فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶٬۹۲۱ تا ۲۶٬۹۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
"این پژوهش به منظور بررسی رابطه هوش هیجانی- اجتماعی با سلامت روان و نیز تعیین مؤلفه های هوش هیجانی- اجتماعی پیش بینی کننده ابعاد مختلف سلامت روان در افراد بزرگسال انجام شد. به این منظور 410 نفر از کارکنان وزارت بهداشت در 14 استان کشور به دو پرسشنامه هوش بهر هیجانی بار-اون (EQi) و سلامت عمومی (GHQ) پاسخ دادند. پرسشنامه هوش بهر هیجانی مشتمل بر پنج عامل و 15 مؤلفه است که عبارت هستند از عوامل درون فردی (شامل مؤلفه های خودآگاهی هیجانی، ابراز وجود، احترام به خود، خودشکوفایی و استقلال)، بین فردی (شامل مؤلفه های همدلی، مسئولیت پذیری، روابط بین فردی)، سازگاری (شامل مؤلفه های حل مسئله، واقعیت سنجی و انعطاف پذیری)، مدیریت استرس (شامل مؤلفه های تحمل استرس و کنترل تکانه) و خلق عمومی (شامل مؤلفه های شادکامی و خوش بینی). پرسشنامه سلامت عمومی نیز در چهار مقیاس جسمانی، اضطراب، عملکرد اجتماعی و افسردگی، سلامت روانی عمومی را اندازه می گیرد. داده های حاصل از پرسشنامه هوش هیجانی به تفکیک برای کسانی که نمره بالاتر و پایین تر از نقطه برش 23 در پرسشنامه سلامت عمومی داشتند (94 نفر بالاتر از نقطه برش و 298 نفر پایینتر از نقطه برش) با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری گام به گام نشان داد که در افرادی که در پرسشنامه سلامت عمومی نمره بالاتر از نقطه برش داشتند، مولفه تحمل استرس پیش بینی کننده سلامت روانی عمومی، مؤلفه های کنترل تکانه و مسئولیت پذیری پیش بینی کننده نشانه های جسمی، مؤلفه های خوش بینی و واقعیت سنجی پیش بینی کننده کارکرد اجتماعی و مؤلفه شادکامی پیش بینی کننده علائم اضطراب، افسردگی و سلامت روان به طور کلی بودند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد در افرادی که سلامت روانی عمومی بیشتری دارند مؤلفه تحمل استرس پیش بینی کننده کلیه ابعاد بهداشت روان است و علاوه براین، مؤلفه کنترل تکانه پیش بینی کننده علائم اضطراب، مؤلفه شادکامی پیش بینی کننده علائم افسردگی، واقعیت سنجی پیش بینی کننده نشانه های جسمی و سلامت روان به طور کلی بودند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که هوش هیجانی – اجتماعی، پیش بینی کننده معنادار سلامت روان عمومی است. این نتایج حاکی از این بودند که ارتقاء هوش هیجانی به ویژه مهارتهای مدیریت استرس، مدیریت خلق، و مهارتهای سازگاری باعث افزایش سلامت روانی می شود. همچنین پیش بینی کننده های سلامت روانی عمومی در افراد با سلامت روان بیشتر نسبت به افراد با سلامت روان کمتر متفاوت است. به این ترتیب به نظر می رسد به منظور دستیابی به حداکثر اثربخشی ممکن، باید برنامه های ارتقاء هوش هیجانی متفاوتی برای افراد با سطوح مختلف سلامت روان طراحی شود.
