
جغرافیا و توسعه ناحیه ای
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال 22 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 48) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
مفهوم سازی و تبیین مفاهیم در مطالعات علمی از اهمیت برجسته ای برخوردار است؛ چراکه پرباری مفاهیم و تبیین دقیق آنها می تواند جایگاه حوزه مطالعاتی را در میان سایر علوم ارتقاء دهد و رویکردها و تحلیل ها را نیز برجسته نماید. در حوزه مطالعات جغرافیا نیز متناسب با نگرش کلان نگر موجود در آن، پیوستگی سیستمی بین مباحث رعایت شده و مفهوم سازی های نو و متفاوت می تواند زمینه شکوفایی و پویایی آن را فراهم آورد. بر این مبنا، در مقاله حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر یافته های کتابخانه ای به انجام رسیده است، هدف مفهوم سازی جدید از نخبه جغرافیایی و نقش آن در مطالعات جغرافیایی است. نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده آن است که مفهوم سازی دقیقی از نخبه جغرافیایی تا کنون صورت نگرفته است و نقش و جایگاه آن در مطالعات جغرافیایی خوب تبیین نشده است. براین اساس می توان نخبه جغرافیایی را در قالب دو گروه مفهوم سازی کرد. گروه اول اندیشمندان و صاحبنظران برجسته جغرافیایی و گروه دوم فضانشینان دارای درک و شناخت واقع بینانه از فضای جغرافیایی. قاعدتاً به هر میزان پایه و مبنای این دو گروه نخبه جغرافیایی در مطالعات جغرافیا برجسته در نظر گرفته شود، شناخت دقیق تر و نظام مندتری از فضای جغرافیایی حاصل شده و برنامه های واقع بینانه ای جهت بسامان شدن فضای جغرافیایی طرح ریزی می شود. بر همین مبنا، به نظر می رسد، شناخت و توجه ویژه به نخبه جغرافیایی و نقش آنها در فضاهای جغرافیایی در پیوند با مدیران حاکم بر فضا می تواند فرایند به سامان شدن و بهتر شدن فضای جغرافیایی را تا حد زیادی تسریع نماید.
تحلیل نقش شناسایی موانع، موازی کاری و ناهماهنگی های مدیریت روستایی در تحقق مدیریت هماهنگ توسعه روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تحلیل نقش موانع، موازی کاری و ناهماهنگی های مدیریت روستایی و نقش آن در مدیریت هماهنگ توسعه روستایی استان گیلان به انجام رسیده است. نمونه ای به حجم 81 نفر از متخصصین، مدیران و کارشناسان بخش های مختلف امور روستایی استان گیلان، با استفاده از جدول مورگان و به روش تصادفی و نظام مند انتخاب و داده های مرتبط با متغیرهای پژوهش با استفاده از پرسش نامه گردآوری شد. روایی پرسش نامه براساس مبانی نظری و مطالعه مقالات و در نهایت پس از نظرات اصلاحی اساتید محترم، تأیید و برای پایایی بهتر با استفاده از آلفای کرونباخ با عدد 82/0 مورد تأیید قرار گرفت. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی، ماهیت توصیفی - تحلیلی و از نظر روش شناسی کمی و کیفی است و اطلاعات به دست آمده از 23 گویه با استفاده از نرم افزار SPSS برای اثبات نظریه و ارائه راهکارهای مبتنی بر 5 شاخص هماهنگی میان سازمانی (تصمیم گیری همکارانه، یکپارچگی عملیات، کنترل و پایش، روابط و ارتباطات، رسمیت) تجزیه و تحلیل گردید. براساس مطالعات میدانی و مصاحبه های صورت گرفته، نتایج حاکی از آن است که تلاش ها جهت بهبود وضعیت فعلی روستایی از سوی اغلب کارگزاران روستایی انجام می پذیرد؛ اما به دلیل عدم هماهنگی میان سازمانی و نگاه بخشی و رفع تکلیف سازمانی نتایجی که می باید براساس قانون برنامه توسعه حاصل گردد، کمرنگ و یا تأثیر چندانی در چشم انداز توسعه روستایی ندارذ. نتایج تحقیق نشان می دهد که راهکارهای مبتنی بر شاخص های"هماهنگی میان سازمانی" که به طور عمده از جمله شاخص های هماهنگ ساز، تعهد آور و پاسخگو محور تشکیل شده است، می تواند در تحقق مدیریت هماهنگ برنامه ریزی توسعه روستایی مؤثر واقع شوند. بر همین اساس تشکیل " شورای مدیریت هماهنگ برنامه ریزی توسعه روستایی استان گیلان زیر نظر استاندار" پیشنهاد گردید.
