مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: تشکیل پرتفوی شاخصی ارتقایافته، به عنوان یکی از استراتژی های مدیریت سرمایه گذاری، سعی در ترکیب مزایای دو رویکرد فعال و غیرفعال دارد. این پژوهش، به دنبال ارائه یک مدل دومرحله ای است که بتواند در مرحله نخست، عملکرد شاخص را با تعداد کمتری از سهام تشکیل دهنده شاخص بازسازی نماید و در مرحله دوم، اوزان پرتفوی شاخصی ارتقایافته را محاسبه کند.روش: در مرحله نخست، با استفاده از یک مدل برنامه ریزی ریاضی صفر و یک به منظور خوشه بندی سری های زمانی، پرتفوی ردیاب شاخص شکل گرفت. معیارهای ضرایب هم بستگی مبتنی بر کاپولا و همچنین اطلاعات متقابل به عنوان شاخص های شباهت سری های زمانی در این مرحله استفاده شدند. در مرحله دوم، اوزان سرمایه گذاری در سهم های منتخب، به گونه ای مشخص شد که بازده مازاد پرتفوی نسبت به پرتفوی شاخصی ایجادشده در مرحله اول (نماینده شاخص)، بیشینه شود. عدم قطعیت ناشی از تخمین بازده مازاد سهم ها در مرحله دوم، با استفاده از رویکرد بهینه سازی استوار در نظر گرفته شده است.یافته ها: نتایج آزمون خارج از نمونه روی شاخص 50 شرکت فعال تر بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی بهار 1394 تا بهار 1397 با استفاده از خطای ردیابی و نسبت بازار، نشان از این موضوع دارد که علاوه بر موفقیت معیارهای شباهت ذکرشده در خوشه بندی سری های زمانی و تشکیل پرتفوی مبتنی بر شاخص، در سطح اطمینان 99 درصد، پرتفو های شاخصی ارتقایافته مبتنی بر ضرایب هم بستگی کاپولای نرمال، تی و کلایتون دارای اختلاف بازده مثبت معنادار با شاخص هستند.نتیجه گیری: استفاده از ضرایب هم بستگی مبتنی بر کاپولا و همچنین رویکرد بهینه سازی استوار به منظور درنظرگرفتن عدم قطعیت پارامترها، در تشکیل پرتفوی شاخصی ارتقایافته، موفق عمل می کند.
تحلیل حساسیت آزمون های پس آزمایی چندجمله ای دومرحله ای برای ارزیابی ارزش در معرض ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه اندازه گیری ریسک بازار اهمیت ویژه ای دارد؛ چراکه برآورد نادرست چنین ریسکی، به بحران های مالی و ورشکستگی منجر می شود. یکی از شیوه های بسیار رایج برای برآورد ریسک بازار، رویکرد ارزش در معرض ریسک (VaR) است که پژوهشگران روش های مختلفی برای تخمین و پس آزمایی آن ارائه کرده اند. هدف این پژوهش، ارائه آزمونی جامع برای پس آزمایی و تحلیل حساسیت پس آزمایی تخمین VaR نسبت به دو پارامتر تعداد نمونه (n) و سطح اطمینان (N) است.روش: ابتدا با استفاده از روش های گارچ کاپولا، هم بستگی شرطی پویا و نظریه ارزش فرین تخمین VaR شامل داده های بورس اوراق بهادار تهران انجام شد و با استفاده از آزمون چندجمله ای، در دو مرحله به پس آزمایی دقت تخمین VaR و رتبه بندی روش ها پرداخته شد. سپس با در نظر گرفتن تعداد نمونه (n) و مقدار سطوح مختلف (N)، روی پس آزمایی روش های تخمین، تحلیل حساسیت انجام گرفت و در نهایت، بازه های مقادیر n و N که به تخمین دقیق VaR منجر می شود، انتخاب شد.یافته ها: نتایج این تحلیل حساسیت مشخص کرد که در هر سه روش، با افزایش مقدار N، میزان خطا نیز افزایش می یابد. از سوی دیگر، تحلیل حساسیت پارامتر n نشان داد که مقدار این پارامتر، به روش استفاده شده در برآورد تخمین VaR وابسته است؛ اما به طور کلی، افزایش آن به معتبر شدن روش های تخمین VaR منجر می شود. افزون بر این، مشخص شد که به ازای روش نظریه ارزش فرین، باید حداقل 29درصد داده ها برای نمونه آزمون در تخمین VaR به کار گرفته شود؛ اما برای دو روش هم بستگی شرطی پویا و گارچ کاپولا این مقدار 22درصد است.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اعتبار روش های تخمین VaR به دو پارامتر n و N حساس است و به ازای مقادیر متفاوت از آن ها، ممکن است روش های مختلف معتبر نباشند. علاوه بر این، در رتبه بندی روش های تخمین با استفاده از تابع زیان، روش های گارچ کاپولا، نظریه ارزش فرین و هم بستگی شرطی پویا، به ترتیب در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند.
