رابطه علم و ارزش یکی از مهمترین مباحثی که طرفداران فمینیسم در باب علم مطرح کردهاند، رابطه علم و ارزش است. آنها معمولاً میان علم بد و علم معمولی تفاوت میگذارند. مثالهایی که دخالت جنسیت و برتری مردان را بر زنان در تئوریها و برداشتهای علمی نشان میدهند نمونهای از علم بد هستند. در حقیقت، علم بد، محصول شیوههای نادرست علمی است. تفکیک علم بد از علم خوب یا معمولی را نباید در گرانبار بودن یا گرانبار نبودن از ارزشها جستوجو کرد. به عبارت دیگر، علم خوب، علمی نیست که گرانبار از ارزشها نباشد و علم بد هم آن نیست که گرانبار از ارزشهاست، بلکه به نظر فمینیستها، علم همواره گرانبار از ارزشهاست و علم عاری از ارزشها نداریم و تفکیک علم خوب از علم بد بر مبنای دیگری استوار است. آن جه در اینجامورد بررسی قرار می گیرد.دیدگاه فمنیست ها در مورد علم و دانش است.
فمینیسم فرامدرن نسبیگرایی را شاخصه اصلی دیدگاه فرامدرن دانسته اند با این تعبیر، پست مدرن ها قبول ندارند حقیقت غایی یا عینیتی وجود داشته باشد که با کاربرد مفاهیم مربوط به عصر جدید غرب ـ همچون خرد و شناخت ـ قابل فهم باشد. از این دیدگاه، هر مکتب فکری مانند«لیبرالیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، محافظه کاری، یا ناسیونالیسم» که مدعی درک واقعیت در وجهی یکسان و یکپارچه باشد، هم گمراه کننده و هم ظاهر فریب است و ادعاهای چنین مدعیانی ریشه در چه تفکراتی دارند. این موضوعی است که در این مقاله به بررسی آن می پردازیم.
محترم اسکندی (1274 ـ 1303 ش) دختر شاهزاده علیخان «محمد میرزا اسکندری»، در سال 1274 شمسی در یکی از خانوادههای اشرافی تهران متولد شد. پدرش یکی از شاهزادگان قاجاری و از بنیانگذاران «انجمن آدمیت» فرخزاد، پوران: کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز، نشر قطره، تهران، 1381؛ و دانشنامه زنان فرهنگساز ج 1 ص 200 و 201 است. او را بیشتر بشناسیم.
چتر اخلاق فمینیستی رویکردهای بسیاری را نسبت به اخلاق که از انگیزهها و سرگذشتهای متداخل، نشأت میگیرند، در برمیگیرد. این انگیزهها فمینیستی هستند (با اقسام بسیار)؛ سرگذشتها، سرگذشت ستم دیدگی زنان در اموری است که آیریش یانگ، پنج صورت آن را چنین نام گذاری میکند: سوء استفاده مجاز شمرده شده اجتماعی، منزوی کردن، نداشتن اختیارات لازم، امپریالیسم فرهنگی و خشونت نسبت به زنان و دختران. در این مقاله به نحله های مختلف اخلاق فمنیستی پرداخته می شود.
فاطمه معروف به «قرة العین»(1230تا1268ق.) یکی از زنان شگفت انگیز در دو سده اخیر تاریخ ایران بوده است که هم اینک نیز از سوی محافل روشنفکری و فمینیستی بسیار مورد تمجید قرار میگیرد. شاید هیچ تمجید و نکوداشتی از این زن، به پایه این سخن نرسد که «... قرة العین در غیر زمان خود زاده شد، یا آن که دست کم، به اندازه یک صد سال بر زمانه خود پیشی داشت. پس اگر او در عصر ما نشأت مییافت...از منزلت دیگری برخوردار بود، وچه بسا بزرگ ترین زن در سده بیستم به شمار میآمد» در این نوشتار در پی آنیم که هر چه بیشتر پرده از شخصیت اسرار آمیز او برداریم.
فمینیسم در دوران یک صد و پنجاه ساله حیات خود تحولاتی مهم راتجربه کرده و از جنبش اجتماعی به مرحله نظریهپردازی اجتماعی و از آن به طرح فلسفه و دانشهای فمینیستی و بالأخره به معرفتشناسی فمینیستی گام نهاده است وهم اکنون نیز موج سوم را با طرح نظریههای پست مدرن و انتقاد از دیدگاههاییکپارچه و جهانشمول موج دوم، تجربه میکند.در این مقاله اختلاف دیدگاه های فمنیستی را پی می گیریم.
صدیقه دولت آبادی، از عناصر تجدد طلب و از فعالان سیاسی دوره مشروطه است. در این نوشته تلاش شده است که به دور از جانبداریهای مرسوم وضعیت خانوادگی و فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی وی مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.
ویژگی نظریه فمنیستی آنست که نقطه شروع همه بررسی هایش، موقعیت و تجربه های زنان در جامعه است. نظریات اجتماعی فمنیستی کلاسیک، نظریات زنان هوشمندی است که در جستجوی امکاناتی برای بهبود علوم اجتماعی بوده اند، ولی جامعه شناسی متعارف همواره در مورد حضور زنان و تولید جامعه شناختی آنان مقاومت کرده است، و تا بحال این چهره ها کمتر شناخته شده اند. در این مقاله به معرفی نخستین جامعه شناسان زن و مقولات کلیدی و روش شناختی آنان می پردازیم.
برابری و تفاوت فمینیستهای لیبرال و بسیاری از فمینیستهای دیگر با تأکید بر جنبهِ انسانی زن، خواهان دستیابی زنان به موقعیتهای برابر با مردان هستند و در مقابل، برخی فمینیستها بر رهایی زنان به عنوان موجوداتی متفاوت از مردان تأکید میکنند. عدهای تفاوت دیدگاه برخی فمینیستها را جوهری، و بعضی آنرا ناشی از تجربههای مشترک زنان به دلیل موقعیت های خاص آنان می دانند. بخشی از این بحث را در قسمت اول بیان کردیم . در اینجا بقیه بحث را پی می گیریم.