مجله روانشناسی و روانپزشکی شناخت
مجله روانشناسی و روانپزشکی شناخت سال یازدهم 1402 شماره 3 (پیاپی 54)
مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رضایت مندی از ازدواج یکی از اصلی ترین عوامل تعیین کننده کیفیت زندگی هر فرد می باشد و رضایت زناشویی می تواند پیش بینی کننده پایداری و ناپایداری یک رابطه باشد. هدف: این پژوهش با هدف، تدوین مدل رضایت زناشویی بر اساس انتظارات زناشویی، بلوغ عاطفی و ابعاد عشق ورزی با میانجیگری تعارضات زناشویی در زنان متأهل انجام شد. روش: روش گردآوری داده توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام زنان متأهل مراجعه کننده به سراهای محلات شهر تهران در سال 1401 تشکیل دادند که از میان آن ها، تعداد 550 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای رضایت زناشویی انریچ (1998)، انتظارات از زندگی زناشویی میلر و تدر (2011)، بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1990)، تعارض های زناشویی براتی و ثنایی ذاکر (1375) و مثلث عشق استرنبرگ (1989) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار های SPSS و PLS استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که انتظارات زناشویی و بلوغ عاطفی و ابعاد عشق ورزی بر رضایت زناشویی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به واسطه تعارضات زناشویی اثر معناداری دارند (05/0> P). نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، رضایت زناشویی تحت تأثیر انتظارات زناشویی، بلوغ عاطفی و ابعاد عشق ورزی قرار دارد؛ بررسی انتظارات زناشویی، بلوغ عاطفی و ابعاد عشق ورزی و متعاقب آن تعارضات زناشویی در پیشگیری و طرح ریزی درمان برای زوجین به پژوهشگران و درمانگران پیشنهاد می شود.
روابط ساختاری بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنهایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی عوامل مرتبط و تأثیرگذار بر رضایت زناشویی از ضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. به نظر می رسد سبک های دلبستگی و تنهایی از جمله عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی هستند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنهایی بود. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان و مردان مراجعه کننده با شکایت مشکلات زناشویی به مراکز مشاوره خانواده در شهر ایلام در سال 1399 بودند، که 320 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه دلبستگی بزرگسلان سیمپسون (1990)، مقیاس رضایت زناشویی انریچ (1993) و مقیاس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا (1996) استفاده شد. تحلیل داده های جمع آوری شده در نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 24 و آموس نسخه 24 انجام شد. یافته ها: در پژوهش حاضر نتایج نشان داد تنهایی و رضایت زناشویی رابطه منفی و معنادار داشت (258/0-=β، 001/0=P). دلبستگی اجتنابی (189/0-=β، 001/0=P) و دلبستگی اضطرابی (138/0-=β، 001/0=P) و رضایت زناشویی رابطه منفی و معنادار داشتند. تنهایی در رابطه بین دلبستگی ایمن (149/0=β، 001/0=P)، اضطرابی (043/0-=β، 048/0=P) و اجتنابی (140/0-=β، 001/0=P) و رضایت زناشویی نقش میانجیگر دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد تنهایی رابطه بین دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی و رضایت زناشویی را میانجیگری می کند. به متخصصان زوج درمانگر و خانواده درمانگر پیشنهاد می شود، در مشاوره و زوج درمانی جهت افزایش رضایت زناشویی، بر تظاهرات سبک های دلبستگی افراد و احساس تنهایی ناشی از آن نیز توجه کنند
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وقوع اختلال های رشدی در کودکان، بر مراقبین اصلی مانند مادر، فشارهای بیشتری را وارد می کند و به نظر می رسد تنظیم هیجان از جمله عوامل مؤثر در کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی مراجعه کننده به مطب های خصوصی روانپزشکان شهرستان بروجرد در سال 1399 بود، که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با همگن سازی در دو گروه قرار گرفتند. شرکت کنندگان جهت پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس کیفیت زندگی خانوادگی مرکز بیچ (2006) پاسخ دادند. بعد از 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان برای مادران گروه های آزمایش، برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر میانگین نمره کیفیت زندگی در مرحله پس آزمون در گروه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی به طور معناداری از مادران گروه گواه بیشتر بود (001/0P= و 194/21f=). نتایج آزمون بونفرونی و مقایسه میانگین ها نشان می دهد که میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه مادران دارای فرزند اوتیسم بیشتر از گروه مادران دارای فرزند با اختلال اضطراب جدایی بود (012/0=P). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان بر کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال اوتیسم و اختلال اضطراب جدایی مؤثر است و برای مادران دارای کودکان دچار اختلال های عصب- رشدی و اختلال های دلبستگی پیشنهاد می شود.
