مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
شهرستان بناب
حوزه های تخصصی:
هدف: سکونت گزینی بشر در فضاهای مطلوب و مناسب یا به عبارتی، مدینه فاضله از دیرباز دغدغة او بوده است؛ امّا در جهان واقعی، سکونت و زیستن بر روی کره خاکی، قاعده و نظم و ترتیب دیگری را طلب می کند. بر این اساس، در پژوهش حاضر، تلاش شد تا معیارها و شاخص هایی که بیش ترین تأثیر را در شناسایی یک سکونت گاه به عنوان «روستای خوب» دارند، از نظر کارشناسان و مدیران روستایی در منطقه مورد مطالعه، بررسی شود.
روش: روش تحقیق، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است که بخش عمده ای از داده های آن براساس مطالعات میدانی و از طریق مصاحبه و تنظیم پرسش نامه از 30 نفر از کارشناسان فعّال و دهیاران در سطح ناحیه، جمع آوری شده است.
یافته ها: یافته های مطالعه براساس نتایج به دست آمده از روش تحلیل سلسله مراتبی، نشان می دهد در بین شاخص های شناسایی شده برای روستای خوب، بعد اقتصادی با ضریب 349/0 بیش ترین رتبه و شاخص زیست محیطی کم ترین رتبه را با ضریب 076/0 به خود اختصاص دادند. براساس آزمون تی دونمونه ای برمبنای تحلیل واریانس ها، مشاهده شد که از بین معیارهای شش گانه، در معیارهای اقتصادی، فرهنگی، کالبدی و زیست محیطی، فرض عدم برابری واریانس ها تأیید شده است؛ یعنی بین کارشناسان و مدیران روستایی، اختلاف معناداری در معیارهای شناسایی یک سکونت گاه به عنوان روستای خوب وجود دارد. در شاخص های 36 گانه فقط در 6 شاخص سرمایه های اجتماعی، نبود انواع بزهکاری و مشکلات اجتماعی، احترام به ارزش های دینی و سایر ارزش ها، وجود امکانات تفریحی مناسب، قانون مداری، شایسته سالاری و توجه به مشکلات مردم روستایی و مشارکت دادن آن ها در تصمیم گیری، فرض عدم برابری واریانس ها تأیید شده است. بنابراین، در اکثر قریب به اتفّاق شاخص ها، اختلاف معناداری بین نظرات دو گروه کارشناسان وجود ندارد.
شناسایی و تحلیل موانع مؤثر بر مقاوم سازی مساکن روستایی (مطالعه موردی: شهرستان بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به حادثه خیز بودن کشور ایران که همواره محل وقوع انواع حوادث طبیعی بوده و همچنین آسیب پذیری زیاد سکونت گاه های روستایی در برابر حوادث، اهمیت شناسایی موانع مؤثر پیش روی مقاوم سازی مساکن روستایی را آشکار ساخته است؛ ولی بایستی توجه نمود که پیش نیاز هرگونه برنامه ریزی، شناخت صحیح از شرایط تأثیرگذار در تمامی ابعاد است تا با تکیه بر همین اطلاعات بتوان تصمیمات اصولی را اتخاذ نمود. پژوهش حاضر باهدف بررسی موانع مؤثر بر مقاوم سازی مسکن روستایی در شهرستان بناب با استفاده از تحلیل عاملی صورت گرفته است؛ نوع تحقیق اکتشافی بوده و روش بررسی آن توصیفی تحلیلی می باشد. برای بررسی موضوع 35 شاخص در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و محیطی انتخاب شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 14047 نفر ساکن در مساکن بالای 20 سال قدمت است. حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران، 420 نفر و به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه به دست آمده است. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظر اساتید و کارشناسان و ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ 91/0 محاسبه شده است. نتایج به دست آمده با به کارگیری تحلیل عاملی به چهار عامل معنی دار تقلیل یافته که به ترتیب عامل اقتصادی (09/ 86 درصد)، مدیریتی (46/5 درصد)، اجتماعی (26/2 درصد) و در نهایت محیطی با 93/0 درصد بیشترین تأثیر را بر عدم مقاوم سازی مساکن روستایی داشته اند. در مجموع چهار عامل فوق قابلیت تبیین 75/94 درصد تغییرات واریانس را تبیین نمودند. نتایج حاصل از تفسیر نقشه و نمودار نشان داد که موانع اقتصادی در بین همه ی روستاها به عنوان عامل مشترک بوده، عامل اجتماعی بیشتر در روستاهای نزدیک به مرکز شهرستان و عامل های مدیریتی و محیطی نیز به صورت مشترک در روستاهای دور از مرکز شهرستان به عنوان مانع اصلی بوده است. لذا این تفاوت ها لزوم تهیه و اجرای برنامه های مقاوم سازی با رویکرد حمایت های مالی را جهت مقاوم سازی مساکن روستایی در شهرستان بناب ایجاب می کند.
