فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۲۱ تا ۴٬۹۴۰ مورد از کل ۳۵٬۸۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
"
به منظور بررسی ارزشهای ازدواج در بین جوانان ایرانی 2680 دانشجو و دانشآموز زن و مرد ایرانی با استفاده از مقیاس مؤلف ساخته ارزشهای ازدواج (MVS) که براساس چهارچوب مفهومی ارزشهای فرهنگی با ابعاد فرضی محاطشدگی، خودپیروی عاطفی، خودپیروی عقلی، سلسله مراتب، برابرنگری (شوارتز و راس، 1995) تدوین شده بود، ارزشیابی شدند. رویآورد آماری پژوهش حاضر برای تحلیل ساختاری و محتوای ارزشهای ازدواج، فن تحلیل کوچکترین فضا (SSA) بود. یافتههای پژوهش نشان دادند که محتوا و ساختار ارزشهای ازدواج جوانان ایرانی، با 5 بُعد الگوی نظری ارزشهای شوارتز و راس (1995) در زمینه ازدواج تبیینپذیر است. این الگو برحسب سن، جنس و قومهای فرهنگی تغییر نمیکند و ثابت است.
"
بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ی متوسطه شهر اصفهان با ویژگی های خانوادگی و شخصیتی آنان
حوزههای تخصصی:
بررسی اثر بخشی بازی درمانی گروهی با رهنمود بر اختلال سلوکی دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی با رهنمود بر اختلالات سلوکی دانش آموزان دبستانی بود. روش پژوهش تجربی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. برای بررسی فرضیه های پژوهش از پرسشنامه های رفتاری راتر و اختلال سلوک استفاده شد. از میان دانش آموزان پایه 4و5 مناطق چهارگانه جغرافیایی شهرستان ساری، 160 دانش آموز (11-10 ساله)با معرفی مدرسه در این پژوهش شرکت کردند. ازمیان دانش آموزان واجد شرایط ( دارای اختلال سلوک) که روانپزشک نیز آنها را تأیید کرده بود 24 دانش آموز به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت یک ماه و نیم، هفته ای دوبار در جلسات 60 دقیقه ای در برنامه بازی درمانی گروهی با رهنمود شرکت کردند. فرضیه پژوهش مبنی بر اثر بخشی بازی درمانی گروهی با رهنمود در کاهش اختلال سلوکی دانش آموزان دبستانی با استفاده از آزمون t تأیید شد. همچنین داده های کیفی حاصل از مشاهدات بالینی درمانگر، گزارش های جداگانه والدین، معلمان، دو نفر دستیار درمانگر و تشخیص روانپزشک حاکی از کاهش رفتار اختلال سلوکی در گروه آزمایشی بود. بنابراین، بازی درمانی گروهی با رهنمود در کاهش اختلال سلوکی دانش آموزان دبستانی می تواند مفید باشد.
