فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه ی عملکرد دانش آموزان پایه ی اول در دروس علوم، ریاضی، بخوانیم و بنویسیم، و معدل این دروس برحسب جنسیت و آموزش های پیش دبستانی با کنترل هوش می باشد. جامعه ی آماری تحقیق را دانش آ موزان پایه ی اول ابتدایی نواحی پنجگانه سازمان آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 84-85 تشکیل دادند. نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بود. برای نمونه گیری از هر ناحیه ی آموزش و پرورش 6 مدرسه ی پسرانه و 6 مدرسه ی دخترانه و در کل 60 مدرسه و از هر مدرسه یک کلاس پایه ی اول و از هر کلاس دو دانش آموز که دوره ی آموزش های پیش دبستانی را گذرانده و دو دانش آموز که این دوره را طی نکرده بودند، انتخاب شد و در کل240 دانش آموز پایه ی اول در این تحقیق شرکت کردند. از آزمون های هماهنگ در دروس ریاضی، علوم، بخوانیم بنویسیم، معدل این دروس، آزمون ریون رنگی مخصوص کودکان استفاده گردید. روش آماری به کار رفته جهت تجزیه و تحلیل نتایج، تحلیل کواریانس (ANCOVA) می باشد. نتایج به دست آمده نشان داد که با کنترل هوش، بین عملکرد دانش آموزان در دروس ریاضی، علوم، بخوانیم و بنویسیم و معدل این دروس بر حسب آموزش های پیش دبستانی در 05/0> pتفاوت معنا دار وجود دارد. با کنترل هوش، بین عملکرد تحصیلی دانش آموزان در دروس ریاضی، علوم، معدل این دروس بر حسب جنسیت تفاوت معنا دار وجود ندارد. بین نمره های درس بخوانیم و بنویسیم بر حسب جنسیت در 05/0p < تفاوت معنا دار وجود دارد و میانگین نمره های دختران بیشتر از پسران است. اما بین معدل دانش آ موزان پایه ی اول برحسب جنسیت و آموزش های پیش دبستانی اثر تعاملی معنا دار مشاهده نشد.
حساسیت اضطرابی: مفاهیم و دیدگاهها
حوزههای تخصصی:
" پنج عامل بزرگ شخصیت و نیاز به شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هـدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و نیاز بـه شناخت بود. بدین منظور 191 دانشجـو (109 دختر و 82 پسر) از دانشگـاههای مختلف شیـراز به پـرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت (گلـدبرگ، 1999) و مقیاس نیاز به شناخت (کاسیوپا، پتی و کائو، 1984) پـاسخ دادند. نتایج نشان دادند که نیاز به شناخت با گشودگی نسبت به تجربه، وظیفه شناسی و بـرون گردی، ارتباط مثبت، با نورزگرایی ارتباط منفی دارد و با مقبولیت رابطـه ای ندارد. اما فقط گشودگی نسبت به تجربه توانست نیاز به شناخت را پیش بینی کند (18/0 = 2r). استلزامهای پژوهشی درباره نیاز به شناخت به بحث گذاشته شد.
تأثیر علوم شناختی بر روانشناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علوم شناختی به عنوان یکی از دانش های نو در سال های اخیر توسعه قابل ملاحظه ای یافته است، به طوری که پیش بینی می شود با کمک سایر دانش های جدید از جمله فن آوری زیستی، فن آوری اطلاعات و فن آوری نانو تحول عمیقی در زندگی بشر ایجاد کند. این دانش که حوزه ای میان رشته ای مرکب از علم اعصاب، روانشناسی، زبان شناسی، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن است، تأثیر چشمگیری بر روانشناسی داشته است، تا آنجا که امروزه رویکرد شناختی در اکثر دانشکده ها، مراکز تحقیقاتی و کتابها و مجله های روانشناسی گرایش حاکم به شمار می رود.