"
هنجاریابی پرسشنامه ی بهزیستی اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تازه های پژوهش
حوزههای تخصصی:
آموزش و تمرین در طب حوادث
حوزههای تخصصی:
بررسی تاثیر افزودن آموزش مهارت های اجتماعی بر گروه درمانی شناختی رفتاری در درمان هراس اجتماعی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: انسان موجودی اجتماعی است و با دیگر همنوعان خود در جامعه رابطه برقرار می کند، بنابراین وجود هراس اجتماعی در برخورد و ارتباط با دیگر اعضای جامعه برای وی مشکلات زیادی را به همراه می آورد. به همین منظور این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تلفیقی گروه درمانی شناختی رفتاری و آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش هراس اجتماعی دانشجویان انجام پذیرفتروش کار: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (طرح پیش آزمون و پسآزمون با گروه کنترل و انتساب تصادفی) می باشد. آزمودنی ها پس از انجام مصاحبه ی بالینی ساخت یافته بر اساس راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (ویرایش چهارم) و اجرای آزمون هراس و اضطراب اجتماعی با استفاده ازروش نمونه گیری در دسترس (13 نفر برای هر گروه) انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش با مداخله ی تلفیق گروه درمانی شناختی رفتاری (GCBT) و آموزش مهارت های اجتماعی (SST) و گروه کنترل (گروه درمانی شناختی رفتاری) قرار گرفتند. بعد از اتمام دوره ی 12جلسه ای (سه ماه و هفته ای یک جلسه دو ساعته) درمان در گروه ها، به منظور سنجش متغیر وابسته (هراس اجتماعی)، مجددا آزمون هراس و اضطراب اجتماعی به عنوان پس آزمون در هر دو گروه اجرا شد.نتایج: نتایج تحلیل های آماری آزمون t نشان داد که افزودن گروه درمانی شناختی رفتاری و آموزش مهارت های اجتماعی درمقایسه با گروه درمانی شناختی رفتاری سسب کاهش معنی دار هراس اجتماعی ( با ارزش معناداری 001/0P<) در دانشجویان می گردد.بحث: با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مولفه ی آموزش مهارت های اجتماعی به درمان های رایج هراس اجتماعی افزوده گردد.
"
عملکرد زبانی و شناختی نیمکره های راست و چپ بیماران آسیب دیده مغزی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دیدگاه سنتی درباره رابطه مغز و زبان، نیمکره چپ را نیمکره غالب و پردازشگر اطلاعات مختلف زبانی از جمله اطلاعات نحوی می داند، اما مطالعات اخیر نشان می دهند که در این زمینه نیمکره راست نقشی به مراتب مهم تر از آنچه تاکنون تصور می شده برعهده دارد. هدف پژوهش حاضر آن است که با ارزیابی و مقایسه عملکردهای زبانی و شناختی در بیماران آسیب دیده از دو ناحیه نیمکره راست و چپ مغز، اطلاعات جدیدی در مورد چگونگی توانایی های دو نیمکره به دست دهد.
روش: در این پژوهش که به صورت توصیفی – تحلیلی و مورد – شاهد انجام شد، 10 بیمار آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست، 10 بیمار آسیب دیده در ناحیه نیمکره چپ و 10 فرد طبیعی (شاهد) مورد آزمون قرار گرفتند. آزمودنی ها براساس ویژگی ها و معیارهای خاصی انتخاب و عملکرد آنها با اجرای آزمون های روانی کلامی، شباهت ها و حافظه عددی و درج واژه در جمله ارزیابی گردیدند.
یافته ها: در آزمون روانی کلامی، تفاوت عملکرد هر دو گروه بیماران معنادار بود (05/0p<)، در حالی که در آزمون های حافظه عددی و شباهت ها بین عملکرد دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج آزمون درج واژه در جمله نشان داد که عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست در محرک های دگرگون ضعیف تر از محرک های نادگرگون می باشد (05/0p<)، اما در عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه چپ در رویکردی بین محرک های نادگرگون و دگرگون تفاوت معناداری به دست نیامد. در ضمن در مواجهه با محرک های دگرگون و نادگرگون، عملکرد بیماران آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست ضعیف تر از عملکرد بیماران آسیب دیده از ناحیه چپ بود (05/0p<). در عملکرد افراد گروه های طبیعی و آسیب دیده از ناحیه چپ در محرک های نادگرگون تفاوت معناداری مشاهده نشد، در حالی که گروه آسیب دیده در ناحیه راست به طور معناداری ضعیف تر از افراد طبیعی عمل نمودند (005/0p<).
نتیجه گیری: هر دو گروه بیماران آسیب دیده از نظر ضعف عملکرد شناختی تقریباً در یک سطح بودند، اما عملکرد گروه آسیب دیده در ناحیه نیمکره راست در آزمون نحوی بسیار ضعیف تر از گروه دیگر بود. به این ترتیب، پژوهش حاضر مشابه تحقیقاتی که در زبان های انگلیسی و ایتالیایی شده، نقش حساس نیمکره راست را در پردازش ساخت های نحوی دگرگون و نادگرگون تایید می کند.
