فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی بر اضطراب، افسردگی و تصویر بدنی کودکان مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کودکان 7 تا 10 سال بستری شده در بخش سرطان بیمارستان کودکان مفید شهر تهران در پاییز سال 1402 بود که از این جامعه تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب آشکار کودکان (RCMS) (رینولدز و همکاران، 1978)، افسردگی کودکان و نوجوانان (CDS-A) (لانگ و همکاران، 1978) و روابط چند بعدی بدن- خود (MBSRQ) (کش، 1985) را تکمیل کردند. پس از آن گروه آزمایش مداخله بازی درمانی در 8 جلسه 45 دقیقه و هفته ای دوبار دریافت کردند. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در متغیر اضطراب تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 86/8=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 34/6-= d) معنادار است. در متغیر افسردگی نیز تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 75/7=d) و پیش آزمون و پیگیری (05/0>p، 06/5-=d) معنادار گزارش شد؛ همچنین در متغیر تصویر بدنی نیز تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 36/9-=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 5934/4= d) معنادار گزارش شد. بر این اساس می توان گفت استفاده از بازی درمانی می تواند در بهبود اضطراب، افسردگی و تصویر بدنی کودکان مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان موثر باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کمال گرایی و استرس انتظارات تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر کمال گرایی و استرس انتظارات تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم انجام شد. روش شناسی: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسط دوم شهرستان تنکابن در سال تحصیلی 1404-1403 بودند. نمونه پژوهش حاضر 30 نفر از افراد جامعه بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کمال گرایی مثبت و منفی تری-شورت و همکاران (1995) و پرسشنامه استرس انتظارات تحصیلی انگ و هوان (2006) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکووا) و تک متغیره (آنکووا در متن مانکووا) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت آماری معنی داری در پس ازمون دو گروه ازمایش و کنترل از نظر میانگین نمرات متغیرهای کمال گرایی مثبت، کمال گرایی منفی و استرس انتظارات تحصیلی دارد (001/0>P). نتیجه گیری: به این صورت که طرحواره درمانی سبب افزایش کمال گرایی مثبت و کاهش کمال گرایی منفی و استرس انتظارات تحصیلی دانش آموزان شد.
Cultural Silence and Emotional Suppression in Asian-American Families: A Phenomenological Exploration(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to explore the lived experiences of cultural silence and emotional suppression within Asian-American families. Methods: This qualitative study utilized a phenomenological approach to investigate emotional suppression among 24 Asian-American adults residing in the United States. Participants were selected through purposive sampling to ensure diversity across ethnic subgroups and generational backgrounds. Data were collected through semi-structured, in-depth interviews conducted via secure video conferencing platforms. Interviews lasted between 60 and 90 minutes and continued until theoretical saturation was reached. All interviews were audio-recorded, transcribed verbatim, and analyzed thematically using NVivo software. Thematic analysis was performed through an inductive coding process that emphasized participants’ subjective interpretations and cultural meaning-making around emotional expression. Findings: Four major themes emerged from the data: family communication norms, cultural identity and emotional suppression, impacts on mental and emotional health, and pathways to emotional expression and healing. Participants reported indirect communication, emotional stoicism, and intergenerational silence as common patterns within their families. These dynamics were often reinforced by cultural expectations of respect, shame, and self-control. Emotional suppression was linked to internalized distress, difficulty in emotional identification, and barriers to help-seeking. Despite these challenges, participants also described transformative experiences involving therapy, peer support, and bicultural integration that facilitated emotional literacy and relational healing. Conclusion: Emotional suppression and cultural silence in Asian-American families are shaped by deep-rooted cultural values and intergenerational practices. While these patterns may hinder emotional well-being, participants also demonstrated adaptive strategies and agency in redefining emotional norms. These findings underscore the importance of culturally responsive mental health practices that validate heritage while promoting emotional authenticity.