ردیابی شاخص با استفاده از معیار ارزش در معرض ریسک شرطی ترکیبی دو دنباله ای در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از استراتژی های سرمایه گذاری، مدیریت غیرفعال است که یک شاخص یا پرتفوی با وزن بازار را دنبال می کند. هدف از این نوع مدیریت، حداقل سازی کارمزدهای سرمایه گذاری و جلوگیری از عواقب نامطلوب پیش بینی نادرست آینده است. مدیریت فعال پرتفوی، به دنبال جلوزدن از بازده شاخص است، در حالی که مدیریت غیرفعال، به دنبال دستیابی به بازده و ریسک متناسب با شاخص است. ردیابی شاخص، نوعی استراتژی سرمایه گذاری غیرفعال در بازار سرمایه محسوب می شود و هدف آن، تشکیل پرتفوی ای از سهم های یک شاخص است که بتواند عملکرد شاخص را بازسازی کند، بدون آنکه از تمامی دارایی های تشکیل دهنده آن شاخص خریداری شود. در این پژوهش، هدف ردیابی شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران است. روش: در این پژوهش، با استفاده از مدل ارزش در معرض ریسک شرطی ترکیبی دو دنباله ای (مدل اصلی) به تشکیل پرتفوی بهینه ردیاب شاخص پرداخته و عملکرد آن بررسی می شود. نمونه بررسی شده داده های هفتگی طی بازه زمانی ۰۱/۰۱/۱۳۹۰ تا ۲۹/۱۲/۱۳۹۶ است. برای ارزیابی مدل، داده ها به ۲۶ پنجره زمانی، شامل ۵۲ داده داخل نمونه و ۱۲ داده خارج از نمونه دسته بندی شد. یافته ها: نتایج صحت بازسازی عملکرد شاخص حاکی از آن است که پرتفوی های حاصل شده از مدل اصلی، در بازسازی عملکرد شاخص موفق عمل کرده اند. همچنین نتایج آزمون نسبت اطلاعاتی و خطای ردیابی نشان می دهد که میان مدل اصلی و مدل رقیب تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: در این پژوهش با استفاده از یک مدل برنامه ریزی ریاضی خطی، به تشکیل پرتفوی های ردیابی شاخص پرداخته شد. نتایج نشان داد با اینکه مدل اصلی در ردیابی شاخص موفق عمل کرده است، به لحاظ کاهش خطای ردیابی و افزایش نسبت اطلاعاتی، از مدل قدر مطلق انحرافات برتر نیست.
