شناسایی نارسایی های طرح های محلی سکونتگاه های روستایی استان آذربایجان شرقی در بستر نظریه غیربازنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
38 - 55
حوزه های تخصصی:
نظریه های غیر بازنمایی بر جغرافیای روستایی تأثیر گذاشته و جغرافی دانان نه تنها به صورت گفتمانی، بلکه به عنوان بخشی از مجموعه ای از عناصر تجسم یافته، تمرین شده و تجربه شده زندگی با مسائل روستایی درگیر هستند. طرح های محلی سکونتگاه های روستایی ازجمله مسائل مهم روستایی بوده و شناسایی نارسایی ها و نابسندگی های این طرح ها در استان آذربایجان شرقی هدف تحقیق حاضر است. تحقیق در بستر نظریه غیربازنمایی به عنوان یک شیوه تفکر استقرایی توأمان به صورت ترکیبی از روش کیفی (پدیدارشناسی با نرم افزار مکس کیودا) برای کشف گزاره ها؛ از روش آمیخته (روش پژوهش کیو) برای ذهنیت سنجی و کشف الگوهای ذهنی و درنهایت از روش کمی (معادلات ساختاری به روش لیزرل) برای تعیین عوامل نهایی مؤثر در برنامه ریزی محلی روستایی استفاده نموده است. «فقدان یک نظام مدیریتی مشخص برای روستا» (مدیریت محلی محور)؛ «عدم توجه به شیوه تولید محلی» (دانش بنیان محور)؛ «ضعف در نظام تهیه (ضعف علمی مهندسان مشاور در شناخت نیازهای روستائیان)» (ارزیاب محور)؛ «ابهام فرایندی و محتوایی در چگونگی تدوین سیاست ها و برنامه ها» (صریح نگر)؛ و «عدم توجه به دانش بومی محلی و مشارکت روستائیان در برنامه ریزی محلی» (مشارکت گرا و بوم محور) به عنوان پنج دیدگاه یا الگوی ذهنی درباره مهم ترین نارسایی های برنامه ریزی محلی توسعه روستایی شناسایی شد. مقایسه و اعتبار سنجی نهایی روش های کمی و کیفی نشان داد «فقدان یک نظام مدیریتی مشخص برای روستا» و «ضعف در نظام تهیه طرح های محلی» به عنوان اصلی ترین نابسندگی ها، دو گزاره مهمی هستند که متخصصان استانی، مدیران محلی و افراد جامعه محلی روستایی در مورد آن ها توافق و اشتراک نظر دارند.