مدیریت ریسک خشکسالی و اثرات آن بر بهبود اقتصادی کشاورزان روستایی؛ مطالعه موردی: شهرستان بناب
حوزه های تخصصی:
اقتصاد روستایی اتّکای قابل توجهی به فعالیت های کشاورزی دارد، بنابراین شعاع تأثیر پدیده ی خشکسالی در مناطق روستایی، بیش از نقاط دیگر بوده و پیامدهای خشکسالی در این مناطق بیشتر از مناطق شهری است؛ چراکه یکی از منابع اصلی تأمین غذای خانوارهای روستایی، روش خود مصرفی تولیدات زراعی، باغی و دامی است. اثرات اقتصادی خشکسالی های اخیر هم در کشورهای در حال توسعه و هم در کشورهای توسعه یافته، نشانگر آسیب پذیری جوامع در برابر خشکسالی می باشد که مهم ترین تأثیر آن می تواند در نواحی روستایی و وضعیت اقتصادی کشاورزان روستایی باشد. در این بین مدیریت ریسک می تواند باعث کاهش آسیب های ناشی از این پدیده طبیعی در مناطق روستایی باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات مدیریت ریسک خشکسالی بر بهبود اقتصادی کشاورزان روستایی شهرستان بناب می باشد، که بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در پژوهش حاضر تمام روستاهای شهرستان بناب می باشد که با استفاده از روش کوکران تعداد 344 نفر انتخاب و پرسشنامه به صورت تصادفی ساده بین آنها توزیع شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل نرم افزار SPSS و آزمون کای اسکوئر نشان دهنده اجرای برخی از زمینه های مدیریت ریسک خشکسالی نظیر آبیاری فنی (آبیاری تحت فشار، قطره ای و ...) و استفاده از گونه های مقاوم در مقابل خشکسالی با ضریب معناداری 01% می باشد. همچنین اجرای مدیریت ریسک خشکسالی در محدوده مورد مطالعه توانسته است باعث بهبود وضعیت اقتصادی کشاورزان در برخی زمینه ها نظیر تنوع بخشی به محصولات روستا، حفظ مراتع روستا، پایداری اقتصاد کشاورزی و کاهش فقر در اقشار آسیب پذیر روستایی شود.
بررسی نقش عوامل روان شناختی بر کاربرد راهبردهای تولیدی زراعی مدیریت ریسک توسط گندم کاران (مطالعه موردی: گندم کاران شهرستان بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شک انواع بلایای طبیعی زندگی انسان را در طول تاریخ تهدید کرده و گاه تمدن های بشری را منقرض نموده است. این پدیده ها در هر زمانی از سال، روز و یا شب ممکن است رخ دهد، مهم ترین ویژگی های آن ها غیرقابل پیش بینی و ناگهانی بودن وقوع آن و هم چنین کوتاه بودن زمان برای عکس العمل در مقابل آن هاست. هدف این مقاله شناسایی عوامل مؤثر بر کاربرد راهبردهای تولیدی زراعی مدیریت ریسک توسط گندم کاران شهرستان بناب می باشد. جامعه آماری این پژوهش گندم کاران شهرستان بناب با ۵۶۹۵ بهره بردار و در قالب سه تعاونی فعال است. بر اساس جدول گرجسی و مورگان ۴۰۰ نفر به عنوان نمونه مورد بررسی، تعیین گردید. بر اساس مشخصات جامعه روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. این تحقیق از نوع کاربردی و از لحاظ روش تحقیق توصیفی- همبستگی و تحلیلی از نوع علّی- ارتباطی است. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد ۵۰ پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق ۸۷/۰ الی ۸۹/۰ به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. بر اساس نتایج حاصل ۱۵/۵۷ درصد از گندم کاران شهرستان بناب در گروه متوسط از لحاظ کاربرد راهبردهای تولیدی زراعی مدیریت ریسک قرار داشتند. هم چنین یافته های تحقیق نشان داد که بین تمامی متغیرهای سرمایه روان شناختی و مدیریت ریسک در بین گندم کاران رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. بنابراین بهتر است که دوره های آموزشی جهت توانمندسازی و ظرفیت سازی به منظور به کارگیری مدیریت ریسک در بین گندم کاران مدنظر مسئولان قرار گیرد.
