مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش، الگوی درون روزی معامله در بورس تهران و نقش معامله گران با اطلاعات نهانی در شکل گیری آن بررسی می شود. روش: برای این منظور، نخست الگوی درون روز چهار متغیر حجم، ارزش معاملات، دامنه تغییرات قیمت و بازده با استفاده از داده های پُرتواتر بررسی شد، سپس نقش معامله گران مطلع از اطلاعات نهانی در شکل گیری چنین الگوهایی آزمون شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که حجم و ارزش معاملات از الگوی شکل و دامنه تغییرات قیمت از الگوی طی روز پیروی می کنند. همچنین، بر اساس فرضیه معامله با اطلاعات نهانی، معامله گران با اطلاعات نهانی، به دلیل پرهیز از افشای اطلاعات خود، به طور معمول از معاملات با حجم متوسط استفاده می کنند که این موضوع در بورس تهران تأیید شده است. به علاوه، فرضیه معامله با اطلاعات نهانی به صورت درون روز رد می شود؛ زیرا بیشتر این نوع معامله گران در تمام ساعت های بازار از حجم های متوسط استفاده می کنند که می تواند نشان دهنده عمق کم بازار سهام ایران باشد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر برای سیاست گذاران و برنامه ریزان بازار سرمایه ایران بیانگر این موضوع است که مکث یا توقف در بازار، روی رفتار معامله گران تأثیر مستقیم دارد و ریسک معامله برای آنها را افزایش می دهد. از طرفی، برای معامله گرانی که در حجم های بزرگ خرید و فروش می کنند یا از روش های معاملات الگوریتمی کمک می گیرند، توجه به این الگوها زمانی که اثر قیمتی کمترین است، کاربرد دارد.
برآورد ریزش مورد انتظار بر اساس نظریه ارزش فرین شرطی با استفاده از مدل مولتی فرکتال و داده های درون روزانه در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پس از بحران مالی سال 2008، فعالان و پژوهشگران علوم مالی به اندازه گیری و مدل سازی ریسک بیش از پیش توجه نشان داده اند. از جمله سنجه هایی که برای اندازه گیری ریسک به آنها توجه شده، ریزش مورد انتظار است. هدف از این پژوهش ارائه مدلی جدید به منظور برآورد ریزش مورد انتظار است. مدل ارائه شده، مدلی ترکیبی با استفاده از نظریه ارزش فرین است که از داده های درون روزی نیز بهره می جوید. روش: روش استفاده شده در این پژوهش دارای دو گام است. گام نخست به برازش مدل معرفی شده و مدل های جایگزین با استفاده از داده های بورس تهران می پردازد و در گام دوم مدل های برازش شده پس آزمایی می شوند. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهند که مدل فراتر از آستانه شرطی مولتی فرکتال که از داده های درون روزی بهره می جوید، در مقایسه با مدل های جایگزین نظیر فراتر از آستانه شرطی گارچ در برآورد ریسک بازار عملکرد بهتری داشته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که استفاده از نظریه ارزش فرین و داده های درون روزی موجب بهبود برآورد ریسک بازار شده است.
بررسی چارچوب مقرراتی و چگونگی پیاده سازی اصل «رفتار عادلانه و منصفانه با صاحبان سهام از سوی ناشران» در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تضمین رفتار عادلانه و منصفانه با سهام داران، مسیر رسیدن به بازار کارا، منصفانه و شفاف را هموار می سازد. هدف از این پژوهش، بررسی کفایت و پیاده سازی مقررات مرتبط با اصل رفتار عادلانه و منصفانه با صاحبان سهام از سوی ناشران است. روش: در این پژوهش، پس از بررسی اصل 17 سند «اهداف و اصول مقررات گذاری اوراق بهادار» آیسکو در خصوص رفتار عادلانه و منصفانه با صاحبان سهام، چارچوب مقرراتی ایران و ایالات متحده با استانداردهای این اصل تطابق داده شد. در این فرایند، ضعف های مقررات موجود نمایان شده است. در ادامه پژوهش با استفاده از رویکرد کمّی و ابزار پرسش نامه و طراحی آزمون فروض، میزان پیاده سازی قوانین و مقررات موجود بررسی شده است. یافته ها: سه مضمون کلیدی که در سند آیسکو بر آنها تأکید شده، عبارت اند از: حقوق اساسی سهام داران، گزارش دهی معامله های مؤثر بر کنترل و گزارش دهی دارندگان اطلاعات نهانی. مهم ترین ضعف ساختاری مقررات در حوزه ناشران، بی توجهی به معامله های است که به تغییر کنترل و گزارش دهی این گونه معامله ها منجر می شود. در حالی که در قوانین و مقررات ایالات متحده، الزام های سخت گیرانه و دقیقی در خصوص ردیابی و گزارش دهی این گونه معامله ها وجود دارد. همچنین به طور کلی، دامنه و گستردگی افشای مورد درخواست در ایالات متحده بیش از ایران است. نتیجه گیری: در پیاده سازی قوانین و مقررات موجود در حوزه حقوق اساسی سهام داران در همه بخش ها، به جز تخصیص سود تقسیمی مجمع، پیاده سازی قوانین و مقررات تأیید شد. اما در بخش گزارش دهی دارندگان اطلاعات نهانی، مشکل های جدی وجود داشته و این فرضیه به همراه فرضیه های فرعی مربوطه هیچ یک تأیید نشدند.
