقت در 8 جلسه 90 دقیقه ای و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری نیز در 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. در ضمن گروه کنترل در حین اجرای پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو گروه درمان متمرکز بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری در مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری داشته است (001/0=P). همچنین نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<P). نتایج بیانگر این بود که روان شناسان و متخصصان می تواند از درمان متمرکز بر شفقت و هیپنوتراپی شناختی-رفتاری برای بهبود تحمل پریشانی در زنان دچار اختلال ملال پیش از قاعدگی استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری کلاسیک و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند بر عملکرد جنسی و تحمل آشفتگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
232 - 213
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری کلاسیک و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند بر عملکرد جنسی و تحمل آشفتگی بود. روش: طرح پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. 48 نفر از بیماران زن مبتلا به وسواس شستشو که در بازه زمانی فروردین تا تیرماه سال 1400 جهت درمان به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی و روانپزشکی شهر پارس آباد استان اردبیل مراجعه کرده بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از: مقیاس وسواس فکری- عملی ییل- براون، عملکرد جنسی و مقیاس تحمل آشفتگی. درمان های مداخله ای هر کدام طی 8 جلسه و در بازه های زمانی مختلف انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی- رفتاری کلاسیک و درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند بر عملکرد جنسی و تحمل آشفتگی در افراد مبتلا به وسواس شستشو اثربخش بوده است (05/0>P). همچنین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند به طور معناداری بیشتر از شناختی- رفتاری کلاسیک بوده است (05/0>P). نتیجه گیری: توجه به تأثیر روش درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر حمایت هدفمند به عنوان درمانی جدید، پیشنهاد می شود.
بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
49 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری ام اس یکی از اختلالات ناتوان کننده عصب شناختی می باشد که علاوه بر اختلالات عصبی - حرکتی با علایمی چون اضطراب، ضعف و کاهش قدرت حل مشکل بروز می کند و باعث اختلالات جسمی و روانی متعددی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) با علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 40 زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با تشخیص بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به درمانگاه مغز و اعصاب مراجعه نموده بودند، بر اساس مصاحبه تشخیصی ساختاریافته براساس DSM5 و با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخله شناختی رفتاری قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پرسش نامه نگرانی پنسیلوانیا (1990) و مقیاس اضطراب کتل (1957) پیش و پس از مداخله برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد (001/0›P). بدین معنی که مداخله شناختی رفتاری موجب کاهش نمرات نگرانی و همچنین اضطراب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر مشخص می کند که مداخله شناختی رفتاری بر آماج های درمان از نظر بالینی اثربخش بود و در کاهش نگرانی زنان مبتلا به ام اس با علائم اختلال اضطراب فراگیر از کارآیی لازم برخوردار است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری هیجان مدار با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدنی و نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری هیجان مدار با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدنی و نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم پایه یازدهم و دوازدهم مدارس دولتی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 97- 1398 تشکیل دادند. در یک طرح نیمه آزمایشی از این جامعه، با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای دو دبیرستان انتخاب شدند؛ 45 نفر واجد شرایط ورود به پژوهش (انجام اقدامات اولیه پیش از جراحی) بودند که از این جامعه، 30 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه همتاسازی شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه روابط چند بعدی خود- بدن (MBSRQ) و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) می باشد. برای گروه های آزمایش 8 جلسه 120 دقیقه ای هفتگی در نظر گرفته شد. در نهایت پس از گذشت یکماه از پایان درمان پیگیری انجام گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد هر دو درمان شناختی- رفتاری هیجان مدار و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود تصویر بدن و نظم جویی شناختی هیجان دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی اثربخش بو ده است (05/0p<) . اما بین اثربخشی این دو شیوه درمان بر متغیرهای مذکورتفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0p>). براساس یافته ها می توان گفت بکارگیری هر دو رویکرد درمانی بر بهبود تصویر بدن و تنظیم شناختی هیجان اثرگذار است.
