فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
"
چکیده مقاله:
چکیده: مقدمه: امروزه مسئله اعتیاد علاوه بر مشکلات فردی، اجتماعی یک مشکل خانوادگی هم می باشد. معضل اعتیاد بر روی بهداشت روانی فرد معتاد و خانواده وی نیز اثر بدی می گذارد. بر این اساس مقاله حاضر می کوشد تا وضعیت کیفیت فرزند پروری و سلامت روانی افراد معتاد را با افراد غیر معتاد مورد مقایسه قرار می دهد. روش: روش تحقیق حاضر علی مقایسه ای (پس رویدادی) و مقطعی می باشد. به عبارت دیگر درپژوهش حاضر دو گروه افراد معتاد و غیر معتاد از نظر وضعیت فرزند پروری در گذشته و وضعیت سلامت روانی در حال حاضر مورد مقایسه قرار گرفته اند. تعداد 25 نفر معتاد و 25نفر از افراد عادی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات عبارت بود از: چک لیست نشانههای روانی SCL90 و از پرسشنامه محیط خانوادگی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقیاسهای سایکوتیک، ترس مرضی، پر خاشگری، اضطراب، افسردگی، حساسیت بین فردی میزان علائم اختلال در افراد معتاد بیش از افراد غیر معتاد بوده ولی در مقیاسهای شکایت جسمانی، وسواس عملی ـ فکری و افکار پارانویا تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت (05/0P<) از سویی دیگر در شیوه فرزند پروری، کنترل- آزادی بین دو گروه تفاوت معنی داری نبود در حالیکه شیوه فرزند پروری گرمی ـ سردی در بین دو گروه تفاوت معنی داری را نشان داد (0001/0P<). نتیجه گیری: هر یک از شیوه های فرزند پروری تأثیرات متفاوتی بر سلامت روانی فرزندان دارد. لازم است والدین از تأثیر هر یک از این الگوهای فرزند پروری بر وضعیت روانی و رفتاری فرزندانشان آگاهی داشته باشند تا بتوانید از آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد فرزند پیش گیری نمایند.
"
تهیه و اعتباریابی آزمون اختلالات رفتاری کودکان طیف اتیسم (فرم والدین)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی، رواسازی و هنجاریابی آزمون اختلالات رفتاری کودکان طیف اتیسم (فرم والدین) روی گروه نمونه ای به حجم 110 کودک مبتلا به طیف اتیسم (72 پسر و 38 دختر) که به صورت در دسترس نمونه برداری شدند، اجرا گردید. ابزار پژوهش آزمون اختلال رفتاری کودکان راتر (فرم والدین، 1994) و هم چنین پرسشنامه ی ساخته شده به وسیله ی پژوهشگران می باشد. روایی آزمون تهیه شده با کاربرد روش تحلیل عاملی، حاکی از وجود یک عامل کلی داشت که روایی مطلوبی را نشان داد. ضریب اعتبار نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ پس از حذف 13 پرسش برابر 946/0 بدست آمد. هم چنین، رابطه ی معناداری بین آزمون اختلال رفتاری کودکان راتر و آزمون ساخته شده وجود داشت که روایی همگرا را مورد تأیید قرار داد. در مجموع آزمون ساخته شده دارای پایایی و روایی مطلوبی بود که امید است مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گیرد.
بررسی تاثیر آموزش شادکامی بر کیفیت زندگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش شادکامی بر کیفیت زندگی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بود. روش پژوهش، تجربی بوده، بدین منظور 20 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره به روش داوطلبانه انتخاب شدند و به روش جایگزینی تصادفی در دو گروه قرار داده شدند (یک گروه کنترل و یک گروه آزمایش)، به گروه آزمایش، آموزش شادی به روش فوردایس توسط محقق داده شد.اابزار پژوهش در این تحقیق، پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989) و پرسشنامه کیفیت زندگی از فرم کوتاه شده سازمان بهداشت جهانی (1994) می باشد. بعد از اجرا ی پرسشنامه ها، روش تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. مقایسه میانگین نمرات پس آزمون کیفیت زندگی در گروه های مورد مطالعه و تحلیل کوواریانس نمرات آزمون کیفیت زندگی نشان داد، بین گـروه آزمایش و گـروه کنتـرل در تمامی خرده مقیاس های کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع نتایج این مطالعه نشان داد کیفیت زندگی زوجین بر اثر آموزش شادکامی افزایش می یابد.
