در این مطالعه به بررسی رابطه ریسک و بازده بر مبنای مدل سه عاملی فاما و فرنچ در بورس تهران پرداخته شده است و توانایی این مدل در تبیین بازدهی سهام با مدل تک عاملی CAPM مقایسه شده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که تغییرات بازده سهام در بورس تهران بوسیله سه متغیر بازده اضافی بازار نسبت به نرخ بازده بدون ریسک, اندازه و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار در حد قابل قبولی (بطور متوسط 60%) تبیین میشود. با توجه به نتایج بدست آمده، از دید کلی مدل سه عاملی فاما و فرنچ در بازار ایران تایید میشود ولی در بررسی جزئیات مواردی برخلاف یافتههای فاما و فرنچ در بازارکشورهای توسعه یافته بخصوص بازار امریکا مشاهده شدند که عبارتند از: 1) اندازه و بازده در بازار سرمایه ایران رابطه مستقیم با هم دارند و این برخلاف یافتههای فاما و فرنچ است. 2) نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار در بازارهای توسعه یافته قدرت بالایی در تبیین بازدهی دارد، ولی یافتههای این مطالعه نشان میدهد که این متغیر در بازار سرمایه ایران نقش ضعیفتری در تبیین بازدهی ایفاء میکند.
هیاتمدیره بهعنوان یک ابزار حاکمیت شرکتی بهوسیله ترکیب، سازماندهی درونی و فرایندهای تصمیمگیری خود به بهبود اثربخشی خود و در نتیجه بهبود عملکرد شرکت کمک میکند. مطالعات انجام شده در بعضی ازکشورها نشان میدهد که حضور اعضای غیر موظف، به توان هیاتمدیره در بهبود عملکرد شرکت کمک میکند. بنابراین، تحقیق حاضر با انتخاب 72 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1384-1382به بررسی تاثیر ترکیب هیاتمدیره بر عملکرد شرکت پرداخته است. نسبت اعضای غیرموظف در هیاتمدیره، بهعنوان متغیر مستقل، معیار ترکیب هیاتمدیره است وعملکرد شرکت بهعنوان متغیر وابسته از طریق معیارهای نرخ بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)، حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص، متوسط رشد فروش و متوسط رشد سود خالص اندازهگیری شده است. متغیرهای کنترلی تحقیق عبارتند از: اندازه شرکت، اهرم مالی و صنعت. همه فرضیهها به وسیله تجزیه وتحلیل رگرسیون چندمتغیره و رگرسیون مرحلهای آزمون شدهاند. آزمونها نشان میدهد که بین نسبت اعضای غیرموظف و هیچ یک از معیارهای عملکرد، رابطه معناداری وجود ندارد. یافتههای جنبی تحقیق نشان میدهد که: بین اهرم مالی و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ارتباط معکوس معناداری وجود دارد. بین اندازه شرکت و حاشیه سود خالص، ارتباط مثبت معناداری وجود دارد.بین اندازه شرکت و حاشیه سود ناخالص، ارتباط مثبت معناداری وجود دارد.
پیشبینی قیمت سهام همواره مورد توجه بسیاری از سهامداران وتحلیلگران بوده است. این امر بیشتر در سالهای اخیر با استفاده از روشهای نوین صورت پذیرفته است. درحالیکه بیشتر این روشها متکی برمبانی رگرسیون هستند. ARDL (روش خود رگرسیون توضیحدهنده برداری) از روشهای رگرسیون همجمع تک معادلهای که وقفههای گذشته متغیرهای مستقل و خود متغیر توضیحی را در معادله میگنجاند تا برآوردی دقیق به دست دهد. آزمونهای مربوط به آن از جمله ثبات ساختاری و ناهمسانی واریانس و خود همبستگی بر روی آن انجام میشود تا برآورد و پیشبینی نهایی بر روی آن صورت گیرد.
این مطالعه به بررسی آزمون درجة ثبات شاخص ریسک سیستماتیک درطول زمان با توجه به اطلاعات در دسترس در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. بر این اساس ضریب بتا باتوجه به مدل بازار که توسط پرفسور شارپ(1963) ارائه شد محاسبه میگردد، ضریب بتا شیب خط رگرسیونی است که از طریق برقراری رگرسیون خطی ساده بین بازده شرکت و بازار بدست میآید. ما در این مطالعه از آزمون چاو که از روش تغییر ساختاری بهره میگیرد به بررسی ثبات ریسک سیستماتیک میپردازیم.
پروژههای بزرگ و پیچیده صنعتی همواره در معرض بروز ریسکهای مختلف قرار دارد که موفقیت انجام آنها در گرو مدیریت صحیح این ریسکها است. شناخت ریسک و ارزیابی آن از مهمترین فازهای مدیریت ریسک و زمینهساز موفقیت سایر فعالیتهای آن است چنانچه ریسکها به درستی تعیین نشوند موجب گمراهی تیم مدیریت ریسک و اتلاف منابع سازمان خواهد شد. این مقاله مروری بر روشهای شناسایی و انواع ریسکهای تهدیدکننده پروژههای بزرگ صنعتی دارد و با استفاده از نتایج مطالعات گذشته و مطالعه موردی ساخت چند نیروگاه، ریسکهای تهدیدکننده پروژههای نیروگاهی شناسایی و دستهبندی نموده است.