
تحقیقات فرهنگی ایران
تحقیقات فرهنگی ایران سال 17 زمستان 1403 شماره 4 (پیاپی 68) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
انقلاب ارتباطات و اطلاعات در عصر حاضر فضای جدیدی را در حیات انسانی رقم زده است. فضایی بی زمان، بی مکان و فاقد مرز که با سرعت بسیار جهانِ ما را تغییر می دهد. فضای دوم یا فضای مجازی با رشد و گسترش بی وقفه به طور مداوم در حال مفهوم سازی، تولید محتوا و انتشار آن و احاطه جهان طبیعی است. این مقاله تحت پارادایم «دوجهانی شدن و دوفضایی شدن» و نظریه «بازنمایی» می کوشد تا دریابد هویت ملی به عنوان عالی ترین و مهم ترین سطح هویتی در فضای مجازی چگونه بازنمایی می شود. با اتخاذ روش «تحلیل گفتمان انتقادی» و روش «داده بنیاد» دریافتیم که در مطالعه صفحاتی از اینستاگرام تقابل دو هویت ایرانی و اسلامی دیده می شود و برای رسیدن به وفاق و انسجام ملی هر چه بیشتر، نیاز به هم گرایی و تعامل این دو هویت و در پیش گرفتن هویتی متعادل و میانه رو احساس می شود. استفاده از راهبردها و سیاست های متناسب از سوی نظام سیاسی و نهادهای ذی ربط و برنامه ریزی های خرد و کلان در استفاده از فضای مجازی خواهد توانست دو هویت ایرانی و اسلامی را به هم نزدیک کند و هویت ایرانی- اسلامی پاسخگوی مناسب تری برای معرفی فرهنگ و تمدن ایران خواهد بود.
فرهنگ هواداری زنان در فوتبال ایران؛ انگیزه ها، سبک ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هواداری زنان در فوتبال از موضوعات مغفول پژوهش در علوم اجتماعی است. معمولاً زنان در پژوهش های جامعه شناختی پیرامون فوتبال نادیده انگاشته می شوند. نگاه عامهٔ مردم بر این است که زنان هواداران واقعی و اصیل این ورزش نیستند و میدان این ورزش، میدانی مردانه و متعلق به مردان است. هواداری زنان ایرانی به مراتب سخت تر و دشوارتر نیز می شود؛ زیرا آن ها در گفتمان عمومی در جرگهٔ هواداران فوتبال به شمار نمی آیند. میدانی از آن خود و برای کنش ورزی های مستقل ندارند و با محدودیت ورود به استادیوم ها مواجه هستند. زنان هوادار ایرانی سال هاست با به کارگیری اشکال متفاوت و گوناگونی از کنش و مقاومت، در تلاش اند چیزی بیش از هوادارانی خاموش و نامرئی باشند. مقالهٔ حاضر با اتکا به تحلیل مضمون مصاحبه های کیفی حاصل از سی مصاحبه با زنان ایرانی هوادار فوتبال، به دنبال شناسایی انگیزه های ورود زنان به میدان ورزشی فوتبال است و شیوه های بروز هواداری آن ها و نیز چالش هایی که در این مسیر با آن روبه رو هستند را بررسی می کند. نتایج نشان می دهد محرومیت زنان از حضور در استادیوم ها، آن ها را به شیوه هایی جایگزین برای بروز کنش های هوادارانه می کشاند. در این مسیر، زنان ایرانی هوادار فوتبال با کلیشه های جنیست زده و تبعیض آمیز زیادی مواجه هستند که در هر برهه به شکلی متفاوت خود را نمایان می سازد.
دیدگاه صاحب نظران در مورد ذهنیت جامعه ایرانی به فضاهای تفریحی با استفاده از الگوی نظری مکان سوم اولدنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی دیدگاه صاحب نظران در مورد ذهنیت جامعه ایرانی به فضاهای تفریحی انجام شد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی زمینه ای بود که برای این منظور با تعداد 17 نفر از اساتید و صاحب نظران علوم اجتماعی (گرایش های تعاون و رفاه اجتماعی، برنامه ریزی اجتماعی و سیاست گذاری فرهنگی) دانشگاه های تهران، علامه طباطبائی و خوارزمی مصاحبه شد و متون مصاحبه با بهره گیری از نرم افزار MAXQDA مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفت. یافته ها حاکی از وجود دو گزاره محوری در باب اقدامات رفاهی حاکمیت در فضاهای تفریحی بود: الف. فضاهای تفریحی عرصه ای خنثی، همسطح، قابل دسترسی و ساده نمی باشند. ب. جامعه ایرانی خواهان فضاهای تفریحی کنترل ناپذیر و یا کمتر کنترل پذیر از سوی حاکمیت است. همچنین نتایج نشان داد که فضاهای تفریحی می توانند از معنای محیطی برای سرگرمی و شکل دهی به اوقات خوش در وقت فراغت به سوژه هایی بدل شوند که خواهان انتقادات مهم به ارزش ها و هنجارها از مسیر نافرمانی و بدفرمانی مدنی باشند. از این رو، پیشنهاد می گردد با اتخاذ استراتژی هایی چون ایجاد تفریحات هدفمند در فضاهای عمومی، سرمایه گذاری و رسیدگی به فضاهای تفریحی ِمورد علاقه مردم و افزایش کیفیت آن، بازتولید معنایی در رسانه های رسمی به عنوان در دسترس ترین فضاهای تفریحی، افزایش جشنواره ها و کارناول های مذهبی در سطح جامعه به ویژه در فضاهای قابل دسترس برای همگان مثل خیابان و بسترسازی استفاده از فضاهای تفریحی برای قشر نیازمند جامعه می توان به تقویت فضامکان های تفریحی در جامعه ایران و جلوگیری از تبدیل آن ها به الگوهای نافرمانی و یا بدفرمانی مدنی اقدام نمود.