تعلیم و تربیت از دیدگاه سعدی
منبع:
پیوند ۱۳۶۸ شماره ۱۱۹
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه سبکهای تربیتی و تربیت دینی با میزان مذهبی بودن والدین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین روش تربیت دینی و میزان مذهبی بودن والدین با تأکید بر سبکهای تربیتی در دختران و پسران طراحی و اجرا گردید. تعداد 374 نفر دانشجو (177 پسر و 197 دختر) به عنوان نمونه طبقهای نسبتی در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه روش تربیت دینی؛ پرسشنامه محیط خانوادگی، پرسشنامه محقق ساخته، و پرسشنامه میزان مذهبی بودن والدین را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه نشان داد که میانگین نمرات میزان مذهبی بودن مادر در سبک تربیتی مقتدر نسبت به سایر سبکها بالاتر است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد که تفاوت معنادار در میانگین نمرات میزان مذهبی بودن مادر بین سبکهای تربیتی مقتدرانه و مسامحهکارانه وجود دارد. در مطالعة حاضر همچنین نشان داده شد که روش تربیت دینی برای دختران و پسران دارای تفاوت معنادار میباشد، به طوری که تعداد دختران در هر دو گروه والدین در روش تربیتی مقتدرانه بالاتر از فراوانی مورد انتظار و تعداد پسران در روش تربیتی مسامحهکارانه، بالاتر از فراوانی مورد انتظار میباشد. با استفاده از آزمون مجذورکای دوطرفه در بررسی دقیقتر نشان داده شد که سبکهای تربیتی کاربردی از سوی والدین برای دختران و پسران تفاوت معنادار دارد، به طوری که فراوانی دختران در سبک تربیتی مقتدرانه بالاتر از فراوانی مورد انتظار، و البته در روش تربیتی مسامحهکارانه، فراوانی پسران بالاتر از فراوانی مورد انتظار میباشد. در بحث و نتیجهگیری به بررسی نقش سبکهای تربیتی و نحوة آموزش آموزههای دینی با توجه به جزئیات نتایج تحقیق پرداخته شده است.
ماهیت و طبقه بندی اختلالات خواندن (نقدی بر پیشنهادات (DSM- 5) برای این اختلال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله دانش و آگاهی های موجود در مورد اختلالات خواندن در کودکان را مرور کرده و آن را با پیشنهادات موجود در طبقه بندی آنها در "" DSM- 5"" ارتباط می دهد. عموما دو شکل مختلف از اختلالات خواندن در کودکان که ناشی از مشکلات زبانی هستند، وجود دارد. نارساخوانی (همانطور که در (DSM- 5) تعریف شده است) یا مشکل رمزگشایی که مربوط به کودکانی است که در تسلط بر ایجاد رابطه بین الگوی هجی کردن حروف و تلفظ کلمات دارای مشکل هستند. به طور مشخص این کودکان با صدای بلند و آهسته و در عین حال غلط می خوانند و مشکلات بیشتری نیز در هجی کردن را تجربه می کنند. نارساخوانی ظاهرا از ضعف در مهارت های واج شناختی (صداهای گفتاری) بوجود می آید و با تدریس آوایی نظام مند در ترکیب با آموزش آگاهی واج شناختی قابل بهبود است. شکل اصلی دیگر از مشکلات خواندن، اختلال درک خواندن است. این کودکان با صدای بلند و در عین حال درست و روان می خوانند اما مشکلاتی در فهم آنچه خوانده اند، دارند. به نظر می رسد اختلال درک خواندن ناشی از ضعف در گستره مهارت های زبان شفاهی شامل دانش واژه شناسی ضعیف، مهارت های دستوری ضعیف و مشکلاتی در ادراک زبان شفاهی باشد. در این مقاله پیشنهاد می شود که حذف آسیب درک خواندن از (DSM- 5) یک مشکل جدی است که باید پیگیری و اصلاح شود. هر دو نوع نارساخوانی و اختلال درک خواندن اساسا هم بعد هستند و ارتباط زیادی با دیگر اختلالات زبانی دارند. در این مقاله بحث می شود که شناخت ارتباط بین اختلالات خواندن و زبانی الزام مهمی برای ارزیابی و درمان است و اشاره می شود که درجه بالای هم بودی بین اختلالات خواندن و دیگر اختلالات به ظاهر مجزا (مانند اختلال نقص توجه ، بیش فعالی و اختلالات حرکتی ) چالش های مهمی برای درک این اختلالات بوجود می آورد.
