فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۴۲۱ تا ۸٬۴۴۰ مورد از کل ۳۶٬۱۹۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
رابطه سازههای روان شناختی مقیاس DASS با راهبردهای مقابله با تنیدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سه سازه روانشناختی افسردگی، اضطراب و تنیدگی با راهبردهای مقابله با تنیدگی در دانشجویان اجرا شد.
روش: نمونهای مشتمل بر 251 نفر از دانشجویان (194 زن و 57 مرد) بهطور تصادفی انتخاب شد و با استفاده از مقیاس DASS و پرسشنامه راهبردهای مقابله کارور مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی دادهها ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گامبهگام و نیز تحلیل واریانس یکطرفه بهکار گرفته شد.
یافتهها: بین راهبرد مقابلهای مسالهمدار و افسردگی و اضطراب و تنیدگی رابطه منفی معنیدار و بین راهبرد مقابلهای هیجانمدار منفی و افسردگی و اضطراب و تنیدگی رابطه مثبت معنیدار وجود داشت.
نتیجهگیری: مقابلههای مسالهمدار و هیجانمدار مثبت میتواند در درازمدت نقش موثری در کاهش سطح اضطراب و افسردگی و تنیدگی فرد ایفا نماید."
اثربخشی آموزش شناختی رفتاری مذهبی بر احساس گناه زوج های نابارور شهر اصفهان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چکیده: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش شناختی رفتاری بر احساس گناه زنان نابارور شهر اصفهان است. روش پژوهش، شبه تجربی با گروه آزمایش و کنترل و اجرای پیش آزمون و پس آزمون می باشد.حجم نمونه برابر با ده زوج نابارور در گروه آزمایش و ده زوج نابارور در گروه کنترل است که به روش نمونه گیری گروه در دسترس و تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه، احساس گناه محقق ساخته است. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس در سطح 05/0= α نشان می دهد که تفاوت معناداری بین میانگین نمره های پس آزمون احساس گناه زنان نابارور گروه آزمایش و کنترل دربارة تأثیر آموزش گروهی شناختی رفتاری مذهبی وجود دارد. همچنین این تفاوت بر اساس جنسیت نیز معنادار است.
در جست و جوی شادی و شادکامی
حوزههای تخصصی:
مقایسه روان درمانگری رفتاری- شناختی با دارو درمانگری بر وضعیت روانشناختی و درمان افراد مبتلا به IBS(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه دو روش روان درمانگری رفتاری- شناختی با دارودرمانگری در درمان سندرم روده تحریک پذیر (IBS) و ارتقاء سطح سلامت روانی افراد مبتلا به این اختلال اجرا گردید. روش: در یک طرح شبه تجربی، 50 نفر از افراد مبتلا به IBS از بین بیماران مراجعه کننده به کلینیک تخصصی گوارش با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از ارزیابی اولیه با استفاده از مقیاس ROM-II و میزان سطح سلامت روانی با استفاده از پرسشنامه SCL-90-R، بصورت تصادفی در دو گروه (دارو درمانگری به عنوان گروه کنترل و روان درمانگری رفتاری- شناختی به همرا ه دارو درمانگری به عنوان گروه آزمایشی) جایگزین شدند. آزمودنیهای گروه آزمایشی طی 8 جلسه تحت روان درمانگری رفتاری- شناختی قرار گرفتند. سپس آزمودنیهای هر دو گروه مجدداً با مقیاس ROM-II و پرسشنامه SCL-90-R مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای بدست آمده با استفاده از آزمون t برای گروههای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که روش روان درمانگری رفتاری– شناختی به همراه دارو درمانگری، بیش از دارو درمانگری به تنهایی، در بهبود علائم IBS موثر است و سطح سلامت روانی در گروه آزمایش بطور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: با توجه به نقش روان درمانگری رفتاری- شناختی به همراه دارو درمانگری در درمان بیماران مبتلا به IBS پیشنهاد میشود درمان این بیماران به صورت تیمی مرکب از متخصصان گوارش و متخصصان روانپزشکی و روانشناسی صورت گیرد."