اثربخشی درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری بر روی کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی) در دانش آموزان پسر دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری بر روی کارکردهای اجرایی (حافظه فعال، بازداری پاسخ، انعطاف پذیری شناختی و خودتنظیمی هیجانی) در دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی در شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402-1401 را شامل شد. نمونه ی این پژوهش شامل 45 نفر از دانش آموزانی که دارای اختلال اضطراب اجتماعی بودند تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 3 گروه قرار داده شدند که هر گروه شامل 15 آزمودنی بود (سایکودراما 15 نفر، بازی درمانی شناختی رفتاری 15 نفر و کنترل 15 نفر). هر آزمودنی به صورت تصادفی در 2 گروه درمان (سایکودراما، بازی درمانی شناختی رفتاری) و کنترل قرارگرفته شدند. ابزار و پرسشنامه این پژوهش شامل آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین و پرسشنامه تنظیم هیجانی گراس و جان (2003) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجان دانش آموزان پسر مبتلا به اضطراب اجتماعی مؤثر می باشد در سطح معناداری (0.05)؛ در میان نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوت معناداری یافت نشد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد که اثربخشی درمان سایکودراما در بهبود بخشیدن کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی مؤثرتر می باشد. نتیجه گیری: با توجه به جلسات و نتایج به دست آمده درمان گروهی سایکودراما و بازی درمانی شناختی رفتاری در بهبود کارکردهای اجرایی تأثیر مثبت داشت.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر شاخص های خشم در مبتلایان به اختلالات اضطرابی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از هیجانات شایع در مبتلایان به اختلالات خلقی و اضطرابی، نشانگان خشم است. نگرانی اصلی در مورد مبتلایان به اختلالات اضطرابی که عملکردشان در کُنش های مختلف مختل است، خشم خودآزارگرانه و بعضاً خودکشی است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر شاخص های خشم در مبتلایان به اختلالات اضطرابی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. تمامی مبتلایان به اختلالات اضطرابی مراجعه کننده به مراکز تخصصی روا ن شناختی در سطح شهر تهران در سال 1401 جمعیت آماری پژوهش را تشکیل دادند. با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و به شیوه انتصاب تصادفی در سه گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. به ترتیب درمان شناختی-رفتاری (لیهی و همکاران، 2009) و درمان فراشناختی (ولز و فیشر، 2015) طی 10 جلسه، به صورت 1 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 1 ساعت در آزمودنی های گروه های آزمایش اعمال شد، اما گروه کنترل مداخله درمانی دریافت نکرد. گردآوری اطلاعات علاوه بر چک لیست اطلاعات دموگرافیک-فرم محقق ساخته با پرسش نامه پرخاشگری حالت- صفت (اشپیلبرگر، 1972) انجام شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، آنالیز واریانس مختلط و آزمون تعقیبی بن فرونی با نرم افزار آماری SPSS شماره 26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی در کاهش نشانه های خشم حالت، خشم صفت و بروز خشم و افزایش نشانه های کنترل خشم در پایان درمان و بعد از پیگیری سه ماهه مؤثر واقع شدند. نتایج پیگیری سه ماهه مداخلات نیز نشان دهنده ثبات درمان بود. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که درمان شناختی-رفتاری بر بهبود نمرات شاخص های خشم در مبتلایان به اختلالات اضطرابی نسبت به درمان فراشناختی اثربخش تر عمل کرده است (05/0>P). نتیجه گیری: براین اساس می توان بیان کرد که هر دو روش شناختی-رفتاری و فراشناختی بر بهبود شاخص های خشم در مبتلایان به اختلالات اضطرابی سودمند هستند. همچنین، وجود جلسه فعال سازی رفتاری می تواند علت برتری درمان شناختی-رفتاری باشد. تازه های تحقیق نسترن شریفی: Google Scholar, Pubmed
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و مواجهه مبتنی بر واقعیت مجازی بر ترس از ارزیابی منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (بهمن) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۱
۲۳۷۴-۲۳۵۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب اجتماعی یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی است. ترس از ارزیابی منفی دیگران یکی از مهم ترین مشخصه های اختلال اضطراب اجتماعی است. در مطالعات مختلف، اثربخشی درمان های شناختی - رفتاری و مواجهه مبتنی بر واقعیت مجازی بر علائم اختلالات اضطرابی مانند اختلال اضطراب اجتماعی بررسی و تأیید شده است، اما تا کنون مطالعه ای در مورد مقایسه اثربخشی این دو نوع روش درمانی بر ترس از ارزیابی منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی بر ترس از ارزیابی منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه مشغول به تحصیل در مدارس شهر قائم شهر در سال تحصیلی 1402-1401 بود ند . 