Structural Equation Modeling of Marital Conflicts Based on Early Maladaptive Schemas, Gender Stereotypes, and Emotional Needs with the Mediation of Coping Styles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to develop and test a structural equation model for predicting marital conflict based on early maladaptive schemas, gender stereotypes, and emotional needs, with the mediating role of coping styles. Methods and Materials: The research adopted a correlational design using structural equation modeling. The statistical population included 1,760 married men and women with marital conflicts who had sought counseling services in Tehran in 2024. Using purposive sampling, 500 participants were selected who had been married for at least six months and voluntarily completed six standardized questionnaires: the Marital Conflict Questionnaire (MCQ), Young Schema Questionnaire-Short Form, Bem Sex Role Inventory (short form), Emotional Needs Questionnaire, Young-Rigg Schema Avoidance Inventory, and Young’s Overcompensation Inventory. Data were analyzed using SmartPLS software through both descriptive and inferential statistics, including path coefficients and indirect effects. Findings: The results showed that disconnection and rejection schema (β = 0.413, p < 0.001), other-directedness (β = 0.214, p < 0.001), avoidance coping (β = 0.217, p < 0.001), and overcompensation coping (β = 0.122, p = 0.010) were significant direct predictors of marital conflict. Emotional needs significantly predicted both avoidance (β = 0.175, p = 0.014) and overcompensation coping (β = 0.246, p < 0.001). Gender stereotypes also played a role, with neutrality negatively predicting marital conflict (β = –0.229, p < 0.001). Mediation analysis confirmed significant indirect effects of impaired autonomy and emotional needs on marital conflict via avoidance coping, and of impaired limits and over-vigilance via overcompensation coping (p < 0.05). However, several indirect paths through gender stereotypes were not statistically significant. Conclusion: The findings support a comprehensive model where early maladaptive schemas, emotional needs, and gender stereotypes predict marital conflict through maladaptive coping styles. These insights can inform schema-based couple therapy by addressing cognitive-emotional vulnerabilities and promoting healthier coping mechanisms in marital relationships.
Increased Age Linked to Delayed Face Detection in Ambiguous Stimuli
حوزههای تخصصی:
Previous research has identified correlations between individual differences, such as age, and perceptual processes. However, the specific roles of these factors in face and house detection and the categorization of ambiguous stimuli remain inadequately understood. To address this issue, we employed a face/house categorization task to investigate how participants of different ages perceive human agents versus non-natural objects amidst varying levels of visual noise (40%, 50%, 60%, and 70%). Our results revealed that older participants exhibit longer reaction times (RT) in face detection under low-noise, ambiguous conditions (40% noise)—pointing toward a selective effect of age on face processing rather than on other object categories, such as houses.
پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس مهارت های ارتباطی – کلامی با نقش میانجی گر مهارت های فراشناخت دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۷۹-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: اهمیت عملکرد تحصیلی کودکان استثنایی در شرایط حاکم بر نظام آموزشی ایران اهمیت زیادی پیدا کرده است. جنبه های روان شناختی مختلفی بر میزان عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مؤثر است. در ادبیات موجود در این زمینه ارتقای عملکرد تحصیلی مورد توجه بوده ولی متغیرهای تأثیرگذاری مانند مهارت های ارتباطی–کلامی و مهارت های فراشناخت مورد غفلت واقع شده اند. هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی عملکرد تحصیلی بر اساس مهارت های ارتباطی – کلامی با نقش میانجی مهارت های فراشناخت دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی که به روش مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان (دختر و پسر) مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی دوره دوم دبستان شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1401-1402 بود. نمونه پژوهش 200 نفر از دانش آموزان 10 تا 12 مبتلا به اختلال ریاضی شهر کرمانشاه بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه های عملکرد تحصیلی (فام وتیلور، 1999)، مهارت های ارتباطی – کلامی (بارتون جی ای، 1990) و پرسشنامه مهارت فراشناخت (والترز، 1993) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS23 و AMOS. 23 صورت گرفت. یافته ها: نتایج بیانگر این است که بین مهارت های ارتباطی – کلامی با عملکرد تحصیلی و مهارت های فراشناخت را به وجود دارد (05/0 <P). بین مهارت های فراشناخت با عملکرد تحصیلی نیز رابطه وجود دارد. نتایج نشان داد که مهارت های ارتباطی-کلامی از طریق مهارت های فراشناخت با عملکرد تحصیلی رابطه دارد (05/0 <P). نتیجه گیری: استفاده از مهارت های ارتباطی – کلامی و فراشناخت موجب رشد معنادار یادگیری در دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی می شود بنابراین می توان با تقویت مهارت های ارتباطی – کلامی و فراشناختی ضمن تقویت عملکرد تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی، زمینه شناخت دقیق ظرفیت ها، توانایی ها و کاستی ها به دست خودشان فراهم شود.