واکاوی پیامدها و اثرات، چالش ها و فرصت های فراروی مشاغل غیرکشاورزی در نواحی روستایی با رویکرد تئوری بنیانی، مطالعه موردی: شهرستان کمیجان دهستان وفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیم قرن گذشته، تغییرات عمده ای در طرز تفکر توسعه روستایی رخ داده و توجه به اصل معیشت پایدار روستایی به طور بالقوه در کشورهای درحال توسعه به جهت تلاش برای کاهش فقر در روستاها، مطرح شده است. این درحالی است که در گذشته تمرکز اصلی جهت توسعه روستایی و تأمین معیشت روستاییان تمرکز بر افزایش بهره وری فعالیت های کشاورزی بود. در حال حاضر بسیاری از برنامه ریزان حرکت اقتصاد روستایی به سمت فعالیت های متنوع خارج از مزرعه را موتور محرکه رشد روستایی می دانند. تحقیق حاضر با هدف تبیین چالش ها و موانع فراروی اشتغالات خارج از مزرعه در نواحی روستایی با رویکرد تئوری بنیانی انجام گرفت. نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی – تحلیلی است. گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی با استفاده از ابزار مصاحبه و مشاهده و تجزیه و تحلیل آن ها به روش کیفی با استفاده از نرم افزا Maxqdaانجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 20 نفر از شاغلین در اشتغالات خارج از مزرعه (صنعت، خدمات و گردشگری) ساکن در 4 روستای سمقاور، وفس، آمره و فتح آباد می باشد، افراد پاسخ دهنده به صورت انتخاب شده یا توصیه شده با مشخصات مشابه بودند. مدت زمان مصاحبه از هر فرد به طور میانگین 15 دقیقه بوده و جریان مصاحبه دارای انعطاف و در خور اهمیت بحث دارای مدت زمان بیشتر یا کمتر بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در بخش موانع، افزایش قیمت و دشواری تهیه مواد اولیه و قطعات با 25.8 درصد بیشترین مقدار، در بخش مزیت های موجود احساس نیاز همیشگی به محصولات تولیدی در بازار با 27.1 درصد، در بخش تهدیدهای موجود وجود محصولات شرکتی با قیمت کمتر در بازار با 16.7 درصد و در بخش فرصت های موجود کاهش قیمت ارز، مواد اولیه و قطعات با 14.7 درصد بیشترین مقادیر را داشتند. در آخر نیز مدل پارادایمی فعالیت در مشاغل کشاورزی روستاییان تشریح و علل و شرایط، مفاهیم و پیامدهای آن بررسی شد.
