فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۰۰۱ تا ۱۰٬۰۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
291-310
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی گروهی بر سرسختی و بهزیستی روان شناختی در زنان دارای همسر وابسته به مواد انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد در شهر بهبهان در سال 1398 بود. از میان آن ها، 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش معنادرمانی را به مدت 10 جلسه دریافت کرد. در حالی که،گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه با استفاده از مقیاس بهزیستی روان شناختی و پرسش نامه سرسختی روان شناختی در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین نمرات پس آزمون دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت و معنادرمانی گروهی توانست باعث افزایش بهزیستی و سرسختی روان شناختی در زنان دارای همسر وابسته به مواد در گروه آزمایش گردد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، متخصصین حوزه ی اعتیاد می توانند سرسختی و بهزیستی روان شناختی را با استفاده از روش معنادرمانی در زنان دارای همسر وابسته به مواد افزایش دهند .
پیش بینی رضایت زناشویی پرستاران بر اساس استرس شغلی و سرمایه روان شناختی آن ها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رضایت زناشویی پرستاران بر اساس استرس شغلی و سرمایه روان شناختی آن ها انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه پرستاران زن و مرد (900 نفر) شهر کرمانشاه تشکیل داده اند که بر اساس ملاک ورود و خروج و مطابق با جدول مورگان (269) نفر؛ به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ، استرس شغلی و سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران پاسخ دادند. با توجه به تحلیل آماری مشخص گردید که بین رضایت زناشویی با استرس شغلی و سرمایه روان شناختی رابطه معناداری وجود دارد و تمامی مقیاس ها در سطح 001/0≥P معنادار هستند. با توجه به یافته ها توصیه می شود که پرستاران از دخالت دادن مسائل شغلی در مسئولیت های خانوادگی که منجر به کاهش رضایت از شغل، زندگی خانوادگی و سلامتی می شود پرهیز کنند. همچنین سرمایه روان شناختی می تواند عامل مناسبی جهت افزایش رضایت زناشویی باشد. لذا، پیشنهاد می گردد مسؤولین بیمارستان گام های مؤثری در جهت حفظ و ارتقاء سرمایه روان شناختی پرستاران بردارند.
اثربخشی درمان عقلانی هیجانی الیس بر تحمل اشفتگی و کیفیت زندگی زنان در استانه طلاق شهر زاهدان
حوزههای تخصصی:
خانواده از ابتدای تاریخ در بین تمامی جوامع بشری به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ ها و تمدن ها بوده است. ناکامی هنگامی پیش می آید که شخص نتواند به هدف مطلوب برسد. منبع ناکامی می تواند درونی همچون ناتوانی در انجام دادن کارها و بی کفایتی باشد. ناکامی پدی ده پیچیده ای از انگیزش است. کیفیت زندگی مفهوم گسترده ای است که دارای معانی گوناگون برای افراد و گروه های مختلف است. برخی آن را به عنوان قابلیت زیست پذیری یک ناحیه، برخی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایتمندی، خوب بودن، داشتن زندگی هدفمند (دارای معنی)، تحقق نیازها و یا عوامل عینی مانند درآمد و وضعیت سلامت دانسته اند. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان عقلانی هیجانی الیس بر تحمل آشفتگی و کیفیت زندگی زنان در آستانه طلاق شهر زاهدان می باشد که روش تحقیق ازلحاظ هدف از نوع کاربردی و پژوهش حاضر از نوع طرحهای از مایشی دوگروهی پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به دادگستری شهر زاهدان در سال 1398 جهت دادخواست طلاق می باشند. برای اجرای تحقیق، محقق 40 نفر نمونه را به صورت تصادفی از میان زنان مراجعه کننده به دادگستری شهر زاهدان جهت دادخواست طلاق انتخاب کرده، این 40 نفر را به دو گروه 20 نفری تقسیم و به تصادف در گروه های آزمایش و گروه گواه قرار خواهند گرفت با توجه به نتایج به دست آمده میانگین نمرات کیفیت زندگی و تحمل آشفتگی زنان در آستانه طلاق در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین درمان عقلانی هیجانی الیس بر کیفیت زندگی و تحمل آشفتگی زنان در آستانه طلاق مؤثر است.