The Effectiveness of Play Therapy Training on Improving Social Skills in Children with Autism Spectrum Disorder
حوزههای تخصصی:
Objective : Autism spectrum disorder is a complex neurodevelopmental disorder characterized by communication problems, limited social interactions, and repetitive behaviors. The present study aimed to investigate the effectiveness of play therapy education with a parent-child approach in improving social skills in children with autism spectrum disorder. Methods: This study was a quasi-experimental study with a pre-test-post-test design, a control group, and a follow-up phase. The statistical population of the study included children with autism at the Justice Center in Isfahan. The sample of the present study included 30 children with autism, including 30 children with autism, who were selected using purposive sampling and were divided into two experimental and control groups. The research instrument used was the Autism Social Skills Profile (ASSP), and play therapy education sessions with a parent-child approach were implemented in ten 90-minute sessions once a week on the experimental group. The research data were analyzed using repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test and SPSS version 24 software. Results: The research findings showed that the difference between the experimental and control groups in terms of the mean scores of social skills variables in all stages of the experiment was significant (P<0.001). Conclusion: The results of this study show that play therapy education with a parent-child approach can help improve children's social skills. Therefore, its use is recommended to strengthen social skills in children with autism spectrum disorder. Objective : Autism spectrum disorder is a complex neurodevelopmental disorder characterized by communication problems, limited social interactions, and repetitive behaviors. The present study aimed to investigate the effectiveness of play therapy education with a parent-child approach in improving social skills in children with autism spectrum disorder. Methods: This study was a quasi-experimental study with a pre-test-post-test design, a control group, and a follow-up phase. The statistical population of the study included children with autism at the Justice Center in Isfahan. The sample of the present study included 30 children with autism, including 30 children with autism, who were selected using purposive sampling and were divided into two experimental and control groups. The research instrument used was the Autism Social Skills Profile (ASSP), and play therapy education sessions with a parent-child approach were implemented in ten 90-minute sessions once a week on the experimental group. The research data were analyzed using repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test and SPSS version 24 software. Results: The research findings showed that the difference between the experimental and control groups in terms of the mean scores of social skills variables in all stages of the experiment was significant (P<0.001). Conclusion: The results of this study show that play therapy education with a parent-child approach can help improve children's social skills. Therefore, its use is recommended to strengthen social skills in children with autism spectrum disorder.
تحلیل عملکرد جنسی مردان نابارور: پیامدهای ناباروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
۲۰۱-۱۷۸
حوزههای تخصصی:
هدف: اگر چه ناباروری به عنوان یک بیماری تهدیدکننده ی زندگی طبقه بندی نمی شود، اما یک بحران در زندگی است که پیامدهایی را در زمینه های روانی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ناباروری بر مردان نابارور با تأکید بر عملکرد جنسی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش داده بنیاد انجام شد. از این رو با 14 نفر از مردان ناباروری که در طول سال 1402 به دنبال درمان ناباروری خود بودند با روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه ی نیمه ساختاریافته ای انجام شد و یافته های آن به ترتیب با روش استراوس و کوربین (1999) و سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها منجربه شناسایی 25 کد باز و 4 مقوله ی اصلی شد که در 2 کد محوری ره آوردهای فردی و ره آوردهای زوجی دسته بندی شدند. یافته ها نشان داد که ناباروری تأثیر منفی بر عملکرد جنسی مردان نابارور نابارور دارد و این تأثیر منفی پیامدهای فردی و زوجی را برای این افراد به همراه دارد. ره آوردهای زوجی ناباروری بر مردان نابارور شامل رنج ها و دشواری های عاطفی- رابطه ایِ متأثر از زندگی عاری از فرزند و درماندگی در مدیریت تعارضات جنسی زوجی بود. همچنین ره آوردهای فردی شامل سختی ها و مشکلات جنسی متأثر از زندگی عاری از فرزند و اندوه ناشی از نارضایتی جنسی بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که ناباروری پیامدهای منفی بر عملکرد جنسی مردان نابارور دارد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ناباروری منجر به بروز اختلالاتی همچون کاهش میل جنسی، انزال زودرس و اختلال در نعوظ در مردان نابارور می شود. همچنین کاهش کیفیت رابطه ی جنسی و کاهش فراوانی مقاربت از پیامدهای دیگر ناباروری بر عملکرد جنسی در بعد فردی بود که مجموعه ی این چالش ها در عملکرد جنسی، منجر به نارضایتی جنسی و به تبع آن غم و اندوهی در مشارکت کنندگان در پژوهش شده بود. تجربه ی رنج ها و دشواری های عاطفی-رابطه ای و درماندگی در مدیریت تعارضات زوجی، ره آوردهای زوجی شناسایی شده در پژوهش حاضر بود. یافته های پژوهش حاضر می توانند به عنوان پیشنهاداتی برای ارجاع افراد یا زوج های نابارور به یک متخصص سلامت جنسی و روابط جنسی مورد استفاده قرار گیرد.