بررسی روابط ساختاری ابعاد شناختی و فراشناختی با عملکرد جسمانی در کودکان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتباط بین ابعاد شناختی و فراشناختی با عملکرد کودکان در حیطه های مختلف مانند عملکرد تحصیلی بررسی شده است. با اینحال ارتباط ابعاد شناختی و فراشناختی با عملکرد جسمانی کودکان به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بین ابعاد شناختی و فراشناختی با عملکرد جسمانی در کودکان بود. روش: روش انجام تحقیق حاضر از نوع توصیفی-همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی کودکان پسر شهر تهران در سال 1400 بودند که در یکی از مدارس فوتبال شرکت می کردند. نمونه آماری تحقیق شامل 129 کودک بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از آزمون پردازش سریع اطلاعات بصری (2010) جهت ارزیابی توجه پایدار، آزمون ظرفیت حافظه کاری (1980) جهت ارزیابی حافظه کاری، پرسشنامه مهارت های آگاهی فراشناختی شراو و دنیسون (1994) برای ارزیابی ابعاد فراشناختی شامل دانش شناختی و تنظیم شناختی و فرم کوتاه آزمون برونینکس-اوزرتسکی (BOT-2) جهت ارزیابی عملکرد جسمانی استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه-20 تحلیل شد. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان داد که ابعاد شناختی (شامل توجه و حافظه کاری) بر عملکرد جسمانی (مهارت های حرکتی درشت و ظریف) تاثیر معنی داری دارند (P<0.05). همچنین، بین ابعاد فراشناختی (شامل دانش شناختی و تنظیم شناختی) با عملکرد جسمانی (مهارت های حرکتی درشت و ظریف) ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.05). نتیجه گیری: نتایج نشان داد ابعاد شناختی و فراشناختی بر عملکرد جسمانی کودکان تاثیر معنی داری دارند، لذا ارائه مداخلات و استراتژی هایی برای توسعه کارکردهای شناختی و آگاهی های فراشناختی در کودکان می تواند از اهمیت ویژه ای برای بهبود عملکرد جسمانی آنها برخوردار باشد.
تأثیر زوج درمانی گروهی بر اساس رویکرد پذیرش و تعهد بر تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی زوجین
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی، به کارگیری روش هایی در جهت کاهش تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی گروهی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر تعارض زناشویی و طلاق عاطفی انجام شد. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 2 شهر تهران در سال 1400 بود، از میان جامعه مذکور به روش نمونه گیری در دسترس 24 نفر (12 زوج) انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش 12 نفر و گواه 12 نفر جای دهی شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسش نامه های تعارض زناشویی(ثنایی، 1379) و طلاق عاطفی (گاتمن، 2008) بود. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای زوج درمانی گروهی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد هیز و استروهل (2010) قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار spss نسخه22 و روش تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، زوج درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر طلاق عاطفی (002/0p= و 228/12= 21و1F) و تعارضات زناشویی (004/0P= و 185/10= 21و1F) اثربخش است (05/0p<). همچنین مقدار اندازه اثر در طلاق عاطفی و تعارضات زناشویی به ترتیب برابر 368/0 و 327/0 بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج زوج درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی شد .بنابراین پیشنهاد می شود از این روش در کاهش تعارضات زناشویی و طلاق عاطفی توسط مشاوران و روان شناسان استفاده شود.