کاربرد شیوه تحلیل پوششی داده ها در تحلیل پایداری سکونتگاه های روستایی: مطالعه موردی روستاهای شهرستان بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، با رویکرد توصیفی- تحلیلی، به بررسی شاخص های پایداری در سکونتگاه های روستایی با شیوه آنتروپی شانون، تحلیل پوششی داده ها و ماتریس متقاطع در روستاهای شهرستان بناب پرداخته شد. بر پایه یافته های پژوهش، از 28 روستای مورد مطالعه با استفاده از سی شاخص، سیزده روستا به عنوان روستاهای کارآ شناخته شدند. همچنین، برای نشان دادن کارآیی هر کدام از روستاها از لحاظ سطح بندی، از ماتریس متقاطع استفاده شد؛ بر این اساس، روستاهای خوشه مهر و زوراق و کوته مهر به ترتیب رتبه های اول تا سوم و روستاهای قشلاق خانه برق، خانه برق جدید و القو در رتبه های آخر قرار گرفتند، که نشان دهنده وضعیت نامناسب آنها در بین روستاهای مورد مطالعه بود.
بررسی نقش ظرفیت سازی آموزشی بر میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی شهرستان بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مشارکت و توسعه به عنوان دو عنصر مرتبط و مکمل همدیگر مطرح می باشد زیرا به اعتقاد صاحب نظران افزایش میزان مشارکت به عنوان یکی از نشانه های توسعه مطرح است و در این بین توجه به نیازهای آموزشی و مهارتی روستائیان می تواند میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی را افزایش دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ظرفیت سازی آموزشی بر میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی و به روش پیمایشی صورت گرفته است؛ بنابراین از نوع پژوهش های توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش 49901 نفر ساکن 29 روستای شهرستان بناب جامعه ی آماری این پژوهش را تشکیل می باشد که از این میان بر اساس فرمول کوکران و به صورت تصادفی 400 نفر به عنوان تعداد نمونه و به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظر پانل متخصصان در سطح خیلی خوب و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون پیرسون و آزمون رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که از بین متغیرهای ظرفیت سازی آموزشی میزان استفاده از خدمات مشاوره، رضایت از خدمات آموزش و میزان مطالعه کتاب با میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی رابطه ی مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین در آزمون رگرسیون چند متغیره خطی متغیرهای مربوط به ظرفیت سازی آموزشی توانایی تبیین 87 درصد از تغییرات مربوط به میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی را دارند. بنابراین به منظور توانمند ساختن جوامع روستایی جهت مشارکت فعال در عمران و آبادانی روستا، اقدام به تقویت ظرفیت های آموزشی از طریق آموزش و مشاوره مستقیم نمود.
شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان بناب در سال تحصیلی 1396-1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان بناب در سال تحصیلی 1396-1395 می باشد. روش تحقیق استفاده شده توصیفی- اکتشافی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی معلمان ابتدائی آموزش و پرورش شهرستان بناب به تعداد 489 نفر در سال تحصیلی 1396-1395 می باشد، که حجم نمونه ی آماری نیز بر اساس فرمول کوکران 215 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی- طبقه ای بدست آمده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ی محقق ساخته می باشد که پس از تأیید روایی و پایایی آن (صوری) در اختیار نمونه ی آماری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. برای شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان مقطع ابتدایی از تحلیل عاملی اکتشافی و جهت اولویت بندی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان از آزمون فریدمن با نرم افزار SPSS 18 استفاده گردید. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از میان الزامات نه گانه ی مؤثر برای طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان عامل توجه به نیازهای دانش آموزان با میانگین رتبه ی 62/4 بیشترین و عامل کاهش تمرکزگرایی در برنامه ی درسی با میانگین رتبه ی 91/3 کمترین تأثیر را در طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان بناب دارد.