ارزیابی نماگرهای مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی کلان شهر اصفهان با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری پزشکی به عنوان یکی از زیرمجموعه های گردشگری سلامت و به عنوان یک صنعت با پتانسیل بالا، نقش مهمی در توسعه پایدار صنعت گردشگری سلامت به عنوان ارتباط دهنده بخش پزشکی و گردشگری دارد. هدف این نوشتار، تحلیل و بررسی نماگرهای مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی کلان شهر اصفهان است. پژوهش حاضر از لحاظ روش از نوع توصیفی – تحلیلی و از لحاظ ماهیت، جزء پژوهش های کاربردی به شمار می رود. شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پیمایشی (پرسش نامه) بوده و رویکرد گردآوری داده ها رویکرد تعاملی – خبره محور است. روش تحلیل داده ها در این تحقیق، کمی – کیفی (روش آمیخته) بوده و قلمرو مکانی تحقیق، کلان شهر اصفهان است. جامعه آماری این پژوهش، 35 نفر از کارشناسان، متخصصان، خبرگان و اعضاء هیئت علمی مرتبط است که به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند. برای گردآوری داده های این پژوهش از روش دلفی آنی و از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS در تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که در سطح اطمینان 95% سازه های مؤثر در تحلیل به ترتیب: نماگرهای امکانات، تسهیلات و تجهیزات 99% نماگرهای فرهنگ(سیاسی، سازمانی و عمومی) 95%، نماگرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، تبلیغات و بازاریابی 89%، نماگرهای برنامه ریزی و توسعه 87%، نماگرهای کیفیت خدمات 80 %و نماگرهای هزینه و بیمه 65% اولویت بندی شده است. دراین مطالعه مقدار SRMR برای نماگرهای مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی کلان شهر اصفهان 061/0 به دست آمده و مقدار NFI مدل 908/0 را نشان می دهد که حاکی از مقدار نیکویی برازش بسیار مناسبی است. در نهایت، ارزیابی زنجیره تأمین خدمات گردشگری پزشکی و مشکلات آن ، تهیه طرح جامع گردشگری پزشکی در کلان شهر اصفهان وهمچنین تدوین راهبردهای نوین بازاریابی و تبلیغات و اجرای آن به منظور جذب گردشگران پزشکی در کلان شهر اصفهان پیشنهاد می گردد.
تبیین اثرات عوامل جغرافیایی بر ناامنی زیست تاریخی / سیاسی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگرش و مطالعات جغرافی دانان سیاسی، شرایط و ویژگی های محیط جغرافیایی، همواره بر خصایص فردی و اجتماعی (ویژگی های ملی)، شیوه های حکمرانی، شکل و ساختار حکومت ها، قدرت و امنیت ملی، ساختارهای فرهنگی و اقتصادی و غیره اثرگذار است (مهم است که از این واقعیت ها، تفسیر جبرگرایانه نشود). در حقیقت، محیط جغرافیایی، بستر خلق توأم فرصت و تهدید؛ امنیت و ناامنی است. همچنین که محیط طبیعی و جغرافیایی ایران از گذشته های دور به دلایل موقعیت خاص جغرافیایی، دوگانه ای از خلق فرصت و تهدید بوده است. در این راستا، این پژوهش به دنبال بررسی عوامل محیط جغرافیایی فلات ایران بر تکوین زیست تاریخی/ سیاسی و اجتماعی ناایمن انسان ایرانی است. یافته های پژوهشی نشان از آن دارد، که تجارب زیستن در محیط جغرافیایی پرحادثه و بلاخیز، بر زیست تاریخی/ سیاسی و اجتماعی ایرانیان اثرگذار بوده است. به تعبیر دقیق، کم و کیف و تحولات زیستِ تاریخی/ سیاسی و اجتماعی ایرانیان (به اشکال هرج و مرج طولانی و تاریخ پرتنش حکومت های مستقر در فلات، نوع شیوه های حکمرانی و کشورداری، تداوم اسبتداد، خصوصیات ملی و نظایر آن)، را می توان تا حد زیادی، متأثر از عوامل محیط جغرافیایی نظیر موقعیت، شرایط اقلیمی و آب و هوایی، اثر ناهمواری ها و ناامنی طبیعی فلات ایران دانست. در پایان، پژوهش به ارائه راهکار هایی پرداخته است. پژوهش براساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. اطلاعات، به شیوه اسنادی و با مراجعه به منابع معتبر گردآوری شده است.