نقش نشخوار فکری، همدلی عاطفی و ذهن آگاهی در پیش بینی کیفیت زندگی کاری پرستاران
حوزههای تخصصی:
کیفیت بالای زندگی کاری از عوامل اساسی توانمندسازی منابع انسانی موردنیاز سیستم مراقبت بهداشتی شناخته شده است. ازآنجاکه پرستاران جزء بسیار مهم سیستم مراقبت درمانی کشور محسوب می شوند، لذا مطالعه حاضر به بررسی نقش نشخوار فکری، همدلی عاطفی و ذهن آگاهی در پیش بینی کیفیت زندگی کاری پرستاران پرداخته است. تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی – همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر تبریز در سال 1397 و حجم نمونه شامل 150 نفر پرستار بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پاسخ های نشخواری (نولن هوکسما و مورو، 1991)، مقیاس همدلی عاطفی (مهرابیان و اپستاین، 1972)، پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی (کنتاکی، 2004) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری (والتون، 1973) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد کیفیت زندگی کاری پرستاران با متغیرهای ذهن آگاهی و همدلی عاطفی رابطه معنی دار دارد، ولی با متغیر نشخوار فکری رابطه معنی داری ندارد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای ذهن آگاهی و همدلی عاطفی درمجموع 8% از واریانس کیفیت زندگی کاری پرستاران را توجیه می کنند. نظر به اینکه پرستاران نقش مهمی در بهبود و ارتقاء سلامت افراد جامعه دارند بهبود کیفیت زندگی کاری آن ها از طریق فاکتورهای روانی، به خصوص همدلی عاطفی و ذهن آگاهی که در این مطالعه رابطه معنی داری با این متغیر حاصل شد، به عنوان یک اولویت بهداشتی مطرح می گردد.
بررسی عوامل مؤثر بر میزان مشارکت دانشجویان در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی دانشگاه غیرانتفاعی حکیم نظامی قوچان
حوزههای تخصصی:
هدف بررسی عوامل موثر بر میزان مشارکت دانشجویان در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی دانشگاه حکیم نظامی قوچان می باشد که از روش توصیفی – پیمایشی استفاده شده است . جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمام دانشجویان دانشگاه حکیم نظامی قوچان می باشد که بر اساس آمار موجود از دانشگاه 1300 نفر می باشند که از این تعداد 297 نفر به عنوان جمعیت نمونه طبق فرمول نمونه گیری کوکران و به صورت تصادفی انتخاب شدند .پرسشنامه ای که در تحقیق حاضر برای گرد آوری داده های مورد نیاز به کار گرفته شده ، پرسشنامه محقق ساخته برای اندازه گیری میزان مشارکت دانشجویان در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و عوامل موثر بر آن می باشد . پرسشنامه محقق ساخته از روایی و پایایی معتبری برخوردار بوده است . گویه های این پرسشنامه بر روی یک مقیاس 5 درجه ای ، درجه بندی شده اند . تعداد سوالات پرسشنامه 56 سوال می باشد . در این پژوهش میزان مشارکت دانشجویان به عنوان متغیر وابسته و عوامل موثر بر میزان مشارکت دانشجویان که شامل : سن ، جنسیت ، وضعیت شغلی ، وضعیت تاهل ، مقطع تحصیلی ، خود آگاهی ، اعتماد اجتماعی ، ارتباط اجتماعی و حمایت های مالی و معنوی دانشگاه می باشند به عنوان متغیر های مستقل انتخاب شده اند . داده های حاصله با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون(r) و آزمون رگرسیون چند متغیره ،با کمک نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. رگرسیون خطی چندگانه نشان می دهد، مولفه های عوامل موثر بر میزان مشارکت دانشجویان که شامل سن ، جنسیت ، وضعیت تاهل ، مقطع تحصیلی ، وضعیت شغلی، خود آگاهی، اعتماد اجتماعی، ارتباط اجتماعی و حمایت های مالی و معنوی دانشگاه می باشند در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی قادر به پیش بینی میزان مشارکت دانشجویان هستند. همچنین مجذور ضریب همبستگی چندگانه 30/0R2= نیز نشان میدهد که این متغیرها می توانند 30 درصد مشارکت دانشجویان را تبیین کنند. نتایج آزمون فرضیات بیانگر این موضوع می باشد که بین اعتماد اجتماعی ، ارتباط اجتماعی ، حمایت های مالی و معنوی دانشگاه ، وضعیت شغلی با میزان مشارکت دانشجویان در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی داخل دانشگاه رابطه معنا داری وجود دارد. بین سن، جنسیت، وضعیت تاهل ، مقطع تحصیلی ، خود آگاهی با میزان مشارکت دانشجویان در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی داخل دانشگاه رابطه معنا داری وجود ندارد.
