فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۴۱ تا ۷٬۲۶۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده مبتنی بر فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا-2 در اضطراب، افسردگی و انگیزش جنسی مبتلایان به اختلالات جنسی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه افراد مبتلا به اختلال جنسی که برای درمان مشکلات جنسی به مراکز مشاوره ای و کلینیک های درمانی شهر مشهد مراجعه کرده و دارای پرونده بودند، تشکیل داد. تعداد اعضای نمونه در این پژوهش 336 نفر در نظر گرفته شد. برای انتخاب نمونه روش نمونه گیری در دسترس بکار رفت. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه شخصیت چندوجهی مینه سوتا-2 فرم بازسازی شده و پرسشنامه چندوجهی مشکلات جنسی (خرده مقیاس اضطراب، افسردگی و انگیزش جنسی) انجام شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده با اضطراب و افسردگی جنسی همبستگی مثبت و معنی دار و با انگیزش جنسی رابطه منفی و معنی دار وجود داشت . به علاوه مشخص شد فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده 22 درصد واریانس اضطراب جنسی را تبیین کردند. همچنین 23 درصد واریانس افسردگی جنسی از طریق فعالیت گرایی هیپومانیا و ضعف روحیه تبیین شد. به علاوه فعالیت گرایی هیپومانیا و ضعف روحیه روی هم 14 درصد واریانس انگیزش جنسی را تبیین کردند. یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده نقش فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده در اضطراب، افسردگی و انگیزش جنسی مبتلایان به اختلالات عملکرد جنسی بود.
بررسی پدیدارشناختی عوامل آرامش بخش در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
190 - 214
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف «تعیین پدیدارشناختی عوامل آرامش بخش در دانشجویان دانشگاه شهید باهنر» انجام گردیده است. این پژوهش در چهارچوب روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناختی است. بر این اساس 14 دانشجوی دانشگاه شهید باهنر کرمان با روش نمونه گیری داوطلب- هدفمند انتخاب و با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش کلایزی انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عوامل آرامش بخش را با توجه به تجارب زیسته دانشجویان می توان در چهار مضمون اصلی عوامل میان فردی، عوامل درون فردی، عوامل معنوی و عوامل محیطی با 9 زیرمضمون قرار داد. همچنین عوامل سلب آرامش را نیز می توان در چهار مضمون اصلی کاهش اخلاق شهروندی، افکار مزاحم، احساس طردشدگی و احساس ناامنی با 5 زیرمضمون قرار داد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که خانواده و معنویت بنیادی ترین نقش را در افزایش آرامش بخشی دانشجویان دارند و از طرف دیگر کاهش اخلاق شهروندی و وجود افکار آزاردهنده در ذهن دانشجویان مهمترین عوامل سلب آرامش محسوب می شوند. هر چند که عوامل دیگر در این دو زمینه نیز دارای اهمیت می باشند.