طراحی و بررسی ویژگی های روانسنجی "مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران"
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توسعه حرفه ای مشاوران به دنبال آموزش و مهارت آموزی، تجربه اندوزی و تخصص، نه فقط در یک زمینه، بلکه برای حال و آینده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و بررسی ویژگی های روانسنجی "مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران" انجام شد. روش: پژوهش حاضر، طرح آمیخته اکتشافی و ساخت ابزار بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مشاوران مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران در سال 1401 بود. تعداد نمونه به 12 مصاحبه نیمه ساختار یافته رسید که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران از روایی سازه و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران از اعتبار آلفای کرونباخ و روایی سازه مناسب در نمونه ای شامل مشاوران مراکز مشاوره و روانشناسی شهر تهران برخوردار است. نتیجه گیری: مقیاس توسعه حرفه ای مشاوران در چارچوب نظری ۶ کد انتخابی براساس نظریه داده بنیاد طراحی و نتایج حاکی از اعتبار و روایی مطلوب ابزار حاضر بودند. پیشنهاد می شود مسئولین آموزش عالی و سازمان نظام روان شناسی و مشاوره با در نظر گرفتن ابزار طراحی شده، بستر مناسب برای توسعه حرفه ای مشاوران را فراهم کنند.
اثربخشی آموزش های خطی و غیرخطی بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری: یک مطالعه مروری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت های یادگیری در آموزش غیرخطی، رشد فراگیران را از طریق مراحل یادگیری و پیامدهای مهم در سازماندهی شیوه ها، دستورالعمل ها و بازخورد ها در نظر می گیرند. با این حال روش آموزش خطی روش مرسومی است که دارای مزایای متعدد دیگری است که از سال ها پیش مورد استفاده قرار گرفته است. هدف: این مطالعه در نظر دارد تا به مقایسه اثربخشی آموزش خطی و غیرخطی بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری بپردازد. روش: در این پژوهش با رجوع به پایگاه های اطلاعات علمی، مقالات پیرامون موضوع تحقیق از سال 2000 تا 2020 در داخل و خارج از ایران جستجو شد. در جستجوی اولیه براساس کلیدواژه های مدنظر پژوهش، تعداد 226 عنوان مطالعه جمع آوری گردید. بر اساس معیارهای ورود و خروج عناوین بررسی شدند و پس از حذف موارد تکراری و غیرمرتبط تعداد 17 مطالعه، به عنوان نمونه آماری برای تحلیل نهایی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها : با توجه به مطالعات موجود و بررسی آنها به نظر می رسد که باید تحقیقات بیشتری با رویکرد کیفی در این حوزه صورت پذیرد چراکه بسیاری از متغیرها در دنیای حقیقی کیفی هستند و غالباً به سختی می توان آنها را به صورت کمی ارزش گذاری کرد. همچنین نتایج نشان داد هر دو رویکرد تأثیر قابل قبولی بر عوامل روانشناختی مرتبط بر یادگیری دارند که اغلب مطالعات برتری نسبی را به روش آموزش غیرخطی داده بودند. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو رویکرد لازم است تا تحقیقات بعدی معطوف به یافتن سهم اثر هر یک از رویکردها بر عوامل روانشناختی مرتبط با یادگیری قرار گیرد.
مدل ساختاری رضایت زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با نقش میانجی گر تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ناکارآمدی در فرایند تنظیم هیجان، مانع از بروز رفتارهای کارآمد و پاسخ های مقابله ای مناسب با موقعیت در روابط زناشویی، توسط فرد می شود که به نظر می رسد تحت تأثیر باورهای ارتباطی قرار داشته باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری رضایت زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با نقش میانجی گر تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود و جامعه آماری پژوهش حاضر را تمام زنان متاهل سنین 30 تا 50 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر تهران در شش ماهه اول سال 1401 تشکیل دادند که از میان آنها 371 زن با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه باورهای ارتباطی و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان بود. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSSنسخه 22 و AMOS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین باورهای ارتباطی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجانی مثبت رابطه غیرمستقیم و معنادار وجود دارد (003/0=P، 11/2-=Z). همچنین، بین باورهای ارتباطی و رضایت زناشویی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجانی منفی رابطه غیرمستقیم و معنادار وجود دارد (009/0=P، 78/1-=Z). نتیجه گیری: نتایج نشان داد رضایت زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی با نقش میانجی گر تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل پیش بینی می شود. به متخصصان زوج درمانگر و خانواده درمانگر پیشنهاد می شود، در مشاوره و زوج درمانی جهت افزایش رضایت زناشویی، بر باورهای ارتباطی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نشأت گرفته از آن توجه کنند.