روانشناسی شناختی با تکیه بر تجربه توانسته است قفل های بسیاری را از مغز و ذهن انسان بگشاید و به برکت شناخت مغز و کارکردهای آن اطلاعات با ارزشی درباره ریشه های رفتار آدمی به دست دهد که می تواند به استفاده بهینه از مغز، معالجه آسیب های مغزی و طراحی الگوهای مصنوعی از روی مغز کمک کند. امروزه مغز دیگر جعبه سیاه تلقی نمی شود و بشر نه فقط به درون آن دسترسی دارد، بلکه می تواند در آن مداخله کند.
مداخله در مغز به صور مختلف صورت می گیرد که در این مقاله سعی می شود به برخی از آنها اشاره و آینده علوم شناختی و تأثیر آن بر روانشناسی شناختی بررسی شود؛ آن گاه ضرورت آماده سازی منابع علمی از جمله کتاب های درسی روانشناسی بر اساس آخرین دستاوردهای علوم شناختی و رشته های زیرمجموعه آن و نیز ضرورت تحول در نظام آموزشی کشور مورد تأکید قرار گیرد.
رابطه همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی با مشکلات عاطفی
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی رابطه همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی بر میزان مشکلات عاطفی در نوجوانان است. گروه نمونه این مطالعه شامل 1592 دانش آموز دختر و پسر مقطع دبیرستان در شهر شیراز است که به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شده اند. میانگین سنی گروه نمونه برابر با 15.75 بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل سه مقیاس انسجام خانواده، استقلال عاطفی و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. در این تحلیل رابطه متغیر های همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی بر مشکلات عاطفی در قالب یک مدل علی، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که جنسیت، همبستگی عاطفی و بعد فردیت، در استقلال عاطفی از موثرترین متغیر های مربوط به میزان مشکلات عاطفی به حساب می آیند. این مطالعه، همچنین نشان داد که جنسیت، عاملی موثر بر میزان بروز مشکلات عاطفی می باشد. در مجموع، نتایج این تحلیل نشان داد که مدل مورد آزمون 18.5 درصد واریانس متغیر مشکلات عاطفی را تبیین می نماید. همچنین شاخص GFI نیز حاکی از تطابق مدل با داده های تجربی بود.
مقایسه حافظه کلامی و بصری در کودکان تحت درمان و بدون درمان ریتالین :adhd
حوزههای تخصصی:
اختلال نقص توجه همراه با بیش فعالی [Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD)] یکی از اختلالات رایج روان شناختی کودکان است. در این مطالعه، حافظه فوری و تاخیری کلامی و حافظه فوری و تاخیری بصری در کودکان دچار ADHD تحت درمان و بدون درمان با داروی ریتالین (متیل فنیدیت) بررسی شده است. به همین منظور 24 پسر 12-6 ساله مبتلا به اختلال ADHD تحت درمان دارویی و بدون درمان دارویی، با استفاده از مقیاس ارزیابی والدین کانرز و مصاحبه بالینی به وسیله روان پزشک انتخاب و حافظه کلامی و بصری آنها بررسی گردید. برای بررسی حافظه فوری و تاخیری کلامی، از آزمون فراخوانی داستان و برای بررسی حافظه بصری (فوری و تاخیری)، از آزمون مخصوص حافظه کلامی و حافظه فوری بصری کیم کاراد استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد کودکان دچار ADHD تحت درمان، در زمینه های حافظه فوری کلامی و حافظه فوری بصری بهتر از عملکرد کودکان دچار ADHD بدون درمان بوده است که این اثر احتمالی «درمان دارویی» را مطرح می کند. این در حالی است که عملکرد کودکان دچار ADHD تحت درمان، در زمینه حافظه تاخیری کلامی و بصری تقریبا همانند کودکان دچار ADHD بدون درمان بوده است. پس می توان چنین احتمال داد که کودکان دچار ADHD نواقصی در حافظه فعال دارند که درمان دارویی می تواند آنها را رفع کند.