واکاوی عوامل و محرک های مؤثر در سامان دهی بافت های فرسوده و ناکارآمد حاشیه شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش فضایی بی رویه، بدون برنامه و ورود افراد مهاجر به شهر زاهدان باعث شکل گیری بافت های حاشیه ای در این شهر گردیده است. این شهر همانند شهرهای بزرگ کشور از مشکلات ناشی از بافت های فرسوده رنج می برد. یکی از موارد مهم در کاهش مشکلات ناشی از آن، شناسایی عوامل مؤثر بر سامان دهی بافت فرسوده در این شهر است. لذا پژوهش حاضر سعی بر آن دارد، ضمن شناسایی محلات حاشیه ای و فرسوده شهر به بررسی عوامل و محرک های مؤثر بر سامان دهی بافت های فرسوده و ناکارآمد حاشیه شهر زاهدان بپردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش مردم محلی و ساکنان بافت های فرسوده شهر زاهدان بوده که با استفاده از فرمول کوکران 280 نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها و اطلاعات از پرسش نامه و سوالات کمی (طیف لیکرت) و مصاحبه استفاده شد. جهت بررسی وضعیت بافت های فرسوده شهر زاهدان از روش توصیفی-تحلیلی و GIS استفاده شد. برای شناسایی عوامل و محرک های مؤثر بر سامان دهی بافت فرسوده زاهدان از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. نتایج بررسی وضعیت بافت های فرسوده و ناکارآمد زاهدان نشان داد که محلات شیرآباد، کریم آباد، کارخانه نمک و پشت گاراژ، بابایان، مرادقلی و چلی آباد مهم ترین محلات دارای بافت فرسوده و ناکارآمد در شهر زاهدان هستند. نتایج مدل معادلات ساختاری عوامل و محرک های مؤثر بر سامان دهی بافت فرسوده نیز نشان داد که عامل اقتصادی با ضریب تأثیر 71/0 بیشترین تأثیر را بر سامان دهی بافت فرسوده زاهدان داشته است. عامل امکانات، خدمات و تأسیسات زیربنایی شهری با ضریب تأثیر 67/0، عامل اجتماعی و فرهنگی با ضریب تأثیر 61/0، عامل کالبدی و محیطی با ضریب 59/0 و عامل سیاست های نوسازی بافت فرسوده با ضریب تأثیر 47/0، در مرتبه های بعدی قرار گرفته اند. لذا پژوهش حاضر سعی بر آن دارد، ضمن شناسایی محلات حاشه ای و فرسوده شهر، به بررسی عوامل و محرک های مؤثر بر سامان دهی بافت های فرسوده و ناکارآمد حاشیه شهر زاهدان بپردازد.
ارزیابی الگوهای اراضی شهری با تأکید بر توسعه میان افزا در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هجوم جمعیت مهاجر به شهرهای بزرگ و لزوم پاسخگویی به نیازهای جمعیت شهرنشین منجر به گسترش شهر به سمت پیرامون آن و تهدید حریم و محدوده شهر شده که نتیجه آن از بین رفتن اکوسیستم طبیعی اطراف شهرها است. این در حالی است که زمین های زیادی در درون شهرها از روند توسعه باز مانده و موجب ناکارآمدی نواحی مرکزی شهرها شده اند. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی توسعه میان افزا در اراضی شهری در شهر اردبیل است. