ناپایداری اجتماعی در بوم شهر ایرانی و آثار جمعیتی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شهر و شهرنشینی در آغاز سدة بیست ویکم، که عصر پست مدرن، عصر جهانی شدن، عصر پست متروپلیتن و... نام گرفته است، در معرض تحولات بنیادی کمّی و کیفی فراوانی قرار گرفته است. تمدن کنونی بیش ازپیش شهری شده و تحولات جمعیتی و لایه بندی های اجتماعی، پیامدهای ناگواری را بر پیکر هستی اجتماعی وارد آورده است. ابعاد سکونتگاه های شهری روزبه روز پیچیده تر و به تبع آن مخاطرات انسانی در زیست بوم های شهری متبلور شده است. درحقیقت امروزه، در شهرها با نوعی مغایرت زمان روبه رو هستیم که در آن:
1. خانه های بزرگتر داریم و خانواده های کوچکتر، راحتی بیشتر و زمان کمتر؛ 2. متخصص بیشتر و مشکلات بیشتر، داروی بیشتر و سلامتی کمتر؛ 3. بیشتر خرج می کنیم و کمتر داریم، بیشتر می خریم و کمتر لذت می بریم؛ 4. ساختمان بلند تر و طبع کوتاه تر داریم، بزرگراه های پهن تر و دیدگاه های باریک تر داریم؛ 5. بیشتر می نویسیم و کمتر یاد می گیریم، بیشتر برنامه ریزی می کنیم و کمتر اجرا؛ 6. فرصت بیشتر و تفریح کمتر داریم، تنوع غذایی بیشتر و تغذیة ناسالم تر داریم؛ 7. درآمد بیشتر و طلاق بیشتر داریم، منازل رؤیایی و خانواده های ازهم پاشیده تر داریم.
این مقاله با رویکرد پاتولوژیک و روش تحلیلی، می کوشد واقعیت های اجتماعی و عمدتاً چندبعدی حاکم بر حیات شهرها، به ویژه شهرهای ایران در عصر پست متروپلیتن را تبیین کند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که تحولات جمعیتی در دهه های اخیر و به تبع آن توپوگرافی اجتماعی ناهمگون شهری، مهاجرت، جدایی گزینی اجتماعی، حاشیه نشینی و نارسایی در ارائة خدمات، آسیب های اجتماعی و توجه نکردن به مقولة مهندسی اجتماعی از مهم ترین عوامل مخاطرات انسانی در شهر های کشور است.