یادیارها در تدریس کلمات انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه حدود یک هفتم مردم دنیا به زبان انگلیسی سخن می گویند و شمار زیادی آن را به عنوان زبان دوم یا زبان خارجی می آموزند. این زبان امروزه به عنوان یک زبان بین المللی، از لحاظ علمی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از این رو بسیاری از نظام های آموزش رسمی، آموزش این زبان را در برنامه درسی خود گنجانده اند. در نظام رسمی آموزش ایران، آموزش زبان انگلیسی از سال اول راهنمایی آغاز شده و تا پایان دورة پیش دانشگاهی ادامه می یابد. در فرایند یادگیری زبان های خارجی، یادگیری لغت از جایگاه مهمی برخوردار است؛ چراکه تفاوت زبان ها با یکدیگر بیشتر به حوزة لغت مربوط می شود؛ و بسیاری از زبان ها از جمله زبان فارسی و انگلیسی در قسمت دستور زبان دارای اشتراکات فراوانی هستند. فراگیران زبان برای بخاطر سپاری درازمدت معانی لغات انگلیسی، ممکن است از راهبردهای متنوعی استفاده کنند که احتمالاً رایج ترین آن تکرار ساده است. اما این راهبرد «در دسترس» نمی تواند همواره اثربخش باشد، لذا باید به دنبال راهبردهای دیگر- و احتمالاً اثربخش تر- نیز بود. از جملة این راهبردها می توان به تکنیک های یادیار، از جمله «کلمه کلید» و «تصویرسازی ذهنی» اشاره کرد که بکارگیری آن برای یادگیری لغات زبان های خارجی در دیگر نقاط دنیا به کرات مورد تأیید قرار گرفته است. پژوهش حاضر تأثیر این دو راهبرد را در یادگیری و یادداری کلمات انگلیسی در مقایسه با روش سنتی تکرار، از سوی دانش آموزان فارسی زبان مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش سه گروه از دانش آموزان سوم راهنمایی به شیوه تصادفی مرحله ای انتخاب شده و از آنها خواسته شد که مجموعه ای از کلمات انگلیسی و معانی آنها را با سه شیوه متفاوت تصویرسازی ذهنی، کلمه کلید و تکرار ساده به خاطر بسپارند. تجزیه و تحلیل نتایج پس آزمون های مربوط به یادگیری و یادداری نشان داد که روش کلمه کلید در هر دو مورد نسبت به دو روش دیگر در سطح معناداری مؤثرتر عمل می کند. نتایج همچنین تفاوت معناداری را بین روش تکرار و روش تصویرسازی در یادگیری و یادداری معانی کلمات انگلیسی نشان نداد.
بررسی روش های افزایش مسئولیت پذیری در دانش آموزان دوره راهنمایی شهر شهرضا در سال تحصیل 85 - 1384(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و مقایسه تاثیر شیوه های افزایش مسئولیت پذیری انضباط مثبت، یادگیری مبتنی بر خود و واقعیت درمانی در دانش آموزان راهنمایی شهر شهرضا در سال تحصیلی 85-1384 بود .
در این پژوهش از سه شیوه آموزشی «انضباط مثبت» ، «یادگیری مبتنی بر خود» و «واقعیت درمانی» در قالب روش تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل استفاده شده است.
جامعه آماری این پژوهش،کلیه دانش آموزان پسرو دختر دوره راهنمایی شهر شهرضا بود و این جامعه تقریباً 5919 نفر است که در سال تحصیلی مذکور مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 240 دانش آموز(120 نفر پسر و 120 نفر دختر) بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در 6 گروه آزمایش و2 گروه کنترل از هر دو جنس جایگزین شدند که در مجموع 8 گروه 30 نفره را تشکیل دادند. هر شیوه به مدت 12 جلسه هر جلسه به مدت یک ساعت جداگانه و در هر دو جنس اجرا شده است. منظور از مسئولیت پذیری در این پژوهش نمره ای است که آزمودنی ها از مقیاس والدین، دبیر و خود تحلیلی به دست می آورند .جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری 13spss در دوسطح توصیفی(میانگین،واریانس و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد .
نتایج تحقیق نشان داد که آموزش مسئولیت پذیری به شیوه انضباط مثبت و واقعیت درمانی در پسران و دختران در هر سه نوع سنجش (والد، دبیر و خودارزیابی) و در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است .برنامه آموزشی یادگیری مبتنی بر خود در افزایش مسئولیت پذیری پسران در هردو نوع سنجش والد ودبیر در دو مرحله پس آزمون وپیگیری معنا دار بوده است، ولی در نوع سنجش خود ارزیابی معنا دار نبوده است . اثر متقابل جنس و عضویت گروهی فقط در مرحله پیگیری و برای فرم دبیر به میزان 2/4 درصد و فرم والد به میزان 7/4 درصد تاثیر معنادار داشته است (05/0 P<)
یادگیری مشارکتی و تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هـدف این پژوهش، بررسی تاثیر یادگیری مشارکتی بر افـزایش تفکـر انتقـادی بود. برای ایـن منظور 60 دانشجوی دختر رشته ریاضی (30 نفر گـروه آزمـایشی و 30 نفر گـروه گواه) با استفاده از پرسشنامه تفکـر انتقادی او ـ سی ـ آر (OCR، 2000) آزمون شدند. پس یک واحد درسی در گـروه آزمایشی به شیوه مشارکتی و در گروه گواه به شیوه سخنرانی آموزش داده شـد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغبری نشان دادند که هر سه مهارت تفکر انتقادی (تحلیل انتقادی، اعتبار شواهد و ارزشیـابی انتقـادی) در گـروه آزمـایشی بیش از گـروه گواه بود. چگونگی تاثیـر یادگیری مشارکتی بر مهارتهای تفکر انتقادی مورد بحث قرار گرفت.
"
بررسی تاثیر روزه داری در ماه مبارک رمضان بر عزت نفس و سلامت روانی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: برخی مطالعات تاثیرات مثبت روزه داری را در بهبود وضعیت روانی افراد مطرح کرده اند. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی تاثیر روزه بر عزت نفس و سلامت روانی دانشجویان است.روش کار: این مطالعه از نوع پژوهش های توصیفی مقایسهای است که بر روی 60 دانشجوی پزشکی (38 زن، 22 مرد) به ظاهر سالم که تصمیم به روزهداری در ماه رمضان 1428 قمری (1386 خورشیدی) را داشتند، انجام شد. آزمودنی ها در آغاز ماه رمضان توسط پرسش نامه ی مشخصات فردی، پرسش نامه ی عزت نفس کوپراسمیت و پرسش نامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. این افراد حداقل 21 روز در این ماه روزه گرفته و مجددا در پایان ماه رمضان با دو پرسش نامه کوپراسمیت و بررسی شدند. داده های پژوهش به کمک روش آماری t زوجی و آزمون ویلکاکسون در نسخه17نرم افزار SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته ها: عزت نفس آزمودنی ها پس از ماه مبارک رمضان نسبت به آغاز ماه، افزایش معناداری یافت (001/0>P). بر اساس تست آزمودنی ها در مقیاسهای افسردگی (001/0>P)، روان پریشی (007/0>P)، اضطراب (001/0>P)، وسواس (001/0>P)، حساسیت بین فردی (001/0>P)، فوبیا (022/0>P)، خصومت (001/0>P) افکار پارانوئیدی (001/0>P) و مقیاس کلی علایم مرضی (001/0>P)، کاهش نشان دادند که این تفاوت نیز از نظر آماری معنیدار بود.نتیجهگیری: روزهداری در ماه مبارک رمضان تاثیر قابل ملاحظهای در ارتقای عزت نفس و بهبود وضعیت سلامت روانی دانشجویان دارد.