محافظه کاری به مثابه منش (روان شناسی اجتماعی محافظه کاری)
حوزههای تخصصی:
تدوین مدل آموزش زوج درمانی بوم شناختی چند بعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی (مطالعه کیفی با تمرکز بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل آموزش زوج درمانی بوم شناختی چندبعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی با تأکید بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع استقرایی بود. جامعهآماری این پژوهش را کلیه مشاورین وابسته به سازمان بهزیستی استان مرکزی تشکیل می دهند که حدودا 200 مشاور هستند. مشارکت کنندگان در پژوهش با استفاده از روش در دسترس با توجه به شرایط محیطی پژوهش و شناخت و معرفی اساتید و کارشناسان برجسته و باسابقه در مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی استان مرکزی تعداد 30 نفر به عنوان افراد مشارکت کننده انتخاب شدند. در انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی از اصل اشتهار استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل داده های کیفی و نرم افزار MAXqda انجام شد. نتایج نشان داد که کدهای معنایی بدست آمده از متن مصاحبه ها را می توان در 2 مقوله اصلی ، 5 مقوله میانی و 12 خرده مقوله دسته بندی کرد. مقوله های اصلی شامل طرحی اولیه برای مشکل خاص و اجرا و به روزرسانی بودند. مقوله های میانی شامل تجزیه و تحلیل و طراحی دوره های آموزشی (برای مقوله اصلی اول) و اجرا، ارزشیابی و اصلاح و تجدید نظر (برای مقوله اصلی دوم) بودند. خرده مقوله ها شامل تعریف مشکل، شناسایی منبع مشکل، تعیین راه حل های ممکن (مقوله میانی اول)، تعیین اهداف یادگیری، تهیه محتوای دوره ها، تعیین روش های آموزشی و تعیین نیروی انسانی (مقوله میانی دوم)، اجراهای آزمایشی و اصلی (مقوله میانی سوم)، ارزشیابی درونی و بیرونی (مقوله میانی چهارم) و اعمال اصلاحات و اجرای مجدد (مقوله میانی پنجم) بودند. در نهایت این مقوله ها در قابل مدل مفهومی برای آموزش مشاوران طراحی شدند. نتیجه گیری : با استفاده از مدلی که برای آموزش زوج درمانی در این پژوهش به دست آمد می توان دوره هایی آموزشی متناسب با هر یک موراد اختلاف زوجین را طرحی و اجرا کرد، از طرفی می توان به طور سازمان یافته و منسجم به حل مشکلات زوجین و مشاوران در زمینه های آموزشی اقدام کرد.
مقایسة اثر تعداد جلسات تمرین ایروبیک و یوگا بر مؤلفه های خودتوصیفی بدنی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسة اثر 5 و 10 هفته تمرین ایروبیک و یوگا بر مؤلفه های خودتوصیفی بدنی دانشجویان دختر بود. به این منظور 57 دانشجوی دختر غیرفعال دانشگاه فردوسی مشهد با دامنة سنی 25 – 19 سال که تجربه ای در روش های تمرینی منتخب نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی و به تعداد مساوی به دو گروه تجربی ایروبیک و یوگا و یک گروه کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه های تجربی، به مدت 10 هفته، 2 جلسه در هفته و 60 دقیقه در هر جلسه، در برنامة تمرینی مشخص شرکت کردند و آزمودنیهای گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامة تمرینی سازمان یافته ای شرکت نداشتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة خودتوصیفی بدنی (PSDQ) در سه نوبت شروع، وسط و پایان برنامة تمرین استفاده شد. تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد در پایان 5 هفته تمرین، مؤلفه های هماهنگی و لیاقت ورزشی در گروه یوگا نسبت به گروه ایروبیک و کنترل به طور معنیداری بیشتر بود (05/0P<). همچنین در پایان 10 هفته تمرین در گروه یوگا مؤلفه های هماهنگی و فعالیت بدنی نسبت به گروه کنترل، و مؤلفة قدرت نسبت به گروه ایروبیک و کنترل به طور معنیداری بالاتر بود (05/0P<). علاوه بر این، مؤلفة هماهنگی در گروه ایروبیک به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0P<). آزمون t گروه های وابسته نشان داد در گروه یوگا، مؤلفه های لیاقت ورزشی و قدرت در پایان 10 هفته تمرین به طور معنیداری بیشتر از 5 هفته تمرین بود (05/0P<). نتایج نشان داد در گروه یوگا، افزایش معنیدار مؤلفه های هماهنگی، فعالیت بدنی و لیاقت ورزشی به تأثیرات 5 هفتة اول و افزایش معنیدار قدرت به تأثیرات 5 هفتة دوم تمرین مربوط است. این نتایج به مزیت نسبی تمرینات یوگا و نیاز به تعداد جلسات بیشتر برای بهبود برخی از مؤلفه های خودتوصیفی بدنی اشاره دارد.
