این پژوهش به بررسی چگونگی گزارش طبرسی به عنوان یک سیره نویس شیعه از غزوة خیبر از طریق نقد تاریخی گزارش وی در تطبیق با دیگر منابع سنی و شیعی پرداخته است. برای این بررسی، اجزای گزارش طبرسی با دیگر منابع سنی و شیعی تطبیق شده و با استفاده از این روش، ضمن مشخص کردن منابع طبرسی و نقاط قوت و ضعف گزارش وی، تأثیرات تفاوت نگاه سیره نویسان شیعی و سنی و یا تفاوت منابع آنان برنحوه نقل وقایع این غزوه نشان داده شده است. برآمد این بررسی نشان می دهد که هرچند طبرسی مانند دیگر سیره نویسان شیعی به ناچار در تدوین کتاب خود از منابع اهل تسنن بسیار بهره برده، اما نگاه او به سیرة نبوی و غزوات پیامبر (ص) شیعی است چنان که می توان گزارش وی از غزوة خیبر را تحلیل شیعی گزارش منابع اهل تسنن دانست؛ به این شکل که اولاً با دید انتقادی از منابع اهل تسنن استفاده کرده و مطالب خود را از بین نوشته-های مختلف آنان گزینش کرده و ثانیاً عصاره آثار و متون شیعی پیش از خود را در متن آورده است.
مشروعیت در اصطلاح سیاسی به معنای پذیرش و فرمان برداری آگاهانه و داوطلبانة مردم از نظام سیاسی و قدرت حاکم است. یکی از ابزارهایی که حکومت های برخاسته از نظام ایلی، برای نیل به مشروعیت از آن بهره می گرفتند، استفاده از اصول و قواعدی بود که در چارچوب نظام قبیله پذیرفته شده بود؛ همچون عمل بر اساس قوانین قبیله ای، تأکید بر مناسبات خاندانی، ایجاد پیوند با قبایل مهم و سرشناس و... . تیموریان 912- 771 ه . ق. حکومتی با خاستگاه ایلی بودند و تیمور به عنوان بنیان گذار این سلسله برای کسب قدرت از تمام راهکارهایی که نظام زندگی قبیله ای و چادرنشینی در اختیار او می گذاشت، سود می برد. او با تکیه بر مشروعیت خاندان چنگیز که در بین مردم آسیای میانه- موطن تیمور- بسیار اهمیت داشت، به همراه استفاده از اقتدار و خشونت، ادعای برگزیده شدن از جانب خدا، نگهبانی دین و... پایه های حکومت خود را استوار نمود. این مقاله در صدد است که تکاپوهای مشروعیت ساز تیمور و جانشینان وی بر اساس معیارهایی همچون؛ امتیازات نسبی، بهره گیری از مشروعیت خان های دست نشاندة چنگیزی، تداوم حکومت مغولان و... را به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای بررسی کند.
قدمت اختلافات شیعه و سنی در عراق و رقابت های مذهبی میان دو مذهب که گاه به نبردهای خونین نیز منجر می شده است به سال های بسیار دور بازمی گردد. در دوره حاکمیت عثمانی بر عراق و ظهور قدرت صفوی در مرزهای شرقی این سرزمین اختلافات مزبور وارد مرحله جدیدی شد و علاوه بر ماهیت مذهبی، ماهیت سیاسی نیز به خود گرفت. با ورود به قرن نوزدهم و ارتقای روابط دولت ها در چارچوب دیپلماتیک و پایبندی آنها به حفظ حقوق اقلیت های درون حاکمیت دایره آزادی فعالیت های مذهبی شیعیان در سرزمین های درون عثمانی از جمله عراق نیز وسعت یافت. با اینحال رقابت ها و کشمکش های فرقه ای شیعه سنی میان مردم همچنان باقی ماند و در مقاطعی منجر به دخالت های سیاسی نظامی دولتین برای حل بحران شد. موقعیت ژئوپلتیکی عراق و ویژگی های فرهنگی-جمعیتی این بخش از امپراطوری عثمانی، تعاملات شیعه و سنی را در عراق با پیچیدگی های خاصی همراه می کرد و بر ماهیت سیاسی آن بیش از پیش می افزود. این مقاله به مطالعه منازعات شیعه-سنی در عتبات عالیات و بررسی عوامل دخیل در بروز این منازعات و نیز چگونگی تأثیر آن در مناسبات سیاسی ایران و عثمانی طی قرن نوزدهم می پردازد.
گسترش آرای زیدبن علی(م. 122) و حمایت زیدیان از رهبران حسنی، زیدیه را به فرقه ای تأثیرگذار در عرصه های مختلف تبدیل کرد. از سویی دیگر نخستین خلفای عباسی، برای پایان دادن به قیام های شیعی و دست یابی به اقتدار پایدار، از هر راهی استفاده می کردند. یکی از روش های اصلی خلفای عباسی برای رسیدن به این هدف نفوذ در بین گروه های شیعی، بوده است. محور اصلی مقاله حاضر، پاسخ به این پرسش است که آیا در عصر اول عباسی بین عباسیان و زیدیان ائتلافی برقرار شده است؟ بررسی تعاملات این دو گروه، وجود جریانی موسوم به ضعفا را در بین زیدیه نشان می دهد که برخی باورهای آنها، هم چون جواز امامت مفضول، مرز فکری آنان را با خلفای عباسی کم رنگ می کرد. مقاله با این جمع بندی به پایان رسیده است که ظاهراً خلفای عباسی با بهره برداری از زمینه های موجود موفق به ائتلاف با زیدیان و اثرگذاری بر آنها شده اند.