"
بررسی رابطه بین خوش بینی سرشتی و خوش بینی از دیدگاه اسلام با رضایت مندی از زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین خوش بینی سرشتی و خوش بینی از دیدگاه اسلام با رضایت مندی از زندگی است. فرضیه های پژوهش حاضر این است که بین متغیرهای مزبور رابطه معنادار وجود دارد و خوش بینی اسلامی در حد قوی تری می تواند رضایت از زندگی را پیش بینی کند. به منظور آزمون این فرضیه ها، تعداد 269 نفر (122 نفر دانش پژوه)، (کارمند 55 نفر) و (دانشجو 92 نفر) به صورت تصادفی خوشه ای و ساده در پژوهش مشارکت داده شدند. شرکت کنندگان آزمون رضایت از زندگی (SWS)، آزمون جهت گیری زندگی (LOT) و پرسش نامه محقق ساخته خوش بینی اسلامی را پاسخ دادند. داده ها با نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهند که، بین خوش بینی سرشتی، خوش بینی از دیدگاه اسلام و رضایت مندی، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین زنان و مردان از نظر رضایت مندی و هر دو نوع خوش بینی تفاوت معنادار وجود ندارد. بین گروه های سنی مختلف از نظر رضایت مندی تفاوت معنادار وجود ندارد. اما از نظر هر دو نوع خوش بینی، افراد جوان تر (15ـ25 سال) به طور معناداری از خوش بینی کمتری برخوردارند.
رابطه جرات ورزی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش و عادی و همچنین بررسی روابط موجود بین این متغیرها صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع همبستگی است. بدین منظور 60 دانش آموز تیزهوش (30 پسر و 30 دختر) و 60 دانش آموز عادی (30 پسر و 30 دختر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریچی و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و همین طور معدل درسی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس چند متغیره، ضریب همبستگی دو متغیره و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان تیزهوش در هر سه متغیر جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی بر دانش آموزان عادی برتری داشتند، اما تفاوتی بین متغیرهای فوق در دو جنس ملاحظه نشد. از سوی دیگر هر سه متغیر جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان عادی دارای رابطه معنادار بودند، اما در دانش آموزان تیزهوش تنها بین دو متغیر جرات ورزی و عزت نفس رابطه وجود داشت. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جرات ورزی و عزت نفس، توانایی پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان عادی را داشتند. نتیجه گیری: برتری دانش آموزان تیزهوش بر دانش آموزان عادی در سه متغیر: جرات ورزی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی مورد تایید قرار گرفت. بعلاوه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از روی داده های جرات ورزی و عزت نفس قابل پیش بینی است.
سندرم ویلیامز: ارتباط بین شناخت ، مغز و ژنتیک
حوزههای تخصصی:
سندرم ویلیامز یک اختلال نادر تک گیر (sporadic) است که با نمای خاص طبی، شناختی، نوروفیزیولوژیک، نوروآناتومیک و مشخصه های ژنتیکی همراه است. نشانه اصلی سندرم ویلیامز انفکاک بین توانایی شناختی در پردازش چهره و زبان، به عنوان نقاط قوت نسبی و توانایی های فضایی و به عنوان ضعف عمده می باشد. افراد مبتلا به سندرم ویلیامز بر خلاف مبتلایان به اتیسم، کاملا اجتماعی هستند. مشخصه عمده ژنتیکی در سندرم ویلیامز پیدایش یک حذف بر روی قطعه 11023 vq می باشد. سندرم ویلیامز با ویژگی های عصبی - ساختاری و عصبی فیزیولوژیک همراه است: سالم ماندن نسبی نواحی پیشانی، لیمبیک و نئوسربلار در بررسی های MRI و اشکالات کارکردی در مسیرهای عصبی دست اندرکار پردازش زبان و چهره که در مطالعات پتانسیل های انگیخته مغزی مشاهده می شود. ناهمخوانی های موجود در حوزه های شناختی، عصبی - ساختاری و عصبی فیزیولوژیک در سندرم ویلیامز از آن مدل مناسبی برای بررسی ارتباط بین شناخت، مغز و در نهایت ژن ها به وجود آورده است.
رابطه سرسختی روان شناختی و انگیزه پیشرفت با فرسودگی شغلی کارکنان منطقه 6 دانشگاه آزاد اسلامی
حوزههای تخصصی:
"هدف این پژوهش بررسی رابطه سرسختی روانشناختی و انگیزه پیشرفت با فرسودگی شغلی کارکنان منطقه 6 (واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی مستقر در استان خوزستان) دانشگاه آزاد اسلامی بود. بدین منظور از بین کلیه کارکنان غیر عضو هیات علمی شاغل در واحدهای دانشگاهی منطقه به شیوه تصادفی طبقهای 211 نفر (126 مرد و 85 زن) از تمامی قسمتها انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری عبارتاند از: آزمون سرسختی روانشناختی اهواز (A-H-Q)، پرسشنامه توصیف خودگیزلی، مقیاس فرسودگی شغلی مزلچ.