تحلیل شکاف پژوهش های علوم انسانی در آموزش عالی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی وضعیت موجود و مطلوب پژوهش های علوم انسانی در آموزش عالی از نظر اعضا هیأت علمی دانشگاه ارومیه اجرا گردید.
نوع تحقیق آمیخته با رویکرد کیفی، کمی بوده است جامعه آماری این تحقیق شامل اعضای هیأت علمی رشته های علوم انسانی دانشگاه های شهر ارومیه بود که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 103 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن از نظر متخصصان و پایایی آن به وسیله آلفای کرانباخ (87/0) محاسبه گردید.
داده های گردآوری شده با استفاده از شاخصه های آماری؛ فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون t و تحلیل امتیازی (موجود، حداقل مطلوبیت و حداکثر مطلوبیت) مورد تحلیل قرار گرفت؛ که بین وضع موجود و مطلوب عوامل مدیریتی (که بین امتیازات وضع موجود 36 با حداقل مطلوب 54- و حداکثر مطلوب 64- شکاف وجود دارد)، ضوابط اداری (که بین امتیازات وضع موجود 53 با حداقل مطلوب 25- و حداکثر مطلوب 47- شکاف وجود دارد)، توانمندساز (که بین امتیازات وضع موجود 52 با حداقل مطلوب 42- و حداکثر مطلوب 48- شکاف وجود دارد)، فردی (که بین امتیازات وضع موجود 52 با حداقل مطلوب 36- و حداکثر مطلوب 48- شکاف وجود دارد)، اجتماعی و اقتصادی (که بین امتیازات وضع موجود 50 با حداقل مطلوب 32- و حداکثر مطلوب 50- شکاف وجود دارد) و امکانات پژوهشی (که امتیازات وضع موجود 40 با حداقل مطلوب 42- و حداکثر مطلوب 60- شکاف وجود دارد) در پژوهش های علوم انسانی تفاوت وجود دارد.
بررسی ارتباط سبک دلبستگی بالغین به والدین با میزان عملکرد جنسی زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عملکرد جنسی سالم در زنان نقش مهمی در احساس سلامتی و بالا بردن کیفیت زندگی آنان دارد. نگرش، امیال و درک شریک جنسی در ارتباطات جنسی می توانند شاخه هایی از دلبستگی با والدین به شمار آیند. با توجه به نظریه ی مهم دلبستگی بالبی و دسترسی اندک به مطالعاتی که فرضیات مشتق از این نظریه را در زمینه ی مشکلات جنسی آزمون کنند، پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط سبک دلبستگی بالغین به والدین با عملکرد جنسی زنان انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی همبستگی در سال 1388 بر161 زن متاهل 44-15 ساله که به روش آسان از درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) و مطب متخصص زنان شهر مشهد انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با پرسش نامه ی سبک دلبستگی بالغین به والدین در دوران کودکی و شاخص عملکرد جنسی زنان، جمع آوری و با نرم افزار SPSS با ضریب اطمینان 95 درصد با استفاده از آزمون آماری رگرسیون خطی تحلیل شد.
یافته ها: تمام حیطه های عملکرد جنسی به جز رطوبت جنسی ارتباطی مثبت و معنی دار با سبک دلبستگی ایمن به مادر داشته و تمام حیطه های عملکرد جنسی به جز بی دردی جنسی، ارتباطی منفی و معنی دار با سبک دلبستگی سرد به پدر دارد (05/0P<).
نتیجه گیری: دلبستگی ایمن به مادر ودلبستگی نا ایمن سرد با پدر در زمان کودکی، در عملکرد جنسی بزرگسالی اهمیت ویژه دارد و نظریه ی بالبی مبنی بر این که دلبستگی در کودکی بر روابط بزرگسالی فرد در آینده موثر است، تایید می شود.