نقش میانجی باورهای مذهبی و معنا در زندگی در رابطه شدت حوادث استرس زا با سلامت روان در زنان خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آبان) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۲
۲۲۳-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: خیانت زناشویی به عنوان یکی از عوامل استرس زای شدید، می تواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روان افراد داشته باشد. باورهای مذهبی و معنا در زندگی به عنوان منابع روانشناختی، نقش مهمی در کاهش اثرات منفی حوادث استرس زا ایفا می کنند. با این حال، پژوهش های محدودی به بررسی نقش میانجی این متغیرها در ارتباط میان شدت حوادث استرس زا و سلامت روان، به ویژه در زنان خیانت دیده، پرداخته اند. این شکاف پژوهشی ضرورت بررسی دقیق تر این روابط را برجسته می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی باورهای مذهبی و معنا در زندگی در رابطه شدت حوادث استرس زا با سلامت روان در زنان خیانت دیده بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان خیانت دیده مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی، بهزیستی و اورژانس اجتماعی شهرستان جهرم طی 3 ماهه دوم سال 1402 بودند که از این میان تعداد 360 با روش نمونه گیری در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های سلامت روانی (ویتوویر، 1983)، ارزیابی میزان فشار روانی استرس (هولمز و راهه، 1967)، باورهای مذهبی (جورج، 1998)، معنا در زندگی (استگر و اویشی، 2004) بودند. داده ها با نرم افزارهای Spss نسخه 26 و Smart PLS نسخه 3 با سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد شدت حوادث استرس زا و سلامت روانی (05/0 <P)، رابطه مستقیم شدت حوادث استرس زا و معنا و هدف زندگی (05/0 <P) و رابطه مستقیم شدت حوادث استرس زا و باورهای مذهبی (05/0 <P) رابطه مستقیم نداشتند، رابطه مستقیم معنا و هدف زندگی و سلامت روانی (05/0 >P)، رابطه مستقیم باورهای مذهبی و سلامت روانی (05/0 >P) و رابطه مستقیم باورهای مذهبی و معنا و هدف زندگی (05/0 >P) از نظر آماری معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، باورهای مذهبی و معنای زندگی در زنان قربانی خیانت نقش واسطه ای در کاهش شدت حوادث استرس زا بر سلامت روان داشتند، از این رو، آگاهی متخصصان حوزه های روانشناسی، مشاوره و سلامت از این مدل می تواند در جهت ارتقای سلامت روان این دسته زنان بسیار مؤثر و کمک کننده باشد.