تبیین اثر میزان تحصیلات والدین بر خودپنداره دانش آموزان مقطع متوسطه براساس نقش میانجی گر کیفیت رابطه والد-فرزند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
255 - 272
حوزههای تخصصی:
با هدف تبیین نقش میانجی کیفیت رابطه والد- فرزند بین تحصیلات والدین بر خودپنداره 391 دانشآموز (195 دختر و 195 پسر) جامعه آماری دانش آموزان متوسطه شهر تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. نمونه مورد بررسی به پرسشنامه متشکل از پایگاه اقتصادی اجتماعی، پرسشنامه ارزیابی رابطه والد- فرزند و پرسشنامه خودپنداره پاسخ دادند. در این پژوهش از روش مدلیابی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر کل، میزان تحصیلات پدر (05/0>p، 163/0=β) و میزان تحصیلات مادر (05/0>p،270/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات پدر (01/0> p، 069/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است. همچنین اثر کیفیت رابطه پدر-فرزند (01/0> p،310/0=β) و کیفیت رابطه مادر- فرزند (01/0>p، 163/0=β) بر خودپنداره فرزندان مثبت و معنادار است اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات پدر (01/0>p، 069/0=β) برخلاف اثر غیرمستقیم میزان تحصیلات مادر بر خودپنداره فرزندان مثبت و در سطح 01/0 معنادار است و کیفیت رابطه پدر- فرزند برخلاف کیفیت رابطه مادر- فرزند اثر میزان تحصیلات بر خودپنداره دانش آموزان را میانجیگری می کند.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس سواد سلامت روان (MHLS) در دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
311 - 328
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تهیه نسخه فارسی مقیاس سواد سلامت روان (MHLS) اکونور و کیسی (2015) و بررسی ویژگی های روان سنجی آن بود. به این منظور، 346 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه شاهرود در سال تحصیلی 99-98 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس سواد سلامت روان (2015)، مقیاس نگرش به کمک طلبی حرفه ای روان شناختی- فرم کوتاه فیشر و فارینا (1995)، پرسشنامه اضطراب سلامتی- فرم کوتاه سالکوسکیس و وارویک (2002) و پرسشنامه افسردگی بک پاسخ دادند. نتایج پایایی مرکب برای تمامی خرده مقیاس ها بیشتر از 5/0 بود که بیانگر پایایی مطلوب مقیاس می باشد. نسبت روایی محتوا بیشتر از 62/0درصد و شاخص روایی محتوا بیشتر از 75/0 درصد بود که نشان از روایی محتوای مناسب مقیاس داشت. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که بار عاملی گویه ها بیشتر از 15/0 است و تمام مسیرها از گویه ها به متغیر پنهان در سطح. 5/0 معنادار بودند و مقیاس از روایی سازه مناسبی برخوردار است. بررسی روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مقیاس دارای ساختار عاملی شامل6 خرده مقیاس است. بررسی روایی همزمان با محاسبه همبستگی این مقیاس با مقیاس نگرش به کمک طلبی حرفه ای روان شناختی- فرم کوتاه فیشر و فارینا (1995)، پرسشنامه اضطراب سلامتی- فرم کوتاه سالکوسکیس و وارویک (2002)، بیانگر رابطه مثبت بین نمرات مقیاس سواد سلامت روان با این پرسشنامه ها بود. نتایج نشانگر آن است که مقیاس سواد سلامت روان ابزاری معتبر و مناسب برای استفاده در جامعه ایران است.
بررسی کیفی تجربه زیسته خانواده های گسسته و درهم تنیده درکنارآمدن با قرنطینه در دوره شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته خانواده های گسسته و درهم تنیده در کنار آمدن با قرنطینه در دوره شیوع کووید-19 انجام شد. به منظور انجام این پژوهش کیفی، از بین دانشجویان دانشگاه تبریز 11 خانواده گسسته و 5 خانواده درهم تنیده به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت غربالگری از مقیاس انطباق پذیری و همبستگی خانواده (FACES-III) استفاده شد. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه-ساختارمند با سوالات باز بود و داده ها با روش اسمیت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. صحت و اعتبار پژوهش حاضر ریشه در چهار محور «باورپذیری، انتقال پذیری، تصدیق پذیری و اطمینان پذیری» داشت. یافته های حاصل از تجربیات خانواده ها در هفت مضمون اصلی «چتر اطلاعاتی»، «راهبردهای حمایتی»، «عوامل افزایش استرس»، «عوامل کاهش استرس»، «عوامل تعارضات خانواده»، «راهبردهای حل تعارضات خانواده» و «عوامل ایجاد کم توجهی نسبت به نکات پیشگیری» و چندین زیر مضمون خلاصه گردید. به طور کلی نتایج نشان می-دهد، مسئولیت پذیری و تعهد اعضای خانواده نسبت به مدیریت شرایط در مواقع بحرانی مثل شیوع ویروس کووید-19 و قرنطینه خانگی از ساختار خانواده تاثیر می پذیرد. مشارکت اعضا در خانواده های گسسته، کمتر وجود دارد و هر چند خانواده های درهم تنیده، آسیب های ویزه خود را برای اعضا دارند؛ که نداشتن استقلال فردی یکی از این موارد است، اما در مدیریت این بحران عملکرد بهتری نسبت به خانواده های گسسته نشان دادند، که می توان نتیجه گرفت، همدلی و مشارکت یکی ازموارد ضروری برای عبور موثر از این شرایط است.