اسلام و خانواده: حفظ و حراست کانون خانواده
منبع:
مکتب مام ۱۳۵۴ شماره ۷۴
حوزههای تخصصی:
بررسی عوامل پیش بینی کننده فرسودگی شغلی (معلمان کودکان عقب مانده و عادی در شهرستان بیرجند
حوزههای تخصصی:
تفکر در تعلیم و تربیت
اثربخشی برنامه آموزش فلسفه به دانش آموزان دختر بر عزت نفس و توانایی حل مسئله آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر عزت نفس و توانایی حل مسئله در دانش آموزان دختر سال اول راهنمایی شهرستان بروجن در سال تحصیلی 89-88 انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. در این پژوهش از 1720 دانش آموز دختر اول راهنمایی، دو کلاس به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه سبک های حل مسئله لانگ و کسیدی(1996) و عزت نفس کوپر اسمیت (1967) را تکمیل کردند و سپس برنامه فلسفه، به کودکان گروه آزمایش به مدت 15 جلسه، هر هفته 2 جلسه آموزش داده شد. به گروه گواه آموزشی در این زمینه ارائه نشد. در پایان دوره مجددآٌ هر دوگروه پرسشنامه های مذکور را تکمیل کردند. نتایج با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه مذکور به طور معناداری عزت نفس گروه آزمایش را افزایش داده و از سوی دیگر به افزایش معنادار استفاده از سبک حل مسئله مسئله مدار و کاهش معنادار در سبک هیجان مدار منجر شده است.
نتیجه گیری: این برنامه می تواند در بهبود مهارت های شناختی و اجتماعی دانش آموزان موثر واقع شود هدف از برنامه آموزش فلسفه به کودکان این است که کودکان تبدیل همانگونه سازندگان آن معتقدند هدف این برنامه این است کودکان، انسان هایی متفکرتر، انعطاف پذیرتر، باملاحظه تر و منطقی تر شوند.
مقایسه اثر ریسپریدون و الانزاپین در اختلالات رفتاری آلزایمر: یک آزمایه بالینی تصادفی دوسویه کور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
عوامل مرتبط با میزان شرکت کارکنان در نماز جمعه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه: در فرهنگ اسلامی نماز جمعه دارای جایگاه و اهمیت ویژهای است. لذا بررسی و آسیبشناسی این فریضه، امری مهم و اساسی است. بر این اساس تحقیق حاضر با این هدف انجام شد که عوامل مرتبط با میزان شرکت کارکنان یک واحد نظامی در نماز جمعه را شناسایی نماید.
روش : روش تحقیق زمینهیابی (پیمایشی) است. ابـزار مـورد استـفاده برای جمعآوری اطلاعات و سنجش متغیرها، پرسشنامه محققساخته با ابعاد مشخصات دموگرافیک، وضعیت شرکت در نماز جمعه و عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی مرتبط با شرکت در نماز جمعه بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان یک واحد نظامی در کشور بودند که تعداد 1205 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای بود.
یافتهها : دو عامل ""نگرش و اعتقاد به نماز جمعه"" و ""میزان تقیدات مذهبی افراد"" بیشترین تاثیر را در شرکت یا عدم شرکت در نماز جمعه داشت. همچنین میزان شرکت در نماز جمعه با جنسیت، سابقه جبهه، سابقه جانبازی و نوع عضویت کارکنان ارتباط داشت.
نتیجهگیری : افزایش تقیدات مذهبی، تلاش برای بهبود نگرش و افزایش اعتقاد نسبت به نماز جمعه، انجام اقداماتی در جهت فراهمسازی تسهیلاتی برای شرکت افراد به صورت خانوادگی و در قالب گروههای همکاران، هممحلی، هممسجدی و سایر گروهها در نماز جمعه و فراهمسازی تسهیلات تردد رایگان و راحت به نماز جمعه، میتواند موجب افزایش میزان مشارکت افراد در نماز جمعه شود. "