بررسی رابطه بین سن ازدواج با ناهنجاری های اجتماعی در بین جوانان شهر خرم آباد
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سن ازدواج و ناهنجاری های اجتماعی در بین جوانان شهر خرم آباد بود. روش پژوهش ار نظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی جوانان 25 تا 30 ساله شهر خرم آباد بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 199 نفر انتخاب و به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شد. درتحقیق حاضر از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است،این پرسشنامه دارای26 سؤال می باشد. درضمن به لحاظ انعکاس پاسخ واقعی ذکرنام ونام خانوادگی درپرسشنامه الزامی نبوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از آزمون های پارامتریک و آزمون تی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین افزایش سن ازدواج و شاخص های ناهنجاری های اجتماعی (ارضای نامشروع، روابط نامشروع، بی بندوباری، بدپوششی و بدحجابی و جرایم خشن جنسی) ارتباط معناداری وجود دارد (01/0>p).
سلامت معنوی در سالمندان ایرانی: مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
129-147
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در کشور، توجه به ابعاد مختلف سلامتی ازجمله سلامت معنوی و عوامل مرتبط با آن ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با هدف دستیابی به دیدی جامع از سلامت معنوی سالمندان ایرانی و عوامل مرتبط با آن انجام شده است. روش کار: این مطالعه از نوع مروری و جست وجوی نظام مند است. در مرداد ماه سال 1398 مرور مقالات فارسی و انگلیسی در پایگاه های پابمد، ساینس دایرکت، گوگل اسکولار، بانک اطلاعات نشریات کشور، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و نورمگز با کلیدواژه های ,Spiritual Well-being ,elderly ,older people ,older adult ,aged ,senior ,Iran Spiritual Health و همچنین سلامت معنوی، بهزیستی معنوی، سالمند، سالخورده، پیر، مسن و ایران انجام شد و با توجه به معیارهای ورود و خروج 34 مقاله مرتبط وارد پژوهش شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی درباره این پژوهش گزارش نکرده اند. یافته ها : از میان مقالاتی که وارد مطالعه شد، در 17 مقاله به بررسی رابطه سلامت معنوی با عوامل روان شناختی، هفت مقاله به توصیف وضعیت سلامت معنوی، چهار مقاله به بررسی رابطه سلامت معنوی و کیفیت زندگی و سه مقاله به بررسی سالمندی موفق، دعا و کنترل قند خون در سالمندان پرداخته شده است. سه مقاله نیز به صورت مداخله ای تأثیر خاطره گویی، مراقبت معنوی و مداخله معنوی را بر سلامت معنوی سالمندان بررسی کرده است. علاوه براین، در بیش از 90 درصد مطالعات برای سنجش سلامت معنوی از پرسش نامه پالوتزین و الیسون استفاده شده و در بیشتر مطالعات میانگین نمره سلامت معنوی متوسط ارزیابی شده است. نتیجه گیری : بر اساس یافته ها می توان گفت که ارتقای سلامت معنوی در سالمندان می تواند در سلامت روانی، کیفیت زندگی و رضایت از زندگی آنان مؤثر باشد. نتایج به دست آمده در بررسی رابطه ویژگی های جمعیت شناختی و سلامت معنوی بعضاً متناقض بود؛ ازاین رو لازم است برای ارزیابی دقیق سلامت معنوی در سالمندان ابزار متناسب با این گروه سنی و فرهنگ جامعه ایرانی و اسلامی طراحی و اجرا شود.
اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تسهیل فرایند رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شایع ترین سرطان در میان زنان، سرطان پستان است که می تواند مشکلات روان شناختی زیادی برای افراد مبتلا به آن به وجود آورد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر تسهیل فرایند رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را همه زنان مبتلا به سرطان پستان شهر ارومیه در سال 1396 تشکیل دادند که از میان آنان با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 30 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش 12 جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) معنویت درمانی گروهی دریافت کردند ولی شرکت کنندگان گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش از پرسش نامه رشد پس از سانحه استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیّره تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد معنویت درمانی به طور معناداری در تسهیل فرایند رشد پس از سانحه زنان مبتلا به سرطان پستان مؤثر بوده است (05/0>P)؛ به عبارتی دیگر، این مداخله توانست میزان رشد پس از سانحه را در گروه آزمایش ارتقا دهد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از کارآمدی معنویت درمانی گروهی بر تسهیل فرایند رشد پس از سانحه در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود؛ بنابراین معنویت درمانی را می توان روشی برای رشد و بهبود بیماران مبتلا به سرطان پستان دانست و از آن بهره برد.
رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
138 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش: روش این پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن 1149 نفر از دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان آمل در نیمسال اول سال تحصیلی 98-97 بود که تعداد 234 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری والدین بامریند (1973)، هوش هیجانی شوت (1998) و پرخاشگری باس و پری (1992) پاسخ دادند. داده های حاصل به روش تحلیل پیرسون و رگرسیون چند متغیره با نرم افزار 21SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در دختران رابطه وجود دارد (01/0=P)؛ همچنین بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در دختران رابطه وجود دارد (01/0=P). نتیجه گیری: سبک فرزند پروری والدین می تواند هم دارای نقش حمایتی باشد و هم دارای نقش غیر حمایتی که پیامد به کارگیری آن می تواند بر تحول و رشد کودک در زمینه هوش هیجانی و بروز پرخاشگری مؤثر باشد.
مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۹ شماره ۹۲
957-966
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره های ناسازگار و ارتباط این متغیرها با یکدیگر پرداخته اند، اما پژوهشی که به مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: مقایسه سبک های دفاعی، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار در افراد مبتلا به اختلال آسم و افراد بهنجار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افراد مبتلا به آسم که در فصل بهار و تابستان سال 1398 به کلینیک های رازی و طب کار در شهر یزد مراجعه کرده بودند و همچنین افراد شاغل در کلینیک ها و اعضای خانواده افراد مبتلا به آسم بود. تعداد 100 فرد مبتلا به آسم و 100 فرد بهنجار با دامنه سنی 38 تا 62 سال به صورت نمونه گیری دردسترس و هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (1993)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (1994) و پرسشنامه طرحواره یانگ (1998). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: بین افراد مبتلا به آسم و افراد بهنجار در سبک دفاعی رشد نایافته، ناگویی هیجانی و طرحواره ناسازگار تفاوت معناداری وجود دارد (0/01 > p ). نتیجه گیری: سبک دفاعی رشد نایافته، ناگویی هیجانی و طرحواره های ناسازگار منجر به افزایش احتمال ابتلا به اختلال آسم می شوند.
تأثیر برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
62-90
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) بر اساس فرهنگ بومی بر شادکامی و تاب آوری زنان مطلقه انجام شد. روش: روش پژوهش کمی از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه بین 30 تا 40 سال مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر کرمان در نیمه اول سال 1395 بود که از میان آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفره) جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و شادکامی آکسفورد (1989) استفاده شد. برنامه آموزشی طی 11 جلسه 90 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت و نتایج با روش تحلیل کوواریانس موردتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر افزایش میزان شادکامی و تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تأثیرگذار بوده است (01/0> p ). نتیجه گیری: براساس نتایج می توان گفت که برنامه مهارت های زندگی (خودآگاهی، مقابله با استرس، همدلی) مبتنی بر فرهنگ بومی، برنامه مناسب و کارآمدی برای زنان مطلقه است و اجرای آن می تواند بر شادکامی و تاب آوری این افراد مؤثر باشد.
تاثیر تصویرسازی ذهنی بینایی و جنبشی بر یادگیری شوت سه گام بسکتبال با تاکید بر بعد درونی و بیرونی تصویرسازی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پربار کردن جلسات تمرین و به حداکثر رساندن مهارت های یادگیری شاگردان، همواره یکی از دغدغه های مربیان و معلمان ورزش است . هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تصویرسازی ذهنی بینایی و جنبشی بر یادگیری شوت سه گام بسکتبال با تاکید بر بعد درونی و بیرونی تصویرسازی ذهنی بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در نیمسال دوم سال تحصیلی 98-97 بود. شصت نفر از دانشجویان مبتدی مونث با روش نمونه گیری هدفمند در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان پرسش نامه تصویرسازی حرکتی هال و مارتین(1997) را تکمیل کرده و سپس بر اساس نمرات آن در 5 گروه( تصویرسازی جنبشی درونی، جنبشی بیرونی، بینایی درونی، بینایی بیرونی و گروه کنترل) قرار گرفتند. جلسات تمرینی شامل شش جلسه تمرین بود که در آن گروه های آزمایش در هر جلسه 30 تمرین تصویرسازی و 30 شوت سه گام بسکتبال انجام دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس یک راهه و همچنین تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین گروه های تصویرسازی با گروه کنترل تفاوت معناداری در پس آزمون شوت سه گام بسکتبال وجود داشت (01/ 0 p < ) و گروه تصویرسازی بینایی بیرونی نسبت به سایر گروه های تصویرسازی عملکرد بهتری در پس آزمون داشت (01/ 0 p < ) . یافته ها نشان داد تصویرسازی از جمله عوامل اثرگذار بر یادگیری مهارت های مختلف حرکتی است و هر دو بعد درونی و بیرونی تصویرسازی باعث بهبود یادگیری و عملکرد فراگیران می شود.
