گیلان بعد از فتح آن توسط شاه عباس اول، به سبب شورشهای متعددی که در آن برپا شده بود، بسیار متمایز از مناطق دیگر ایران گردید. در این پژوهش با توجه به ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه گیلان و عملکرد نمایندگان حکومت صفوی در آن، زمینهها و علل برپایی شورشهای گیلان بعد از شکست خان احمد دوم گیلانی و تسخیر آن توسط شاه عباس اول تا اواخر حکومت آن بررسی و تحلیل شده است. سپس، علل ناکامی شورشها و پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی آن برای جامعه گیلان و حکومت صفوی بررسی و تحلیل گردیده است. هدف اصلی پژوهش، تبیین و تحلیل ساختاری شورشهای فراموش شده و پراکنده گیلان بعد از سرکوبی خان احمد دوم گیلانی در زمان سلطنت شاه عباس اول میباشد. روش پژوهش به صورت کتابخانه ای و با استناد به متون تاریخی است.
یافتههای عمده تحقیق نشان میدهد که شاه عباس اول در اداره گیلان موفق نبوده و فقط با اتکا به تهدید و زور بر آنجا سلطه داشته و علت بسیاری از شورشها، به خاطر عملکرد نامناسب نمایندگان شاه صفوی در گیلان بوده است.
در پی نهضت مذهبی «دومین بیداری بزرگ» در کشور امریکا، میسیونرهای زیادی از این کشور به نقاط مختلف دنیا فرستاده شدند. دو نفر به نام های اسمیت و دوایت نیز از سوی «انجمن امریکایی اعزام مبلغ به خارج» به ایران فرستاده شدند و طبق بررسی آنان فعالیت در میان نسطورییان ایرانمناسب ارزیابی گردید. حضور میسیونرهای امریکایی در ایراندر زمره نخستین ارتباطات آنان با ایرانیانبه حساب می آید؛ بنابراین بررسی فعالیت های آنان در میان نسطوریان ایران ضرروی به نظر می رسد.این پژوهش در پی پاسخ گویی به این سؤال است که انواع فعالیت های میسیونرهای امریکایی در میان نسطوریان طی سال های 1834م تا 1843م/1250 تا 1259ق به چه صورت بوده است؟پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوهتوصیفی-تحلیلیبه بررسی فعالیت های میسیونرهای امریکایی در میان نسطوریان بپردازد. طی دوره فوق شاهد تأسیس آموزشگاه، ابداع خط جدید، تأسیس چاپ خانه، برگزاری مراسم نیایش و ترجمه متون مذهبی از سوی میسیونرهای امریکایی هستیم.
تنش و بی ثباتی در روابط کشورهای صفوی و عثمانی سابقه ای بس طولانی داشت، و در واقع می توان گفت به آغاز تشکیل دولت صفوی بر می گردد، و عوامل گوناگونی در تداوم این وضعیت نقش داشتند. مقاله حاضر ضمن بررسی نقش عوامل موجود در صدد آنست که به بررسی این عوامل در روابط آن دو کشور بپردازد و به اثبات این نکته بپردازد که اصطکاک در روابط سیاسی الزاماً بمعنای گسست و تخاصم در حوزه های روابط اقتصادی و فرهنگی نبوده زیرا چنانکه خواهد آمد روابط فرهنگی و تجاری این دو کشور به رغم سابقه تنش آلود میان آنها بطور مستمر و فزاینده همچنان برقرار بود.
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به واسطه ماهیت ائتلافی خود، حاصل تعامل و همکاری گروه ها و طبقات اجتماعی مختلف بود. یکی از طبقات اجتماعی مهم حاضر در انقلاب اسلامی ایران، طبقه کارگر بود. مسئله این پژوهش چرایی ورود کارگران به انقلاب اسلامی ایران به رغم اعطای برخی امتیازهای اقتصادی، رفاهی رژیم حاکم به آنان است که کوشش شده است تا با استفاده از روش توصیفی تفسیری و رهیافت فرهنگی جامعه شناختی، به پاسخ گویی بدان مسئله پرداخته شود. طبق نتایج به دست آمده در این پژوهش، فرهنگ و اقتصاد به عنوان دو عامل تکمیل کننده در انقلاب اسلامی در یک راستا و همسو با هم، نقشی تعیین کننده در شکل گیری نارضایتی کارگران و در نهایت ورود کارگران به انقلاب اسلامی داشتند.