پنج رگه اصلی شخصیت و حرمت خود به عنوان پیشبینیهای بهزیستی فضیلتگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی قدرت رگههای پنجگانه شخصیت (نوروزگرایی، برونگردی، وظیفهشناسی، مقبولیت و گشودگی نسبت به تجربه) در پیشبینی نمرههای بهزیستی فضیلتگرای دانشجویان بود. نقش حرمت خود در پیشبینی بهزیستی فضیلتگرا، نیز افزون بر نقش رگههای پنجگانه شخصیت، بررسی شد. 240 دانشجوی دانشگاه تهران (89 پسر و 151 دختر) پرسشنامههای پنج رگه اصلی شخصیت (جان و سریواستاوا، 1999) ، مقیاسهای بهزیستی فضیلتگرا (ریف، 1989) و حرمت خود (روزنبرگ، 1979) را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که رگة وظیفهشناسی در هر دو گروه دختران و پسران و رگههای مقبولیت و برونگردی فقط در گروه پسران توانستند بهزیستی فضیلتگرا را پیشبینی کنند. حرمت خود نیز نقش معناداری در پیشبینی بهزیستی فضیلتگرا در هر دو جنس ایفا کرد. اما نقش حرمت خود در پیشبینی بهزیستی فضیلتگرا در دختران در مقایسه با پسران بسیار پررنگتر بود.
"
دانش پردازی: تصادف شناسی
حوزههای تخصصی:
مقایسه عملکرد دختران و پسران در خرده آزمونهای ساختار هوش میکر و اعتبار یابی این مجموعه آزمونها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر به منظور مقایسه عملکرد دختران و پسران در خرده آزمونهای شناختی، معنایی- نمادی آزمون میکر در دانش آموزان پایه های سوم تا پنجم ابتدایی انجام شد. نمونه پژوهش 292 دانش آموز دختر و پسر را شامل بود. آزمون ساختار هوش میکر 5 خرده آزمون، معنایی- نمادی است که بر اساس الگوی چند عاملی و شناخته شده هوش گیلفورد (1959) ساخته شده است. یافته های مرتبط با تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که تفاوت معنی داری میان پسران و دختران در خرده آزمونهای میکر وجود دارد (001/0P<). همچنین نتیجه تحلیل واریانس معمولی دوگروه در متغیرهای cmr، cmu، css، csr و cms نشان داد که در بیشتر خرده آزمونها تفاوت میان دختران و پسران معنی دار است (001/P<)، اما در بعضی خرده آزمونها این تفاوت معنی دار نیست. برای روایی ملاک از روش روایی همزمان استفاده شد، به این ترتیب بین خرده آزمونهای آزمون میکر و ارزیابی معلم از دانش آموز رابطه معنی داری وجود داشت (001/0p<). نتایج داده های توصیفی نشان داد که میانگین های پسران در همه خرده آزمون ها بالاتر از دختران بود. بر اساس یافته های پژوهش پیشنهاداتی برای بهبود توانایی های شناختی ارائه شد.
"
رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه بهزیستی اجتماعی در زنان و مردان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (1998) در زنان و مردان تهرانی بوده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع زمینه یابی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از زنان و مردان شهر تهران که 500 زن و مرد به روش خوشه ای چندمرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز (1998). جهت بررسی پایایی مقیاس از روش بازآزمایی استفاده شد و جهت بررسی روایی مقیاس از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج: ضریب همبستگی پیرسون میان نتایج دو بار اجرای پرسشنامه حاکی از پایایی بالای پرسشنامه بود و نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان دهنده برازش خوب مدل در تعیین عاملها به شکل اولیه بیان شده توسط کیز (1998) بود. همچنین، نتایج مربوط به میانگین حاکی از آن بود که میانگین نمرات شکوفایی اجتماعی در زنان، مردان و کل آزمودنیهای پژوهش بیشتر از میانگین نمرات سایر عوامل است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، پرسشنامه بهزیستی اجتماعی ابزاری روا و پایا است و در جامعه ایرانی از برازش خوبی برخوردار است.