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی در توسعه میان افزا در شهر اردبیل و با بهره گیری از روش های آماری – فضایی به این موضوع پرداخته است. نوع تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد. روش شناسی این تحقیق مبتنی بر رویکرهای کمی – فضایی است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق ترکیبی از روش های اسنادی – کتابخانه ای است. در بخش تحلیلی با در نظر گرفتن شاخص ها و ملاحظات توسعه میان افزا در قالب 10 شاخص هدف، به صورت موردی به بررسی و امکان سنجی توسعه میان افزا در شهر اردبیل پرداخته شده است. در پژوهش حاضر به منظور ارزیابی الگوهای اراضی شهری با تأکید بر توسعه میان افزا در شهر اردبیل از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیل توابع همپوشانی (Overlay) از نوع همپوشانی وزن دار (Weighted Overlay) و ANP بهره گیری شده است. نتایج حاصل از بررسی الگوی اراضی شهری بر مبنای شاخص های توسعه میان افزا نشان می دهد که منطقه یک شهر اردبیل به دلیل بافت فرسوده و منطقه چهار اردبیل به علت استقرار محلات فرودست که غالباً بافت آنها فرسوده و مصالح آنها کم دوام می باشند دارای بیشترین پتانسیل برای توسعه میان افزا می باشند. همچنین اعمال سیاست های توسعه میان افزا می تواند جهت جلوگیری از هدررفت زمین، انتظام فضایی و نوسازی بافت های قدیمی و غیررسمی شهری در اختیار برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
بررسی ارتباط توسعه یافتگی و رقابت پذیری منطقه ای در شهرستان های مرزی (نمونه موردی: شهرستان های مرزی استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی به توسعه ملی و منطقه ای آرمان بزرگ هر جامعه ای است که مستلزم شناخت دقیقی از وضعیت کشور و جامعه می باشد تا برنامه ریزی های آتی در مسیر توسعه پایدار صورت گیرد. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط توسعه یافتگی و رقابت پذیری منطقه ای در شهرستان های مرزی استان آذربایجان غربی می باشد. روش پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد. در جهت گردآوری داده های پژوهش از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده به صورت کمی و از طریق نرم افزارهای EXCEL، OPA، GIS وSWOT - Meta بوده است. در جهت رتبه بندی شهرستان های مرزی از مدل تصمیم گیری چندشاخصه CoCoSo، در جهت خوشه بندی شهرستان های مرزی از روش خوشه بندیK-Means و در جهت بررسی رقابت پذیری منطقه ای از متاسوات استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشانگر این است که با توجه به نحوه توزیع شاخص های تلفیقی در استان آذربایجان غربی، این استان از مدل مرکز- پیرامون تبعیت می کند؛ به طوری که توزیع امکانات و خدمات به جای اینکه در سطح استان و مابین شهرستان های مرزی به صورت عادلانه توزیع شود، به صورت ناعادلانه توزیع شده است و بیشتر خدمات در شهرستان ارومیه و در رتبه بعدی شهرستان خوی توزیع گردیده است. همچنین وضعیت رقابت پذیری منطقه ای نشانگر این است که شهرستان ارومیه با فاصله بسیار زیادی از سایر شهرستان های مرزی در دو بعد متمایزکننده در منابع و توانایی ها تحت عنوان توسعه یافتگی و رقابت پذیری منطقه ای قرار دارد. در طول زمان با ادامه این روند، واگرایی شدید در میان شهرستان های مرزی ایجاد می گردد که مستقیماً بر توزیع جمعیت در استان اثرگذار خواهد بود و باعث مهاجرت ساکنین از شهرستان های کم برخوردار به سایر شهرستان ها خواهد بود.
