مطالب مرتبط با کلیدواژه

مطابقت با واقعیت


۱.

سازه گرایی واقع گرایانه: بازسازی سازه گرایی شخصی جرج کلی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صدق روان شناسی واقع گرایی انسجام جرج کلی ابزار انگاری سازه گرایی مطابقت با واقعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳۶
در وهله اول، سازه گرایی در برابر واقع گرایی قرار دارد. در حالی که واقع گرایان اصرار می ورزند که دانش صادق ما مطابق با واقع است، سازه گرایان مفهوم مطابقت را طرد و ادعا می کنند که ذهن در کار خود برای فراهم آوردن سازده ها از واقعیت مستقل است. از این رو تا جایی که دانش مورد نظر است روان شناسان سازه گرا همچون جرج کلی و ژان پیاژه به مفهوم سازگاری و نه مطابقت با واقعیت توسل جسته اند. هر چند باید به سازه گرایان حق داد که ادعا کنند مفهوم مطابقت با واقعیت، مساله آفرین است، اما انتقاد آنها تنها در مورد واقع گرایی خام قابل اعتناست. در مقابل، در مقاله حاضر استدلال شده است کهمی توانیم همچنان از مطابقت با واقعیت سخن بگوییم، بدون آن که لازم باشد توانایی سازه ای ذهن را نادیده بگیریم. این از آن رو است که از حیث معرفت شناختی، مفهوم مطابقت برای صدق نظریه های ما حیاتی است، در حالی که از سوی دیگر نیز سازگاری با واقعیت، قاصر از آن است که معیاری با کفایت برای صدق باشد. موضع ابزارانگارانه در مورد دانش، از این ضعف برخوردار است که نمی تواند میان کفایت و صدق سازه ها تمایز قائل شود. نتیجه این است که ما می توانیم بصیرت های سازه گرایان در مورد گرانبار بودن واقعیت ها از نظریه را بپذیریم بدون آن که لازم باشد مفهوم مطابقت با واقعیت را کنار بگذاریم . در واقع سازه گرایی نیازمند آن است که واقع گرایانه شود.
۲.

معرفت شناسی ژنتیک (تکوینی) در دیدگاه پیاژه

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی ساخت گرایی ژنتیک دانش مطابقت با واقعیت سیبرنتیک سوژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۲۷۰
معرفت شناسی ژنتیک (تکوینی) پیاژه، دست کم تحت تأثیر چهار منبع بوده است: فلسفه کانت، ساخت گرایی ریاضی بورباکی، زیست شناسی، و سیبرنتیک. تأثیر کانت را می توان در توسل پیاژه به سوژه معرفتی و طرح واره های ذهنی پیشینی آن که داده های حسی را سازمان می دهند ملاحظه نمود. تأثیر ساخت گرایی ریاضی، به نحوی پیاژه را به نادیده گرفتن سوژه فردی و تأکید بر سوژه معرفتی به منزله یک صورت بندی انتزاعی کشاند. تأثیر زیست شناسی را می توان در مفهوم سازگاری با محیط دشوار، مشتمل بر جذب و انطباق، ریشه یابی کرد. سرانجام، تأثیر سیبرنتیک را می توان در تأکید اکید پیاژه بر خود تنظیم کنندگی ملاحظه نمود که منجر به سازمان دهی مجدد دانش بر حسب پسخوراند می شود. به طور کلی، پیاژه، معرفت شناسی ژنتیک را به منزله یک معرفت شناسی علمی در نظر می گیرد که با سازو کارهای تحول دانش سر و کار دارد و روش آن، نه تحلیل فلسفی یا تأمل، بلکه تحقیق پذیری تجربی است. هرچند پیاژه به طور اکید از سازگاری به منزله کلیدی برای حل و فصل مسئله رابطه دانش – واقعیت استفاده می کند، در عین حال، به مفهوم مطابقت با واقعیت نیز توسل می جوید. اما تکیه صرف او به پسخوراندهای منفی مانع از آن می شود که او بتواند این مسئله را به نحو مناسبی حل و فصل کند. این در واقع، پاشنه آشیل معرفت شناسی پیاژه است. این از آن رو است که پسخوراندها تنها حاکی از (عدم) کفایت ساختارهای دانشی فرد است، نه (عدم) مطابقت آن با واقعیت. این نشان دهنده نیاز معرفت شناسی ژنتیک به دیدگاه واقع گرایی و مفهوم کلیدی آن یعنی مطابقت با واقعیت است. مطابقت را نمی توان و نباید به کفایت فروکاست، هرچند که کفایت، از جمله قرائن مطابقت با واقعیت و البته تنها یکی از آنها است.