اثر میانجی تاب آوری در رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و اضطراب امتحان در میان دانشجو-معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
259 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه اثر میانجی تاب آوری در رابطه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و اضطراب امتحان در میان دانشجو-معلمان دانشگاه فرهنگیان بود. طرح پژوهش مورد استفاده در این مطالعه توصیفی از نوع مطالعه همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجو-معلمان مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان بود که نمونه ای مشتکل از 400 نفر به صورت داوطلب و به شیوه دسترس به پرسشنامه های مورد پژوهش به شیوه آنلاین پاسخ دادند که در نهایت پس از خروج پاسخنامه های ناقص 370 پاسخنامه به عنوان نمونه نهایی مورد بررسی قرار گرفت که شامل 220 نفر دختر (46/59 درصد) و 150 نفر پسر (54/40 درصد) بود. به منظور گردآوری داده ها از سه پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون (ساراسون، 1957)، پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی (گارنفسکی و کرایج، 2006)، و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد زیرمقیاس های خودسرزنشگری، پذیرش، نشخوار فکری، ارزیابی مجدد مثبت و فاجعه انگاری به طور معناداری اضطراب امتحان را پیش بینی می کنند. به شیوه مشابه تاب آوری روانشناختی به عنوان متغیر پیش بین به طور معناداری اضطراب امتحان را منفی پیش بینی کرد. برای بررسی اثر میانجی متغیر تاب آوری روانشناختی تحلیل مسیر انجام شد. مطابق با نتایج تحلیل رگرسیون اثرمستقیم تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بربرنامه ریزی، کم اهمیت شماری و دیگرسرزنشگری معنادار نشد. این یافته ها اهمیت تمرکز بر نقش میانجی تاب آوری و راهکارهای مدیریت شناختی تنظیم هیجان را برجسته می نماید و می تواند کمکی به روانشناسان درزمینه پرورش تاب آوری روانشناختی برای کاهش اضطراب امتحان در بین دانشجویان باشد.
The Effectiveness of Intervention Based on Coping with Emotional Failure in Promoting Distress Tolerance of Bipolar Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: The experience of failure and rejection of emotional relationships is considered a traumatic and fundamental problem in patients with bipolar disorder. This study aimed to investigate the effectiveness of intervention based on coping with emotional failure in promoting distress tolerance of bipolar patients.
Method: The present study was quasi-experimental with a pre-test/post-test design and follow-up with a control group. The study population included all patients with bipolar disorder in Zanjan City in 2022 among them, 30 people were selected by convenience sampling, and they were randomly divided into experimental and control groups after matching based on demographic variables. The Experimental group received 10 1-hour sessions of the protocol of coping with love trauma, and the control group did not receive training. The questionnaires on distress tolerance assessed the participants in three stages: pre-test, post-test, and follow-up (Simons & Gaher, 2005). Data were analyzed by ANOVA with repeated measure test.
Result: The results showed the effectiveness of the intervention based on coping with emotional failure in increasing the distress tolerance of the experimental group compared to the control group in the post-test and follow-up stages (P <0.01).
Conclusion: The present protocol can facilitate the process of coping with emotional failure and managing its consequences by dealing with transdiagnostic factors such as emotional avoidance, rumination, and other factors. In addition to reducing the likelihood of recurrence or exacerbation of the disorder, it can be used as one of the adjuvant, supportive, and rehabilitation interventions along with drug therapies to rehabilitate and improve their quality of life.
راهبردهای اقتصادی - اجتماعی جلب مشارکت سازمان های مردم نهاد در پیشگیری همگانی از اعتیاد با رویکرد اجتماع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۲۶۲-۲۳۵
حوزههای تخصصی:
هدف: مقاله حاضر با واکاوی چالش های سازمان های مردم نهاد به ارائه راهبردهای اقتصادی- اجتماعی جلب مشارکت آنان در زمینه ی پیشگیری از اعتیاد پرداخت. روش: داده های پژوهش با روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 20 نفر از مؤسسان، کارشناسان و فعالان سمن های استان اصفهان به شیوه ی نمونه گیری نظری و هدفمند گردآوری شد. یافته ها: تحلیل رونوشت متن مصاحبه ها و با انجام سه مرحله کدگذاری منجر به شناسایی 80 کد توصیفی، 16 مقوله محوری و 4 مقوله هسته ای با عنوان چالش های اقتصادی- اجتماعی و راهبردهای اقتصادی-اجتماعی شد. به طور خاص، 8 مؤلفه ی چالش برانگیز اقتصادی- اجتماعی مشارکت سمن ها در پیشگیری از اعتیاد عبارت بودند از: عدم پایداری منابع تأمین مالی و وابستگی به کمک های دولت، چالش های جذب و نگه داشت سرمایه های انسانی، عدم کفایت سرمایه های علمی و مهارت تخصصی، فقدان نظام حقوق و مزایای مشخص و مستمر، اعتماد ناکافی جامعه و دولت به سمن ها، ناهمگرایی دولت و عدم حمایت قانونی از سمن ها، گرایش ضعیف به همکاری داوطلبی و نظارت و کنترل سخت گیرانه انتظامی-امنیتی. همچنین، 8 راهبرد جلب مشارکت سمن ها عبارت بودند از: حمایت و تأمین مالی از محل بودجه عمومی، تصویب قوانین و تسهیل اعطای وام های بلاعوض، اعطای کمک های غیرنقدی، تسهیل دریافت کمک های بین المللی، تصمیم سازی سمن ها در سیاست گذاری های اجتماعی، بسترسازی همگرایی جامعه و دولت با سمن ها، انعکاس و انتشار اثربخشی عملکرد سمن ها و فرهنگ سازی اعتماد به سمن ها. نتیجه گیری: سمن ها در زمینه ی پیشگیری از اعتیاد دیگر یک وسیله جانبی برای دولت نیستند بلکه یک ضرورت هستند که دولت می بایست قابلیت های آن ها را پرورش و تقویت نماید.
