این مقاله به بررسی اوضاع و شرایط حکومت امام علی(ع) و تاثیر آن بر اجرای برنامه های آن حضرت می پردازد. دگرگونی های پیش آمده در بینش و روش مسلمین، اوضاع آشفته اجتماعی ناشی از شورش عمومی علیه خلیفه سوم و قتل او، تضعیف نهاد خلافت به دنبال دو خلیفه کشی متوالی، اختلافات ناشی از خونخواهی عثمان، وجود دشمنی های ریشه دار میان قبایل قریش، اطاعت نکردن شهرها و مناطق مهم دنیای اسلام از حکومت امام و کافی نبودن یاران و کارگزاران همراه، از مهم ترین عواملی است که اوضاع را برای حکومت امام و پیش برد برنامه های ایشان دشوار و آن را با ناکامی قرین کرد.
نوشته حاضر، نقدى است بر چهار تن از بزرگان اندیشه در حوزه فلسفه تاریخ با محوریت دو موضوع مهم و کلیدى در بحث روششناسى و فلسفه علم تاریخ؛ یعنى روایت و واقعیت. بهطور خلاصه در این بحث، ساختار روایت بهعنوان محورىترین عنصر در تاریخنگارى و ارتباطش با واقعیت و نیز این که چگونه روایت مىخواهد واقعیت تاریخى را براى خواننده تبیین نماید و اینکه آیا ساختار روایتىِ روش تاریخنگارى فعلى مىتواند تمامى هستى تاریخ را منتقل کند یا خیر، به اجمال بررسى شده است. ضمن این مبحث، آفتهایى که بر عنصر روایت در روش تاریخنگارى روایى مترتب است نیز ارزیابى شده است و در نهایت، این پرسش را در برابر ذهن خواننده قرار مىدهد که چه روش جامعى را مىتوان براى ثبت و ضبط کامل وقایع تاریخ، تدارک دید و ابداع نمود تا بتوان کوچکترین وقایع تاریخ را در جایگاه خودشان ثبت کرد.