51 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هرگروه 17 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب طی 12 و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت مداخله شناختی - رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه هراس اجتماعی (کانور و همکاران، 2000) و فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (لری، 1983) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که هر دو مداخله درمان شناختی - رفتاری و مواجهه از طریق واقعیت مجازی در مقایسه با گروه گواه به طور معنی داری باعث کاهش ترس از ارزیابی منفی شدند ( 01/0 P<) و تأثیر هر دو روش مداخله تا مرحله پیگیری یک ماهه حفظ شد. همچنین یافته ها حاکی از این بود که درمان شناختی - رفتاری در مقایسه با درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی دارای اثربخشی بیشتری بود (01/0 <P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مشاوران و درمانگران حوزه کودک و نوجوان و همچنین مشاوران مدارس از دو روش مداخله ای درمان شناختی - رفتاری و درمان مواجهه از طریق واقعیت مجازی با اولویت درمان شناختی - رفتاری به طور خاص در جهت کاهش ترس از ارزیابی منفی و به طورکلی در کاهش علائم اضطراب اجتماعی دانش آموزان استفاده کنند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری خاص از مهم ترین اختلال های دوران مدرسه است که حدود ۲ تا ۱۰ درصد از کودکان مبتلا به این اختلال هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر ابتدایی ۱۰ تا ۱۲ ساله مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش شهر بابل در سال ۱۴۰۰ بود (۲۰۷ نفر)، که تعداد ۳۰ نفر از آنان به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از آزمون برو/ نرو (بازداری رفتاری) هافمن (۱۹۸۴) و پرسشنامه خوداثرمندی موریس (۲۰۰۱) استفاده شد. برنامه درمان شناختی رفتاری در ۱۰ ﺟﻠﺴﻪ ۴۵ دقیقه ای براساس مدل سیلر (۲۰۰۸) صرفاً بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) و نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص تفاوت معنی داری وجود دارد (۰/۰۱>P). به طور کلی درمان شناختی رفتاری بر بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص تأثیر معنی داری داشت (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: مطابق با یافته ها درمان شناختی رفتاری بر بازداری رفتاری و خوداثرمندی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص مؤثر بود؛ بنابراین توجه به نقش درمان شناختی رفتاری در ایجاد تغییرات در سیستم بازداری رفتاری و خوداثرمندی تلویحات درمانی مهمی را در بر دارد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران دارای کودک مبتلا به فلج مغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: محققان علاقه مند به مکانیسم های تسهیلگر در مداخلات درمانی ازجمله سازوکارهای فرهنگی می باشند، بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایت های مولانا و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی مادران کودکان فلج مغزی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش از نوعِ ترکیبی (کیفی-کمی) می باشد. طرح پژوهش در قسمت کیفی از نوع روش تحلیل محتوای قیاسی و در قسمت کمی از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 48 نفر از مادران دارای کودک فلج مغزی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به روش تصادفی در 3 گروه آزمایشی (2 گروه) و گواه جای گزاری شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. داده ها با بهره گیری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی و توسط نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت اثر دو شیوه درمان بر مؤلفه های تحمل (020/0=p)، ارزیابی (037/0=p) و به تبع آن نمره کل تحمل پریشانی (016/0=p) معنادار است، به طوری که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا علاوه بر نمره کل تحمل پریشانی میانگین نمرات دو مؤلفه تحمل و ارزیابی آن را بیشتر افزایش داده است. نتیجه گیری: می توان گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری با استفاده از تمثیل ها و حکایات مولانا روش مؤثرتری برای افزایش تحمل پریشانی در مادران کودکان فلج مغزی است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ روش گرداوری داده ها نیمه آزمایشی که طرح مورداستفاده در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون چند گروهی (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مبتلایان به کرونا، بستری در بیمارستان مسیح دانشوری شهر تهران در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 60 نفر از بیماران بود که با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند و روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار گردآوری داده ها مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) علی پور و همکاران (1398) بود. به منظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار پژوهش بود. روش تجزیه وتحلیل داده ها در بخش اول آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار، چولگی و کشیدگی برای توصیف متغیرها و همچنین درصد، فراوانی، جدول و نمودار برای توصیف ویژگی های جمعیت شناختی بود و در بخش دوم به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار Spss-V23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که درمان های شناختی رفتاری، طب سنتی و پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا اثربخش بود؛ همچنین یافته ها نشان داد که در میان این مداخله ها درمان شناختی رفتاری بیشتر از طب سنتی و طب سنتی بیشتر از طب پزشکی نوین در درمان اضطراب کرونا اثربخش بود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری با درمان ذهنیت های طرحواره ای تمثیلی بر فرسودگی شغلی درمان گران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۳۰۱-۱۲۸۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: فرسودگی شغلی یکی از مشکلات روانشناختی است که درمان گران را تهدید می کند. این مشکل می تواند منجر به کاهش کیفیت خدمات مشاوره و روان درمانی شود. درمان شناختی - رفتاری و درمان ذهنیت های طرحواره ای تمثیلی دو روش مداخله ای هستند که برای مقابله با فرسودگی شغلی پیشنهاد شده اند. هر دو روش مداخله ای مزایا و محدودیت های خود را دارند. بنابراین، مقایسه اثربخشی این دو روش بر فرسودگی شغلی اهمیت زیادی برای جامعه درمانگران و سلامت جامعه دارد. بااین حال مطالعه ای به مقایسه این دو رویکرد میان درمان گران نپرداخته است. هدف: هدف اصلی از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان ذهنیت های طرحواره ای تمثیلی با درمان شناختی رفتاری بر فرسودگی شغلی درمان گران بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی روان درمانگران مشغول به کار در مراکز ارائه دهنده خدمات روان درمانی منطقه 3 تهران در بازه زمانی آذر ماه 1400 لغایت آذر ماه 1401 بود. روش نمونه گیری در دسترس بود. برای انتخاب حجم نمونه با توجه به روش پژوهش، برای هر گروه 15 نفر انتخاب شد. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1993) بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تحلیل واریانس یک راهه در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تأثیر درمان ذهنیت های طرحواره ای تمثیلی در مورد متغیر فرسودگی هیجانی و احساس موفقیت معنادار نبوده است و در متغیر تهی شدن معنادار بوده است (0/05 >P). همچنین تأثیر درمان مبتنی بر شناختی رفتاری در مورد متغیر فرسودگی هیجانی و تهی شدن معنادار نبوده است و در متغیر احساس موفقیت معنادار بوده است (0/05 >P). نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، اثرات شیوه های درمانی بر نمرات فرسودگی در هردو نوسان چندانی نداشته است و هر دو به یک اندازه در این متغیر اثرگذار بوده اند. به نظر می رسد هر دو شیوه درمانی در کاهش فرسودگی شغلی درمانگران مؤثر باشند. بنابراین، انتظار می رود تا سیاست گذاران در حوزه سلامت روان، نسبت به سرمایه گذاری و ترویج چنین رویکردهایی برای ارتقای سلامت روان درمان گران اقدام نمایند.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
28 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلاء به وسواس فکری-عملی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 30 نفر از بیماران دارای نشانگان وسواس فکری-عملی کلینیک های روانشناسی شهر رشت در سال 1400 به عنوان نمونه پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه ها با پرسشنامه های وسواس فکری-عملی پادوا توسط ساناویو (1988)، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) مورد سنجش قرار گرفتند. پس از 10 جلسه 90 دقیفه ای درمان شناختی-رفتاری برای گروه آزمایش، مجددا شرکت کنندگان به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. یافته های بدست آمده نشان داد درمان شناختی-رفتاری به طور معنی داری باعث کاهش دشواری در تنظیم هیجان (عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، نبود آگاهی هیجانی، راهبردهای محدود، نبود وضوع هیجانی) و افزایش انعطاف پذیری شناختی شده است (001/0>P). با توجه به مشکلاتی که بیماران مبتلا به وسواس در ابعاد هیجانی و شناختی دارند، لازم است در فرایند درمان بیماران به این موارد بیشتر توجه گردد.
تاثیر درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناختی رفتاری پسران نوجوان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناخی رفتاری پسران نوجوان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت. روش: روش مطالعه از نوع نیمه تجربی بوده و جامعه آماری را تمام دانش آموزان پسر دچار اختلال نافرمانی مقابله ای دوره دوم متوسطه منطقه دو آموزش و پرورش تهران در سال 1400 تشکیل داد. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده و سپس اعضای نمونه به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل( هر گروه 20 نفر ) تقسیم شدند. برای گروه آزمایش به مدت 8 هفته، درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی اجرا شد و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در یافت نکردند. بر روی هر دو گروه، پرسشنامه اجتناب شناختی رفتاری سکستون و داگاس اجرا گردید و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به ترتیب با ضریب ایتای 44/0، 39/0 و 75/0 بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناختی رفتاری شامل؛ جایگزینی تفکر مثبت به جای تفکر ناراحت کننده، روش برگرداندن توجه جهت قطع فرآیند نگرانی(پرت شدن حواس) و تغییر یافتن تصویرهای ذهنی به تفکر کلامی مؤثر است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، روشی مناسب جهت کاهش مولفه های اجتناب شناختی رفتاری نوجوانان با اختلال نافرمانی مقابله ای است.