رابطه صمیمیت زناشویی، خودانسجامی و بهزیستی روانشناختی والدین با امنیت روانی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش صمیمیت زناشویی، خودانسجامی و بهزیستی روان شناختی والدین در پیش بینی امنیت روانی فرزندان پسر دوره دوم متوسطه بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی جاری بود که 357 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (فرم کوتاه)، مقیاس صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون، پرسشنامه خودانسجامی قربانی و همکاران، و پرسشنامه امنیت روانی مازلو (فرم کوتاه) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که میان صمیمیت زناشویی، خودانسجامی و بهزیستی روان شناختی والدین با امنیت روانی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. این سه متغیر توانستند به طور مشترک 46 درصد از واریانس امنیت روانی را پیش بینی کنند. در این میان، خودانسجامی قوی ترین پیش بینی کننده امنیت روانی فرزندان بود (β=0.359، p<0.0001)، و پس از آن بهزیستی روان شناختی (β=0.326، p=0.001) و صمیمیت زناشویی (β=0.270، p<0.0001) قرار گرفتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که سلامت روانی، انسجام درونی و کیفیت روابط زناشویی والدین نقش مهمی در ارتقاء امنیت روانی نوجوانان ایفا می کنند. این یافته ها ضرورت توجه به آموزش های خانواده محور، مشاوره زناشویی و ارتقاء مهارت های روان شناختی والدین را در برنامه های سلامت روان کودکان برجسته می کند.
Phenomenology of the girls’ psychological distress caused by the loss of the father: A qualitative study(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to provide a phenomenological analysis of psychological distress caused by the loss of the father in female adolescents in Tabriz, Iran.Methods: This phenomenological study was conducted using a qualitative approach. Seven female adolescents who had lost their fathers in childhood due to illness were selected using purposive sampling. The data were collected through semi-structured interviews until data saturation. The interview texts were analyzed using Colaizzi’s method.Results: The findings of the study showed that psychological distress experienced by the girls by the absence of their fathers could be described with three main categories and eleven subcategories. The identified categories were emotional pressures (deprivation of companionship, deprivation of a supporter, mother’s pressure, recalling memories and worries), social pressures (others’ mistakes, hiding, inhibition, and limited relationships), and economic pressures (self-reliance and financial problems).Conclusion: The dimensions of psychological distress experienced by male and female adolescents due to the absence of their fathers or mothers should be considered in psychological assessments and interventions.