تحلیل کیفی عوامل روان شناختی مؤثر در تأخیر پیشروی بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
147-158
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی عوامل روان شناختی مؤثر در تأخیر پیشروی مسیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه حاضر از لحاظ روش، یک پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مرحله پیشرونده ثانویه مراجعه کننده به کلینیک MS بیمارستان سینا بود که با تأخیر وارد مرحله پیشرونده شده بودند. نمونه گیری در ابتدا به صورت هدفمند انجام شد و سپس به شکل نظری ادامه یافت و نمونه نهایی پس از اشباع نظری به 13 نفر رسید. مصاحبه بدون ساختار و مصاحبه نیمه ساختاریافته با سؤال های باز به عنوان شیوه جمع آوری اطلاعات انتخاب شد. تحلیل داده ها، از طریق کدگذاری مصاحبه ها و تحلیل محتوای کیفی صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به تولید درون مایه اصلی سازوکارهای یاری سان گردید که شامل سه مقوله اصلی سبک مقابله ای کارآمد، حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی و تاب آوری و هفت زیرمقوله بود. یافته های این پژوهش نشان داد که برخی عوامل روان شناختی در مسیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس می توانند نقش محافظتی و یاری رسان را برای افراد مبتلا ایفا کنند و ورود اجتناب ناپذیر به مرحله پیشرونده ثانویه را به تعویق بیندازند، از سرعت پیشروی بیماری بکاهند و از وقوع حمله های مکرر جلوگیری نمایند.
معرفی و بومی سازی پرسشنامه شایستگی پژوهشی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
57 - 72
حوزههای تخصصی:
حاکمیت های معتبر و اثربخش دنیا، وام دار نظام های آموزشی باکیفیت خود هستند و سنجش کیفیت آموزش از طریق شاخص های فراوانی هم چون توانایی پژوهش مقدور است. به دلیل نیاز به وجود ابزاری جهت سنجش شایستگی های در جامعه پژوهشی ایران، از مقیاس شایستگی های پژوهشی سوانک و لامبی که اخیراً معرفی شده است استفاده گردید. پژوهش حاضر با هدف بومی سازی این ابزار سنجش در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های علوم رفتاری و بررسی وضعیت شایستگی پژوهشی دانشجویان شهر تهران انجام شد. از لحاظ هدف در زمره تحقیقات کاربردی و از جهت گردآوری داده ها، از نوع تحقیقات توصیفی – پیمایشی است. پس از ترجمه متن اصلی پرسشنامه، به تناسب فرهنگ و شرایط پژوهشی دانشگاه های ایران، برخی تغییرات در پرسشنامه اعمال شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) رشته های علوم رفتاری دانشگاه های سراسری شهر تهران است که 346 نفر از دانشجویان از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. با توجه به این نکته که مدل اندازه گیری متناسب با سازه موردنظر از نوع تکوینی بود، از تحلیل مؤلفه های اصلی برای طبقه بندی گویه ها استفاده شد که نتیجه این تحلیل، حذف 5 گویه و تشکیل 8 مؤلفه: توانایی انجام پژوهش کیفی، توانایی انجام پژوهش کمی، کلیات/ ادبیات پژوهش، اخلاق پژوهشی، روش های نمونه گیری، توانایی نگارش، بحث و نتیجه گیری و تهیه ابزار کارآمد پژوهش بود. بررسی یافته های توصیفی نشان داد دانشجویان در مؤلفه اخلاق پژوهشی، بهترین وضعیت و در مؤلفه انجام فرآیند پژوهش کیفی، ضعیف ترین وضعیت را دارند و شایستگی پژوهشی دانشجویان مقطع دکتری در تمامی مؤلفه ها از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد بیشتر است.