مقایسه کارکردهای اجرایی، پردازش حسی و نظریه ذهن در کودکان طلاق و کودکان عادی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: طلاق صرفا یک رویداد نیست بلکه فرایندی است که تاثیرات کوتاه مدت و بلندمدتی را بر کودکان به وجود می آورد. هدف: مطالعه حاضر باهدف مقایسه کارکردهای اجرایی، پردازش حسی و نظریه ذهن در کودکان طلاق و کودکان عادی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی 9 تا ۱۲ سال مناطق 5 و 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود، که با روش نمونه گیری دردسترس تعداد ۱۸۰ نفر در دو گروه کودکان طلاق و کودکان عادی (هر گروه 90 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کارکردهای اجرایی دلیس- کاپلان (2001)، نیمرخ حسی دان (1999) و نظریه ذهن هوتچینز و همکاران (2012) استفاده شد. داده های پژوهش با آزمون تی مستقل و از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در حافظه ی کاری (08/6=t، 05/0>P)، انعطاف پذیری ذهنی (12/5=t، 05/0>P) و کنترل بازدارنده (16/7=t، 05/0>P)، ثبت حسی (72/6=t، 05/0>P)، حس جویی (65/4=t، 05/0>P) و حساسیت حسی (36/7=t، 05/0>P)، و سطوح نظریه ذهن شامل سطح اولیه (12/7=t، 05/0>P)، اساسی (14/7=t، 05/0>P)، و پیشرفته (32/9=t، 05/0>P) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین کودکان عادی بیشتر از کودکان طلاق بود، اما بین میانگین اجتناب حسی در دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: وضعیت کارکردهای اجرایی، پردازش حسی و نظریه ذهن در کودکان عادی بهتر از کودکان طلاق بود و بنابراین، استفاده از برنامه های آموزشی برای تقویت ابعاد شناختی ذهن کودکان طلاق با تاکید بر کارکردهای اجرایی، پردازش حسی و نظریه ذهن می تواند بر بهبود عملکرد شناختی آنها مؤثر باشد.
مدل ساختاری پیش بینی استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر براساس جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جو عاطفی خانواده و تاب آوری از جمله عوامل محافظت کننده در برابر مصرف مواد توسط نوجوان محسوب می شود. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر براساس جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پسر مدارس دولتی شهر تهران در نیمسال تحصیلی اول و دوم 1398-1397 بود که از میان آن ها به روش نمونه برداری تصادفی چندمرحله ای 267 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس جو عاطفی خانواده، مقیاس تاب آوری کانر دیویدسون و پرسشنامه استعداد اعتیاد ویراست نوجوانان بود. داده های پژوهش حاضر با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد جو عاطفی خانواده (468/0-=β، 001/0=P) و تاب آوری (246/0-=β، 001/0=P) استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر را به صورت منفی و معنادار پیش بینی می کنند. جو عاطفی خانواده با میانجیگری تاب آوری استعداد اعتیاد در نوجوانان پسر را پیش بینی می کند (083/0=β، 001/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت نقش خانواده چه از لحاظ ایجاد جو عاطفی مطلوب و چه از لحاظ ایفای نقش، به عنوان الگویی مناسب در بروز رفتار تأکید دارد. پیشنهاد می شود والدین نیز با فراهم آوردن جو عاطفی مناسب فرزندان خود را از تأثیر همسالان و مصرف دخانیات و مواد محفوظ دارند.