نقش هیجانات تحصیلی دانش آموزان و جوّ عاطفی خانواده در پیش بینی پیوند با مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۸
201-218
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش هیجانات تحصیلی دانش آموزان و جو عاطفی خانواده در پیش بینی پیوند با مدرسه بود. روش: روش پژوهش حاضر بر اساس هدف (کاربردی)، و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه هشتم شهرستان بجستان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 263 نفر که براساس جدول کرجسی مورگان حجم نمونه 152 نفر(79 نفر دانش آموز پسر، 73 نفر دانش آموز دختر) به صورت روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه هیجان تحصیلی(پکران و همکاران، 2005)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده(هیل برن، 1964) و پرسشنامه پیوند با مدرسه(رضایی شریف و همکاران، 1393)، بود. روایی پرسشنامه ها از نوع محتوایی و اعتبار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه هیجان تحصیلی 83/0، جو عاطفی خانواده 87/0 و پیوند با مدرسه 91/0 برآورد گردید یافته ها: یافته ها نشان داد بین هیجان تحصیلی و جو عاطفی خانواده(و مؤلفه های آن) با پیوند با مدرسه دانش آموزان رابطه معناداری وجود داشت. نتایج نیز بیانگر این بود که هیجان های مثبت تحصیلی توانست 35 درصد و هیجان های منفی تحصیلی 29 درصد و جو عاطفی خانواده نیز 25 درصد از تغییرات پیوند با مدرسه در دانش آموزان را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها میتوان نتیجه گرفت که هیجان تحصیلی دانش آموزان و جو عاطفی خانواده میتوانند تغییرات پیوند با مدرسه را پیش بینی کنند.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر ابراز وجود کودکان دارای لکنت زبان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تنکابن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان پژوهی و مطالعات علوم رفتاری سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
19 - 31
حوزههای تخصصی:
لکنت زبان، اختلالی شایع در دوران کودکی، فراتر از ایجاد چالش های گفتاری، می تواند به طور قابل توجهی بر توانایی کودکان در ابراز وجود و تعاملات اجتماعی تأثیر بگذارد. با توجه به اهمیت مهارت ابراز وجود در رشد سالم روانی و اجتماعی کودکان، شناسایی و به کارگیری مداخلات درمانی مؤثر برای این گروه از کودکان، امری ضروری است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، به عنوان یکی از رویکردهای نوین روان درمانی، با تأکید بر افزایش انعطاف پذیری روانشناختی، پذیرش تجارب درونی ناخواسته و حرکت در جهت ارزش های فردی، پتانسیل قابل توجهی برای بهبود ابراز وجود در این کودکان نشان داده است. هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود مؤلفه ابراز وجود در کودکانی بود که با چالش لکنت زبان مواجه بودند. این مطالعه با استفاده از یک طرح نیمه آزمایشی شامل پیش آزمون، پس آزمون و یک دوره پیگیری دوماهه، همراه با گروه کنترل انجام پذیرفت. جامعه آماری شامل کودکان ۱۰ تا ۱۲ ساله مبتلا به لکنت زبان مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی شهر تنکابن بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اصلی برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد ابراز وجود گمبریل و ریچی بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل های آماری نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تأثیر مثبت و معناداری بر افزایش سطح ابراز وجود در کودکان گروه آزمایش داشته است (p<0.01).
ارتباط بین والدین هلیکوپتری با نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند در نوجوانان: نقش تعدیل گر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
41 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین والدین هلیکوپتری با نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند در نوجوانان: نقش تعدیل گر جنسیت انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع نهم، دهم و یازدهم منطقه 2 شهر گرگان در سال 1402 بود که با استفاده از جدول مورگان 320 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های والدین هلیکوپتری پیستلا و همکاران (2020)، نیازهای بنیادین روانشناختی لاگاردیا و همکاران (2000) و رفتارهای جامعه پسند لوئیس پنر (2002) بود. داده های پژوهش با تحلیل رگرسیون چندگانه سلسه مراتبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که والدین هلیکوپتری می تواند، نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند را پیش بینی کند (05/0>p). ضریب تعیین تعدیل شده نشان داد، والدگری هلیکوپتری توانست 23 درصد از واریانس نیازهای بنیادین روانشناختی و 30 درصد رفتارهای جامعه پسند را تبیین کند. همچنین جنسیت در رابطه والدین هلیکوپتری با نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند دختران نقش تعدیل کننده داشت. نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت، عوامل مختلفی از جمله جنسیت و والدگری هلیکوپتری بر نیازهای بنیادین روانشناختی و رفتارهای جامعه پسند دختران اثر می گذارند.