تجربه گذران اوقات فراغت زنان جوان در بستر چالش های اینستاگرامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر فضای اینستاگرام از بستری به منظور گذران اوقات فراغت فراتر رفته و در موارد متعددی به عرصهٔ شغلی جوانان تبدیل شده است. در این بین، آنچه که به طور کلی به عنوان چالش های اینستاگرامی شناخته می شود از جمله فعالیت های پربازدید در فضای اینستاگرام است. چالش عموماً به ویدئوهایی اشاره دارد که توسط خیل عظیمی از افراد به ویژه بلاگرها منتشر می شود. ازآنجاکه تولید این چالش ها بخش مهمی از زمان اوقات فراغت این زنان جوان را پر کرده بود بر آن شدیم تا پژوهشی علمی درباره نقش این چالش ها بر زندگی زنان جوان انجام دهیم. این پژوهش بر روی 20 نفر از زنان جوان 18 تا 30 ساله، با روش تحلیل مضمون و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. برای تحلیل بهتر رفتارهای این زنان جوان مفهوم تبدیل اوقات فراغت غیررسمی به رسمی رابرت استبینز مدنظر قرار گرفت. سه مقوله اصلی موقعیت تناقض گونهٔ فراغت/ حرفه، محوریت اینستاگرام در تسهیل امکان چالش و خلق مجراهای مالی در بستر مناسک اینستاگرامی از مصاحبه ها استخراج شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اهداف کاربران به منظور شرکت در چالش ها متأثر از عواملی همچون کسب درآمد و سرگرم شدن در وقت آزاد بوده است؛ در عین حال شرکت در این چالش ها به مثابهٔ حضور در بازاری رقابتی است که نیازمند خلاقیت و استمرار به منظور دیده شدن در فضای اینستاگرام است.
تنازع آرمان خواهی و واقع بینی در سینمای محمدحسین مهدویان با تحلیل سه فیلم «لاتاری»، «ماجرای نیمروز» و «رد خون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه انقلابی پس از چند سال با رخ نمایاندن نتیجه عملی انقلاب مسئله نزاع آرمان و واقعیت موضوعیت می یابد. سینما به مثابه یک نهاد اجتماعی همواره واجد این ظرفیت بوده است که اهم مسائل اجتماعی را بر اساس زبان خود روایت کند و در طرح و صورت بندی منازعات زندگی جمعی، از جمله نزاع آرمان گرایی و واقع گرایی مشارکت کند. در پژوهش های پیشین در مواردی اثر تغییر گفتمان ها بر تغییر سینماگران مورد بررسی قرار گرفته است اما تمرکزی بر مسئله آرمان و واقعیت نشده است. نسل های مختلف از سینماگران ایرانی بر موضوع آرمان تمرکز داشته اند. در دهه های 60 ،70 و 80 این موضوع در آثار کارگردانانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا و رضا میرکریمی دیده شده است. در نسل جدید سینماگران هم محمدحسین مهدویان کارگردانی است که این مسئله برایش موضوعیت دارد. در این تحقیق هر سه اثر محمد حسین مهدویان یعنی «لاتاری»، «رد خون» و «ماجرای نیمروز» که مربوط به موضوع آرمان و واقعیت است به روش جان فیسک، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجه تحلیل این سه فیلم این است که محمدحسین مهدویان در نزاع آرمان و واقعیت، نه به طور کامل طرف آرمان است و نه واقعیت و هر دوی این نگاه ها را نابسنده می داند، هرچند نگاه آرمانی صرف را مخرب تر تصویر کرده است.
خانه ابر قهرمان در منظر سینما؛ واکاوی مفهوم خانه در دید سینمای ابرقهرمانی دنیای مارول و دی سی از 2008 تا 2023(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانه تأثیرگذار و قدرتمند سینما، همواره سعی دارد تا با پیوند داستان، شخصیت و صحنه، تلاش در واقعی تر نشان دادن کلیت داشته باشد و این موضوع با استقرار نشانه هایی تصریحی و تلویحی در پردازش طراحی ابنیه و شهرها نمایش داده شده و دنبال شود. تعریف و جایگاه مکان به عنوان صحنه ای برای شکل گیری داستان، چگونه و تا چه میزان با شخصیت پردازی و محتوای داستانی فیلم های دنیای مارول و دی سی ارتباط دارد؟ این مقاله در صدد، سنجش تطابق شاخص های مشترک معماری در بناهای مرتبط با ابرقهرمانان و شخصیت پردازی محتوایی فیلم های دنیای مارول و دی سی است. مقاله حاضر با ماهیت توصیفی و متکی بر تحلیل محتوا در پارادایمی کیفی تفسیری و رویه نشانه شناختی معنایی و زبان شناسانه سعی در خوانش معناها، استعاره ها و چگونگی پیوند دلالت در پنداره های مرتبط با طراحی خانه و شهر ابرقهرمانان دنیای مارول و دی سی خواهد داشت. طراحان صحنه در فیلم های مارول و دی سی، سعی در معرفی دگرفضاهایی در مقیاس شهر دارند که مفاهیمی همچون اصالت و برتری عقلی و جسمی ابرقهرمانان خود را با نمودهایی متنوع از معماری کلاسیک و طبیعت گرا نمایش می دهند. این ویژگی به واسطه خصوصیات زمانی مرتبط با داستان تغییر می یابد. اما «معماری پر رمز و راز و ابهام در چینش فضاهای مخفی و اتصالات» و «ترکیبات تیز و صریح در پشت ظاهری ساده» برای هر یک از خانه ها، نسبتاً تکرار شده است.