بررسی رابطه شخصیت ایثارگر با احساس خودارزشمندی با نقش واسطه ای هوش معنوی در بین دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودارزشمندی از مهم ترین احساسات انسان است که در جنبه های مختلف زندگی مانند مسائل انگیزشی، افسردگی و... تأثیر دارد. به نظر می رسد که بروز رفتارهای ایثارگرانه با نقش واسطه ای هوش معنوی بر این احساس تأثیر داشته باشد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین شخصیت ایثارگر و خودارزشمندی با درنظر گرفتن نقش هوش معنوی است. جامعه این تحقیق دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان بودند که تعداد 329 نفر به صورت در دسترس، به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از اعضای نمونه خواسته شد تا به پرسشنامه های شخصیت ایثارگر راشتون (1980)، هوش معنوی کینگ (2008) و خودارزشمندی کروکر و همکاران (2003) پاسخ دهند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS ویراست 23 و AMOS ویراست 23 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شخصیت ایثارگر و خودارزشمندی ارتباط معنادار مستقیمی وجود ندارد، اما شخصیت ایثارگر از راه هوش معنوی با خودارزشمندی ارتباط دارد و هوش معنوی رابطه بین این دو متغیر را میانجی گری می کند.
تحلیل روان شناختی رشد قرآنی و نشانه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد از مسائل اساسی و واژگان پرکاربردِ دانش هایی چون روان شناسی و علوم تربیتی است. در دانش روان شناسی، رشد به ابعاد جسمی، جنسی، عقلی، اقتصادی، اخلاقی، عاطفی، اعتقادی و... تقسیم می شود؛ در آموزه های قرآنی نیز رشد در معانی یادشده به کار رفته است. هدف این پژوهش، تحلیل روان شناختی رشد عاطفی در قرآن با تأکید بر آیه 7 سوره حجرات و بررسی نسبت آن با رشد عاطفی در دانشِ روان شناسی است. رشد عاطفی−قرآنی، تحول و تعالی عواطف انسانی در پرتوی تربیت قرآنی است که با دوست داشتنِ خوبی ها و میل به انجام آنها و نفرت از بدی ها بروز می کند. باریابی به مقام رشد عاطفی، هدف نزول قرآن (جن، 2) و تربیت قرآنی، فرایند دستیابی به رشد عاطفی است. از رشد عاطفی می توان به رشد قرآنی، متعالی، معنوی، اخلاقی نیز تعبیر کرد. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و گستره آن، قرآن و داده های روان شناختی درباره دو مفهوم رشد و عاطفه است؛ روشِ پژوهش، تحلیلِ مفهومی به سه گونه تحلیلِ سیاقی، تحلیلِ مفاهیم متضاد و تحلیلِ شبکه معنایی است.
پیش بینی اختلالات شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری بر اساس ابعاد آسیب های دوران کودکی و روابط موضوعی در زوج های متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
548 - 571
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری بر اساس ابعاد آسیب های دوران کودکی و روابط موضوعی در زوج های متعارض انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری مردان و زنان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1400 در شهر تهران بودند. 8 منطقه شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و 15 مرکز مشاوره در این مناطق انتخاب شدند. بر اساس نقطه برش 75 به بالا در پرسشنامه میلون-3، طبق ملاک های ورود به پژوهش و طبق نظر کلاین (2005)، 205 شرکت کننده با اختلال شخصیت مرزی و 209 شرکت کننده با اختلال شخصیت وسواسی- اجباری انتخاب شدند و پرسشنامه های چندمحوری بالینی میلون-3 (1994)، روابط موضوعی بل (1986) و آسیب دوران کودکی برنشتاین و همکاران (2003) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به شیوه همزمان تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد روابط موضوعی و آسیب های دوران کودکی با اختلال شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری رابطه مثبت و معنادار دارند (01/0>p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ابعاد روابط موضوعی و آسیب های دوران کودکی می توانند اختلال شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری را پیش بینی کنند (01/0P<). نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که روابط موضوعی و تجارب آسیب زای دوران کودکی در بروز اختلالات شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری زوج ها تاثیر دارند. لذا پیشنهاد می شود در جلسات مشاوره و درمان اختلالات شخصیت مرزی و وسواسی- اجباری به نقش این متغیرها توجه شود.