بهینه سازی سبد سهام در سطح صنایع همراه با در نظر گرفتن محدودیت ها در عمل: میزان نقدشوندگی، هزینه معاملات، ضریب گردش سبد و خطای تعقیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، بهینه سازی سبد سهام در سطح صنایع برای یک شرکت سرمایه گذاری در عمل با در نظر گرفتن برخی محدودیت ها (میزان نقدشوندگی هر صنعت در یک ماه، هزینه معاملات، ضریب گردش سبد و خطای تعقیب) است. روش: ابتدا آزمون فرضیه پژوهش انجام شد. در مرحله اول، بهینه سازی بدون اعمال محدودیت ها و سپس بهینه سازی با اعمال همه محدودیت ها به جز خطای تعقیب و در مرحله سوم بهینه سازی با اعمال همه محدودیت ها اجرا شد. یافته ها: آزمون فرضیه نشان داد که بهینه سازی سبد نسبت به ساخت سبد تصادفی، نسبت شارپ بالاتری را نتیجه می دهد و از نظر آماری معنادار است. یافته های مرحله اول نشان داد که این شرکت از مرز کارا فاصله دارد و برای هدف گذاری حداکثرسازی بازده، حداقل سازی ریسک و حداکثر سازی نسبت شارپ وزن های صنایع باید تغییر کند (پیشنهاد می شود که وزن صنعت قند و شکر و دارویی بیشتر از صنایع دیگر شود). یافته های مرحله دوم نشان داد که این شرکت باز هم از مرز کارا فاصله دارد و مرز کارا کوچک تر شده و به سمت پایین و راست انتقال یافته است (پیشنهاد می شود که وزن صنعت قند و شکر و دارویی بیشتر از صنایع دیگر شود). در نهایت، یافته های مرحله سوم نشان داد که این شرکت باز هم از مرز کارا فاصله دارد و مرز کارا به طور مجدد کوچک تر شده و به سمت پایین و راست انتقال یافته است (پیشنهاد می شود که وزن صنعت استخراج کانه های فلزی و شیمیایی بیشتر از صنایع دیگر شود). نتیجه گیری: اعمال محدودیت های دنیای واقعی، نتایج متفاوتی را رقم می زند.
بسط مدل های عاملی قیمت گذاری q فاکتور و q فاکتور تعدیل شده با عامل رشد سرمایه گذاری مورد انتظار با استفاده از عامل بازده مورد انتظار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسایی مدل درست قیمت گذاری دارایی، نه تنها بازده سهام را توضیح می دهد، بلکه باعث افزایش توانایی پیش بینی بازده غیرعادی خواهد شد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی امکان بهبود عملکرد مدل های مورد بررسی پژوهش با اضافه کردن عامل بازده مورد انتظار است.روش: در این پژوهش از داده های 345 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس طی بازه زمانی 1385 تا 1398 استفاده شد. سپس، بر پایه نظریه مصرف و اصول و مفروضات حسابداری، ویژگی های حسابداری اثرگذار بر رشد سود و بازده سهام شناسایی و به دنبال آن به صورت تجربی آزمون شدند. در ادامه، ویژگی های مربوطه در یک عامل تحت عنوان عامل بازده مورد انتظار خلاصه شد تا در بسط مدل های چندعاملی قیمت گذاری استفاده شود. در نهایت، دارایی های آزمون در دو دسته، با لحاظ کردن ویژگی بازده مورد انتظار شرکت و بدون لحاظکردن ویژگی بازده مورد انتظار شرکت، طبقه بندی شدند.یافته ها: موارد متعددی از هر دو گروه دارایی های آزمون نشان می دهد، بسط مدل های مورد بررسی پژوهش با عامل بازده مورد انتظار، موجب افزایش ارزش احتمال آماره GRS، کاهش آماره GRS و افزایش ضریب تعیین تعدیل شده آنها می شود که این موضوع حاکی از بهبود عملکرد و افزایش شایان توجه قدرت توضیح دهندگی مدل های حاوی عامل بازده مورد انتظار نسبت به مدل های متناظر آنها است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد اضافه شدن عامل بازده مورد انتظار به مدل های مورد بررسی پژوهش باعث شده تا عملکرد این مدل ها در توضیح الگوهای مختلف بازده سهام بهبود یابد که این تفاوت عملکرد از لحاظ قدرت توضیح دهندگی برای دارایی های آزمونی که با استفاده از ویژگی بازده مورد انتظار تشکیل شده، مطلوب تر است.