تدوین پیشران های محلی توسعه روستایی با استفاده از روش آینده پژوهی مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی شهرستان بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
41 - 66
حوزه های تخصصی:
جایگاه جوامع روستایی در توسعه همه جانبه کشور بر کسی پوشیده نیست. با وجود اهمیت توسعه روستایی، امروزه شناسایی و استفاده از توانمندی ها و پتانسیل های محلی در کنار یافتن راهکارهای عملی رفع موانع توسعه، یکی از راهکارهای عملی و تجربه شده موفق برای توسعه روستایی محسوب می شود؛ ازاین رو ضرورت شناسایی پیشران های محلی مؤثر بر توسعه روستایی و برنامه ریزی آگاهانه مبتنی بر آن ها می تواند راهگشای توسعه روستاها باشد. پژوهش حاضر با رویکرد آینده پژوهی، پیشران های کلیدی تأثیرگذار در توسعه روستاهای شهرستان بناب را شناسایی، استخراج و تحلیل کند. روشتحقیقمبتنی برروشدلفیاست.درابتدا،با نظرسنجی از 103 مدیر و کارشناسان حوزه روستا، 34 متغیر کلیدی مرتبط با ویژگی های 29 روستای شهرستان بناب شناسایی شد. در ادامه با استفاده از روش دلفی و با مشارکت 35 خبره روستایی، نتایج در محیط نرم افزار میک مک تحلیل شد. براساس نتایج به دست آمده، مهم ترین پیشران های کلیدی به ترتیب اهمیت، پیشران منطقی کردن قیمت محصولات و حذف دلال و واسطه ها، قطع اثرپذیری روستاها از تحریم ها، گرانی و رکود از طریق استفاده از توانمندی های محلی، توجه مسئولان محلی به الگوهای تنوع معیشتی مانند تغییر الگوی کشت، اصلاح آبیاری، ایجاد اشتغال و کارآفرینی متناسب با مشاغل روستایی، مقابله با خشک شدن دریاچه ارومیه، مقابله با فرسایش خاک متناسب با شرایط خاک هر روستا، کاهش مدت زمان اجرای طرح های عمرانی ازطریق استفاده از امکانات محلی، سرمایه گذاری دولتیدر روستاها، دسترسی به شاخص های رفاه اجتماعی از طریق استفاده از توانمندی های محلی هر روستا، برنامه های آموزش و ترویج در روستاها و توجه به دانش بومی روستایی. همچنین براساس نتایج، روستاهای پرجمعیت و نزدیک به مرکز شهرستان از شرایط مساعدتری برخوردار هستند. درنهایت با توجه به وضعیت روستاهای شهرستان بناب و متناسب با این پیشران ها پیشنهادهای در راستای توسعه روستایی ایران ارائه شده است.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای طی دوره 2017-1998 (مطالعه موردی: شهرستان بناب)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴
211 - 222
حوزه های تخصصی:
تغییرات کاربری زمین شهری سالهای زیادی مورد مطالعه قرار گرفته است؛ اما، ظهور تصاویر ماهوارهای و تکنیک های زمین مکانی، بُعد جدیدی برای بازبینی و ارزیابی تغییرات پوشش کاربری زمین باز کرده است. پژوهش حاضر به ارزیابی تغییرات کاربری اراضی توسعه شهرستان بناب در بازه زمانی 1998 تا 2017 با استفاده تلفیقی روش های سیستم اطلاعات-جغرافیایی (GIS) و سنجش از دور (RS) انجام گرفته است. لذا اطلاع از نسبت کاربری ها در یک محیط شهری و نحوه تغییرات آن در گذر زمان یکی از مهم ترین موارد در برنامه ریزی ها می باشد. شهرستان در ترازهای ارتفاعی بین 1600 تا 1700 متر درحال توسعه است که برای توسعه شهری مطلوب می باشد.از سال 1998 تا سال های 2007 و 2013 درصد کاربری شهری افزایش یافته و در سال 2017، 32.33 درصد بوده است که شامل 2125.26 هکتار را شامل می شود. با توجه به نتایج حاصل از پردازش تصاویر ماهواره ای، شهر بناب گسترش فضایی- کالبدی قابل توجهی داشته است. با اطلاع از نسبت تغییرات کاربری ها در گذر زمان می توان تغییرات آتی را پیش بینی نمود و اقدامات مقتضی را انجام داد.