بررسی رابطه ابعاد شخصیت و هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه نوع رابطه ابعاد شخصیت شامل نوروزگرایی، برونگرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی با هوش هیجانی است. چهارصد و چهل وسه دانشجو (237 دختر و 206 پسر) از رشتههای مختلف دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. از آزمودنیها خواسته شد مقیاس شخصیت NEOPI-R و مقیاس هوش هیجانی را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و ابعاد برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی و وظیفه شناسی همبستگی مثبت معنی دار و بین هوش هیجانی و نوروزگرایی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد. تحلیل رگرسیون داده ها نشان داد که تنها دو بعد برون گرایی و نوروز گرایی می توانند تغییرات مربوط به هوش هیجانی را به ترتیب در جهت مثبت و منفی پیش بینی کنند. مکانیسم های "تنظیم عواطف"، "آمادگی برای تجربه های مثبت" و "آمادگی برای تجربه های منفی" همبستگی های ابعاد شخصیت و هوش هیجانی را توجیه و تبیین می کنند.
بررسی تاثیر آموزش مهارتهای مدیریت هیجان بر هوش هیجانی دانش آموزان مقطع راهنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"هوش هیجانی در شکوفایی تواناییهای افراد عاملی مهم است و با مؤفقیت، کارایی، سلامتی، رضایت از زندگی و به طور کلی با قدرت تفکر و هوش رابطه مثبت دارد. بنابراین، بررسی روشهای پرورش هوش هیجانی به پرورش تمام این توانایی ها در فرد می انجامد. در همین راستا هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش ""مهارتهای مدیریت هیجان"" بر هوش هیجانی دانش آموزان است. محقق این مهارتها را بر اساس عوامل مختلف مؤثر بر هیجان در قالب برنامه آموزشی، تهیه کرده است. در این تحقیق، از روش نیمه تجربی استفاده شده است و از روش نمونه گیری خوشه ای برای انتخاب 103 دختر و 124 پسر گروه نمونه استفاده شده است. ابزار اندازه گیری آزمون هوش هیجانی برادبری و گریوز(1384) بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری تحلیل واریانس و تحلیل کواریانس، کروسکال والیس و من ویتنی استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش مهارتهای مدیریت هیجان تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل از نظر هوش هیجانی را باعث شده است. همچنین در مؤلفه های هوش هیجانی میان گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در زمینه خودآگاهی و مدیریت رابطه مشاهده شد. بنابراین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که آموزش مهارتهای مدیریت هیجان خصوصاً در زمینه خودآگاهی و مدیریت رابطه، افزایش هوش هیجانی دانش آموزان را باعث شده است.
"
رابطه سبک های دلبستگی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و کمال گرایی بود. یکصد و هفتاد دانشجوی دانشگاه تهران (97 دختر، 73 پسر) با پرکردن مقیاس دلبستگی بزرگسال و مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی در این پژوهش شرکت کردند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون t، ضرایب همبستگی، و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک های دلبستگی و کمال گرایی مثبت و منفی رابطه معنادار وجود دارد. سبک دلبستگی ایمن با کمال گرایی مثبت همبستگی مثبت و با کمال گرایی منفی همبستگی منفی دارد. سبک های دلبستگی ناایمن (اجتنابی، دوسوگرا) با کمال گرایی مثبت همبستگی منفی و با کمال گرایی منفی همبستگی مثبت داشتند. تحلیل آماری داده ها نشان داد که این همبستگی ها برای سبک دلبستگی ایمن فقط نسبت به کمال گرایی مثبت و برای سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا فقط نسبت به کمال گرایی منفی توان پیش بینی دارند. سبک دلبستگی از طریق «مدل های درونکاری»، مکانیسم «تنظیم عواطف» و «جبران ناایمنی» با استفاده از مکانیسم های «سرکوبی»، «انکار» و «آرمانی سازی»، کیفیت کمال گرایی را مشخص می کند.