تدوین مدل رفتاری تصمیم گیری سرمایه گذاران فردی در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: فرایند تصمیم گیری انسان پیچیده است و تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد. تصمیم گیری احساسی سرمایه گذاران، انحراف قیمت سهام از قیمت های واقعی را به دنبال دارد و به قیمت گذاری نادرست سهام و درنتیجه سرمایه گذاری ناکارآمد منجر می شود. مالی رفتاری در پاسخ به انتقادهای وارده به نظریه های مالی سنتی، تلاش می کند تا با در نظر گرفتن این واقعیت که سرمایه گذاران به طور کامل منطقی نیستند و سویه های رفتاری بر تصمیم های آنان اثر می گذارد، ناهنجاری های موجود در بازارهای مالی را توضیح دهد. با توجه به ضرورت موضوع و نبود مدل جامعی که عوامل اثرگذار بر تصمیم گیری سرمایه گذاران را در محیط بومی بازار سرمایه ایران نشان دهد، پژوهش حاضر به تدوین این مدل پرداخته است.روش: در پژوهش حاضر، از روش نظریه داده بنیاد چندوجهی استفاده شده است. برای گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته عمیق با خبرگان حرفه ترتیب داده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، سرمایه گذاران فردی فعال در بازار سرمایه ایران هستند. فرایند انجام مصاحبه، تجزیه و تحلیل آن ها و ارائه مدل، از اسفند 1397 آغاز شد و تا پایان سال 1399 ادامه یافت. از مصاحبه های انجام شده با خبرگان، در نهایت 67 مقوله اصلی و 218 مفهوم استخراج شد که مدل کلی پژوهش را شکل داد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که عوامل علّی اثرگذار بر تصمیم گیری سرمایه گذاران عبارت اند از: پشیمان گریزی، طمع، ترس، ناهماهنگی شناختی، اثر شهرت، لنگر ذهنی، خوداسنادی، زیان گریزی، لذت قمار، تفکر سرمایه گذاری، رفتار توده ای، داشتن بیش نگری، نماگری، هیجان کاذب، اعتمادبه نفس کاذب، تعصب به گذشته، تازه گرایی، حسابداری ذهنی، توانمندپنداری، عدم تقارن معاملاتی، خطای شباهت، اثر کهربایی، توهم قمارباز، انگیزه، افق زمانی، اثر سود اولیه، تجربه، سن، جنسیت و تحلیل.نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، سرمایه گذاران فردی می توانند با پیاده سازی راهبردهای ارائه شده، از طریق شناسایی و کاهش سویه های ذهنی خود، کیفیت تصمیم گیریشان را بهبود بخشند و تصمیم های سرمایه گذاری کاراتری اتخاذ کنند. این راهبردها عبارت اند از: خودشناسی، یادداشت برداری، دانش بازار سرمایه، تمرکز، کلی نگری، صبر، پذیرش و بررسی اشتباه ها، خوداتکایی، مشورت، انتقادپذیری، انعطاف ذیری، مطالعه، متنوع سازی و حواس پرتی.
بررسی تأثیر مالکیت نهادی و تمرکز مالکیت بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سرمایه گذاری کارا در نیروی انسانی و عوامل اثرگذار بر آن، از موضوعاتی است که در ادبیات، چندان در کانون توجه قرار نگرفته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه گذاران نهادی و تمرکز مالکیت، به عنوان دو عنصر نظارتی راهبری شرکتی، روی کارایی سرمایه گذاری در نیروی انسانی است. روش: برای آزمون فرضیه های پژوهش، از الگوی داده های ترکیبی و برای اندازه گیری متغیر ناکارایی سرمایه گذاری در نیروی انسانی، از مدل جانگ، لی و وبر (2014) استفاده شده است. نمونه آماری این پژوهش، پس از اعمال برخی محدودیت ها، شامل 179 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی 1389 تا 1398 است.یافته ها: نتایج حاکی از آن است که مالکیت نهادی اثری بر کاهش ناکارایی سرمایه گذاری در نیروی انسانی ندارد؛ اما تمرکز مالکیت ناکارایی سرمایه گذاری در نیروی انسانی را کاهش می دهد. این اثرگذاری در خصوص بیش سرمایه گذاری وجود دارد؛ ولی برای کم سرمایه گذاری مشاهده نشد.نتیجه گیری: تضاد منافع و عدم تقارن اطلاعاتی موجود بین مدیران و مالکان، خطر تصمیم های ناکارا، به خصوص در حوزه سرمایه گذاری روی نیروی انسانی را افزایش می دهد که این خطر با تقویت اهرم های نظارتی احتمالاً تقلیل می یابد. سازوکارهای راهبری شرکتی نظیر تمرکز مالکیت، به نظارت بیشتر بر مدیریت و کاهش ناکارایی در تصمیم های وی منجر می شود.