بررسی نقش ظرفیت سازی اجتماعی بر میزان مشارکت روستاییان در فعالیت های عمرانی. مطالعه موردی: شهرستان بناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۹
89 - 104
حوزه های تخصصی:
مشارکت بدون شک عامل اساسی در فرآیند دست یابی به توسعه همه جانبه است؛ اما تمرکز به شیوه های مدیریتی سنتی سبب گردیده تا به اهمیت ظرفیت ها و توانمندی های اجتماعی ساکنان روستاها در زمینه ی مدیریت توسعه روستاییی توجه جدی نشده و این کار ضمن اینکه موفقیت برنامه ها را با چالش های جدی مواجه ساخته است، در عین حال مانع از شکل-گیری زمینه های لازم برای استفاده از قابلیت ها و توانایی های روستائیان به عنوان ذینفعان اصلی برنامه های توسعه گردد. لذا با توجه به اهمیت موضوع مشارکت و ضرورت استفاده از ظرفیت های موجود در بطن جامعه ی روستایی، پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش ظرفیت سازی اجتماعی بر میزان مشارکت روستائیان شهرستان بناب در فعالیت های عمرانی بوده که با استفاده از تحلیل های آماری و مدل تاپسیس صورت گرفته است؛ بنابراین نوع تحقیق کاربردی بوده و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش 49901 نفر ساکن در 29 روستای شهرستان بناب بوده که با استفاده از فرمول کوکران از این تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه در بین آنان به دست آمده است. روایی صوری پرسشنامه با کسب نظر اساتید دانشگاه محقق اردبیلی و کارشناسان اجرایی به دست آمده و ضریب پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از فرمول کوکران 92/0 محاسبه شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که در بین همه ی متغیرهای هشت گانه ظرفیت سازی اجتماعی که در این پژوهش در قالب هشت فرضیه مورد بررسی قرار گرفته اند، با میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (000/0). همچنین تحلیل داده ها در آزمون رگرسیونی چند متغیره نشان می دهد که متغیرهای مربوط به ظرفیت سازی اجتماعی توانایی تبیین 304/0 Adj. R2= در زمینه میزان مشارکت روستائیان در فعالیت های عمرانی را دارند. در نهایت نتایج حاصل از پیاده سازی مدل تاپسیس بیانگر آن است که 62/29 درصد از کل روستاهای شهرستان بناب به لحاظ میزان برخورداری از متغیرهای ظرفیت سازی اجتماعی در وضعیت بسیار مناسب، 22/22 درصد روستاها در وضعیت مناسب، 11/11 درصد روستا در وضعیت نیمه مناسب قرار گرفته اند و مابقی روستاها (03/37 درصد) نیز در وضعیت نامناسب و بسیار نامناسب قرار دارند.