اعتبار و پایایی آزمونها محاسبه گردید که در سطوح معنادار بودند. دادهها با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین سرسختی روانشناختی و انگیزه پیشرفت با فرسودگی شغلی در سطح (05/0>P)، رابطه منفی وجود دارد. در این میان تفاوت معناداری بین آزمودنیها از نظر جنسیت، سن، تاهل، سابقه خدمت، رسته خدمتی و واحد دانشگاهی مشاهده نگردید.
"
رابطه خودشیفتگی و عزت نفس با پرخاشگری و مقایسه تحولی آن در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع همبستگی و علی مقایسه ای می باشد و هدف از آن بررسی رابطه سه ویژگی خودشیفتگی، عزّت نفس و پرخاشگری و مقایسه این رابطه در ابتدا، میانه و انتهای نوجوانی بود. نمونه پژوهش حاضر 531 دانش آموز دختر(راهنمایی= 171 نفر، دبیرستان=219 نفر و پیش دانشگاهی= 141 نفر)،با دامنه سنی 11 سال و پنج ماه الی 17 سال و شش ماه بودند. این دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای ارزیابی آنها از مقیاس پرخاشگری اهواز(AAI)، مقیاس شخصیت خودشیفته(NPI) و مقیاس عزّت نفس کوپراسمیت استفاده شد.داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج این تحلیل ها نشان داد بین خودشیفتگی سازگارانه و عزّت نفس، خودشیفتگی ناسازگارانه و پرخاشگری همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین خودشیفتگی، عزّت نفس و پرخاشگری دختران در سه مرحله (ابتدا، میانه و انتهای نوجوانی) تفاوت معناداری وجود دارد این پژوهش پیشنهاد می کند که در مقابله با پرخاشگری نوجوانان، به جای تأکید بر خود شیفتگی ناسازگارانه، جهت گیری مداخلات بر اساس رشد ارزیابی مثبت از خود انجام شود.
انسان بیولوژیک، پسیکولوژیک، فانکشنال
حوزههای تخصصی:
تحلیل داده ها در طرحهای آزمایشی تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندین دهه است که طرح های آزمایشی تک آزمودنی برای بررسی اثربخشی مداخلات بالینی و آموزشی مورد استفاده قرار گرفته و سهم قابل توجهی در تحوّل خطوط کلی پژوهش های بالینی و آموزشی داشته است. در سال های اخیر با جنبش روش های مبتنی بر شواهد، روش شناسی طرح های آزمایشی تک آزمودنی نیز تحوّل یافته است. تحلیل دیداری نمودار داده ها اساس تحلیل داده ها در مطالعات آزمایشی تک آزمودنی است. داده ها برای هر شرکت کننده در طیّ مراحل مختلف مطالعه به صورت نمودار نشان داده می شود. در تحلیل دیداری، طراز، روند و تغییر پذیری داده ها در هر کدام از شرایط مداخله (خط پایه، مداخله و پیگیری) و در بین موقعیّت های مختلف مداخله مورد مقایسه و ارزیابی قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر این است که ضمن آشنا کردن پژوهشگران با منطق تحلیل دیداری در طرح های آزمایشی تک آزمودنی، راهنمایی گام به گام را برای انجام تحلیل دیداری نمودار داده ها و چگونگی استفاده از آنها برای ارزیابی میزان کارآمدی مداخلات فراهم سازد.