طراحی الگوی کمال گرایی برای ابعاد شخصیتی غیرطبیعی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کمال گرایی یکی از موضوعات روانشناختی است که توسط روانشناسان مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا بر اساس شواهد پژوهشی، این عامل نقش مهمی در تسهیل یا تضعیف عملکرد ایفا می کند. هدف: هدف از انجام این تحقیق طراحی الگوی کمال گرایی برای ابعاد شخصیتی غیرطبیعی بود. روش: این پژوهش به روش ترکیبی آمیخته اکتشافی (کیفی و کمی) انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی، 20 نفر از خبرگان دانشگاهی آگاه به بحث کمال گرایی در ورزش (تا رسیدن به اشباع نظری)، و بخش کمی شامل کلیه بازیکنان حاضر در اردوهای آمادگی تیم های ملی بود که به روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 232 نفر در سال 1401 انتخاب شدند. در بخش کیفی با روش پیاز پژوهش (ساندرز، 2005)، الگوی کمال گرایی برای ابعاد شخصیتی غیرطبیعی در بازیکنان تیم های ملی طراحی شد. براساس مصاحبه های انجام شده و الگوی کمال گرایی طراحی شده، پرسشنامه ای مشتمل بر 10 مولفه ساخته شد. در بخش کیفی مصاحبه ها و نظرات خبرگان تا رسیدن با اشباع نظری ادامه یافت. در بخش کمی با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS، روابط بین عناصر و مؤلفه های الگوی حاضر مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، الگوی کمال گرایی بدست آمده برای ابعاد شخصیتی غیرطبیعی در بازیکنان تیم های ملی به ترتیب، شامل مولفه های روانشناختی منفی گرایی، انتظارات اطرافیان، انتقاد مربی، انتظارات مربی، خویشتن داری، استانداردهای فردی، مثبت گرایی، تلاش برای عالی بودن، ترس از شکست و تردید نسبت به عملکرد بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده بیانگر وجود مولفه های روانشناختی مرتبط با شخصیتی غیر طبیعی در الگوی کمال گرایی طراحی شده بود، لذا براساس نتایج بدست آمده کمال گرایی، بر نگرش بازیکنان به جهت ایجاد رفتار مطلوب، تأثیر قابل توجهی دارد.
تدوین مدل روانشناختی مدیریت شکایات مشتریان مبتنی بر مدیریت کیفیت جامع: نقش میانجیگری رضایت شغلی
حوزههای تخصصی:
مقدمه : ضرورت وجود سیستم های رسیدگی به شکایات مشتریان در دانشگاه ها می تواند گامی در جهت بهبود و توسعه استقرار مدیریت کیفیت جامع در محصولات و خدمات دانشگاه ها شود و نیز این امر باعث می گردد رضایت شغلی در بین کارمندان دانشگاه ها بهتر و بیشتر گردد هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل روانشناختی مدیریت شکایات مشتریان مبتنی بر مدیریت کیفیت جامع و بررسی نقش میانجیگری رضایت شغلی بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی کارکنان ادارات ورزش دانشگاه های آزاد اسلامی شمال غرب کشور (320 نفر) در سال 1401 بود، 180 نفر به عنوان نمونه پژوهش به صورت تصادفی انتخاب و در پژوهش حاضر شرکت نمودند ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه مدیریت شکایات است. برای تحلیل و طراحی مدل از نرم افزار آماری و SPSS نسخه-23 استفاده شد. نتایج: یافته های پژوهش نشان داد که مدیریت کیفیت جامع به طور مستقیم بر مدیریت شکایات مشتریان اثرگذار است؛ ولی تأثیر مدیریت کیفیت جامع به واسطه متغیر میانجی رضایت شغلی بر مدیریت شکایات مشتریان اثرگذار نبوده. همچنین نتایج حاکی از اثرگذاری مدیریت کیفیت جامع بر رضایت شغلی بوده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این توجه به فاکتورهای اثرگذار بر رضایت شغلی کارکنان مانند بهبود جو سازمانی، ارتقای نظام پرداخت، سبک رهبری انگیزشی و مشارکت محور و شرایط فیزیکی نیز می تواند بر نحوه پاسخگویی کارکنان به مشتریان تأثیرگذار باشد. درواقع، مدیریت کیفیت جامع با اهتمام به توانمندسازی کارکنان، ارتقای سیستم پاسخگویی، سرعت در رسیدگی به خواسته های مشتریان، احترام به ارزش های حاکم در جامعه و سازمان و همچنین برخورداری از انعطاف لازم در برابر مشتریان و خواسته های آنان می تواند سازمان را در مدیریت هر چه بهتر شکایات مشتریان و رضایت آنان کمک کننده است.