بررسی رابطه بین تعارض و عملکرد شغلی کارکنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین تعارض و عملکرد شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر بود . روش پژوهش: پژوهش به شیوه توصیفی(علی–مقایسه ای) انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان رسمی اعم از معاونین، مدیران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر در سال ٨۶ بودند. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه بود که برای سنجش عملکرد کارکنان از فرم ارزشیابی سالیانه عملکرد شغلی که توسط مسؤلین وزارت نیرو تهیّه شده بود استفاده گردید و جهت سنجش تعارض شغلی کارکنان از پرسشنامه ای که توسط دوبراین در سال ۱۹۸۵ ابداع گردید، استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که بین میزان تعارض و عملکرد شغلی کارکنان تفاوت معناداری وجود ندارد و بین میزان تعارض درک شده توسط کارکنان مرد وزن و عملکرد آنها همبستگی منفی وجود ندارد و همچنین بین""همبستگی تعارض و عملکرد شغلی کارکنان مرد"" با""همبستگی تعارض و عملکرد شغلی کارکنان زن تفاوت معناداری وجود ندارد و از لحاظ عملکرد شغلی بین کارکنان زن و مرد و میزان تعارض درک شده توسط آنها تفاوت معناداری وجود ندارد.
رابطه بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی است که به بررسی رابطة بین استرس شغلی و هوش هیجانی در بین کارمندان دانشگاه شهید بهشتی می پردازد. نمونة آماری شامل 216 نفر از کارکنان واحدهای مختلف دانشگاه به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامة استرس شغلی دیویس و هوش هیجانی بار- اون استفاده شده است. یافته های آماری نشان داد که بین هوش هیجانی و استرس شغلی کارکنان دانشگاه رابطة منفی (3130/- r =) معناداری (01/0 ) وجود دارد و بین استرس شغلی و مؤلفه های هوش هیجانی به خصوص اعتماد به نفس، روابط بین فردی، واقعیت آزمایی، انعطاف پذیری، کنترل تکانه و شادکامی همبستگی منفی معناداری
(01/0 ) وجود دارد. روش تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عزت نفس و شادکامی بهترین پیش بینیکننده های استرس شغلی هستند.
راهبردهای یکپارچه نگر در مشاوره وروان درمانی
حوزههای تخصصی:
ما با تناقضات بسیاری در حیطه روان درمانی روبه رو شده ایم. از یک سو تعداد کثیری از روان درمان گران به یک رویکرد درمانی خاص پای بند هستند واز سوی دیگر شواهدی دال بر اینکه رویکردی موفقتر از رویکردی دیگر باشد وجودندارد. مطالعات مقایسه ای نشان داده است که همه رویکردهای روان درمانی به رغم تفاوتهای اساسی در جهت گیری نظری وتکنیک ها به یک اندازه مؤثرند. به منظور توجیه این امر‘میتوان فرض کرد که عناصری اساسی یا عوامل مشترکی در رویکردهای مختلف روان درمانی وجود دارد که قویاً با نتایج مثبت درمانی ارتباط دارند ودر واقع این عناصر مشترک اند که نقشی تعیین کننده در درمان دارند نه جهت گیری نظری یا فلسفه رویکردهای روان درمانی.
مقایسه هوش هیجانی دانش آموزان تیزهوش و عادی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی
حوزههای تخصصی:
هوش هیجانی یکی از سازه های نوظهور در گستره علم روان شناسی است که پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده است و رابطه آن با هوش شناختی و پیشرفت تحصیلی یکی از این حوزه های پژوهشی است. در همین راستا پژوهش حاضر در قالب یک طرح پس رویدادی به بررسی مقایسه ای میزان هوش هیجانی در دانش آموزان مدارس تیزهوش و عادی مقطع پیش دانشگاهی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی یکی از مناطق شهر تهران پرداخته است. نمونه 120 نفری شامل 60 دانش آموز تیزهوش (30 دختر و 30 پسر) و 60 دانش آموز عادی (30 دختر و 30 پسر) است. ابزار سنجش میزان هوش هیجانی، آزمون هوش هیجانی بار ـ اُن و معدل سال تحصیلی گذشته دانش آموزان، ملاک پیشرفت تحصیلی آزمودنی ها بوده است. فرضیه های اصلی به تفاوت هوش هیجانی در دو گروه تیزهوش و عادی از یکسو و ارتباط هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی معطوف بود. براساس نتایج به دست آمده تفاوت معناداری بین هوش هیجانی دانش آموزان تیزهوش و عادی مشاهده نشد. همچنین بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی نیز رابطه معنا داری به دست نیامد؛ بنابراین فرضیه های پژوهش در نمونه مورد بررسی تایید نگردید. بر اساس یافته دیگر پژوهش، میزان هوش هیجانی در دختران بالاتر از میزان هوش هیجانی در پسران است. پیشنهاد می شود که پژوهش های بعدی در جامعه آماری وسیعتری انجام گیرد و از سوی دیگر، اولویت های هیجانی تربیت مورد توجه بیشتری قرار گیرند.
مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دانش آموزان دبیرستانی مدارس تیزهوشان و عادی بود. روش: در این تحقیق 175 دانش آموز دبیرستانی (86 نفر از مدارس تیزهوشان و 89 نفر از مدارس عادی) شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس هوش هیجانی را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص ها و روش های آماری (شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و ضرایب همبستگی پیرسون) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که ناگویی هیجانی دانش آموزان مدارس تیزهوشان کمتر از دانش آموزان مدارس عادی است، اما تفاوت هوش هیجانی آنها معنادار نیست. رابطه ناگویی هیجانی و هوش هیجانی دو گروه دانش آموزان تیزهوش و عادی منفی و معنادار بود. تیزهوشان به دلیل فهم و درک بیشتر و سریع تر موقعیت های هیجانی، پردازش و سازمان دهی بهتر این موقعیت ها و توانایی بیشتر در تبدیل هیجان ادراک شده به کلام، کمتر به ناگویی هیجانی دچار می شوند. بالا بودن هوش شناختی، ضامن هوش هیجانی زیاد نیست، زیرا هوش شناختی با هوش هیجانی تفاوت ماهوی دارد. نتیجه گیری: ناگویی هیجانی نوعی نقص در پردازش و تنظیم هیجان هاست و به همین دلیل با هوش هیجانی رابطه منفی دارد.
بررسی پایه های روان شناختی و نشانگان صبر در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقال به بررسی پایه های روان شناختی و نشانگان صبر از منظر قرآن می پردازد. هدف از این پژوهش بیان این مسئله است که در افراد خویشتن دار چه سازه های روان شناختی وجود دارد که آنان را قادر می سازد تا در موقعیت های دشوار خودمهارگری مهارگیری نشان دهند. با عنایت به آیات قرآن کریم باید به این سوال پاسخ داد که، چه نشانه هایی را می توان برای افراد صبور ارائه داد. همچنین در این پژوهش به اهمیت روان شناختی صبر، تعریف صبر، مفاهیم مشابه آن در روان شناسی اشاره و هفت مبنای روان شناختی برای صبر مطرح شده است.
رابطه سبک های فرزند پروری والدین با پرخاشگری نوجوانان شهرستان شبستر
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل موثر در بروز اختلال های رفتاری، عامل خانواده، بویژه الگوی رفتاری والدین است.از این رو، محققان نتیجه گرفته اند که بین بدرفتاری والدین واختلال رفتاری فرزندان ارتباط وجود دارد؛ ارتباطی که می تواند نقش سبک های فرزند پروری را در ایجاد مشکلات رفتاری نوجوانان، نظیر پرخاشگری بررسی کند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه سبک های فرزند پروری با پرخاشگری نوجوانان شهرستان شبستر بوده است. روش: روش تحقیق از نوع همبستگی بوده. نمونه آماری نیز 60 نفر از دانش آموزان شهرستان شبستر بودند؛ که با استفاده از پرسشنامه سبک های فرزند پروری""بومریند"" و پرخاشگری"" اچ.باس و مارک پری"" برسی شدند. یافته ها: بین سبک دمو کراتیک و پرخاشگری رابطه وجود نداشت. بین سبک دموکراتیک و پرخاشگری فیزیکی رابطه وجود داشت(05/0 p< ).بین سبک دموکراتیک و خصومت رابطه وجود داشت(05/0 p< ).بین سبک دموکراتیک و خشم رابطه وجود داشت(05/0 p< ).بین سبک دموکراتیک و پرخاشگری کلامی رابطه وجود داشت(05/0 p< ).بین سبک سهل گیرانه و پرخاشگری رابطه وجود نداشت . بین سبک سهل گیرانه و پرخاشگری فیزیکی رابطه وجود نداشت . بین سبک سهل گیرانه و خصومت رابطه وجود نداشت . بین سبک سهل گیرانه و خشم رابطه وجود نداشت . بین سبک سهل گیرانه و پرخاشگری کلامی رابطه وجود نداشت . بین سبک استبدادی و پرخاشگری رابطه وجود نداشت . بین سبک استبدادی و پرخاشگری فیزیکی رابطه وجود نداشت . بین سبک استبدادی و خصومت رابطه وجود نداشت.بین سبک استبدادی و خشم رابطه وجود نداشت. بین سبک استبدادی و پرخاشگری کلامی رابطه وجود نداشت . نتیجه اینکه بهترین روش فرزندپروری برای کاهش پرخاشگری و مؤلفه های آن سبک دموکراتیک بود.