رابطه مهارت های ارتباطی و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی است. در این پژوهش، از روش تحقیق همبستگی استفاده شد. 45 نفر از طلبههای مرد و زن حوزه علمیه قم با روش تصادفی خوشهای گزینش شدند و با توجه به هدف و فرضیههای پژوهش، مورد آزمون قرار گرفتند. برای بررسی مهارتهای ارتباطی، از پرسشنامه مهارتهای ارتباطی و برای سنجش رضایت زناشویی از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ استفاده گردید. همچنین تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون محاسبه شد. نتیجه پژوهش نشان داد همبستگی معنادار بین مهارتهای ارتباطی و رضایت زناشویی وجود دارد. نیز بین 4 مؤفه از مؤفههای مهارتهای ارتباطی (مدیریت هیجانی، بیان کلامی، مهارتهای شنیداری و بینش) با رضایت زناشویی ارتباط مثبت معنادار وجود دارد. بنابراین، هرچه مهارتهای ارتباطی افزایش یابد، رضایت زناشویی نیز افزایش مییابد.
ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس نگرش سنج دینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"
مقدمه: هدف از انجام این مطالعه تعیین ساختار عاملی، روایی سازه و پایایی مقیاس نگرش سنج دینی و تغییر و تعدیل آن به منظور آماده سازی جهت کاربرد در پژوهش های بالینی بود. روش کار: 80 بیمار سرپایی مراجعه کننده به درمانگاه های روان پزشکی نور و نواب صفوی اصفهان، به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه کنترل، شامل80 نفر غیر بیمار بودکه با گروه بیماران از نظر سن، جنس و میزان تحصیلات همتا شده بودند. هر دو گروه توسط مقیاس نگرش سنج دینی 40 سئوالی (خدایاری فرد و همکاران) مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS)، پرسش نامه ی سلامت عمومی(28GHQ-) ارزیابی شدند. داده های مربوط به این مطالعه تحت برنامه SPSS با استفاده از روش های تحلیل عوامل وتعیین پایایی، تجزیه و تحلیل گردیدند.نتایج: با روش تحلیل عوامل مولفه های اساسی، 4 عامل از مقیاس نگرش سنج دینی استخراج شد. این عوامل نسبتا مستقل بودند. همبستگی درونی سئوال ها با یکدیگر و با نمره کل محاسبه شد. براساس داده های مذکور، سئوال های ضعیف حذف شدند و نهایتا نسخه 25 سئوالی تهیه و مجددا ارزیابی شد. آلفای کرونباخ مقیاس 954/0 و ضریب اسپیرمن- براون 948/ 0 به دست آمد. آلفای کرونباخ سئوال های مقیاس تجدید نظر شده نسبت به نسخه ی اصلی، افزایش قابل توجهی را نشان داد. روایی سازه از طریق همبستگی نمرات مقیاس تجدید نظر شده ی نگرش سنج مذهبی و مقیاس سلامت عمومی در بین بیماران مبتلا به اختلالات خلقی و وسواسی اجباری وهم چنین همبستگی بین عوامل و آیتم ها تعیین گردید. بحث: با توجه به محدودیت های جسمانی و روان شناختی بیماران که موجب می شود آن ها نتوانند به پرسش نامه های طولانی با دقت پاسخ دهند، نسخه 25 سئوالی نگرش سنج دینی روایی بیشتری داشته، شاخص های روان سنجی آن در حد بالایی بوده و می تواند به عنوان یک شاخص معتبر برای تعیین نگرش دینی بیماران و جمعیت عادی مورد استفاده قرار گیرد.
"
گوش کن چون حلقه اندر گوش کن (جلوه هایی از هدف های گوش دادن در برنامه ی زبان آموزی پیش دبستان)
حوزههای تخصصی:
انس با قرآن کریم
شیوع منابع و علایم استرس در استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: اگر چه تدریس به دلیل توسعهی منابع انسانی امری بسیار پاداش دهنده است اما فشار های روانی ویژه ای را ایجاد می کند که در کمتر حرفه ای نظیر آن را می توان یافت. پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان شیوع، منابع و علایم استرس استادان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان صورت گرفته است.روش کار: این مطالعه به روش پیمایشی بر روی 168 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه انجام شده است. ابزار مطالعه پرسش نامه استرس معلم کیریاکو- ساتکلیف (1978) بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری t برای گروه های مستقل، تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی توکی و ضریب همبستگی پیرسون انجام گرفت.نتایج: یافته ها نشان داد که90/17 درصد از استادان دارای استرس زیاد یا خیلی زیاد، 1/29 درصد متوسط و 53 درصد فاقد استرس و یا دارای استرس کم بودند. در بین منابع استرس، درس نخواندن دانشجویان، تعداد زیاد ایشان در کلاس و کم انگیزگی شان در رأس قرار داشت. از نظر متغیر های جمعیت شناختی و حرفه ای، تنها میزان استرس استادانی که به صورت هم زمان در سازمان های دیگر به کار اشتغال داشتند کمتر بود )013/0 (p= و کلیه ی علایم استرس نیز همبستگی مثبت معنی داری را با استرس کلی استادان نشان دادند.بحث: بی علاقگی دانشجو به رشته ی تحصیلی، بالا بودن نسبت دانشجو به استاد و بیکاری پس از تحصیل دانش آموختگان می تواند از دلایل عمده ی استرس استادان باشد.