بازنمایی تک فرزندی در خانواده های ایرانی (مطالعه موردی فیلم همبازی)
حوزههای تخصصی:
خانواده، مهم ترین نهاد جامعه است که تحت تأثیر علل و عواملی همچون فرایند نوسازی و اجرای سیاست های تنظیم خانواده، دگرگونی های قابل توجهی در ساختار آن رخ داده و شکل خانواده به سوی تک فرزندی سوق پیدا کرده است. استفاده از رسانه و سینما در فرهنگ پذیری و هدایت افکار عمومی برای تنظیم سیاست جمعیتی منطقی و هدفمند به طور قابل توجهی مؤثر است. فیلم همبازی، علل تک فرزندی در ایران را بازنمایی می کند. هدف از این نوشتار، بررسی تأثیر فرایند نوسازی بر ساختار خانواده و تطبیق آن با فیلم سینمایی همبازی است. در این مقاله با استفاده از روش نشانه شناسی جان فیسک، رمزگان اجتماعی، فنی و ایدئولوژیک فیلم همبازی بررسی شده و لایه های معانی رمزگذاری شده در این فیلم تحلیل می شود. مفاهیم ایدئولوژیک به کار رفته در این فیلم فردگرایی، خودگرایی و خودخواهی، مصرف گرایی و راحت طلبی است. حاصل اینکه علل ارائه شده در این فیلم برای فرزندآوری نه تنها با فرهنگ اسلامی تطبیق ندارد؛ بلکه بر خلاف آن است.
بررسی نقش میانجی شرم و عزت نفس در ارتباط بین شفقت به خود و افسردگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر شرم و عزت نفس در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی در دانشجویان انجام شد. 251 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد ( 169 نفر دختر و 82 نفر پسر) از دانشگاه های خوارزمی تهران، اصفهان و شهرضا به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت آنلاین به پرسشنامه های مقیاس شفقت به خود ریس و همکاران(2011)، فرم کوتاه مقیاس افسردگی بک (1972)، مقیاس عاطفه ی خودآگاهی-3 تانگنی و همکاران (2000) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ(1965) پاسخ دادند. به منظور بررسی روابط ساختاری در مدل مفروض از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض میانجی گری نسبی شرم و عزت نفس در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که در مدل مفروض تمام وزن های رگرسیونی به لحاظ آماری معنادار بودند ( P<.05 ). در این مدل 81 درصد از واریانس نمرات افسردگی از طریق متغیرهای مکنون عزت نفس، شرم و شفقت به خود تبیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی، متغیرهای شرم و عزت نفس، نقش میانجی ایفا می کنند. از یافته های پژوهش حاضر می توان در جهت کاهش ا فسردگی از طریق درمان ها و آموزش های مبتنی بر شفقت به خود استفاده کرد.
اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش به زوجین برای حل تعارضات ایجادشده در رابطه زناشویی اهمیت زیادی دارد و درمانگران با ارائه آموزش های مختلف سعی بر این داشته و دارند تا به شیوه ای عمل نمایند که زوجین به روش بهتری با هم ارتباط برقرار کنند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه می باشد. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۴۵ روزه است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره پیش از طلاق معاونت پیشگیری دادگستری واقع در شهر کرج در سال ۹۸-۹۹ بودند. تعداد ۲۱ زوج که توانستند با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (هر گروه ۷ زوج) و یک گروه کنترل (۷ زوج) قرار گرفتند. گروه های آزمایش تحت آموزش غنی سازی ارتباط (۷ جلسه ۹۰ دقیقه ای) قرار گرفتند. از پرسشنامه های پرخاشگری ارتباطی پنهان و راهبردهای حفظ رابطه (RMSM) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون تعقیبی توکی و شفه و اندازه گیری مکرر چندمتغیری (تحلیل پروفایل) جهت تحلیل داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (۰۰۱/۰>p). همچنین آموزش مبتنی بر غنی سازی ارتباط در افزایش راهبردهای حفظ رابطه در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (۰۰۱/۰>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان بیان کرد که بررسی اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه مؤثر است.
تاثیر راهبرد مبتنی بر زمینه براساس اصول یادگیری مغز محور بر سطوح یادگیری درس علوم تجربی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه استفاده از راهبردهای مناسب و سازگار با مغز در آموزش علوم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. به دلیل انطباق زیاد راهبرد زمینه ای با اصول یادگیری مبتنی بر مغز، پژوهش حاضر تأثیر این راهبرد را در آموزش علوم تجربی مورد بررسی قرار داده است. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر تبریز می باشد که در سال تحصیلی 1397-1398 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 112 دانش آموز(57 نفر گروه آزمایش و 55 نفر گروه شاهد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل آزمون میزان یادگیری در دو سطح دانشی و سطح درک و فهم و بالاتر می باشد که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. طرح آموزشی در گروه آزمایش توسط معلمان آموزش دیده در 8 جلسه اجرا گردید. درحالی که، گروه شاهد با رویکرد مرسوم آموزش دیدند. در تحلیل داده ها از آزمون آماری کوواریانس استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که میزان یادگیری در سطح دانشی بین نمونه های مورد مطالعه در گروه آزمایشی قبل (میانگین 45/4) و بعد از مداخله(میانگین 89/5) اختلاف آماری معناداری نداشته است(326/0 = p). در صورتی که، در سطح درک و فهم و بالاتر میزان یادگیری قبل (35/5) و بعد از مداخله(80/10) تفاوت معنادار می باشد(001/0=p). نتیجه گیری: به کارگیری راهبرد زمینه ای که با اصول مغز محور سازگاری بیشتری نشان می دهد، می تواند در ارتقاء سطح یادگیری فراگیران در آموزش علوم تجربی مورد استفاده قرار بگیرد.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشودگی و باورهای ارتباطی زوجین درگیر در پیمان شکنی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
653-665
حوزههای تخصصی:
زمینه: آمار پیمان شکنی زناشویی با توجه به تأثیرات منفی آن در جوامع مختلف رو به افزایش و امری نگران کننده است، خصوصا که در پیشینه های مرتبط با حوزه خیانت، پیمان شکنی زناشویی با کاهش سلامت روانشناختی پیوند خورده است؛ و اطلاع از خیانت همسر می تواند واکنش های منفی از جمله تعرض جسمانی، خودکشی یا حتی قتل را درپی داشته باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشودگی و باورهای ارتباطی زوجین درگیر در پیمان شکنی زناشویی انجام شد. روش، روش پژوهش شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زوج های در شُرف طلاق که به واسطه خیانت زناشویی به معاونت و پیشگیری دادگستری شهر کرمانشاه در سال 1398 مراجعه کرده بودند را تشکیل می داد. نمونه پژوهش شامل 24 زوج، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 12 زوج) جایگزین شدند. شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله درمانی، پرسشنامه های بخشودگی (احتشام زاده و همکاران، 1389) و باورهای ارتباطی (آیدلسون و اپستین، 1982) را تکمیل کردند. مداخله زوج درمانی هیجان مدار به مدت 8 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. در این مدت گروه گواه هیچ مداخله درمانی دریافت نکرد. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-21 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار می تواند به طور معناداری موجب افزایش بخشودگی و کاهش باورهای ارتباطی ناکارآمد زوجین دارای تجربه پیمان شکنی زناشویی گردد (0/001 p< ). نتیجه گیری: بر این اساس، زوج درمانی هیجان مدار می تواند به عنوان روشی مؤثر و کارآمد در افزایش بخشودگی و کاهش باورهای ناکارآمد زوجین توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید. زوج درمانی هیجان مدار که به کمترین امکانات و تجهیزات و هزینه نیاز دارد مورد توجه زوجین دارای تجربه پیمان شکنی قرار گیرد، و درمانگران حوزه خانواده از این برنامه ها برای کاهش مشکلات زوجین دارای تجربه پیمان شکنی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی دارو درمانی و مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی در بیماران مبتلا به سردردهای تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
121 - 136
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش مقایسه دارودرمانی و مدیریت شناختی رفتاری استرس بر کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی (بعنوان دو سبک مقابله ای ناکارآمد در برابر استرس) در بیماران مبتلا به سردردهای تنشی می باشد.
روش: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تعداد 40 نفر از افراد مبتلا به سردرد تنشی شهرستان ساری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در چهار گروه 10 نفره تقسیم شدند. گروه اول صرفاً درمان با مدیریت شناختی رفتاری استرس دریافت نمودند. گروه دوم صرفاً درمان دارویی شدند، گروه سوم همزمان دو درمان مذکور را دریافت نمودند و گروه چهارم هیچ درمانی دریافت ننمودند. آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله، پرسشنامه های اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی را تکمیل نمودند.
یافته ها: نتایج با نرم افزار spss و آزمونهای ناپارامتریک تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند، گروه اول (مدیریت استرس) و گروه سوم (مدیریت استرس و دارودرمانی) طی آزمون کروسکال والیس بیشترین رتبه را در کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی کسب نمودند. گروه دوم (دارودرمانی) و گروه چهارم (بدون درمان) کمترین رتبه را در کاهش متغیرهای مذکور کسب نمودند. طبق آزمون مان ویتنی مشخص شد تفاوت نمرات دو گروه صدر جدول با گروه های پایین جدول معنادار می باشد.
نتیجه گیری: وجود مدیریت استرس در گروههای صدر جدول و وجود تفاوت معنادار بین گروه های صدر جدول و گروه های پایین جدول نشان دهنده تاثیر مثبت مدیریت استرس بر کاهش اجتناب شناختی و ناگویی هیجانی می باشد. این نتیجه برای روانشناسان و مبتلایان به سردردهای تنشی مهم است چراکه از روش مدیریت شناختی رفتاری استرس می توان به اصلاح برخی سبک های مقابله ای ناکارآمد درمقابل استرس پرداخت و از آن طریق به درمان سردردهای تنشی اقدام نمود
پیش بینی سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بر اساس سبک های دلبستگی به والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۲۶۴-۲۳۶
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش پیش بینی سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بر اساس سبک های دلبستگی به والدین در دانش آموزان بود. روش این پژوهش توصیفی _ همبستگی بود . جامعه مورد پژوهش به تعداد(18000نفر)، دانش آموزان دختر و پسر سال اول و دوم دبیرستان های استان لرستان در سال تحصیلی 93-94 بود که بر روی نمونه ای با حجم 364 دانش آموز (200دختر 164 پسر) انجام گرفت. روش نمونه گیری، به صورت خوشه ای چندمرحله ای از بین دانش آموزان انتخاب شد . برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا (کلاکو همکاران، 1953) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (1897) و برای سنجشپیشرفت تحصیلی از معدل پایان ترم دانش آموزان استفاده شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (گام به گام) تحلیل شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین سبک دلبستگی اجتنابی (001/0≥P، 35/0-=r)، سبک دلبستگی اضطرابی (001/0≥P، 29/0-=r) با سازگاری رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. همچنین بین سبک دلبستگی ایمن (001/0≥P، 41/0=r)، دلبستگی به مادر (001/0≥P، 35/0=r)، دلبستگی به پدر (001/0≥P، 37/0=r) و دلبستگی به دوستان (001/0≥P، 38/0=r) با سازگاری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که 31 درصد از واریانس کل سازگاری تحصیلی دانش آموزان توسط سبک دلبستگی اجتنابی (16/0-= β)، سبک دلبستگی اضطرابی (14/0-=β)، دلبستگی ایمن (23/0=β)، دلبستگی به مادر (10/0=β)، دلبستگی به پدر (15/0=β) و دلبستگی به دوستان (09/0=β) تبیین می شود. همچنین 14 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی توسط سبک دلبستگی ایمن (17/0=β)، دلبستگی به پدر (10/0=β) و دلبستگی به دوستان (11/0=β) تبیین می شود. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که پیوندهای عاطفی نخستین بین کودک و مادر نقش بنیادینی در شکل گیری اعتماد اجتماعی و تداوم روابط عاطفی در دوران بعدی رشد دارد بنابراین تأمین نیازهای دوران کودکی از طریق خانواده و کیفیت روابط والد- کودک، تجربه دلبستگی ایمن خودباوری مثبت را پی ریزی می کند به این ترتیب با موفقیت ها در این زمینه، سازگاری اجتماعی حاصل می شود.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