کاربرد انفورماتیک در پرستاری؛ آموزش، پژوهش و مراقبت
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارایه تعریفی جامع از انفورماتیک پرستاری و حوزه هایی که این حرفه را شامل می شوند برای پرستاران بسیار مهم است، زیرا براساس این تعریف، پرستاران به وظایف و اصول کاری خود پی می برند و همچنین با تعریف دقیق از انفورماتیک پرستاری، جایگاه این رشته برای دیگر کارکنان گروه بهداشتی- درمانی مشخص می شود. هدف این مطالعه معرفی انفورماتیک پرستاری و نقش آن در زمینه های مراقبتی، آموزشی و پژوهشی بود. به منظور یافتن مطالعات و منابع مرتبط با انفورماتیک پرستاری، علاوه بر مطالعه کتابخانه ای، از پایگاه های اطلاعاتی Ovid، Proquest، Science Direct و Pubmed و پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID) استفاده شد. جست وجوی مقالات انگلیسی از سال 1976 تا 2007 و مقالات فارسی از سال 1365 تا 1388 با استفاده از کلیدواژه های انفورماتیک، انفورماتیک پرستاری و سیستم اطلاعاتی انجام شد. در نهایت، 42 مقاله و کتاب برای مرور متون در زمینه انفورماتیک پرستاری مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجه گیری: انفورماتیک پرستاری علمی شامل ترکیبی از فرآیند پرستاری و اطلاعات وابسته به آن، مدیریت اطلاعات پرستاری و سایر پردازش های اطلاعاتی است. انفورماتیک پرستاری در حوزه های مراقبتی، آموزشی و پژوهشی پرستاری کاربرد دارد.
بررسی فراوانی شکایات ادراری در مبتلایان به اختلال وسواسی- جبری و رابطه آن با میزان وسواس، اضطراب و افسردگی آن ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال وسواسی- جبری (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) در سیستم طبقه بندیDiagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition(DSM-5) که در سال 2013 منتشر شد، فصل جداگانه ای را به خود اختصاص داد که با عقاید، تصاویر، نشخوارها، افکار ناخواسته و اضطرابی به صورت مزاحم و مکرر و یا رفتارهای ذهنی و عملی تکرار شونده تعریف می شود. در بررسی های بالینی بیماران مبتلا به OCD،مواردی از شکایات بیماران از علایم ادراری وجود دارد و این فرضیه را مطرح می کند که اختلال وسواسی- جبری با علایم ارولوژی مانند تکرر ادرار و... در ارتباط می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر در سال 1393 بر روی 100 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه وسواس وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. جهت تعیین شدت ابتلای بیمار به وسواس، از پرسش نامه نمره دهی افکار و رفتارهای وسواسی Yale-Brown (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale یا Y-BOCS) و جهت بررسی میزان اضطراب و افسردگی ازمقیاس نمره دهی بیمارستانی اضطراب و افسردگی (Hospital anxiety and depression scale یا HADS) استفاده شد. برای بررسی نمره علایم ادراری نیز پرسش نامه بررسی علایم مجاری ادراری تحتانی (Lower urinary tract symptoms questionnaire یا LUTSQ) و چک لیستی شامل 25 علامت مربوط به علایم ادراری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های t، 2c و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و همبستگی Pearson در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین نمره علایم ادراری در بیماران مورد مطالعه، 8/6 ± 1/11 با دامنه 27-0 بود. بین نمره علایم ادراری و نمره اختلال وسواسی- جبری همبستگی مستقیم و معنی داری وجود داشت (022/0 = P). همچنین، بین نمره اضطراب و افسردگی و علایم ادراری نیز همبستگی مستقیمی مشاهده شد (001/0 >P). از طرف دیگر، همبستگی مستقیمی بین نمره اختلال وسواسی- جبری و نمره اضطراب و افسردگی بود (049/0 = P).
نتیجه گیری: اختلال وسواس در بیش از نیمی از مشارکت کنندگان با علایم ادراری همراه بود و در 74 درصد بیماران علایم همبود اختلال اضطراب و افسردگی نیز وجود داشت. بنابراین، در مصاحبه و درمان این بیماران باید به این همبودی ها توجه نمود و در مداخلات درمانی به درمان آن ها نیز اهتمام ورزید تا از سرگردانی بیماران به خصوص در زمینه شکایات ادراری جلوگیری شود.