معرفی و نقد منابع: آنچه مورخین قدیم به فارسی یا عربی درباره تاریخ ایران پیش از اسلام آورده اند، مبتنی بر یک ماخذ مهم یعنی «خدای نامه» است که تاریخی است نیمه رسمی به زبان پهلوی که در اواخر سلطنت ساسانیان – احتمالا در زمان یزدگرد سوم – نگاشته شده است. از میان ترجمه های عربی آن – معروف تر از همه – ترجمه ابن مقفع است. مولف با مولفین خدای نامه پهلوی از سالنامه های سلطنتی ساسانی با ماخذ دیگری که مبتنی بر سالنامه های مزبور بوده، استفاده کرده اند. در خدای نامه جریان وقایع از دیدگاه پادشاهان و بزرگان و روحانیان زردتشتی دنبال شده است. همین دیدگاه مستقیما به نوشته های مورخین اسلامی – جر در برخی موارد معدود – از منابع و ماخذ خود یاد کرده اند، ولی مشخص است که نوشته های خود را از ترجمه عربی خدای نامه نقل کرده اند و شاید برای تکمیل مطالب خود از ترجمه مزدک نامگ و کتب دیگر استفاده کرده باشند...
پژوهش حاضر از جمله، نخستین تلاش هایی است که برای روشن شدن وضعیت جغرافیایِ اداری ایالت پارس در دوره ی ساسانی، صورت گرفته است. ایالت پارس، نه تنها مرکزیت مذهبی و سیاسی ساسانیان محسوب می شد، بلکه یکی از مناطق مهم و راهبردی به لحاظ اداری نیز به حساب می آمد. علاوه بر متون دستِ اول تاریخی و کتیبه های پهلوی دوره ی ساسانی، جغرافی نگاران قرون اولیه اسلامی نیز توصیفاتی از تقسیمات اداری ایالت پارس به دست می دهند. با این رویکرد، می توان تصویری از نظام اداری پارس به عنوان زیر مجموعه ای از نظام اداری سرزمین ساسانی را در حد امکان بازسازی کرد. نتایج پژوهش، نشان می دهد که ایالت پارس دارای نظام اداری سازمان یافته به تناسب تقسیمات کشوری و دارای ساختاری سلسله مراتبی بوده است. چنانچه هر یک از واحدهای اداری این نظام سازمان یافته، به فراخور گستره جغرافیایی و کارکرد سیاسی، حائز درجه ای از اهمیت بوده و تحت نظارت مقامی خاص اداره می شد. روش به کار رفته به منظور دست یابی به نتایج مطلوب و منسجم، استفاده از منابع دست اول تاریخی، علاوه بر بهره گیری از پژوهش های تاریخیِ مستند می باشد.
بخش عمده ای از مطالب مربوط به تاریخ ساسانیان در کتابهای تاریخ و کتابهای ادب ایرانیان‘جنبه داستانی دارد. منابع ایرانی حاوی تاریخ ساسانیان مربوط به دو دوره می باشند‘دوره قبل از اسلام و دوره بعد از اسلام. منابع قبل از اسلام در زمینه تاریخ ساسانی بسیار اندکند و شاید علت آن ‘ ازمیان رفتن برخی منابع و نیز وجود سنت حفظ سینه به سینه مطالب درآن اعصار است . در منابع قبل از اسلام‘ مطالب واقعی وتاریخی ‘ اندک است و مطالب عمدتأ صورت افسانه ای دارد. اغلب قریب به اتفاق اطلاعات در مورد ساسانیان در منابع ایرانی‘مربوط به منابع بعد از اسلام است . اما مورخین ایرانی بعد از اسلام ‘ در کنار ثبت وقایع تاریخی ‘ نظر به تأثیری که از روایت نگاری ساسانی پذیرفته بودند‘ مطالب افسانه ای و غیر منطقی و ماورای طبیعی را نیز جابه جا در لابه لای مطالب تاریخی گنجاندند. در کتب تاریخ و ادب‘افسانه هایی تاریخی درباره چهارده تن از شاهان ساسانی نقل شده است .
در عصر ساسانی جامعه ایران به طبقات گوناگونی تقسیم شده بود. هر چند در بسیاری از منابع، از ممکن نبودن تحرک طبقاتی در این دوره سخن رفته ، ولی شواهدی مبنی بر امکان تحرک و ارتقاء طبقاتی وجود دارد. همچنین، به نظر می رسد که جامعه ی طبقاتی عهد ساسانی بیشتر به منظور تخصص گرایی و هویت خاص هر طبقه مطرح بوده است. این موضوع سبب می شد مشاغل در خاندان ها موروثی شده و فرزندان، تجارب نیاکان و پدران خود را به ارث برند و آن را به نسل های بعد از خود انتقال دهند و این امر تا حدودی در دوره اسلامی نیز (مانند موروثی بودن پزشکی در خاندان بختیشوع) حفظ شد. مقاله ی حاضر با استناد به منابع، با روش تحلیلی، به دنبال شرح و بسط موارد پیش گفته می باشد.
بیشتر پژوهندگان تاریخ دوره ساسانیان در دهه های گذشته، همداستان با شماری از بزرگ ترین تاریخ نویسان دوره اسلامی که در گزارش تاریخ ساسانیان، محتوای خداینامه تاریخ ملّی ایرانیان باستان را بازتاب می دهند، پذیرفته اند که ساسان، نگهبان آتشکده آناهیتا در اصطخر فارس، پدر بابک و نیای اردشیر یکم (240 ـ 224م.)، بنیان گذار شاهنشاهی ساسانی بوده است. از سوی دیگر، شاپور یکم (270 ـ 240م.) در سنگ نوشته کعبه زردشت، بابک را پدر اردشیر و نیای خود می خواند و در آنجا در آوردن نام ساسان به روشنی از نسبت او در تبارنامه دودمان خویش، سخن به میان نمی آید. از این رو، پاره ای از پژوهندگان با کنجکاوی ها و حتی خیالبافی های گوناگون کوشیده اند که به عقیده خود، هویّت واقعی ساسان را نشان دهند. این پژوهش بر آن است که با تجزیه و تحلیل ساختار و الگوی نوشتاری سنگ نوشته های ساسانیان و مطالعه مهم ترین گزارش های تاریخی درباره پیوند خویشاوندی نخستین هموندان دودمان حکومتی ساسانی، به این پرسش پاسخ دهد که ساسان چهره ای تاریخی بوده است، یا افسانه ای و حتی ایزدی؟ دستاورد این پژوهش نشان می دهد که ساسان خُوَدای، نه یک ایزدِ کهن، و یا چهره ای افسانه ای، بلکه چهره ای کاملاً تاریخی ـ پدر بابک و نیای اردشیر یکم ـ بوده است.