بازدهی معامله ها بر اساس نمودارهای شمعی در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سرمایه گذاران برای کسب بازده متناسب با ریسک در پی پیش بینی قیمت سهام هستند. یکی از روش های پیش بینی، استفاده از نمودارهای شمعی است که به دلیل سادگی در بین تحلیلگران رواج زیادی دارد. بر این اساس در این پژوهش به بررسی سودآوری این نمودارها در شرایط مختلف می پردازیم. روش: بدین منظور از داده های مربوط به قیمت های روزانه سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی 15سال از آبان 1382 تا آبان 1397 استفاده شده است. میزان بازدهی و درصد موفقیت سرمایه گذاری بر اساس 13 نمودار شمعی مختلف در دو افق زمانی 1 و 10 روزه و در شرایط مختلف صعودی و نزولی و حالت های مختلف گردش معامله ها اندازه گیری شده است. یافته ها: بدون مدنظر قرار دادن روند یا گردش معامله ها، شمعِ فروش در دوره نگهداری 1 روزه و شمع های خرید در دوره نگهداری 10 روزه، بیشترین بازدهی را (بیش از هزینه های معامله ها) به همراه دارند. با بررسی نمودارها در روندهای صعودی و نزولی، عملکرد نمودارها افزایش خواهد یافت. همچنین با در نظر گرفتن گردش معامله ها، بهترین بازدهی، مربوط به شمعِ خرید در روند صعودی و در گروه شرکت های با ارزش معامله های متوسط و دوره نگهداری 10 روزه است. از سوی دیگر، نتایج پژوهش دلیلی بر توصیه به اتخاذ دیدگاه کوتاه مدت در دوره های نزولی است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، سرمایه گذاران می توانند بر مبنای افق زمانی مد نظر خود و بر اساس شرایط صعودی و نزولی و از بین شرکت های با گردش معامله های مختلف از الگوی منتخب ذکرشده برای کسب بازدهی در بورس اوراق بهادار تهران استفاده کنند.
اثر شاخص قیمت جهانی کامودیتی ها بر بازده سهام بورس اوراق بهادار تهران: رویکرد بیزین چرخشی مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اینکه بورس اوراق بهادار تهران بازاری کامودیتی محور است، هدف پژوهش حاضر بررسی اثر نامتقارن شاخص قیمت جهانی کامودیتی ها بر بازده سهام ایران در رژیم های کم بازده و پر بازده است. روش: برای این منظور، از داده های ماهانه طی دوره زمانی 1387-1398 و روش چرخشی مارکوف با احتمالات انتقال متغیر زمانی (رویکرد بیزین) استفاده شده است. یافته ها: بر اساس مدل بهینه خودرگرسیون چرخشی مارکوف دو رژیمی MSIH(2)-AR(1)، رژیم اول فاز کم بازده و رژیم دوم فاز پربازده شناسایی می شود. علاوه بر این، یافته های پژوهش نشان می دهد که در رژیم کم بازده، یک درصد افزایش در قیمت کامودیتی ها، به افزایش 343/0 درصد در بازده سهام منجر خواهد شد؛ اما در رژیم پربازده، یک درصد افزایش در قیمت کامودیتی ها، به افزایش 133/1 درصد در بازده سهام می انجامد. در این راستا، مساوی نبودن دو ضریب در دو رژیم توسط آزمون والد نیز تأیید شد. همچنین، ماندگاری در رژیم کم بازده سهام حدود دوازده ماه و در رژیم پر بازده سهام حدود شش ماه است. نتیجه گیری: اثر رشد قیمت کامودیتی ها بر بازده بازار سهام در ایران نامتقارن است. در مقایسه با رژیم پربازده سهام، ماندگاری در رژیم کم بازده سهام بیشتر است. این پژوهش استفاده از شاخص قیمت کامودیتی ها را به عنوان شاخص اخطاردهنده تغییر رژیم بازده سهام برای سرمایه گذاران پیشنهاد می دهد.