اثربخشی آموزش مهارت حساسیت اخلاقی بر کاهش مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
123 - 139
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع بالای قلدری و تأثیر مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی در افزایش نرخ ارتکاب به قلدری پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت حساسیت اخلاقی بر کاهش مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری تدوین یافت. روش: مطالعه حاضر با روش نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماری در این مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر ابهر در سال تحصیلی 99-98 بودند و از میان مدارس مقطع متوسطه اول به روش تصادفی خوشه ای دو مدرسه انتخاب و پرسشنامه خودگزارش دهی رفتار اجتماعی کودکان - کریک و گروتپتر (1995) در آن ها اجرا شد، همچنین با همکاری کادر مدیریتی و مشاور مدرسه 31 دانش آموز برای هر گروه، انتخاب شدند. سپس یکی از مدارس به صورت هدفمند به عنوان گروه آزمایش جهت اجرای برنامه برگزیده شد و مدرسه دیگر به عنوان گروه کنترل هیچ برنامه مداخله ای دریافت نکرد. برنامه مداخله ای با محتوای مهارت حساسیت اخلاقی اندیکات، باک، میشل و ناروائیز (2001) به مدت 9 جلسه 45 دقیقه ای در گروه آزمایش اجرا شد همچنین، پرسشنامه بی تفاوتی اخلاقی بندوراو همکاران (1996) و پرسشنامه خودگزارش دهی رفتار اجتماعی کودکان کریک و گروتپتر (1995) پیش و پس از برنامه مداخله ای اجرا گردید و داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مانکوا نشان داد که دریافت آموزش حساسیت اخلاقی در گروه آزمایش، موجب کاهش نمرات پس آزمون های مکانیسم بی تفاوتی اخلاقی و ارتکاب قلدری نسبت به گروه کنترل گردید. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد می گردد که موضوع رشد اخلاقی و مهارت های مرتبط با آن در جهت توسعه چندوجهی مهارت های کودکان و نوجوانان درزمینه پیشگیری و کنترل خشونت و قلدری مدنظر قرار گیرد.
آموزش اثربخشی ذهن آگاهی بر سرمایه روان شناختی، شادکامی و رضایت از زندگی در زنان خانه دار
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی بر سرمایه روان شناختی، شادکامی و رضایت از زندگی در زنان خانه دار انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که با روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زنان خانه دار شهر اصفهان بودند. نمونه های پژوهش شامل 30 نفر از زنان خانه دار شهر اصفهان که به مراکز بهداشت مراجعه می کردند، بود که به روش نمونه برداری در دسترس انتخاب و در دو گروه مساوی آزمایش ( 15 نفر) و کنترل ( 15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه شادکامی آکسفورد ( 1989 )، پرسشنامه استاندارد سرمایه روان شناختی (لوتانز، ۲۰۰۷ ) و مقیاس رضایت از زندگی (دینر و همکاران، 1985 ). جهت تحلیل داده ها از میانگین و انحراف معیار و تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 برای بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شد. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون بین گروه آزمایش و گروه کنترل ازلحاظ متغیرهای وابسته سرمایه روان شناختی (خودکارآمدی، خوش بینی، امیدواری، انعطاف پذیری)، شادکامی و رضایت از زندگی تفاوت معنی داری وجود داشت و آموزش ذهن آگاهی بر سرمایه روان شناختی (خودکارآمدی، خوش بینی، امیدواری، انعطاف پذیری)، شادکامی و رضایت از زندگی مؤثر بوده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی موجب افزایش سرمایه روان شناختی، شادکامی و رضایت از زندگی در زنان خانه دار می شود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر بهبود نشخوار فکری کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی: پژوهش مورد منفرد با پیگیری یک و دو ساله