بررسی نقش نهادهای مدیریت سرزمینی در تاب آوری ناحیه ای با تأکید بر مخاطرات ناشی از نوسانات آب و هوایی (محدوده مورد مطالعه: بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
57 - 84
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در راستای تبیین نقش مدیریت شهری در ارتقاء میزان تاب آوری مکان(در مقیاس ناحیه ای) در برابر مخاطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی انجام گرفته است. راهبرد حاکم بر پژوهش استقرایی بوده و نوع آن، توصیفی-تحلیلی است. متغیر ظرفیت عملکرد های نهادهای مربوط به مدیریت فضای جغرافیایی(شامل نهادهای ذی مدخل در مدیریت شهر و روستاهای پیرامون شهر بناب) به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شد. بر اساس دیدگاه نظری و چهارچوب هیوگو(2005-2015)، در«سیزده بعد» مورد بررسی قرار گرفت. کاهش مخاطرات ناشی از نوسانات اقلیمی به منظور افزایش میزان تاب آوری ناحیه ای نیز در «شش بعد» مورد سنجش و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش، کلیه خبرگان استانی و شهرستانی دخیل در مدیریت فضای ناحیه ای بناب(شهری-روستایی) بودند که به شیوه کل شماری مورد پرسش قرار گرفتند. از آزمون آماری k.s به منظور بررسی میزان برازش نمونه های آماری، و از آزمون تی تک نمونه ای(T-test) به منظور سنجش مطلوبیت اصول مرتبط با چهارچوب هیوگو استفاده شد. همچنین برای سنجش میزان تأثیرگذاری متغیر مستقل (و ابعاد مختلف آن) بر متغیر وابسته، از معادلات ساختاری، تحلیل عاملی و تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها نشان داد که از بین معیارهای سیزده گانه مربوط به مدیریت شهری-روستایی جهت تاب آوری فضای ناحیه ای در بناب، «قابلیت دسترسی به اطلاعات مربوط به بلایا در تمامی سطوح برای ذینفعان»؛ «وجود سیستم های هشدار سریع در رابطه با کاهش خطرپذیری»؛ «برقرار نمودن برنامه های آمادگی در برابر بلایا و برنامه های احتیاطی در تمامی سطوح اداری» از نظر مدیران مرتبط با مدیریت فضاهای شهری-روستایی دارای بیشترین تأثیرگذاری در راستای مقابله با مخاطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی منطقه و تاب آور نمودن منطقه دارد. خروجی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر در خصوص بررسی میزان اثرات مستقیم و غیرمستقیم «ابعاد مختلف مربوط به تغییرات آب وهوایی» بر «مدیریت تاب آوری شهری–منطقه ای» نشان داد که ارزش کمی شاخص های GFI و AGFI به ترتیب برابر 91/0 و 90/0 می باشد؛ لذا مدل ارائه شده، از برازش مناسبی برخوردار است. در نهایت، یافته ها نشان داد که مخاطرات ناشی از عوامل شش گانه ی اقلیمی، با ضریب تأثیر کل 76/0، بر مدیریت تاب آوری شهری-منطقه ای شهرستان بناب تأثیر می گذارد.
استفاده از مدل توسعه یافتگی موریس برای ارزیابی عملکرد طرحهای هادی (مطالعه موردی روستاهای شهرستان بناب)
نخستین اقدام در جریان برنامه ریزی بهتر، شناخت است. شناخت مستلزم تلاش ها، هزینه ها و البته کارهای علمی زیادی است که از دقت لازم و کافی برخوردار باشند. طرح های توسعه روستایی به عنوان مدل هایی پیشنهاد شده برای توسعه کالبدی، فرهنگی، اقتصادی و ... روستاها به شمار می روند که البته شکل گیری این طرح ها معمولا در ارائه خدمات رسانی به روستاها مطرح شدند که معمولا از برنامه مشخصی حداقل در دهه اول انقلاب برخوردار نبودند. واقعیت این است که ترمیم و بهبود روش های تهیه و اجرای طرح های توسعه روستایی برای بهتر شدن تصمیم سازی ها و برنامه ریزی ها ضروری به نظر می رسد و این در حالی است که عدم موفقیت در زمینه توسعه روستایی مشهود می باشد و انتخاب راهبرد مناسب برنامه ریزی از ضروریات غیرقابل انکار است. در این میان طرح های هادی بارزترین نوع طرح توسعه روستایی است که نیاز به کنکاش و ارزیابی دارد تا میزان موفقیت و اثرات آن در روستاها مشخص گردد. در این تحقیق سعی براین است که با استفاده از تکنیک توسعه یافتگی موریس و همبستگی کندال (Kendall,s ta, tb) روستاهای شهرستان بناب درجه بندی شده و تأثیر طرح های هادی در این درجه بندی مشخص شود.