108-128
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد چندوجهی لازاروس بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان روستایی پسر اجرا شد . روش: پژوهش حاضر، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه موردمطالعه کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی مناطق روستایی شهرستان اندیمشک را شامل می شد که با روش نمونه گیری خوشه ای، 30 نفر از افراد این جامعه که در مقیاس بهزیستی روان شناختی نمره ی کل پایین تر از حد متوسط یعنی پایین تر از 63 کسب کردند، انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی به طور هفتگی 8 جلسه مشاوره گروهی دریافت کردند(هر جلسه 90 دقیقه). ابزار پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف بود. پس از اتمام جلسات، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش و گواه ازنظر بهزیستی روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد(001/0> p ). دستاورد نهایی این پژوهش، اثربخشی گروه درمانی چندوجهی لازاروس برافزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان پسر بود. نتیجه گیری : به طورکلی یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان چندوجهی لازاروس را در افزایش بهزیستی روان شناختی نشان می دهد.
مقایسه اثربخشی بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
259 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته تدوین شده ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و مشاوره زناشویی شناختی رفتاری بر دلبستگی و تعهد زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل زوجین با تعارضات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که 30 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (هر گروه 10 زوج) قرار داده شدند. یک گروه 12 جلسه بسته آموزشی ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار و یک گروه 12 جلسه مشاوره زناشویی شناختی-رفتاری دریافت کردند؛ اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس های تعارضات زناشویی، تعهد زناشویی و دلبستگی بزرگ سالان بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری در نرم افزار 22- SPSS تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش ارتقاء روابط بین فردی زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر تمامی ابعاد دلبستگی و تعهد زناشویی مقایسه با گروه کنترل اثربخشی معنادار و پایداری دارد (05/0p<) و در مقایسه با گروه مشاوره زناشویی شناختی – رفتاری اثربخشی بیشتری بر هر سه بعد دلبستگی و تعهد ساختاری دارد (05/0p<). گروه شناختی–رفتاری در مرحله پس آزمون فقط بر دو بعد دلبستگی (اجتنابی و اضطرابی) (05/0>p) اثربخشی معنادار داشته است که این اثرات پایدار نماند (05/0<p) ولی اثرات پایدار معناداری بر هر سه بعد تعهد زناشویی نشان داد (05/0>p). نتیجه پژوهش بیانگر این بود که استفاده از بسته ارتقاء روابط بین فردی زوجین براساس رویکرد هیجان مدار در مقایسه با مداخله شناختی-رفتاری جهت بهبود دلبستگی و تعهد زناشویی زوجین دچار تعارض زناشویی اولویت دارد.