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما بر بهبود نشخوار فکری کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی بود. روش پژوهش: این پژوهش شبه آزمایشی از نوع مورد منفرد A-B-Aبا طرح خط پایه چندگانه و با پیگیری یک و دو ساله بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان مبتلا به سوءاستفاده جنسی 9 تا 12 سال مشهد بودند که به مراکز معاینات بالینی پزشکی قانونی در سال 1395 مراجعه کردند و به صورت نمونه گیری هدفمند دو نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش در موقعیت های خط پایه، جلسات 4-8-12-16 مداخله و یک و دو سال بعد از مداخله، به پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان-فرم کودک (CERQ-K) پاسخ دادند. درمان به صورت انفرادی در 16 جلسه اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل دیداری نمودار، درصد بهبودی و درصد داده های غیر همپوش (PND) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری متمرکز بر تروما به طور معناداری منجر به بهبودی نشخوار فکری مراجعین، هم در پایان درمان و هم در پیگیری یک و دو ساله شده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان بیان کرد که این درمان در بهبود نشخوار فکری در کودکان مبتلا به سوء استفاده جنسی مؤثر است و به نظر می رسد میتوان از این درمان در جهت بهبود کودکان آسیب دیده از سوء استفاده جنسی استفاده کرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری فردی-اجتماعی و سلامت روان زوجین ناراضی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری فردی-اجتماعی و سلامت روان زوجین ناراضی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1398 بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری کلیه زوجین ناراضی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روان درمانی گروهی پذیرش و تعهد را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار اندازه گیری مورداستفاده در پژوهش، پرسشنامه سازگاری فردی-اجتماعی (کالیفرنیا، 1953) و پرسشنامه سلامت روان (گلدبرگ، 1972) بود. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار spss-v22 در دو بخش توصیفی و استنباطی (کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که روان درمانی گروهی پذیرش و تعهد باعث بهبود "سازگاری فردی-اجتماعی" زوجین ناراضی شده است، همچنین نتایج نشان داد روان درمانی گروهی پذیرش و تعهد بر "اضطراب و بی خوابی"، "نارساکنش وری اجتماعی" و "افسردگی" زوجین ناراضی موثر است، در حالی که از نظر "نشانه های جسمی" تفاوتی بین گروه ها وجود نداشت. بنابراین می توان گفت که روان درمانی گروهی پذیرش و تعهد روشی مؤثر به منظور بهبود سازگاری اجتماعی و سلامت روان زوجین ناراضی است.
نقش میانجی خودکارآمدی و تاب آوری در رابطه با هوش معنوی و خودمهارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی و تاب آوری در رابطه با هوش معنوی و خودمهارگری بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان شهر قم بود. بدین منظور، 174 نفر از دانشجویان (70 پسر و 104 دختر)، به روش خوشه ای تصادفی یک مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه های خودمهارگری، هوش معنوی، خودکارآمدی، و تاب آوری را تکمیل کردند. در تحلیل داده ها، از روش های همبستگی، و تحلیل مسیر بر اساس مدل بارون و کنی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که خودمهارگری، با هوش معنوی (599/0)، خودکارآمدی (643/0) و تاب آوری (528/0) رابطه معنادار (001/0P<) دارد و خودکارآمدی و تاب آوری، هریک به تنهایی رابطه هوش معنوی و خودمهارگری را واسطه گری جزیی می کنند. هنگامی که تاب آوری و خودکارآمدی، به طور همزمان در مدل تحلیل مسیر وارد شدند، تنها خودکارآمدی رابطه هوش معنوی و خودمهارگری را واسطه گری جزیی نمود.
تاثیر عوامل مدیریت دانش بر بهبود یادگیری « در واحدهای آموزشی فنی و حرفه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
129 - 160
حوزههای تخصصی:
امروزه دانش نقش اساسی در تحقق اهداف سازمان و کسب مزیت رقابتی ایفا می نماید. مدیریت دانش مدیریت سرمایه های پنهان سازمان است، و این فرایند شامل خلق، کسب، ذخیره سازی، انتشار، به اشتراک گذاری و بکارگیری دانش است که در سایه مدیریت دانش بروز می کند. به همین دلیل از مدیران انتظار می رود که درک عمیقی از تحولات سازمانی داشته و عملکرد سازمان ها را از طریق سرمایه گذاری در پروژه های مبتنی بر دانش ارتقاء دهند. از سوی دیگر، زمانی می توان این اطمینان را کسب نمود که دانش در سازمان به نحو صحیحی مدیریت شود به طوری که یادگیری افراد از دانش موجود در سازمان، در حد مناسبی باشد. بنابراین، مهمترین گام در این خصوص بررسی مدل های مختلف مدیریت دانش و شناسایی عوامل مدیریت دانش به منظور بهبود یادگیری است. بنابراین مقاله حاضر به بررسی مدل ها و شناسایی عوامل مدیریت دانش در بهبود یادگیری هنرجویان در واحدهای آموزشی فنی و حرفه ای پرداخته است.