تحلیل فضایی شاخص های اجرای شبکه معابر در طرح های هادی روستایی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه طرح های هادی باهدف سامان دهی و بهسازی بافت کالبدی نواحی روستایی انجام می شود؛ در این راستا میزان موفقیت طرح هادی اجراشده و رضایت مندی مردم یکی از مهم ترین موضوعات مورد مطالعه در جغرافیا است. ازاین رو لازم است عوامل و نیروهای محرک بر اجرای شبکه معابر روستایی در طرح های هادی ناحیه مورد مطالعه شناسایی شوند. در این راستا در این مطالعه تلاش شده است تا به وضعیت شاخص های اجرای شبکه معابر در طرح های هادی در مناطق روستایی شهرستان شهرکرد پرداخته شود. روش شناسی مطالعه از نوع تبیینی علّی به شیوه پیمایشی بوده و با استفاده از ابزار پرسش نامه و مشاهده میدانی در 10 مورد از روستاهایی که اجرای شبکه معابر در طرح های هادی مورد توجه بوده است، انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه مسئولان محلی(شورا و دهیار و مسئولین بخشداری و...) و مردم محلی روستاهای مورد مطالعه هستند که براساس تعداد خانوار ساکن (6693) در روستاهای موردمطالعه، حجم نمونه برابر 220 نفر برآورد شد. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی و شاخص الگوی ساخت شبکه با مقدار 485/0 کمترین همبستگی را با اجرای شبکه معابر روستایی در طرح های هادی دارند، همچنین نتایج تحلیل فضایی شبکه معابر در طرح های هادی نشان می دهد که بیشترین میزان رتبه شبکه معابر در طرح های هادی مربوط به روستاهای وانان، شمس آباد، خوی، سورک، هرچگان و کمترین رتبه مربوط به روستاهای امامزاده، مرغملک، پیر بلوط است. نتایج ضریب مسیر نشان می دهد که در بین ابعاد چهارگانه مورد بررسی برای طرح هادی بعد الگوی ساخت شبکه با ضریب مسیر 245/0 ، بعد شیب شبکه با ضریب مسیر 230/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را در طرح هادی داشته اند و بعد از آن ها بُعد معماری و منظر با ضریب 237/0 قرار دارند و در انتها کمترین تأثیر را بعد سطح و پوشش شبکه با ضریب 158/0 داشته اند.
سنجش و ارزیابی زیست پذیری شهری با تأکید بر شاخص های حمل و نقل پاک (مورد مطالعه: منطقه ۸ شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمل ونقل مبتنی بر وسایل حمل ونقل موتوری، طیف وسیعی از پیامدهای منفی بر جوامع شهری و محیط زیست دارد که می توان به انواع آلودگی ها، حجم ترافیک سنگین و افزایش تصادفات اشاره نمود. از راهکارهای حمل ونقل شهری هماهنگ و سازگار با زیست پذیری شهری استفاده از دوچرخه در سفرهای درون شهری در کنار دیگر شیوه های حمل ونقل عمومی است. ازاین رو این پژوهش به بررسی زیست پذیری حمل ونقل پاک منطقه 8 شهر تهران پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و داده ها با مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی (تکنیک پرسش نامه و مصاحبه) جمع آوری گردید. روایی ابزار با روش تحلیل محتوایی و پایایی با استفاده از تکنیک دلفی و سطح پایایی آن با آلفای کرونباخ 0.98 به دست آمد. حجم نمونه براساس جمعیت سال 1395 منطقه با استفاده از فرمول کوکران 383 نفر به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون های تی تک نمونه و فریدمن و در نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که وضعیت زیست پذیری منطقه 8 شهر تهران در تمامی شاخص ها به جز شاخص اقتصادی مثبت و بیشتر از مقدار 5/2 به دست آمده است که نشان از وضعیت مناسب شاخص های مدنظر در کل منطقه است. از سویی دیگر تنها در دو شاخص جذابیت و زیبایی (019/0) و دسترسی (009/0)، تفاوت معناداری در محلات منطقه 8 شهر تهران وجود دارد. نتایج وضعیت محلات در برخورداری از شاخص های زیست پذیری حمل ونقل پاک حاکی از آن است که محلات تهرانپارس، دردشت، مدائن و هفت حوض به ترتیب جایگاه اول تا چهارم برخورداری و زیست پذیری حمل ونقل پاک را به خود اختصاص داده اند. ازاین رو رفع موانع ساختاری- اقتصادی، ایجاد زیرساخت های پیش نیاز دوچرخه سواری و تبلیغات در جهت تغییر نگرش مردم منطقه نسبت به استفاده از دوچرخه در سفرهای درون شهری می تواند راهبردهای مهمی در تحقق حمل ونقل پایدار منطقه باشد.