The Mediating Role of Body Checking Behavior and Body Image in the Relationship Between Emotional Regulation and Coping Styles with Binge Eating Disorder in Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to investigate the mediating role of body checking behavior and body image in the relationship between emotional regulation and coping styles with binge eating disorder. Methods: The research design was a cross-sectional descriptive study of a correlational nature. The target population consisted of all women visiting clinics in Shiraz, and a sample of 200 women was selected using the convenience sampling method. The measurement tools used in this study included the Body Checking and Body Image Questionnaire, the Emotion Regulation Questionnaire, the Coping Styles Questionnaire, and the Binge Eating Disorder Scale. The obtained data were analyzed at both descriptive and inferential levels. In the descriptive section, indices such as mean, standard deviation, minimum, and maximum scores were calculated. At the inferential level, Pearson correlation coefficient and path analysis with structural equation modeling were conducted. Findings: The results indicated that body checking behavior and body image, as mediating variables, create a significant relationship between emotional regulation and coping styles with binge eating disorder. Both emotional regulation and body checking behavior directly and indirectly predicted binge eating disorder. Additionally, coping styles, particularly problem-focused coping, helped reduce binge eating behaviors, whereas emotion-focused and avoidant coping styles had more negative effects on this disorder. Conclusion: These results emphasize that body image and checking behaviors can increase body dissatisfaction and contribute to the persistence of binge eating disorder.
Comparison of the Effectiveness of Mindfulness-Based Therapy and Transactional Analysis on Sexual Function and Sexual Satisfaction in Female Patients with Bipolar Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of mindfulness-based therapy and transactional analysis on sexual function and sexual satisfaction in female patients with bipolar disorder. Methods: In this study, 20 women with bipolar disorder who referred to the Gyrus Specialty Neurology and Psychiatry Clinic in Tehran from April to August 2022 were selected through purposive sampling and randomly assigned to three groups: mindfulness-based therapy, transactional analysis therapy, and a control group. All participants completed the Female Sexual Function Index (FSFI) by Rosen et al. (2000) and the Sexual Satisfaction Scale by Larson et al. (1998) before and after the intervention. The mindfulness-based therapy group underwent eight 90-to-120-minute sessions held twice a week, while the transactional analysis group received treatment in nine 60-to-120-minute sessions held twice a week. Data were analyzed using descriptive statistics and repeated measures analysis. Findings: The results indicated that both mindfulness-based therapy and transactional analysis therapy had an effect on sexual function and sexual satisfaction in female patients with bipolar disorder. Moreover, a comparison of the effectiveness of the two therapeutic approaches across all dimensions showed that mindfulness-based therapy had a greater impact on sexual function and sexual satisfaction in female patients with bipolar disorder compared to transactional analysis. Conclusion: Therefore, the use of mindfulness-based therapy is recommended in psychology clinics.
بررسی رابطه اعتیاد به اینترنت بر افسردگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان اردبیل سال تحصیلی 1404-1403
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
47 - 55
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش اعتیاد به اینترنت بر افسردگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم اردبیل انجام یافته بود. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. از لحاظ روش گردآوری اطلاعات روش تحقیق حاضر توصیفی می باشد. برای تعیین رابطه ی متغیرها از تحقیق توصیفی- همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش اموزان دختر دوره دوم مقطع متوسطه شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402 بود. با توجه به آمار ارائه شده توسط اداره آموزش وپرورش شهرستان اردبیل 1865 نفر در این شهرستان مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری تصادفی طبقه ای می باشد. با توجه به حجم جامعه اماری شناسایی شده و بر اساس فرمول کوکران تعداد حجم نمونه آماری برابر 319 نفر تعیین گردیده بود. ابزار اندازه گیری این پژوهش آزمون اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ(1998)، پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II (1961) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در امار توصیفی از شاخص های فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس و در آمار استنباطی برای بررسی نحوه توزیع داده ها از آزمون کلوموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی تأثیر اعتیاد به اینترنت بر متغیرهای وابسته از رگرسیون خطی چندگانه و نرم افزار spss 27 استفاده شد. با توجه به نتایج تحلیل شاخص های برازندگی مدل پژوهش، از آنجا که مقادیر آلفای کرونباخ، rho_a و CR در تمامی متغیرها بیشتر از 7/0 و مقدار AVE بیشتر از 5/0 است، پایایی و روایی در داده ها به تأیید رسیدند. نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به ضرایب همبستگی بدست آمده برای رابطه اعتیاد به اینترنت و اضطراب (355/0) ، و افسردگی (555/0) می توان نتیجه گرفت که بین اعتیاد به اینترنت و افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.