شناسایی چالش های زمینه ای در سیستم و ارتباطات خانواده های کارکنان اقماری صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
295 - 326
حوزههای تخصصی:
شیوه زندگی خاص کارکنان اقماری که دربرگیرنده دوری های متناوب آنان از خانواده است، می تواند زندگی خانوادگی آنان را به طور قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهد؛ بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی چالش های زمینه ای در زندگی خانوادگی کارکنان اقماری بود. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بحث گروهی متمرکز است که از طریق نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 29 مشارکت کننده شامل کارکنان اقماری، همسران، کارشناسان خانواده و مدیران انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها تا اشباع نظری جمع آوری شد. سپس داده ها به صورت کلمه به کلمه مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته و حاصل آن سه طبقه انتزاعی"تعارضات مدیریت خانواده"، "تضعیف کارکردهای خانواده" و"نابسامانی تعاملات خویشاوندی و اجتماعی" بود که این طبقات درمجموع از 10 زیر طبقه تشکیل شده اند؛ بنابراین شناخت چالش های خانوادگی کارکنان اقماری می تواند در ارائه خدمات مشاوره، راهکارهای پیشگیری از بروز مشکلات خانوادگی و مواجهه با مسائل و همچنین ارتقاء کیفیت زندگی خانواده آنان مفید باشد.
نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال سوءمصرف مواد یک بیماری مزمن است که بر ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و جسمانی زندگی فرد آثار سوء بر جای می گذارد؛ بنابراین، بررسی متغیرهای روان شناختی مرتبط با اختلال سوءمصرف مواد می تواند به فهم بهتر این اختلال و همچنین مدیریت و کاهش ولع مصرف آن در بیماران کمک شایانی کند. پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی صورت گرفت. روش: در این مطالعه که از نوع توصیفی - همبستگی بود، تعداد 150 مرد دارای سوءمصرف مواد با روش نمونه گیری هدفمند و اعمال ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد تا فرم کوتاه پرسشنامه روان سازه یانگ (YSQ-SF)، مقیاس سیستم های فعال ساز و بازداری رفتاری (BAS/BIS) و پرسشنامه سنجش ولع مصرف هروئین (HCQ-45) را تکمیل کنند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سیستم مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف در سطح 05/0>p به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار داشتند. همچنین روان سازه های ناسازگار اولیه با ولع مصرف در سطح 01/0>p رابطه مثبت معنادار داشتند. نقش تعدیل کننده روان سازه های ناسازگار اولیه در رابطه بین سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده با ولع مصرف مواد افیونی در این پژوهش تأیید نشد. نتیجه گیری: سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده یکی از عوامل پیش بینی کننده ولع مصرف مواد افیونی است. این پژوهش پیشنهاد می کند که برنامه های مداخله ای و پیشگیری از عود بهتر است با در نظر گرفتن سیستم های مغزی فعال ساز و بازدارنده طراحی گردند.
پیش بینی همدلی بر اساس مولفه های کارکردهای اجرایی در کودکان دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی همدلی بر اساس مولفه های کارکردهای اجرایی در کودکان دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی بود. روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره ابتدایی (سنین 8 تا 12 سال) دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی شهر تبریز در سال تحصیلی 97_ 98 بود که تعداد 120 کودک دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای با استفاده از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان (سوانسون، نولان و پلهام، 1980) انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از آزمون استروپ (رایدلی، 1995)، آزمون عملکرد پیوسته (رازولد و همکاران، 1996) و مقیاس همدلی شناختی و عاطفی کودکان (دادس و همکاران، 2008) استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد بازداری پاسخ و توجه پایدار نقش معنی دار در پیش بینی همدلی شناختی و عاطفی دارند ( 05/0> P ). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که نقص در کارکردهای اجرایی می تواند زمینه ساز نارسایی در ابراز همدلی در کودکان دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی شود .