سازه گرایی واقع گرایانه: بازسازی سازه گرایی شخصی جرج کلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در وهله اول، سازه گرایی در برابر واقع گرایی قرار دارد. در حالی که واقع گرایان اصرار می ورزند که دانش صادق ما مطابق با واقع است، سازه گرایان مفهوم مطابقت را طرد و ادعا می کنند که ذهن در کار خود برای فراهم آوردن سازده ها از واقعیت مستقل است. از این رو تا جایی که دانش مورد نظر است روان شناسان سازه گرا همچون جرج کلی و ژان پیاژه به مفهوم سازگاری و نه مطابقت با واقعیت توسل جسته اند. هر چند باید به سازه گرایان حق داد که ادعا کنند مفهوم مطابقت با واقعیت، مساله آفرین است، اما انتقاد آنها تنها در مورد واقع گرایی خام قابل اعتناست. در مقابل، در مقاله حاضر استدلال شده است کهمی توانیم همچنان از مطابقت با واقعیت سخن بگوییم، بدون آن که لازم باشد توانایی سازه ای ذهن را نادیده بگیریم. این از آن رو است که از حیث معرفت شناختی، مفهوم مطابقت برای صدق نظریه های ما حیاتی است، در حالی که از سوی دیگر نیز سازگاری با واقعیت، قاصر از آن است که معیاری با کفایت برای صدق باشد. موضع ابزارانگارانه در مورد دانش، از این ضعف برخوردار است که نمی تواند میان کفایت و صدق سازه ها تمایز قائل شود. نتیجه این است که ما می توانیم بصیرت های سازه گرایان در مورد گرانبار بودن واقعیت ها از نظریه را بپذیریم بدون آن که لازم باشد مفهوم مطابقت با واقعیت را کنار بگذاریم . در واقع سازه گرایی نیازمند آن است که واقع گرایانه شود.
عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان ویژگی مستعدکننده ی اختلال های اضطراب منتشر، وسواسی اجباری، وحشت زدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مدل عدم تحمل بلاتکلیفی IU (Intolerance of uncertainty) در آغاز برای توضیح و تبیین نگرانی در زمینه ی اختلال اضطراب منتشر ایجاد و توسعه یافت. اگرچه پژوهش های اخیر عدم تحمل بلاتکلیفی را به عنوان عاملی فراتشخیصی تداوم بخش در میان اختلال های اضطرابی تعریف شده است. هدف این مطالعه مقایسه ی عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب منتشر (Generalized Anxiety GAD Disorder)، اختلال وسواسی اجباری OCD (Obsessive-Compulsive Disorder)، اختلال وحشت زدگی PD (Panic Disorder) و گروه شاهد بود.
مواد و روش ها:مطالعه ی حاضر از توع مقطعی و پس رویدادی (روش علی مقایسه ای) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ی بیمارانی را تشکیل می داد که برای اولین بار به کلینیک تخصصی بزرگمهر تبریزدر سال 89-90 مراجعه کرده بودند. از بین این مراجعین 30 بیمار مبتلا به GAD، 30 بیمار OCD، 30 بیمار PDو 30 گروه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه ها تا حد امکان از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر همتا شدند. برای انتخاب و جمع آوری داده ها از مصاحبه ی بالینی ساختاریافته و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده ازنرم افزارSPSS-17 وشاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:یافته های مطالعه ی حاضر نشان داد که افراد با اختلال های GAD، OCD و PDدر مقایسه با گروه شاهد با توجه به 89/6 F= و سطح معنی داری 0001/0 از عدم تحمل بلاتکلیفی بالاتری برخوردار بودند. اما افراد GAD، OCD، و PDتفاوت معنی داری در عدم تحمل بلاتکلیفی نداشتند. همچنین نتایج نشان دهنده ی تفاوت بین گروه های اختلال (GAD،OCD و PD) و گروه شاهد با توجه به 1/7F= و سطح معنی داری 0001/0 و 23/5 F=و سطح معنی داری 002/0، در دو عامل پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی است.
نتیجه گیری: عدم تحمل بلاتکلیفی تنها مختص به اختلال اضطراب منتشر نمی باشد و این سازه در اختلال های وسواسی اجباری و اختلال وحشت زدگی نیز دیده می شود و به نظر می رسد عامل شناختی عدم تحمل بلاتکلیفی نقش محوری در سبب شناسی این اختلال ها بازی می کنند. کاربرد بالقوه ای این نتایج برای درمان اختلال های اضطرابی قابل بحث هستند