بررسی نقش کارست های نمکی در زمین ریخت شناسی شمال شهرستان میامی در استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارست های نمکی در اثر انحلال سازندهای نمکی توسط آب به وجود می آیند. علی رغم وجود اشکال متنوع کارست نمکی در ایران و اهمیت آنها در پروژه های عمرانی، مطالعه قابل توجهی در مورد آنها انجام نشده است. مطالعه این کارست ها برای جلوگیری از خطرات احتمالی و افزایش اطلاعات علمی در زمینه کارست های نمکی ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش با استفاده از مطالعات میدانی و تصاویر ماهواره ای کارست های نمکی شمال شهرستان میامی در استان سمنان مطالعه شد. نتایج این مطالعات نشان داد تحت تأثیر دیاپیریسم نمکی، ناهمواری های ویژه ای در این منطقه ایجادشده که سن تقریبی آن ها به دوره میوسن می رسد. در این ناهمواری ها تحت تأثیر فرایندهای تکتونیکی و فرسایشی کارست های متنوع نمکی شکل گرفته که می توان آنها را در غالب کارن های نمکی، چاله های بسته، حفره های زیرزمینی و اشکال ناشی از فرایندهای هیدرولوژیکی طبقه بندی نمود. کارن های نمکی متنوع ترین اشکال کارستی هستند که در بیشتر قسمت های منطقه پراکنده شده اند. پولژه ها وسیع ترین و دولین ها تیپیک ترین اشکال مربوط به چاله های بسته هستند که در تاقدیس گیلان در قسمت میانی منطقه مشاهده می شوند. در بین حفره های زیرزمینی غارها ناشناخته ترین و پونورها فراوان ترین اشکال می باشند. دره ها و چشمه های نمکی اشکال هیدرولوژیکی هستند که در امتداد رودخانه کالشور به وجود آمده اند. با توجه به تنوع اشکال کارستی و غالب بودن سازندهای تبخیری می توان کارست های نمکی منطقه را در ردیف کارست های کامل قرار داد. این کارست ها توپوگرافی ویژه ای به منطقه بخشیده و با ایجاد هزار دره و بدلند ریخت شناسی آن را از سرزمین های مجاورخود متمایز نموده اند.
تحلیلی بر شاخص های شهر دوستدار کودک با تأکید بر فضاهای ورزشی کودک (مطالعه موردی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر دوستدار کودک، محیطی است که در آن نیازها، حقوق و رفاه کودکان در اولویت قرار دارد و یکی از مهم ترین مؤلفه های تشکیل دهنده این شهر، وجود فضاهای ورزشی مناسب و اختصاصی برای کودکان است. این فضاها نه تنها به رشد جسمانی کودکان کمک می کنند؛ بلکه نقش مهمی در توسعه مهارت های اجتماعی، عاطفی و شناختی آن ها ایفا می کنند. بنابراین در پژوهش حاضر سعی شده است به اولویت بندی و تحلیل شاخص های شهر دوستدار کودک با تأکید بر فضاهای ورزشی کودک در شهر اهواز پرداخته شود. روش مورد استفاده در این پژوهش از نظر ماهیت داده ها کیفی- کمی، از نظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی بوده است. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه دیمتل و برای اولویت بندی معیارها از تکنیک دنپ بهره گیری شده است. تمامی مراحل با استفاده از نرم افزار اکسل که شامل 6 معیار و 23 زیرمعیار می باشد انجام شده است. روایی پرسش نامه به تأئید خبرگان رسیده است. برای سنجش پایایی پرسش نامه از نرخ ناسازگاری استفاده شده است. از آنجایی که نرخ ناسازگاری ماتریس F از 1/0 کمتر می باشد در نتیجه ماتریس مورد نظر که منبعث از آراء و نظرات خبرگان می باشد، پایایی دارد و می توان ادامه مسیر را پیمود. در نهایت یافته های پژوهش نشان داد که به ترتیب شاخص های مهارت های اجتماعی، اقتصادی، تجهیزات، دسترسی، ایمنی و امنیت و تنوع فعالیت رتبه های اول تا ششم را به خود اختصاص داده اند. همچنین با توجه به نتایج زیرشاخص ها می توان گفت زیرشاخص های اقتصادی بیشترین و تنوع فعالیت اختصاصی کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.