در این روند 28 روستا با 20 شاخص جزیی در قالب 5 شاخص کلی در مدل موریس قرار گرفتند که نتایج نشان داد 16 روستا شاخص نهایی(D.1) بالای 30 درصد را دارا می باشد که تقریباً 57.14 درصد روستاها را شامل می شود و تعداد 4 روستا یعنی 14.28 درصد روستاها شاخص نهایی(D.1) بین 20 تا 30 را داشتند و بقیه روستاها یعنی 8 روستا با 28.57 درصد روستا هم وضعیت توسعه ای خوبی ندارند و شاخص نهایی 10 به پایین را دارند و می توان در یک تقسیم بندی گروه اول را جزء روستاهای برخوردار از امکانات و دسته دوم را جزء روستاهای نیمه برخوردار و گروه سوم را جزء روستاهای محروم و توسعه نیافته در نظر گرفت. البته با استفاده از روش همبستگی کندال ارتباط معنی داری بین وضعیت اجرای طرح های هادی روستایی و برخورداری از امکانات روستاهای بناب وجود دارد و عدد 0.74 همبستگی نشان دهند این ارتباط معنی دار و همبستگی مستقیم این دو متغیر می باشد.
تحلیل نقش گردشگری بر ارتقای دانش و آگاهی های زیست محیطی روستاییان (مطالعه موردی: محور توریستی صور- توتاخانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این مقاله بررسی اثرات گردشگری در ارتقای دانش و آگاهی زیست محیطی روستاییان در روستاهای توریستی صور و توتاخانه شهرستان بناب است. تحقیق از لحاظ هدف، توسعه ای، از لحاظ ماهیت، توصیفی و نیز از نوع علی- مقایسه ای و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق روستاییان ساکن در روستاهای توریستی صور و توتاخانه می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس فرمول کوکران، تعداد نمونه تحقیق 234 نفر به دست آمد؛ از سویی برای برابری در آزمون، 234 از روستاییان ساکن در بدون گردشگرپذیر (روستاهای آلقو و روشت کوچک) که نسبت به بقیه روستاهای از نظر ویژگی های اجتماعی و محیطی شباهت بیشتری به روستاهای صور و توتاخانه داشتند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری کولموگروف اسمیرنوف، آزمون t مستقل و تحلیل همبستگی پیرسون استفاده شده است. با استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS، پایایی پرسش نامه تحقیق 89/0 به دست آمد. نتایج یافته های پژوهش در ارتباط با آگاهی های زیست محیطی دو گروه نشان می دهد که بین متغیرهای حفاظت از پوشش گیاهی و جانوری، حفاظت از خاک، عدم آلودگی صوتی، عدم رهاسازی زباله و پسماند در طبیعت ، ضرورت کاهش تولید سوخت های فسیلی، ضرورت دفن اصولی زباله ها و عدم استفاده از زباله های تجدیدناپذیر با متغیر وابسته(گردشگری) رابطه معنی داری وجود دارد. درنهایت، با توجه به نتیجه پژوهش در زمینه اثرات مثبت و سازنده گردشگری بر ارتقای آگاهی های زیست محیطی، پیشنهاد های کاربردی درزمینه ی استفاده هرچه بهتر از قابلیت های صنعت گردشگری در جهت افزایش آگاهی های زیست محیطی روستائیان ارائه شده است.
تبیین مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (مطالعه موردی: دهستان های بناجوی شرقی و شمالی شهرستان بناب آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک سال ۱ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱
69 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش شناسایی نقش زنان روستایی در توسعه بخش کشاورزی شهرستان بناب و شناسایی متغیرهای اثرگذار (عوامل فردی، خانوادگی، سازمانی) بر میزان مشارکت آنان در فعالیت های مختلف کشاورزی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و براساس مطالعات پیمایشی و کتابخانه ای، اطلاعات لازم جمع آوری و مورد توصیف و تحلیل آماری قرار گرفته است. با فرمول کوکران، 353 زن روستایی فعال در امور مختلف کشاورزی، از 8 روستای نمونه دهستان بناب، به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای توصیف و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss و آزمون های t تک نمونه ای، t استودنت و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج حاصله حاکی از آن است که زنان در امور زراعی و در مرحله برداشت مشارکت بیشتری دارند و برخی از عوامل چون فردی، خانوادگی و سازمانی، مانع از مشارکت زنان روستایی در امور کشاورزی شده است.