از سده نوزدهم به بعد کشور عمان به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک همواره در سیاستهای منطقه ای به ویژه برای بریتانیا مهم و با اهمیت بوده است. در دهه شصت میلادی جنبش در منطقه ظفار شکل گرفت که برای ثبات منطقه خطرناک میشد در فضای جنگ سرد این مساله اهمیت پیدا کرد و رفته رفته به موضوع رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شد. در منطقه ایران و عربستان در آن وارد شدند و در سالهای 75 – 1972 م ایران در این زمینه مداخله نظامی کرد و جنبش شکست خورد و ازمیان رفت در اینجا مساله مهم مقاله این است این جنبش چگونه اهمیت یافت و به موضوع رقابتی بین المللی بدل شد و فرضیه مقاله این است، قدرتهای فرامنطقه ای و منطقه ای در جنبش ظفار از نظر ایدئولوژی و استراتژی نقش عمده ای ایفا کرده اند.
تأسیس حکومت صفوی با رویکرد مذهبیِ شیعة دوازده امامی، فصل نوینی در تاریخ ایران گشود که این مقطع را از جهاتی متمایز از ادوار قبلی تاریخ ایران کرد. ایجاد حکومت مرکزی قدرتمند، فتوح نظامی، گسترش و تثبیت قلمرو در مرزهای هم جوار با حکومت های رقیب همسایه، از یک سو و اقداماتی همچون تأمین امنیت راه ها، گسترش کاروانسراها و روابط سیاسی و اقتصادی صفویان با اروپاییان، موجبات رشد و رونق تجارتِ داخلی و خارجی ایران در دورة صفوی را فراهم نمود. در پی این مهم، بستر مناسبی برای حضور و فعالیت بازرگانان خارجی، از جمله تجار هندی در ایران فراهم شد. در این پژوهش، تلاش شده با روش تحقیق تاریخی و با شیوة توصیفی– تحلیلی مبتنی بر منابع و مآخذ کتابخانه ای، عوامل زمینه ساز حضور و فعالیت بانیان و تجار هندی در عرصة اقتصاد ایران عصر صفوی و نیز پیامدهای فعالیت های آن ها مورد بررسی قرار گیرد. به واسطه فعالیت تجار هندی در اموری مانند صرافی و معاملات ربوی که سود سرشاری را نصیب آن ها ساخت، اقتصاد ایران عصر صفوی با پیامدهای زیانباری همچون خروج مسکوکات مرغوب به هند، کاهش ارزش پول ملی و در نتیجه افزایش تراز بازرگانی هند در مقایسه با ایران مواجه گردید.
بعد از به کارگیری ماشین بخار و انقلاب صنعتی، تحولی سریع و رو به پیش در اقتصاد جهانی به وقوع پیوست، صنایع دستی جای خود را به صنایع ماشینی داد، تولیدات صنعتی اروپا جای صنایع دستی کشورهای سنتی آسیا و آفریقا را گرفت و اسباب وابستگی کشورهای اخیر را به اقتصاد جهانی با محوریت اروپا فراهم نمود. کشف نفت و توسعه ی صنایع وابسته به آن، که برای نخستین بار از آمریکا آغاز گردید، و در قرار داشتن انحصار روش های بهره برداری از این صنایع در دست اروپا و آمریکا، روند توسعه ی هر چه بیش تر صنعتی آمریکا و اروپا و در نتیجه تسلط آن ها بر کشورهای توسعه نیافته را تسریع نمود. کشف نفت، تغییرات مهمی نیز در روند تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای نفت خیز ایجاد و بافت سنتی این جوامع را دگرگون کرد.
به نظر می رسد پیشرفت و توسعه ی صنعت نفت باکو در سده های 19و20 میلادی، ابعاد مختلف حیات اجتماعی و اقتصادی این شهر را متأثر نموده باشد؛ روند دگرگونی ای که سریع و به شکل یک تغییر بوده است.
در این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، و تبیین داده های آماری، نشان داده شده که اکتشاف و شکل گیری صنایع نفتی، تأثیر بارزی بر تغییرات اقتصادی و اجتماعی شهر باکو، نظیر ظهور طبقات جدید، دگرگونی های قومی و جمعیتی، و تحرکات اجتماعی طبقه ی کارگری داشته است. سرعت موجود در پیشرفت صنایع نفتی، روند تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باکو را نیز شتاب بخشید و این تغییرات، باکو را به یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین شهرهای جهان شرق در اوایل سده ی 20 میلادی مبدل ساخت.
پس از زوال تدریجی امپراطوری رم، امپراطوری بیزانس در بخش شرقی آن در پرتو پذیرش مسیحیت به عنوان دین رسمی به حیات خود ادامه داد. امّا در پی رسمی شدن دین مسیحیت مجبور به پی ریزی سیاست مذهبی جدیدی شد و هر سیاستی نیز دارای تبعاتی می باشد. هدف این پژوهش بررسی سیاست مذهبی بیزانس تا پایان عصر هراکلیوس است تا به سر این نکته پی ببرد که چه اثراتی سیاست مذهبی بیزانس بر شام و مصر تحت حاکمیت آن ها داشته است؟
یافته های پژوهش حاکی از آن است که سیاست دولت بیزانس در بخش مذهبی دین مسیحیت و کلیسای آن را تحت تسلط امپراطور درآورد. در پی آن امپراطوران بیزانس سعی کردند با تحت فشار قرار دادن پیروان دیگر ادیان و مذاهب در قلمرو خود یکپارچگی مذهبی ایجاد کنند، امّا این امر باعث ایجاد نارضایتی عمیق در دو ایالت شام و مصر گردیده و باعث گردید تا نقش پر رنگی در فروپاشی قدرت بیزانس در شام و مصر ایفا کند.