تحلیل رابطه شاخص های بازار مالی و ادوار تجاری در ایران با استفاده از مدل تصحیح خطا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی در این مقاله شناسایی عوامل مؤثر بر ادوار تجاری در ایران از میان شاخص های بازار مالی به عنوان نمونه تسهیلات و سپرده بانک ها (از بازار پول) و شاخص قیمت سهام (از بازار سرمایه) است. روش: ابتدا با استفاده از فیلتر هودریک پرسکات، ادوار تجاری استخراج شدند. در ادامه، مدل مارکوف سوئیچینگ وقفه بهینه برای آن برآورد شده و پس از آن، حقایق آشکارشده ادوار تجاری، شامل شاخص های هم حرکتی، تغییرپذیری نسبی و پایداری آنها طی چرخه ها میان متغیرهایی از بازار مالی مقایسه شدند. برای تشخیص هم گرایی، از آزمون هم جمعی جوهانسون استفاده کردیم. در نهایت، تخمین مدل به روش تصحیح خطای برداری (VECM) انجام گرفت. یافته ها: نتایج برآورد مدل مارکوف سوئیچینگ نشان داد که متوسط چرخه های رونق و رکود به ترتیب 92/53928 و 51/13787- است. دوره های رونق بیش از سه دوره و دوره های رکود بیش از ده دوره طول کشید. بنابراین، هرچند شدت دوره های رونق بیشتر بود، اما طول این دوره ها کمتر به دست آمد. شاخص های ارزیابی شده از حقایق ادوار تجاری نشان داد تنها متغیری که می تواند علت ادوار تجاری باشد، سپرده های غیردیداری بانک هاست. آزمون جوهانسون نیز هم گرایی متغیرها در بلندمدت را تأیید می کند. نتیجه گیری: مدل تصحیح خطای مرتبط با رابطه تعادلی، نشانگر آن است که ضریب تصحیح خطا برابر 81/0- برآورد شده، بدین معنا که در هر دوره 81 درصد از عدم تعادل های موجود در یک دوره، در رابطه ذکرشده در دوره بعد تعدیل می شود. بنابراین تعادل با سرعت به سمت تعادل بلندمدت حرکت می کند.
تبیین نقش معیارهای عملکردی و حاکمیتی در تعیین ارزش شرکت با رویکرد مبتنی بر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پیش بینی ارزش شرکت توسط سهام داران، در برآورد آنها از ریسک، بازده و قیمت سهام شرکت تأثیرگذار است. هدف این پژوهش تبیین عوامل مؤثر بر ارزش شرکت با استفاده از معیارهای عملکردی و حاکمیتی و نیز، پیش بینی ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای کمک به تصمیم گیری مدیران و سرمایه گذاران است. روش: برای تبیین عوامل مؤثر بر ارزش شرکت، از الگوریتم حداقل زاویه گام به گام و برای پیش بینی ارزش آتی شرکت از روش قانون گرای کارت و روش غیرخطی فرایند گوسی استفاده شد. بدین منظور، اطلاعات 208 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره هفت ساله 1390 تا 1396 جمع آوری شد. در گام نخست این پژوهش، معیارهای عملکردی و حاکمیتی به عنوان معیارهای اولیه مدنظر قرار گرفت و در گام دوم به روش متغیرگزینی لارس، متغیرهای اثرگذار مشخص شدند و در نهایت از الگوریتم های پیش بینی کننده ارزش شرکت بهره برده شد. یافته ها: بر اساس نتایج، معیارهای عملکردی برای تبیین ارزش شرکت در مقایسه با معیارهای حاکمیتی توانایی بیشتری دارند و همچنین، نتایج دیگر پژوهش حاکی از قدرتمندی روش های داده کاوی برای پیش بینی ارزش شرکت به ویژه روش غیرخطی فرایند گوسی به الگوریتم قانون گرای کارت است. نتیجه گیری: از آنجا که حاکمیت شرکتی و کمیته حسابرسی در بورس ایران در ابتدای راه خود است و فعالان حاضر در بورس اوراق بهادار از نحوه عملکرد آنها اطلاع چندانی ندارند، به نظر می رسد که محتوای اطلاعاتی داده های عملکردی برای سرمایه گذاران بیشتر از معیارهای حاکمیتی باشد. از بین معیارهای حاکمیتی فقط تمرکز مالکیت قدرت تبیین ارزش شرکت را دارد که دلیلی بر انگیزه و توانایی کافی سهام داران عمده برای نظارت بر مدیر و افزایش کارایی شرکت است.