"
منابع سازگاری در مصدومین شیمیایی با گاز خردل : مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
" مقدمه : مزمن شدن فرایند بیماری و تعدد مشکلات جسمی نظیر تنفسی ، پوستی ، بینایی ، اختلال در الگوی خواب ، روابط زناشویی و سایر مشکلات روانی و اجنماعی در مصدومین شیمیایی هر کدام به تنهایی می تواند یک منبع تنش زا در این گروه از بیماران باشد . این مطالعه با هدف تعیین منابع سازگاری در مصدومین شیمیایی انجام شد .
روش : در یک مطالعه با رویکرد کیفی ، با استفاده ار مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انفرادی و مصاحبه گروه مدار (FGD) با استفاده از نمونه گیری مبتنی بر هدف با 20 مصدوم شیمیایی مرد و زن ( نظامی و غیر نظامی ) داده ها گردآوری و سپس با روش تحلیل محتوی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها : منابع سازگاری در 4 طبقه اصلی شامل ، عوامل مذهبی ، میهن پرستی ، حمایت اجتماعی و نگرش به بیماری دسته بندی شدند. مهمترین منبع سازگاری عوامل مذهبی نظیر مشیت الهی ، بیماری عامل پاکی از گناهان ، دعا و نیایش و پس از آن میهن پرستی نظیر دفاع از میهن و جانبازی مایه افتخارسپس حمایت خانواده بویژه همسر و و بالاخره پذیرش بیماری از زیر طبقات این دسته ها بودند.
نتیجه گیری : با توجه به تعدد مشکلات جسمی ، روانی و اجتماعی در مصدومین شییمیایی تقویت منابع سازگاری و شناسایی عوامل تنش زا می تواند در تطابق این گروه با بیماری و ارتقائ کیفیت زندگی آنان موثر باشد . "
بررسی و مقایسه تأثیر روش تدریس حل مسأله با روش تدریس سنتی در دروس علوم تجربی و ریاضیات بر پیشرفت تحصیلی و یادآوری دانش آموزان کلاس سوم راهنمایی مدارس دولتی بهشر و ارائه الگوی عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مداخله متمرکز بر هیجان برای کاهش ناسازگاری زناشویی زوج های دارای فرزند بیمار مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زوج هایی که فرزندی با بیماری مزمن دارند در ریسک تجربه ناسازگاری زناشویی قرار دارند، مطالعه حاضر اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر هیجان (EFCT) در کاهش ناسازگاری زناشویی برای این جمعیت از زوج ها را مورد بررسی قرار می دهد. نمونه شامل 48 نفر (24 زن و 24 شوهر) که فرزندی با بیماری مزمن داشتند، بود. این افراد در مراکز طبی آموزشی و دولتی ویژه کودکان تهران با جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و کنترل، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری آزمون سازگاری زن و شوهر (DAS) بود در پایان بین گروه آزمایش و کنترل در متغیر وابسته تفاوت معناداری مشاهده شد، بدین معنی که گروه EFCT در ناسازگاری زناشویی کاهش و در رضامندی، همبستگی، توافق و ابراز محبت زناشویی افزایش داشت.
بررسی اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر ابراز وجود، خودکارآمدی و سلامت روانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس پژوهش، هوش هیجانی، توانایی فرد را در مقابله با استرس ها و اقتضاهای محیطی افزایش می دهد (بار - اون، 1997). در این پژوهش به روش نیمه آزمایشی همراه با گروه کنترل، به تعداد 20 نفر از دانش آموزان دارای معدل تحصیلی پایین تر از 12، طی 10 جلسه مهارت های هوش هیجانی آموزش داده شد. با استفاده از پرسشنامه های ASRI، خودکارآمدی شرز و GHQ به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تاثیر آموزش هوش هیجانی بر قدرت ابراز وجود، خودکارآمدی و سلامت عمومی دانش آموزان بررسی شد نتایج بیانگر تاثیر معنی دار این آموزش ها بر متغیرهای وابسته بود.
برنامه ی آموزش حرفه ای برای دانش آموزان کم توان ذهنی از دیدگاه والدین
حوزههای تخصصی: